فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
مقایسه تغییرات ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان فوتبال طی فصل مسابقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آمادگی جسمانی یکی از عوامل کلیدی موفقیت بازیکنان به هنگام مسابقه فوتبال است. در این میان عواملی چون ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی نقش اساسی در موفقیت تیم دارند. بنابر این هدف ما از این تحقیق مقایسه تغییرات ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان فوتبال طی فصل مسابقات بود. روش شناسی: در این تحقیق 24 بازیکن (8 مدافع، 8 هافبک و 8 مهاجم) از تیم فوتبال پاسارگاد مشهد حاضر در لیگ دسته دوکشور، به روش نمونه گیری انتخابی و در دسترس به طور داوطلبانه شرکت کردند. در شروع فصل مسابقات و بعد از انجام 15 مسابقه با استفاده از دستگاه سنجش ترکیب بدن، پروتکل نوارگردان آستراند و آزمون رست به ترتیب نمایه توده بدن، درصد چربی بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان اندازه گیری و با استفاده از آزمون تی استیودنت همبسته و آنالیز واریانس نتایج در سطح معنی داری 0.05≥P مقایسه شد. یافته ها: در طی فصل مسابقه، نمایه توده بدن بازیکنان مدافع(0.001=P)، میانی(0.001=P) و مهاجم(0.0009=P) کاهش معنیدارینشان داد. درصد چربی بازیکنان میانی(0.001=P) و مهاجمان(0.015=P) کاهش معنیداری داشت؛ ولی این کاهش در مدافعان معنی-دار نبود. حداکثر اکسیژن مصرفی بازیکنان میانی(0.006=P) و مهاجم(0.001=P) افزایش، و مدافعان(0.013=P) کاهش معنی داری داشت. توان بیهوازی مدافعان و مهاجمان افزایش معنیداری نشان داد(0.001=P). بحث و نتیجه گیری: فصل مسابقات احتمالاً میتواند تغییراتی در نیمرخ ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی بازیکنان مدافع، میانی و مهاجم ایجاد کند؛ البته این تغییرات به ویژگی وظایف پستها و سبک یا روش بازی تیم بستگی دارد. این یافته ها به مربیان توصیه می کند که با انجام آزمون هایی در طی فصل مسابقات از میزان تغییرات آگاهی یابند و تمرینات فصل را مطابق با وظایف پستی طرح کنند تا آمادگی بازیکنان دچار نقصان نشود.
تاثیر شش هفته تمرین هوازی و مکمل ال – کارنیتین بر درصد چربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر شش هفته تمرین هوازی و مکمل ال – کارنیتین بر درصدچربی بدن و نیمرخ لیپید سرم مردان فعال بود. روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. 18 مرد فعال میانسال به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (9 نفر با میانگین سن 8 +4/44 سال، وزن 6/16+ 2/81 کیلوگرم، قد 06/0+ 173 سانتی متر، شاخص توده بدنی 8/4 +9/26 کیلوگرم بر مترمربع) و کنترل (9 نفر با میانگین سن 8 +8/47 سال، وزن 5/9 +8/82 کیلوگرم و قد 05/0+ 169 سانتی متر، شاخص توده بدن 8/3 +29 کیلوگرم بر مترمربع) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. در این مدت گروه تجربی روزانه 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال – کارنیتین و گروه کنترل روزانه 5/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود ویتامین B1 مصرف کردند. قبل و بعد از دوره تمرین خونگیری شد. همچنین، توان هوازی و ترکیب بدن اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون کولموگراف – اسمیرنوف، t همبسته، t مستقل و آنالیز کوواریانس در سطح 05/0< a تحلیل شد. نتایج نشان داد که تمرین هوازی و مکمل ال – کارنیتین موجب کاهش معنادار درصد چربی بدن می شود، اما بر تری گلیسیرید، کلسترول تام، LDL-C و HDL-C سرم تاثیر معناداری ندارد. براساس یافته ها می توان گفت افراد میانسال به منظور کاهش درصد چربی بدن، می توانند در کنار تمرینات هوازی، از مکمل ال – کارنیتین به مقدار کم استفاده کنند، اما در زمینه تاثیر تمرینات هوازی و مکمل ال – کارنیتین بر نیمرخ لیپید سرم به تحقیقات بیشتری نیاز است.
پاسخ فشار خون پس از دو روش تمرین مقاومتی دونوبتی و فوق نوبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه پاسخ فشار خون پس از فعالیت مقاومتی به دو روش دونوبتی و فوق نوبت بود. در این پژوهش تعداد 30 دانشجوی پسر تمرین کرده مقاومتی کار (سن 7/1±1/21 سال؛ وزن،8/5±9/74 کیلوگرم؛ چربی بدن، 2/3±8/13%) به صورت تصادفی در سه گروه کنترل، دونوبتی و فوق نوبت (هر گروه 10 نفر) تقسیم بندی شدند. آزمودنی های گروه دونوبتی، تمرینات (پرس سینه، قفسه سینه با دمبل، پرس بالای سینه، پائین کشیدن میله لت، پارویی با هالتر و پارویی نشسته با سیم کش) را در دو نوبت با 10 تکرار و مقدار بار 70 درصد یک تکرار بیشینه ویک دقیقه استراحت بین نوبت ها انجام دادند. گروه فوق نوبت نیز همین تمرینات را انجام دادند با این تفاوت که هر دو نوبت، ویژه تمرینات عضلات مخالف بود و آزمودنی ها دو نوبت متوالی را بدون استراحت انجام دادند. گروه کنترل هیچ گونه تمرینی را انجام ندادند. ضربان قلب و فشار خون سیستولی و دیاستولی در قبل و بلافاصله پس از فعالیت و همچنین هر 10 دقیقه به مدت 90 دقیقه پس از فعالیت اندازه گیری شد. تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (گروه×زمان) و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0≥p استفاده شد. میانگین ضربان قلب پس از فعالیت در هر دو گروه تمرینی نسبت به سطح پایه و نسبت به گروه کنترل بالا بود. با این حال، مقدار آن در گروه فوق نوبت بالاتر از گروه دونوبتی بود (05/0≥p). فشار خون سیستولی و دیاستولی پس از فعالیت در هر دو گروه تمرینی کاهش داشت که در گروه دونوبتی به طور معنی داری پائین تر از گروه فوق نوبت بود (05/0≥p) و تا مدت 90 دقیقه پس از فعالیت نیز در سطح پائینی حفظ شد. به طور کلی، فشار خون پس از فعالیت مقاومتی کاهش می یابد و الگوی این کاهش پس از فعالیت ممکن است در روش های مختلف تمرین مقاومتی متفاوت باشد.
تأثیر دوازده هفته تمرین مقاومتی با شدت متوسط بر اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات طی یک فعالیت زیر بیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مطالعه تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات و همچنین سطوح استراحتی گلیسرول، اسید چرب آزاد، گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت انسولین، 20 مرد سالم داوطلب (سن 1/2±8/26، شاخص توده بدنی 6/2±1/23 کیلوگرم بر مترمربع، درصد چربی 9/2±4/14) به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین یک برنامه مقاومتی را به مدت 12 هفته، سه جلسه در هفته اجرا نمودند و گروه کنترل در هیچ گونه فعالیت ورزشی شرکت نکردند. برنامه تمرینی شامل سه سِت 10 تکراری برای هشت حرکت با وزنه با شدت های 55، 65، و 75 درصد یک تکرار بیشینه (به ترتیب چهار هفته اول، دوم و سوم) بود. قبل و بعد از تمرین، شاخص های مورد نظر، با روش های استاندارد اندازه گیری شد. نتایج، تفاوت معنی داری بین داده های سوخت چربی در دو گروه نشان نداد (294/0=p ,09/1- =18t). مقایسه جداگانه داده های قبل و بعد از دوره تمرین در هر گروه، تغییر معنی داری در سوخت چربی نشان نداد (گروه تجربی 339/0=p ,03/1=9t و گروه کنترل 640/0=p ,49/0- =9t). سوخت کربوهیدرات در گروه تمرین، در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (001/0.=p ,30/4 =18t). تمرین مقاومتی، تأثیر معنی داری بر سطوح استراحتی NEFA (55/0 =p ,62/0=13t)، گلیسرول (564/0=p ,591/0=18t) و شاخص مقاومت انسولین (07/0=p , 02/2-=18t) نداشت. بر این اساس می توان گفت 12 هفته تمرین مقاومتی سبب کاهش سوخت کربوهیدرات، طی فعالیتی با شدت متوسط می شود، اما بر اکسیداسیون چربی و همچنین مقاومت انسولین تأثیری ندارد.
اثر شدت های متفاوت فعالیت هوازی و مقاومتی حاد بر اشتها در مردان غیرفعال چاق و لاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه اثر فعالیت های هوازی و مقاومتی با شدت های متفاوت و همچنین تأثیر نوع پیکری (چاقی یا لاغری) بر چگونگی تأثیر برنامه های تمرینی بر اشتها پرداخته است. به این منظور 10 مرد چاق و 10 مرد لاغر، به ترتیب با میانگین سن 89/2±2/24 و 62/2±3/23 سال، قد 32/6±3/175 و 02/5±2/176 سانتی متر، وزن 03/7±84/91 و 53/4±29/58 کیلوگرم، درصد چربی بدن 75/3±05/27 و 97/2±63/12 و شاخص توده بدنی 62/1±83/29 و 1/1±64/18 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب شدند و به صورت تصادفی معکوس در فعالیت های هوازی و مقاومتی با شدت های کم و زیاد (50% و 80% حداکثر ضربان قلب و40% و 80% 1RM) شرکت کردند. آزمودنی ها 15 دقیقه قبل و پس از هر فعالیت، پرسشنامه مربوط به اشتها را تکمیل کردند. نتایج آزمون اندازه گیری مکرر نشان داد فعالیت با شدت کم احساس گرسنگی و میل به غذا خوردن را در هر دو گروه چاق و لاغر افزایش می دهد، ولی نتایج آزمون t همبسته نشان داد این اثر فقط در گروه فعالیت مقاومتی با شدت کم معنی دار بوده است (05/0p<). همچنین فعالیت مقاومتی با شدت زیاد بیشترین افزایش را در احساس سیری به وجود آورد که این افزایش فقط در افراد چاق معنی دار بود (05/0p<). در این تحقیق تنها در مورد فعالیت مقاومتی تغییرات معنی داری در عوامل اشتها مشاهده شد، با این حال نوع پیکری (چاقی یا لاغری) نیز مداخله کننده بود. به دلیل کمبود شواهد تحقیقی مستقیم در مورد اثر نوع پیکری به همراه شدت و نوع فعالیت، همچنان به تحقیقات بیشتری در این حوزه نیاز است.
اثر دو الگوی باردهی هرمی مسطح و هرمی اریب بر قدرت بیشینه، توان عضلانی پایین تنه و حجم عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر دو الگوی باردهی متفاوت تمرین مقاومتی بیشینه بر قدرت، توان و هایپرتروفی، پس از شش هفته تمرین است. 21 آزمودنی تمرین کرده مرد، به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. 16 آزمودنی در دو گروه هشت نفری، به مدت شش هفته، با هر یک از پروتکل های باردهی هرمی مسطح (FPLP) و هرمی اریب (SPLP) تمرین کردند و یک گروه نیز پنج نفری نیز در برنامه تمرین مقاومتی شرکت نکرده، به عنوان گروه کنترل به کار گرفته شدند. قدرت، توان و هایپرتروفی آزمودنی ها، قبل و پس از شش هفته تمرین ارزیابی شد. مقدار 1RM اسکوات نیمه (از16/15 ± 99 به 68/13 ± 118 و از 37/14 ± 3/98 به 70/15 ± 6/114 کیلوگرم) و خم کردن آرنج (از 21/4 ± 9/17 به 03/4 ± 4/23 و از 97/4 ± 6/18 به 42/7 ± 3/25 کیلوگرم) پس از شش هفته تمرین با هر یک از پروتکل های SPLP و FPLP، به طور معنی دار و مشابهی افزایش یافت. همچنین، ارتفاع پرش عمودی برون ده توان بیشینه و توان میانگین، سطح مقطع عرضی عضله ران و محیط عضله بازو، در مقایسه با مقادیر پیش از تمرین افزایش معنی داری نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان داد سازگاری های اولیه (شش هفته تمرین مقاومتی) در قدرت، توان و حجم عضلانی، با اعمال روش باردهی ثابت در هر نوبت و افزایش تدریجی بار از یک نوبت تا نوبت بعدی، تفاوت قابل ملاحظه ای با یکدیگر ندارند.
ارتباط بین تغییرات سطح لپتین با برخی از عوامل خطرزای قلبی - عروقی دختران چاق در اثر تمرین هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، تعیین میزان همبستگی بین تغییرات سطح لپتین با برخی از عوامل خطرزای قلبی – عروقی در اثر تمرین هوازی است. از میان تعداد 65 دختر دانشجوی چاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان با درصد چربی بین 45-35، تعداد 20 نفر به صورت تصادفی انتخاب، و از طریق رتبه بندی درصدچربی، همتاسازی شدند و به دو گروه کنترل و تجربی دسته بندی گردیدند. میانگین و انحراف معیار سن و وزن آزمودنی ها به ترتیب 5±25سال و 92/8± 78/87 کیلوگرم بود. درصد چربی، وزن، BMI و WHRبا استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل ترکیب بدنی تعیین شد. سطح لپتین، انسولین،LDL، HDL، TG در حالت ناشتا اندازه گیری شد. آزمودنی های گروه تجربی، تحت تأثیر یک برنامه تمرین هوازی (دویدن روی تردمیل با 80-70 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 20 دقیقه، 3 جلسه در هفته و به مدت 3 ماه) قرار گرفتند. متغیرها پس از 3 ماه مجدداً اندازه گیری شدند. به منظور تعیین همبستگی بین متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تغییرات لپتین با تغییرات وزن(000/0, p=853/0(r=، درصدچربی(004/0, p=674/0r=)، BMI(004/0, p=702/ 0r=)، WHR(002/0, p=614/0(r=، انسولین (006/0, p= 654/0r=)، LDL (042/0, p= 513/0r=)، TG (006/0, p=657/0r=) ارتباط مثبت وجود دارد ولی با HDL (730/0, p=094/0r=-) ارتباطی مشاهده نشد. نتایج نشان داده است که تمرینات هوازی باعث کاهش سطح لپتین می شود که این امر با بهبود پارامترهای لیپیدهای خون و ترکیبات بدن همراه است. بنابراین کاهش سطح لپتین ناشی از تمرینات هوازی در افراد چاق با تغییرات عوامل خطرزای قلبی – عروقی ارتباط دارد.
تاثیر دو نوشیدنی انرژی زا بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف نوشیدنی های انرژی زا بین ورزشکاران رواج زیادی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر دو نوشیدنی انرژی زای فانتوم و دراگون بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان دختر ورزشکار بود. به این منظور، 12 نفر از دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه تهران (با میانگین سن 63/0 + 2/22 سال، قد 8/5 + 1/162 سانتیمتر و وزن 79/6 + 91/56 کیلوگرم) به صورت داوطلب و در دسترس انتخاب شدند و سه جلسه آزمون بروس را به فاصله 4 روز از هم انجام دادند. در هر جلسه با طرح دوسوکور، به طور تصادفی و در شرایطی یکسان 6 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، دارونما، دراگون یا فانتوم، 40 دقیقه قبل از آزمون مصرف شد. نتایج نشان داد مصرف نوشیدنی فانتوم و دراگون موجب تفاوت معنی داری بین VO2max و زمان درماندگی و نیز مقدار درک فشار در پس آزمون شد (05/0P<). بین ضربان قلب پیش آزمون هنگام مصرف دو نوشیدنی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>) و دراگون موجب افزایش معنی دار حداکثر ضربان قلب نسبت به دارونما و فانتوم شد (05/0P<). در نتیجه، به نظر می رسد مصرف دو نوشیدنی انرژی زای فانتوم و دراگون اثر ارگوژنیکی بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دارد.
تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی منتخب و مکمل استروژن و مکمل استروژن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلول های ماهواره ای، سلول های بنیادی ویژه ای هستند که در بیشتر بافت های بدن وجود دارند و به عنوان سلول های ذخیره عمل می کنند. این سلول ها در پاسخ به آسیب های مکانیکی و شیمیایی تکثیر شده و موجب رشد، جایگزینی و ترمیم در بافت می شوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی منتخب و مکمل استروژن بر سلول های ماهواره ای در رت های تخمدان برداری شده از نژاد اسپراگوداولی بود. این تحقیق از نوع آزمایشی است و آزمودنی های آن 35 سر رت از نژاد اسپراگوداولی با وزن 20 ±200 گرم بود. در ابتدا آزمودنی ها تحت عمل تخمدان برداری قرار گرفتند و پس از یک ماه بهبودی کامل به طور تصادفی به چهار گروه کنترل،فعالیت ورزشی،مکمل استروژن، فعالیت ورزشی به همراه مکمل استروژن تقسیم شدند. دو گروهی که فعالیت ورزشی را به تنهایی یا همراه با مکمل استروژن انجام می دادند، یک فعالیت ورزشی منتخب را سه روز در هفته به مدت 8 هفته و با شدت حدود 80-70 درصد Vo2max اجرا کردند. در این مدت گروه مکمل استروژن و فعالیت ورزشی به همراه مکمل استروژن در ابتدای هر هفته 6/0 میلی لیتر استروژن را به صورت تزریق زیر جلدی دریافت می کردند. در انتهای هفته هشتم پس از کشتن رت ها به روش اخلاقی و خارج ساختن عضله نعلی، رنگ آمیزی آن با CD56 انجام گرفت و با استفاده از میکروسکوپ نوری تعداد سلول های ماهواره ای شمارش شد. از تحلیل واریانس یک طرفه برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد در گروه فعالیت ورزشی ، تعداد سلول های ماهواره ای 5/1 برابر افزایش یافت. درحالی که در گروه هایی که فعالیت ورزشی را به همراه مکمل استروژن یا مکمل استروژن را به تنهایی دریافت می کردند، به ترتیب کاهش 68 و9/73 درصدی مشاهده شد. همچنین نتایج حاکی از آن است که تغییرات مشاهده شده در تعداد سلول های ماهواره ای فقط در گروه فعالیت ورزشی از لحاظ آماری معنادار بود. تمرینات استقامتی می تواند تکثیرسلول های ماهواره ای عضله نعلی رت ها را افزایش دهد. این فعالیت ها بر عملکرد ژنتیکی فیبرهای عضلانی،تغییر ساختار آنها و سوخت و ساز و تقویت آزادسازی فاکتورهای رشد تاثیر می گذارند که از طریق سیستم پاراکرین عمل می کند و موجب فعالیت سلول های ماهواره ای می شود. فعالیت سلول ها نیز پیش نیازی برای افزایش عملکرد و حجم عضله محسوب می شود.
اثر 6 هفته تمرینات کشتی و دایره ای مبتنی بر فنون کشتی بر ترکیب بدن،(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحقیقات کم انجام شده بر روی کشتی گیران نشان دهنده عدم توجه کافی به آمادگی هوازی و افزایش عوامل خطرزای قلبی در ورزشکاران رشته های توانی می باشد. هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرینات دایره ای مبتنی بر فنون کشتی بر ترکیب بدن، توان هوازی و نیم رخ چربی خون کشتی گیران تمرین کرده خراسانی بود. روش شناسی: از جامعه آماری کشتی گیران تمرین کرده خراسانی پس از فراخوان، تعداد 15 نفر بطور تصادفی انتخاب شدند و به مدت 6 هفته در پروتکل تمرینی شرکت کردند. 48 ساعت قبل از اولین و بعد از آخرین جلسه تمرینی، درصد چربی بدن آزمودنیها با روش 3 نقطه ای اندازه گیری و نمونه گیری خونی به عمل آمد . یافته ها: نتایج نشان دهنده افزایش معنی دار توان هوازی (05/0p < )، کاهش معنی دار (05/0p < ) درصد چربی بدن کشتی گیران و مقادیر کلسترول (TC) و عدم تغییر معنی دار در تری گلیسیرید، HDL وLDL بود. بحث و نتیجه گیری: نتایج بیانگر لزوم افزایش تمرینات هوازی در تمرینات کشتی گیران بود.
بررسی ارتباط بین شاخص های فعالیت بدنی و علائم یائسگی در زنان یائسه فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین شاخص های فعالیت بدنی و علائم یائسگی در زنان یائسه فعال بوده است. بدین منظور، تعداد 70 نفر زن یائسه فعال با میانگین سنی 4±54 سال، قد 33/3 ± 36/159 سانتی متر، و وزن 74/9 ± 73 کیلوگرم به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها، پرسشنامه شاخص فعالیت بدنی شارکی را به منظور سنجش شاخص های فعالیت بدنی (شدت، مدت، تکرار) و پرسشنامه سنجش علائم یائسگی (شاخص کاپرمن) را به منظور سنجش علائم یائسگی در سه حیطه وازوموتور، روانی و حرکتی تکمیل کردند. داده های به دست آمده از پرسشنامه ها از طریق روش آماری ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ارتباط معنی دار معکوسی بین شاخص های فعالیت بدنی (تکرار، مدت، شدت) با علائم یائسگی وازوموتور (به ترتیب، 606/0- = r، 702/0- = r، 537/0- = r، و001/0 = p)، روانی (به ترتیب، 523/0- = r، 540/0- = r، 307/0- = r، و 001/0 =p)، حرکتی ( به ترتیب، 501/0- = r، 389/0- = r، و 001/0 = p)، و شاخص کاپرمن (به ترتیب، 684/0- = r، 744/0- = r، 512/0- = r، و 001/0 = p) وجود دارد. همچنین درمورد ارتباط شدت فعالیت بدنی با علائم حرکتی همبستگی معنی داری مشاهده نشد (205/0- = r، و 089/0 = (p. در مجموع، یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که انجام فعالیت بدنی با شدت، تکرار و مدت بالا می تواند علائم یائسگی را کاهش دهد و از اختلالات آن پیشگیری نماید.
مقایسه میانگین و اوج ضربان قلب، اکسیژن مصرفی و درک فشار کار در فعالیت های تناوبی مختلف باشدت VO2max(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه میانگین و اوج اکسیژن مصرفی و ضربان قلب و درک فشار کار در فعالیت های تناوبی مختلف با شدت VO2max (حداقل سرعتی که فرد به VO2max خود می رسد) است. 8 دانشجوی دونده استقامتی پسر با قد 98/4±62/174 سانتی متر، سن 92/2±5/25 سال، وزن 34/7±5/69 کیلوگرم و توان هوازی 22/3±38/47 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه به صورت تصادفی در سه فعالیت تناوبی با نسبت فعالیت به استراحت 30 ثانیه به 15 ثانیه (IT1)، 60 ثانیه به 30 ثانیه (IT2) و120 ثانیه به 60 ثانیه (IT3) شرکت کردند. میانگین و اوج اکسیژن مصرفی و ضربان قلب با استفاده از گازآنالایزر و میزان درک فشار کار توسط شاخص بورگ، هنگام فعالیت های تناوبی مختلف ثبت شد. به منظور مقایسه تفاوت میانگین ها از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و در صورت وجود تفاوت معنیدار از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد بین میانگین و اوج اکسیژن مصرفی و ضربان قلب در گروه های IT1 و IT3 و در درک فشار کار بین همه گروه ها، تفاوت مثبت معنی داری وجود دارد (05/0P<). این نتایج نشان می دهد که تناوب های کوتاه تر با بالا نگاه داشتن ضربان قلب و پایین نگاه داشتن میزان درک فشار کار در طی فعالیت، نه تنها زمان فعالیت را افزایش می دهد، بلکه موجب پیشرفت و بهبود در VO2max و عملکرد فرد نسبت به تناوب های طولانی تر می شود.
بررسی اثر کاهش تعداد جلسات و افزایش شدت تمرین بر ترکیب بدن، توان هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کاهش تعداد جلسات تمرینی و در مقابل افزایش شدت تمرین بر ترکیب بدن (درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی)، توان هوازی و بی هوازی بررسی شد. 80 آزمودنی دختر غیرورزشکار (با میانگین سنی 53/1 +2/20 سال و میانگین 43/5 +18/160 سانتی متر)، از طریق تکمیل پرسشنامه و به صورت تصادفی (از مجموع 120 نفر) انتخاب شدند و در چهار گروه 20 نفره (سه گروه تمرینی و یک گروه گواه) قرار گرفتند و گروه های تمرینی به ترتیب یک، دو و سه جلسه تمرین در هفته به مدت 8 هفته را انجام دادند. تمرینات شامل تمرین تناوبی به صورت هر روز 60 دقیقه راه رفتن و دویدن با سرعت های معین برای هر گروه تمرینی بود، به گونه ای که گروه سه جلسه، تمرینی با شدت کم (70-60 درصد ضربان قلب بیشینه) و گروه دو جلسه، تمرینی با شدت متوسط (80-70 درصد ضربان قلب بیشینه) و گروه یک جلسه، تمرینی با شدت زیاد (90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) را انجام می دادند. برای برآورد توان هوازی، از آزمون دو رفت و برگشت 20 متر (شاتل ران)، برای سنجش توان بی هوازی (قدرت انفجاری پاها)، از آزمون پرس سارجنت و برای برآورد درصد چربی، از روش سه نقطه ای چین پوستی (سه سربازو، ران و فوق خاصره) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS 11 و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد هر چه تعداد جلسات تمرین بیشتر و شدت کمتر باشد، نتایج بهتری در درصد چربی بدن و توان هوازی کسب می شود. چنانچه سه جلسه تمرین در هفته با شدت کم نسبت به گروه های تمرینی دیگر، موجب کاهش معناداری در درصد چربی بدن (1/0+48/2) و شاخص توده بدن (06/0 +93/2) و افزایش معنادار توان هوازی (09/1+77/13) شد. برعکس هر چه تعداد جلسات تمرین کمتر و شدت بیشتر باشد، نتایج بهتری در توان بی هوازی کسب می شود، به طوری که بین گروه یک جلسه تمرین در هفته و گروه گواه بیشترین تفاوت معنی دار (59/1+ 27/8 ) مشاهده شد.
اثر 8 هفته تمرین هوازی و مکمل ضد اکسایشی بر تغییرات سلولاریتی مغز استخوان ران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مغز استخوان منبع اصلی انواع مختلف سلول های خونی است، ازاین رو، اغلب برای ارزیابی عوامل درمانی مورد استفاده قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، تاثیر تمرین منظم بدنی و مکمل کورکومین بر سلولاریتی مغز استخوان موش های در معرض استات سرب بررسی شد. به این منظور، 48 موش ویستار به طور تصادفی به شش گروه شامل گروه های 1) پایه، 2) شم، 3) سرب، تمرین هوازی + سرب ، 5) کورکومین + سرب و 6) تمرین هوازی + کورکومین + سرب دسته بندی شدند. گروه های 3 تا 6 فقط 20 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استات سرب را به مدت 8 هفته (سه روز در هفته) به صورت زیر صفاقی دریافت کردند، درحالی که گروه های 5 و 6 در همین مدت علاوه بر سرب، مقدار 30 میلی گرم محلول کورکومین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن را نیز دریافت کردند. به علاوه، گروه های 4و 6 تمرین دویدن فزاینده را 5 جلسه در هفته با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه و به مدت 25 تا 64 دقیقه اجرا کردند. سلولاریتی، مغز استخوان ران با دستگاه آنالیزکننده تصویر بررسی و بر حسب درصد مغز سلولی بیان شد. سطوح مالوندی آلدهید، ظرفیت ضداکسایشی تام و مقادیر سرب خون به ترتیب با روش های اسید تیوباربیوتوریک، الایزا و اسپکتوفتومتری تعیین شد. داده ها با روش تحلیل واریانس یکطرفه و توکی در سطح 05/0 P? تحلیل شد. سلولاریتی مغز استخوان در گروه سرب به طور چشمگیری کمتر از دیگر گروه ها بود. از سوی دیگر، سطوح مالوندی آلدهید و سرب در گروه های تمرین هوازی و کورکومین به طور معنی داری کمتر از گروه های سرب بود. این نتایج نشان می دهد قرارگیری در معرض سرب ممکن است یک عامل خطر برای بیماری های هماتولوژیکی و ایمونولوژیکی باشد. همچنین اجرای تمرین هوازی و مصرف مکمل ضداکسایشی کورکومین ممکن است تاثیرات سودمندی در پیشگری از کاهش سلولاریتی مغز استخوان در اثر القای سرب داشته باشد. با توجه به تغییر شاخص های اکسایشی/ ضداکسایشی در پژوهش حاضر، سلولاریتی اندک در مغز استخوان گروه استات سرب را تا حدی می توان به افزایش فشار اکسایشی نسبت داد.
رابطه بین توان هوازی و توانایی تکرارهای سرعتی در فوتبالیست های جوان با VO2 max سطوح مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ورزش هایی مانند فوتبال که ماهیت تناوبی دارند، ورزشکاران باید به سرعت خود را برای فعالیت بعدی آماده کنند. شناخت ویژگی های دوره بازگشت به حالت اولیه سریع تر و حداقل افت در سرعت، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین رابطه بین توان هوازی و توانایی تکرارهای سرعتی در فوتبالیست های جوان با سه سطح مختلفی از حداکثر اکسیژن مصرفی بوده است. تعداد 41 نفر از بازیکنان تیم ملی جوانان و نیز لیگ دسته اول تهران در سه گروه با حداکثر اکسیژن مصرفی پائین30/2 ± 22/ 37 میلی لیتر/کیلو گرم/دقیقه (تعداد =18نفر، سن9/0 ±1/17 سال، قد 34/5 ± 6/170 سانتی متر، وزن 05/5±1/67 کیلو گرم)، حداکثر اکسیژن مصرفی متوسط 97/1 ± 46/46 میلی لیتر/کیلو گرم/دقیقه (تعداد = 13نفر، سن 76/0 ± 6/17 سال، قد 84/4 ± 8/173 سانتی متر، وزن 92/4 ± 9/65 کیلوگرم)، و حداکثر اکسیژن مصرفی بالا 52/1 ± 63/55 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه (تعداد = 10نفر، سن 69/0 ± 40/17 سال، قد 23/3 ± 177 سانتی متر، وزن 94/3 ± 40/71 کیلوگرم) به صورت در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. برای ارزیابی حداکثر اکسیژن مصرفی(max VO2)، از آزمون ورزشی فزاینده تا سر حد خستگی روی تردمیل و با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی و توانایی تکرارهای سرعتی(RSA) از آزمون میدانی RAST استفاده شد. میزان تجمع لاکتات نیز قبل و بعد از پروتکلRSA ، در دو گروه حداکثر اکسیژن مصرفی متوسط و بالا اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>P استفاده شد. براساس نتایج تحقیق حاضر، بین حداکثر اکسیژن مصرفی با شاخص افت سرعت در گروه حداکثر اکسیژن مصرفی پائین، رابطه معنی دار ( 86/0 = r، 001/0=p) و گروه با حداکثر اکسیژن مصرفی متوسط عدم رابطه معنی دار (14/0 = r، 63/0= p) و گروه با حداکثر اکسیژن مصرفی بالا، رابطه معنی دار منفی ( 64/0 - = r، 04/0 = p ) به دست آمد. بین تجمع لاکتات با شاخص افت سرعت در گروه با حداکثر اکسیژن مصرفی متوسط (005/0 = r، 98/0= p ) و گروه با حداکثر اکسیژن مصرفی بالا (27/0 = r، 45/0 = p) نیز رابطه معنی داری مشاهده نشد. شاید بازسازی منابع درون عضلانی به آمادگی هوازی افراد ارتباط داشته باشد، اما به جز حداکثر اکسیژن مصرفی و تجمع لاکتات، عوامل دیگری نیز در توانایی تکرار های سرعتی مؤثرند. به طور کلی، نتایج تحقیق حاضر نشان می دهند که بین حداکثر اکسیژن مصرفی و توانایی تکرار فعالیت های سرعتی رابطه ای به شکل منحنی نرمال وجود دارد.
تاثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر تغییرات غلظت لاکتات PH خون و توان بی هوازی تکواندوکاران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر تغییرات غلظت لاکتات، PH خون و توان بی هوازی به دنبال اجرای دو وهله آزمون پرش های عمودی متوالی (آزمون ارگوجامپ) در تکواندوکاران جوان بوده است. تعداد 16 تکواندوکار جوان مرد با میانگین سنی 70/1 ± 75/17 سال، وزن 65/3 ± 86/64 کیلوگرم و با سابقه تمرین 07/1 ± 05/6 سال به صورت داوطلبانه، انتخاب شدند و بر اساس وزن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی و در یک طرح دوسوکور به دو گروه بی کربنات سدیم (گروه مکمل) و دارونما (هر گروه 8 نفر) تقسیم گردیدند. مقدار بی کربنات مصرفی گروه مکمل برابر 065/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و مقدار دارونما(نشاسته) نیز تقریباً به همین اندازه بود که یک ساعت قبل از شروع آزمون ها، در روز پس آزمون مصرف شد. آزمون مورد نظر، به منظور برآورد توان بی هوازی، شامل انجام آزمون پرش های عمودی متوالی به مدت 30 ثانیه روی دستگاه ارگوجامپ بود که این آزمون در دو وهله با فاصله استراحت یک ساعت بین آنها در پیش آزمون و پس آزمون توسط آزمودنی ها اجرا شد. خونگیری در دو مرحله (پیش و پس آزمون) و هر مرحله در 3 نوبت (قبل و بلافاصله پس از دو وهله انجام آزمون) به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی LSD و t مستقل در سطح معنی داری 05/0> P تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داده اند مصرف بی کربنات سدیم موجب افزایش غیرمعنی دار تغییرات سطوح لاکتات خون و توان بی هوازی تکواندوکاران به ویژه در دومین وهله از انجام آزمون ارگوجامپ شده است. همچنین مشاهده شد، مصرف این مکمل تأثیر معنی داری بر PH خون آزمودنی ها در مراحل مختلف دارد. مقایسه گروه ها نشان داد، هیچ گونه اختلاف معنی داری بین پاسخ لاکتات و توان بی هوازی دو گروه وجود ندارد، اما بین مقادیر PH خون گروه ها در آزمون اول و دوم در پس آزمون اختلاف معنی داری وجود دارد (010/0=1P ، 012/0=2P). با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت احتمالاً مصرف این مکمل در رشته هایی مانند تکواندو که در آن ورزشکار باید در طول یک روز در چندین مسابقه شرکت کند، تأثیر قابل توجهی بر عملکرد بی هوازی و لاکتات خون ندارد.
تاثیر تمرینات استقامتی، قدرتی، و موازی بر عملکرد قلب دختران دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر تمرینات استقامتی، قدرتی، و موازی بر عملکرد قلب دختران دانشگاهی. 39 دانشجوی دختر غیر ورزشکار با میانگین سن 58/2±24 سال، قد 2/8±161 سانتی متر، و وزن 61/14±8/56 کیلوگرم با سلامت کامل قلبی– عروقی به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل (9 نفر:C)، تمرین استقامتی (10 نفر: E)، تمرین قدرتی (10 نفر: S) ، و تمرین موازی (10 نفر: SE) قرار گرفتند. برنامه استقامتی در هفته اول شامل دویدن با شدت 65% ضربان قلب بیشینه (MHR) روی نوارگردان الکتریکی به مدت 16 دقیقه بود که هفته هشتم به تدریج به 80 % MHR و مدت 30 دقیقه رسید. برنامه تمرین قدرتی عبارت بود از اجرای حرکات پرس پا، پرس سینه، کشش زیر بغل، و کشش پشت ساق پا. حرکات در هفته اول با 50 % یک تکرار بیشینه (RM1) در دو نوبت با 10 تکرار اجرا شد که به 80 % RM1 در 3 نوبت با 6 تکرار در هفته هشتم رسید. برنامه تمرین موازی، ترکیب تمرینات استقامتی و قدرتی در هر نوبت تمرین بود. برنامه تمرین گروه ها سه روز در هفته انجام شد. در شرایط استراحت، تعداد ضربان قلب، اندازه فواصل PR و QT، فاصله قطعه ST از خط پایه، زمان افت سرعت (DT)، و درصد کسر تخلیه ای آزمودنی ها با روش الکتروکاردیوگرافی و اکوکاردیوگرافی اندازه گیری شد. فشار خون دیاستولی، سیستولی و max2Vo (با استفاده از نوارگردان و برنامه تمرینی بروس) نیز ارزیابی شد. یافته ها نشان داد کاهش ضربان قلب و فشار خون سیستولی، افزایش فاصله PR و max2Vo، کاهش فشار دیاستولی گروه استقامتی معنادار بود که در مقایسه بین گروهی در 4 متغیر اول تفاوت ها معنادار شد (05/0≥p). در گروه قدرتی ضربان قلب و فشار خون سیستولی افزایش معناداری نشان داد که در مقایسه بین گروهی تفاوت ها معنادار شد (05/0≥p). در گروه موازی مقدار max2Vo افزایش معناداری داشت (05/0≥p)، که در مقایسه بین گروهی تفاوت معنادار بود. انجام تمرین استقامتی پس از تمرین قدرتی موجب ظهور ترکیبی از سازگاری های حاصل از تمرینات استقامتی و قدرتی در قلب و حذف برخی تاثیرات ناخواسته تمرینات قدرتی بر قلب می شود.
تاثیر مکمل بی کربنات سدیم بر میزان اسیدلاکتیک ، آمونیاک و عملکرد پسران دونده 400 متر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی تاثیر مصرف مکمل بی کربنات بر عملکرد دو 400 متر و سطوح برخی متابولیت های پلاسما در مردان جوان ورزشکار، 16 مرد جوان دونده 400 متر (سن 25/3 ? 58/20 سال، قد 48/2?33/175 سانتیمتر و شاخص توده بدن 68/2? 57/21 کیلوگرم بر مترمربع) طی دو جلسه یک ساعته پس از مصرف مکمل بی کربنات به مقدار 3/0 گرم در هر کیلوگرم وزن بدن) یا دارونما (کربنات کلسیم)، در آزمون دو 400 متر (ترتیب تصادفی معکوس) شرکت کردند. در هر دو جلسه، طی سه مرحله (استراحت، 30 دقیقه پس از مصرف مکمل و 2 دقیقه پس از پایان دویدن) خونگیری به عمل آمد و سطوح آمونیاک، لاکتات، بی کربنات و PH خون اندازه گیری شد. زمان دویدن در جلسه مصرف بی کربنات کلسیم (11/0? 41/57 ثانیه)، به طور معنی داری کمتر از زمان دویدن در جلسه مصرف دارونما (78/0?01/59 ثانیه) بود (05/0P<). همچنین با مصرف بی کربنات سدیم، سطوح بی کربنات پلاسما (64/2?53/29 میلی مول بر لیتر)، نسبت به حالت استراحتی (84/1?13/23 میلی مول بر لیتر) افزایش معنی داری یافت، ولی بعد از دویدن (92/1? 45/20 میلی مول بر لیتر)، تقریباً به مقادیر استراحتی خود بازگشت (05/0P<). به علاوه در جلسه مصرف دارونما، سطوح بی کربنات خون بعد از دویدن (48/2?89/17 میلی مول بر لیتر)، به پایین تر از سطوح استراحتی (15/2?31/23 میلی مول بر لیتر) رسید (05/0P<) . همچنین در هر دو جلسه مصرف بی کربنات کلسیم و دارونما، افزایش معنی داری در سطوح لاکتات خون پس از دویدن مشاهده شد و کاهش PH خون، فقط در جلسه مصرف دارونما معنی دار بود (05/0 P<) . پس می توان نتیجه گرفت که مصرف بی کربنات سدیم، اثر ارگوژنیک دارد و از افت محتوای بی کربنات خون در ورزش شدید جلوگیری می کند.