ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
۶۸۱.

پاسخ عوامل (شاخص های) آمادگی جسمانی به توالی های زمانی تمرین در دوره های رشدی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوجوانی آمادگی جسمانی جوانی کودکی پاسخ های جسمانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی رشد حرکتی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۲۳۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۵۶
پاسخ به تمرین بین افراد در دامنه های سنی مختلف متفاوت است، اما آیا تفاوت های کمّی با توجه به توالی های تمرینی در پاسخ شاخص های آمادگی جسمانی بین کودکان، نوجوانان و جوانان در مراحل مختلف تمرین وجود دارد یا خیر؟ به همین منظور تحقیق حاضر درصدد آن است تا ضمن بررسی این پاسخ ها، تأثیر سن را به عنوان یک عامل رشدی بر آنها ارزیابی کند. 36 آزمودنی پسر در سه دامنه سنی 8 تا 10 سال، 12 تا 14 سال و 17 تا 19 سال به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در دامنه های سنی گروه کودکان 5/0±83/8 سال، نوجوانان 5/0±5/12 سال و جوانان 6/0±3/16 سال قرار گرفتند. برنامه تمرین شامل تمرینات استقامتی، قدرتی و انعطاف پذیری به صورت 3 جلسه تمرین در هفته به مدت 12 هفته اجرا شد. چابکی، سرعت حرکت، توان انفجاری، هماهنگی، استقامت عضلانی، تعادل، استقامت قلبی تنفسی و انعطاف پذیری قبل و بعد از شش هفته اول برنامه تمرینی (پس آزمون 1) و در شش هفته دوم برنامه تمرینی (پس آزمون 2) در آزمودنی ها اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل میانگین تغییرات داده ها با استفاده از آنالیز واریانس مکرر و آنالیز واریانس یکسویه با آزمون تعقیبی بن فرونی در سطح معناداری 05/0P≤ انجام گرفت. براساس نتایج تحقیق حاضر بهبود بیشتر شاخص های جسمانی به صورت تغییرات درون گروهی در هر سه گروه به ویژه در پس آزمون 1 ایجاد شد. به علاوه تغییرات بین گروهی در شاخص های جسمانی به ویژه در گروه نوجوانان مشاهده شد (05/0P≤). بهبود بیشتر شاخص های جسمانی به صورت تغییرات درون گروهی در هر سه گروه به ویژه در پس آزمون 1 احتمالاً به دلیل تجربیات حرکتی کمتر در اوایل تمرین بود، همچنین تغییرات بین گروهی در شاخص های جسمانی در پس آزمون 2 به ویژه در گروه نوجوانان احتمالاً به دلیل استرس مضاعف ورزش با استرس رشدی همراه است که در این دوره تجربه می کنند.
۶۸۲.

تأثیر تمرین پلایومتریک، قدرتی و ترکیبی بر چابکی کشتی گیران آزادکار جوان شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چابکی تمرینات قدرتی تمرینات پلایومتریک کشتی گیر آزادکار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۳۳۵۵ تعداد دانلود : ۱۶۲۴
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر هشت هفته تمرین پلایومتریک، قدرتی و ترکیبی بر چابکی کشتی گیران آزاد کار جوان شهرستان ایلام بود. این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی است که جامعه آماری آن را 328 کشتی گیر جوان آزادکار شهرستان ایلام تشکیل داده است. بدین منظور 40 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب و پس از اجرای آزمون چابکی ایلینویز در پیش آزمون، به صورت تصادفی به چهار گروه10 نفره تمرین قدرتی، پلایومتریک، ترکیبی و کنترل تقسیم شدند و پس از هشت هفته اجرای پروتکل های تمرینی مجدداً در پس آزمون تست ایلینویز به عمل آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تی وابسته، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد، سطح معنا داری 05/0P< در نظر گرفته شد. یافته های تحقیق حاکی از آن بود که انجام هشت هفته تمرینات قدرتی، پلایومتریک و ترکیبی بر کاهش زمان آزمون چابکی کشتی گیران تأثیر معنا داری دارد (05/0P<). در مورد تفاوت های بین گروهی، نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معنا داری بین میزان چابکی آزمودنی ها در هر یک از گروه های تحقیق وجود ندارد (655/0, P= 856f=). اما پس از هشت هفته مداخله های تمرینی اختلاف معنا داری بین آنها مشاهده شد (009/0, P= 48/4f=). نتایج آزمون تعقیبی LSD نشان داد که بیشترین تأثیر بر بهبود چابکی ابتدا مربوط به تمرینات ترکیبی سپس تمرینات پلایومتریک و در نهایت تمرینات قدرتی بوده است. البته بین گروه های تمرین ترکیبی و پلایومتریک و بین گروه های تمرین قدرتی و کنترل این اختلاف معنا دار نبود. با توجه به نتایج تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که، برای بهبود وضعیت چابکی کشتی گیران، انجام تمرینات پلایومتریک و به خصوص تمرینات ترکیبی (پلایومتریک _ قدرتی) بسیار مفیدتر از انجام تمرینات صرفاً قدرتی است. در نتیجه انجام تمرینات مذکور با تأکید بر رعایت ویژگی های نمونه های تحقیق و معیارهای ورود و خروج نمونه ها در تحقیق حاضر توصیه می شود.
۶۸۳.

ﺗﺄثیر تمرین های متفاوت ورزشی بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی تمرین تناوبی شدید هیپوکمپ موش صحرایی بالغ عامل نوروتروفیک مشتق از مغز تمرین پر شدت تمرین بر سطح شیب دار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۸۲ تعداد دانلود : ۶۶۱
پژوهش حاضر با هدف شناخت اثرات احتمالی شیوه های متفاوت تمرینات ورزشی بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در هیپوکمپ موش های صحرایی بالغ انجام شد. در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی 35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، به طور تصادفی در 5گروه مساوی 7 تایی کنترل، تمرین استقامتی، تمرین تناوبی شدید، تمرین پر شدت و تمرین بر سطح شیب دار تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته، تحت فعالیت ورزشی استقامتی بر روی نوار گردان مخصوص جوندگان قرار گرفتند. گروه تمرین تناوبی شدید، به مدت 8 هفته فعالیت ورزشی تناوبی با استراحت فعال بر نوارگردان اجرا کردند. گروه تمرین پر شدت، با شدت بالا بر نوارگردان دویدند. گروه تمرین بر سطح شیب دار، بر نوار گردان شیب دار فعالیت خود را انجام دادند. مقادیر BDNF با روش الایزا سنجیده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با α<0.05تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر BDNF هیپوکمپ پس از 8 هفته، در گروه های تمرین استقامتی (0.768=P)، تمرین تناوبی شدید (0.135=P)، تمرین پر شدت (0.163=P) و تمرین بر سطح شیب دار (0.172=P) نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان ندادند. هر چند تمرین های متفاوت ورزشی نتوانست موجب تفاوت معنادار سطوح BDNF شود، اما به نظر می رسد، تمرینات ورزشی با شدت و فشار بالاتر می تواند تغییر مقادیر BDNF هیپوکمپ را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد.
۶۸۴.

اثر تعاملی تمرین مقاومتی و مکمل کراتین بر قدرت فلکشن عضله دوسر بازوی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکمل کراتین تمرینات مقاومتی با وزنه قدرت فلکشن دوسر بازو و دارونما

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۴۴۵ تعداد دانلود : ۷۵۹
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر استفاده همزمان کراتین و تمرینات مقاومتی بر قدرت فلکشن عضله دوسر بازوی دانشجویان دختر تربیت بدنی در نیمسال آخر است. بدین منظور 30 دانشجو به طور تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه ده نفره ( تجربی 1 سن: 4/1 ±8/19سال، وزن: 4/4 ±9/53کیلوگرم، قد: 4/4±162 سانتی متر، تجربی 2 سن: 3/1 ±6/19سال ، وزن: 5/7 ±2/51کیلوگرم، قد: 2/5 ±8/162 سانتی متر و کنترل سن:0/1 ±8/19سال، وزن: 9/3 ±59کیلوگرم، قد: 9/4 ±162 سانتی متر) تقسیم شدند. از سه گروه پیش آزمون و بعد از شش هفته، پس آزمون در زمینه برآورد قدرت فلکشن عضله دوسر بازو با استفاده از دینامومتر به عمل آمد. گروه های تجربی 1 و 2 در برنامه تمرینی مقاومتی شش هفته ای مک کوئین شرکت کردند. در طول این مدت گروه تجربی 1 از مکمل کراتین و گروه تجربی 2 از دارونما استفاده کردند. گروه کنترل در هیچ مداخله تمرینی شرکت نکرده و از هیچ گونه مکمل و دارونمایی نیز استفاده نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده های درون گروهی از آزمون تی وابسته و بین گروه ها آزمون های تحلیل واریانس یکطرفه (One Way Anova) و در محیط نرم افزار spss نسخه هجده استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، در گروه تجربی 1 پس از شش هفته استفاده همزمان مکمل کراتین و انجام تمرینات مقاومتی، قدرت فلکشن عضله دوسر بازو به صورت معناداری افزایش یافت (004/0= P). در گروه تجربی2 (دارونما) هیچ گونه اختلاف معناداری در میزان قدرت اندام مشاهده نشد) 242/0= .(P در گروه کنترل قدرت به صورت معناداری کاهش یافت (001/0P= ). بنابراین می توان نتیجه گرفت استفاده همزمان از تمرینات مقاومتی و مکمل کراتین به منظور افزایش قدرت، به ویژه برای اجرای بهتر رویدادهای ورزشی می تواند سودمند باشد.
۶۸۵.

اثر تمرینات اینتروال هوازی بر سطوح خونی مالون دی آلدئید، ظرفیت ضداکسایشی تام و پروفایل لیپیدی در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پراکسیداسیون لیپیدی استرس اکسایشی تمرینات اینتروال هوازی نیمرخ لیپیدهای خون

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۱۶ تعداد دانلود : ۶۴۲
افزایش رادیکال های آزاد در بافت های مختلف، آثار تخریبی بر سلول ها و ساختارهای بدن دارد که می توان با ویژگی آنتی اکسیداتیو فعالیت های بدنی منظم، این آثار منفی را کاهش داد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی آثار تمرینات اینتروال هوازی بر سطوح خونی مالون دی آلدئید و ظرفیت ضداکسایشی تام در زنان فعال بود. تعداد 30 نفر زن غیرورزشکار، سالم و غیر سیگاری (سن: 5/5±6/27 سال، وزن: 4/3±2/64 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت و به طور تصادفی به دو گروه تمرین اینتروال هوازی و کنترل تقسیم شدند. تمرین اینتروال در ابتدا به مدت 30 دقیقه با تناسب 1 به 1 شامل دویدن با شدت 60 درصد حداکثر ضربان قلب و پیاده روی سریع انجام شد. از هفته چهارم به 45 دقیقه و به تناسب 2 به 1 (دویدن - پیاده روی) و از هفته یازدهم تا چهاردهم به 60 دقیقه به نسبت 3 به 1 افزایش یافت. شدت توالی های تمرینی در جلسات پایانی به 85 درصد ضربان قلب بیشینه می رسید. قبل و بعد از دوره تمرینی، متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از آزمون t مستقل و همبسته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد چهارده هفته تمرین اینتروال هوازی، باعث کاهش در مقادیر MDA (48/1±5/5 به 77/0±6/3 میلی مول) و افزایش در TAC (49/0±98/1 به 32/0±99/2 میلی مول) شده بود (05/0>p). حداکثر اکسیژن مصرفی نیز در گروه تمرین افزایش معنی-داری یافته بود (05/0>p). همچنین، مقادیر MDA (77/0±6/3 در برابر 37/0±9/4 میلی مول) و TAC (52/0±21/2 در برابر 32/0±99/2 میلی مول) در گروه تمرین اینتروال نسبت به گروه کنترل پس از 14 هفته به طور معنی داری کمتر بود (05/0>p). سطوح خونی LDL، TChol، TG نیز به طور معنی داری در گروه تمرین هوازی نسبت به کنترل کمتر و HDL بیشتر بود (05/0>p). به طور کلی، یافته ها نشان داد تمرینات هوازی منظم به صورت اینتروال با افزایش در مدت و شدت سبب کاهش شاخص های استرس اکسایشی و پراکسیداسیون لیپیدی شده و همزمان با آن پروفایل لیپیدی خون نیز بهبود می-یابد.
۶۸۶.

تاثیر تعاملی تمرین استقامتی و روزه داری بر غلظت پلاسمایی فاکتورهای فیبرینولیتیک در مردان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی PAI-1 t-PA روزه داری ماه رمضان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۵۰ تعداد دانلود : ۹۱۳
فعالیت بدنی منظم می تواند تغییرات مطلوبی در سیستم فیبرینولیتیک ایجاد نماید و بهبود عملکرد آن را موجب شود. هدف از مطالعه ی حاضر تعیین تاثیر تمرین استقامتی همراه با روزه داری بر فاکتورهای فیبرینولیتیک می باشد. تعداد 24 مرد غیر ورزشکار به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت نمودند و بطور تصادفی در دوگروه روزه داری (F) و تمرین استقامتی+روزه داری (ET+F) قرار داده شدند، اما در نهایت به خاطر افت آزمودنی در دو گروه تحقیق با 20 آزمودنی (10 نفر در هر گروه) خاتمه یافت. آزمودنی های گروه F (وزن، 2/16±4/77 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 5/4±7/25) طی ماه رمضان فقط روزه داری داشتند، در حالیکه گروه ET+F (وزن، 3/9±3/79 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 9/2±3/26) علاوه بر روزه داری، به مدت چهار هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین استقامتی داشتند. دو نمونه خونی (6 میلی لیتر) برای اندازه گیری آنتی ژن فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (t-PA)، بازدارنده فعال کننده پلاسمینوژن (PAI-1) و D-Dimer در قبل و بعد از ماه رمضان گرفته شد و رژیم غذایی نیز قبل و در هفته دوم ماه رمضان اندازه گیری و ثبت شدند. میزان وزن، BMI و درصد چربی آزمودنی ها پس از ماه رمضان در هر دو گروه به طور معنی داری کاهش یافت (05/0>P)، با این حال کاهش وزن و BMI برای گروه ET+F بیشتر از گروه F بود (05/0>P). همچنین درصد چربی مصرفی رژیم غذایی هر دو گروه در ماه رمضان افزایش معنی داری یافت. آنتی ژن t-PA در گروه ET+F به طور معنی داری کاهش و در گروه F نیز تا مرز معنی داری کاهش یافت (06/0=P) اما مقایسه بین گروهی آنتی ژن t-PA، آنتی ژن PAI-1 و D-Dimer تفاوت معنا داری را نشان نداد. بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گیری نمود که احتمالا تمرین استقامتی همراه با روزه داری اسلامی از طریق کاهش وزن، BMI و آنتی ژن t-PA اثرات مطلوبی را بر سیستم فیبرینولیتیک ایجاد می نماید.
۶۸۷.

تأثیر تمرین استقامتی و مصرف متادون بر سطح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین 17 در موش های صحرایی وابسته به مورفین در دوره سندروم ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اینترفرون گاما اینترلوکین 17 سندروم ترک تمرین استقامتی متادون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۸
مقدمه هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر8 هفته تمرین استقامتی و مصرف متادون به عنوان جایگزین مورفین بر سطح سرمی سایتوکاین های اینترفرون گاما و اینترلوکین17 بود. مواد و روش ها: تعداد24 موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 10± 220گرم به چهار گروه کنترل، ورزیده، مصرف کننده متادون، ورزیده مصرف کننده متادون تقسیم شدند. همه گروه ها به وسیله مورفین سولفات mL/4mg/ 0 در طی21روز معتاد شدند. برای اطمینان از وابستگی به مورفین، به تعدادی از حیوانات نالوکسان (ip ,kg/3mg) تزریق شد. به آب آشامیدنی گروه مصرف کننده متادون و گروه ورزیده مصرف کننده متادون پودر متادون هیدروکلراید اضافه شد. گروه ورزیده و گروه ورزیده مصرف کننده متادون به مدت8 هفته بر روی تردمیل دویدند. مدت زمان و سرعت به صورت تدریجی افزایش یافت. پیش از شروع تمرینات و24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خونی از همه حیوانات تهیه و از سرم خون به روش الایزا میزان سطح سرمی اینترفرون گاما و اینترلوکین17 اندازه گیری شد. یافته ها: سطح سرمی اینترفرون گاما گروه ورزیده مصرف کننده متادون در مقایسه با گروه مصرف کننده متادون افزایش ( 001/ 0>P) و سطح سرمی اینترلوکین17 کاهش معنیداری را نشان داد ( 0.01>P). همچنین افزایش معنیداری در سطح سرمی اینترفرون گاما ( 0.01>P) و کاهش معنی داری در سطح اینترلوکین17 ( 0.001>P) در گروه ورزیده نسبت به گروه ورزیده مصرفکننده متادون مشاهده شد. نتیجه گیری: تمرین استقامتی در دوره سندروم ترک باعث افزایش اینترفرون گاما و کاهش اینترلوکین17 در گروههای فعال نسبت به گروههای غیرفعال شده و تاثیر بیشتری بر این سایتوکاینها گذاشت. بنابراین این نوع ورزش می تواند باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی در دوره سندروم ترک گردد.
۶۸۸.

سازگاری هورمون های آنابولیک به اجرای تمرینات ترکیبی با ترتیب متفاوت در زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترتیب تمرین ترکیبی IGF-1 GH تستوسترون انسولین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶
مقدمه: هدف این تحقیق بررسی سازگاری هورمون های آنابولیک به اجرای تمرینات ترکیبی با ترتیب متفاوت در زنان سالمند بود. مواد و روش ها: تعداد 40 نفر از زنان سالمند (دامنه سنی: 82/0±34/60 ، قد:cm 01/0±155، وزن: kg 89/1±72/71 و BMI:63/0±45/29) بطور تصادفی ساده به گروه تمرین استقامتی+ قدرتی (E+S) (9n=)، قدرتی+ استقامتی (S+E) (10n=)، اینتروال (IT) (12n=) و کنترل (9n=) تقسیم شدند. برنامه های تمرینی به مدت 8 هفته و 3 روز در هفته انجام شد. برنامه تمرین استقامتی شامل کار برروی دوچرخه کارسنج (با شدت 88-61 درصد (MHR و برنامه تمرین قدرتی شامل چند تمرین منتخب بالاتنه و پایین تنه ( با شدت 75-40 درصد 1RM، 18-8 تکرار) بود. IGF-1، GH، انسولین، نوراپی نفرین و تستوسترون 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از دوره های تمرینی به روش الایزا ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد میزان IGF-1 پس از تمرین E+S و S+E افزایش معنی داری داشت (05/0 >p ). تغییر معنی داری در GH، انسولین و نوراپی نفرین در هیچ کدام از گروه ها مشاهده نشد (05/0 P≥). میزان تستوسترون در گروه E+S کاهش معنی داری داشت (05/0 >p ). همچنین اختلاف معنی دار در میزان تستوسترون بین گروه های E+S و IT مشاهده شد(05/0 >p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، به نظر می رسد ترتیب تمرین ترکیبی می تواند بر سازگاری-های هورمون های آنابولیک ناشی از تمرین تاثیرگذار باشد و درصد این تغییرات در گروه E+S نسبت به دو ترتیب دیگر بیشتر بود.
۶۸۹.

تأثیر مصرف اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی در زنان سالمند سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت زنان سالمند تمرین قدرتی توان هوازی امگا-3 آمادگی بدنی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۸۲۹ تعداد دانلود : ۹۵۵
هدف این تحقیق مطالعه اثر 8 هفته مصرف مکمل اسید چرب امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم بود. تعداد 24 زن سالمند (میانگین± انحراف استاندارد، سن 2/4± 6/79 سال، قد2/4 ± 7/151 سانتی متر، وزن 8/7 ± 8/60 کیلوگرم) بصورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در سه گروه تمرینات مقاومتی، تمرینات مقاومتی به همراه اسید چرب امگا- 3 و گروه کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی برای مدت 8 هفته (هفته ای 3 جلسه) به تمرینات مقاومتی با شدت 60 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پرداختند. آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، علاوه بر تمرینات مقاومتی به میزان 3 گرم در روز مکمل اسید چرب امگا-3 مصرف نمودند اما آزمودنی های گروه کنترل تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفتند. قدرت اندام فوقانی (دست راست و چپ)، قدرت پایین تنه، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی قبل و بعد از 8 هفته برنامه تمرینی ارزیابی شد. از آزمون تی وابسته، آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی توکی برای آنالیز داده ها استفاده شد(05/0 P<). بعد از هشت هفته تفاوت معناداری (05/0 P<) در قدرت اندام های فوقانی و پایین تنه بین آزمودنی های سه گروه مشاهده شد. بطوری که گروه تمرینات مقاومتی و تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3 دارای قدرت بیشتری نسبت به گروه کنترل بودند. علاوه بر این آزمودنی های گروه تمرینات مقاومتی و امگا-3 از قدرت بالاتری نسبت به گروه تمرینات مقاومتی برخوردار بودند. در خصوص استقامت هوازی نیز نتایج مشابهی به قدرت عضلانی مشاهده شد. در ارتباط با ترکیبات بدن گروه تمرینات مقاومتی به همراه مکمل امگا-3 دارای کاهش معناداری در نسبت دور کمر به باسن نسبت به دو گروه دیگر بودند. در خصوص شاخص توده بدنی نیز نتایج مشابهی مشاهده شد. از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت تمرینات مقاومتی به همراه مکمل اسید چرب امگا-3، تأثیر بیشتری بر قدرت، استقامت هوازی و ترکیبات بدنی زنان سالمند سالم داشت. بنابراین مصرف مکمل امگا-3 به همراه تمرینات مقاومتی برای بهبود عملکرد زنان سالمند سالم توصیه می شود.
۶۹۰.

تأثیر فعالیت تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر مقادیر سرمی اینترلوکین-6 و ارتباط آن با گلوکز در جوانان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: IL-6 فعالیت تناوبی شدید هایپوکسی نورموباریک نورموکسی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۹۴ تعداد دانلود : ۶۰۲
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر فعالیت ورزشی تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ اینترلوکین-6 (IL-6) سرم و ارتباط آن با گلوکز در مردان جوان غیر ورزشکاربود. 9 جوان غیرفعال داوطلب، با میانگین سنی 5/0±6/24 سال، وزن 9/4±9/72 کیلوگرم و قد 3/5±8/174 سانتی متر در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها برنامه فعالیت اصلی را به مدت 30 دقیقه شامل 10 تکرار 1 دقیقه ای با بار کار 80 درصد Wmax روی چرخ کارسنج در شرایط هایپوکسی نورموباریک (اکسیژن برابر 3/15 تا 5/15 درصد برابر ارتفاع 2500 متر) و بعد از یک هفته در شرایط نورموکسی اجرا کردند. بین هر کدام از تکرارها برای بازگشت به حالت اولیه، شدت فعالیت به 50 درصد Wmax کاهش داده شد. در جلسه آزمون، برای سنجش میزان سرمی IL-6 و گلوکز، هر بار 2 میلی لیتر خون در زمان های مختلف (قبل، بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از اجرای فعالیت)، از ورید بازویی آزمودنی ها جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. سطوح سرمی IL-6 آزمودنی ها بلافاصله و دو ساعت بعد از فعالیت در شرایط هایپوکسی و نورموکسی کاهش غیرمعناداری را نشان داد (0.05>P). هم چنین ارتباطی بین میزان سرمی IL-6 و گلوکز، بین این دو شرایط مشاهده نشد (0.05>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت اجرای فعالیت تناوبی شدید اختلالی در عملکرد دستگاه ایمنی در مردان جوان غیرورزشکار ایجاد نمی کند، اما با توجه به تأثیر شدت، مدت، نوع فعالیت ورزشی و درجه هایپوکسی روی میزان پاسخ ایمنی بهتر است در ارائه فعالیت های ورزشی شدید برای جوانان غیر ورزشکار دقت بیشتری کرد.
۶۹۱.

تاثیر 6 هفته تمرین اینتروال بر سطوح HIF-1α ریه رت های در حال بالیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بالیدگی هایپوکسی تمرین اینتروال فزاینده HIF-1α

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۳۱۱ تعداد دانلود : ۸۷۰
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر6 هفته تمرین اینتروال فزاینده بر سطوح HIF-1α ریه رت های در حال بالیدگی بود. در پژوهش حاضر، برای بررسی اثر یک دوره تمرین اینتروال فزاینده بر پروتئین HIF-1α ریه، 30 سر موش صحرائی ویستار نر سه هفته ای با میانگین وزنی 9±68 گرم، بعد از دو هفته آشنایی به طور تصادفی به سه گرو ه پایه، تمرین اینتروال فزاینده و کنترل تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی برای گروه تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 هفته به صورت تناوبی با 10 تکرار 1 دقیقه ای و استراحت فعال 2 دقیقه ای انجام شد. اندازه گیری HIF-1α با استفاده از کیت به روش ELISA انجام شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرین اینتروال فزاینده سبب کاهش معنادار وزن بدنی و وزن تر ریه رت ها به ترتیب 8/17 و 02/42 درصد نسبت به گروه کنترل شد. هم چنین بین سطوح HIF-1α گروه تمرین اینتروال فزاینده در مقایسه با گروه پایه و کنترل افزایش معناداری (P
۶۹۲.

غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی آسیب زا، اوج بیان پروتئین HSP25 را به تعویق می اندازد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازیافت انقباض های برون گرا غوطه وری در آب سرد HSP25

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۵۱۸ تعداد دانلود : ۹۴۶
نشان داده شده است فعالیت ورزشی نامتعارف به آسیب میوفیبریلی منجر می شود. در سال های اخیر، غوطه وری در آب سرد (CWI) پس از جلسات تمرینی سنگین و مسابقات با هدف کاهش کوفتگی رواج یافته است. با وجود این، هیچ منطق علمی محکمی در تأیید اینکه آیا این روش واقعا بازیافت پس از فعالیت ورزشی را تسریع می کند، وجود ندارد. علاوه بر این، سؤال حیاتی این است که آیا ممکن است این روش در سازگاری های کوتاه مدت ناشی از جلسات ورزشی تداخل ایجادکند. هدف:HSP25 به عنوان یکی از پروتئین های استرسی -که نشان داده شده است نقش مهمی در فرایند بازشکل گیری دوره بازیافت پس از فعالیت ورزشی آسیب زا دارد- در این تحقیق بررسی شده است. هدف این تحقیق بررسی بیان پروتئین HSP25 پس از به کارگیری غوطه وری در آب سرد در پی فعالیت ورزشی آسیب زا، در زمان های مختلف دوره بازیافت بود. روش: 96 سرموش صحرایی نر ویستار (با وزن 10±290 گرم و سن 8 تا 9 هفته ) در گروه فعالیت ورزشی (Ex) و گروه غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی (Ex+CWI) قرار داده شدند. هر گروه به شش زیرگروه در زمان های مختلف قبل و پس از فعالیت ورزشی (قبل، 5/0، و 24، 48، 72، و 168 ساعت پس از فعالیت ورزشی) تقسیم شد. پروتکل فعالیت ورزشی شامل 45 دقیقه دویدن سراشیبی روی نوارگردان ( سرعت 20 متر بر دقیقه، شیب منفی 17 درجه) و پروتکل غوطه وری در آب سرد شامل 10 دقیقه غوطه وری در آب 10 درجه سانتی گراد بود. پروتئین HSP25 عضله اسکلتی نعلی با روش ELISA، در زمان های مورد نظر سنجیده شد. آزمون آماری درون گروهی تحلیل واریانس بود. از آزمون تی مستقل نیز برای مقایسه بین گروه ها در زمان های مختلف استفاده شد. سطح معناداری آزمون 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج: مشاهده شد پروتئین HSP25 عضله در تمام زمان های مختلف مورد سنجش پس از فعالیت ورزشی- به غیر از زمان 168 ساعت -درحد معناداری افزایش داشت (P<0.05). با وجود این، افزایش بیان پروتئین HSP25 در گروه Ex، در وهله زمانی 48 ساعت و در گروه Ex+CWI، در وهله زمانی 72 ساعت به اوج رسید. نتیجه گیری: مهم ترین یافته پژوهش آن است که CWIدر بیان پروتئین HSP25 عضله اسکلتی تأخیر ایجاد می کند. این یافته ها غیرمستقیم نشان می دهند به کارگیری غوطه وری در آب سرد پس از فعالیت ورزشی می تواند میزان پاسخ عضله اسکلتی به آسیب ناشی از فعالیت ورزشی را افزایش دهد و دوره های بازیافت را به تعویق اندازد.
۶۹۳.

بررسی ارتباط بین تغییرات برخی متغیرهای قلبی تنفسی فعالیت زیربیشینه با مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی بعد از کشش ایستا و پویا در زنان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت زیربیشینه متغیرهای قلبی تنفسی مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی کشش ایستا و پویا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۹۸۳ تعداد دانلود : ۴۴۰
مطالعات بسیاری اثر مثبت و منفی حرکات کششی را بر کارآیی حرکتی مطالعه کردهاند و اکثر این مطالعات، سازوکارهای عصبی را مسئول این تغییرات معرفی کردهاند، اما به نظر میرسد عوامل سوختوسازی و قلبی و تنفسی نیز با تغییرات کارایی حرکتی ارتباط داشته باشند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین تغییرات برخی متغیرهای قلبی تنفسی طی فعالیت زیربیشینه با مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی به دنبال کشش ایستا و پویا در 61 دانشجوی زن رشته 66/67±2/ 62 درصد و حداکثر اکسیژن مصرفی 66 /61±6/ 78 کیلوگرم، چربی 82 /62±8/ 612 سانتیمتر، وزن 76 /61±1/ 62 ، قد 62 /78±6/ تربیتبدنی با سن 16 میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه بود. آزمودنیها در سهجلسه جداگانه )در یک طرح متقاطع(، دو پروتکل کشش )ایستا و پویا( و بدون کشش را قبل از فعالیت زیربیشینه ) 1 دقیقه دویدن روی نوارگردان با شدت 82 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی(، انجام دادند. تمام متغیرها بهوسیله گازانالایزر جمعآوری و نمودار پویایی 2(، تواتر تنفسی / اکسیژن مصرفی ثبت شد. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره، همبستگی مثبت بین اکسیژن مصرفی مؤلفه آهسته با تغییرات تهویه ریوی ) 81 2( نشان داد که تهویه ریوی بالاترین /61( 2( و ثابت زمانی 2 /76( 2(، ثابت زمانی 6 /66( 2(، ثابت زمانی 6 / 2(، ضربان قلب ) 66 / 2/67 (، حجم جاری ) 18 ( همبستگی را داشت. بهطورکلی، نتایج این پژوهش نشان داد که بخشی از تغییرات در مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی بهدنبال حرکات کششی به عوامل سوختوسازی و قلبی تنفسی وابسته است
۶۹۴.

اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر پروتئین واکنشگر C و نیمرخ لیپیدی زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیمرخ لیپیدی پروتئین واکنشگر C تمرین مقاومتی دایره ای بیماری های قلبی - عروقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۲۱ تعداد دانلود : ۷۳۸
افزایش شاخص التهابی پروتئین واکنشگر C (CRP) و نیمرخ لیپیدی با افزایش خطر بیماری های قلبی-عروقی همراه است. با وجود این، تأثیر تمرینات مقاومتی بر این عوامل خطرزای قلبی-عروقی در زنان ناشناخته است. هدف: بررسی اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر پروتئین واکنشگر C و نیمرخ لیپیدی زنان غیرفعال. روش: 24 زن جوان غیرفعال با میانگین سنی 50/3± 26 سال، قد 50/2±160 سانتی متر و وزن 93/6±62 کیلوگرم،به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه 12 نفره کنترل و تجربی تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای، هر هفته سه جلسه به مدت 20 تا 60 دقیقه، در هشت ایستگاه با شدت 65 تا80 درصد یک تکرار بیشینه(1RM) بود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، t وابسته و مستقل در سطح معناداری 05/0≥α تحلیل شد. نتایج: پس از دوازده هفته تمرین مقاومتی، در گروه تجربی و در مقایسه بین گروهی، مقادیر CRP، تری گلیسرید (TG)، کلسترول تام (TC) و لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C) و لیپوپروتئین خیلی کم چگال (VLDL-C) با تغییرات معناداری همراه بود (05/0≥p)، درحالی که لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) تغییر معناداری نداشت (05/0≤p). نتیجه گیری: بنابراین، به نظر می رسد این شیوه تمرین مقاومتی دایره ای با توجه به کاهش عوامل خطرزا، روشی مفید و ارزشمند برای پیشگیری و کاهش بیماری های قلبی-عروقی و ارتقای سلامت زنان باشد.
۶۹۵.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر مقدار لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چاقی تمرین هوازی لپتین وضعیت آهن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۹۰ تعداد دانلود : ۶۱۰
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات هوازی بر مقدار لپتین سرمی و وضعیت آهن در زنان چاق بود. 28 زن چاق داوطلب شدند و تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (14 نفر با سن 9/4 ± 1/37 سال، وزن 2/10±0/82 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 3/4± 2/34 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (14 نفر با سن 3/5 ± 5/37 سال، وزن 5/9±9/79 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 9/3± 0/34 کیلوگرم بر متر مربع) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 9 هفته (چهار جلسه در هفته) به تمرینات هوازی با شدت 75-65 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. قبل و بعد از دوره تمرینی از همه آزمودنی ها در حالت ناشتایی خون گیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش های آماری t مستقل و آنالیز کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری در مقدار لپتین سرمی بین دو گروه کنترل و تجربی وجود نداشت (05/0(P>. اما اجرای تمرینات هوازی موجب افزایش معنادار آهن سرم و کاهش معنادار فریتین سرم در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0>P). همچنین، در دیگر شاخص های وضعیت آهن شامل ظرفیت اتصال آهن به ترانسفرین (TIBC)، مقدار هموگلوبین، هماتوکریت، MCH، MCHC و MCV تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0(P>. با توجه به نتایج می توان گفت که اجرای تمرینات هوازی تأثیر معناداری بر مقدار لپتین سرمی ندارد، اما می تواند وضعیت ضعیف آهن را در زنان چاق بهبود بخشد. این بهبود احتمالاً ناشی از تأثیر عوامل دیگری است و ارتباطی با مقدار لپتین سرمی ندارد.
۶۹۶.

مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراکم استخوان زنان یائسه با تحمل وزن بدون تحمل وزن محتوای مواد معدنی استخوان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۴۶ تعداد دانلود : ۶۴۴
تحقیق حاضر که از نوع علی - مقایسه ای بود، با هدف مقایسه تراکم استخوان در زنان یائسه که در گذشته ورزشکار رشته های ورزشی با و بدون تحمل وزن بودند، اجرا شد. نمونه آماری شامل بیست زن ورزشکار یائسه در دو گروه با و بدون تحمل وزن بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه با تحمل وزن (هندبال و بسکتبال،10 نفر) با میانگین سن 7/2± 50/54 سال، قد 69/4±60/ 163 سانتی متر و وزن 02/9±50/70 کیلوگرم و گروه بدون تحمل وزن (شنا، 10 نفر) با میانگین سن 54/1 ±80/54 سال، قد 29/5±0/159 سانتی متر و وزن 10/4± 55/64 کیلوگرم بودند. تراکم استخوان از طریق جذب سنجی رادیوگرافیک با انرژی دوگانه (DEXA) اندازه گیری شد. روش های آماری شامل آزمون t مستقل و تحلیل کوواریانس بود. نتایج نشان داد که بین میزان تراکم استخوان (BMD) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران (001/0≥P) و تروکانتر ران (05/0≥P) نسبت به گروه بدون تحمل وزن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان تراکم استخوان بیشتری درنواحی گردن ران، مهره های L2-L4 کمری، کل استخوان ران و تروکانتر ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. همچنین از نظر محتوای مواد معدنی استخوان (BMC) گروه با تحمل وزن در نواحی گردن ران، تروکانتر ران (001/0≥P) و کل استخوان ران (05/0≥P) گروه با تحمل وزن بدن نسبت به گروه بدون تحمل وزن بدن اختلاف معناداری وجود داشت. گروه با تحمل وزن میزان محتوای مواد معدنی استخوانی بیشتری در نواحی گردن ران، تروکانتر ران و کل استخوان ران نسبت به گروه بدون تحمل وزن داشتند. در سایر نواحی اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت. با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رشته های با تحمل وزن که در آن فشارهای مکانیکی وارد بر بدن زیاد است، نسبت به رشته های بدون تحمل که در آن فشار مکانیکی وزن بدن کمتراست، موجب افزایش بیشتری در میزان تراکم استخوان و محتوای مواد معدنی استخوان در زنان در سنین بالاتر و دوران یائسگی می شود. به افرادی که ورزش های بدون تحمل وزن مانند شنا را انجام می دهند، توصیه می شود ورزش های با تحمل وزن و در خشکی را نیز انجام دهند.
۶۹۷.

مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یائسگی تمرین ترکیبی محدودیت جریان خون هایپوکسی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۴۵۹ تعداد دانلود : ۱۰۶۴
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه غیر ورزشکار بود. روش ها: برای این منظور تعداد 28 زن یائسه غیر ورزشکار (سن بالاتر از 50 سال) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (9 نفر) ، تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) با انسداد عروق (10 نفر) و تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) بدون انسداد عروق (9 نفر) تقسیم شدند. بخش قدرتی تمرینات ترکیبی با انسداد عروق و تمرینات بدون انسداد به ترتیب با شدت 1RM 30-20% و 1RM 80-65% و بخش هوازی تمرینات ترکیبی با شدت 70-50% ضربان قلب بیشینه انجام شد. همچنین برنامه تمرین هشت هفته و هر هفته سه جلسه بود. قبل و بعد از تمرینات، آزمون های قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس چندگانه (MANOVA) بر تفاضل نمرات، به وسیله نرم افزار SPSS (نسخه 16) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 P ≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: افزایش معنی دار قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی در دو گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد، اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی با شدت پایین همراه با انسداد عروق اثری مشابه تمرینات ترکیبی سنتی با شدت بالا بر قدرت و استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی زنان یائسه دارد. بنابراین تمرینات ترکیبی همراه با انسداد با شدت پایین می تواند جایگزین تمرینات ترکیبی با شدت بالا در زنان یائسه گردد
۶۹۸.

توصیف و ارزیابی ابعاد پیکری عمومی و سوماتوتایپ بازیکنان نخبه مرد تیم ملی هندبال بزرگسالان ایران و مقایسه آن با بازیکنان نخبه اروپایی در پست های مختلف (از مجموعه مقالات استعدادیابی : شمارة 1 استعدادیابی در هندبال با توجه به ابعاد پیکری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابعاد پیکری بازیکنان نخبه هندبال سوماتوتایپ بدنی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۸۱۵ تعداد دانلود : ۹۸۳
هدف از تحقیق حاضر توصیف و ارزیابی ابعاد پیکری عمومی و سوماتوتایپ بازیکنان نخبه مرد تیم ملی هندبال بزرگسالان ایران و مقایسه آن با بازیکنان نخبه اروپایی در پست های مختلف بود. 19 هندبالیست نخبه عضو تیم ملی ایران (چهار دروازه بان، چهار گوش، دو پخش کن، دو خط زن، هفت بغل) با میانگین سنی3.79±24.42 سال و میانگین3.23± 5.88 سال سابقه عضویت در تیم ملی در این پژوهش شرکت کردند. ارزیابی ها شامل قد، وزن، شاخص توده بدنی و ویژگی های آنتروپومتریایی عمومی دیگر مانند درصد چربی، ضخامت چربی (6و8 نقطه ای)، WHR، و سوماتوتایپ بدنی بود. نتایج نشان داد میانگین قد همه بازیکنان 6.6.±188 سانتی متر و کمتر از میانگین قد تیم های نخبه اروپایی (188.98)، میانگین وزن 12.98± 91.57 کیلوگرم و بیشتر از میانگین وزنی تیم های نخبه اروپایی (86.74)، شاخص توده بدنی3.24± 25.76 کیلوگرم بر متر مربع و میانگین درصد چربی 2.65 ±9.06 کمتر از میانگین درصد چربی بدنی تیم های نخبه اروپایی (9.14)، و سوماتوتایپ بازیکنان به ترتیب اندومورفی، مزومورفی و اکتومورفی 2.12، 5.49 و 2.36 متفاوت تر از تیم های نخبه اروپایی (2.52و 4.76و 1.73) است. همچنین، ابعاد پیکری بازیکنان در پست های مختلف با هم متفاوت بود. هریک از پست های هندبال به ویژگی های پیکری و سوماتوتایپ ویژه ای نیاز دارند که مربیان و متخصصان امر استعدادیابی باید به آنها توجه داشته باشند. در نتیجه به طور خلاصه بازیکنان هندبال ایرانی نخبه در مقایسه با بازیکنان تیم های نخبه اروپایی سنگین وزن تر (حدود 5 کیلوگرم)، و کوتاه قد ترند (حدود 1 تا 3 سانتی متر). علاوه بر این سوماتوتایپ بازیکنان ایرانی در پست های مختلف و در مقایسه با تیم های اروپایی متفاوت است.
۶۹۹.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مکمل سازی HMB بر سطح مایوستاتین سرمی مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی مایوستاتین مکمل HMB

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۷۳۲ تعداد دانلود : ۸۱۲
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مکمل سازی HMB بر سطح مایوستاتین سرمی مردان غیرورزشکار بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود. به همین منظور 20 مرد غیرورزشکار داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به دو گروه تجربی (10n=) با میانگین سنی 39/1± 75/28 سال، قد 30/4± 83/179 سانتی متر، وزن 27/5 ± 81 کیلوگرم و درصد چربی 40/6± 65/28 و گروه کنترلn=10) ) با میانگین سنی 14/2± 28 سال، قد 71/3± 25/18 سانتی متر، وزن 58/3 ± 23/84 کیلوگرم و درصد چربی 97/5±21/29 تقسیم شدند. هر دو گروه پروتکل هشت هفته ای تمرین مقاومتی (5 حرکت، 3 جلسه در هفته با شدت 50 تا 80 درصد) را اجرا کردند. گروه تجربی در طول مدت پژوهش روزانه 3 گرم مکمل HMB دریافت کردند. در گروه کنترل از دارونما استفاده شد. قبل از تمرینات و 48 ساعت پس از آخرین جلسه برنامه تمرینی از آزمودنی ها در شرایط ناشتا نمونه گیری خون به عمل آمد. نتایج تحلیل آماری با استفاده از آزمون t مستقل نشان داد مصرف مکمل HMB تأثیر معناداری بر سطح سرمی مایوستاتین ندارد. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت مکمل HMB تأثیر مهمی در مهار مایوستاتین ندارد.
۷۰۰.

تاثیر 12هفته تمرین دویدن بر ترکیبات بدن و نسفاتین-1 سرم در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترکیبات بدن تمرینات هوازی مردان چاق نسفاتین-1

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۹۳
مقدمه: نسفاتین -1 آدیپوکاینی است که در هیپوتالاموس که مرکز اصلی تنظیم اشتها و تعادل انرژی است، بیان می گردد. هدف تحقیق بررسی تاثیر یک دوره تمرینات هوازی بر ترکیبات بدن و نسفاتین -1 سرمی مردان چاق بود. روش ها: این پژوهش نیمه تجربی بوده که در آن 19 نفر از مردان چاق با شاخص توده بدنی (BMI) ≥30 به صورت تصادفی و هدفمند به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ابتدا قد، وزن، BMI، درصد چربی ونمونه خونی آزمودنی ها - جهت اندازه گیری نسفاتین -1، انسولین و گلوکز و مقاومت به انسولین- اندازه گیری شد. سپس آزمودنی های گروه تجربی در برنامه تمرین هوازی شرکت کردند. ابزار مورد استفاده قدسنج، دستگاه بادی کامپوزیشن، کیت Elisa و کیت DRG بود. از آزمون های t، u- من ویتنی و sign test در سطح معنی داری P جهت مقایسه داده ها استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS19 تحلیل شدند. نتایج: پس از 12هفته، وزن، درصد چربی و BMI به طور معنی داری در گروه تجربی کاهش یافت. ولی تغیرات معناداری در سطح گلوکز، انسولین ، مقاومت به انسولین و نسفاتین-1مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها علی رغم تاثیر تمرینات هوازی بر کاهش وزن و درصد چربی و BMI تاثیر معنی داری بر سطوح نسفاتین -1، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین مردان چاق دیده نشد. واژگان کلیدی: ترکیبات بدن، تمرینات هوازی، مردان چاق، نسفاتین-1

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان