فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۰۰۳ مورد.
زمان دستوریِ جهان های ممکن ساخت شرطی در زبان فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش زمان دستوری افعال بندهای شرط و جزای شرط در جملات شرطی زبان فارسی معاصر، براساس رده شناسی دکلرک و رید (2001) بررسی شد. پیکره، 286 جمله شرطی از 10 کتاب داستانی معاصر بوده است. با بررسی جملات شرطی به این نتیجه رسیدیم که ساخت شرطی زبان فارسی معاصر، متشکل از انواع حقیقی، خنثی، بسته، باز، غیرقطعی و ضدحقیقی است. از این تعداد جمله شرطی، شرطی از نوع باز و ضدحقیقی به ترتیب بالاترین و پایین ترین بسامد را در داده های پیکره داشتند. با بررسی زمان های دستوری افعال بندهای شرط و جزای شرط به گرایش های قوی در این زمینه دست یافتیم. براین اساس، اگر زمان دستوری فعل بند شرط، گذشته باشد، شرطی با احتمال زیاد از نوع حقیقی خواهد بود و اگر زمان دستوری فعل بند جزای شرط، غیرگذشته باشد، شرطی به احتمال زیاد، از نوع باز خواهد بود.
The Dual Meaning Potential of Prepositional Grammatical Metaphor in Prose Fiction(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۱, No.۲۲, Spring & Summer ۲۰۱۸
127 - 140
حوزههای تخصصی:
From a Systemic Functional perspective, Grammatical Metaphor (GM) as is taken to be a chief driving force in the discourse of different genres, an important adult language machinery for ideational meanings to be semantically cross-mapped and realized through a different form in the stratum of the lexico-grammar, in order to convey changed meanings and tinker with the discursive flow and development of text in real time, mainly through nominalization of adjectives and verbs. Using a number of established works of the English novel as data, this study draws upon the author’s previous model for the categories of GM used in modern prose fiction, with the main focus placed on one of the six categories, Prepositional GM (PGM). PGM figures with a very high frequency in fiction and occurs when a GM is preceded by a preposition. This study finds that the language of prose fiction in English deploys some of these PGMsin either of two different meaning sof the adverbial, varying according to context. Again, as seen to be the hallmark of GM by many, GM is found to open up vast ideational meaning potentials in the semantics stratum, from which the lexico-grammar makes choices according to context and intended meaning. As argued elsewhere in the literature and here, and as backed up by the author’s own experience of the advanced teaching of writing and reading, broadened understanding of GM is a critically important component to writing instruction and its effectiveness, as seen in the large-scale horizons and agendas for effective teaching of English as a Foreign Language in Iran and beyond.
تکرار در گویش تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند تکرار نوعی واژه سازی است که در آن عنصری به پایه اضافه می شود، این عنصر که جزءِ مکرر نامیده می شود، گاه خود پایه و گاهی بخشی از آن است که در چپ، راست و یا میان پایه تکرار می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی انواع تکرار براساس نظر کافمن (2015) در تالشی است. همچنین به بررسی کاربرد دستوری و معنایی انواع تکرار و تحلیل آوایی هجاهای شرکت کننده در این فرایند در واژه های مکرر تالشی جنوبی پرداخته ایم. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و داده های پژوهش به دو صورت اسنادی و میدانی گردآوری شده اند. نتایج نشان داده است که انواع تکرار، غیر از دوگان سازی اسم و تکرار shm (افزودن shm به ابتدای واژه های مکرر) در تالشی به کار می رود. همچنین از انواع کاربردها و تحلیل معنایی عنوان شدة کافمن؛ شدت، افزایش و تقویت؛ کثرت و جامعیت در تالشی کاربرد بیشتری دارند. بررسی آواهای این گویش نیز نشان داد که در کلمات تک هجایی، ساخت هجایی CVC از بالاترین بسامد و در کلمات دوهجایی ساخت هجایی CV-CV و نیز CV-CVC از پُررخدادترین ساخت های شرکت کننده در فرایند تکرار بوده اند.
بازنمایی نقش ها و مفاهیم زبان در دو مجموعه آموزشی فارسی بیاموزیم و زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد مفهومی- نقشی از اثرگذارترین رویکردهای آموزش زبان دوم/ خارجی است و کمتر منبعی برای آموزش زبان هایی مثل انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی و حتی عربی، عِبری و ترکی وجود دارد که در تولید محتوای آموزشی به اصول و مبانی این رویکرد توجه نکرده باشد. کلیدی ترین اصل این رویکرد، ایجاد تناسب هدفمند و ارتباط محور بین نقش ها و مفاهیم زبانی و موقعیت های واقعی است. باوجود این، در منابع معتبر آموزش زبان فارسی به خارجیان، توجه چندانی به این رویکرد نشده است. در پژوهش پیش رو، ابتدا رویکرد مفهومی- نقشی و مهم ترین نقش ها و مفاهیم زبانی در چهارچوب این رویکرد معرفی شده؛ سپس میزان بازنمایی این مفاهیم و نقش ها در دو مجموعة فارسی بیاموزیم(ذوالفقاری و همکاران، 1381) و زبان فارسی(صفارمقدم، 1386) مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی در قالب یک فهرست وارسی محقق ساخته انجام شده است. این فهرست وارسی شامل ده پرسش اساسی در زمینة محتوای دروس است. برای هر پرسش، شش پاسخ پیش فرضِ اصلاً، بسیار کم، کم، متوسط، زیادو بسیار زیادبه ترتیب با نمره های 0، 1، 2، 3، 4و 5امتیاز درنظر گرفته شده است. تحلیل نتایج حاکی از این است که مجموعة فارسی بیاموزیم35 و مجموعة زبان فارسی16 نمره از 50 نمرة فهرست وارسی را کسب کرده است. اگرچه نتیجة کلی پژوهش حکایت از این دارد که بازنماییِ نقش ها و مفاهیم زبانی در مجموعة فارسی بیاموزیمبهتر از مجموعة زبان فارسیاست، تنوع و پراکندگی مفاهیم و نقش های زبانی در هر دو مجموعه ما را به ضرورت برنامه ریزی هدفمند برای آموزش زبان فارسی برپایة مفاهیم و نقش های زبانی رهنمون می شود.
توصیف دستگاه فعلی گویش کُرْتَه رایج در قلعه گنج (کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلعه گنج و رودبارِ جنوب از شهرستان های جنوبیِ استان کرمان، خاستگاه و گستره رواج گونه های منطقه ایِ گویش کُرْتَه، از گروه گویش های بَشاگَردی و وابسته به خانواده گویش های ایرانی جنوب غربی هستند. این گویش به لحاظ جغرافیایی در نقطه مرزیِ رواج خانواده زبانی خود و محل برخورد آن با گروه گویش های بلوچیِ مکرانی، از اعضای خانواده زبان های ایرانی شمال غربی واقع گردیده و علی القاعده، از حیث مختصات زبان شناختی نیز حلقه پیوند این دو خانواده زبانی محسوب می گردد. از منظری هم زمانی و براساس تحلیل پیکره زبانی مستخرج از گفتار دو زن و سه مردِ 35 تا 78 ساله و کم/ بی سوادِ کُرْتَه زبان، پژوهش حاضر می کوشد دستگاه فعلیِ گونه زبانیِ کُرْتَه رایج در شهرستان قلعه گنج را توصیف نماید. برای این هدف، مقولات دستوری مرتبط با فعل شامل مقولاتِ واژنحویِ زمان دستوری، نمود، وجه، مطابقه و جهت در این گونه زبانی بررسی و توصیف شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد دستگاه فعلی این گویش از سازوکارهای واژنحویِ مجزا و متنوعی برای نمایش تمایزات مربوط به مقولات پنج گانه بالا بهره می گیرد.
A Comparative Analysis of Epistemic and Root Modality in Two selected English Books in the Field of Applied Linguistics Written by English Native and Iranian Non-native Writers(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۱, Fall & Winter ۲۰۱۷
143 - 158
حوزههای تخصصی:
Academic discourse has always been the focus of many linguists, especially those who have been involved with English for Academic Purposes (EAP) and discourse analysis. Persuasion, as part of rhetorical structure of academic writing, is partly achieved by employing modality markers. Adopting a descriptive design, the present study was carried out to compare the use of modality markers in terms of frequency and their categorical distribution in two academic books, written in English, in the field of Applied Linguistics by native English and non-native Iranian authors. Quirk, Greenbaum, Leech, and Svartvik’s (1985) model of modality was employed as an analytical framework to identify the type of modal verbs. The frequency of different types of modal verbs was calculated per 100000 words and the significance of difference in their distribution was checked through Chi-square nonparametric inferential statistics. The results of the statistical analyses did not show any significant difference in the overall distribution of modality (both epistemic and root) markers. However, significant differences were observed in the categorical distributions of modal verbs in two corpora. The results were attributed to the non-native writers’ lack of awareness of the conventional rules of English rhetoric, and the lack of explicit instruction in this field. The findings could offer pedagogical implications for those involved in syllabus design and materials development in general and English writing courses in particular.
تحلیل زبانی- اجتماعی گفتمان معلم و دانش آموز برپایه دو مفهوم قدرت و هم بستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم قدرت و هم بستگی دو مؤلفة مهم در زبان شناسی اجتماعی اند. قدرت و هم بستگی نشان دهنده روابط اجتماعی اند و این روابط در استفاده یک جانبه یا دوجانبه از اصطلاحات خطاب و کنش گفتارها نهفته است. گفتمان های گوناگون را می توان با این دو مفهوم تحلیل کرد. تاکنون گفتمان معلم و دانش آموز در قالب این دو مفهوم بررسی نشده است، از این رو، پژوهش حاضر این نوع گفتمان را با در نظر گرفتن اصطلاحات خطاب و کنش گفتار امر به عنوان نشانگرهای قدرت در کنار متغیرهای غیرزبانی جنسیت، واحد درسی و سن، بررسی کرده است. شصت معلم با پنج واحد درسی متفاوت، در دو مقطع انتخاب شدند. در تحلیل داده ها، روش تلفیقی (کمّی و کیفی) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که می توان نشانگرهای قدرت و هم بستگی را به صورت پیوستاری در نظر گرفت و نیز شاهد انعکاس این دو مفهوم در اصطلاحات خطاب دیگری غیر از ضمایر بود.
The Relationship between Iranian EFL Learners' Reading Comprehension, Vocabulary Size and Lexical Coverage of the Text: The Case of Narrative and Argumentative Genres(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۱, Fall & Winter ۲۰۱۷
49 - 71
حوزههای تخصصی:
This study explored the relationship between EFL learners’ vocabulary size, lexical coverage of the text and reading comprehension texts (narrative & argumentative genres). To this end, 120 male and female out of 180 students studying at Talesh Azad University were selected based on their performance on the Nelson Proficiency Test. A Nelson reading proficiency test was also administered in order to check the homogeneity of the learners in their reading proficiency. After that, the researcher administered reading comprehension tests with narrative and argumentative genres in order to find the lexical coverage and vocabulary size for such reading tests. Learners' Vocabulary size was measured by the Levels Test, while their lexical coverage was measured by the newest version of Vocabulary Profile. In order to probe any significant relationship between the variables of the study, Pearson Correlationwas run. Results of the study showed that there was a strong relationship among vocabulary size, text coverage, and reading comprehension test at different genres.
Contextualizing Grammar Instruction through Meaning-Centered Planned Pre-emptive Treatment and Enhanced Input in an EFL Context(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۰, Spring & Summer ۲۰۱۷
72 - 91
حوزههای تخصصی:
This study has aimed to compare the effects of two types of form-focused instruction, i.e. de-contextualized focus-on-forms instruction versus meaning-centered contextualized focus-on-form instruction, on the development of grammatical knowledge of Iranian high-school students. Two groups of male high-school first graders participated in this study. One group was taught through de-contextualized deductive grammatical explanation, while the other group received enhanced input and contextualized grammar instruction embedded in meaning-centered activity based on dialogs. The results indicated that de-contextualized instruction as it is normally practiced in high-school contexts failed to promote successful use of the auxiliaries <em>do, does, </em>and<em> did</em> in a written production test. In contrast, adding the design features of meaning-based contextualization and enhanced input to instruction did result in better performance on a written production grammar test involving the use of the auxiliaries under study. In the delayed posttest, contextualized meaning-based instruction appeared to have a durable effect, but the effect was not significant enough to warrant any claim for the durable superiority of this form of instruction.
The Comparative Effect of Visual vs. Auditory Input Enhancement on Learning Non-Congruent Phrasal Verbs by Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۰, No.۲۰, Spring & Summer ۲۰۱۷
130 - 150
حوزههای تخصصی:
Vocabulary is one of the essential components of language and learning phrasal verbs as part of vocabulary is quite challenging for foreign language learners. The present study aimed at investigating the effects of visual and auditory input enhancement on learning non-congruent phrasal verbs. The participants of the study were 90 intermediate English language learners who were divided into two experimental and one control groups. The first experimental group received visual input enhancement and the second experimental group auditory input enhancement, and the control group no enhanced material. All three groups were tested on their knowledge of non-congruent phrasal verbs before and after the treatment, using a non-congruent phrasal verb test developed by the researcher. The results of the data analyses indicated that both visual and auditory input enhancement were effective in learning non-congruent phrasal verbs by Iranian EFL learners, and that both groups outperformed the control group in their achievement.
واکاوی چالش های برابریابی در ترجمه فرهنگ های تخصصی چندزبانه بر اساس ترجمه فرهنگ سه زبانه معجم المصطلحات الإقتصادیه والمالیه اثر دکتر مصطفی هنّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد تحلیلی توصیفی به بررسی مهم ترین چالش های برابریابی در ترجمه فرهنگ لغات و اصطلاحات تخصصی چندزبانه می پردازد. واکاوی این چالش ها از رهگذر ترجمه فرهنگ اصطلاحات تخصصیِ فرانسه انگلیسی عربی معجم المصطلحات الإقتصادیه والمالیهاثر دکتر مصطفی هنّی به زبان فارسی، از سوی نگارندگان این اثر حاصل شده است. چالش ها در این پژوهش به دو بخش تخصصی و عمومی دسته بندی گردیده است. آسیب ها و چالش های تخصصی که ویژه ترجمه لغت نامه ها و فرهنگ های اصطلاحات چندزبانه است، عبارتند از: «ناهمگونی فرهنگ لغت ها در ترجمه و چالش مترجم فارسی در ارائه برابرنهاده یکسان»، «اختلاف در برابریابی واژگان و اصطلاحات از زبان اصلی»، «ناهمگونی در برگردان واژگان و اصطلاحات بین زبان های مختلف» و «برابریابی و برگردان دقیق علایم اختصاری». چالش های عمومی نیز که چالش هایی مشترک در انواع متون تخصصی چندزبانه (به ویژه متون مالی و اقتصادی) است، عبارت است از: «برابریابی در ترجمه اصطلاحات تخصصی» و «آشنایی با زبان اصلی متن مبدأ در گزینش برابرنهاده مطلوب». نگارندگان در فرایند واکاوی این چالش ها، ضمن استناد به مثال های متعدد برای تبیین مسئله، راهکارهایی کاربردی برای رفع چالش مورد نظر و ارتقای سطح ترجمه متون چندزبانه در کشورمان ارائه داده اند.
نمود در کردی: از هستی شناسی تا دستور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار حاضر ارائه تحلیلی نسبتاً جامع از نظام نمود در زبان کردی (گویش موکریانی) است. روش اتخاذشده در این مقاله مبتنی بر نظریه دوبخشی اسمیت (1997) و رویکرد منطقی بازنمود گفتمانی(Kamp and Reyle, 1993) است. در این راستا برای واکاوی انواع نمودهای موقعیتی در گویش موکریانی، پیکره وسیعی از افعال ساده و مرکب بررسی خواهد شد. افعال مورد نظر در سطح گروه فعلی و همراه با اقمار و افزوده هایشان در نظر گرفته می شوند. در ابتدا پنج گونه از نمودهای موقعیتی در منظومه های فعلی توصیف و سپس انواع نمودهای اشتقاقی ذیل هر کدام پیشنهاد می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که پنج گونه از نمودهای موقعیتی در این گویش وجود دارند که هم نشانگر رخدادهای بیرونی و هم تابع محاسبات نحوی هستند. نوع ساختار موضوعی و قیدهای متفاوت زمانی و مکانی بر ماهیت ترکیبی نمود در جمله تأثیر بسیار دارند. در نهایت، با استفاده از نظریات یادشده، سعی می کنیم بازنمود صوری انواع ترکیب های ممکن هر یک از نمودهای موقعیتی را ارائه دهیم.