فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۲٬۷۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابن سعد در کتاب الطبقات الکبری، بخشی را به مقتل الحسین(ع) اختصاص داده که در میان مقاتل موجود سیدالشهدا(ع) از لحاظ قدمت در جایگاه دوم قرار دارد. با وجود موارد مشابه فراوان میان گزارش های آن با مقتل ابومخنف، ابن سعد بسیاری از روایات مقتل ابومخنف را حذف کرده و به نقل از مقاتل واقدی و دیگران روی آورده است. رویکرد جانب دارانه ابن سعد در گزارش واقعه عاشورا، اقبال وسیع مورخان و رجال شناسان مکتب شام؛ همچون ابن عساکر، ذهبی، ابن حجر، مزّی، ابن کثیر به آن را به دنبال داشته است. این مقتل علی رغم اخبار منفرد نسبت به دیگر کتب تاریخی و یا حدیثی، در برخی موارد با وقایع مسلم و یا روایات تاریخی دیگر ناسازگار بوده و در مواردی شأن امام معصوم(ع) و یا خاندان معصومان(ع) را مخدوش ساخته و پایه های نااستواری برای تحقیق پیش روی عالمان فریقین در قرن های بعد از خود قرار داده است. یافته ها نشان از جهت داری گزارش وی از قیام امام حسین(ع) و تحلیل برپایه ذهنیتی خاص است که احتیاطی دوچندان را پیش روی مقتل پژوه می نهد. این مقاله با روش کتابخانه ای به صورت میان رشته ای تاریخ و حدیث و رویکردی تحلیلی و انتقادی، روایات تأثیرگذار و جهت دار او را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
مشروطه ایران و عثمانی و روشنفکران کُرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
185 - 208
حوزههای تخصصی:
جنبش مشروطه کمابیش هم زمان در کشور ایران و عثمانی رخ داد. در کنار روشنفکران و ادیبان این دو کشور، روشنفکران و ادیبان کُرد، مانند احمد شَوقی، جمیل صدقی زهاوی، حاجی قادر کویی، شیخ رضا طالبانی در مشروطه عثمانی و میرزاده عشقی، ابوالقاسم لاهوتی، آیت الله مردوخ کُردستانی و قاضی کوثر سقزی در مشروطه ایرانی فعالیت های چشمگیری در جهت شکل گیری جنبش مشروطه و ترویج اندیشه های مشروطه خواهی داشته اند. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی آرای تعدادی از روشنفکران و ادیبان کُرد در دوران مشروطه عثمانی و ایرانی می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که نقش روشنفکران و ادیبان کرد در مشروطه ایران و عثمانی چه و چگونه بوده است و آنان چگونه توانسته اند اندیشه های مشروطه خواهی را در کُردستان گسترش دهند. ازآنجاکه شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کُردستان ایران و عثمانی یکسان نبود، بیشتر روشنفکران کرد این دو کشور نیز هدف های یکسانی را دنبال نمی کردند و محتوای اندیشه های آن ها لزوماً در مسیری یکسان تحول نمی یافت. بیشتر روشنفکران و ادیبان کُرد در کُردستان عثمانی، کشور عثمانی را وطن خود نمی دانستند و به دنبال ترویج اندیشه های ناسیونالیستی قومی و استقلال و جدا شدن از دولت عثمانی بودند، اما برخلاف آنان روشنفکران و ادیبان کُرد ایرانی، ایران را وطن خود می دانستند و به ایرانی آزاد و برخوردار از حکومت قانون بر مردم می اندیشیدند.
تأثیر فقه شیعه بر جایگاه زنان در نظام خانوادۀ عصر قاجار (از آغاز تا مشروطیت 1324-1210 ﻫ./1906-1796 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
105 - 130
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مشخص کردن چگونگی تأثیر فقه امامیه بر وضعیت زنان در نظام خانواده از آغاز دورۀ قاجار تا دوران مشروطه می پردازد، و نتایج حاصل از آن می تواند به فهم جنبه هایی از واقعیت های زندگی جامعۀ زنان در ایران عهد قاجار کمک نماید. این پژوهش با رویکرد تاریخی و به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، روند استقرار اندیشۀ فقهی امامیه در ایران، وضعیت زنان دورۀ قاجار در نظام خانواده، جایگاه خانوادگی زنان در گفتمان فقهی شیعه، و رابطۀ میان فقه امامیه و وضعیت خانوادگی زنان در عصر قاجاریه را مورد بررسی قرار می دهد. جامعۀ اسلامی ایران در حوزۀ نظام خانواده از احکام فقهی امامیه به عنوان اندیشۀ مسلط اجتماعی پیروی می کردند، و عرف وعادات قادر نبودند که در تقابل با اصول مذهبی قرار گیرند؛ چنان که احکام اجتهادی-اختصاصی زنان با ارجاع به آیات وروایات مورد استناد فقها قرار می گرفتند. زنان در نظام خانوادۀ قاجاری از جایگاه فرودست تری نسبت به مردان برخوردار بودند. فقه امامیه که در جامعه تنها نقش همسری و مادری را به زنان اختصاص می داد، مرجع ترسیم احکام خود را خداوند و هدف آن را تأمین سعادت خانواده و اجتماع و اجرای عدالت می دانست و جامعه و حکومت را در عدم پذیرش این قوانین، نامشروع قلمداد می کرد. پیروی از احکام فقهی از برخی جهات از نتایج سودمندی در روابط اعضای خانواده برخوردار بود، اما از سوی دیگر در بسیاری موارد اندیشۀ فقهی در دستیابی به برخی اهداف منسوب به احکام خود ناموفق عمل می کرد. با توجه به عدم موفقیت فقه امامیه به عنوان اندیشۀ مسلط اجتماعی در دستیابی به اهدافش از یک سو و موقعیت پست تر زنان در نظام خانوادۀ قاجاری ازسوی دیگر، این اندیشه در فرودستی جایگاه خانوادگی زنان در دورۀ قاجاریه تأثیرگذار بود.
تأثیر بحران نقره بر اقتصاد غزنویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
189 - 211
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین منابع مالی اقتصاد غزنویان در دوره متقدم، یعنی از بدو استقرار غلامان به رهبری آلبتکین و سبکتکین در شهر غزنه (351ق) تا پایان حکومت سلطان محمود (421ق) اتکا بر نظام غنایم بود که پشتوانه اصلی ضرب سکه های مرغوب بود؛ اما از دوره سلطان مسعود (432 421ق) با پیشامد بحران نقره مواجه شدند که طی آن ارزش پول رایج کاهش یافته و همچنین از تعداد ضرب مسکوکات با عیار بالا نیز کاسته شد. ازاین رو سلاطین متأخر غزنوی برای تأمین هزینه های جاری و لشکری خویش به درآمدهای سهل الوصول دیگری روی آوردند. سؤال اصلی این است که بحران نقره چه تأثیری بر تطور منابع درآمدی غزنویان داشته است؟ فرض این است که بحران نقره به واسطه کاهش عیار مسکوکات و کمبود آن در تجهیز سپاهیان سبب تطور منابع درآمدی غزنویان از نظام غنایم در جهت وابستگی بیشتر به عواید نظام مالیاتی گردید. روش مورداستفاده در این تحقیق، توصیفی تحلیلی است که بر پایه شواهد کیفی و کمّی و مطالعه سکه شناسی استوار است. نتایج نشان می دهد که کاهش فتوحات در هند، هزینه های ناشی از اختلافات جانشینی و هزینه های هنگفت در امور غیرمولد، دولت غزنویان را با بحران نقره مواجه نمود و به تبع آن سلاطین غزنوی برای جبران منابع مالی ازدست رفته، به ویژه تأمین مواجب نقدی سپاهیان به شکل حواله و تحمیل های مضاعف به عواید نظام مالیاتی روی آوردند که این مسئله نیز بر دشواری حکمرانی آنان افزوده بود.
سیاست های مذهبی اسماعیلیان در قلمرو دولت اغلبیان (280- 298 ه.ق)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله اهداف و شیو ه های اجرایی سیاست های مذهبی اسماعیلیان در قلمرو اغلبیان بررسی شده است؛ اسماعیلیان از نیمه دوم قرن سوم هجری، مغرب اسلامی را برای ادامه فعالیت های سیاسی –مذهبی خود بر گزیدند و با ورود داعیان اسماعیلی به این بخش از قلمرو اسلام ،زمینه های رواج عقاید مذهبی اسماعیلی و در نهایت تشکیل حکومتی قدرتمند را فراهم آوردند. درآستانه ورود داعیان اسماعیلی به مغرب اسلا می بخش هایی از آن(افریقیه) در حاکمیت اغلبیان و تحت تاثیر عقاید اهل سنت و نفوذ فقه مالکی بود. از وجوه سیاست های مذهبی داعیان اسماعیلی در قلمرو اغلبیان؛ تبلیغ وتعلیم، جذب مخالفان مذهبی، ممانعت از اجرای مناسک اهل سنت و برخورد با فقهای مالکی بوده است. داعیان اسماعیلی سیاست ثابت و یکسانی نداشتند ،با توجه به شرایط زمانی محافظه کارانه و محتاطانه عمل می کردند،این خط مشی تسامح گرایانه و شیوه ی مسالمت آمیز، جذب مخالفان را در پی داشت و سبب گردید تا آرام آرام زمینه ی تشکیل دولت اسماعیلی مذهب فاطمی،فراهم گردد.
تقدّم اصلاحات اقتصادی بر اصلاحات سیاسی؛ بازخوانی آرا و اندیشه های علی اکبر داور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز مواجهه جامعه ایران با غرب، پرسش درباره انحطاط و راه خروج از آن به مسئله اصلی منورالفکران تبدیل شد. هر فرد و گروهی در مواجهه با بحران های جامعه ایران، الگوی خاصی را پیشنهاد می داد . علی اکبر داور به تأمل درباره این موضوع پرداخت. مسئله اصلی مقاله، بازخوانی انتقادی آرای داور درباره عقب ماندگی ایران است. پرسش مقاله نیز این است که داور چه الگویی از توسعه را مطلوب می دانست؟ فرضیه این مقاله این است که الگوی غالب در اندیشه داور، الگوی اصلاح اقتصادی بوده است. یافته هایِ این نوشتار نشان می دهد داور برخلاف بسیاری از منورالفکران، درکی اخلاقی از مفهوم تجدد نداشت. وی ریشه برتری غرب را در قدرت اقتصادی و صنعتی آن می دید. داور معتقد بود اصلاحات اقتصادی مقدّم بر اصلاحات سیاسی و فرهنگی است. از مجرای این تفکر، او به استبداد مُنَوِّر روی آورد؛ زیرا معتقد بود در سایه حکومتی مقتدر می توان این اصلاحات را انجام داد. نتیجه این نوع تفکر، درکی سطحی از تجدد و نوسازی بود. داور بدون توجه به مبانی و الزامات تمدن غرب، سعی کرد با تغییر شکل حکومت و اصلاحات اقتصادی، جامعه ایران را از انحطاط برهاند. اجرای این سیاست به نوسازی ناقص و بدوی منجر شد؛ نوسازی ای که نتوانست پاسخی اصولی به مسائل جامعه ایران بدهد.
تأثیر انتقال سیادت کاریزمایی در شکل گیری قیام محمد نفس زکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹ (پیاپی ۱۳۹)
173 - 201
حوزههای تخصصی:
در سال ۱۴۵ق. اولین قیام حسنیان به رهبری محمدبن عبدالله بن حسن رقم خورد. این قیام در حالی شکل گرفت که در میان علویان شخصیت های برجسته تری به لحاظ شیخوخیت، جایگاه علمی و تعدد یاران حضور داشتند و در رأس آنان امام جعفر صادق(ع) بود. ضمن آنکه در میان سادات حسنی نیز عبدالله محض -پدر محمد- از جایگاهی ویژه برخوردار بود. با پذیرش تصریح منابع بر پرهیز امام(ع) از هرگونه فعالیت سیاسی در اواخر عهد اموی، می توان این پرسش را مطرح کرد که چه عاملی در پذیرش رهبری محمدبن عبدالله با وجود در قید حیات بودن پدرش نقشی محوری داشته و مشارکت گروه های مختلف مردمی در قیام او را باعث شده است؟ نتیجه پژوهش حاضر بر مبنای نظریه شخصیت کاریزمایی وبر، حاکی از آن است که عبدالله محض از سیادتی کاریزماتیک برخوردار بود. در بحران های اواخر دوره اموی، طرح موفق او برای انتقال سیادت کاریزمایی به فرزندش محمد و پذیرش آن از سوی حامیان، با برجسته سازی ویژگی های نفس زکیه، استفاده از همانندسازی اسطوره ای و جلب نظر دستگاه گرداننده اجتماع کاریزمایی در میان هاشمیان صورت گرفت. از این رو، با ادامه بحران و همچنین تبلیغات و حمایت عبدالله در آغاز خلافت عباسی، محمد در زمان حیات پدر قیام کرد و با وجود عدم برخورداری از شیخوخیت، از حمایت گروه های مختلف مردمی برخوردار شد.
تحلیل فرایند رابطه بیمار-پزشک در ایران نیمه دوم عصر قاجار بر اساس مدل پارسونز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۱ (پیاپی ۱۴۱)
97 - 119
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائل مهم در امر پزشکی و سلامت جامعه ایران در نیمه دوم عصر قاجار، روابط میان بیمار و پزشک بود. نوع این روابط در آن روزگار از مهم ترین اموری بود که می توانست بر چگونگی معاینه، درمان و سلامتی فردی و عمومی مردم اثرگذاری زیادی داشته باشد. در خصوص روابط میان بیمار-پزشک، تعدادی از جامعه شناسان دنیا به ارائه الگوی نظری پرداخته اند که یکی از آنان تالکوت پارسونز جامعه شناس آمریکایی است. در این مقاله با روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با بهره وری از منابع دست اول، همچون خاطرات و سفرنامه ها به بررسی روابط میان بیماران طبقات فرادست با پزشکان اروپایی بر اساس مدل نقش محور پارسونز پرداخته می شود. سؤالات پژوهش عبارت اند از اینکه آیا بیماران طبقات فرادست در نیمه دوم عصر قاجار شرایط ایفای نقش اجتماعی بیمار را داشته اند، آیا پزشکان اروپایی در این عصر شرایط ایفای نقش اجتماعی پزشک را داشته اند. مبنای این پژوهش بر این فرضیه استوار است که در نیمه دوم عصر قاجار هم بیمار و هم پزشک می توانستند به ایفای نقش اجتماعی خود در فرایند روابط بیمار-پزشک آن گونه که پارسونز مطرح می کند، بپردازند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در نیمه دوم عصر قاجار هم بیمار طبقه فرادست و هم پزشک اروپایی می توانستند به ایفای نقش اجتماعی خود در چرخه روابط بیمار-پزشک بپردازند. اگرچه مسائلی همچون تمارض گرایی بیماران از جمله عوامل اثرگذاری بودند که می توانستند روند طبیعی روابط بیمار- پزشک در این دوره را با اختلال مواجه کنند.
بازخوانی و آسیب شناسی گونه ها و سبک های مقاتل امام حسین (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های اطمینان به صحّت یک گزارش تاریخی، نزدیکی زمانی آن گزارش به واقعه است. فاصله زمانی و دخالت حلقه های واسطه در نقل هر واقعه، ذهنیت های غیرواقعی، دروغ ها و تحریف ها را در گزارش وارد می کند. در این میان، توجه به گونه های تألیفی درخصوص عاشورا می تواند عنصری برای نیل به روایت حقیقی عاشورا باشد. این مقاله تلاش می کند با رویکردی توصیفی تحلیلی به انواع نگارش ها و سبک شان در این حوزه بپردازد و با معرفی ویژگی های هر گونه، آفت های عمده و اصلی این عرصه را که سبب برداشتی ناصواب از روایت راستین عاشورا شده، بررسی نماید. آفت هایی نظیر تقطیع، برداشت های ناصواب و فرقه گرایانه، بی توجّهی به اسناد و مبالغه سبب می شود روش ها و شیوه های اتخاذی در برگرفتن عناصر تألیفی در حوزه مقتل نگاری مخدوش شود. بدیهی است وقتی مقتل پژوه به نوع و سبک تألیفی مقاتل و آسیب های آنها توجه کند، می تواند بر اساس آن، به دور از کج اندیشی، تحلیلی صحیح از واقعه عاشورا ترسیم کند.
واکاوی باورهای کیهانی و تأثیر آن بر رویدادهای تاریخی ایران سده های دوم تا هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
171 - 193
حوزههای تخصصی:
ازجمله کهن ترین باورها در طول تاریخ، باور به وجودِ قدرتی عظیم و ماورایی در اجرام کیهانی اعم از سیارات و ستارگان است. نیاکان ما بر این باور بودند آنچه در آسمان ها رخ می دهد، تأثیر مستقیمی بر حوادث روی زمین دارد. بدین سبب در تعیین هنگام جلوس، عقد و نکاح، لشکرکشی، کوچ، مسافرت و کشت و زرع، زمان بنای شهرها، زمان بنای شهرها، به کارگیری افراد در امور مهم سیاسی و... به کنکاش در کیهان جهت تدبیر امور زمینی می پرداختند. این پژوهش بر آن است به واکاوی تأثیر باورهای کیهانی بر رخدادهای تاریخی ایران سده های دوم تا هفتم هجری، با اتخاذ رویکرد توصیفی تحلیلی، بپردازد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که باور به تأثیر قاطع ماوراءالطبیعه بر رویدادهای زمینی، آثار و نتایجِ عملی و حائز اهمیتی در تاریخ ایران داشته است که در بعد مثبت می توان به رشد و توسعه علم نجوم و علوم وابسته یا معینِ آن ازجمله ریاضیات، هندسه و هیئت، ساخت رصدخانه ها و تألیف کتب ارزشمند در حوزه علم نجوم و تدوین دقیق ترین تقویم های نجومی اشاره کرد. اعتقاد به تقدیرگرایی، باور به بیهودگی تدبیر و عمل گرایی، به تعویق افتادن و معطل ماندن امور مهم و تغییر در سیر طبیعی رخدادها نیز به عنوان پیامدهای منفی قابل ذکر است.
الگوهای معیشتی ساسانیان در شهرستان دره شهر با استناد به متون تاریخی و جغرافیایی و شواهد باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال سی ام زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸ (پیاپی ۱۳۸)
153 - 180
حوزههای تخصصی:
در روند بازسازی الگوهای معیشتی ساکنان گذشته مناطق مختلف ایران، تطبیق محتوای متون تاریخی و جغرافیایی با شواهد باستان شناختی، بسیار راهگشا خواهد بود. شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام، از جمله مناطقی است که بیشترین دوره استقراری به لحاظ تراکم آثار در آن مربوط به دوره ساسانی (117 اثر) است. در این پژوهش برآنیم با تلفیق و تطبیق شواهد باستان شناختی و اطلاعات محیطی با محتوای متون جغرافیایی، الگو یا الگوهای معیشتی ساکنان ساسانی شهرستان دره شهر را استنباط و ارائه کنیم. با استناد به شواهد باستان شناختی، برآیند پژوهش نشان می دهد که در دوره ساسانی مهم ترین الگوهای معیشتی متناسب با جغرافیای طبیعی منطقه، ابتدا کشاورزی آبی و سپس کشاورزی دیم و دامداری (کوچ روی عمودی) بوده است. در نتیجه، میان نتایج تحلیل داده های باستان شناختی و محتوای متون تاریخی و جغرافیایی در بحث کشاورزی این منطقه (فراوانی آب و حاصلخیزی خاک) همخوانی نزدیکی وجود دارد. علاوه بر این، با استناد به مطالعات قوم باستان شناسی، در این دوران در بخش کشاورزیِ آبی استفاده از کانال و برای مناطق دیم استفاده از تراس های سنگی رایج بوده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی و توصیفی- تحلیلی و اطلاعات آن براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است.
تأثیر شرایط و امکانات سرزمینی بر مهاجرت و تداوم سکونت اشعریان در ناحیه قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب یک مکان به عنوان مقصد مهاجرت و تداوم سکونت، با امکانات سرزمینی و تکاپوهای مهاجران پیوندی دوسویه دارد. اشعریان در اواخر سده اول هجری به ناحیه قم آمدند و زیست جمعی خود را در این ناحیه تا اواسط سده چهارم هجری تداوم بخشیدند. این پژوهش درصدد است با در نظر داشتن عامل زمان و با نگاه به رهیافت جغرافیایی امکان گرا علل مهاجرت و تداوم سکونت اشعریان در ناحیه قم را تبیین نماید. در رویکرد امکان گرا شرایط و امکانات سرزمینی به عنوان بستر جغرافیایی و اقدامات مهاجران به عنوان عامل فعال انسانی به طور هم زمان مورد واکاوی قرار می گیرد. خالی بودن ناحیه قم از وجود مهاجرین متنفذ عرب، به آنها این امکان را داد که بتوانند بدون درگیری با قبایل رقیب حضورشان را در آنجا تداوم بخشند. حملات دیلمیان ضرورت پذیرش اشعریان را به عنوان نیروهای رزمی مدافع فراهم کرد و تغییر الگوی سکونت و تصاحب و مدیریت منابع آب وخاک از سوی اشعری ها، امکانات لازم را برای تداوم سکونت آنها فراهم و باعث توسعه همه جانبه ناحیه قم شد.
بررسی و تحلیلی بر آداب و اخلاق شکار حیوانات در عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکار حیوانات در عصر صفوی، به دلیل علاقه مفرط پادشاهان این سلسله، از اهمیت وافری برخوردار شد که رسوم، تشکیلات و آیین های درباری، مناصب و ابزار، آداب و ایام شکار و نیز بازتاب آن در ذوق و آثار هنری و احکام مذهبی و فقهی را شامل گردید که به نوعی فرهنگ، اخلاق و آداب شکار را به وجود آورد. پژوهش حاضر به روش تاریخی توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر منابع دست اول تاریخی، سفرنامه ها و نسخ خطی، با عطف به نظریات حوزه اخلاق محیط زیست و شکار، پیامدهای زیستی و انسانی آن را در روند تاریخ صفویان بررسی کرده است و به این سوالات می پردازد که انگیزه و فرآیند شکار در عصر صفوی چگونه بوده و مخاطرات آن بر محیط زیست و گونه های حیوانی ایران تا چه اندازه ای بوده است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که پادشاهان صفویه شکار را علاوه بر منبع غذایی، شامل فراگیری فنون رزمی، تفریح،سرگرمی و بزم، تشخّص و مشروعیت یافتن و اقناع حس افتخارجویی و جاه طلبی می دانستند اما با رویکرد اخلاق «انسان محوری» در شکار و محیط زیست، و با در نظر گرفتن الگوبرداری حاکمان صفوی و بی توجهی به اعتدال در شکار و استمرار و انتقال این میراث به دوره های بعدی، پیامدها و تبعات مخرّبی را به وجود آوردند که باعث تلفات انسانی، خسارت های محیط زیستی درباره گونه هایی از حیوانات شد.
پیامبری در جامه زندیقان (تأملی در خوانش های چندگانه از جنبش مانی در تاریخ نگاری قرون نخستین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بازنمایی و روایت مجدد نهضت دینی مانی در تاریخ نگاری قرون نخستین، سه رویکرد عمده قابل شناسایی ا ست که جز در برخی روایت های معدود، این بازنمایی (دست کم در دو رویکرد) با مفهومی کانونی، یعنی مفهوم «زندیق» صورت بندی شده است. این سه رویکرد عبارت است از: نخست رویکرد گذار آگاهانه و مختصرگویی، مبتنی بر نگرش ها و روایت هایی با محتوای ضد زندیقی گری، با نمایندگان برجسته ای چون طبری، ابوحنیفه دینوری، مسکویه و ابن اثیر؛ دوم رویکردی تاریخی- کلامیو مبتنی بر خوانشی بدعت گرایانه از جنبش مانیبا عالم- مورخان تأثیرگذاری چون ابوریحان بیرونی، مقدسی، ثعالبی، یعقوبی و خواجه نظام الملک طوسی؛ سوم رویکردی نسبتاً توصیفی-تاریخی با میزان به نسبت کمتری از ارزش داوری ها با مورخانی چون مسعودی و گردیزی. این سه رویکرد، در یک درهم تنیدگی عمیق با فضای گفتمانی این عصر، مجموعه ای از گزاره ها و روایت ها را حول محور مسئله مانی می آفرینند که این شخصیت و جنبش دینی او، نقطه کانونی آنها به شمار می رود. مسئله این پژوهش تبیین چرایی و چگونگی بازنمایی جنبش دینی مانی در تاریخ نگاری قرون نخستین است؛ با این فرضیه که وجوه مختلف این بازخوانی، محصول فضای سیاسی، کلامی و فرهنگی این دوره و همچنین انگاره ها، روش ها و بینش های مورخان این دوره بوده است.
شناخت شناسی سلفی گری در ایران (مطالعه موردی: بررسی رویکرد جریان های مذهبی اهل سنت کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال سی ام پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷ (پیاپی ۱۳۷)
173 - 198
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله چیستی منطق درونی، نگرش و رویکرد جریان های اصلی اهل سنت کشور به مقوله سلفی گری است. دنیای اسلام همواره شاهد شکل گیری جریان های مذهبی در شمایل مختلفی بوده است که هر یک در تلاش اند قرائتی متفاوت از دین به دست دهند. جریان های مرتبط یا نماینده اهل سنت در ایران که عموماً در طیف های جریان های سیاسی ، مذهبی و یا تلفیقی از این دو دسته بندی می شوند، سابقه ظهور و فعالیت طولانی در تاریخ معاصر کشور را ندارند و به دنبال گشایش فضای سیاسی و مذهبی پس از انقلاب اسلامی، در مناطق غرب و شرق کشور تشکیل شدند و به فعالیت سیاسی و اجتماعی روی آورده اند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که مدلول و مثال سلفی گری در ایران امروز در میان جریان های اصلی اهل سنت به چه صورتی قابل تبیین است؟ نگارنده این تحقیق از برنامه پژوهشی «لاکاتوش» به عنوان روش تحقیق بهره برده و تلاش کرده است جریان های عمده اهل سنت کشور را به مثابه یک «برنامه پژوهشی سلفیت» مورد پرسمان قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که جریان های جماعت تبلیغ، جماعت دعوت و اصلاح و مکتب قرآن، به عنوان جریان های عمده اهل سنت ایران، در چارچوب برنامه پژوهشی سلفیت به تبیین قرائت خود از نظر و عمل مذهبی و سیاسی پرداختند. بنابراین بررسی کیفیت خوانش این جریان ها از سلفی گری به عنوان یکی از ابزارها و منابع هویت ساز در راستای اعلام موجودیت در فضای سیاسی-مذهبی اهل سنت کشور، در اشکال مختلف موضوعیت می یابد. با وجود هم نوایی این جریان ها با سلفی گری، به دلیل جرح و تعدیل های نظری و همچنین تأثیرپذیری از شرایط عینی سیاسی و اجتماعی ملی و فراملی این جریان ها، از هسته سخت سلفی گری که دارای مؤلفه های اساسی چون تک وارگی هویتی، ظاهرگرایی تفسیری، حدیث گرایی صرف، تفسیر افراطی از توحید، جهادگرایی، خشونت، تکفیر دیگر مذاهب، جزمیت اجتماعی و آرمان گرایی مبتنی بر سیاست نجات است، خارج شده و به قرائتی خاص از سلفی گری از نوع میانه رو با مؤلفه های خاص خود در برنامه پژوهشی سلفیت روی آورده اند.
تکاپوهای زنان در عرصه دانش و خدمات پزشکی از تجربه تا عمل در تمدن اسلامی عصر عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش پزشکی در زمره علوم مهم تمدنی است. گرچه می توان فعالیت بانوان را دربخش سلامت خانواده و خدمات پزشکی، چون درمانگری تجربی و حتی پیشگیری از بیماری های معمول با بهره گیری از دانش طب خانگی، پرستاری، مهارت های پزشکی در امر زایمان و ... بررسی کرد، اما تاکنون مطالعه مستقلی در سهم سنجی آنان در مطالعات دانش پزشکی تمدنی دیده نشده است و اینکه: اساساً تکاپوهای علمی مهارتی و تجربی بانوان در تاریخ تمدن اسلامی در حوزه دانش پزشکی، کادر پزشکی و فعالیت های طبی منجر به ترویج دانش پزشکی در عصر عباسیان چه بوده است؟ پاسخ این سوال تنها با روشی توصیفی (به مثابه تاریخ) تحلیلی و استنتاجی (به اعتبار منابع) قابل دریافت است. زیرا منابع در ارائه اطلاعات مربوط به زنان به ویژه خدمات پزشکی صراحت لازم را ندارند. در عصر عباسیان با رشد دامنه تمدنی و به ویژه با ظهور زنان قدرتمند درباری، تکاپوهای علمی زنان در توسعه دانش پزشکی و رشد همه جانبه خدمات پزشکی رو به فزونی نهاد. با استناد به منابع تاریخی، تکاپوهای زنان در عرصه خدمات پزشکی و درمانگری، با وقف اماکن و تجهیزات پزشکی، تأسیس بیمارستان، توسعه بهداشت عمومی و ... در رونق دانش پزشکی تمدن اسلامی بسیار مؤثر بود.
اندیشه و سیاست شهرسازی دوره رضاشاه و تأثیر آن بر تحولات کالبدی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش تجددخواهی ایران با ناکامی مشروطیت، به حکومت مقتدر شبه مدرنِ رضاشاهی رضایت داد. ریشه تفکر شهرسازی در عصر رضاشاه بر بنیاد اندیشه مدرن غربی و بی توجهی به فرهنگ و سُنَن پایدار شهر ایرانی استوار بود. رضاشاه در نقش «فاوست» توسعه گر، با مقایسه اوضاع نابسامانِ ایران و ممالک پیشرفته با نهادسازی های مقلدانه قدم در راه مدرنیزاسیون گذاشت. درحقیقت آنچه رضایت پادشاه را فراهم کرد توسعه روبنایی شهرها در ایجاد فضاهایی چون خیابان، میادین، مراکز آموزشی، بهداشتی و صنعتی بود. بارزترین ویژگی شهرسازی دوره رضاشاه، دخالت مستقیم دولت در نحوه تغییر و توسعه نظام کالبدی شهری بود. این امر ناشی از ساختِ قدرت مقتدر در نظام سیاسی حکومت پهلوی بود. قانون بلدیه مصوب 1309ش در مقایسه با قانون پیشین که در مجلس اول مشروطه تصویب شده بود ازنظر مشارکت مردم در اداره شهر، قانونی ضعیف به شمار می آید. طرح های نوسازی شهری با بخشنامه های وزارت داخله و متأثر از نحوه نوسازی تهران به اجرا درآمد. برنامه های نوسازی شهری با مفاهیمی چون خیابان های صلیبی، الگوی قرن نوزدهم اروپا، منطقه بندی و فرسوده انگاری بافت کهن درهم آمیخته شد. مدعای اصلی پژوهش بر تغییرات کالبدی تبریز استوار است که بر اساس آن، خیابان های جانبی مهران رود (میدان چائی)، تربیت، پهلوی، فردوسی، شاه بختی، خاقانی و همچنین باغ گلستان، ساختمان شهرداری، توسعه شاه گولی، میدان ها (فلکه)، هتل و سینما احداث شدند. این مقاله با تکیه بر منابع دست اول، نشریات و اسناد تاریخی و به روش توصیفی تبیینی، بنیادِ فکری برنامه شهرسازی ایرانِ عصرِ رضاشاه و تحولات فیزیکی شهر تبریز را بررسی و تحلیل می کند.
مدیریت نیروی انسانی (کارگزاران قضایی) در نظام قضایی علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام قضایی در مجموع نظامات هر تمدنی از جایگاه حساسی برخوردار است و می تواند زمینه ساز شکوفایی یا انحطاط تمدنی گردد. در بین ارکان نظام قضایی، مهمترین آنها، نیروی انسانی است که حتی فارغ از دیگر ارکان نظام قضایی، می تواند سبب کارآمدی یا ناکارآمدی نظام قضایی گردد. نظام قضایی علوی به عنوان یک الگو برتر دولت اسلامی، اهمیت مطالعه شیوه مدیریت نیروی انسانی را در این نظام افزوده است. حاصل این پژوهش میان رشته ای با روش توصیفی تحلیلی، پس از مطالعه سیره قضایی امیرالمومنین(ع)، با توجه به مؤلفه های مدیریت نیروی انسانی، یافته های قابل توجهی در زمینه شرح وظایف، پذیرش و گزینش قضات، آموزش و به کارگیری آنها، ارزیابی و نظارت کارگزاران قضایی است. بسیاری از این موارد که در آن دوره در نظام قضایی علوی وجود داشته است، امروزه به عنوان امتیازات و نقاط مثبت یک نظام و سازمان قضایی شمرده می شود.
بررسی پدیده روبه رشد انتظار و منجی گرایی (مهدویت) در عصر ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
123 - 147
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به ظهور امام زمان،یکی از ارکان اساسی مذهب تشیع امامی است که در طول تاریخ اسلام و تشیع جریان داشته است. در دوره تسلط مغولان و تأسیس حکومت ایلخانی در ایران مسئله منجی گرایی (مهدویت) رشد بسزایی یافت . حضور عناصر بیگانه با مذهب غیر اسلامی و مسلط شدن بر جامعه و مملکت اسلامی باعث بروز، فتنه و فساد، هرج ومرج، بروز جنگ ها، افزایش مالیات ها و آشفتگی اوضاع شد. در چنین شرایطی، مردم بیش از هر زمان دیگری، احساس نیاز به مصلحی را داشتند که با آمدنش به تمامی ظلم و جورها پایان بخشد. در این دوره، انتظار و منجی گرایی ، بیش از عصرهای دیگر در عقاید و افکار مردم (شیعیان) و حتی غیر شیعیان رسوخ کرد . به طوری که در برخی از شهرها هر روز مردم به انتظار منجی به دروازه شهرها می رفتند و به انتظار امام غایب می نشستند . در این پژوهش علل پیدایش و رشد اندیشه منجی گرایی و مهدویت و پیامدهای آن ازجمله بهره برداری قیام کنندگان از اندیشه منجی گرایی به روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
مناسبات ایران وچین در دوره ساسانی و تاثیر آن بر فرهنگ چین با استناد به منابع چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلی مناسبات چین و ایران در دوره ساسانی را می توان به دو دوره تقسیم کرد: از ابتدا تا حکومت یزدگرد سوم و از حکومت یزدگرد و پناهندگی بازماندگانش به دربار تانگ در چین. روابط چین و ایران پیش از حکومت یزدگرد سوم ساسانی به لحاظ تأثیر آن بر فرهنگ چین از اهمیت بسیار برخوردار است، اما تاکنون پژوهش مستقلی در این زمینه در ایران صورت نگرفته و تنها در چند مقاله به سیر کلی مناسبات ایران و چین در دوره ساسانی پرداخته شده است. این امر به دلیل دسترسی اندک محققان ایرانی به متون تاریخی و داده های باستان شناختی در چین است. از این رو، در مقاله حاضر تلاش شده است تا با روش گردآوری اطلاعات از میان داده های باستان شناختی و به صورت کتابخانه ای از معتبرترین متون چینی مربوط به ساسانیان، به بررسی مناسبات این دو تمدن در دوره ساسانی و تأثیر ساسانیان بر فرهنگ چین پرداخته شود. مدعای اصلی نویسنده آن است که به دنبال روابط سیاسی- فرهنگی دربار ساسانیان با دربار سلسله های چینی، به میزان بسیار زیادی بن مایه های فرهنگ ایران ساسانی، به ویژه در زمینه پوشش، کالاهای لوکس و دیگر عرصه های هنری وارد فرهنگ چین شده و بر آن تأثیر گذاشته است.