در متون دینی زرتشتی و یهودیت، که نمایانگر اندیشه های دینی یهودیان و مزداپرستان در هزاره ی پیش از میلاد هستند، به صراحت به شراکت موجودات مینوی در آفرینش و اداره ی هستی، اعم از مینوی و مادی، اشاره شده است. به باور اوستا، جهان نیک را اهورامزدا، با همراهی مینوی مقدسی موسوم به سپنته مینو آفریده است و با همکاری و یاری فروشی ها، امشاسپندان و خورنه (فرّهی) اداره می کند. در عهد عتیق نیز یهوه به واسطه ی قوا ی الهی به نام روح خدا، فرشته خدا و فرشتگان خدا به تکوین هستی، تکمیل و اداره آن پرداخته است. نوشتار پیش رو نخست به معرفی و توصیف هر یک از لشگرهای مینوی یاد شده در اوستا و عهد عتیق پرداخته، سپس اختلافات و به ویژه اشتراکات کارکرد و ماهیت آنها را نشان می دهد.
این نوشتار که ترجمه ای از مدخل«لوهان» در دایرهالمعارف فلسفه و ادیان شرق، ویراسته «شان بالا» است، به سیر بودیسم از هند به چین و معرفی یکی از مکاتب بودیسم در چین همراه با ترجمه انگلیسی یکی از اصطلاحات این مکتب به صورت گذرا می پردازد.
نبوت، «نووئا» از آموزه های اساسی قرآن و عهد عتیق است. اوصاف انبیا، مراتب آنان، وحی و حالات انبیا هنگام دریافت وحی، ازجمله مباحث مشترک حوزه نبوت در این دو کتاب مقدس است. در عهد عتیق مباحثی از نبوت مطرح شده که در قرآن نیامده، و یا کمتر بدان پرداخته شده است. نبوت زنان، نبوت گروهی و نبوت دروغین از آموزه های خاص عهد عتیق است. انبیا زن که به مادر اسرائیل موسوم اند، همچون انبیا مرد به نبوت و پیشگویی می پرداختند. در قرآن کریم به پیامبری زنان، اشاره نشده است و تنها نام بیست و پنج نفر از پیامبران تصریح شده، که همگی از مردان هستند. در این تحقیق به مقایسه آموزه های عهد عتیق و قرآن درباره نبوت اشاره می شود.