فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
درد یک تجربه و احساس همگانی است. گویاترین تعریف، درد را چنین توصیف می کند: احساس آسیب فردی و خصوصی. این تعریف درد را از دیدگاه ذهنی فرد توصیف می کند و به طور ضمنی به این امر اشاره دارد که فرد دردمند کاملا بر احساس خود واقف است. تعاریف دیگر تکیه بر سودمندی درد دارند. به عنوان مثال درد نشانه ای از وجود یک محرک آسیب زا در آسیب دیدگی های موضعی است که الگویی از پاسخها را برای حفاظت فرد فعال می سازد. پزشکان با تجربه، غالبا دریافته اند که درد پیامدی از اختلال عاطفی است که در اقلیت ثابتی از بیماران مشاهده می شود. فراوان اتفاق افتاده است که پزشک به بیماران دردمند خود گفته است دردی وجود ندارد زیرا شواهدی دال بر اختلال عضوی به چشم نمی خورد. اکثر پزشکان با پیامدهای اجتنابی و ناخوشایند این قبیل خطاها اشنا هستند. در این صورت بهتر است با تجربه بیمار که خود آن "" درد "" می نامد، موافقت نموده و در همه موارد در پی مکانیسم جسمانی سبب ساز نباشیم. ثابت شده است که عوامل روانشناختی نیز می تواند سبب درد باشد، که در این صورت آن را روانزاد می نامند. این اصطلاح به معنی آن است که در این موارد علل درد، تماما یا غالبا ریشه روانی دارد و از سری دیگر درد عضوی به آن گونه درد می گویند که عوامل سبب ساز آن جسمی باشد.
در این تحقیق رویکردهای نظری، دیدگاههای روانشناختی، دیدگاههای روان تحلیلگری و دیدگاههای روانی – اجتماعی و نیز بیان ویژگیهای شخصیتی همراه با توصیف درد و ارتباط آنها مورد بررسی قرار داده شده است. همچنین چگونگی ادراک در در کودکان و در جنسیت دختر و پسر با استفاده از یافته های پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II است. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی اجرا گردید. بدین منظور از میان مراجعه کنندگان انجمن دیابت شهر تبریز ،3 نفر که در خرده مقیاس افسردگی مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) در طبقه شدید و خیلی شدید قرار گرفتند، به طور در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. قبل از شروع مداخله برای تعیین خط پایه، 2 بار پیش آزمون به عمل آمد، و وضعیت فرد از لحاظ متغیر های مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مراحل مداخله در 8 جلسه به صورت انفرادی بر روی شرکت کنندگان اجرا شد، 3 هفته پس از اجرای مداخله نیز، متغیرهای مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(PAIS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که درمان شناختی-رفتاری موجب افزایش سازگاری با بیماری و کاهش نشانه های افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II می شود.
کمال گرایی، صفات شخصیتی و الگوهای رفتار والدینی درک شده در افراد وسواسی ـ اجباری وارسی کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی کمال گرایی و صفات شخصیت وسواسی ـ اجباری در افراد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری و نقش الگوهای رفتار والدینی در آن است. فرض براین بود که بیماران وارسی کننده در متغیرهای مذکور به صورت معنادار با سایر گروههای پژوهش دارای تفاوت هستند.
روش: برای این منظور 60 مورد مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری (30 نفر شستشو کننده و 30 نفر وارسی کننده) و60 نفر به عنوان گروه کنترل (30 نفر مضطرب و 30 نفر بهنجار) انتخاب شدند.
گروه مبتلا به اختلال وسواسی ـ اجباری از طریق تشخیص روانپزشک و یا روانشناسی بالینی انتخاب شدند و برای تایید تشخیص با آنها مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای DSM-IV صورت گرفت و نوع برجسته افکار و اعمال وسواسی آنها با پرسشنامه وسواسی ـ اجباری مادزلی (MOCI) تعیین شد. میزان کمال گرایی، نوع صفات پژوهش شد. میزان کمال گرایی، نوع صفات پژوهش شخصیتی و الگوهای رفتار والدینی گروهها از طریق پرسشنامه های مربوط مورد بررسی واقع گشت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد گروه وارسی کننده، والدین خود را بیشتر از سه گروه دیگر کمال گرا درک کرده بودند. همچنین گروه وارسی کننده در مقایسه با سه گروه دیگر از میزان کمال گرایی بیشتری برخوردار بودند و در نهایت آنها صفات شخصیتی وسواسی ـ اجباری را در مقایسه با سه گروه دیگر به نحو معناداری از خود نشان دادند.
نتیجه: نوع وارسی اختلال وسواسی ـ اجباری، شکل ویژه ای از این اختلال است که از سیمایه شناختی و عوامل سبب ساز ویژه ای برخوردار است. همچنین این یافته ها از عقیده ناهمگن بودن طیف مشکلات وسواسی ـ اجباری حمایت می کند.
تیک یا جهش عضلانی
بررسی تأثیر تقلید حرکتی غیر گفتاری بر توانایی نامیدن در کودکان مبتلا به درخودماندگی(اوتیسم)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطه تقلید حرکتی غیر گفتاری با توانایی نامیدن و تأثیر تمرینات تقلید حرکتی غیر گفتاری بر افزایش توانایی نامیدن در کودکان مبتلا به درخودماندگی (اوتیسم) است. روش بررسی: در مرحله نخست این مطالعه که به روش مقایسه ای صورت پذیرفت، 22 کودک درخودمانده و 22 کودک سالم با نمونه گیری در دسترس انتخاب و توانایی نامیدن و تقلید حرکتی غیر گفتاری آنها مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. در مرحله دوم، مطالعه به صورت تجربی و مداخله ای صورت گرفت. کودکان درخودمانده به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس کودکان گروه آزمایش به مدت 60 روز، روزانه یک ساعت تحت تمرین تقلید غیر گفتاری قرار گرفتند. در این مدت گروه کنترل از آموزشهای معمول قبلی بهره گرفتند. قبل و بعد از مداخله، توانایی نامیدن در دو گروه با استفاده از آزمون نامیدن سنجیده شد. در تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و بررسی ضریب همبستگی بهره گرفته شد. یافته ها: تفاوت معناداری در توانایی نامیدن کودکان درخودمانده و سالم دیده شد. همچنین یافته ها حاکی است بین توانایی نامیدن و توانایی تقلید کلامی در کودکان درخودمانده همبستگی مثبت وجود دارد. به علاوه، داده ها حاکی از وجود تفاوت معنادار بین توانایی نامیدن دو گروه آزمایشی و کنترل پس از انجام مداخله می باشد. نتیجه گیری: بین توانایی نامیدن و تقلید حرکتی غیر گفتاری همبستگی مثبت و قوی وجود دارد و انجام تمرینات تقلید حرکتی غیرگفتاری به افزایش توانایی نامیدن در کودکان درخودمانده منجر می گردد
بررسی تحول تعریف نارسایی هوشی و تفاوت آن در نسخه چهارم و پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: تا سال 2002 دست کم ده بار در تعریف عقب ماندگی ذهنی تجدیدنظر شده است. انجمن نارسایی هوشی و تحولی آمریکا در سال 2007، واژه نارسایی هوشی را جایگزین عقب ماندگی ذهنی کرد. درحالی که در چهارمین ویرایش تجدیدنظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی از واژه عقب ماندگی ذهنی استفاده شده است. به همین سبب در مقاله های فارسی و انگلیسی هر 2 واژه به کاررفته اند. در حال حاضر، واژه نارسایی هوشی مورد تایید همگان از جمله انجمن روان پزشکی آمریکا (پنجمین ویرایش تجدیدنظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی) و سازمان بهداشت جهانی (ویرایش یازدهم طبقه بندی آماری بین المللی بیماری ها و مشکلات بهداشتی وابسته) قرار گرفته است.
نتیجه گیری: انتظار می رود که در مجله ها و فصلنامه های علمی و ارزشمند داخلی و خارجی از واژه منسوخ شده عقب ماندگی ذهنی استفاده نشود. پیشنهاد می شود متخصصان ایرانی گامی فراتر برداشته و نگرش مثبت تری به پدیده نارسایی هوشی داشته باشند تا واژه کودکان با نارسایی هوشی جایگزین کودکان عقب مانده ذهنی شود
بررسی اثربخشی شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در درمان دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی دو روش شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در درمان دانشجویان مبتلا به اضطراب امتحان مورد مقایسه قرار گرفت. روش مطالعه در پژوهش حاضر آزمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بودند. نمونه پژوهش شامل 90 دانشجوی دختر مبتلا به اضطراب امتحان بودند که از طریق سیاهه اسپیلبرگر و مصاحبه بالینی شناسایی و سپس بطور تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. این آزمودنی ها در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بطور تصادفی جایگزین شدند. سپس شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه به عنوان فنون مداخله ای بکار بسته شدند (یک گروه شناخت درمانی، یک گروه آموزش مهارت های مطالعه را تجربه نمودند و گروه دیگر گروه کنترل را تشکیل دادند).
نتایج تحلیل واریانس بر تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشان داد، بین گروه های آزمایشی و کنترل در اضطراب امتحان تفاوت معنی داری وجود دارد. آزمون تعقیبی توکی نشان داد اضطراب امتحان در گروه های شناخت درمانی و آموزش مهارت های مطالعه در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری کاهش یافته است. همچنین نتایج نشان داد شناخت درمانی در کاهش هر دو مولفه اضطراب امتحان موثر است؛ با این حال، بین این دو روش در کاهش نمرات مولفه نگرانی اضطراب امتحان تفاوتی مشاهده نگردید.
بررسی انواع اختلالات خواب و روش های مقابله با آنها در سالمندان (مقاله پژوهشی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثر بخشی سه روش روان درمانی در کاهش اختلال نقص توجه – بیش فعالی کودکان پسر دبستانی پایه های سوم و چهارم شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه اثر بخشی سه روش روان درمانی تعلیم خود آموزی کلامی به کودکان، تعلیم رفتار درمانی و خود آموزی کلامی به مادران کودکان، در کاهش بی توجهی و تکانشوری کورکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه، مشتمل بر دانش آموزان پسر کلاس سوم و چهارم ابتدائی مدارس دولتی شهرستانهای شیراز بوده است. از جامعه مورد نظر به شیوه تصادفی چند مرحله ای 2863 دانش آموز جهت تشخیص ADHD مورد غربالگری قرار گرفتند. بدین ترتیب، مجموعاٌ 160 آزمودنی ADHD در چهار گروه 40 نفری به طور تصادفی گمارده شدند. از همان کلاسها، 40 کودک بهنجار به طور تصادفی جهت گروه گواه بهنجار انتخاب شد. پژوهش به شیوه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با پنج گروه انجام شد. چهار گروه متعلق به کودکان ADHD است و یک گروه مربوط به کودکان طبیعی است. نوع مداخله در گروههای ADHD به روش تصادفی تعیین شد. متغیرهای وابسته (بی توجهی و تکانشوری) با فرم فارسی آزمون عملکرد پیوسته ارزیابی شد. نتایج نشان داد، گروه تعلیم خود آموزی کلامی به کودک بیشترین را بهبودی را در عملکرد نشان می دهد. تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس یک راهه، و روش پیگیری توکی، تفاوتهای معنی داری بین گروه های تعلیم خود آموزی کلامی به مادر و کودک از یک سو و گروههای گواه از سوی دیگر در پاسخهای صحیح و حذف نشان داد گروه تعلیم رفتار درمانی به مادر با هیچ کدام از گروه های گواه تفاوت معنی داری نشان نداد.
درد مزمن، خودکارآمدی درد و افکار خودکشی: نقش تعدیل کننده ی خودکارآمدی درد بر رابطه ی بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از نتایج زیانبخش درد مزمن، افزایش قابل ملاحظهی افکار و رفتارهای خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی بین افسردگی، خودکارآمدی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن انجام گرفت.
روشکار: در این پژوهش توصیفیهمبستگی، در بهار تا تابستان 1389، 264 بیمار مبتلا به درد مزمن به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاسهای افکار خودکشی، افسردگی و خودکارآمدی را کامل کردند. دادهها با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی، تحلیل گردیدند.
یافتهها: همبستگی مثبت و معنیداری بین افکار خودکشی و افسردگی (01/0P<، 56/0=r) و همبستگی منفی و معنیداری بین افکار خودکشی و خودکارآمدی (01/0P<، 36/0-=r) وجود داشت. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که خودکارآمدی در رابطهی بین افسردگی و افکار خودکشی، نقش تعدیلکننده را ایفا میکند.
نتیجهگیری: رابطهی معنیداری بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران درد مزمن وجود دارد و خودکارآمدی میتواند چنین رابطهای را تعدیل کند. بنابراین، آن گروه از برنامههای درمانی که علاوه بر اعادهی خلق بهنجار بیماران، افزایش احساس خودکارآمدی مرتبط با درد را در دستور کار خود قرار میدهند احتمالا قادر هستند در کاهش شدت افکار خودکشی بیماران مبتلا به درد مزمن عملکرد موثرتری داشته باشند.
کودکان استثنایی دوگانه چه کسانی هستند؟ شناسایی، ویژگی ها و مشکلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: استثنایی های دوگانه را گروهی تشکیل می دهند که در کنار بعد تیزهوشی، مشکلات رفتاری، اجتماعی، هیجانی یا تحصیلی دارند و از میان گروه های استثنایی بیشترین سوء تعبیرها و قضاوت های نادرست در موردشان وجود دارد و بیشتر از تمامی گروه های استثنایی مورد غفلت قرار گرفته اند. والدین، معلمان و متخصصان همگی در شناسایی همزمان نشانه های هوش بالا و در عین حال ناتوانی های این گروه، عاجزند. به دلیل این مشکلات تشخیصی، با مسائل عمده ای پیرامون این گروه رو به رو هستیم. از جمله این که توانمندی های آنها را به عنوان زیرگروهی از تیزهوشان که سرمایه های انسانی جوامع هستند، از دست می دهیم. نتیجه گیری: از آنجا که شناسایی و مداخله زودهنگام برای این گروه می تواند از بسیاری از مشکلات بعدی از جمله پدیده کم پیشرفتی و مشکلات روانی، اجتماعی آنها در آینده جلوگیری کند، در این مقاله تلاش شده است تا نحوه شناسایی، ویژگی ها و مشکلات کودکان استثنایی دوگانه جهت آشنایی بیشتر متخصصان با این گروه مطرح شوند.
مقایسه مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری در دو گروه از کودکان عادی و مبتلا به اختلالات یادگیری در خانه و مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور انجام این بررسی دو گروه از کودکان عادی و مبتلا به اختلالات یادگیری که در مدارس عاری تحصیل کرده و بر اساس سن و جنس همتا شده و دارای هوش بهر طبیعی بودند از طریق مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (گرشام والیوت 1990) مورد مقایسه قرار گرفتند این مقیاس دارای دو فرم ویژه ارزیابی والدین و معلمان است . یافته ها نشان می دهد که مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری و عادی بر اساس ارزیابی معلمان تفاوت معنی دار ندارد اما والدین کودکان عادی را در زمینه کسب مهارت های اجتماعی در خانه بهتر از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری ارزیابی کرده اند و میانگین نمرات کودکان عادی در زمینه همکار ی و مسئولیت پذیری به طور معنی دار بیشتر از کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری بوده است . افزون بر این کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری بیشتر از کودکان عادی در خانه داری مشکلات رفتاری هستند و این وضعیت در سه عامل مشکلات رفتاری شامل رفتارهای درونزا و برونزا و پر تحرکی دیده شده است به نظر می رسد کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری در محیط مدرسه عادی مشکلات رفتاری بیشتری از کودکان عادی ندارد و در محیط مدرسه از مهارت اجتماعی کافی برخودارند اما در محیط خانه دارای کاستی مهارت های اجتماعی و رفتار نامناسب هستند.
بررسی رابطه ی فرسودگی شغلی با روش مقابله ئی پرستاران در بیمارستان های استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
" پژوهش های مختلف، وجود اضطراب و افسردگی را در همسران نابارور نشان داده است. در این پژوهش، میزان اضطراب و افسردگی در همسران نابارور، و رابطه اضطراب و افسردگی با متغیرهایی همچون سن، تحصیلات، و طول مدت ازدواج، و همچنین تفاوت اضطراب و افسردگی در زنان و مردان نابارور بررسی شده است. برای این کار از میان مراجعه کنندگان به مرکز باروری و ناباروری شهر اصفهان، 56 نفر (24 مرد و 32 زن) از میان افراد بدون فرزند یا فرزند خوانده، با تشخیص ناباروری پزشک، و با دست کم تحصیلات سیکل، به طور تصادفی گزیده شدند و به آزمون های اضطراب و افسردگی بک پاسخ دادند.
یافته ها نشان داد که نزدیک به 27 درصد افراد اضطراب خفیف و بالاتر، و نزدیک به 68 درصد افراد افسردگی خفیف و بالاتر را تجربه می کنند. فراوانی و میزان افسردگی و اضطراب در زنان بیش از مردان است. اضطراب با متغیر سن همبستگی معکوس و معنادار دارد، در حالی که افسردگی و اضطراب با طول مدت ازدواج همبستگی معنادار ندارد. همچنین میزان تحصیلات بر اضطراب و افسردگی تجربه شده موثر نیست."
اختلال شخصیت خود شیفته (نارسیستیک)
حوزههای تخصصی:
تعیین مشخصات روان سنجی مقیاس درجه بندیSNAP-IV، اجرای والدین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: پرسشنامه SNAP-IV، مقیاسی جهت تشخیص و درجه بندی اختلال بیش فعالی – کمبود توجه است که توسط سوانسون، نولان و پلهام تألیف شده است. هدف از این پژوهش تعیین مشخصات روان سنجی این آزمون در جامعه کودکان 7 تا 12 سال شهر تهران بر اساس نظرات والدین است.
روش بررسی: پژوهش توصیفی حاضر از نوع مطالعات متدولوژیک، کاربردی و اعتبارسنجی است. از جامعه کودکان تهرانی، نمونه ای به حجم 1000 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و سپس از مادران این کودکان خواسته شد طبق مقیاس SNAP-IV، کودک خود را ارزیابی کنند. 686 پرسشنامه بطور کامل پاسخ داده شد و مابقی بعلل مختلف و نقص های موجود حذف گردید. بدین ترتیب حجم نمونه نهایی 686 نفر بود. 30 نفر از اعضاء نمونه مجدداً یک ماه پس از اجرای اصلی، مورد آزمون قرارگرفتند. همچنین مصاحبه بالینی نیز روی 30 نفر از نمونه ها انجام شد. جهت بررسی و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، کولموگراف – اسمیرنوف، لوین و آزمون تی برنز فیشر استفاده شد.
یافته ها: روایی ملاکی آزمون 48/0 و طبق تحلیل عامل این آزمون دارای 3 عامل است که مجموعاً 56% واریانس را تبیین می کنند. روایی محتوا نیز مورد تأیید متخصصان است. ضریب پایایی بازآزمون برابر با 82% ، آلفای کرونباخ 90/0 و ضریب دو نیمه کردن 76/0 می باشد. نقطه برش در کل مقیاس و هر کدام از خرده مقیاس های کمبود توجه و بیش فعالی به ترتیب برابر با 57/1 و 45/1 و 9/1 است.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد آزمون از مشخصات روان سنجی مناسبی برخوردار است و استفاده همراه با اطمینان آن را در موقعیت های مختلف پژوهشی، تشخیصی و درمانی توصیه می کند.
بررسی راهبردهای مقابله ای و سلامت روان در مادران کودکان انیستیک
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی راهبردهای مقابله ای و سلامت روان در مادران کودکان اتیستیک صورت گرفت. آزمودنی ها شامل 40 مادر کودک اتیستیک بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از مرکز ساماندهی، درمان و توانبخشی کودکان اتیسم انتخاب شده بودند. از آزمون SCL-90-R جهت بررسی علائم روانی و از چک لیست راهبردهای مقابله ای کارور به منظور سنجش راهبردهای مقابله ای استفاده گردید. نتایج نشان داد که 5/27% مادران گروه نمونه براساس معیارهای SCL-90-R دارای علائم روانی بودند. علاوه بر این، مشخص گردید که میان راهبردهای مقابله ای متمرکز بر حل مسئله و هیجانی با سلامت روان ارتباط معناداری وجود ندارد، اما بین راهبردهای مقابله ای کمتر مفید و غیرمؤثر با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد.