فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۷۰۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
تدبر از جمله اصطلاحات مهم در ارتباط با قرآن است که در چهار آیه قرآن بر آن تأکید شده است. این اصطلاح هر چند به ظاهر معنای روشنی دارد؛ ولی دیدگاه های مختلفی از سوی اندیشمندان عرصه تفسیر درباره آن بیان شده است. چهار دیدگاه در میان مفسران امامیه، در مفهوم تدبر، مطرح است: 1 اندیشه در آیات قرآن برای فهم معانی و مقاصد. 2 اندیشه در معانی و مقاصد آیات برای تذکر. 3 اندیشه در آیات قرآن برای فهم انسجام در قرآن. 4 اندیشه در بلاغت آیات قرآن برای فهم انسجام در قرآن. نقد و بررسی این چهار دیدگاه، ما را به دیدگاه قابل استناد به آیات قرآن در مورد «تدبر» رهنمون می شود. اندیشه در معانی و مقاصد آیات برای تذکر، همان معنای درست از تدبری است که قرآن، مخاطبین خود را به آن دعوت می کند.
بررسی پیش بینی های قرآن و حدیث درباره مهدی و مسیح ، توافق یا تقاب ؟!(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر روایات و عترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی مهدویت
آرای دانشمندان فریقین دربارة اهل بیت(ع) در حدیث ثقلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل بسیار مهم در حوزة فهم و شناخت هر مکتب، وجود افرادی است که تبیین و توضیح مکتب به عهده آنان است تا افراد دیگر با دخالت های غیرعالمانه، زمینه سردرگمی را برای پیروان مکتب فراهم نکنند. حال در باب مکتب اسلام این پرسش مطرح است که آیا همان گونه که قرآن کریم تبیین دین را به عهده رسول خدا(ص) گذاشته، خود آن حضرت نیز تبیین دین را برای دوران پس از خود به عهدة کسی یا کسانی واگذار کرده که برای مسلمانان مراجعه به غیرمجاز نباشد و در نتیجه، اگر فرد غیرمسئول غیرمجاز به تبیین دین پرداخت، معتبر نیست یا واگذار نکرده است؟ همچنین اگر افرادی را برای این کار معیّن فرموده، آنان چه کسانند؟ خلاصه اینکه، مرجعیّت دین بعد از پیامبر(ص) به عهدة کیست؟ پاسخ اینکه احادیث زیادی برای این منظور از پیامبر بزرگوار اسلام(ص) به یادگار مانده است، به ویژه حدیث ثقلین که به جداناپذیری اهل بیت و عترت از قرآن و به تمسّک امّت به آنان و تضمین گمراه نشدن در صورت تمسّک بر قرآن و اهل بیت(ع) تأکید می نماید، این حدیث با تعابیر متعدّد در منابع فریقین آمده است، امّا به دلیل اینکه میان دانشمندان اسلام در مراد از اهل بیت اختلاف پیدا شده، عملاً رسالت این حدیث ناتمام مانده است! این مقاله با بررسی تطبیقی اقوال دانشمندان و محدّثین اسلام (اعمّ از سنّی و شیعه) در باب سند و محتوا (به ویژه محتوا)ی حدیث ثقلین، نظریّة جامع و مدلّل در این مورد را در اختیار خوانندگان قرار داده است و آن اینکه همة علمای شیعی و اکثریّت قریب به اتّفاق مفسّرین، دانشمندان و محدّثین اهل سنّت بر این باورند که مراد از اهل بیت در آیه تطهیر و حدیث ثقلین آن افرادند که همانند قرآن معصوم اَند و از سوی خدا از هر ناپاکی دورند و هرگز از قرآن جدا نیستند و آنان کسی جز علی(ع) و حضرت زهراء(س) و حسنین(ع) نمی باشد و امّت موظّف هستند تنها به اینها مراجعه کنند و تمسّک نمایند وگرنه به فرمایش نبوی گمراه خواهند شد.
حسن بن عباس بن حریش و کتاب إِنَّا أَنْزَلْنَاه فی لَیلَهِ الْقَدرِ وی: بررسی نمونه کتابی عرضه شده بر امام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اعتبار کتاب إِنَّا أَنْزَلْنَاه فی لَیلَلإِ الْقَدر حسن بن عباس بن حریش رازی مورد اختلاف محدثان دو مکتب حدیثی قم و بغداد است. محدثان قمی همچون صفار، کلینی و شیخ صدوق اعتبار کتاب را به ویژه در ،« اثبات فضائل ائمه » پذیرفته و احادیث آن را در منابع حدیثی خود با دو کاربست متفاوت نقل کرده اند. در مقابل، بغدادیانْ مؤلف کتاب را ضعیف و کتاب او « اثبات وجود امام » حوزه علم امام و را گزارش کرده که را یکسر نامعتبر دانسته اند. صفار قمی ماجرای عرضه این کتاب بر امام جواد احتمالاً تأیید محتوای آن از سوی امام می توانست دلیلی قانع کننده در اعتبار آن به شمار رفته باشد. این نوشتار می کوشد ضمن نگاه تحلیلی به محتوای کتاب، داوری رجالیان بغدادی درباره مؤلف کتاب را بررسی کرده، دلایل احتمالی اختلاف قمیان و بغدادیان درباره اعتبار کتاب را تبیین کرده و درستی ماجرای عرضه آن بر امام را در بوته سنجش قرار دهد.
قرآن کریم (معارف و اندیشه های تفسیری): قرآن در نهج البلاغه
منبع:
کوثر ۱۳۸۷ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی کتاب اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه
حوزههای تخصصی:
تحلیل صدوری متنی روایات تفسیری پیامبر در منابع فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل صدوری و متنی روایات تفسیری پیامبر اکرم 2 ، موضوعی پویا و از جهت ضرورت، از مورد نیازترین مباحث در بین مسائل علوم قرآنی و حدیث و نیز تفسیر قرآن به شمار می رود. در این تحقیق سعی شده اولاً روایات تفسیری پیامبر 2 در یک روش تطبیقی و از طرفی، از بین منابع تفسیری فریقین، اهمّ منابع تفسیری شیعی و اهل سنت مورد بررسی قرار بگیرد؛ ثانیاً در بحث نحوه برخورد مفسران با این روایات تفسیری، مسائلی چون شناسایی روش های تعامل آن ها براساس معیارهای موجود، و نیز توجه به نقاط اشتراک و افتراق آن ها، و از همه مهم تر تحلیل صدوری و متنی این روایات، مورد کاوش قرار گرفته است؛ ثالثاً توجه به اعتبار و جایگاه روایات تفسیری منقول از پیامبر 2 از دیدگاه مفسران فریقین، مسئله دیگری است که در این مقاله به آن اشاره شده است. همچنین، در بررسی و تحلیل صدوری و متنی که از برخورد مفسران فریقین با این روایات تفسیری به عمل آمد، سه گروه، قابل ملاحظه اند: گروهی که تنها به نقل روایات بسنده کرده و گروهی که افزون بر نقل، و ضمن آوردن روایات نبوی، این روایات را مورد تحلیل سندی و متنی قرار داده و با توجه به تسلط آن ها در حوزه علم الحدیث و واقف بودن ایشان به علوم حدیثی ازجمله علم رجال، طرق روایتی مختلفی را برای روایات مذکور آورده و علاوه بر نقد و بررسی و در صورت ضعیف بودن روایتی، چه از جهت متنی و چه از جهت سندی، به دلایل ضعف آن ها می پردازند. گروه سوم هم مفسرانی هستند که روایات تفسیری را به صورت تطبیقی با روایات اهل بیت g ، مورد مقایسه یا نقد قرار داده اند.
تحلیل روش و آسیب های مناقب نگاری علمای شافعی درباره امیرالمؤمنین(ع)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مناقب نگاری حضرت علی7 در بین همه مذاهب اهل سنت رایج بوده و علمای مذاهب چهارگانه نسبت به این امر اهتمام دارند. با جستجو در منابع و تحلیل اجمالی از منقبت نگاری امیرالمؤمنین7 در بین علمای مذهب شافعی و بررسی سیر تطور آن در طول تاریخ، مشاهده می شود که از قرن سوم تا دوره معاصر، آثار علمای شافعی جزء بیشترین و با ارزش ترین مصنفات تدوین شده در عرصه مناقب نگاری علی7 می باشد که با روش های متنوع در شکل نگارش، محتوای نگارش و گونه نگارشی توسط علمای این مذهب به رشته تحریر درآمده است. با توجه به عدم بهره گیری مناسب علمای شافعی از مکتب اهل بیت: این آثار دچار آسیب هایی از قبیل عدم جامعیت، نقل ناقص و متناقض مناقب حضرت شده اند.
اهل بیت و مقابله با تفویض گرایی: انتقاد از تفویض گرایی در کنار انتقاد از جبرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه عقلانی نفی جبر در شیعه، همگام با پرهیز از در غلطیدن به دره های عمیق تفویض ترویج شد و باعث تدوین یک نظام جامع و همه جانبه گشت. در مقاله پیش رو نشان داده می شود که مفاهیم ""جبر"" و ""تفویض"" با مفهوم ""سلطنت"" انسان و خداوند بر حوزه اعمال اختیاری بشر پیوند دارد. هم چنین روشن می شود که جمع میان ""سلطه خدا بر انسان مختار"" و ""سلطه انسان مختار بر حوزه اختیار خویش"" گرفتاری دیرپای بشر است. عموم آنانکه جانب سلطه خدا را می گیرند ""جبرگرا"" می شوند و عموم آنانکه جانب سلطه بشر را می گیرند ""تفویض گرا"" می گردند. در این میانه، اهل بیت:، سلطنت خدا بر انسان و سلطنت انسان بر اعمال خود را در تعارض با یکدیگر نمی دانستند و بر هر دو حوزه تأکید داشتند.
مطابق تبیین این مقاله، تفویض گرایان (به طور شاخص معتزله) هر چند در برخی حوزه های عقلانیت مانند اثبات سلطه انسان بر اعمال خود (نفی جبر) همگام با شیعه بودند، اما در برخی دیگر از حوزه های عقلانیت مانند پاسداشت از سلطنت گسترده الهی بر انسان (نفی تفویض) از شیعه فاصله گرفتند و همانگونه که بیان ""لا جبر"" اهل بیت:، شیعه را از گروه هایی همچون اشاعره متمایز کرد، بیان ""لا تفویض""، آنها را از گروه هایی همچون معتزله متمایز و دور ساخت.
در مقاله، پس از تبیین رابطه ""نفی تفویض "" با ""اثبات سلطنت الهی"" و اشاره به ضعف قدریه و معتزله در التزام به سلطنت الهی و نفی تفویض، شواهدی از روایات اهل بیت: در ضرورت مخالفت توأمان با ""جبر"" و ""تفویض"" ارائه می گردد.
رویکردهای معنایی به وقوع مجاز در متون روایی و تاثیر آن در فهم و ترجمه صحیح روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود مجاز در روایات از دیدگاه اغلب علمای اسلامی امری مقبول است؛ چنان که آنان، گاه به صورت مستقل و گاه به صورت ضمنی آن را تایید کرده اند. در عین حال، برخی با پذیرش وقوع مجاز در روایات، عملاً به برداشت های افراطی از بیان های مجازی روایات دست زده اند. در مقابل، گروهی دیگر، ورود هر نوع مجاز در گزاره های دینی را انکار و آن را مرادف کذب دانسته اند. از این رو، نقد و بررسی این دیدگاه ها و مبانی کلامی که طیفی از نفی مطلق تا پذیرش بی قاعده را شکل می دهد، در شناخت رویکرد صحیح در حوزه معناشناسی و به تبع آن، ترجمه صحیح روایات، امری ضروری است. هر کدام از این دیدگاه ها، بر مبانی ای مبتنی است که صاحبان آن ها نسبت به ماهیت معنا پذیرفته اند؛ در این میان، رویکرد تأویل گرایی خردورزانه- که اغلب قائلان آن به عقل گرایی و برداشت های قاعده مند و منطقی از بیان های مجازی متّصف اند- دیدگاهی مقبول و معقول در این حوزه به شمار می آید که اتخاذ آن به فهم و ترجمه صحیح روایات منجر می گردد. چنانکه، دسته ای پرشمار از دانشمندان فریقین، مانند بخاری، مسلم، شیخ صدوق، سیدرضی، فیض کاشانی، مجلسی و قرضاوی، در آثار حدیثی خود بر همین مبنا، به استنباط و فهم معانی روایات پرداخته اند.
معرفی کتاب: بیت المال در اسلام (نهج البلاغه)
حوزههای تخصصی:
تأملی در مدلول روایات عرض(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در «روایات عرض» قرآن معیار اعتبارسنجی حدیث معرفی شده است. از جمله پرسش های مطرح دربارة این روایات این است که آیا اعتبار حدیث، در گرو موافقت آن با قرآن است یا عدم مخالفت کافی است؟ پاسخ هایی به این پرسش داده شده که در متن مقاله به برخی از آنها اشاره می شود. پاسخ مقالة حاضر این است که اگر حدیث با قراین غیر محتوایی تأیید شود، عدم مخالفت کافی است؛ ولی اگر بخواهیم اعتبار حدیث را با استناد به قراین محتوایی ثابت کنیم، تنها موافقت تام حدیث با قرآن یا دیگر ادلة قطعی کارساز است و در این صورت هر میزان از مخالفت، نافی اعتبار حدیث است. به باور نگارنده، روایات عرض بیانگر معیارهای اعتبار حدیث بر اساس ارزیابی محتوایی اند و از قراین غیر محتوایی بیگانه اند. این برداشت به دلیل حفظ ظاهر روایات عرض و بی نیازی آن از ارتکاب خلاف ظاهر، بر دیگر تبیین ها برتری دارد.
نقش اهل بیت (ع) در نقد و تبیین روایات کلامی عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از رحلت پیامبر (ص)، جریان های فکری و کلامی متعدد و معارض با یکدیگر که بیشتر، از اهل سنت بودند، پدیدار شدند که در هر یک از آن ها، برای تبیین اندیشه ها، علاوه بر قرآن، به روایات نبوی (ص) استناد می شد. در اثنای این تکاپوها، برخی آیات، دچار تحریف معنوی شدند و روایات نیز دست خوش تحریف لفظی و تبیین ناصواب (تحریف معنوی) و یا گرفتار وضع شدند. اهل بیت (ع) در مواجهه با چنین روایاتی که دست مایه عقاید جریان های فکری و کلامی بودند، گاه مواضع تحریف روایات را آشکار می کردند، گاه با تبیین صحیح روایات، سوء برداشت ها را می زدودند و گاه با استناد به ادلّه عقلی و نقلی، جعلی بودن حدیث را نشان می دادند.