چکیده: عترت ـ به عنوان یکى از ثقلین ـ نقش بسزایى در توضیح و تبیین قرآن داشته است و شمار قابل توجّهى از روایات تفسیرى معصومین : به تبیین واژگان قرآن اختصاص دارد. مفسّران مشهور اهل سنّت نقل برخى از این احادیث را وجهه همّت خود قرار داده اند. با بررسى روایات اهل بیت : معلوم مى شود که توضیحات معناشناسانه واژگان قرآن توسّط آنها از یک نوع نبوده، بلکه از ویژگیها و تنوّع خاصّى برخوردار است. این مقاله به روش توصیفى ـ کتابخانه اى، با بررسى معناشناختى واژگان قرآن در روایات تفسیرى اهل سنّت، نتیجه مى گیرد که: پاره اى از توضیحات عترت از سنخ تبیین ظاهرى و دسته اى از مقوله بیان مصداقى، در مواردى بیان تأویلى، توصیفى، توضیحى و... مى باشد که مقاله حاضر در صدد شناسى برخى از آنهاست.
در این نوشتار، روایات عصمت که در کُتُب معتبر حدیثی شیعه، همچون «الکافی، معانی الأخبار، الخصال و کفایةالأثر» وجود دارند، مورد بررسی سندی متنی قرار گرفته است و مشخّص شده که مهم ترین مستند عصمت امامان (ع)، وجود نصوص قرآنی و روایاتی است که در میان امامیّه بر آنها اتّفاق نظر وجود دارد. هدف اصلی مقالة حاضر بررسی روایاتی است که لفظ «عصمت» در آنها به کار رفته است و با بررسی انجام گرفته، این روایات حدوداً 47 حدیث می باشد که با حذف احادیث تکراری، نزدیک به 15 حدیث می باشد. در حالت کلّی می توان گفت وضعیّت راویان بر مبنای آراء رجالیّون شیعه بررسی گردید و معلوم شد که در بیشتر سلسله سند روایات عصمت، افراد موثّق قرار گرفته اند. البتّه اندکی از آنان نیز بر طبق گفته های رجالیّون موثّق نیستند، ولی درصدی از این راویان مجهول، افرادی هستند که در سلسله سند روایات «کامل الزّیارات» قرار گرفته اند و از آنجا که ابن قولویه، در مقدّمة این کتاب، همة راویان این کتاب را ثقه معرّفی کرده، می توان برای این افراد درجه ای از وثاقت قائل شد. در بین این روایات، اکثر آنها از نوع احادیث مُعَنعَن هستند که شامل احادیث صحیح، حَسَن و موثّق می باشند. بررسی محتوایی این روایات بیانگر آن است که محور غالب این احادیث، فضایل و صفاتی است که یک فرد معصوم ضرورت دارد که داشته باشد؛ از جملة این صفات: معصوم بودن از گناهان، امین خدا بودن، مطهّر از ذنوب و عیوب و ... و با بررسی های انجام شده ثابت شده که این صفات مختصّ امامان معصوم (اهل بیت) پیامبر (ص) هستند که از سوی خداوند معصوم می باشند.
خطبه فدکیّه یکی از معتبرترین خطبه های منقول از حضرت زهرا(س) می باشد که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) ایراد شده است. محتوای عمیق و پرمضمون این خطبه در تمام حیطه ها، معارف عمیقی را در ابعاد اعتقادی فقهی، به ویژه سیاسی فرا روی مخاطب می گذارد. القای این مفاهیم در آن شرایط بحرانی و اتمام حجّت بر همگان، امری دشوار بوده که حضرت زهرا(س) با بهره گیری صحیح از آیات قرآن و سنّت پیامبر اکرم(ص) احتجاجات خود را در قالب هنری و محسوس ارائه می دهد، به گونه ای که نه تنها مفاهیم القاء می شود، بلکه در ذهن مخاطب تصویرسازی هنری از وقایع محسوس آن زمان شکل می گیرد. از نظر هنری و بلاغی، این خطبه بافتی منسجم و بی نظیر دارد، به گونه ای که ویژگی های صوتی واژگان و جملات و تکرار بعضی اصوات، کلمات، عبارات، هجاهای صوتی و صنایع بدیعی، همچون سجع و جناس موجب افزایش ایقاع و آهنگین شدن سخن گردیده است. این عبارات سرشار از انواع مختلف تصویرهای ادبی و فنّی است که بر این صورت ها لباس حرکت و حیات پوشانیده است.
از جمله مباحث پر دامنه و چالش برانگیز میان عالمان و اندیشمندان اسلامی، بحث تحریف قرآن کریم است.وقوع برخی تغییرات در ساختار ظاهری آیات قرآن،به جهت قالب وحیانی و تکیه بر شنیدار و نوشتارهای ابتدایی،پدیده ای طبیعی و تا حدودی گریز ناپذیر می نماید؛اما بی گمان این ویژگی ها در جریان ارسال پیام الهی کم ترین ضعف و وهنی را در پی نداشته و قرآن،هماره معجزه ای جاودانه است.اما گاه به استناد روایاتی،علاوه بر تحریفاتی در حوزه معانی، حروف و کلمات برخی آیات،به وقوع نقصان در قرآنی که اینک در اختیار است، تاکید و اصرار شده است.یکی از تفاسیر کهن ماثور که روایاتی به ظاهر موهم به تحریف قرآن کریم در آن گزارش شده،تفسیر فرات کوفی است.این نوشتار با مورد پژوهی در این تفسیر،به این معنا رسیده است که برخلاف تصور شایع که بخش قابل توجهی از روایات تحریف برگرفته از کتاب تفسیر فرات است،تنها تعداد 17روایت از 775روایت این تفسیر،در ارتباط با(طیف بحث)تحریف است و نه بیشتر.
زمینه ها و عوامل مهجوریت امیرمؤمنان على علیه السلام پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تا شهادت آن حضرت در این مقاله با روش توصیفى تحلیلى و با رویکرد قرآنى و تاریخى بررسى شده است. زمینه هاى مهجوریت حضرت على علیه السلام عبارت است از: ضعف بصیرت و راسخ نبودن ایمان تازه مسلمانان، کوتاهى خواص اهل حق، و اطاعت نکردن ایشان از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به خاطر اجتهاداتى که در برابر دستورات آن حضرت داشتند. عوامل مهجوریت حضرت على علیه السلام عبارت است از: جریان نفاق اموى که تا سال هشتم با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله جنگید؛ کینه توزى برخى از مسلمانان به خاطر کشته شدن بستگانشان در جنگ هاى صدر اسلام به دست امیرمؤمنان علیه السلام؛ حسادت و تعصبات قبیله اى؛ دنیاطلبى برخى از اصحاب که حضرت على علیه السلام را مانع رسیدن به کام یابى هاى مادى خود مى پنداشتند.