فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف مواد در میان افراد دارای بیماری روانی یک مشکل شایع است. از طرف دیگر بسیاری از مصرف کنندگان مزمن مواد مخدر به طورهم زمان از یک بیماری روانی جدی رنج می برند. در مورد رابطه این دو اختلال، فرضیه های گوناگونی (از جمله تقدم، وقوع هم زمان، رابطه علی یا دوگانه) مطرح شده است. پژوهش های انجام شده بیشتر این نتیجه گیری را تأیید می کنند که این دو، اختلال های جداگانه ای هستند که هرکدام می تواند خطر ابتلا به دیگری را افزایش دهد و این، به این معنی نیست که یکی علت دیگری است.
بررسی ویژگی های جنسیتی و پیامدهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با هدف بررسی ویژگی های جنسیتی و پیامدهای گرایش زنان به سوءمصرف مواد مخدر، با استفاده از روش مطالعه ی اسنادی به بررسی و تبیین بسترها، زمینه ها، عوامل مؤثر و پیامدهای پدیده اعتیاد به مواد مخدر در میان زنان از خلال پژوهش های موجود پرداخته است. به این منظور پس از ارائه گزارشی از آمار و اطلاعات موجود از وضعیت کنونی سوءمصرف مواد در میان زنان، به مطالعه سه جنبه از پدیده اعتیاد در میان زنان پرداخته شده است. در وهله نخست به بررسی تفاوت های جنسیتی موجود در زمینه های گرایش به مواد مخدر پرداخته شده و سپس مهم ترین تفاوت های موجود در آسیب های اجتماعی ناشی از سوءمصرف مواد مورد بررسی قرار می گیرد. بخش پایانی مقاله نیز به تبیین مهم ترین چالش های درمان اعتیاد در میان زنان در مقایسه با مردان اختصاص دارد. اطلاعات محدود موجود در این حوزه نشان می دهد هرچند هنوز میزان اعتیاد زنان (حدود ۹ درصد) فاصله قابل توجهی با مردان دارد و همچنان می توان آن را پدیده ای مردانه تلقی کرد، اما روند رو به رشد گرایش به سوءمصرف مواد مخدر در میان زنان را (۴ برابر شدن طی ده سال) می توان هشداری برای ضرورت چاره اندیشی و سیاست گذاری و برنامه ریزی در خصوص جلوگیری از ادامه این روند دانست. به ویژه آن که آسیب های ناشی از اعتیاد زنان را چه از نظر تأثیرات مخرب فیزیولوژیک جسمی و روانی و چه به لحاظ اثرات اجتماعی و فرهنگی و همچنین نقش آنان در خانوده می توان مهمتر و اثرگذارتر تلقی کرد.
مقایسه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و طرحواره های هیجانی در همسران افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و طرحواره های هیجانی در همسران افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و بهنجار بود. روش: 30 نفر از همسران افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با 30 نفر از همسران افراد بهنجار مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه شرکت کننده پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان و پرسشنامه طرحواره های هیجانی را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل چندمتغیری واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در راهبردهای نظم جویی شناختی سازش نایافته ملامت خویش، نشخوارگری، فاجعه سازی و ملامت دیگران و در طرحواره های هیجانی نشخوار ذهنی، گناه، غیرقابل کنترل بودن، سرزنش و تلاش برای منطقی بودن، میانگین نمرات همسران افراد مبتلا به سوء مصرف مواد بیشتر از همسران افراد بهنجار است. در راهبردهای نظم جویی شناختی سازش یافته، شامل تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاه گیری و در طرحواره های هیجانی ابراز احساسات، قابل درک بودن و پذیرش هیجانات، همسران افراد بهنجار نمرات بیشتری در مقایسه با همسران افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به دست آوردند. نتیجه گیری: همسران مبتلایان به سوء مصرف مواد، برای مدیریت هیجان های برخاسته از موقعیت های تنش زا از طرحواره های هیجانی و راهبردهای نظم جویی شناختی نامناسبی استفاده می کنند؛ استفاده از این راهبردهای نامناسب می تواند آنها را در معرض مشکلات روانی و ناسازگاری های زناشویی قرار دهد.
مقایسه تأثیر روش های آموزش دلگرم سازی، رفتاری و دارو درمانی بر مهارت های خودکنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی اثر روش های آموزش دلگرم سازی مبتنی بر نظریه ی آدلر، آموزش رفتاری مبتنی بر نظریه ی بارکلی و دارودرمانی بر مهارت های خودکنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی است. جامعهآماریپژوهشحاضرعبارتازکلیه والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی که به درمانگاه کودک و نوجوان بیمارستان روان پزشکی روزبه شهر تهران مراجعه کرده و فرزندان آن ها بر اساس تشخیص روان پزشک و بر اساس پرسش نامه تشخیصی علایم اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی کانرز این اختلال را دارا می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر از والدین (پدران و مادران) کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به این درمانگاه برای پژوهش حاضر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اندازه گیری خود کنترلی کندال و ویلکاکس می باشد. نتایج تحلیل آماری داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نمرات Fنشان داد که به طور کلی بین اثربخشی سه روش مورد مطالعه در افزایش مهارت خودکنترلی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تفاوت معنادار وجود دارد، 09/ 10= F.بر این اساس می توان نتیجه گرفت که روش های آموزش دل گرم سازی والدین بر اساس نظریات آلفرد آدلر و روش آموزش رفتاری والدین بر اساس نظریات راسل بارکلی بر افزایش مهارت خودکنترلی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تأثیر دارد.
مقایسه اثربخشی روش های شناختی – رفتاری در مقابل روش های القای خلق برخلق مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر اثربخشی دو روش شناختی – رفتاری و القای خلق بر خلق مادران کودکان کم توان ذهنی بررسی شد. بدین منظور 36 نفراز مادران کودکان کم توان ذهنی مدرسه شهید صیاد شیرازی منطقه 4 آموزش و پرورش به صورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و در 3 گروه (2گروه آزمایش و 1گروه کنترل)، به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی 1 با روش شناختی رفتاری و گروه آزمایشی 2 با روش های القای خلق تحت مداخله قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه افسردگی (بک،1960) استفاده شد. گروه اول، 8 جلسه آموزش روش های شناختی رفتاری و گروه آزمایشی دوم 5 جلسه آموزش روش های القای خلق را گذراندند. نتایج تحلیل واریانس کاهش بیش تر افسردگی در گروه های آزمایشی را نسبت به گروه کنترل نشان داد. نتایج آزمون بونفرونی نیز نشان داد که روش های شناختی رفتاری نسبت به روش های القای خلق کارآمدتر است.
مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی، تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری - عملی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواس فکری-عملی (OCD)، اختلال رفتاری ناتوان کننده ای است که مشکلاتِ سازگاری بسیار ی برای خود بیماران و خانواده ی آنها ایجاد می کند. هدف این پژوهش، مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی، تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی در افراد مبتلا به OCD و عادی ب ود. روش: روش پژوهش علّی_مقایسه ای بود. جامعه ی آماری را کلیه ی بیماران مبتلا به OCD تشکیل دادند که در نیمه ی اول سال 1392 به بیمارستان روانپزشکی رازی تبریز مراجعه کرده بودند. تعداد 25 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و تعداد 25 نفر نیز از بین افراد عادی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها نیز از MANOVA استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه بیماران OCD و افراد عادی، از نظر عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران OCD در عدم تحمل بلاتکلیفی بالاتر از افراد عادی بود. همچنین در متغیرهای تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی بین بیماران OCD و افرادبهنجار تف اوت معناداری مشاهده شد؛ بدین صورت که میانگین نمرات بیماران OCD در تنظیم هیجان و رضامندی زناشویی پایین تر از افراد عادی بود. نتیجه گیری:نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تحمل بلاتکلیفی، تنظیم کارآمد هیجان و رضامندی زناشویی بیماران وسواسی در مقایسه با گروه عادی دارای نارسایی بوده و در نتیجه نیازمند توجه ویژه در درمان این اختلال می باشند.
مقایسه سبک های دفاعی من در افراد مبتلا به اختلال جسمانی سازی، اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تمایز قائل شدن میان افراد مبتلا به اختلال جسمانی سازی و اضطرابی همواره مورد توجه روانشناسان بالینی بوده است. هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه سبک های دفاعی من در بین افراد مبتلا به اختلال های جسمانی سازی، اضطرابی و افراد عادی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام افراد مبتلا به اختلال های جسمانی سازی و اضطرابی مراجعه کننده به کلینیک های دولتی و خصوصی سطح شهر تهران در سال 1391 و همچنین افراد عادی ساکن این شهر بود. برای دستیابی به این هدف، 90 نفر (30 بیمار جسمانی-سازی، 30 بیمار اضطرابی و 30 نفر از افراد عادی) از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) پاسخ دادند. افراد گروه عادی علاوه بر مقیاس نامبرده به مقیاس افسردگی اضطراب استرس (DASS-21) نیز پاسخ دادند. برای تحلیل داده های پژوهش حاضر، از شاخص های آمار توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که اختلاف میانگین نمرات سبک دفاعی رشدنایافته بین هر سه گروه معنادار بود. علاوه بر این، میانگین نمرات سبک های دفاعی رشدیافته و نوروتیک نیز بین گروه های افراد عادی، بیماران اضطرابی و جسمانی سازی دارای تفاوت معنادار بودند. البته سبک های دفاعی رشدیافته و نوروتیک میان گروه های بیماران اضطرابی و جسمانی سازی تفاوت معناداری نداشتند. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان از بررسی سبک های دفاعی برای تمیز اختلالات اضطرابی و جسمانی سازی استفاده کرد. به عبارت دیگر، سبک های دفاعی من باید کانون توجه بالینی در درمان اختلالات جسمانی سازی و اضطرابی قرار گیرند.
بررسی میزان اثربخشی فرایند کاهش عرضه مواد مخدر (مورد مطالعه: دوره شش ساله 89-1384 در ایران)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، مطالعه و بررسی میزان اثربخشی فرایند کاهش عرضه مواد مخدر و ارزیابی واقع گرایانه عملکرد و اقدامات نیروهای مقابله ای اعم از حوزه های انتظامی، اطلاعاتی، عملیاتی و قضایی کشور در دوره شش ساله 89-1384 در ایران است. روش این پژوهش از نوع اسنادی و کتابخانه ای است. پژوهشگر ضمن مطالعه، فیش برداری، تحلیل محتوای اسناد و جمع آوری داده های آماری مستند، به بررسی ماهیت و روند فرایند کاهش عرضه مواد مخدر در ایران در قالب تجزیه و تحلیل مقایسه ای (سنواتی و برنامه ای) شاخص های مرتبط با موضوع، طی شش ساله 89-1384 پرداخته است.
یافته های تحقیق مؤید پیدایش تغییرات کیفی در دو حوزه رویکردی و عملکردی در زمینه کاهش عرضه مواد مخدر در کشور است. فرایندکاهش عرضه مواد مخدر و روان گردان در ایران با گذار از مبارزات سنتی و پرهیز از اقدامات کلیشه ای و نیز حرکت به سوی علمی و حرفه ای شدن، از کارآمدی و اثربخشی لازم در کاهش تهدیدات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و کاهش مخاطرات بهداشتی و امنیتی ناشی از تولید، قاچاق و سوء مصرف مواد مخدر و روان گردان ها، برخوردار بوده است.
شاخص اندازه گیری هزینه های اجتماعی مواد مخدر در ایران
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی شاخص هزینه های اجتماعی ناشی از مصرف و قاچاق مواد مخدر می پردازد. این شاخص هزینه های ایجاد شده توسط مصرف و قاچاق مواد مخدر تحمیلی بر جامعه را اندازه گیری می کند و همچنین می تواند به کاهش مصرف کمک کند و اثربخشی سیاست های دولتی در ارتباط با مبارزه با مواد مخدر را اندازه گیری کند. روش شناختی مورد استفاده در این تحقیق، روش «هزینه های بیماری» است. بر اساس این روش، کلیه هزینه های ملموس تحمیلی بر جامعه ناشی از مصرف و قاچاق مواد مخدر به غیر از هزینه های خرید مواد، مد نظر قرار می گیرند. با پیروی از مطالعات کولینز و لاسپلی (1996)، هزینه های اجتماعی خالص یعنی در نظر گرفتن پیامد های جانبی مثبت ناشی از مصرف و قاچاق مواد (لذت از مصرف و درآمد حاصل از فروش) مطالعه را به پیش می بریم. گروه های پرداخت کننده هزینه عبارتند از: مصرف کنندگان، جامعه و دولت و هزینه ها به سه گروه: هزینه های مستقیم، هزینه های غیرمستقیم و هزینه های جانبی تقسیم می شوند. مصرف کننده و جامعه زمانی نسبت به پرداخت هزینه ها حساسیت نشان می دهند که پرداخت آنها باعث کاهش درآمد اسمی آن ها شود. هزینه های مستقیم بر درآمد اسمی، هزینه های جانبی بر ترکیب هزینه های خانوار و هزینه های غیرمستقیم بر درآمد واقعی اثر می گذارند. همچنین هزینه های غیرمستقیم و جانبی موجب کاهش قدرت خرید افراد می شود. شاخص هزینه های اجتماعی مواد مخدر به روش COIدر ایران محاسبه نشده است.
بررسی مقایسه ای تأثیر داستان های اجتماعی با محتوای انسانی و محتوای بی جان بر مشارکت و همکاری کودکان مبتلابه سندرم آسپرگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی مقایسه ای تأثیر داستان های اجتماعی با محتوای انسانی و محتوای بی جان بر مشارکت و همکاری کودکان مبتلابه سندرم آسپرگر است. روش پژوهش طرح تک آزمودنی از نوع طرح AB است. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مبتلابه سندرم آسپرگر در شهر تهران است و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 4 کودک مبتلابه اتیسم با عملکرد بالا به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه مهارت اجتماعی (SSRS) و داستان های اجتماعی است. هر یک از شرکت کنندگان به تفکیک قبل از اعمال مداخله 3 بار مورد آزمون ارزیابی قرار گرفتند (مرحله A) و پس از آن به تفکیک تحت آموزش داستان های اجتماعی قرار گرفتند (مرحله B) و نتایج پس از هر مرحله آموزش مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو مداخله محتوای انسانی و بی جان مؤثر بودند. ولیکن داستان های اجتماعی با محتوای بی جان تأثیر بیشتری را در مقایسه با محتوای انسانی نشان دادند که می تواند ریشه در جنبه های عصب شناختی و ویژگی های فردی کودکان اتیستیک داشته باشد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که از داستان های اجتماعی با محتوای بی جان برای آموزش کودکان اتیستیک استفاده شود.
اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر عملکرد خواندن و آگاهی واج شناختی در دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نارساخوانی تحولی به عنوان یک آسیب اختصاصی در توانایی خواندن، علی رغم هوش طبیعی و فرصت های آموزشی کافی در نظر گرفته می شود و یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی است. با پیشرفت اخیر مطالعات علوم اعصاب و با توجه به اینکه این اختلال یک اختلال عصبی رشدی محسوب می شود برای بهبود افراد مبتلا به این اختلاف، درمان های مبتنی بر نوروفیدبک مطرح شده است، و هدف این مطالعه بررسی اثربخشی آموزش نوروفیدبک بر عملکرد خواندن و آگاهی واج شناختی در کودکان نارساخوان بود. پژوهش حاضر از نوع طرح تک آزمودنی با خط پایه چندگانه انجام شد. مراحل چندگانه پیش از مداخله بر شش دانش آموز مقطع ابتدایی(سوم و چهارم) نارساخوان در 3 مجموعه دو نفره صورت گرفت که طی آن خط پایه متغیرهای وابسته اندازه گیری شد و سپس مرحله مداخله (20 جلسه آموزش نوروفیدبک) به اجرا درآمد. در جریان مداخله اندازه گیری مکرر متغیرهای وابسته و نهایتاً ارزیابی به منظور پیگیری صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها از آزمون های خواندن میکائیلی (1384) و آگاهی واج شناختی دستجردی (1382)، و از اندازه اثر (dکوهن) نیز برای بررسی معناداری بالینی تغییرات استفاده شد. نتایج بهبودی قابل ملاحظه ای در آگاهی واج شناختی با اندازه اثر بالایی در تمام آزمودنی ها نشان داد، هم چنین عملکرد خواندن نیز با اندازه اثر نسبتاً خوبی در تک تک آزمودنی ها بهبودی نشان داد. مبتنی بر نتایج می توان بیان داشت که آموزش نوروفیدبک بر آگاهی و عملکرد خواندن واج شناختی در دانش آ موزان نارساخوان می تواند موثر باشد.
بررسی میزان اثر بخشی روش حساسیت زدایی حرکات چشم و بازپردازش (EMDR) با ( تأکید بر ضربات دو سویه)، بر کاهش نشانگان مزمن اختلال فشار روانی پس از آسیب (PTSD)جانبازان جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی روش حساسیت زدایی حرکات چشم و بازپردازش با تأکید بر ضربات دو سویه، بر کاهش نشانگان مزمن اختلال فشار روانی پس از آسیب جانبازان جنگ بود . روش پژوهش حاضر ، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود . به منظور اجرای پژوهش 29 بیمار با تشخیص PTSD مزمن که حائز شرایط بودند از میان 64 مورد انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند ؛ سپس اعضای گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت درمان با روش مذکور قرار گرفتند . ابزار پژوهش فهرست اختلال فشار روانی پس از آسیب(ودرز و همکاران،1994) و همچنین مقیاس اضطراب موقعیتی – خصیصه ای اسپیلبرگر(1970) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که نشانه های اختلال فشار روانی پس از آسیب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است. بنابر این می توان نتیجه گرفت که این روش درمانی می تواند درباره کاهش نشانگان مزمن اختلال فشار روانی پس از آسیب این بیماران مؤثر واقع شود.
نقش پیش بین جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها در ماندگاری درمان اعتیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بینی کنندگی جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها در پیش بینی کنندگی ماندگاری در درمان طراحی و اجرا شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه، پژوهشی از نوع توصیفی همبستگی بود که به شکل مقطعی اجرا شد. نمونه مورد مطالعه 100 نفر از معتادان خود معرف مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر اصفهان در سال 92-91 بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از چک لیست اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه جهت گیری مع نوی معتادان جورج و پرسش نامه بار روانی معتادان زاریت و همکاران استفاده شد که توسط بیماران و مراقبان آن ها تکمیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 18 SPSS و بکارگیری روش های آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون رگرس یون چندگانه و همبستگی پیرسون)، مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش بین جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های معتادان با ماندگاری در درمان معتادان رابطه معنی داری وجود داشت (001/0 p<). به این ترتیب بار روانی خانواده های معتادان، پیش بینی کننده منفی و معنی دار ماندگاری در درمان می باشد و قادر است 10 درصد (10/0 = R2) از واریانس ماندگاری در درمان را تبیین کند. هم چنین یافته ها نشان داد جهت گیری مع نوی معتادان، پیش بینی کننده مثبت و معنی دار ماندگاری در درمان بوده و قادر است 20 درصد (20/0 = R2) از واریانس ماندگاری در درمان را تبیین نماید.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر جهت گیری مع نوی معتادان و بار روانی خانواده های آن ها از جمله عوامل تأثیرگذار و پیش بینی کننده ماندگاری درمان محسوب می شوند، لذا پیشنهاد می شود در فرایند درمان معتادان و به خصوص به همراه خانواده درمانی، پیشینه مذهبی فرد با تأکید بر بعد معنوی به عنوان مرکز ثقل همه ابعاد انسانی مورد توجه قرار گیرد.
میزان انطباق جرم انگاری مواد مخدر در ایران با اسناد بین المللی
حوزههای تخصصی:
ابتلای جامعه بشری به معضل مواد مخدر، کشورها را بر آن داشت تا برای جلوگیری از گسترش آثار مخرب این بلای ویرانگر، در قالب معاهده های بین المللی به مبارزه با آن بپردازند. از جمله این معاهده ها، معاهده واحد مواد مخدر سازمان ملل متحد، مصوب سال 1961 و معاهده مبارزه با قاچاق مواد مخدر و داروهای روان گردان، مصوب سال 1988 سازمان ملل متحد است که کشور ایران هر دو معاهده را پذیرفته و به عضویت آنها درآمده است. بررسی و مقایسه معاهده های یادشده و قانون مبارزه با مواد مخدر، مصوب 1376مجمع تشخیص مصلحت نظام، بیانگر آن است که همه آنها درصدد مبارزه با مواد مخدر و پیشگیری و اصلاح معتادان و برگرداندن آنها به زندگی عادی هستند. بررسی متن معاهده ها نشان می دهد، میزان ضمانت اجرا و مجازات پیشنهادی برای مرتکبان جرائم مواد مخدر نسبت به قانون مبارزه با مواد مخدر ایران از شدت کمتری برخوردار است. از آنجایی که موضوع تحقیق، میزان انطباق جرم انگاری مواد مخدر در ایران با معاهده های بین المللی است، در تنظیم این نوشتار، روش توصیفی- تحلیلی به کارگرفته شده و برای جمع آوری منابع، از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
مقایسه ادراک خود، خود-تنظیمی هیجانی و سبک های دلبستگی افراد وابسته به مواد مخدر و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضرمقایسه ادراک خود، خود- تنظیمی وسبک های دلبستگی افراد وابسته به مواد مخدر با افراد بهنجار می باشد. روش: روش تحقیق مطالعه حاضر علًی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد بهزیستی شهرستان نیر تشکیل می دادند. نمونه پژوهش را 60 شرکت کننده وابسته به مواد و بهنجار تشکیل می دادند که هر گروه شامل 30 نفر بوده و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ادراک خود، پرسشنامه خود-تنظیمی و پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که افراد وابسته به مواد در مقایسه با افراد بهنجار میانگین نمرات ادراک خود پایین تر و خود-تنظیمی کمتری دارند و نیز سبک دلبستگی آن ها در مقایسه با افراد بهنجار بیشتر ناایمن است. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از آن است که احتمالاٌ ادراک خود و خود-تنظیمی پایین و سبک های دلبستگی ناایمن از عوامل خطرزا برای گرایش افراد به سوی مواد محسوب می شوند.
مقایسه عملکرد نوروپسیکولوژیک و توانش نظریه ذهن در افراد دارای علایم اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار
حوزههای تخصصی:
افراد وسواسی از رفتارهایی که عموما همراه با اجبار رخ می دهند رنج می برند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد شناختی و نظریه ذهن در افراد با نشانگان اختلال وسواسی- اجباری و همتایان عادی آنها انجام شد. جامعه آماری پژوهش دانشجویان پسر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 93-92 بودند. نمونه پژوهش شامل 35 فرد با نشانگان اختلال وسواسی- اجباری و 35 فرد عادی بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از آزمون ویسکانسین، حافظه وکسلر، آزمون نظریه ذهن، پرسشنامه وسواس- اجباری مادزلی، افسردگی بک و مصاحبه بالینی ساختار یافته بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. بین 2 گروه در متغیر های خطای درجاماندگی، خطای کل، جهت یابی، کنترل ذهنی، تکرار ارقام، حافظه بینایی، یادگیری تداعی ها و نظریه ذهن تفاوت معنی دار وجود داشت. اما در متغیرهای اطلاعات شخصی و عمومی و حافظه منطقی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج نشان داد که افراد مبتلا به نشانگان اختلال وسواسی- اجباری بدون علایم افسردگی، نقص هایی در عملکردهای شناختی و نظریه ذهن دارند.
بررسی روابط علی بین نقش های جنسیتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی، در همسران افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر روابط علی بین نقش های جنسیّتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی در همسران افراد معتاد بررسی شد. طرح پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه همسران افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در سطح شهر اصفهان بودند که 120 نفر از آن ها به شیوه در دسترس انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد علاوه بر پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، به پنج پرسشنامه: نقش جنسی بم (BSRI)، سرسختی روان شناختی(HI)، تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC)، هم وابستگی (CODI) و سبک های اسنادی پاسخ دهند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-17 و Amos-5 استفاده شد. یافته ها نشان داد نقش های جنسیّتی مردانه تأثیرات معناداری در ارتقاء سطح سرسختی روان شناختی و تاب آوری دارد، در حالی که نقش های جنسیّتی زنانه چنین تأثیراتی را ندارد. علاوه بر آن نتایج نشان دهنده تأثیر معکوس نقش های جنسیّتی مردانه و تأثیر مستقیم نقش های جنسیّتی زنانه روی هم وابستگی بود. شاخص های برازش مدل یابی معادلات ساختاری، مدل کلی پژوهش را تأیید کردند و اثرات مستقیم و غیر مستقیم بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
اثر بخشی تکنیک کاهش استرسِ مبتنی بر ذهن آگاهی بر علایم اختلال وسواس – اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی تکنیک کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر علایم اختلال وسواس – اجبار است. بدین منظور سه آزمودنی (دو مرد و یک زن) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و تحت درمان قرار گرفتند. در مطالعه حاضر ازطرح تجربی تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. آزمودنیها در مرحله ی پیش از درمان (خط پایه) و جلسه چهارم (حین درمان) و جلسه هشتم (انتهای درمان) ، مقیاس وسواس – اجبار مادزلی و مقیاس وسواس - اجبار ییل – براون را تکمیل کردند. علاوه بر این سه ماه پس از اتمام درمان (مرحله پیگیری)، مقیاس وسواس - اجبار ییل – براون تکمیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد تکنیک کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی درکاهش علایم وسواس – اجبار بیماران مؤثر بوده است
فراتحلیل مقایسه عوامل فردی و محیطی موثر بر بازگشت مجدد به اعتیاد بعد از ترک مواد مخدر (ایران: 1391 - 1383)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اعتیاد یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی در جامعه است که با مسایل زیادی در حوزه های پزشکی، روانپزشکی، خانوادگی، شغلی، قانونی، مالی و معنوی همراه است. لذا در سال های اخیر، تحقیقات زیادی در زمینه علل عود مجدد اعتیاد پس از ترک صورت گرفته و محققان سعی کرده اند تا میزان و اهمیت نقش هر یک از عوامل فردی و محیطی اثرگذار در این اختلال را مشخص کنند. روش: پژوهش حاضر، یک پژوهش فراتحلیل با استفاده از رویکرد هانتر و اشمیت است. به این منظور از بین 42 پژوهش، 28 پژوهش که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. پس از خلاصه کردن نتایج مطالعات، اندازه اثرها به شیوه ی دستی محاسبه و بر اساس رویکرد فراتحلیل ترکیب شده و طبق جدول کوهن مورد تفسیر قرار گرفتند. یافته ها: میزان اندازه اثر عوامل محیطی و عوامل فردی در عود مجدد اعتیاد به ترتیب64/0 و 41 /0 به دست آمد. نتیجه گیری: طبق نتایج میزان اندازه اثر عوامل فردی در عود مجدد اعتیاد، متوسط و عوامل محیطی بالا ارزیابی می شود.