فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر ارزیابی سن بینایی- حرکتی در کودکان با نارساییهای ویژه یادگیری است و اینکه آیا این کودکان به لحاظ عملکردهای بینایی – حرکتی متناسب با سن تقویمی خود عمل می کنند.
روش: پژوهش از نوع کاربردی و روش آن زمینه یابی است.جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان مقطع ابتدایی هستند که در اردیبهشت ماه سال 1385 به مرکز نارساییهای ویژه یادگیری-تهران مراجعه کردند. نمونه آماری برابر جامعه آماری و 58 کودک بانارساییهای ویژه یادگیری هستند. برای جمع آوری داده ها از آزمون مهارتهای بینایی- حرکتی ( TVMS-R ) استفاده شده است. مقایسه سن بینایی- حرکتی نمونه های آماری با سن تقویمی آنها با آزمون t یک جامعه ای صورت گرفته است.
یافته ها : در تمام پایه های تحصیلی ( از اول تا پنجم ) اختلاف معنادار آماری بین میانگین سن بینایی - حرکتی و سن تقویمی این کودکان دیده شد.
نتیجه گیری : سن بینایی - حرکتی کودکان با اختلال ویژه یادگیری در مقطع ابتدایی پایین تر از سن تقویمی آنها و در پایه های بالاتر، این فاصله بیشتر بوده است.
اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری کنترل خشم بر نوجوانان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مهارت کنترل خشم یکی از موثرترین برنامه های پیشگیری از شیوع انواع رفتارهای پرخطر و افزایش کارآمدی شخصی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش شناختی-رفتاری کنترل خشم بر خشم نوجوانان با اختلال سلوک ساکن در مراکز شبه خانواده بود.
روش: روش پژوهش، طرح آزمایشی پیش آزمون–پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه نوجوانان 18-12 سال پسر مراکز شبه خانواده بهزیستی شهرستان گرگان در سال 1394 بودند. از بین جامعه آماری تعداد 30نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که 15 نفر آن ها در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. شیوه نمونه گیری در دسترس بود. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان و سیاهه رفتاری کودک، فرم گزارش معلم و پرسش نامه پرخاشگری بود. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت کنترل خشم در کاهش پرخاشگری کلی و مولفه های پرخاشگری افکار، رفتار و احساس نوجوانان دارای اختلال سلوک مراکز شبه خانواده موثر است.
نتیجه گیری: از این رو می توان نتیجه گرفت که آموزش کنترل خشم به عنوان یکی از درمان های شناختی در کاهش نشانه های اختلال سلوک تاثیرگذار است.
اثربخشی اسب سواری درمانی بر مهارت های اجتماعی کودک دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی دوران کودکی است. کودک دارای اتیسم در مهارت های اجتماعی، مهارت های ارتباطی با مشکلات گوناگونی مواجه است و رفتارهای تکراری و کلیشه ای بسیاری دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان با استفاده از اسب بر بهبود مهارت های اجتماعی کودک دارای اتیسم انجام شد. نمونه پژوهش پسر نه ساله دارای اتیسم بود که با نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و در یک پژوهش آزمایشی باطرح تک آزمودنی شرکت کرد. مهارت های اجتماعی کودک با استفاده از فهرست ارزیابی درمان اتیسم و مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی که طی مراحل خط پایه، مداخله و پیگیری توسط مادر کودک تکمیل شد، ارزیابی شد و برنامه مداخله طی 12 هفته با تأکید بر بازی با اسب و سواری با اسب اجرا شد. سپس داده-های حاصل از ارزیابی ها با استفاده از از روش محاسبه شاخص اندازه اثر تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از افزایش مهارت های اجتماعی کودک مورد پژوهش بود. به طور کلی می توان گفت اسب سواری درمانی منجر به بهبود مهارت های اجتماعی کودکان دارای اتیسم می شود.
تاثیر تعاملی روان درمانی بدنی و پس خوراند زیستی بر کنش عصب- روان شناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:این پژوهش جهت بررسی تاثیر تعاملی رواندرمانی بدنی و پسخوراند زیستی بر کنش عصب-روانشناختی عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای ویژهی یادگیری طراحی شده است.
روشکار: این پژوهش کارآزمایی بالینی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه شاهد در سال 1389 انجام شد. کل آزمودنی ها شامل 17 نفر از مادران کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در مشهد می باشند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون (7 نفر) و شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع مطالعه، تمام آزمودنی ها با پرسشنامهی عزت نفس کوپراسمیت و هوش هیجانی بار-ان ارزیابی گردیدند. گروه آزمون، تحت یک دورهی سه ماهه رواندرمانی بدنی (دو جلسهی 90 دقیقهای در هفته، در مجموع 24 جلسه) و آموزش پسخوراند زیستی (هر دو هفته یک بار، در مجموع 6 جلسه) قرار گرفتند. پس از اتمام دورهی آموزش، تمام آزمودنی ها توسط ابزارهای ذکر شده، ارزیابی مجدد شدند. برای بررسی نرمال بودن یافتههای دو گروه، از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و با توجه به نرمال بودن نمرات عزت نفس و هوش هیجانی در دو گروه، برای مقایسهی میانگین نمرات از آزمون تی مستقل با سطح معنیداری 05/0>P استفاده شد.
یافتهها:نمرات مربوط به عزت نفس (042/0=P) و هوش هیجانی (011/0=P) در گروه آزمون نسبت به شاهد به طور معنیداری افزایش یافته بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از اثربخشی رواندرمانی بدنی و
پسخوراند زیستی در افزایش عزت نفس و هوش هیجانی مادران کودکان مبتلا به ناتواناییهای یادگیری است.
بار اختلال بیش فعالی و کم توجهی در جمعیت ایرانی در سال 1382(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال بیش فعالی و کم توجهی (ADHD) از اختلالات شایع روانپزشکی اطفال می باشد که با توجه به جمعیت جوان کشور ایران، می تواند ناتوانی قابل ملاحظه ای ایجاد نماید. از میان شاخص های تندرستی، DALY (سال های زندگی تعدیل شده برحسب ناتوانی) برای ارزیابی و مقایسه مشکلات و نیازهای بهداشتی ناشی از اختلالات مختلف، مقیاسی کارآمد است که با محاسبه آن می توان بار ناتوانی ناشی از بیماری های مختلف را در جامعه مقایسه کرد.
روش: DALY برای ADHD، بر اساس اطلاعات مربوط به بروز، شیوع، بهبود و مرگ ومیر فردی و با بهره گیری از اطلاعات جمعیت شناسی میانه سال 1382 محاسبه شد. برای سنجش هماهنگی اطلاعات خام و انجام محاسبات نهایی از نرم افزار DisMod II استفاده شد و در نهایت، YLD (سال های زندگی همراه با ناتوانی) به عنوان مقدار برابر با DALY در این اختلال محاسبه گردید. یافته ها: YLD در افراد مذکر 7/15 و در افراد مؤنث 7/6 به دست آمد. سال های زندگی تعدیل شده برحسب ناتوانی در دو جنس و در کلیه سنین 4/22 محاسبه شد. در تحلیل حساسیت با پیش فرض عدم بهبود اختلال پس از دوران بلوغ، DALY 9/31 به دست آمد که نشان می دهد مقدار 4/22، برآورد حداقلی از بار ناتوانی اختلال است.
نتیجه گیری: به نظر می رسد ADHD عامل بخش قابل توجهی از بار اختلالات روانی در کلیه سنین و به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی است.
مقایسه تأثیر روش های آموزش دلگرم سازی، رفتاری و دارو درمانی بر مهارت های خودکنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اثر روش های آموزش دلگرم سازی مبتنی بر نظریه ی آدلر، آموزش رفتاری مبتنی بر نظریه ی بارکلی و دارودرمانی بر مهارت های خودکنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است. جامعهآماریپژوهشحاضرعبارتازکلیه والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی که به درمانگاه کودک و نوجوان بیمارستان روان پزشکی روزبه شهر تهران مراجعه کرده و فرزندان آن ها بر اساس تشخیص روان پزشک و بر اساس پرسش نامه تشخیصی علایم اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی کانرز این اختلال را دارا می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر از والدین (پدران و مادران) کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به این درمانگاه برای پژوهش حاضر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اندازه گیری خود کنترلی کندال و ویلکاکس می باشد. نتایج تحلیل آماری داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نمرات Fنشان داد که به طور کلی بین اثربخشی سه روش مورد مطالعه در افزایش مهارت خودکنترلی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تفاوت معنادار وجود دارد، 09/ 10= F.بر این اساس می توان نتیجه گرفت که روش های آموزش دل گرم سازی والدین بر اساس نظریات آلفرد آدلر و روش آموزش رفتاری والدین بر اساس نظریات راسل بارکلی بر افزایش مهارت خودکنترلی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تأثیر دارد.
نارساییهای شناختی زیربنایی در ناتوانی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اندازه گیری نارساییهای همراه با ناتوانی ریاضی در کودکان بود. در این مطالعه تعداد 46 دانش آموز پایه چهارم دبستان در دو گروه با توانایی متوسط و ناتوان در ریاضی انتخاب شدند به گونه ای که بهره هوش و توانایی خواندن آنها تا حد ممکن نزدیک به یکدیگر بودند. حافظهکاری از طریق آزمونهای هوش وکسلر (وکسلر، 1974؛ شهیم، 1373الف) و برج لندن (کالبرتسون و زیلمر، 1998)، بازداری با استفاده از آزمونهای استروپ (اسپرین و استراوس، 1998) و برج لندن و ادراک دیداریفضایی از طریق شکل تجمعی ری (استریث، 1944) اندازه گیری شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان دادند که عملکرد گروه ناتوان در ریاضی، در ادراک و سازماندهی دیداریفضایی تفاوت معناداری با گروه متوسط در توانایی ریاضی داشت که بیانگر ناتوانی در تحلیل، ترکیب و سازمان دهی اطلاعات در گروه ناتوان در ریاضی بود.
تاثیر آموزش فنون کنترل خود بر بهبود مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش فنون کنترل خود بر بهبود مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام شده است. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل اجرا شد. جامعه مورد مطالعه را همه دانش آموزان پسر دبستانی شاغل به تحصیل در شهر تهران، در سال تحصیلی 83-1382 تشکیل می داد. نمونه های پژوهش 20 نفر از دانش آموزان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی بودند که به شیوه در دسترس از یک دبستان واقع در آموزش و پرورش منطقه 6 تهران انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. از هر دو گروه، پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و گروه آزمایشی به مدت یک ماه تحت آموزش فنون کنترل خود قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش فنون کنترل خود، مهارتهای اجتماعی دانش آموزان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی را به طور معناداری افزایش می دهد و بعد از یک ماه پیگیری نیز آشکار شد که نتایج به دست آمده پایدار مانده اند. نتیجه گیری: از یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که آموزش فنون کنترل خود بر بهبود مهارتهای اجتماعی تاثیر مثبتی داشته است.
تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای بر میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارتهای مقابله ای (حل مساله) بر کاهش میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از میان دختران فراری 12 تا 21 ساله مستقر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی در شهر تهران 15 نفر به عنوان گروه آزمایش و از میان دختران فراری 12 تا 21 ساله مستقر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی شهر مشهد 15 نفر همتا شده با گروه آزمایش به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. دو کاربندی آموزش تنش زدایی تدریجی و آموزش مهارت مقابله ای (حل مساله) هر کدام به مدت 12 جلسه، هر جلسه یک ساعت برای گروه آزمایش مورد استفاده قرار گرفت. برای ارزیابی و سنجش میزان تنیدگی آزمودنی ها از مقیاس رویدادهای زندگی ویژه نوجوانان و برای ارزیابی و سنجش شیوه مقابله ای از پرسشنامه شیوه مقابله ای به روش پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه استفاده شد. نتایج بررسی نشان می دهد که نمرات پس آزمون گروه آزمایش در هر دو آزمون بطور معنی داری با نمرات پس آزمون گروه گواه متفاوت است و به عبارت دیگر آموزش تنش زدایی تدریجی موجب کاهش میزان تنیدگی گروه آزمایش گردیده و افرادی که با شیوه مقابله ای مساله محور با موقعیتهای تنیدگی زا مواجه می شوند، علایم آشفتگی کمتری از خود نشان دادند. در نتیجه فرضیه های تحقیق تایید شد
بررسی رابطه ساده و چندگانه صفات طیف اوتیسم و وسواس جبری در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع بالای صفات طیف اوتیسم در افراد دارای اختلال وسواس جبری و همچنین تشخیص اختلالات اضطرابی در افراد با صفات طیف اوتیسم بالا، هدف از این پژوهش بررسی رابطه ساده و چندگانه اختلال وسواس جبری و صفات طیف اوتیسم در دانش آموزان دختر دوره راهنمایی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره راهنمایی شهر یزد می باشد که در این پژوهش 250 شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه 50 سوالی ضریب طیف اوتیسم و مقیاس وسواس جبری SCL-90 می باشد. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش ورود گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که به طور کلی صفات طیف اوتیسم می تواند 10 درصد تغییرات وسواس جبری در دانش آموزان را پیش بینی کند. در بهترین حالت از بین صفات طیف اوتیسم، ضعف در تغییر توجه و ناتوانی در مهارت اجتماعی بهترین پیش بین برای تغییرات وسواس جبری در گروه نمونه می باشد. در نتیجه، صفات طیف اوتیسم در افراد دارای اختلال وسواس جبری شایع است.