فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۲۳ مورد.
بررسی رابطه ادراک از زمینه خانوادگی و مدرسه ای با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستان های شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش بررسی رابطه ادراک از زمینه خانوادگی و مدرسه ای با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر اردبیل به همراه متغیرهای میانجی انگیزش و احساس شایستگی در مدرسه بررسی شده است. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه والدین، معلمان و مدرسه است که روی 325 نفر از دانش آموزان پسر پایه سوم دبیرستان های شهر اردبیل اجرا و از طریق تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها نشان داده اند که ادراک از زمینه خانوادگی و ادراک از زمینه مدرسه ای در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش دارند. به علاوه ادراک از زمینه خانوادگی و ادراک از زمینه مدرسه ای توانسته اند متغیرهای انگیزش و احساس شایستگی در مدرسه را پیش بینی کنند. به طوری که مقدار پیش بینی شده انگیزش کمتر از احساس شایستگی در مدرسه می باشد. همچنین در این پژوهش متغیرهای انگیزش و احساس شایستگی در مدرسه به خوبی پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می کنند. متغیر انگیزش بین متغیرهای ادراک از زمینه خانوادگی و مدرسه ای با پیشرفت تحصیلی نقش واسطه ای ندارد. ولی متغیر احساس شایستگی در مدرسه نقش واسطه ای بین متغیرهای ادراک از زمینه خانوادگی و مدرسه ای با پیشرفت تحصیلی دارد.
تحول شخصیت اجتنابی از کودکی تا بزرگسالی: آسیب شناسی تعاملات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های شخصیتی نقشی اساسی در کیفیت روابط بین فردی و زندگی خانوادگی دارند. این پژوهش به بررسی تحول اختلال شخصیت اجتنابی از کودکی تا بزرگسالی و آسیب شناسی تعاملات زناشویی افراد دارای اختلال شخصیت اجتنابی از نگاه همسران آنها پرداخت. بدین منظور با مطالعه منابع مرتبط با موضوع نحوه شکل گیری این اختلال بررسی شد و سپس با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 9 نفر از همسران افراد اجتنابی که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، ویژگی های شخصیتی این افراد در تعاملات زناشویی بررسی شد. در تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، 14 ویژگی مردان اجتنابی به دست آمد که عبارت بودند از کناره گیری، بینش بدون تعمق، خودحقیرپنداری، جمع هراسی، کم تحرکی بیانی، خانه های سرد احساسی، انفعال رفتاری، انفعال جنسی، تغییرگریزی، خودمحوری، فرسودگی زناشویی، کمال گرایی جبری، منفعل پرخاشگر و ظاهر اجتماع پسند. ویژگی های شخصیتی افراد اجتنابی از یک سو منجر به آسیب رسیدن به خود آنها و از سوی دیگر موجب شکل گیری تعاملاتی سرد در روابط بین فردی و خانوادگی شان می شود. می توان نتیجه گیری کرد که شناسایی مراحل تحول این اختلال و پیشگیری از شکل گیری آن در کودکان موجب ارتقاء کیفیت روابط بین فردی و خانوادگی افراد خواهد شد.
بررسی رابطه نشانه های مرضی مادر با شکل گیری دلبستگی و مشکلات رفتاری / اجتماعی کودکان پیش دبستان
حوزههای تخصصی:
رابطه ابعاد شخصیت، الگوهای ارتباطی خانواده با رفتار جرأت مندانه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ابعاد شخصیت، الگوهای ارتباطی خانواده با رفتار جرأت مندانه در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع مقطعی بوده و رویکرد توصیفی از نوع همبستگی هست. شرکت کنندگان پژوهش شامل 223 نفر دانشجوی دختر (113) و پسر (110) مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور جیرفت در سال 92-1391 بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب گردیدند و مقیاس ویژگی های شخصیتی (آیزنک، 1973)، مقیاس تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) و پرسشنامه ابراز وجود (هرزبرگر و همکاران،1984) را تکمیل نمودند. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها نشان داد که این پرسشنامه ها از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار هستند. با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان، میزان پیش بینی رفتار جرأت مندانه توسط ابعاد شخصیت و ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بعد برون گرایی پیش بینی کننده مثبت و معنادار و بعد روان رنجوری پیش بینی کننده منفی و معنادار رفتار جرأت مندانه است. همچنین، جهت گیری گفت و شنود خانواده پیش بینی کننده مثبت و معنادار وجهت گیری همنوایی پیش بینی کننده منفی و معنادار رفتار جرأت مندانه می باشد. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان داد که دارا بودن برخی ویژگی های شخصیتی و ارتقاء گفت و شنود خانواده با افزایش رفتار جرأت مندانه در فرزندان مرتبط است.
مقایسه سبک حل مسأله و سازگاری زناشویی در مادران کودک استثنایی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه سبک حل مسئله و سازگاری زناشویی مادران کودکان استثنایی و کودکان عادی انجام شد. این پژوهش یک طرح توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان استثنایی (نابینا، ناشنوا، کم توان ذهنی و معلول جسمی) و عادی شهر مشهد تشکیل می داد که از میان آنها 63 نفر از مادران کودکان استثنایی و 67 نفر از مادران کودکان عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های سبک حل مسئله کسیدی و لانگ و مقیاس سازگاری زناشویی اسپینر(DAS) جمع آوری و با آزمونt مستقل و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد سازگاری زناشویی مادران کودکان استثنایی به طور معناداری کمتر از مادران کودکان عادی است (t=8/8 ,p<0/001). همچنین مادران کودکان استثنایی نسبت به مادران کودکان عادی در هنگام روبه رو شدن با یک مسئله از سبک های کارآمد حل مسئله کمتر (001/0 ,p=<02/7t)، در حالی که از سبک های ناکارآمد بیشتر (001/0 ,p=<08/8t) استفاده می کنند. برطبق یافته های پژوهش حاضر؛ سازگاری زناشویی و ابعاد آن مانند توافق، همبستگی، ابراز محبت و رضایت زناشویی در مادران کودکان استثنایی کمتر از مادران کودکان عادی است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که استفاده از سبکهای ناکارآمد حلمسئله در خانواده زمینه اختلاف بین اعضاء را فراهم میکند و براین اساس سازگاری زناشویی نیز کاهش می یابد. لذا برگزاری دوره های ویژه آموزش خانواده و مشاوره فردی و گروهی برای والدین کودکان استثنایی در زمینه مهارت حل مسئله و راهبردهای مقابله با موضوعات فشارزای زندگی ضروری است تا بتوان موجبات بهبودی روابط خانوادگی و زناشویی را فراهم کرد.
رابطه تعارض والد – نوجوان، تاب آوری با مشکلات روان شناختی نوجوانان مقطع دوم و سوم راهنمایی در مناطق چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تعارض والد– نوجوان، تاب آوری با مشکلات روان شناختی نوجوانان مقطع دوم و سوم راهنمایی مناطق چهار گانه شهر شیراز انجام شد و مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی مناطق چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز را شامل می شد که در سال تحصیلی92-91 و در پایه های دوم و سوم راهنمایی مشغول به تحصیل بودند. به همین منظور 400 نفراز دانش آموزان (190 دختر – 210 پسر) سال دوم و سوم راهنمایی به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس DASS لاویبوند و لاویبوند 1995، پرسشنامه تاکتیک های تعارض موری اشتراس1990، فرم تعارض با والدین و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیوید سون2003استفاده شد. داده ها نیز با روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه(گام به گام) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین تعارض والد- نوجوان و مشکلات روان شناختی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین مؤلّفه های تعارض والد-نوجوان و مؤلّفه های مشکلات روان شناختی رابطه معناداری وجود دارد. براساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام مؤلّفه های تعارض والد- نوجوان می تواند مشکلات روان شناختی را پیش بینی کند و استدلال می تواند تاب آوری را پیش بینی کند. بنابراین، هر چه تعارض والد– نوجوان بیش تر شود، مشکلات روان شناختی نوجوانان بیش تر می شود و تاب آوری بالاتر مشکلات روان شناختی کم تری را به دنبال دارد.
رابطه تعاملات منفی بین زوجین و خانواده همسر با صمیمیت زوجین و تعارضات زناشویی در زنان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر با صمیمیت زوجین و تعارضات زناشویی انجام شد. در این تحقیق که از نوع همبستگی بود 367 نفر از زنان متأهل شهر اصفهان با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه تعارض زناشویی، مقیاس صمیمیت زوجین و پرسشنامه محقق ساخته تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر را تکمیل کردند. داده ها توسط همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق نشان داد بین تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر با تعارضات زناشویی رابطه مثبت معنادار (01/0>p) و بین تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر با صمیمیت رابطه منفی معنادار (01/0>p) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تعاملات منفی در بعد رفتاری و هیجانی توانایی تبیین 22 درصد تعارضات زناشویی و تعاملات منفی در بعد رفتاری توانایی تبیین 12 درصد صمیمیت زوجین را دارد. بر طبق نتایج، تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر می تواند روابط زوجین و ثبات پیوند زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد.
بررسی اثربخشی آموزش هوش عاطفی بر سلامت عمومی مادران فرزندان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر 11 تا 15 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش هوش عاطفی بر سلامت عمومی مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی 11 تا 15 سال انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی 11 تا 15 ساله مدارس استثنائی شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش به صورت تصادفی ساده با استفاده از روش غربالگری انتخاب شد. بدین صورت که پس از تکمیل پرسشنامه های سلامت عمومی (28GHQ) و هوش عاطفی بار- اُن توسط کلیه مادران، 111 نفر که پایین ترین نمره را در هر دو پرسشنامه کسب کرده بودند به دو گروه آزمایشی (54) و گواه (57) تقسیم شدند.گروه آزمایشی به مدت 8 هفته طی 15 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) آموزش هوش عاطفی را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه از این آموزش ها بی بهره بودند. نتایج تحلیل آماری t مستقل نشان داد که بین نمره های آزمودنی ها در پیش آزمون تفاوت معناداری مشاهده نشده است در حالی که بین نمره های آزمودنی ها در پس آزمون تفاوت معنادار در سطح 01/0P< وجود دارد. آموزش هوش عاطفی بر نمره کلی سلامت عمومی و مؤلفه های آن در پس آزمون تاثیر داشته و منجر به بهبود آن گشته به طوری که با مقایسه میانگین دو گروه در عامل های سلامت عمومی و هوش عاطفی نشان داده شد که آموزش هوش عاطفی بر افزایش هوش عاطفی و بهبود سلامت عمومی مـادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی مؤثر بوده است.
مداخله های پیشگیرانه خانواده محور: تأثیر بر روابط والد کودک و روش های تربیتی والدین
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال لکنت زبان ازجمله اختلال هایی است که علت آن هنوز به طور کامل مشخص نشده است و پژوهش های روان شناختی برای شناخت بهتر این اختلال ضروری است، ازاین رو هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، باورهای فراشناختی، و روان بنه های سازش نایافته اولیه در نوجوانان مبتلابه لکنت زبان و بهنجار بود.
روش: طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مدارس شهر همدان دچار لکنت زبان ارجاع داده شده به گفتاردرمانگر در سه ماهه سوم سال ۱۳۹۳ بودند، با روش نمونه گیری در دسترس 21 نفر مبتلابه اختلال لکنت زبان و 21 نفر بهنجار انتخاب شدند و توسط پرسشنامه روان بنه های یانگ (۱۹۹۸)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱) و پرسشنامه ی فراشناخت ولز (۲۰۰۲) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار از راهبردهای سازش نایافته بیشتر و از راهبرد سازش یافته کمتری بهره می گیرند. همچنین میانگین نمرات نوجوانان مبتلابه اختلال لکنت زبان در مؤلفه های فراشناختی و روان بنه ها از گروه بهنجار تفاوت معناداری داشت (001/0 >P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشخص شد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار به میزان بیشتری از راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان، روان بنه های سازش نایافته اولیه و باورهای فراشناختی برخوردارند.
رابطه ی بین تجربه ی آزاردیدگی در کودکی با شیوه های مقابله با تنش و طرح واره های ناسازگار اولیه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کودک آزاری علاوه بر پیامدهای کوتاه مدت مخربی که بر کودک به جای می گذارد پیامدهای بلندمدتی هم به دنبال خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی تجربه آزاردیدگی در کودکی با شیوه های مقابله با تنش و طرح واره های ناسازگار اولیه بود.
روش کار: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی، جهت انتخاب نمونه ها، از بین مراکز مشاوره ی غرب تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای 6 مرکز مشاوره انتخاب و سپس از مراکز مشاوره به صورت در دسترس نمونه ای به حجم 318 نفر (192 نفر زن و 126 نفر مرد) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس های خودگزارشی کودک آزاری (CASRS)، طرح واره ی یانگ (YSQ) و شیوه های مقابله ی بلینگز و موس بوده و داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 و آزمون تی، ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافته ها: شیوه های حل مسئله و جلب حمایت اجتماعی با هر چهار خرده مقیاس آزاردیدگی، رابطه ی منفی (01/0= P) و با شیوه های ارزیابی شناختی و مهار هیجانی، رابطه ی مثبت معنی داری دارند (01/0=P). نمره ی کل طرح واره های ناسازگار اولیه نیز با هر چهار خرده مقیاس آزاردیدگی، رابطه ی مثبت معنی داری دارد (01/0=P). خرده مقیاس آزار جسمی و آزار عاطفی و خرده مقیاس شیوه های حل مسئله و مهار هیجانی و طرح واره های ناسازگار در زنان و مردان تفاوت معنی داری نشان می دهد. هم چنین خرده مقیاس های آزار عاطفی و غفلت، توانستند طرح واره های ناسازگار اولیه و شیوه های مقابله با تنش را پیش بینی کنند.
نتیجه گیری: تجربه ی آزاردیدگی در کودکی می تواند در شکل گیری طرح واره های ناسازگار اولیه و پاسخ های هیجان مدارانه نقش اساسی داشته باشد.
تأثیر فرزند معلول یا ناتوان بر خانواده (2)
حوزههای تخصصی:
عوامل خطر کودک آزاری: مطالعه ای در واحد حمایت های روانی و اجتماعی کودک و خانواده در بیمارستان کودکان شهر بندرعباس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کودک آزاری و مسامحه از جمله پدیده هایی هستند که آسیب های جبران ناپذیری را بر سلامت جسمی و روانی کودکان تحمیل می کنند. این مطالعه، به بررسی تعدادی از عوامل جمعیت شناختی و عوامل خطر در کودک و والدین و هم چنین رابطه ی آن ها با سوءرفتار با کودک پرداخته است.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی تمام مردان دارای سوءمصرف مواد بودند که در آذر 1390 به مراکز ترک اعتیاد در شهر اردبیل مراجعه می کردند. نمونه ای به حجم 100 نفر (80 نفر معتاد به تریاک، 20 نفرمعتاد به هروئین) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. آزمودنی ها، پرسش نامه های ناگویی خلقی تورنتو و هوش معنوی کینگ را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و روش رگرسیون هم زمان و گام به گام، تحلیل شدند.
یافته ها: دختران (01/0P<)، کودکان زیر 4 سال (01/0P<)، فرزندان دوم و سوم (01/0P<)، کودکان سالم (01/0P<)، فرزندان مادران خانه دار (05/0P<)، کودکان والدین کم سواد (001/0P<)، فرزندان پدران جوان (01/0P<)، فرزندان خانواده های کم درآمد (001/0P<) و سوءمصرف کنندگان مواد (001/0P<) بیشتر مورد غفلت قرار گرفتند. در حالی که پسران (05/0P<)، کودکان بالای 4 سال (05/0P<)، فرزندان مادران شاغل (01/0P<) و فرزندان خانواده های با درآمد متوسط (05/0P<) بیشتر در خطر کودک آزاری عاطفی و جسمانی بودند.
نتیجه گیری: دست یابی به یافته هایی که مشخص می کند عوامل خطر متفاوت، انواع متفاوتی از سوء رفتار با کودک را در پی دارند، باعث ارتقاء اثربخشی و کارآیی مداخلات و برنامه های پیشگیرانه از سوء رفتار با کودکان می گردد.
بررسی رابطه ی الگوهای ارتباطی خانواده بر کیفیّت زندگی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: به لحاظ اهمیت و دامنه ی فراگیر کیفیت زندگی، عوامل موثر بر آن همواره بررسی شده است. در این میان، نقش خانواده و نحوه ی ارتباطات اعضای آن با یکدیگر در شکل گیری کیفیّت زندگی بسیار اساسی به نظر می رسد. لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر الگوهای ارتباط خانوادگی بر کیفیت زندگی نوجوانان انجام شد. روش: این مطالعه مقطعی (توصیفی-تحلیلی) است که در شهر زاهدن در سال89 انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش، 439 نوجوان دبیرستانی است که با روش نمونه گیری تصادفی وارد مطالعه شدند. جهت بررسی الگوی ارتباطی خانوادگی از ابزار تجدید نظر شده ی الگوی ارتباطات خانوادگی و جهت بررسی کیفیت زندگی از پرسشنامه ی استاندارد Kidscreen – 52 استفاده شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که از نظر الگوهای ارتباط خانوادگی، الگوهای ارتباطی کثرت گرا و توافق کننده بیشترین فراوانی را در خانواده ها به خود اختصاص داده بودند. نتایج تحلیل رگرسیون به روش همزمان بین متغیّرهای مستقل الگوهای ارتباط خانوادگی با ابعاد کیفیت زندگی در تمام ابعاد، به جز بین الگوی ارتباط خانوادگی و بعد پذیرش اجتماعی رابطه ی معنی دار را نشان داد. الگوی ارتباط خانوادگی، قویترین پیش بینی کننده ی بعد رابطه ی خانوادگی (45/0= β) بود. همچنین نتایج تحلیل واریانس یک طرفه، رابطه ی معنی داری را بین کیفیت زندگی نوجوانان با نوع الگوهای ارتباطی خانواده نشان داد (01/0>P). نتایج: بر طبق نتایج، هر چه محیط خانواده شرایط گفتگوی راحت را بیشتر فراهم آورد، سلامت و زندگی غنی تر فرزندان را در پی دارد.
مقایسه تمایزیافتگی خود در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد (والد-مادر) و خانواده هسته ای
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه تمایزیافتگی خود در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد(والد-مادر) و خانواده هسته ای اجرا شد. پژوهش حاضر که از نوع تحقیقات توصیفی است از روش علی-مقایسه ای و در جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختردوره متوسطه اول منطقه 4 شهر تهران، در سال تحصیلی 95-94 و در نمونه ای به حجم 120 نفر در قالب دو گروه 60 نفره (60 نفر تک والد، 60 نفر هسته ای)، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، طراحی و اجرا شده است. برای گردآوری پیشینه نظری و پژوهشی، از روش کتابخانه ای استفاده شده و برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استاندارد تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر( 1998)( DSI)، با روایی و اعتبار مناسب، استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل آماری نیز از شاخص های گرایش مرکزی ، شاخص های پراکندگی، نمودار و آزمون تی مستقل و من ویتنی، بهره گرفته شد. یافته ها حاکی از آن است که تمایزیافتگی خود، در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست (05/0p>). واکنش پذیری عاطفی در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست. در جایگاه من،گروه دانش آموزان تک والد (با میانگین35/45) نسبت به دانش آموزان دارای خانواده هسته ای (با میانگین6/41)، به طور معناداری از نمرات بیشتری برخوردار بوده اند (01/0p>). گریزعاطفی در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست. هم آمیختگی با دیگران در نوجوانان با ساختار خانوادگی تک والد و هسته ای متفاوت نیست (05/0p>).