هدف این مقاله پاسخ به یک سوال است: در سنت ترجمه ادبی در ایران، متن ادبی به چه روش ترجمه می شود ؟ پاسخ به این سوال ، پاسخی است توصیفی و نه تجویزی. روش ترجمه متن ادبی مبتنی بر دو اصل است: اصل اول تضمین کننده ادبی بودن ترجمه است با معیارهای فرهنگ مقصد و اصل دوم تضمین کننده ترجمه بودن ترجمه است و ترجمه ادبی برآیند دو گرایش است. گرایش به سوی ثبات یعنی ایجاد شباهت صوری بین اجزای متن اصلی و اجزای متناظر آنها و در ترجمه و گرایش به سوی تغییر یعنی ایجاد شباهت معنایی با ایجاد تغییرات در سطوح مختلف به نحوی که اصل اول رعایت شده باشد. مترجم ادبی گاه به سوی ثبات و گاه به سوی تغییر گرایش می یابد و تفاوت میان مترجمان در تشخیص این نکته است که کجا به ثبات و کجا به تغییر گرایش پیدا کرده و چگونه بین دو اصل فوق تعادل یا سازش برقرار کنند.
این نوشتار می کوشد تا انواع ترجمه را از دو دیدگاه زبانی متفاوت بررسی کند : 1-انواع یا قالبهای زبانی 2-ساختارهای زبانی . در دیدگاه نخست ، انواع متعددی از ترجمه بررسی می شود که از آن جمله می توان ترجمه های منظوم ، شفاهی ، ادبی - فنی ، محدود ، جامع ، ماشینی ، یکدست ، معکوس و … را نام برد ، در دیدگاه دوم - مهمترین دیدگاه - شش نوع ترجمه ارائه می شود : لفظ به لفظ (word - for- word) 2- تحت اللفظی (Literal) 3- معادل یا وفادار (Equivalent or Faithful) 4-معنایی (semantic) 5-آزاد (free) 6-انشایی یا اقتباس (Adoptation) . در این شش نوع - روش - با ذکر شواهدی از نمونه های ترجمه شده آیات قرآن کریم تلاش می شود ترجمه با موضوعاتی چون ساختارهای زبانی ،انسجام ، همایش یا هم نشینی ، واحد ترجمه ، زبان معیار ، تعادل در ترجمه ، ترتیب عناصر نحوی در زنجیره کلام ، تاثیر زبانی مبدا ، وابستگی به زبان مبدا و مقصد ، بلاغت ، حذف و اضافه ، کاربرد روشهای متفاوت ترجمه و … توصیف می شود.
سفر در ادبیات کشورهاى مختلف موجبات خیال پردازى بسیارى از شاعران، داستان سرایان، و نمایشنامه نویسان را فراهم آورده است. لیکن سفر در دنیاى نمایش از مفهوم وسیع ترى برخوردار است. با مشاهدهء عنوان اثر، میل به سفر در تماشاگر بیدار مى شود، نقطهء اوج سفر را قهرمانان در تماشاخانه مهیا مى سازند و تا مدتى بعد خاطرهء آن همچنان در ذهن تماشاگر باقى مى ماند. سه نمایشنامه اى که در این مقاله بررسى مى شود سه گونهء متفاوت سفر را به تصویر مى کشند: اوژن لابیش در سفر آقاى پریشون، بورژواى مسافرى را به تمسخر مى گیرد، آلبر کامو در سوء تفاهم، سفرى بدفرجام را ترسیم مى کند، و ژول سوپرویل در نمایشنامهء شهرزا د، سفر بر بال هاى خیال را بر مى گزیند
مسافر روحانى در جامعه اى زندگى مى کند که آرزوها و آرمان هاى او توسط مردم هم زمانش بر آورده نشده، از این رو او مى کوشد با ترسیم سفر روحانى خود مقدماتى براى عینیت بخشیدن بر ذهنیات خویش بیابد.ارداویراف در سفرنامهء خود با به تصویر کشیدن جنبه هاى خشن پادافره ها، بر آنست تا مردم را به سوى کیش زرتشتى بخواند. در قرن دوازده شاعرى به نام دانته آرمان هایش را در محیطى خیالى و روحانى ترسیم مى نماید. در سومین سفر روحانى، شوق هجاگویى،ابوالعلامعزى شاعر نابیناى عرب را برمى انگیزد تا با طرح سفرى روحانى به جهانى دیگرو تصویر شوخ گین پادافره ها به مقابله با باورهاى رایج برخیزد. در قرن 19 نیز سیدجمال واعظ اصفهانى، خطیب مشروطه، کتاب رویای صادقه را در ذم مخالفان آزاد اندیش مى نویسدو سرانجام جان بر سرآرمان خویش مى نهد. از این روى به پاس تلاش هاى او کتاب رویاى صادقه در تحلیل واگویى سفرهاى روحانى در کنار اردوایراف نامه، کمدى الهی قرار مى گیرد. :
یکى از روش هاى اساسی آموزش زبان "روش یادگیرى به طو ر طبیعی " است. این روش، با نظریهء نظریه پردانی به نام، کراشن (2- 1981)، ارتباط نزدیک دارد. در نظریهء این دانشمند، دو نوع یادگیری زبان ا+، !ا acquisition،learningبا تفاوت ها و خصوصیات مشخص، بیان شده است. از این دو نوع یادگیرى، نوع دوم یعنى،acquisitionرا، جهت مهارت در بیان، ارتباط شفاهى و به طورکلى مهارت به شکل طبیعی، مؤثرتر مى دانند و براى وصول به آن تمرین شنوایى را عامل بسیار موثرى به حساب مى آورند. در طرح پژوهشی حاضر که با استفاده از فرضیهء کراشن انجام گرفته، دو گروه مشابه، یکى گروه ازمایشى و دیگرى گروه کنترل شرکت داشته اند. هر دو گروهء آزمایش اول و دوم را انجام داده و نمرات آنها به صورت آمارى محاسبه شده است. نتایج این تحقیق حاکى از آن است که تمرین از راه شنوایى تاثیر مثبتى بر مهارت هاى کلى افرایى تحت آزمایش نداشته است. این نتیجه احتمالا به عوامل مختلفى بستگى دارد که باید در مطالعات بعدى مد نظر قرارگیرد
واژهء سفر در ادبیات با exotism به معنى غیربومى همراه است. این کلمه پس از قرن نوزدهم در ادبیات فرانسه رواج پیدا کرد، آن هم به دلیل سفرهاى متعدد نویسندگان به نقاط مختلف، از جمله به مشرق زمین. ره آورد این سفرها یک سلسله پندارها و عبارات قالبى بود که بعضى از آنها هنوز در ادبیات فرانسه به کار مى رود. اینها از سویى ناشى از میل به غربى سازى شرق در نزد اروپاییان است و از سوى دیگر بیانگر نوعى بینامتنى. پندارهاى قالبى از شرق متکى بر مجموعه اى از اعتقادات و برداشت ها از فرهنگ و تمدن شرق و مقایسهء آنها با آداب و رسوم غربیها است. در برخورد دو فرهنگ، چنانچه نویسنده دگربودگى را به راحتى نپذیرد، این پندارها جنبهء منفى پیدا مى کنند. در قرن بیستم چون تعداد نویسندگانى که در آثارشان از شرق سخن مى رانند به مراتب بیش از قرن نوزدهم است و بسیارى از آنها نویسندگان شرقى ولى فرانسه زبانى هستند که به تجلیل از ارزش ها، فلسفه و اندیشه هاى شرق پرداخته اند، تصویرى که از مشرق زمین در ادبیات فرانسه ارائه مى شود متفاوت با آن چیزى است که در ادبیات قرن نوزدهم مى بینیم.