ابوسلمه که از داعیان صاحبنفوذ عباسیان در عراق و خراسان بود، با آگاهی از دستگیری و قتل ابراهیم امام و فرار برادرانش، در نامهای به علویان بهویژه امام صادق، خود را خواستار واگذاری رهبری انقلاب به آنان وانمود، اما با توجه به فعل و قول امام؛ یعنی سوزاندن این نامه و شیعه ندانستن ابوسلمه، گمان میرود که او در پی توطئهای بر ضد علویان بوده باشد. امویان به دنبال یافتن رهبر شورش عراق و خراسان بودند و او میخواست که توجه آنان را به سوی علویان جلب کند و عباسیان را از تعقیب شدن نجات دهد. او همچنین میخواست بداند که کدامیک از علویان طالب خلافت است.
«اتحاد» در تفکر اسلامی، جایگاه خاصی در استمرار رسالت پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام)دارد. از اینرو، پژوهشی همهجانبه در گفتار و سیره حضرت علی(علیه السلام)، که داعی اتحاد بود، جایگاه اتحاد و ابعاد آن را در اسلام راستین نشان میدهد.
حضرت علی(علیه السلام)اتحاد را ارمغان بعثت میشمارند که از جمله آثار آن، نفی کینه و ایجاد پیوند برادری است. آن حضرت ضمن تخطئه اقوام متفرّق، یادآور میشوند که تفرقه زمینه نابودی کرامت و بزرگی و اتحاد عامل نزول فیض الهی است.
حضرت علی(علیه السلام)برای تحقق اتحاد، در هر زمینهای سفارش به وحدت میکردند و از حاکمان میخواستند با پرهیز از وضع هرگونه بدعت، سنّتهای پسندیده جامعه را در جهت وحدت امّت اسلامی پاس بدارند. آن حضرت اتحاد و اجرای عدالت را مکمّل یکدیگر میدانستند و خود برای تحقق این دو مهم، حکومت را میپذیرفتند و علاوه بر تقویت دستگاه قضا و انتخاب افرادی خاص برای قضاوت، نظارتی دقیق بر کارگزاران خود اعمال میکردند.
حضرت علی(علیه السلام)توجه به احساسات و خواستههای بر حقّ مردم را از جمله عوامل مادی و اجتماعی میدانند که زمینهساز وحدت انسانهاست. آن حضرت خدا، پیامبر، امام و رهبر، قرآن و قانون را از جمله عوامل معنوی اتحاد معرفی و بر نقش رهبر در این زمینه تأکید میکنند. نیز کفر و انحراف از حق، دنیاپرستی، زورمداری و قانونشکنی، حاکمیت فرهنگ استکبار، و پلیدی باطن را از عوامل اصلی اختلاف میدانند و در جهت رفع این عوامل نیز فرمانهایی دادهاند.