فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
تحلیل ساختواژی ابداعات واژگانی در آنگاه پس از تندر اخوان ثالث
حوزههای تخصصی:
برای بررسی ابداعات واژگانی در کتاب شعر آنگاه پس از تندر اثر اخوان ثالث، ابتدا 116 واژه هنجارگریز از اثر مذکور جمع آوری شد و در پیکره رایانه ای گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی مورد جستجو قرار گرفت و معلوم شد که از میان 116 واژه مذکور تعداد 57 واژه (14/49%) در آثار نویسندگان دیگر هم به کار رفته اند. نتیجه گیری شد که تعداد 59 واژه (86/50%) به اغلبِ احتمال برساخته اخوان ثالث و واژه نو محسوب می شوند. درباره این سؤال که هنجارگریزی واژگانی در اشعار اخوان ثالث به چه میزان با تعمیم قواعد زبان و به چه میزان با نقض قواعد زبان صورت گرفته، در این مقاله نشان داده می شود که هنجارگریزی واژگانی در اکثر موارد (1/74%) با تعمیم قواعد و در 9/25% موارد با نقض قواعد زبان صورت گرفته است.درباره این سؤال که کدام فرایند صرفی در هر یک از موارد تعمیم یا نقض قواعد زبان بیشتر دخیل است، نشان داده می شود که در مورد تعمیم قواعد بیشتر از همه از ترکیب (53%) و در مورد نقض قواعد بیشتر از همه از اشتقاق (5/48%) برای ساختن واژه های هنجارگریز استفاده شده است. سرانجام درباره این سؤال که کدام محدودیت بیش از همه نقض شده است، نشان داده می شود که محدودیت نحوی (5/75%) بیشتر از سایر محدودیت ها نقض شده است. هدف از این بررسی و پاسخ به سؤال های بالا این است که امکانات بالقوه زبان فارسی در حوزه واژه سازی شناخته شوند و راه گشای معادل یابی در ترجمه ادبی باشند. همچنین هنجارگریزی واژگانی می تواند به عنوان یکی از ابزارهای شعرآفرینی در اشعار اخوان ثالث جنبه ای از ویژگی های سبکی سروده های وی را مشخص کند.
بررسی رابطة جهت میانه و مجهول در زبان ایتالیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتابهای دستور ایتالیایی تنها از دو جهتِ فعل، صحبت شده است، اما اگر ازدیدگاه کاربردشناختی به مجهول نگاه کنیم، آن را همچون یکی از ابزارهای زبانی برای نشان دادن نگرش و منظری متفاوت به یک رویداد میبینیم. در این مقاله، تغییر منظر گوینده را، با توجه به نظریه ظرفیت، بررسی میکنیم. بنابراین نظریه، هر فعل، بر اساس ظرفیتش، از پیش مشخص میکند که در چه محیط نحوی ظاهر میشود و چه سازههایی باید و یا میتوانند همنشین آن شوند. بنابراین با تغییر در ظرفیت فعل، از جمله با کاهش ظرفیت آن، میتوانیم سازهها و در نتیجه ساختار جمله را تغییر دهیم و این یکی از راههای بیان یک عمل از منظری متفاوت است. در همین چارچوب میکوشیم نشاندهیم زبان ایتالیایی دارای سه جهت معلوم، میانه و مجهول است که درجهت میانه عنصر مجهول غالب است. همچنین سازوکارهایی که برای ساختهای مجهولی و میانه بهکار میرود، نشان داده خواهد شد.
تناوب های «آغازی/ سببی» و «معلوم/ مجهول» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی تناوبِ «آغازی/سببی» هم به صورت واژگانی وجود دارد و هم اشتقاقی، و تناوب «معلوم/ مجهول» صرفاً اشقاقی (نحوی) است. در این مقاله با ارائه ملاک هایی نشان داده ایم که تقریباً همواره راهی برای تمیز آنها وجود دارد. این ملاک ها عبارت اند از: 1- جمله-های مجهول را به دلیل کنشگر مستتر نمی توان با قید «خودبه خود» به کار برد، اما جمله های آغازی با این قید به کار می روند؛ 2- جمله های مجهول را بخاطر وجود کنشگر می توان با قید «عمداً» به کار برد، اما جمله های آغازی با این قید به کار نمی روند؛ 3- گاه ساخت های آغازی را می توان با عبارت کنادیِ «توسط...» یا قید «عمداً» به کاربرد. افعال آغازی گرچه فاقد کنشگرند، گاه دارای مؤلفه معناییِ مستترِ سبب نیز هستند. در چنین شرایطی اگر با تغییر فاعل، همچنان بتوان از گروه حرف اضافه ای «توسط...» یا قید «عمداً» استفاده کرد، آن جمله، مجهول است؛ 4- اگر بتوان «شدن» را بدون تغییر معنای جمله، مبدل به «بودن/ استن» کرد، آن جمله قطعاً مجهول نیست بلکه آغازی است، و اگر نتوان چنین تغییری را صورت داد، آن جمله قطعاً مجهول است.
بررسی کارکرد گروه نقشی زمان درزبان فارسی برپایة برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامة کمینه گرا (چامسکی، 1995) رویکرد غالب و جدید« زبان شناسی زایشی» است. بررسی پیوندهای سلسه مراتبیِ ساخت نمای جمله های زبان به لحاظ دانش زبانی ذهنی سخنگویان، هدف عمدة تحلیل ساختی در رویکرد یاد شده است. یکی از ویژگیهای تحلیل ساختی جمله در این رویکرد، در نظرگرفتن مقوله های نقشی است که به تبیین پیوندهای نحوی مقوله های واژگانی کمک می کند. تحقیق حاضر، ضمن ارائة توصیفی دقیق از مقوله های نقشی، به بررسی مقوله نقشی زمان در نحو جمله های فارسی می پردازد.همسو با تعاریف به کار رفته در برنامة کمینه گرا به بررسی چگونگی صرف فعل از راه بازبینی مشخّصه های تعبیرناپذیر موجود در گره زمان و فعل اصلی و عمل مطابقه خواهیم پرداخت. همچنین با در نظر گرفتن اینکه مشخّصة تصریف در زبان فارسی یک مشخّصة قوی است، با ارائة نمونه هایی نشان خواهیم داد که فعل به هستة زمان جذب می شود و درجایگاهی خارج از گروه فعلی بالا (vP) قرار می گیرد. حذف گروه فعلی و پرسشهای تأییدی از جمله شواهدی است که این فرض را تأیید می کند.
بررسی و دسته بندی معنایی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه لیبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیبر برای دسته بندی عناصر واژی هفت ذره معنایی («ماده»، «پویا»، «وجرا» (وضع/ جایگاه رویدادی استنباطی)، «مکان»، «مقید»، «ساختمند» و «درجه پذیر») و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر واژی یک اسکلت معنایی (مرکب از یک/ چند مؤلفه معنایی و یک/ چند موضوع) و یک بدنه معنایی (مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی) دارد. اصل هم نمایگی موضوع های عناصر را به هم گره می زند و عنصری مرکب یا اشتقاق به دست می دهد. هدف این پژوهش بررسی و دسته بندی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه معنایی لیبر است. این پژوهش به پیروی از لیبر برپایه مؤلفه های «ماده» و «پویا» مقوله معنایی ماده/ شیء/ جوهر در زبان فارسی را به چهار گروه و برپایه مؤلفه های «پویا»، «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی موقعیت را به شش گروه و برپایه مؤلفه های «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی روابط را به چهار گروه دسته بندی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی نیز مقولات نحویِ متفاوت، برای نمونه، فعل و حرف اضافه یا اسم و فعل دارای مؤلفه های معنایی مشترک هستند و دسته بندی معنایی نظریه لیبر را تأیید می کنند.
مقایسة تکواژ ریشه در زبان روسی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان های مختلف تکواژ ریشه هسته مرکزی واژه را تشکیل می دهد. تکواژ ریشه مانند سایر تکواژها ‘ می تواند دارای معانی دستوری یا واژه ساز ی باشد. در زبان روسی اهمیت تکواژ ریشه از لحاظ معنی دستوری به مراتب از زبان فارسی غنی تر است. در زبان فارسی‘ اهمیت تکواژ ریشه از لحاظ واژه سازی بیشتر از زبان روسی است. تکواژ از لحاظ کاربرد به دو گروه وابسته و غیر وابسته(آزاد) تقسیم می گردد. تعداد تکواژ ریشه وابسته در زبان فارسی محدود می باشد. تکواژ ریشه افعال نیز به دو گروه کاذب و حقیقی تقسیم می شود. ریشه کاذب و حقیقی دو پدیده جدید در زبان فارسی محسوب می شوند.
A Comparative and Contrastive Study on the Meaning Extension of Color Terms in Persian and English(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
We deal with a wide range of colors in our daily life. They are such ubiquitous phenomena that is hard and next to impossible to imagine even a single entity (be it an object, place, living creature, etc) devoid of them. They are like death and tax which nobody can dispense with. This omnipresence of colors around us has also made its way through abstract and less tangible entities via the interaction between culture and cognition. In an attempt to shed further light on the way that color meanings could be extended in different languages and cultures, the present study sought to investigate the semantic extension of Persian and English color terms based on cultural data. The findings revealed the existence of both language-idiosyncratic and general tendencies for both Persian and English languages with respect to semantic extension of color terms. It was also shown that Persian and English speakers mostly use the same mechanisms of metonymy, metaphor and sense of opposite relation based on cultural data and their experience of the physical world to develop more and more color meanings. Furthermore, the study suggested that the direction and development of the semantic domain of a color term mainly depends on its already developed semantic properties and is not accidental. Two other accidental points were also found in the study. First, the borrowing, acceptance and the usage of a color expression from another language might depend on the already developed semantic properties of the related color term in the recipient language. Second, it is possible to predict the direction and development of the new connotations and meanings of a color term in a specific language.
کدام معنی؟
حوزههای تخصصی:
در نوشته حاضر به دنبال طرح مسأله ای هستم که سال هاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیده ام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعه «معنی» پیچیده ترین بخش زبان شناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخه های مطالعه زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. برای دستیابی به پاسخی مقبول برای این پرسش، ابتدا به معرفی عمده ترین نظریه هایی خواهم پرداخت که ادعای مطالعه «معنی» را داشته و دارند. سپس نارسایی های هریک از این دیدگاه ها را برخواهم شمرد، و در نهایت معلوم خواهم کرد که دست کم به باور من، در مطالعه بخش ها و سطوح مطالعه زبان، ما نیازمند کدام «معنی» هستیم.
اشاره به شواهد در مقالات پژوهشی؛ بررسی منبع و اعتبار نسبی شواهد از طریق فراگفتمان کیفی (Evidence Marking in Research Articles: An Investigation of its Sources and Relative Reliability through Quality Markers)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد جایگاه مهمی در فعالیت های منطقی دارند و مقالات پژوهشی به زعم بسیاری از محققان یک نمونه پیشرفته ای از فعالیت های منطقی به شمار می آیند. یکی از فنون جالب بلاغت که به بررسی منبع و اعتبار شواهد استفاده شده در نوشتار می پردازد فراگفتمان کیفی است. در این مطالعه ی، راهبردهای فراگفتمان کیفی (یعنی استنادها، عبارات احتیاطی، تاکیدها و مبراگرها) برای بررسی نقش آنها در مستندسازی در مقالات پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته اند. با تحلیل نمونه هایی از کاربرد این راهبردها در مقالات پژوهشی چنین نتیجه گیری شده است که استنادها برای نشان دادن منبع شواهد و عبارات احتیاطی، تاکیدها و مبراگرها برای محدود ساختن حوزه ی تاثیر و نشان دادن اعتبار نسبی شواهد در مقالات پژوهشی به کار گرفته می شوند. در واقع، این مطالعه به این باور کمک می کند که نشانگرهای اعتباری یا همان راهبردهای کیفی فراگفتمان نشان دهنده ی فاصله فرضی ادعاها از حوزه تاثیر شواهد می باشند. بر خلاف مفهوم غالب فراگفتمان، این مقاله نشان می دهد که بدون راهبردهای کیفی فراگفتمان، گزاره ها صحت خود را از دست می دهند و به همین دلیل این راهبردها در تامین صحت و قدرت اقناع نقش غیرقابل انکاری را ایفا می کنند. نتایج این مطالعه می تواند علاوه بر کمک به تبیین مفهوم فراگفتمان، در خصوص آموزش و یادگیری فراگفتمان به این دلیل که منطق قابل قبول تری را برای بکارگیری راهبردهای کیفی فراگفتمان معرفی می کند نیز مفید باشد.
ساخت ناگذرا در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال فارسی در موارد سه گانة زیر با یکدیگر در تقابل قرار دارند:
الف) متعدی بودن[1] : که به تقابل میان افعال لازم و متعدی می پردازد. فعلی که نیاز به مفعول دارد فعل متعدی و در غیر این صورت لازم است. همة افعال ناگذرا[2] و مجهول لازم هستند و همة افعال سببی نیز متعدی هستند.
ب) جهت[3] : که به تقابل میان معلوم و مجهول در فارسی اشاره دارد. تفاوت این دو ساخت در ظرفیت نحوی آنهاست و از حیث ظرفیت معنایی تفاوتی با یکدیگر ندارند.
ج) سببی بودن[4] : که به تقابل میان افعال سببی، غیرسببی و ناگذرا (ضدسببی) اشاره دارد. این ساخت ها از حیث ظرفیت معنایی با یکدیگر تفاوت دارند و البته این تفاوت در ساخت نحوی آنها نیز منعکس است. افعال سببی حتماً دارای عاملی[5] هستند که به ساخت غیرسببی یا ناگذرا افزوده شده است؛ افعال غیرسببی دارای عاملی هستند که در ظرفیت معنایی فعل خود آن را دارند و حاصل سببی شدن نیست و افعال ناگذرا هیچ گاه دارای عاملی در ظرفیت معنایی خود نیستند.
گروهی از زبان شناسان بر این عقیده اند که افعال فارسی دارای دو جهت معلوم و ناگذرا هستند (معین، 1974 و کریمی، 2005) و گروهی دیگر علاوه بر این دو، وجود جهت مجهول را نیز در فارسی پذیرفته اند (جباری، 1382 و حق بین، 1383 و روشن، 1377). طبیب زاده (1385) افعال فارسی را دارای دو جهت معلوم و مجهول می داند و منکر جهتی به نام ناگذرا یا میانه است. در این مقاله به بررسی ساخت ناگذرا در فارسی پرداخته ایم و نشان داده ایم که ناگذرا بودن در فارسی یک جهت نیست و در واقع افعال ناگذرا در تقابل با معلوم و مجهول نیستند؛ بلکه باید آن را در تقابل با سببی بودن قرار داد؛ یعنی فعل ناگذرا با افعال سببی در تقابل است. این ساخت در فارسی دارای انواع مختلفی است که به تفصیل معرفی شده است.
بررسی و تحلیل ساختمان جمله در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افصح المتکلمین، سعدی شیرازی، از بزرگ ترین ارکان ادب پارسی است. نقادان ِسخن از قدیم شیوه هنری وی را سهلِ ممتنع نامیده اند. عنوانی متناقض نما که نه تنها نکته ای بر خواننده نمی گشاید بلکه او را در ابهامی بیش تر فرو می بَرد. از آن جا که برای پی بردن به راز و رمز زبان شگفت انگیز وی راهی جز بررسی علمی و موشکافانه آثار وی نیست، به همین سبب بر آن شدیم تا ساختمان جمله های بوستان را به شکلی کاملاً علمی و آماری بررسی نماییم. بدین منظور 1100 بیت از بوستان را که از مهم ترین آثار شیخ اجل است، به عنوان جامعه آماری از متن برگزیدیم و از دیدگاه «ساختمان جمله» بررسی نمودیم و پس از آن به مستقیم یا غیر مستقیم بودن جمله ها پرداختیم. مبانی نظری و تعاریف اصطلاحات را از کتاب «جمله و تحول آن در زبان فارسی» فرشیدورد برگرفته ایم که به نسبت دیگر دستورنویسان، با حوصله بیش تری بدین موضوع پرداخته است.
مقوله های زبانی در علم صرف روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نتیجه مطالعه دستوری واژه در حوزه علم صرف روسی، دو نوع مقوله زبانی از یکدیگر متمایز می شوند. این دو مقوله عبارتند از: «مقوله دستوری» و «انواع لغوی-دستوری». تعیین مقوله های دستوری با استناد به یک سری خصوصیات دستوریِ واژه انجام می پذیرد. زبان شناسان و دستور نویسان روس با لحاظ نمودن معیارهای متفاوت، مقوله های دستوری را به انواعی تقسیم می کنند. در تعیین انواع لغوی دستوری، علاوه بر خصوصیات دستوری، یک سری خصوصیات لغوی و معنایی نیز در نظر گرفته می شوند. انواع لغوی-دستوری را در ارتباط با واژه ها باید یک مقوله درون طبقه ای دانست که در درون اقسام کلمه مختلف مشخص می شوند.
بررسی فرایند واژه سازی در زاد المسافر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان آثار نثر ناصرخسرو، زاد المسافر1 از نظر موضوع و شیوه نگارش، از ارزش ویژه ای برخوردار است. ناصر خسرو در این کتاب که آن را بعد از سفرنامه نوشته است، برای تبیین مباحث فلسفی و پاسخ گویی به حکیمان ایران و فیلسوفان یونان، برای اصطلاحات فلسفی، برابرهای زیبا قرار می دهد. از این نظر، بعد از کتاب های ترجمه شده از عربی مانند ترجمه تفسیر طبری و تاریخ بلعمی که به ضرورت ترجمه در آن ها معادل سازی صورت گرفته است ، این کتاب در کنار کتاب هایی چون التفهیم و دانشنامه علایی جزو اولین آثار غیر ترجمه ای محسوب می شود که به ضرورت موضوع به واژه سازی می پردازد. این جستار به الگوهای واژه سازی درون متنی در این کتاب و تنوع آن می پردازد که به سبب آشنایی ناصرخسرو با ویژگی ها و امکانات زبان بوده است و شباهت آرای وی با نظریه های زبان شناسی جدید در باب زبان، گفتار و نوشتار، موید آن است؛ به عبارت دیگر، جستار حاضر بر پایه آموزه های زبان شناختی، به بررسی فرایند واژه سازی در متن ادبی- فلسفی زاد المسافر می پردازد.
کشف معانی در متن از نظریه معنی المعنی تا عدم قطعیت معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ممعناشناسی و دلالت های معنایی یک متن، از مهم ترین مسائل مورد توجه پژوهشگران است. عبدالقاهر جرجانی از جمله پژوهشگرانی است که به این موضوع، توجه داشت. وی با تکیه بر حاکمیت منظور مؤلف در شناخت معانی متن، نظریه معنی المعنی را ارائه کرد. این نظریه عامل تمایز میان زبان عادی و شعری است و معنای ثانویه ای به متن ادبی می افزاید. در دهه های اخیر مکتب های ساختارگرایی و ساختار شکنی با نقض این نظریه، شیوه های جدیدی جایگزین درک متن کردند. ساختارگرایی، متن را در فهم معنا کافی می داند و ساختارشکنی، فهم معنا را به خواننده می سپرد و نظریه تعدد خوانش ها یا مرگ مؤلف را مطرح می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا روند تحول معنی المعنی را از آغاز شکل گیری تاکنون و سه روش کشف معانی موجود در متن را بررسی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد ۱. معنی المعنی به دو گانگی معنا در یک متن و امکان کشف معنایی واضح از طریق ادراک منظور مؤلف معتقد است؛ ۲. بلاغت پژوهان معاصر، تغییراتی در معنی المعنی ایجاد کرده و رکن جدیدی بدان افزودند؛ ۳. ساختارگرایان و ساختارشکنان، اعتباری برای معنی المعنی قائل نیستند. ساختارگرایی بر سیاق متن در شناخت معنا مبتنی است و ساختار شکنی بر ادراک خواننده جهت کشف معانی متن استوار است.
بازسازی چهره خواننده درون متن در رمان زندگی، طرز مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تکیه بر نظریات جدید رمان به ویژه نظر یه بو تیقایی - نشانه شناختی زاویه دید به تحلیل «خواننده درون متن» می پردازد. همانطور که می دانیم خواننده درون متن اصطلاحی است که نظریه پردازان رمان، به و یژه ژرار ژنت، بوتیقاشناس معروف فرانسوی سعی در تعریف و مشخص کردن شیوه های ظهور آن کرده اند. تلاش ما در این مقاله دو گانه است :علاوه بر اثبات حضور و جایگاه «خواننده درون متن» در رمان «زندگی طرز مصرف»، سعی خواهیم کرد با استفاده از اصول نظری بوتیقای رمان و نظریه زاویه دید، به این خواننده درون متن «چهره» ای نیز ببخشیم. در واقع هدف بازسازی چهره «خواننده یا مخاطب درون متن» در رمان پرک است.