ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
۷۰۱.

اثر تعاملی تمرین مقاومتی و مکمل کراتین بر قدرت فلکشن عضله دوسر بازوی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل کراتین تمرینات مقاومتی با وزنه قدرت فلکشن دوسر بازو و دارونما

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۴۶۲ تعداد دانلود : ۷۷۵
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر استفاده همزمان کراتین و تمرینات مقاومتی بر قدرت فلکشن عضله دوسر بازوی دانشجویان دختر تربیت بدنی در نیمسال آخر است. بدین منظور 30 دانشجو به طور تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه ده نفره ( تجربی 1 سن: 4/1 ±8/19سال، وزن: 4/4 ±9/53کیلوگرم، قد: 4/4±162 سانتی متر، تجربی 2 سن: 3/1 ±6/19سال ، وزن: 5/7 ±2/51کیلوگرم، قد: 2/5 ±8/162 سانتی متر و کنترل سن:0/1 ±8/19سال، وزن: 9/3 ±59کیلوگرم، قد: 9/4 ±162 سانتی متر) تقسیم شدند. از سه گروه پیش آزمون و بعد از شش هفته، پس آزمون در زمینه برآورد قدرت فلکشن عضله دوسر بازو با استفاده از دینامومتر به عمل آمد. گروه های تجربی 1 و 2 در برنامه تمرینی مقاومتی شش هفته ای مک کوئین شرکت کردند. در طول این مدت گروه تجربی 1 از مکمل کراتین و گروه تجربی 2 از دارونما استفاده کردند. گروه کنترل در هیچ مداخله تمرینی شرکت نکرده و از هیچ گونه مکمل و دارونمایی نیز استفاده نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده های درون گروهی از آزمون تی وابسته و بین گروه ها آزمون های تحلیل واریانس یکطرفه (One Way Anova) و در محیط نرم افزار spss نسخه هجده استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، در گروه تجربی 1 پس از شش هفته استفاده همزمان مکمل کراتین و انجام تمرینات مقاومتی، قدرت فلکشن عضله دوسر بازو به صورت معناداری افزایش یافت (004/0= P). در گروه تجربی2 (دارونما) هیچ گونه اختلاف معناداری در میزان قدرت اندام مشاهده نشد) 242/0= .(P در گروه کنترل قدرت به صورت معناداری کاهش یافت (001/0P= ). بنابراین می توان نتیجه گرفت استفاده همزمان از تمرینات مقاومتی و مکمل کراتین به منظور افزایش قدرت، به ویژه برای اجرای بهتر رویدادهای ورزشی می تواند سودمند باشد.
۷۰۲.

تأثیر مصرف حاد کافئین بر پاسخ اکسایشی مردان والیبالیست متعاقب یک جلسه فعالیت مقاومتی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مالون دی آلدهید کافئین فعالیت مقاومتی ظرفیت ضداکسایشی تام

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۴۱۱ تعداد دانلود : ۸۱۸
پژوهش حاضر به منظور تعیین تأثیر مصرف حاد کافئین بر شاخص های فشار اکسایشی مردان والیبالیست پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی وامانده ساز انجام شد. 20 مرد والیبالیست (سن 10/1±20/21 سال، درصد چربی 78/2±75/10% و شاخص توده ی بدنی 99/0±95/22 کیلوگرم بر مجذور متر) به صورت تصادفی در دو گروه همگن شده (گروه مکمل کپسول کافئین و دارونما 6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن) قرار گرفتند. همه آزمودنی ها پس از دریافت مکمل یا دارونما در یک قرارداد فعالیت مقاومتی باوزنه (شامل 7 حرکت در 3 نوبت با80% یک تکرار بیشینه تاحد واماندگی) شرکت نمودند. تغییرات ظرفیت ضداکسایشی تام (TAC) و مالون دی آلدهید (MDA) سرم طی سه مرحله (قبل و 45 دقیقه بعد از مصرف مکمل و بلافاصله پس از قرارداد ورزشی) اندازه گیری شد. میانگین و انحراف استاندارد داده های طبیعی با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر، بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 5 درصد بررسی شدند. نتایج حاکی است که مصرف حاد کافئین تأثیر معنی داری بر سطوح TAC و MDA سرم در حالت پایه ندارد (05/0P≥). از طرفی، یک جلسه فعالیت مقاومتی وامانده ساز باعث کاهش معنی دار TAC(05/0P≤) و افزایش معنی دار MDA گردید (05/0P≤). در حالی که، تفاوت معنی داری در هیچ یک از متغییرهای اندازه گیری شده بلافاصله پس از انجام فعالیت مقاومتی بین گروه ها مشاهده نشد (05/0P≥). براساس یافته های حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که احتمالاً مصرف حاد کافئین در تحقیق حاضر توانایی لازم جهت افزایش TAC پایه را نداشته و هم چنین نمی تواند از تغییرات نامطلوب شاخص MDA سرمی به عنوان شاخص آسیب فشاراکسایشی ناشی از انجام یک جلسه فعالیت مقاومتی در مردان والیبالیست بکاهد.
۷۰۳.

تأثیر مصرف اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی در زنان سالمند سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت زنان سالمند تمرین قدرتی توان هوازی امگا-3 آمادگی بدنی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۸۵۹ تعداد دانلود : ۹۶۶
هدف این تحقیق مطالعه اثر 8 هفته مصرف مکمل اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم بود. تعداد 24 زن سالمند (میانگین± انحراف استاندارد، سن 2/4± 6/79 سال، قد2/4 ± 7/151 سانتی متر، وزن 8/7 ± 8/60 کیلوگرم) بصورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در سه گروه تمرینات مقاومتی، تمرینات مقاومتی به همراه اسید چرب امگا- 3 و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی برای مدت 8 هفته (هفته ای 3 جلسه) به تمرینات مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، علاوه بر تمرینات مقاومتی به میزان 3 گرم در روز مکمل اسید چرب امگا-3 مصرف نمودند اما آزمودنی های گروه کنترل تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفتند. قدرت اندام فوقانی (دست راست و چپ)، قدرت پایین تنه، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی قبل و بعد از 8 هفته برنامه تمرینی ارزیابی شد. از آزمون تی وابسته، آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی توکی برای آنالیز داده ها استفاده شد(05/0 P<). بعد از هشت هفته تفاوت معناداری (05/0 P<) در قدرت اندام های فوقانی و پایین تنه بین آزمودنی های سه گروه مشاهده شد. بطوری که گروه تمرینات مقاومتی و تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3 دارای قدرت بیشتری نسبت به گروه کنترل بودند. علاوه بر این آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی و امگا-3 از قدرت بالاتری نسبت به گروه تمرینات مقاومتی برخوردار بودند. در خصوص استقامت هوازی نیز نتایج مشابهی به قدرت عضلانی مشاهده شد. در ارتباط با ترکیبات بدن گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل امگا-3 دارای کاهش معناداری در نسبت دور کمر به باسن نسبت به دو گروه دیگر بودند. در خصوص شاخص توده بدنی نیز نتایج مشابهی مشاهده شد. از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، تأثیر بیشتری بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم داشت. بنابراین مصرف مکمل امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی برای بهبود عملکرد زنان سالمند سالم توصیه می شود.
۷۰۴.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر مقدار لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چاقی تمرین هوازی لپتین وضعیت آهن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۱۱ تعداد دانلود : ۶۱۹
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات هوازی بر مقدار لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق بود. 28 زن چاق داوطلب شدند و تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (14 نفر با سن 9/4 ± 1/37 سال، وزن 2/10±0/82 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 3/4± 2/34 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (14 نفر با سن 3/5 ± 5/37 سال، وزن 5/9±9/79 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 9/3± 0/34 کیلوگرم بر متر مربع) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 9 هفته (چهار جلسه در هفته) به تمرینات هوازی با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. قبل و بعد از دوره تمرینی از همه آزمودنی ها در حالت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش های آماری t مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری در مقدار لپتین سرمی بین دو گروه کنترل و تجربی وجود نداشت (05/0(P>. اما اجرای تمرینات هوازی موجب افزایش معنادار آهن سرم و کاهش معنادار فریتین سرم در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0>P). همچنین، در دیگر شاخص های وضعیت آهن شامل ظرفیت اتصال آهن به ترانسفرین (TIBC)، مقدار هموگلوبین، هماتوکریت، MCH، MCHC و MCV تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0(P>. با توجه به نتایج می توان گفت که اجرای تمرینات هوازی تأثیر معناداری بر مقدار لپتین سرمی ندارد، اما می تواند وضعیت ضعیف آهن را در زنان چاق بهبود بخشد. این بهبود احتمالاً ناشی از تأثیر عوامل دیگری است و ارتباطی با مقدار لپتین سرمی ندارد.
۷۰۵.

تأثیر حاد دو نوع فعالیت بدنی هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی عامل تغذیه ای مشتق از مغز و کورتیزول مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: BDNF کورتیزول فعالیت حاد هوازی و بی هوازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۴
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه ی تأثیر دو نوع فعالیت بدنی وامانده ساز هوازی و بی هوازی بر سطوح BDNF و کورتیزول سرمی و ارتباط آن ها با هم می باشد. مواد و روش ها: 16 نفر از دانشجویان فعال به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تست وامانده ساز بی هوازی کانینگهام و فالکنر و گروه دوم تست وامانده ساز هوازی استراند را انجام دادند. نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از تمرین گرفته شد. یافته ها: نتایج آزمون تی همبسته نشان داد که هر دو نوع ورزش حاد وامانده ساز هوازی و بی هوازی موجب افزایش معنی دار BDNF شدند (05/0< p). همچنین اجرای یک جلسه ورزش تا حد واماندگی از نوع هوازی باعث کاهش معنی دار (05/0< p) و از نوع بی-هوازی باعث افزایش غیرمعنی دار (05/0P>) در سطوح سرمی کورتیزول گردید. بین سطوح کورتیزول و BDNF در هر دو گروه آزمودنی همبستگی معنی داری وجود نداشت (05/0P>). به علاوه، آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه های هوازی و بی هوازی در سطوح سرمی BDNF و کورتیزول وجود ندارد (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده ی تاثیرات قابل توجه و مثبت تمرینات وامانده ساز حاد هوازی و بی هوازی بر سطوح سرمی BDNF می باشد. با توجه به عدم ارتباط معنادار بین این دو عامل می توان بیان داشت احتمالاً اجرای فعالیت های حاد هوازی و بی هوازی موجب افزایش کورتیزول تا حدی که باعث سرکوب و کاهش سطوح BDNF در افراد فعال شود نمی گردد و از این رو خطری برای سلامت دستگاه عصبی به شمار نمی رود.
۷۰۶.

بررسی پاسخ های هورمونی کوتاه مدت تستوسترون و کورتیزول به تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی در پسران جوان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تستوسترون تمرین مقاومتی کورتیزول نسبت تستوسترون به کورتیزول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹
مقدمه و هدف: تمرین مقامتی یک محرک قوی برای افزایش حاد غلظت هورمون های متابولیک نظیر تستوسترون و کورتیزول می باشد. هدف از این مطالعه تعیین پاسخ های هورمونی حاد تستوسترون وکورتیزول به دو شیوه ی تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی به منظور توسعه و ارزیابی پروتکل های تمرین مقاومتی برای ورزشکاران و غیر ورزشکاران می باشد. روش شناسی: بدین منظور 20 پسر جوان غیر ورزشکار انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند. تمرین های مقاومتی حجمی و قدرتی در دو جلسه جداگانه به صورت متقاطع برای هر دو گروه تجویز شد. در هفته اول گروه یک تمرینات حجمی (70% یک تکرار بیشینه، 4 نوبت، 1 دقیقه استراحت) و گروه 2 تمرینات قدرتی (90% یک تکرار بیشینه، 8 نوبت، 3 دقیقه استراحت)، انجام دادند و در هفته دوم جای گروه ها عوض شد. پروتکل تمرینی شامل حرکات اسکات و پرس سینه بود. نمونه گیری خونی قبل و بلافاصله بعد از هر جلسه تمرین جهت اندازه گیری تستوسترون و کورتیزول سرم انجام شد. یافته ها: تستوسترون بعد از هر دو شیوه تمرینی افزایش یافت ولی فقط بعد از تمرینات مقاومتی قدرتی این افزایش معنادار بود. کورتیزول بعد از هر دو شیوه تمرینی افزایش معناداری داشت. نسبت تستوسترون به کورتیزول بعد از هر دو شیوه کاهش معناداری داشت. اما تغییرات غلظت تستوسترون، کورتیزول و نسبت آنها بین گروه ها معنادار نبود (05/0p < ). نتایج: نتایج این پژوهش نشان داد که هر دو شیوه ی تمرین مقاومتی حجمی و قدرتی موجب پاسخ های هورمونی حاد شده اند، اما تفاوت معناداری با هم نداشته اند. درحالی که هر دو استرس زا بوده و بدن را در موقعیت کاتابولیکی قرار داده اند.
۷۰۷.

تأثیر تمرینات مقاومتی و سرعتی بر ANP پلاسمای مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ANP پلاسما تمرین مقاومتی و سرعتی غیرورزشکار مرد

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۴۵۱ تعداد دانلود : ۶۵۴
قلب، هورمونی به نام پپتید ناتریورتیک دهلیزی تولید و ترشح می کند. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و سرعتی بر ANP در مردان غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق، 36 مرد سالم غیرورزشکار بودند که به طور تصادفی به سه گروه 12 نفری (مقاومتی با میانگین±انحراف معیار: سن 9/2 ± 1/33 سال، سرعتی با میانگین±انحراف معیار: سن 5/2 ± 1/32 سال، کنترل با میانگین±انحراف معیار: سن 6/2 ± 6/32 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه مقاومتی شامل 8 هفته،3 روز در هفته، 5 ست /5 حرکت،50-80 RM1 و برنامه تمرینی گروه سرعتی 8 هفته، 3 روز در هفته، 5 بار 10متر - 4بار 20متر- 3 بار 30متر- 3 بار 60 متر- 2 بار 100 متر-1 بار 200 متر بود و گروه کنترل در این مدت هیچ برنامه تمرینی نداشتند. قبل و بعد از دوره تمرین دو نمونه خونی برای اندازه گیری ANPگرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSpss (نسخه 18) و آمار توصیفی، آزمون های تی زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0≥ P تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد هشت هفته تمرین مقاومتی و سرعتی موجب افزایش معنادار ANP پلاسما شد (05/0≥P). در دو گروه مقاومتی و سرعتی تفاوت غیرمعناداری درANP پلاسما (106/0=P) و بین گروه کنترل و دو گروه مقاومتی و سرعتی تفاوت معناداری مشاهده شد (000/0=P). براساس یافته های تحقیق حاضر می توان گفت که تمرینات مقاومتی و سرعتی تغییراتی در سطوح هورمون ANP ایجاد می کند و احتمالاً تأثیرات سودمند فعالیت بدنی در افراد سالم به واسطه تغییر در این شاخص ها باشد.
۷۰۸.

مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراکم استخوان زنان یائسه با تحمل وزن بدون تحمل وزن محتوای مواد معدنی استخوان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۶۲ تعداد دانلود : ۶۵۴
تحقیق حاضر که از نوع علی - مقایسه ای بود، با هدف مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه که در گذشته ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بودند، اجرا شد. نمونه آماری شامل بیست زن ورزشکار یائسه در دو گروه با و بدون تحمل وزن بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه با تحمل وزن (هندبال و بسکتبال،10 نفر) با میانگین سن 7/2± 50/54 سال، قد 69/4±60/ 163 سانتی متر و وزن 02/9±50/70 کیلوگرم و گروه بدون تحمل وزن (شنا، 10 نفر) با میانگین سن 54/1 ±80/54 سال، قد 29/5±0/159 سانتی متر و وزن 10/4± 55/64 کیلوگرم بودند. تراکم استخوان از طریق جذب سنجی رادیوگرافیک با انرژی دوگانه (DEXA) اندازه گیری شد. روش های آماری شامل آزمون t مستقل و تحلیل کوواریانس بود. نتایج نشان داد که بین میزان تراکم استخوان (BMD) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران (001/0≥P) و تروکانتر ران (05/0≥P) نسبت به گروه بدون تحمل وزن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان تراکم استخوان بیشتری درنواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران و تروکانتر ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. همچنین از نظر محتوای مواد معدنی استخوان (BMC) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، تروکانتر ران (001/0≥P) و کل استخوان ران (05/0≥P) گروه با تحمل وزن بدن نسبت به گروه بدون تحمل وزن بدن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان محتوای مواد معدنی استخوانی بیشتری در نواحی گردن ران، تروکانتر ران و کل استخوان ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. در سایر نواحی اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رشته های با تحمل وزن که در آن فشارهای مکانیکی وارد بر بدن زیاد است، نسبت به رشته های بدون تحمل که در آن فشار مکانیکی وزن بدن کمتراست، موجب افزایش بیشتری در میزان تراکم استخوان و محتوای مواد معدنی استخوان در زنان در سنین بالاتر و دوران یائسگی می شود. به افرادی که ورزش های بدون تحمل وزن مانند شنا را انجام می دهند، توصیه می شود ورزش های با تحمل وزن و در خشکی را نیز انجام دهند.
۷۰۹.

تأثیر مکمل سازی گلوکز و گلوتامین طی چهارهفته تمرین تناوبی- استقامتی وامانده ساز بر HSP72 سرم مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مردان غیرورزشکار مکمل سازی گلوکز مکمل سازی گلوتامین تمرین تخلیه گلیکوژنی HSP72 سرم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۶۴ تعداد دانلود : ۵۳۲
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مکمل سازی گلوکز وگلوتامین طی چهارهفته تمرین تناوبی- استقامتی وامانده ساز، که باعث تخلیه گلیکوژنی عضلات می شود، بر HSP72 سرم مردان غیرورزشکار بود. بدین منظور 20 نفر مرد سالم که فعالیت بدنی منظم نداشتند انتخاب شدند و به طور تصادفی در چهار گروه تحت مطالعه قرار گرفتند: گروه مکمل سازی گلوکز به همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، مکمل 1)، گروه مکمل سازی گلوتامین به همراه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n = 5، مکمل 2)، گروه تمرین تخلیه گلیکوژنی (n=5، دارونما) و یک گروه بدون هرگونه دستکاری (n=5، کنترل). نمونه های خونی در ابتدای دوره چهارهفته ای پروتکل تمرینی تناوبی- استقامتی وامانده ساز براساس آزمون RHIET و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از سیاهرگ زند اعلی جمع آوری شد. غلظت HSP72 سرم به وسیله تکنیک ELISA اندازه گرفته شد. اثرات اصلی و متقابل با استفاده از آزمون آماری آنووای دوراهه اندازه گیری و به وسیله آزمون تعقیبی توکی کامل شد. سطح معنی داری نیز α=0.05 انتخاب شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیر مستقل تمرین باعث کاهش معنی دار HSP72 سرم [F(1,17)= 6.362 P<0.05] شد. متغیر مستقل مکمل نیز باعث کاهش معنی دار HSP72 سرم [F(1,17)= 15.362 P<0.01] شد. نتایج آزمون تعقیبی توکی حاکی از اختلاف معنی دار بین گروه های دارونما با مکمل گروه 1(p<0.05) و بین گروه های دارونما با گروه مکمل 2 (p<0.01) بودند. اثر متقابل بین دو متغیر مستقل مکمل سازی و تمرینی معنی دار نبود. به طور کلی، نتایج تحقیق پیشنهاد می کند که مکمل سازی گلوکز یا گلوتامین در وضعیت تمرینی تخلیه گلیکوژنی باعث کاهش میزان HSP72 سرم در مردان غیرورزشکار پس از چهارهفته می شود
۷۱۰.

تجزیه و تحلیل سیستم های انرژی بازیکنان نخبه والیبال شرکت کننده در مسابقات لیگ برتر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: والیبال سیستم انرژی لیگ برتر ایران آنالیز ورزشی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۵۵۲۷ تعداد دانلود : ۱۱۴۲
هدف از این پژوهش شناخت سیستم های انرژی درگیر در والیبال با تاًکید بر تفاوت در پست های مختلفدر مسابقات لیگ برتر باشگاه های ایران بود. با توجه به جدول برگزاری مسابقات تمامی 24 بازی رفت و برگشت یکی از تیم ها توسط پژوهش گر فیلم برداری گردید. جهت بررسی بهتر ابتدا به وسیله برنامه تخصصی، فیلم ها به فرمت های قابل استفاده در برنامه آنالیز تبدیل شدند. سپس تعداد و نوع پرش ها جمع آوری و جهت بررسی و تجزیه و تحلیل ذخیره شد. از طریق تحلیل واریانس یک طرفه اطلاعات بدست آمده در سطح معناداری (P<0.05) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در طول رالی های صورت گرفته در کل بازی، میانگین زمان های فعالیت و استراحت به ترتیب 4±6 و 9±20 ثانیه بود. میانگین تعداد پرش های انجام شده در پست های پاسور، دفاع میانی، قدرتی زن و پشت خط زنبه ترتیب 66، 70، 62، 53 مرتبه بود. هم چنین نحوه توزیع زمان های فعالیت برای رالی های انجام شده در طول مسابقات نشان داد بیشترین فراوانی در زمان های 4 و 5 ثانیه ( 44 درصد) است و میانگین زمان های فعالیت برابر با 6 ثانیه و بیش از 90 درصد از کل زمان بازی ها زیر 11 ثانیه است. بنابر یافته های این پژوهش سیستم های انرژی غالب در والیبال از نوع بی هوازی و با تکیه بر سیستم فسفاژن است. لذا با توجه به درخواست های متفاوت عملکردی که مشخصات فیزیولوژیکی، جسمانی و مهارتی متفاوتی نیاز دارد، باید برنامه های تمرینی خاص هر پست با توجه به تفاوت های فردی بازیکنان برنامه ریزی و اجرا گردد.
۷۱۱.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مکمل سازی HMB بر سطح مایوستاتین سرمی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی مایوستاتین مکمل HMB

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۷۵۱ تعداد دانلود : ۸۲۴
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مکمل سازی HMB بر سطح مایوستاتین سرمی مردان غیرورزشکار بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود. به همین منظور 20 مرد غیرورزشکار داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به دو گروه تجربی (10n=) با میانگین سنی 39/1± 75/28 سال، قد 30/4± 83/179 سانتی متر، وزن 27/5 ± 81 کیلوگرم و درصد چربی 40/6± 65/28 و گروه کنترلn=10) ) با میانگین سنی 14/2± 28 سال، قد 71/3± 25/18 سانتی متر، وزن 58/3 ± 23/84 کیلوگرم و درصد چربی 97/5±21/29 تقسیم شدند. هر دو گروه پروتکل هشت هفته ای تمرین مقاومتی (5 حرکت، 3 جلسه در هفته با شدت 50 تا 80 درصد) را اجرا کردند. گروه تجربی در طول مدت پژوهش روزانه 3 گرم مکمل HMB دریافت کردند. در گروه کنترل از دارونما استفاده شد. قبل از تمرینات و 48 ساعت پس از آخرین جلسه برنامه تمرینی از آزمودنی ها در شرایط ناشتا نمونه گیری خون به عمل آمد. نتایج تحلیل آماری با استفاده از آزمون t مستقل نشان داد مصرف مکمل HMB تأثیر معناداری بر سطح سرمی مایوستاتین ندارد. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت مکمل HMB تأثیر مهمی در مهار مایوستاتین ندارد.
۷۱۲.

تأثیر تمرین مقاومتی وامانده ساز و مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین بر پاسخ پروتئین واکنشگر-C و لکوسیتوز مردان والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی کافئین پروتئین واکنشگر-C لکوسیتوز

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۴۳۹ تعداد دانلود : ۹۷۵
با توجه به نتایج محدود و متناقض مربوط به اثرات مکمل های خوراکی بر پاسخ های التهابی ناشی از ورزش، مطالعه ی حاضر به منظور تعیین تأثیر مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین بر پاسخ پروتئین واکنشگر-C (CRP) و لکوسیت های خون محیطی مردان والیبالیست متعاقب انجام یک جلسه تمرین مقاومتی وامانده ساز انجام شد. 30 مرد والیبالیست نخبه (با میانگین سنی 45/1±47/21 سال، درصد چربی 11/347/10 درصد و شاخص توده ی بدنی 26/1±15/23 کیلوگرم بر مجذور متر) در قالب یک طرح نیمه تجربی و دوسویه کور به طور تصادفی در دو گروه همگن مکمل (با 6 و 9 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن کافئین) و یک گروه شبهدارو (6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن دکستروز) جایگزین شدند. آزمودنی ها پس از مکمل دهی حاد در یک قرارداد تمرین مقاومتی باوزنه (با 80 درصد یک تکرار بیشینه تاحد واماندگی) شرکت نمودند. تغییرات CRP سرمی و تعداد لکوسیت های خون محیطی طی سه مرحله (حالت پایه، 45 دقیقه بعد از مصرف مکمل و 24 ساعت پس از قرارداد تمرینی) اندازه گیری شد. داده های نرمال با آزمون های تحلیل واریانس مکرر و پس تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. نتایج حاکی است که مصرف حاد مقادیر متفاوت کافئین در حالت پایه منجر به افزایش معنی داری شاخص های التهابی می گردد (05/0P<). به علاوه، پاسخ افزایشی 24 ساعته ی CRP سرمی و تعداد لکوسیت های خون محیطی گروه های کافئین متعاقب یک جلسه تمرین مقاومتی به طور معنی دار کمتر از گروه شبه دارو بود (05/0P<). با توجه به نتایج تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که مصرف حاد مقادیر مختلف مکمل کافئین احتمالاً می تواند از پاسخ التهابی (افزایش CRP و لکوسیت های خون محیطی) مردان والیبالیست متعاقب انجام یک جلسه تمرین مقاومتی بکاهد.
۷۱۳.

تدوین نورم ویژگی های آنتروپومتریک پسران 8 تا 13 سال ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غربالگری آنتروپومتری نورم نونهال پسر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۲۰۷۸ تعداد دانلود : ۱۰۶۳
بسیاری پژوهشگران از آنتروپومتری بعنوان روشی با قابلیت های میدانی فراوان و اعتبار مناسب استفاده می-کنند. مطالعات این حوزه در زمینه هایی چون ارگونومی، استعدادیابی ورزشی، پایش های رشدی و آسیب-شناسی ورزشی مورد توجه پژوهشگران است. هدف پژوهش حاضر، تدوین نورم ویژگی های آنتروپومتریک نونهالان پسر ایرانی بود. تحقیق حاضر از نوع توصیفی برای تدوین نورم است. 1712 نفر از نونهالان پسر داوطلب شرکت در برنامه های اوقات فراغت تابستانی سازمان ورزش بسیج بصورت تصادفی انتخاب و در 6 گروه سنی8،9،10،11،12،13 سال تقسیم شدند. بر اساس دستورالعمل انجمن بین المللی پیشبرد پیکرسنجی متغیرهای قد، وزن، قد نشسته، ضخامت چربی زیر پوستی در هشت نقطه، محیط اندام در پنج نقطه و دو قطر استخوانی اندازه گیری شد و تیپ بدنی به روش هیث-کارتر محاسبه گردید. تحلیل داده ها با استفاده شاخص های گرایش به مرکز، انحراف استاندارد و آزمون کلموگروف اسمیرنوف محاسبه گردید. یافته ها نشان داد که اجزای نوع پیکری نونهالان پسر ایرانی در اکتومورفی 1/3، مزومورفی3/4 و در اندومورفی 1/3 بود. آنها از جزء مزومورفی بالاتری نسبت به سایر اجزای تیپ بدنی برخوردار بودند. نتایج میانگین قد 63/9± 63/143 سانتی متر و وزن 54/10± 84/37 کیلوگرم را نشان داد همچنین یافته ها بیانگر افزایش تدریجی شاخص های مرتبط با چربی از 8 تا 12 سالگی و کاهش آن در 13 سالگی بود. همچنین یافته ها، افزایش مستمر متغیرهای محیط و طول اندام را نشان داد. بنابراین نونهالان 12-8 ساله از تیپ بدنی«مزومورف متعادل» و نونهالان 13 ساله، از تیپ بدنی ""مزومورف اکتومورف"" برخوردار بودند. با توجه به نتایج احتمالاً شاخص های مرتبط با چربی در سنین 8 تا 12 سالگی افزایش پیدا می کند و در 13 سالگی کاهش می یابد. با استفاده از این نورم واحد می توان از آزمون های غربالگری در استعدادیابی ورزشی، پایش های رشدی، ملاحظات تغذیه ای و صدمات ورزشی مورد استفاده قرار داد.
۷۱۴.

مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یائسگی تمرین ترکیبی محدودیت جریان خون هایپوکسی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۴۷۴ تعداد دانلود : ۱۰۷۷
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه غیر ورزشکار بود. روش ها: برای این منظور تعداد 28 زن یائسه غیر ورزشکار (سن بالاتر از 50 سال) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (9 نفر) ، تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) با انسداد عروق (10 نفر) و تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) بدون انسداد عروق (9 نفر) تقسیم شدند. بخش قدرتی تمرینات ترکیبی با انسداد عروق و تمرینات بدون انسداد به ترتیب با شدت 1RM 30-20% و 1RM 80-65% و بخش هوازی تمرینات ترکیبی با شدت 70-50% ضربان قلب بیشینه انجام شد. همچنین برنامه تمرین هشت هفته و هر هفته سه جلسه بود. قبل و بعد از تمرینات، آزمون های قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس چندگانه (MANOVA) بر تفاضل نمرات، به وسیله نرم افزار SPSS (نسخه 16) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 P ≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: افزایش معنی دار قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی در دو گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد، اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی با شدت پایین همراه با انسداد عروق اثری مشابه تمرینات ترکیبی سنتی با شدت بالا بر قدرت و استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی زنان یائسه دارد. بنابراین تمرینات ترکیبی همراه با انسداد با شدت پایین می تواند جایگزین تمرینات ترکیبی با شدت بالا در زنان یائسه گردد
۷۱۵.

غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی آسیب زا، اوج بیان پروتئین HSP25 را به تعویق می اندازد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازیافت انقباض های برون گرا غوطه وری در آب سرد HSP25

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۵۴۵ تعداد دانلود : ۹۶۷
نشان داده شده است فعالیت ورزشی نامتعارف به آسیب میوفیبریلی منجر می شود. در سال های اخیر، غوطه وری در آب سرد (CWI) پس از جلسات تمرینی سنگین و مسابقات با هدف کاهش کوفتگی رواج یافته است. با وجود این، هیچ منطق علمی محکمی در تأیید اینکه آیا این روش واقعا بازیافت پس از فعالیت ورزشی را تسریع می کند، وجود ندارد. علاوه بر این، سؤال حیاتی این است که آیا ممکن است این روش در سازگاری های کوتاه مدت ناشی از جلسات ورزشی تداخل ایجادکند. هدف:HSP25 به عنوان یکی از پروتئین های استرسی -که نشان داده شده است نقش مهمی در فرایند بازشکل گیری دوره بازیافت پس از فعالیت ورزشی آسیب زا دارد- در این تحقیق بررسی شده است. هدف این تحقیق بررسی بیان پروتئین HSP25 پس از به کارگیری غوطه وری در آب سرد در پی فعالیت ورزشی آسیب زا، در زمان های مختلف دوره بازیافت بود. روش: 96 سرموش صحرایی نر ویستار (با وزن 10±290 گرم و سن 8 تا 9 هفته ) در گروه فعالیت ورزشی (Ex) و گروه غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی (Ex+CWI) قرار داده شدند. هر گروه به شش زیرگروه در زمان های مختلف قبل و پس از فعالیت ورزشی (قبل، 5/0، و 24، 48، 72، و 168 ساعت پس از فعالیت ورزشی) تقسیم شد. پروتکل فعالیت ورزشی شامل 45 دقیقه دویدن سراشیبی روی نوارگردان ( سرعت 20 متر بر دقیقه، شیب منفی 17 درجه) و پروتکل غوطه وری در آب سرد شامل 10 دقیقه غوطه وری در آب 10 درجه سانتی گراد بود. پروتئین HSP25 عضله اسکلتی نعلی با روش ELISA، در زمان های مورد نظر سنجیده شد. آزمون آماری درون گروهی تحلیل واریانس بود. از آزمون تی مستقل نیز برای مقایسه بین گروه ها در زمان های مختلف استفاده شد. سطح معناداری آزمون 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج: مشاهده شد پروتئین HSP25 عضله در تمام زمان های مختلف مورد سنجش پس از فعالیت ورزشی- به غیر از زمان 168 ساعت -درحد معناداری افزایش داشت (P<0.05). با وجود این، افزایش بیان پروتئین HSP25 در گروه Ex، در وهله زمانی 48 ساعت و در گروه Ex+CWI، در وهله زمانی 72 ساعت به اوج رسید. نتیجه گیری: مهم ترین یافته پژوهش آن است که CWIدر بیان پروتئین HSP25 عضله اسکلتی تأخیر ایجاد می کند. این یافته ها غیرمستقیم نشان می دهند به کارگیری غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی می تواند میزان پاسخ عضله اسکلتی به آسیب ناشی از فعالیت ورزشی را افزایش دهد و دوره های بازیافت را به تعویق اندازد.
۷۱۶.

بررسی ارتباط بین تغییرات برخی متغیرهای قلبی تنفسی فعالیت زیربیشینه با مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی بعد از کشش ایستا و پویا در زنان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت زیربیشینه متغیرهای قلبی تنفسی مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی کشش ایستا و پویا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۹۹۹ تعداد دانلود : ۴۵۱
مطالعات بسیاری اثر مثبت و منفی حرکات کششی را بر کارآیی حرکتی مطالعه کردهاند و اکثر این مطالعات، سازوکارهای عصبی را مسئول این تغییرات معرفی کردهاند، اما به نظر میرسد عوامل سوختوسازی و قلبی و تنفسی نیز با تغییرات کارایی حرکتی ارتباط داشته باشند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین تغییرات برخی متغیرهای قلبی تنفسی طی فعالیت زیربیشینه با مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی به دنبال کشش ایستا و پویا در 61 دانشجوی زن رشته 66/67±2/ 62 درصد و حداکثر اکسیژن مصرفی 66 /61±6/ 78 کیلوگرم، چربی 82 /62±8/ 612 سانتیمتر، وزن 76 /61±1/ 62 ، قد 62 /78±6/ تربیتبدنی با سن 16 میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه بود. آزمودنیها در سهجلسه جداگانه )در یک طرح متقاطع(، دو پروتکل کشش )ایستا و پویا( و بدون کشش را قبل از فعالیت زیربیشینه ) 1 دقیقه دویدن روی نوارگردان با شدت 82 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی(، انجام دادند. تمام متغیرها بهوسیله گازانالایزر جمعآوری و نمودار پویایی 2(، تواتر تنفسی / اکسیژن مصرفی ثبت شد. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره، همبستگی مثبت بین اکسیژن مصرفی مؤلفه آهسته با تغییرات تهویه ریوی ) 81 2( نشان داد که تهویه ریوی بالاترین /61( 2( و ثابت زمانی 2 /76( 2(، ثابت زمانی 6 /66( 2(، ثابت زمانی 6 / 2(، ضربان قلب ) 66 / 2/67 (، حجم جاری ) 18 ( همبستگی را داشت. بهطورکلی، نتایج این پژوهش نشان داد که بخشی از تغییرات در مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی بهدنبال حرکات کششی به عوامل سوختوسازی و قلبی تنفسی وابسته است
۷۱۷.

اثر 12 هفته تمرین هوازی بر برخی شاخص های سیستم ایمنی و سلامت عمومی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت عمومی سرطان پستان تمرین هوازی شاخصهای سیستم ایمنی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۵۴ تعداد دانلود : ۶۰۹
تحقیق حاضر به بررسی اثر 21 هفته تمرین هوازی بر برخی شاخصهای سیستم ایمنی و سلامت عمومی در بیماران زن مبتلا به سرطان پستان پرداخت. 04 12 کیلوگرم بر مترمربع و /9±1/ 36 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 9 /1±9/ 13 سال، وزن 99 /9±21/ زن مبتلا به سرطان پستان در دو گروه تمرین با میانگین 1 12 کیلوگرم بر مترمربع قرار گرفتند. گروه تمرین، علاوه بر شیمی /0 ± 1/ 39 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 2 /2±3/ 13 سال، وزن 13 /3±24/ کنترل با میانگین 2 04 درصد حداکثر ضربان قلب( بهصورت 1 جلسه در هفته و به - درمانی، 21 هفته پیادهروی متوالی با شدت متوسط )براساس مقیاس اصلاحشده بورگ و 34 استفاده شد. برای ارزیابی شاخصهای سیستم ایمنی قبل، پس G.H.Q مدت 14 تا 09 دقیقه انجام دادند. برای ارزیابی سلامت عمومی از پرسشنامه استاندارد 4 و با استفاده از / و شمارش پلاکت گرفته شد. دادهها در سطح معناداری 49 CBC DIFF, HB, HCT از هفتههای چهارم، هشتم و دوازدهم، آزمایش انجام شد. (CANCOVA) نسخه 23 تحلیل شدند. تحلیل دادهها و شناسایی اثر خالص مداخلات تمرینی با استفاده از تحلیل کوواریانس SPSS نرمافزار میانگین میزان گلبولهای سفید خون در گروه تمرین و کنترل به ترتیب .)p≥4/ سلامت عمومی و امید به زندگی در گروه کنترل کاهش معناداری داشت ) 49 افزایش غیرمعنادار و کاهش معناداری را نشان داد. تمرین هوازی منظم با شدت متوسط میتواند مانع افت سطح گلبولهای سفید در طی فرایند درمان بیماران شود و در تقویت سیستم ایمنی و ارتقای سطح سلامت عمومی مؤثر باشد
۷۱۸.

مقایسه تاثیر تمرین مقاومتی با استراحت فعال و غیرفعال بر تغییرات سطح فعالیتی لاکتات خون بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استراحت فعال و غیرفعال تمرین تناوبی مقاومتی و لاکتات خون

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۶۳۳ تعداد دانلود : ۶۱۱
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر تمرین مقاومتی با استراحت فعال (به صورت تناوبی و با استفاده از خود تمرین مقاومتی کم شدت تر) و غیرفعال بر تغییرات سطح فعالیتی لاکتات خون بازیکنان فوتبال بود. 16 بازیکن فوتبال جوانان سپاهان به صورت تصادفی به گروه تمرین مقاومتی با استراحت فعال (قد 68/6±78/177 سانتی متر، وزن 97/7±88/64 کیلوگرم، سن 83/0±22/18 سال و درصد چربی 80/1±47/20) و گروه استراحت غیرفعال (قد 68/6±78/177 سانتی متر، وزن 97/7±88/64 کیلوگرم، سن 83/0±22/18 سال و درصد چربی 80/1±47/20) تقسیم شدند. آزمون Vo2max، Tmax، RAST و هاف در پیش و پس آزمون انجام شد و میزان لاکتات پس از این آزمون ها اندازه گیری گردید. برنامه تمرین به مدت 8 هفته و هفته ای 2 جلسه در 10 حرکت و با 30 الی 50 درصد قدرت بیشینه انجام شد. با این تفاوت که گروه استراحت فعال سه نوبت فعالیت 20 تکراری را در 30 ثانیه انجام داد و فاصله بین 30 ثانیه ها با دو نوبت فعالیت 10 تکراری تکمیل شد اما گروه استراحت غیرفعال 4 نوبت فعالیت 20 تکراری در 30 ثانیه و 30 ثانیه استراحت غیرفعال بین نوبت ها داشتند. پس از تعیین نرمالیتی توسط آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و با سطح اطمینان 0.05≥ α استفاده شد. نتایج، افزایش معناداری را در سطح لاکتات بین دو گروه در Vo2max، RAST، Tmax و هاف شبیه به تغییرات عملکردی در این آزمون ها به سود گروه استراحت فعال نشان داد. در مجموع نتایج نشان داد، تمرین مقاومتی با استراحت فعال نسبت به تمرین مقاومتی با استراحت غیرفعال سبب می شود که ظرفیت بی هوازی تا حد بیشتری توسعه یابد و بازیکنان بتوانند سطح لاکتات بیشتری را نسبت به پیش آزمون تحمل کنند و از این طریق سطح عملکردی خود را افزایش دهند.
۷۱۹.

توصیف و ارزیابی ابعاد پیکری عمومی و سوماتوتایپ بازیکنان نخبه مرد تیم ملی هندبال بزرگسالان ایران و مقایسه آن با بازیکنان نخبه اروپایی در پست های مختلف (از مجموعه مقالات استعدادیابی : شمارة 1 استعدادیابی در هندبال با توجه به ابعاد پیکری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابعاد پیکری بازیکنان نخبه هندبال سوماتوتایپ بدنی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۸۳۰ تعداد دانلود : ۹۹۹
هدف از تحقیق حاضر توصیف و ارزیابی ابعاد پیکری عمومی و سوماتوتایپ بازیکنان نخبه مرد تیم ملی هندبال بزرگسالان ایران و مقایسه آن با بازیکنان نخبه اروپایی در پست های مختلف بود. 19 هندبالیست نخبه عضو تیم ملی ایران (چهار دروازه بان، چهار گوش، دو پخش کن، دو خط زن، هفت بغل) با میانگین سنی3.79±24.42 سال و میانگین3.23± 5.88 سال سابقه عضویت در تیم ملی در این پژوهش شرکت کردند. ارزیابی ها شامل قد، وزن، شاخص توده بدنی و ویژگی های آنتروپومتریایی عمومی دیگر مانند درصد چربی، ضخامت چربی (6و8 نقطه ای)، WHR، و سوماتوتایپ بدنی بود. نتایج نشان داد میانگین قد همه بازیکنان 6.6.±188 سانتی متر و کمتر از میانگین قد تیم های نخبه اروپایی (188.98)، میانگین وزن 12.98± 91.57 کیلوگرم و بیشتر از میانگین وزنی تیم های نخبه اروپایی (86.74)، شاخص توده بدنی3.24± 25.76 کیلوگرم بر متر مربع و میانگین درصد چربی 2.65 ±9.06 کمتر از میانگین درصد چربی بدنی تیم های نخبه اروپایی (9.14)، و سوماتوتایپ بازیکنان به ترتیب اندومورفی، مزومورفی و اکتومورفی 2.12، 5.49 و 2.36 متفاوت تر از تیم های نخبه اروپایی (2.52و 4.76و 1.73) است. همچنین، ابعاد پیکری بازیکنان در پست های مختلف با هم متفاوت بود. هریک از پست های هندبال به ویژگی های پیکری و سوماتوتایپ ویژه ای نیاز دارند که مربیان و متخصصان امر استعدادیابی باید به آنها توجه داشته باشند. در نتیجه به طور خلاصه بازیکنان هندبال ایرانی نخبه در مقایسه با بازیکنان تیم های نخبه اروپایی سنگین وزن تر (حدود 5 کیلوگرم)، و کوتاه قد ترند (حدود 1 تا 3 سانتی متر). علاوه بر این سوماتوتایپ بازیکنان ایرانی در پست های مختلف و در مقایسه با تیم های اروپایی متفاوت است.
۷۲۰.

اثر تمرینات منظم استقامتی و مکمل گالبانوم بر عملکرد عروقی طی پرفشار خونی مزمن موش های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی نیتریک اکساید آنتی اکسیدان پرفشارخونی عملکرد عروقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۴۳۰ تعداد دانلود : ۶۹۰
التهاب مزمن به عنوان بخش جدایی ناپذیر بیماری های قلبی - عروقی و پرفشارخونی با بد عمل کردن اندوتلیال همراه است.هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مکمل گالبانوم بر شاخص های مرتبط با عملکرد عروقی شامل سلکتین اندوتلیال (E-Selectin) و مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE-I) به عنوان عوامل التهابی و انقباضی عروق و نیتریک اکساید (NO) به عنوان عامل اتساع عروقی در پرفشارخونی مزمن ناشی از القای نیترو ال- آرژنین متیل استر (L-NAME) در موش های نر نژاد ویستار بود. 48سر موش نر نژاد ویستار به طور تصادفی به شش گروه پایه، شم، L-NAME، تمرین استقامتی، گالبانوم و تمرین+گالبانوم تقسیم شدند. گروه های3 تا 6 پنج جلسه در هفته و به مدت هشت هفته، ١۰ میلی گرم/کیلوگرم محلول L-NAME را به صورت زیر صفاقی دریافت کردند. همچنین به گروه 2، با شرایط مشابه سالین تزریق شد. گروه های4 و 6 پروتکل تمرین دویدن استقامتی را روی نوارگردان با سرعت١٥ تا ٢۰ متر در دقیقه و به مدت ٢٥ تا ۶٤ دقیقه ٥ جلسه در هفته به مدت ۸ هفته اجرا کردند. گروه های 5 و 6، 90میلی گرم/کیلوگرم محلول گالبانوم را 5 جلسه در هفته به صورت گاواژ به مدت ۸ هفته دریافت کردند. تزریق L-NAME به پرفشارخونی منجر شد که از طریق کاهش معنادار ACE-I )00/0>P) مشخص شد. به علاوه، پرفشارخونی با افزایشE-Selectin و کاهشNO همراه بود. اجرای پروتکل های تمرین موجب کاهش معنادار E-Selectin )00/0>P) و افزایش معنادار NO (04/0>P) در گروه4 و مصرف گیاه گالبانوم نیز موجب کاهش معنادار E-Selectin )00/0>P) در گروه5 و ترکیب تمرین و گالبانوم سبب کاهش معنادارE-Selectin )00/0>P) و افزایش معنادارNO (03/0>P) در گروه6 نسبت به گروه L-NAME در سطح معناداری 05/0P≤ شد. پرفشارخونی مزمن با بد عمل کردن اندوتلیال همراه است و به کارگیری راهبرد های غیردارویی مانند تمرین استقامتی و مکمل آنتی اکسیدانی گالبانوم احتمالا با بهبود عملکرد اندوتلیال عروقی موجب کنترل پرفشارخونی می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان