فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله رؤیت خداوند در کلام، حکمت و عرفان اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در حالی که به نظر نمی رسد در علم کلام، دغدغه ای برای جمع میان موافقان و مخالفان رؤیت خداوند با بصر وجود داشته باشد، عارفان برای جمع میان رؤیت بصری و بصیرت شهودی تلاش فراوانی کرده اند. نمونه کامل این تلاش ها را می توان در تأویل دو آیه «مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی» و «مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَی» در سوره نجم ملاحظه کرد که ویژگی های دیدار پیامبر با جبرئیل را در سفر روحانی یا معراج خود حکایت می کنند. از میان عارفان مسلمان، فرغانی در مشارق الدراری با تصریح به اتحاد دیده و دل، آیه دوم را نمونه ای از رؤیت خدا با چشم سر که با دیده دل یگانه شده می بیند. سید حیدر آملی نیز با تأویل آیه دوم به سفر چهارم از اسفار اربعه، دیدن بصر را به مقام بازگشت و از وحدت به کثرت خلق مربوط می داند. در این سیر، سالک با چشم، گوش و زبان الهی می بیند، می شنود و سخن می گوید؛ بنابراین در قرآن و عرفان، میان ادراک حسی و شهود عرفانی، نوعی رابطه عمیق و پیوند هم افزایی وجود دارد.
پیرامون علم و عرفان
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۶ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی وجوه هستی شناختی و معرفت شناختی انسان کامل در آرای ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
نماز و نیاز عارفانه
الفاظ و معانی عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارتباط وثیق میان «لفظ» و «معنا» موجب می شود تا ذهن آدمی به سرعت از لفظ به معنا منتقل گردد و از این طریق انتقال معانی صورت گیرد. خاستگاه و ماهیت این ارتباط و گونه دلالت لفظ بر معنا، همواره مورد توجه بوده و اندیشمندان فراوانی را در هریک از حوزه های زبان شناسی، فلسفه زبان، روان شناسی، منطق، اصول و عرفان به خود مشغول داشته است.
در عرفان اسلامی نیز، از جمله مباحث زیربنایی و مهم، مباحث مربوط به زبان عرفان و به طور خاص بحث الفاظ و معانی عرفانی و رابطه میان لفظ و معنا، به ویژه در «نمادهای تصویری» عرفانی است. این بحث، هم برای علاقه مندان به مباحث نظری عرفان، هم برای اهل راه و سلوک و هم برای عرفان پژوهان، دارای اهمیت و بر مباحث بسیاری، مستقیم یا غیر مستقیم، اثرگذار می باشد.
ذکر این نکته ضروری است که تفاوت های ماهوی عرفان با سایر دانش های مبتنی بر حس و عقل موجب تفاوت های فراوانی در وضع و دلالت الفاظ و نیز بحث های پیرامونی آن، همچون حقیقت و مجاز و ... شده است که عدم توجه به این تفاوت ها، ریشه بسیاری از بدفهمی ها و مخالفت ها با عرفان بوده است. این نوشته بر آن است تا با بهره گیری از مبانی و کلمات اهل معرفت، به ویژه با تأکید بر اندیشه های دو حکیم و عارف جامع نگر معاصر؛ حضرت امام خمینی و آیت الله جوادی آملی، به سهم خویش، تصویری منسجم و سامانمند به این بحث مهم عرفانی ارائه دهد.
دیدگاه عطار نیشابوری در خصوص عدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله عدم به موازات مسأله وجود، یکی از مهم ترین مباحثی است که همواره در شمار افکار اصلی فلاسفه و عرفا بوده است. عطار نیشابوری، با تسلط در مبانی حکمت و عرفان اسلامی، دیدگاه خود را در خصوص عدم با اشارات لطیف و مضمون آفرینی های ظریف به وضوح نمایان ساخته است. از دیدگاه عطار؛ «عدم، عدم به نام است» و در واقع یک مرحله از مراحل ظهور نور وجود به شمار می آید. وی در استدلالی دیالکتیکی بیان می کند: ورای ذات حق چیز دگری نیست و دو عالم فرزند عدم اند و ندر نگاه عشق است که عدم و وجود یکسان می گردد. این پژوهش که به روش اسنادی انجام شده، نخست نگرش های بزرگان در خصوص رابطه عدم و وجود، قلمرو معنایی عدم، خاستگاه مطلق هستی و چشم انداز معنایی فنا و مرگ رت مورد بررسی قرار داده است. سپس با ذکر اشعاری از عطار به جهان بینی وی در این زمینه پرداخته است؛ زیرا در پرتو شناخت دقیق سهم معرفتی عطار، از عدم می توان بسیاری از دقایق و نکات تصوف و عرفان اسلامی را تجزیه و تحلیل نمود.
نقش نگاه هستی شناختی ابن عربی در تبیین چیستی و هستی وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
چیستی و هستی وحی در قلمرو اسلامی از مسائل غامضی است که علما و اندیشمندان برای تبیین و تحلیل آن نظریات گوناگونی ارائه کرده اند. در این میان تبیین ابن عربی از وحی، جایگاهی ویژه یافته و کانون توجه سایر اندیشمندان قرار گرفته است. در این مقاله نخست برخی مباحث پیرامونی وحی از جمله مفهوم شناسی وحی، ضرورت وحی، مراتب وحی و رابطة وحی و مکاشفه را بررسی کرده ایم و ازآنجاکه تحلیل ابن عربی از کیفیت نزول وحی با نگاه هستی شناسانة او گره خورده است، با مبنا قرار دادن این نگاه ویژه ابتدا توضیحی مختصر در این باره بیان داده ایم و سپس با ارائة چهار ویژگی اساسی وحی که آنها را از همان نگاه هستی شناختی محی الدین برگرفته ایم، به تحلیل و تبیین کیفیت نزول وحی و حقیقت آن از دیدگاه ابن عربی پرداخته ایم.
بررسی تطور تاریخی ولایت تکوینی از حکیم ترمذی تا ابن عربی در متون منثور عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه در افکار عارفان نخستین داشته است. این مقاله با روش « ولایت تکوینی » تعبیر نوظهور توصیفی تحلیلی و با استناد به آثار صوفیان نشان داده است که حکیم ترمذی اولین صوفیی بود که بدون وارد کردن افکار فلسفی مسأله ولایت را مطرح کرد. عارفان پس از وی، از جمله طوسی، کلاباذی، ابوطالب مکّی، سلّمی، قُشیری و هجویری نیز به صورت اجمالی به این مسأله پرداختند، اما اندیشه ترمذی را دنبال نکردند. ولایت تکوینی در اندیشه آنان به معنای تصرفهای تکوینی غیرعادی اولیای الهی بوده است. نجمالدین کبری تا حدی به اندیشه ترمذی نزدیک شد و از رابطه ولی با اسمای الهی سخن گفت. ابنعربی ضمن پذیرش اندیشه ترمذی به سؤالهای وی پاسخ گفته و با تلفیق برخی از مبانی فلسفه مشاء انسجامی بیش از پیش به موضوع ولایت داد؛ بنابراین اندیشه ولایت تکوینی از ترمذی تا ابنعربی همراه با تطور تاریخی بوده است.
در شعاع ولایت
ضرورت وجود انسان کامل در نظام هستی در عرفان نظری با تکیه بر آراء امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهر یک از اصحاب کلام، فلسفه و عرفان به روش خاص خویش به تبیین و اثبات ضرورت وجود انسان کامل پرداخته اند. متکلمان به «قاعده لطف» استناد کرده اند. فلاسفه به وسیله «قوه قدسیه حاصل شده برای عقل مستفاد» و نیز «حکمت خدا» وجود انسان کامل را اثبات می کنند، اما عرفا این دلیل وجود را ضرورت ظهور غیب الغیوب و عیان شدن تفصیلی اسم اعظم «الله» می دانند.
از دیدگاه عرفا و از جمله امام خمینی; دلایل ضرورت وجود انسان کامل از این قرار است: ضرورت ظهور ذات حق تعالی در مظهری تام، ضرورت وجود مثل اعلای ذات الهی، ضرورت وجود حلقه اتصال ذات الهی با کثرات، ضرورت ظهور کثرات و کائنات.
مقایسه دستورات عرفانی خواجه عبدالله انصاری و قواعد رهبانی بندیکت قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، دستورات بندیکت قدیس (480- 547 م) به شاگردان راهبش و رهنمودهای عرفانی خواجه عبدالله انصاری (396- 481 ه.ق) با تأکید بر کتاب قواعد بندیکت و منازل السائرین خواجه مقایسه شده است. این مقایسه با روش توصیفی- تحلیلی به هدف آشکار کردن همگرایی و هم سنخی دو شخصیت انجام شده است. اهمیت این موضوع با توجه به جایگاه تأثیرگذار این دو شخصیت در دو دین و نیاز موحدین به همگرایی، روشن می شود. در این مقایسه تنها به رهنمودهای عرفانی و رهبانی دو طریقه پرداخته می شود. بیداری، توبه، تعقل، یاد مرگ و روز قیامت، دوری از دنیا، ترک گناه، اخلاص نیت، تسلیم، صبر، اخلاق، تواضع، ذکر و محبت از دستورهای سلوکی مشترک بندیکت و خواجه است که مورد مقایسه قرار گرفته است. بندیکت و خواجه در مسائلی درباره توبه و نگرش به دنیا اختلاف دارند. از مجموع مباحث نتیجه می شود که آراء بندیکت و خواجه در مؤلفه های بسیاری، یکسان یا شبیه هستند. سپس شباهت ها و تفاوت ها تحلیل شده است. ریشه مشابهت رهنمودهای سلوکی بندیکت و خواجه این است که خاستگاه معرفتی آن دو، ادیان آسمانی مسیحیت و اسلام است که بر اساس فطرت مشترک انسانی هستند.
جایگاه هستی شناسانه ملائکه نسبت به انسان کامل
حوزههای تخصصی:
بی شک نظام هستی توسط وسایط و رسولانی از جانب حق تعالی اداره و تدبیر می شود؛ برخی از این رسولان ملائکه هستند و در سراسر هستی از ابتدای تعینات خلقی حضور دارند. حضور ایشان در اولین مرتبه هستی موجب قرب و جایگاه ویژه ای برای آنها شده است. انسان ها نیز با اینکه در آخرین مرتبه هستی، یعنی عالم ماده جای گرفته اند، قادرند با سلوک و ابزار معرفتی به مراتب بالا صعود کرده، خود را قرین عوالم علوی کنند. در این میان، انسا ن های کامل به دلیل برخورداری از جامعیت اسمایی، به عنوان عالم اکبر و واسطه فیض بر سایر مخلوقات شرافت می یابند و در کمالاتی سیر می کنند که حتی کرّوبین و مقربین از ملائکه، هیچ گاه به رتبه وجودی ایشان نائل نمی شوند. ازاین رو، ملائکه در اصل خلقت و ادامه حیات خود، به انسان کامل نیازمندند و دائم در محضر و خدمت او می باشند؛ چراکه ایشان شأنی از شئون انسان کامل هستند.
تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی اندیشة رسمی فیلسوفان معاصر خود، یعنی عارضی بودن تعلق نفس به بدن را رد کرده است؛ ایشان این نظریه را که نفس در ذات خود احتیاجی به بدن نداشته و قابل انفکاک از آن است را نمی پذیرد. وی برای اثبات تعلق ذاتی نفس به بدن، به عنصر شهود و آموزه های شریعت، تمسک جسته است. وی همچنین از مسئله «برزخیت کون جامع» و قاعده آفرینش انسان بر صورت الهی و غیر آن بهره می برد.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به موضوع تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی می پردازد.
تبیین عقلانی فنا در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عارفان در مسیرسلوک الی الله، منازل و مقاماتی را پشت سر می نهند که فهم آنها برای غیر اهل عرفان، خالی از صعوبت نیست. به همین دلیل اغلب متفکران می کوشند تا با تکیه بر مبانی فکری و نظری خویش، تبیین (explanation) یا توضیحی فهم پذیر از حالات و تجربه های عرفانی به دست دهند. اما توفیق این تبیین ها کاملا تحت تأثیر قوت و توانمندی مبانی مذکور قرار دارد. یکی از مقامات عرفانی که فهم خردپسند آن برای غیر اهل عرفان بسیار دشوار بوده و به همین دلیل نظریه های مختلفی در تبیین آن مطرح شده است، مقام یا حال «فنا» است. دستاوردهای مختلف علمی و فلسفی، دستمایه های درخوری برای تبیین فنا در اختیار می نهند که در جای خود ارزشمندند, اما این نوشتار کوشیده است تا نشان دهد تنها تبیین موفق در این مسئله، تبیینی است که بر پایهٴ اصول حکمت متعالیه و عرفان نظری ارائه شده است.
بررسی تطبیقی فقر در حکمت متعالیه و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از فقر موجودات ممکن، در هر دو حوزه ی فلسفه و عرفان، سخن بسیار است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه قرابت بیشتری با عرفان اسلامی دارد و فقری که در این دو حوزه تعریف و تبیین می شود بسیار به یک دیگر نزدیک اند. در حکمت متعالیه، بر پیشانی موجودات ممکن داغ فقر و هلاکت ذاتی خورده است، به گونه ای که عین ربط به علت خویش اند و از خود هیچ ندارند، بلکه به تعبیر دقیق تر، خودی ندارند. در عرفان نیز جز الف قامت یار چیزی دیگر در عالم هستی هویدا نیست و آنچه از کثرت ها در سرای وجود دیده می شود از یک سو عین فقر و روسیاهی و از سوی دیگر، وجوه و شؤونات ذات حق است. در این نوشتار، به مقایسه ی معنا و مفهوم فقر در حکمت متعالیه و عرفان می پردازیم تا در هر دو حوزه، با بیان تفاوت ها و شباهت ها، حقیقت آن سوی این روسیاهی را به تحقیق بنشینیم.
صورت بندی گفتمانیِ ابن جوزی برابر صوفیان در تلبیس ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش و درک انسان نسبت به جهان و پدیده ها متأثر از نظام گفتمان هاست. رویکرد تحلیل انتقادیِ گفتمان امکان دستیابی به مناسبات تأثیرگذار در خلق متون را فراهم می سازد و الگوهای مناسبی برای بررسی، رمزگشایی و تبیین روابط بین زبان، ایدئولوژی و قدرتِ سازنده گفتمان ها ارائه می دهد. مطالعات گفتمانی از این جهت که نسبتی روشمند بین متن و دیدگاه های اجتماعی، سیاسی و مذهبی منتقدان و چگونگیِ مواجهه آنان با گفتمان رقیب را آشکار می کند، حائز اهمیت است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تحلیل گفتمان، صورت بندی های گفتمانی که عبدالرحمن ابن جوزی در کتاب تلبیس ابلیس علیه صوفیان به کار گرفته است، تحلیل و تبیین می کند. بررسی گفتمان محور تلبیس ابلیس با مشخص کردن شبکه روابط معنابخش متن، امکان به چالش کشیدن گفتمان فراگیر حاکم بر اثر و تحول در نظام تثبیت شده مفاهیم آن را فراهم می سازد. بررسی گفتمانی باب دهم تلبیس ابلیس با سازوکارهای برجسته سازی، تقلیل، حاشیه رانی، سوء تشخیص، رژیم حقیقت و استراتژی های کلامی نشان می دهد که ابن جوزی با تعمیم، تسرّی و کلی گویی و با فضای فکری خصمانه که به طور پنهان، از جانب دو قطب قویِ مذهب و قدرت حاکم تقویت شده، حکم به کفرآمیز بودن و تسلط شیطان بر اندیشه ها، رفتار و گفتار صوفیان داده است.
رویکرد قرآن به جریانهای عرفانی در جهان اسلام
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نقد و ارزیابی یکی از جریانهای موجود جهان اسلام که بنام عرفانهای کاذب شهرت دارد، پرداخته شده است. علت اصلی پرداختن به این جریان ها، آشنایی جوانها با این تفکرات منحرف در جهان اسلام می باشد. نقد و ارزیابی مبانی جریان عرفان کاذب و هم چنین آگاهی جوان از خطرات گرایش به این جریانها هدف اصلی مقاله حاضر است. در ساختار مقاله به نقش رهایی بخش و معنوی قرآن به عنوان نمونه ناب عرفان در جهان معاصر پرداخته خواهد شد و جریان عرفان حقیقی بررسی می شود. در پایان نیز الگوی سیروسلوک امام خمینی به عنوان عرفان اصیل تحلیل می شود.