فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۶۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
فعل «bu:n»، «بودن»، در کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نمود ایستا در محمول های حاصل از ترکیب صفت و فعل ربطی «bu:n» در کردی سورانی، گونه اردلان، با استناد به تقسیم بندی دوبخشی اسمیت، موضوع این پژوهش است که داده های آن از گفتار روزمره گویشوران کردزبان جمع آوری شده است. نتایج حاصل از واکاوی داده ها نشان می دهد محمول های مذکور همواره ایستا نیستند و گاه دچار نمودگردانی می شوند که متأثر از دو عامل است. عامل اول در نمودگردانی این افعال، فعل ربطی «bu:n» است. بررسی داده ها نشان می دهد کردی سورانی دو فعل ربطی به معنای «بودن» و «شدن» دارد که مصدر آنها به صورت هم آوا-هم نویسه «bu:n» است. چنانچه محمول حاصل ترکیب صفت و فعل ربطی «bu:n» در معنای «شدن» باشد، نمود واژگانی غیرایستا است. از سوی دیگر، تمامی محمول های حاصل از ترکیب صفت و فعل ربطی «bu:n» به معنای «بودن» نیز ایستا نیستند. عامل دوم، ماهیت صفتی است که در ساختمان محمول به کار رفته است. با استناد به تقسیم بندی صفتی اشمیت و باخ دریافتیمچنانچه صفت در این محمول ها به دسته صفت های طبقه بندی تعلق داشته باشد، محمول همواره ایستا و پایدار خواهد بود، اما صفت های متعلق به دسته صفت های توصیفی محمول هایی غیرایستا و ناپایدار می سازند.
ضرورتِ تصحیحِ انتقادیِ مقدمه الأدبِ زمخشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان فارسی و گویش های ایرانی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (شماره ۷)
10.22124/plid.2019.12308.1335
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران چنان که باید به مقدمه الأدب زمخشری توجّه نکرده اند. یکی از دلایل این امر، در دست نبودنِ تصحیحی منقّح، روشمند و دقیق از این کتاب است. از این رو، ضروری است نقایص و ایرادهای چاپ های موجود این کتاب برای تصحیح انتقادی این متن بررسی شود. در این مقاله، به انواع اشکالات دو چاپ موجود (چاپ لایپزیک و چاپ دانشگاه تهران)، در مقدمه، متن و فهارس پرداخته شده است؛ اشکالاتی مانند نداشتن مقدمه های تفصیلی دقیق و روشمند درباره مؤلف و اثرش، معرفی ناقصِ دست نویس ها، نداشتن روش مشخص در تصحیح متن، ارائه نکردن دقیق نسخه بدل ها، ضبط نادرست مداخل و معادل های آنها در نتیجه بدخوانیِ دست نویس ها، ارائه توضیحات و ریشه شناسی های نادرست و وجود اشکالات بسیار در تنظیم فهارس عربی و فارسی. علاوه بر اینها، به دست آمدنِ دست نویس های معتبرتر و کهن تر از دست نویس های استفاده شده در دو چاپ یادشده، دلیل محکم دیگری بر این ضرورت است.
بیان مالکیت در تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق شناسایی انواع ساخت های مالکیت در گویش تالشی براساس چارچوب رده شناختی آیکنوالد (2013) است. غالباً مواد تالشی مرکزی و جنوبی بررسی شده گرچه گاه به خصوصیات ساخت های مالکیت در تالشی شمالی نیز اشاره گردیده است. داده ها نشان دهنده استفاده از چهار راهکار هم جواری، نشانه گذاری مالک، نشانه گذاری مملوک، و بالاخره نشانه گذاری مالک و مملوک برای رمزگذاری «مالکیت اسمی» است. نکته جالب در تالشی معتبر بودن شمار برای نشانه گذاری مالک است؛ حالت نمای -i به مالک مفرد و حالت نمای -un به مالک جمع متصل می گردد. مشخصه دیگر این زبان، وجود شش ضمیر ملکی متمایز است که می تواند جایگزین مالک یا مالکان در مالکیت اسمی شود. در تالشی، ساخت های موجود در «مالکیت محمولی» نیز بسیار متنوع است. به طورکلی، در نمایش این نوع مالکیت از ساخت وجودی و ساخت ملکی ربطی استفاده می شود. نکته جالب دیگر استفاده از پس اضافه/ پی بست râ بعد از مالک در بسیاری از این ساخت هاست. این نشانه مانند سایر پس اضافه ها در این گویش موجب اعطای حالت غیرفاعلی به اسم قبلی (مالک) می شود.
اسم خودمانی الگویی جهت بازنمایی رفتار کلامی اعتراض و رضایت در کردی کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ساخت اسم خودمانی در کردی کرمانشاهی می پردازد. این پژوهش با بررسی ساخت اسم خودمانی، ضمن معرفی الگو یا الگوهای رایج ساخت اسم خودمانی، ابزارهای زبانی رمزگذاری رفتارهایی از قبیل رضایت و خشنودی را با توجه به مؤلفة سن، جنسیت و بافت مورد بررسی قرار می دهد. شیوة انجام پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است که طی دو مرحله اقدام به گردآوری داده ها از مدارس پسرانة روستایی، حومة شهر و داخل شهر کرمانشاه شده است. ابتدا صورت های خطابی اسم های خودمانی یک کلاس 30 نفری و سپس، برای بررسی تأثیر مؤلفة جنسیت، سن و بافت اقدام به گردآوری داده در بین خانواده های جامعة آماری بالا گردید. بررسی نتایج نشان داد عامل جنسیت تأثیری در شکل گیری این فرایند ندارد، اما مؤلفه های سن و بافت نقش اصلی را ایفا می کنند. همچنین در کردی کرمانشاهی، بازنمایی رفتار کلامی اعتراض و خوشنودی از طریق آمیزه ای از دو فرایند ترخیم و وندافزایی که از یک الگوی هجایی ثابت (CV.CVC) پیروی می کند، رمزگذاری می شود (bahman→bahəl). بر اساس الگوی اسم خودمانی مانند #بهل# که از حذف عناصری از یک اسم خاص مانند #بهمن# و افزودن پسوندهای اسم خودمانی ساز (-əg, -əl, -i, -a) به دست می آید، امکان ابراز اعتراض یا خشنودی از رفتار مخاطب را برای گوینده در سطح صرف فراهم می کند. در پایان با استفاده از نظریة بهینگی محدودیت های حاکم بر ساخت اسم خودمانی شناسایی و مرتبه بندی شده اند.
تغییرپذیری در اصطلاحات دارای نام اندامِ سر در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکره این پژوهش، شواهدی هستند که نجفی (1378) برای اصطلاحات دارای نام اندامِ سر ذکر کرده است. شیوه های تغییرپذیری مطرح در مون (1998) و لانگ لاتز (2006) هم چارچوب نظری اند. یافته ها نشان می دهد اصطلاحات نام اندامی زبان فارسی به واسطه فرایندهای اضافه سازی، جابه جایی نحوی، جایگزینی و حذف، در سطوح مختلف تغییرپذیرند. تغییرپذیری در سطح نحوی به صورت پسایند شدگی، قلب نحوی، مصدر شدگی و اسم مصدرشدگی، مجهول شدگی، تغییرپذیری نقشی، اضافه سازی گروه حرف اضافه ای و حذف فعل دیده می شود. در سطح معنایی، تغییرپذیری از طریق چندمعنایی و ایهام شدگی روی می دهد. تغییرپذیری در سطح واژگانی شامل فرایندهای اضافه سازی اسم، صفت، قید، جایگزینی اسم، جایگزینی فعل و حذف فعل است و در سطح واژی نحوی نیز اضافه سازی یای نکره و نشانه های جمع مشاهده شد. بررسی ها نشان می دهد که فرایندهای اضافه سازی و جابه جایی نحوی، نشانگر تمایل اصطلاحات به رعایت اصل تصویرگونگی کمیّت و تصویرگونگی پیچیدگی هستند. در عین حال، فرایندهای چندمعنایی، ایهام سازی، تغییرپذیری نقشی و حذف، نشان از رعایت اصل اقتصاد می دهند.
دستور ساختمدار: شواهدی از گروه اسمی مرکب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروه اسمی متمم ساز به لحاظ معنایی متمم و به لحاظ نحوی ادات محسوب می شود و در زبان شناسی زایشی جایگاه های متفاوتی برای ادات و متمم در ساخت جمله مفروض است و راهی برای حل این تضاد وجود ندارد. مسأله دیگر مربوط به جایگاه های متفاوت گروه متمم ساز در جمله است. گروه متمم ساز می تواند از درون گروه اسمی خارج و در جایگاه پس از فعل ظاهر شود. زبان شناسان در چارچوب دستور زایشی، یک ساخت را پایه و ساخت دیگر را ساخت مشتق می دانند که در اثر حرکت گروه متمم ساز به وجود می آید. در این مقاله نشان می دهیم که تحلیل مبتنی بر حرکت نمی تواند رفتار این عناصر را به خوبی توضیح دهد. نگارنده به پیروی از نظریه دستور ساختمدار (گلدبرگ، 2006)، هر یک از ساخت های مذکور را یک ساخت مستقل در نظر می گیرد که هیچ رابطه اشتقاقی بین آنها مفروض نیست. در ساختار نحوی به پیروی از فرضیه نحو ساده (کالیکاور و جکندوف، 2005)، از پیکربندی مسطح برای ساخت های نحوی استفاده می شود که در آن ادات و متمم به عنوان خواهر هسته، در ساخت جمله درج می شوند.
زنانگیِ نوشتار: دیباچه ای بر روش شناسی نسبت زبان و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«زنانگیِ نوشتار» برساخته ای است که این قلم در گفت وگو با مفهوم «نوشتارِ زنانه» الن سیزو، منتقد فرانسوی پیشنهاد کرده است. این اصطلاح برخلاف نوشتارِ زنانه، از یک شیوه قوام یافته نوشتار سخن نمی گوید، بلکه زمینه ها و کلیت نوعی شیوه نگارش را پیشنهاد می کند که می کوشد خود را به استناد هویت زنانه تعریف کند. براساس اصطلاح «نوشتارِ زنانه» به عنوانِ امرِ مفروضِ نوعی شیوه نگارشِ خاصِ زنان، مقالات متعددی نوشته شده و در نشریات معتبر فارسی زبان چاپ شده است. مقاله حاضر، ضمن ردِّ چنین پیش فرضی، می کوشد نشان دهد که نگاهی دیگر به نسبت زبان و جنسیت، هرگونه الگوی پیشینی را که کاربرد شماری از صورت های آوایی و واژگانی را نمودِ زبانِ زنانه تلقی می کند، با دیدة تردید می نگرد، ضمن آنکه توضیح می دهد که آنچه اصطلاحاً «نوشتار زنانه» نام گرفته، نوعی گزینش زبانی بافت محور است که مستند به پیشینه ای نگارشی و مقتضیات اجتماعی- فرهنگی است و به این اعتبار تعیّن مجموعه ای از مختصات کلان ساختاری و ژرف ساختی به حساب می آید.
صورت های شکسته و فرهنگ های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صورت شکسته، شکلِ نوشتاری کلمه، وند یا پی بستی است که اولاً، مبیّن تلفظ سبک گفتاری فارسی باشد، و ثانیاً، معادل آواییِ سالمی در زبان رسمی معیار فارسی داشته باشد، مثلاً «اگه» و «می تونم» صورت های شکسته کلمات سالمِ «اگر» و «می توانم» هستند؛ یا «-رو» صورت شکسته کلمه دستوری و سالم «را» است. در این مقاله، به اختصار درباره علل درج کلمات شکسته در فرهنگ های فارسی و نیز شیوه درج این صورت ها سخن می گوییم. پیکره را از 112 اثر نمایشی و داستانی فارسی (نک. پیوست)، و صد کلمه از گفت وگوهای منتشرشده صد ساله اخیر، به زبان فارسی، به صورت تصادفی برگزیده ایم. به باور نگارندگان، لازم است، دست کم صورت های شکسته به کاررفته در ادبیات معاصر فارسی استخراج و در فرهنگ های عمومی فارسی مدخل شود. تعداد این صورت های شکسته بسیار اندک است و شاید بیشتر از موارد پیکره محدود ما نباشد.
تصحیح انتقادی و ترجمه چهار غزل اوحدی مراغه ای به گویش اصفهانیِ قرن هفتم و هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دیوان اوحدی مراغه ای چهار غزل به گویش قدیم مردم اصفهان دیده می شود که در نسخه های خطی، کاستی ها و تصرفات فراوانی بدان ها راه یافته است، به گونه ای که گاهی برخی واژه ها حتی در دو دست نویس هم یکسان نیست، و متن های چاپی دیوان اوحدی نیز وضعیت مناسب تری ندارد. اگرچه ادیب طوسی به سال 1342 خورشیدی، سه غزل از این چهار غزل را در مقاله ای تصحیح، برگردان به فارسی و آوانگاری، و تا حدی اشکالات این سه غزل را برطرف کرده است، اما کار او نیز خالی از اشکال نیست و کاستی هایی دارد. از این روی، تصحیح و گزارش دوباره این سه غزل، و البته غزلی که وی بدان نپرداخته است، بایسته می نماید. در این جستار، پس از مقدمه و بیانِ پیشینه پژوهش و معرفی نسخه ها و متن های دسترس، همه غزل های گویشی اوحدی مراغه ای تصحیحِ انتقادی، گزارش و در صورت لزوم حرکت گذاری یا آوانگاری گردیده است. نیز از برخی کاستی های مقاله ادیب طوسی، در گزارش ابیات سخن رفته است.
گویش سنجی رایانشیِ تنوعاتِ آوایی گویش تالشی در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش سنجی، گرایشی نوین و برآمده از گویش شناسی کلاسیک است که در آن تفاوت ها و تمایزات گویش های یک ناحیه به صورت آماری محاسبه و با نقشه ها و اطلس های گویشی بازنمایی می شود. در پژوهش حاضر کوشیده ایم براساس روش تحلیل انبوهه داده های گویشی و با بهره گیری از بسته نرم افزاری گویش سنجی و نقشه نگاری RuG/L04، چشم اندازی از تنوعات آوایی زبان تالشی را ارائه دهیم. جامعه آماری این پژوهش ساکنان آبادی های تالش زبان 5 شهرستان تالش، رضوانشهر، ماسال، فومن و شفت است. از هر شهرستان 10 روستایِ بالای 100 خانوار انتخاب، و روستای تالش زبان «عنبران» از شهرستان نمین استان اردبیل نیز اضافه شد و جمع روستاها به 51 رسید. از هر روستا سه گویشور در رده سنی نوجوان، میان سال و سالمند انتخاب، و با آنها مصاحبه حضوری انجام شد. ابزار پژوهش، از پرسشنامه های زبانی سُوادِش و لایپزیک بود که مشتمل بر 65 واژه در 10 مقوله واژگانی بود. نتایج پژوهش نشان داد که در تمام گونه های تالشی تشابهات و تنوعات آوایی وجود دارد که در حوزه های تناوب آوایی و تنوعات در همخوان ها و واکه ها بررسی گردید.
نقشِ شاهدهای شعریِ فرهنگ ها در تصحیحِ بیت هایی از سنایی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان فارسی و گویش های ایرانی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (شماره ۷)
10.22124/plid.2019.11405.1312
حوزههای تخصصی:
آوردنِ شاهدهای شعری، از سنّت های ویژه در فرهنگ نویسی فارسی به شمار می رود. این شاهدها با همه معایب؛ از بدخوانی و احتمال تصحیف تا واژه سازی های ناروای فرهنگ نویسان، می توانند گه گاه مصححان را در تصحیح برخی متون یاری رسانند. البته چون ضبط بسیاری از این شاهدها خطاست، مصححان نیز در اکثر موارد چندان به آنها اهمیت نداده اند، اما با توجه به اینکه فرهنگ نویسان قدیم، احتمالاً نسخه هایی نزدیک تر به روزگارِ تألیفِ آثارِ کهن در اختیار داشته اند، از شاهدهای شعری این فرهنگ های لغت، همانند نسخه بدل می توان استفاده کرد و در تصحیح متون از آنها بهره جُست. در این جُستار بر پایه برخی شاهدهای شعری سنایی و مولوی در فرهنگ های لغت و عموماً فرهنگ جهانگیری، پیشنهادهایی برای تصحیح این بیت ها مطرح شده است.
نقدی بر مقاله «تأملى در نسخه دیوان خاقانى کتابخانه مجلس» از سعید مهدوى فر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسخه های مختلفی از دیوان خاقانی در دست است. این اثر، تاکنون چندین بار تصحیح شده و تصحیح ضیاء الدین سجادی، از کارهای شناخته شده است. نسخه اساس سجادی، نسخه لندن است. این نسخه، همان طور که سجادی اشاره کرده است، قدیمی ترین نسخه موجود از دیوان خاقانی است. سعید مهدوی فر در مقاله ای با عنوان «تأمّلى در نسخه دیوان خاقانى کتابخانه مجلس» به بازتصحیح برخی ابیات این تصحیح پرداخته و ضبط های نسخه مجلس را ارجح دانسته است. روش مهدوی فر در تصحیح دیوان خاقانی در مقاله، علمی و منتقدانه است. این روش تصحیح، مبتنی بر چند معیار شناخته شده همچون اصالت تصویری، اصالت بدیعی و اصل قرینگی است. با وجود روش دقیق و علمی، مؤلف مقاله در انطباق این معیارها با نسخه ها دچار برخی لغزش ها شده است. در این مقاله، سعی بر آن است تا اصالت نسخه لندن و ارجحیت ضبط های آن در تصحیح سجادی اثبات و نظر مهدوی فر در جعلی بودن و اصالت نداشتن این نسخه رد گردد.
تحلیل زبانی- اجتماعی گفتمان معلم و دانش آموز برپایه دو مفهوم قدرت و هم بستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم قدرت و هم بستگی دو مؤلفة مهم در زبان شناسی اجتماعی اند. قدرت و هم بستگی نشان دهنده روابط اجتماعی اند و این روابط در استفاده یک جانبه یا دوجانبه از اصطلاحات خطاب و کنش گفتارها نهفته است. گفتمان های گوناگون را می توان با این دو مفهوم تحلیل کرد. تاکنون گفتمان معلم و دانش آموز در قالب این دو مفهوم بررسی نشده است، از این رو، پژوهش حاضر این نوع گفتمان را با در نظر گرفتن اصطلاحات خطاب و کنش گفتار امر به عنوان نشانگرهای قدرت در کنار متغیرهای غیرزبانی جنسیت، واحد درسی و سن، بررسی کرده است. شصت معلم با پنج واحد درسی متفاوت، در دو مقطع انتخاب شدند. در تحلیل داده ها، روش تلفیقی (کمّی و کیفی) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که می توان نشانگرهای قدرت و هم بستگی را به صورت پیوستاری در نظر گرفت و نیز شاهد انعکاس این دو مفهوم در اصطلاحات خطاب دیگری غیر از ضمایر بود.
واژه ها و اصطلاحات کشاورزی در گویش حسن آباد جرقویه علیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: