فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
شناسایی طبقات طبیعی همخوان ها با توجه به سجع پایانی آیات قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی طبقات طبیعی موجود در سجع پایانی برخی از سوره های قرآن کریماست. بسیاری از سوره های قرآن، به ویژه جزء سی اُم سجع پایانی دارند و به واکه ها و همخوان های یکسان ختم شده اند. برخی دیگر با وجود نداشتن واکه ها و همخوان های یکسان در سجع پایانی، موزون و گوشنوازند. دلیل این امر را می توان در رابطه ای دانست که واکه ها و همخوان ها در پایان هر آیه با آیة دیگر دارند که در قالب طبقات طبیعی قابل تبیین است. متن مورد استفاده در این پژوهش را کلیة آیات قرآن کریمتشکیل می دهند. برخی نتایج این تحقیق عبارتند از: 1 با وجود آنکه همخوان ها در واژه های پایانی برخی آیات با یکدیگر تفاوت دارند، از دیدگاه واج شناسی در یک طبقة طبیعی جای می گیرند. 2 در یک سوره، برخی از آیات به /m/ و برخی به /n/ پایان می یابند که این دو همخوان در یک طبقة طبیعی جای می گیرند. 3 طبقة طبیعی «رساها» بیشترین بسامد را در سجع پایانی آیات قرآنبه خود اختصاص داده اند.
زبانهای شمال قفقاز
Optionality and Gradience in Persian Phonology: An Optimality Treatment(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The distribution of the allophones of /?/in certain contexts involves free variation and gradient preferences. An organized survey was conducted to elicit the judgments of 37 native Persian speakers concerning the well-formedness of /?/allophonic behavior in five different phonological positions. The results showed that the differences in judgment between the various categories are not just the result of random variations, but are an authentic reflection of the underlying structural differences. Following Boersma and Hayes (1999) and Hayes (2000), a stochastic model is proposed within optimality theory to account for the gradient judgments involved. The model assumes that constraints are arranged along a continuum of constraint strictness, with a band of strictness value assigned to each. When the strictness bands of two constraints overlap, then both rankings of the two constraints are equally available for the generation of outputs, yielding free variant forms. However, when a particular form can be generated only by assigning a constraint a strictness value (/?/ or /??/) within a designated “fringe” of the strictness band, the model generates the form marked with an intermediate degree of well-formedness.
Cross–linguistic Comparison of Refusal Speech Act: Evidence from Trilingual EFL Learners in English, Farsi, and Kurdish(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
To date, little research on pragmatic transfer has considered a multilingual situation where there is an interaction among three different languages spoken by one person. Of interest was whether pragmatic transfer of refusals among three languages spoken by the same person occurs from L1 and L2 to L3, L1 to L2 and then to L3 or from L1 and L1 (if there are more than one L1) to L2. This study aimed to investigate the production of refusals in three languages and to specify the impact of linguistic knowledge on pragmatic transfer of refusals. To this end, 161 participants in 5groups filled out a Discourse Completion Test (DCT). Data was coded and analyzed according to semantic formula sequences. The data obtained from Kurdish learners of English who were also fluent in Farsi (Trilinguals) were compared with those in other four groups: 1)Native English speakers; 2)Monolingual speakers in Farsi; 3) Monolingual speakers in Kurdish; and 4) Bilingual Farsi learners of English. The results revealed that pragmatic transfer exists in choice and content of semantic formulae. It was also found that the sociocultural norms of English, Farsi, and Kurdish languages differ with respects to the refusal speech act and that individuals’ social power and relative distance play a critical role in performing such a speech act. This research suggests that, in spite of the norm differences existing among these languages, transfer of refusals mostly occurs from Kurdish as L1but not from L2 (Farsi) to L3 (English).
نحو کودک؛ نحو تمام عیار شواهدی از روند فراگیری بخش مقوله ای و ساخت اطلاع زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
دربارة ماهیت دستور جهانشمول در بدو تولّد، دو دیدگاه کلی مطرح است که به دیدگاه واژگان گرا و دیدگاه درخت کامل معروف اند. طرفداران دیدگاه واژگان گرا، دستور جهانشمول را ناقص و بلوغ را عامل اصلی تکوین آن می دانند. اما پیروان دیدگاه درخت کامل، بر کامل بودن درخت زبانی کودک از بدو تولّد تأکید نموده و تعامل و درونداد را عامل فعلیت و توسعة آن فرض می کنند. فرض قطعی هر دو دیدگاه این است که در فرایند رشد زبان، کودک مقوله های واژگانی را زودتر از مقوله های نقشی فرا می گیرد. پیامد طرح این ایدة مشترک، اعتقاد به عدم بازنماییِ گره های نقشی مثل زمان/ تصریف، متمم نما ، مبتدا و کانون در نحو اولیة کودک است. پژوهش حاضر، با بررسی طولی روند فارسی آموزی یک کودک فارسی زبان، به ارزیابی این ایدة مشترک پرداخته و با ارائة چندین شاهد قابل اعتنا نشان داده است که در فراگیری زبان فارسی، اولاً مقوله های نقشی همزمان با مقوله های واژگانی، و نه پس از آن ها، فراگرفته می شوند و ثانیاً گره های نقشی به طور کامل در زبان کودک قابل مشاهده هستند و فعالیت مقوله های نقشی به حدی گسترده است که شواهدی از دسترسی کودک به ساخت اطلاع نیز قابل ارائه است
A Study on Morpho-Syntactic Patterns: A Cohesive Device in Some Persian Live Sport Radio and TV Talks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Morpho-syntactic patterns device encompasses a subcategory of the cohesive devices that assists hearers to have an adequate mental representation for understanding speech. This article investigates the morpho-syntactic patterns employed in some Persian live sport radio and TV programs adapting Dooley and Levinsohn’s theoretical and analytical framework. The research data includes around 30,000 words extracted from 20 live sport radio and TV recorded programs. The morpho-syntactic patterns functionality is presented via comparing their frequency using descriptive statistics. The t-test is run to evaluate whether the differences in the utilization of morpho-syntactic patterns used in live radio and TV talks is significant or not. The results show that such patterns in Persian can be studied in the same way as Dooley and Levinsohn’s perspective, among which consistency of inflectional categories receives the most frequency while echoic utterances do the least. The consistency of inflectional categories catches a meaningful difference between its applications in the research data. Furthermore, there are not significant differences between the application of echoic utterances and discourse-pragmatic structuring in the corpora. Finally, morpho-syntactic patterns device, generally speaking, is reported as not having any significant relation in its applications in Persian live radio and TV talks under study.
میراث صوت شناسی ابن سینا و مقایسة آن با مفاهیم و حوزه های مشابه در زبان شناسی ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش و اهمیت مطالعه و تحقیق دربارة مطالعات دانشمندان گذشته که به بررسی زبان پرداخته اند بر کسی پوشیده نیست. از آنجا که زبان شناسان غربی ارزش چندانی برای تحقیقات و مطالعات دانشمندان قدیم ایرانی در این زمینه قائل نیستند، به عقیدة نگارنده با بررسی و مطالعة آثار محققان گذشته در کشورهای اسلامی از جمله ایران شاید بتوان تاریخ علم زبان شناسی را مورد بازنگری قرار داد. در این مقاله با بررسی رسالة مخارج الحروف ابن سینا و مقایسة مطالب آن با دستاوردهای جدید زبان شناسی ساختاری، سعی بر این است تا گامی نو در جهت شناخت زبان شناسی قدیم ایران برداشته شود.
تأثیر دمش بر تقابل واکداری- بی واکی انسدادی های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دربارة تظاهر آوایی انسدادی های بی واک فارسی بعد از سایشی های بی واک دو فرضیة واجی مطرح است. بر اساس فرضیة اول، انسدادی های بی واک در این جایگاه به گونة واک دار خود تبدیل می شوند. این مستلزم آن است که هم زمان با کاهش میزان دمش، بر میزان ارتعاش تارآواها به هنگام تولید آن ها افزوده شود. فرضیة دوم چنین بحث می کند که با کاهش میزان دمش انسدادی های بی واک در جایگاه مورد نظر، لزوماً بر میزان ارتعاش تارآواها افزوده نمی شود؛ بنابراین انسدادی های بی واک در این جایگاه از نظر تولیدی در حد فاصل انسدادی های دمیده و انسدادی های واکدار قرار می گیرند و تظاهر آن ها به صورت همخوان های بی واک نادمیده یا نیم دمیده درمی آید. در این مقاله در چارچوب واج شناسی آزمایشگاهی، میزان صحت و اعتبار این یافته های نظری را محک می زنیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در این جایگاه، از میزان دمش انسدادی ها کاسته می شود ولی بر میزان واک آن ها افزوده نمی شود؛ بنابراین تولید انسدادی های بی واک در این جایگاه در حد فاصل انسدادی های بی واک دمیده و انسدادی های واکدار قرار می گیرد.
بازنمایی نحوی افعال وجهی «بایستن» و «شدن» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی می شود با در نظر گرفتن رفتار نحوی-معنایی افعال وجهی اصلی ( شدن و بایستن) در زبان فارسی، در مورد ارتقایی یا کنترلی بودن این افعال تصمیم مناسبی اتخاذ شود. با توجه به دیدگاه های قبلی در این خصوص سه فرضیه مطرح می گردد: الف. افعال وجهی معرفتی ارتقایی و افعال وجهی بنیادی اعم از تکلیفی و پویا کنترلی هستند. ب. افعال وجهی معرفتی و همچنین بنیادی از نوع تکلیفی غیرمستقیم که مشارک برونی هستند ارتقایی وافعال وجهی بنیادی پویا و تکلیفی مستقیم که مشارک درونی هستند کنترلی هستند ج. تمامی انواع افعال وجهی ارتقایی هستند. در مقاله حاضر با بهره گیری از تبیین های معنایی و نحوی، نتیجه گرفته می شود در این زبان، افعال وجهی اصلی که همگی گزاره ای هستند چه معرفتی باشند چه غیر معرفتی و چه مشارک درونی باشند چه مشارک برونی، ساختار ارتقایی را تشکیل می دهند.
A Comparison of Thematic Choices and Thematic Progression Patterns in the Research Articles of Well-established and Emerging Disciplines(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Several studies have employed the theme-rheme construct to examine the generic profile of research articles (RAs). However, they have mostly focused on the subject matter and nature of disciplines, and other disciplinary characteristics as contextual factors which can impact the genre realization have not been considered in the discourse analysis research. This work, therefore, investigates thematic choices and thematic progression patterns in the RA in relation to the status of disciplines as well-established or emerging fields. To this end, a corpus of 240 RAs of mechanical engineering, biomedical engineering, horticulture, and environmental science were analyzed using Halliday’s (1994) framework of thematicity and McCabe’s (1999) model of thematic progression (TP). The results showed significant differences in the distributions of unmarked and marked themes as well as the patterns of thematic progression between the well-established and emerging disciplines. Based on the findings of this study, we suggest further consideration of the status of disciplines in discourse studies which can serve disciplinary research and contribute to the body of research on science.
ساخت غیرشخصی در گیلکی شهرستان لنگرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی ساخت های غیر شخصی در گویش گیلکی شهرستان لنگرود در چارچوب نظریه کمینه گرا می پردازیم. هدف از این پژوهش، تعیین ماهیت عنصر غیر فعلی و نحوه اطلاق حالت به گروه اسمی ابتدای این جملات و تبیین جایگاه زیر ساختی و روساختی این سازه است. بررسی داده های گیلکی نشان می دهد که ساخت های غیر شخصی قالبی دارای گزاره مرکب اند و فعل آن ها از نوع نامفعولی است. عنصر غیر فعلی به عنوان هسته گزاره، نقش معنایی تجربه گر به گروه اسمی ابتدای جمله اعطا می کند. این گروه اسمی در حقیقت متمم حرف اضافه پسایند «را» است و با آن تشکیل یک گروه حرف اضافه ای می دهد و در زیر ساخت نحوی در جایگاه شاخص گروه اسنادی (محمول غیر فعلی) ادغام می شود. به اعتبار آزمون های فاعلی، این گروه حرف اضافه ای در روساخت نحوی به جایگاه شاخص گروه زمان حرکت نمی کند و به همین خاطر گیلکی فاقد فاعل کوئرکی است. از این رو گروه حرف اضافه ای را مبتدای رو ساختی درنظر می گیریم.
تحلیل معنایی واژگان مرکب مفعولی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر با گردآوری 745 واژة مرکب مفعولی به تحلیل معنایی این دسته از واژگان مرکب نحوی می پردازیم. در ارتباط با نقش بیرونی کلمات مرکب مفعولی می توان به تعمیمی دست یافت؛ بدین ترتیب که به طور عمده در طبقة صفات قرار می گیرند، هر چند تعدادی اسم نیز در این میان مشاهده می شود. همچنین بررسی معنایی واژگان مرکب مفعولی حاکی از آن است که این دسته از واژگان از دلالت برون زبانی (مصداقی) برخوردارند؛ از این رو بر شخص یا شیئی در جهان خارج دلالت دارند. از سوی دیگر به نظر می رسد که این دسته از واژگان مرکب نحوی از جمله واژه های مرکب برون مرکز محسوب می شوند و معنای این دسته از کلمات را باید در بافت بیرون از واژه جستجو کرد. یافته ها نشان دهندة آن است که بر روی پیوستار شفافیت و تیرگی، با حرکت به سمت تیرگی، واژگان مرکب مفعولی حاوی بار عاطفی منفی می باشند