فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی مهم ترین ریشه های لاتین در اصطلاحات پزشکی و معادل های برگزیده شده برای این ریشه ها در زبان فارسی پرداخته شده است. این پژوهش با توجه به اهمیت معادل گزینی برای اصطلاحات بیگانه در زبان فارسی، به ویژه اصطلاحات علمی و با توجه به فعالیت های علمیِ مستمر فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این راستا، صورت گرفته است. از نتایج به دست آمده در این پژوهش، این گونه برمی آید که معادل گزینیِ اصطلاحات پزشکی، برخلاف تصور برخی متخصصان علم پزشکی، نه تنها غیرممکن نبوده، بلکه، با توجه به ظرفیت های زبان فارسی، این معادل گزینی ها می تواند به صورت حساب شده و علمی صورت بگیرد. بی شک معادل گزینی علمی می تواند موجب پویاییِ نظام صرفیِ زبان فارسی گردد.
بررسی استعاره های کلامی-تصویری در چند پوستر مناسبتی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی استعاره های کلامی –تصویری درچند پوستر مناسبتی زبان فارسی بر اساس مدل تحلیلی استعاره های چندوجهی فورسِویل (1994 و 2006) می پردازد. هرچند مطالعه نشانه شناختی و نشانه شناختی اجتماعی وجوه غیرکلامی پیام به ترتیب از بارت و کرس و ون لئوون شروع شد، اما در چارچوب معنی شناسی شناختی، نخستین بار، محققانی چون فورسویل (1994) به بررسی وجوه غیرزبانی استعاره مفهومی مانند وجه بصری، تصویری و وجوه چندگانه پرداختند. تاکنون، در مورد استعاره های کلامی- تصویری در زبان های دیگر تحقیقات متعددی صورت گرفته است، حال آنکه در زبان فارسی از این منظر تحقیقات اندکی انجام شده است. در این تحقیق پنج مناسبت به طور هدفمند از میان هیجده دسته بندی مناسبتی موجود در پایگاه پوسترهای مناسبتی هفته، انتخاب و از میان 236 پوستر موجود، پنج پوستر، هر کدام برای یک مناسبت، انتخاب شد. با این بررسی در صدد آنیم که بدانیم استعاره های کلامی- تصویری چگونه در پوسترهای زبان فارسی ظاهر می شوند؟ چگونه تصویر و متن موجود در پوسترهای مناسبتی به صورت استعاره چندوجهی با هم در تعامل هستند؟ و نهایتاً اینکه، استعاره های کلامی-تصویری چه نقش کاربردشناختی در انتقال پیام پوسترها ایفا می کنند؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که پوسترهای برگزیده حاوی سازوکارهای شناختی استعاره، مجاز، نماد و طرحواره های تصویری هستند. استعاره های کلامی-تصویری به صورت مکمل، ولی با درجات مختلف، کار انتقال مفاهیم مناسبتی را انجام می دهند. ارتباط مفاهیم حوزه های مبدأ و مقصد از طریق شباهت فیزیکی، پرکردن فضای خالی یک طرحواره به طور غیرمنتظره و نشانه گذاری همزمان صورت می گیرد. همچنین، این مطالعه نشان می دهد که در اکثر موارد استعاره های موجود در پوسترها نقش پیام رسانی را انجام می دهند. این نقش کاربردشناختی استعاره در دو وجه تصویری و کلامی صورت می گیرد، هر چند در وجه کلامی درجه بکارگیری نقش لنگری متن نوشتاری در پوسترها متفاوت است و نیز نمی توان این نقش را به وضوح مشخص کرد..
بررسی کارکردهای نشانه معناشناختی نور بر اساس قصّه ای از مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین نشانه ها در فهم متون عرفانی عنصر «نور» است. یافتن دلالت های معنایی و مناسبات درونی عنصر نور در متون عرفانی، درک ژرفای معانی آن ها را آسان می کند. نشانه معناشناسی، به مثابة یکی از روش های نقد ادبی نُو، به ما اجازه می دهد تا به مطالعه این کارکردها در درون گفتمان بپردازیم. این مقاله در پی آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، کارکردهای نور را در بخشی از قصّه «آمدن جعفر به گرفتن قلعه ای به تنهایی» از دفتر ششم مثنوی، بر اساس رویکرد نشانه معناشناختی بررسی و تبیین کند. پرسش اصلی پژوهش این است که عنصر نور چگونه فضای گفتمانی را تحت تأثیر خود قرار می دهد و سبب آفرینش چه معناهایی می گردد. درواقع هدف از این پژوهش مطالعه شرایط داستانی و گفتمانی نور در این قصّه برای نشان دادن سیالیّت معناست. عنصر نور در این قصّه کارکرد داستانی و گفتمانی پیدا می کند و از این طریق گفتمانی پویا و سیّال آفریده می شود. فرضیّه اساسی این است که نور در این گفتمان دارای کارکردهای جسمانه ای، شناختی، واسطه ای، استحاله ای، و استعلایی است و این کارکردها همواره از ویژگی های تنشی، شَوِشی، عاطفی، نمودی، انفجاری، واسازی، انعکاسی و زیبایی شناختی برخوردارند. بررسی کارکردها و ویژگی های نشانه معناشناختی نور می تواند ظرفیّت های داستانی و گفتمانی قصّه های مثنوی را به خوبی بشناساند و افق جدیدی به روی مطالعات مثنوی بگشاید.
نمونه ای از فرایند پیشین شدگیِ واکه ای در مطالعاتِ تاریخیِ زبان بلوچی (تبدیلِ تاریخیِ ū به ī)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحول تاریخیِ زبان ها، اصواتِ آن ها تحتِ تأثیر عواملِ زبانیِ خاصی تغییر می کنند و از صورتی به صورتِ دیگر درمی آیند. در این مقاله، با بررسیِ 100 واژه در زبانِ بلوچی، یکی از زبان هایِ ایرانی، معلوم شد که واکه /ū/ در ایرانیِ قدیم، تحت تأثیر فرایند پیشین شدگیِ واکه ای، در بخشی از بلوچستانِ ایران، از جمله نواحیِ جنوبی و مرکزی، به /ī/ تبدیل شده و، در حالِ حاضر، در این مناطق به صورت گونه آزادِ دوگانه ای به دو صورتِ /ū/ و /ī/ رایج است. به علاوه، با بررسیِ این پدیده در بعضی از دیگر زبان هایِ ایرانی از شرقی ترین نواحی(حوزه پامیر) تا غربی ترین نواحی(حوزه های کُردی و بختیاری)، معلوم شد که این تحولِ تاریخی در آن زبان ها نیز اتفاق افتاده است و می توان آن را یک پدیده گسترده و عمومی در زبان های ایرانی به حساب آورد. در نهایت این که بررسی این پدیده در زبانِ بلوچی در زمینه هایی مانند رده بندی، توصیف هایِ زبانی و مطالعاتِ تاریخی زبانِ بلوچی و گویش ها و لهجه های آن قابل استفاده است.
بررسی کارآیی رویکردهای کمینگی و بهینگی در تبیین مطابقة فعل و فاعل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر به بررسی دستگاه مطابقة فعل لازم و فاعل در زبان فارسی می پردازیم. داده های این پژوهش را از برخی مقالات و منابع مکتوب و متون زبان گفتاری گردآوری کرده ایم. چارچوب این پژوهش دو نظریة بهینگی و کمینگی است که هر دو در چارچوب مکتب زایشی مطرح شده اند. در این تحقیق درصددیم موارد استثنای مطابقه در دستور سنتی زبان فارسی را بر اساس رویکرد کمینگی که نحو محور است و نظریة بهینگی که محدودیت بنیاد است نشان دهیم. دلیل انتخاب این دو نظریه این است که مشخص کنیم کدام یک موارد استثنای مطابقه را بهتر بیان می کنند. مطابقه در دستور کمینگی، رابطة بین جستجوگر و هدف بر پایة ارزش گذاری مشخصه ها است. مشخصه ها به دو گونة ذاتی و بافتی هستند و مشخصه های بافتی در بافت های مختلف، ارزش متفاوت دارند. در نظریة بهینگی تعامل محدودیت ها بر انتخاب گزینة بهینة مطابقه تأثیر می گذارد. همة موارد استثنای مطابقه در نظریة کمینگی بر اساس رابطة بین جستجوگر و هدف بیان می شوند؛ در کاربرد محترمانه، با حضور مشخصة [+HON] شمار جمع محسوب می شود و در فعل های بی نهاد، جستجوگر (هستة زمان) با ضمیر بی آوای PRO (هدف) مطابقه می کند. در نظریة بهینگی، گزینة بهینة مطابقه با پیروی از سلسله مراتب نشانداری جانداری تعیین می شود. با بررسی داده های تحقیق به این نتیجه رسیدیم که نظریة کمینگی در تبیین موارد مطابقة فعل با فاعل کارآمدتر از نظریة بهینگی است و می تواند مطابقة افعال بی نهاد را نیز تبیین کند.
تحول آوایی پسوند «هر» از هند و اروپایی تا فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از پسوندهای زبان فارسی در سیر تحول آوایی شان از هند و اروپایی تا فارسی نو، شکل هایی مختلف یافته اند و «هر» از جمله این پسوندهاست؛ از این روی، در این مقاله کوشیده ایم دگرگونی این پسوند را همراه با شکل کامل تحول یافته واژه ها در هر سه دوره بررسی کنیم؛ البته در این بررسی، بر واژه هایی تأکید کرده ایم که به فارسی نو رسیده اند؛ آن گاه این واژه ها را با توجه به نوع تحول پسوندشان در تاریخ زبان فارسی مرتب کرده و در پایان، بر اساس نوع تحول آوایی نتیجه گیری کرده ایم.
بررسی قانون مجاورت هجا در واژه های بسیط زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان رعایت قانون مجاورت هجا (SCL)، در واژه های بسیط چندهجایی زبان فارسی است. برای انجام این پژوهش، 9553 واژه بسیط چندهجایی از فرهنگ لغت یک جلدی مشیری استخراج شد که در آنها 4694 توالی همخوانی در مرز هجاها مشاهده و شیب رسایی در آنها بررسی شد. بررسی ها نشان می دهد که در 45% از توالی ها افت رسایی مشاهده می شود و در 55% از موارد شاهد نقض SCL هستیم. همچنین، در 68% از مجاورت های موجود در واژه های بسیط فارسی سره، شاهد افت رسایی در توالی های همخوانی هستیم. در نتیجه، با وجود اینکه SCL در اکثر توالی های همخوانی فارسی سره رعایت می شود، به طور کلی مجاورت همخوان ها در مرز هجاهای واژه های بسیط بررسی شده محدود به قانون مجاورت هجا نیست.
بررسی سه فرآیند واجی تقویت ""درج، انسدادی شدگی و واک دار شدگی"" در 12 گونه زبانی استان کرمان: واج شناسی زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال دومفعولی در زبان فارسی: تعامل میان نحو و کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ساختار افعال دو مفعولی در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. چنین بررسی ای در چارچوب دستور ساختاری گلدبرگ (زیر چاپ)، نگاهی متفاوت (غیر خطی) به چنین افعالی دارد. یکی از اهداف این پژوهش، تبیین ویژگی های درونی ساختارها و تعیین انواع ساختارهای افعال دو مفعولی در زبان فارسی است. در این مقاله درصددیم تا با نمایش تمایزات ساختاری افعال دو مفعولی در زبان فارسی، نقطة تلاقی نحو و کلام را نیز نشان دهیم. علاوه بر تفاوت های نحوی و صوری می توان به تمایزات کاربردی و کلامی نیز اشاره کرد. این مهم، تنها با نگاهی تعاملی (میان نحو و کلام) و به بیان دیگر، رویکردی صوری- نقشی میسر خواهد بود. بررسی داده های فارسی نشان می دهد که تأثیر ساخت اطلاع و تعامل آن با پذیرا و کنش رو در چنین ساختارهایی اجتناب ناپذیر است. بنابراین این بررسی نشان می دهد عوامل کاربردی، همگام با عوامل نحوی / صوری در عملکرد وابسته های اسمی تأثیر گذار هستند. ساخت اطلاع بر نحوة توزیع وابسته های اسمی و میزان سیطرة آن ها در جملات فارسی تأثیر بسزایی دارد. از این رو، این ساختارها علاوه بر تمایزات صوری، تفاوت های اطلاعی نیز دارند. در نتیجه، با اتکای به توجیه های نحوی در کنار ملاحظات کاربردی، می توان به تبیین چندجانبه و جامعی که هدف اصلی این پژوهش است، دست یافت.
بررسی تبدیل واکه // به واکه [a] یا [o]در لهجه فردوس در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی دقیق انواع داده ها در لهجه شهر فردوس نشان داد که واکه پسین/A/ در هجای اول واژه های دوهجایی و هجای دوم واژه های سه هجایی طی فرایند «پیشین شدگی» به واکه [- پسین] و کشیده [a] تبدیل می شود. ولی این فرایند در هجای آخر واژه ها رخ نمی دهد. عامل این تبدیل محدودیت نشان داری *[A] و علت عدم رخداد آن در هجای آخرِ واژه ها تسلط محدودیت پایاییِ ضد این تبدیل بر محدودیت نشان داری *[A] است. همچنین، مشخص شد که واکه /A/ در بافت پیش از همخوان خیشومی /m/ به واکه [o] تبدیل می شود. از سویی دیگر، واکه /A/ در بافت پیش از همخوان خیشومی/n/، در هجای ماقبل آخرِ واژه های چندهجایی به واکه [a] و در واژه های تک هجایی و هجای آخر واژه های چندهجایی به واکه [o] تبدیل می شود. افزون بر این، همخوان /n/ در واژه های تک هجایی و هجای آخر واژه های چندهجایی حذف می شود. محدودیت نشان داری *[A]N عامل تبدیل واکه /A/ به واکه [o] در بافت پیش از همخوان های /m/و/n/ است. این محدودیت توالیِ واکه [A] و همخوان خیشومی را مجاز نمی شمارد. هدف این مقاله تحلیل و تبیین دلایل رخداد و دلایل عدم رخداد تبدیل واکه // به واکه [a] یا [o]در بافت های گوناگون در لهجه فردوس در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 2004/1993) از طریق دست یابی به رتبه بندهای دربرگیرنده از محدودیت های مختلف است.
رویکرد فرازبان معنایی طبیعی: فرض ها، مفاهیم و اهداف
حوزههای تخصصی:
رویکرد فرازبان معنایی طبیعی، رویکردی تجزیه پذیر در معنی شناسی واژگانی برای تحلیل معنا است که از سوی آنا ویرزبیکا مطرح شد و تاکنون در مورد بیش از 30 زبان در سراسر جهان به کار رفته است. کلیف گودارد در کنار وی بیشترین سهم را در معرفی آن داشته است. ادعا این است که هسته کوچکی از معانی جهانی و اساسی به نام نخستی های معنایی وجود دارد که از راه واژه ها یا دیگر عبارات زبانی در همه زبان ها قابل بیان است و می تواند به عنوان ابزاری برای تحلیل معانی واژه های پیچیده زبان ویژه و فرهنگ ویژه به کار رود. در این رویکرد از واژگان (نخستی های معنایی) و قواعد نحوی خاصی (دستور زبان ترکیبی) برای تحلیل معنا استفاده می شود. هدف از نگارش این مقاله، معرفی این رویکرد است تا از این طریق زمینه آشنایی خوانندگان و به تبع آن پژوهش در این چارچوب در مورد زبان ها و گویش های ایرانی فراهم شود. در ادامه، به تحلیل معنایی چند واژه در زبان هورامی در چارچوب این رویکرد پرداخته شده است و نشان داده شده است که این رویکرد از توان بالایی در توصیف و تبیین ظرافت های معنایی و بار فرهنگی واژگان در زبان های مختلف برخوردار است.
بررسی ریشه شناختی چند واژه تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالشی از زبان های ایرانی شمال غربی است که در کرانه های جنوب غربی دریای خزر، از سفیدرود در جنوب تا لنکران جمهوری آذربایجان در شمال، متداول است و به سه گویش شمالی، مرکزی و جنوبی طبقه بندی می شود. از منظر ریشه شناسی، زبان های ایرانی به ویژه تالشی کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. ارتباط تاریخی زبان ها از طریق پژوهش های ریشه شناسی بیشتر و بهتر درک می شود. در این مقاله تعدادی از واژه های تالشی ریشه شناسی شده اند. این واژه ها براساس تلفظ رایج آنها در گویش تالشی مرکزی طولارود - که یکی از نویسندگان این مقاله گویشور آن است- آورده شده اند. برابر واژه در دیگر گویش های تالشی نیز ذکر شده است. در ریشه شناسی سعی شده است هم ریشه واژه در دیگر گویش های ایرانی گروه شمال غربی، بهویژه تاتی یا آذری که بیشترین نزدیکی را با تالشی دارند نیز آورده شود.
بررسی همانندی های نظریات عبدالقاهر جرجانی در کاربردشناسیِ زبان و نقشگرایی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالقاهر جرجانی، بلاغی و دستورنویس شهیر ایرانی در قرن پنجم، با دو کتاب مهم خود، اسرارالبلاغه و به خصوص دلائل الاعجاز، انقلاب زبان شناسی عرب را رقم زد. در قرن حاضر جرجانی به خاطر تازگی و به روز بودن بسیاری از آرائش مورد توجه قرار گرفت و تلاشی گسترده برای جستجوی مشترکات نظری و عملی او با زبان شناسی مدرن آغاز شد. این مقاله نیز در پی آن است تا بخشی از آراءِ جرجانی در کتاب دلائل الاعجاز را -که مجموعاً «نظریه نظم» نام گرفته است- تحلیل کند و همانندهای آن را با دو شاخة متشابه زبان شناسی یعنی کاربردشناسی زبان و نقش گرایی هلیدی بسنجد. توجه به نقش گوینده و شنونده در شکل گیری کلام، تأکید بر ارتباط نحو و معنا و به ویژه تأثیر آرایش واژگانی در خلق معنا، از اهم مباحثی هستند که مجرای پیوند جرجانی با کاربردشناسی و نقش گرایی به شمار می آیند.
ریشه شناسی چند واژه از گویش گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش گیلکی از گویش های ایرانی نو است که در ناحیه وسیعی از استان گیلان در حاشیه دریای خزر و نیز بخش هایی از استان مازندران رواج دارد. این جستار اختصاص دارد به بررسی ریشه شناختی چند واژه از گویش گیلکی شرق گیلان. در هر مدخل، ابتدا ریشه ایرانی باستان و هندواروپایی واژه یا فعل مورد نظر و برابرهای آن در دیگر زبان های ایرانی را آورده ایم، سپس به بررسی ساخت اشتقاقی آنها در گویش گیلکی، فرایندهای واجی و گاه رابطه نحوی واژه موردنظر پرداخته ایم. واج نوشت داده ها بر پایة گونة گویشی شرق گیلان انجام پذیرفته است.
Фонетико-семантические сходства заимствований тематического поля «пища» в русском и персидском языках (شباهت آوایی- معنایی وام واژه های حوزه «خوراک» در زبان های روسی و فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وام گیری لغات یکی از مهم ترین منابع غنی سازی مجموعه واژگان هر زبان است که ماحصل تماس با دیگر زبان ها است. در این مقاله وام واژه های مربوط به حوزه معنایی «خوراک» از لحاظ آوایی و معنایی در زبان های روسی و فارسی بررسی شده است. مؤلفان سعی کرده اند تا ورود مستقیم و یا غیرمستقیم وام واژه ها را از یک زبان به زبان دیگر معین کنند. بیش از دویست واحد واژگانی از منابع و فرهنگ های گوناگون جمع آوری و تحلیل شده است. در نتایج به دست آمده، گذشته از وام گیری های رایج و استاندارد، شاهد وام گیری های غیرمتعارف و ترکیبی نیز هستیم که در آن ها تک واژهایی از زبان های گوناگون با هم تلفیق شده اند. همچنین معلوم شد بیشترین شمار وام واژه ها از زبان فرانسوی و سپس انگلیسی گرفته شده اند و زبان های دیگر در رده های بعدی قرار دارند.