فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۵۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطابق نظر لایب نیتس، تعداد نامتناهی از جهان های نامتناهی وجود دارند که خداوند بهترین آن ها را برای خلق کردن انتخاب می کند. خود لایب نیتس از فاهمه ی الهی به مثابه ی قلمرو واقعیت های ممکن سخن می گوید. تاکنون تفاسیر متعددی از جهان های ممکن ارائه شده است. در میان این دیدگاه ها، دیدگاه فیلسوفان تحلیلی اواخر قرن بیستم از اهمیت شایانی برخوردار است. برخی از این فیلسوفان با نام طرفداران ارجاع مستقیم، به این همانیِ بین جهانی درباره ی این نظریه قائل اند. این همان بین جهانی می گوید چگونه یک فرد می تواند در تمام جهان های ممکن، هویت خود را حفظ کند. مدافع این نظر سول کریپکی است. در این مقاله، ما دیدگاه لایب نیتس را در ارتباط بین واقعیت و فردیت، در پرتو برخی نظریات معاصر در مفهوم جهان های ممکن، بررسی نموده ایم. در این جا، بیان کرده ایم که آثار لایب نیتس در پرتو برخی از این دیدگاه ها، زمانی که مورد آزمون قرار گیرند، خوانش متفاوتی از آنچه که در تلقی سطحی از این آثار است پیدا می کنند. با وجود این، نظرات لایب نیتس و کریپکی در نهایتِ اختلاف قرار می گیرند، زیرا از نظر لایب نیتس، ذات فرد شامل تمام محمولات خود است و هیچ تمایزی بین خصوصیات عرضی و ذاتی نیست، اما از دید کریپکی، آنچه برای فرد ذاتی است خصوصیات منشأ آن است.
امّت وسط از دیدگاه مفسران فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیه ۱۴۳ بقره، امت اسلام را به «امت وسط» توصیف کرده و آن را دلیل شایستگی این امت در شهادت دادن بر مردم دانسته است. در باره چیستی «وسط بودن» و مصداق «امت وسط» میان مفسران فریقین اختلاف نظر است. مفسران اهل سنت، «وسط» را به عدل، خیر و اعتدال امت اسلام در مقایسه با امت های دیگر و نیز اعتدال احکام اسلام در مقایسه با احکامِ دین یهود و نصارا تفسیر نموده و مصداق «امت وسط» در قرآن را همه مسلمانان قلمداد کرده اند، برخی نیز اهل سنت را تنها مصداق «امت وسط» می دانند. مفسران امامیه با تکیه بر قرائن و احادیث، مصداق آیه را تنها ائمه اطهار دانسته اند. مقاله حاضر، ضمن بازخوانی دیدگاه های مطرح در باره امت وسط، آنها را در بوته نقد گذاشته، در نهایت به این نتیجه رسیده است که منظور از امت وسط، تنها ائمه اهل بیت هستند که واسطه میان پیامبر و مردم اند، بر این اساس آنان در قیامت از مقام شهادت علیه مردم برخوردارند.
تعامل با بیگانگان از منظر کتاب مقدس عبری، تلمود و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مناقشات بین پیروان ادیان مختلف، افزایش یافته و موجب ناامنی در جهان شده است. توجه به متون و اندیشه های دینی و بازتاب آن در تعامل بیرونی، می تواند در شناسایی دلایل اختلاف و رفع آن مؤثر باشد. در اندیشه یهود، «بیگانگان» افرادی خارج از قوم یهود هستند و نگاه دوگانه ای در برخورد با بیگانگان وجود دارد. در گزارش های کتاب مقدس عبری(تنخ) و تلمود، از یک سو آنان، دارای نژاد پست و متفاوت از یهود هستند و از سوی دیگر، مخلوقات محترم خداوند شمرده می شوند. اکثر یهودیان، به دلیل باور به خلوص نژادی و برگزیدگی قوم خویش، با بیگانگان برخورد نامتعارف می کنند. با بررسی متون مقدس یهود، یکی از دلایل مهم تعامل نادرست یهودیان با بیگانگان، تکیه بر اندیشه های ناصواب راه یافته به متون دینی آنان است. در مقابل، قرآن کریم به همه انسان ها یکسان نگریسته، برای هیچ نژادی اعتبار ویژه قائل نمی شود، بلکه تنها تقوا و ایمان و عمل صالح موجب برتری انسان ها می باشد.
نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و تأثیرات آن در فلسفه و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
یکی از نوآوری های مهم علامه طباطبایی در فلسفه، نظریه ادراکات اعتباری است. او ادراکات اعتباری را در سه بخش: کیفیت پیدایش علوم اعتبارى از انسان، کیفیت پیدایش کثرت در علوم اعتبارى و کیفیت ارتباط علوم اعتبارى با آثار واقعى و حقیقى مورد بررسی دقیق قرار داده است. این نظریه در بُعد معرفت شناسی، می تواند بر بسیاری از مسائل در علوم مختلف تأثیری عمیق بگذارد یا دست کم گمان شده که چنین است. این تأثیر به حدی است که می توان این نظریه را از حیث تأثیرگذاری بر مسائل مختلف با نظریه حرکت جوهری ملاصدرا مقایسه کرد. نوشتار حاضر تلاشی است در راستای تبیین تأثیرات این نظریه در علوم مختلف و در صدد است، ضمن تبیین اجمالی آن، به بررسی برخی از این تأثیرات در دو حوزه فلسفه و اخلاق و نقد بعضی دیدگاه ها در این باره بپردازد.
رویکرد ابوزید بر سنت و حجیت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوزید با نگرشی هرمنوتیک، با استفاده از دو اصل تمایز دین با معرفت دینی و تاریخی نگری به بررسی سنت پرداخت. او تعریف اصطلاحی سنت و حجیت بخشی گسترده به آن را، معرفت دینی و مساله ای ساخته دانشمندان، در دوره ای متأخر از پیامبر(ص) دانست بنابراین دلیلی بر پذیرش آن ندید و آن را به نقد کشید. ابوزید با تکیه بر تاریخی نگری، پیامبر(ص) را بشری محدود به شرایط زمان و مکان، دانست و سنت نبوی را مساله ای تاریخی، که نباید از آن تبعیت کرد. از دید او سنت پیامبر غیر وحیانی و همراه با خطاهای بشری بود و حتی در عصر نبوی نیز از آن تبعیت نمی شد و به همین دلیل تدوین و جمع آوری نگردید. دیدگاه ابوزید درباره سنت، به دلیل استفاده از مبانی ناکارآمد در این موضوع و استفاده سلیقه ای و غیر علمی از آنها، همچنین بی توجهی به شواهدی که ناقض دیدگاهش بود، با اشکالات جدی رو به روست؛ به همین دلیل نمیتوان دیدگاه ابوزید درباره سنت و حجیت آن را پذیرفت.
نظام فاعلی،مهمترین شاخصه معاد جسمانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
ملاصدرا با استناد به چند اصل مهم از جمله تجرد قوه خیال و نیز قدرت نفس بر ایجاد خارجیِ صُوَر خیالی، مُدعای خود مبنی بر جسمانی بودن معاد و نیز آفرینش بدن اُخروی توسط نفس را تبیین کرده است و نحوه تحقق و کیفیتِ این بدن اُخروی را بیان می کند. بررسی و شناخت مختصات نظام حاکم بر دنیا و آخرت، ما را به این نکته رهنمون می کند که در دنیا، علیت علاوه بر علت فاعلی، به علل قابلی و مادی نیز نیازمند است. در حالی که در آخرت،علیت فقط متوقف است بر علت فاعلی. نفس نیز، از همین حیث، با اتکا بر نظام فاعلی حاکم بر آخرت،در آنجا دست به خلق هر آنچه اراده کند (از جمله بدن اُخروی خود) می زند. در عالم طبیعت، نفس این قدرت را دارد که با کاستن واردات بیرونی، به خلق صُور دست زند و اگر این نفس بتواند به مراحل تزکیه کامل برسد، می تواند همین صُور را در عالم خارج نیز ایجاد کند. همانند فعل انبیا و اولیای الهی از قبیل معجزات و کرامات. حال در آخرت، افرادی که به بهشت راه می یابند این توانایی را دارند که باتوجه به نظام فاعلیِ حاکم بر آنجا،آنچه را که پیامبران در دنیا به عنوان معجزه انجام می دادند،آنها را در بهشت به اِذن الهی انجام دهند. همچنین نفس به این علت که مجرد است و هر مجردی نسبت به مادون علیت دارد، می تواند مراحل مادون را از نظر علّی بر عهده گیرد و به آفرینش صُوَر دست بزند. این خلق صُور در عالم آخرت،بی نیاز از علل مادی و قابلی و تنها متکی بر علت فاعلی است. به همین دلیل از نظام حاکم بر آخرت، به نظام فاعلی و اراده تعبیر می شود.
نقدی بر زمینه گرائی ساختاری توجیه باور اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
مبناگرایی و انسجام گرایی اخلاقی رویکردهایی سنتی برای ساختار توجیه باور اخلاقی اند که هریک مشکلاتی دارند؛ ازاین رو، امروزه برخی فیلسوفان اخلاق مانند مارک تیمونز، زمینه گرایی ساختاری توجیه باور اخلاقی را نظریه مستقلی در عرض آن دیدگاه ها می دانند. هدف ما این است که نشان دهیم این رویکرد برای توجیه باور اخلاقی بسنده نیست؛ ازاین رو، ابتدا تفسیر توجیه و به تعبیر تیمونز، مسئولیت پذیری و تعهد را تحلیل و نقد می کنیم. سپس مهم ترین عنصرهای این رویکرد، یعنی سیاق و باورهای مبنایی زمینه ای را نقد می کنیم. نتیجه پژوهش این است که زمینه گرایی ساختاریِ توجیه باور اخلاقی نمی تواند موفق باشد و به ویژه با اندیشه های اخلاقی جوامع دین گرا ناسازگار است.
تأملی بر ارزش عقل از نگاه سلفیان و اخباریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام فرق و مذاهب تشیع امامیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام فرق و مذاهب تسنن حنابله
نظر به تقارب اندیشه دو گروه سلفیان و اخباریان، از یک سو، و تمایز مبنایی آنان، از سوی دیگر، مقایسه آرای آن ها مورد پرسش قرار گرفت که سؤال محوری جستار کنونی است. لذا، تلاش بر آن است تا جایگاه خرد در فهم مسائل دینی از نگاه آنان مورد نقد و بررسی قرار گیرد.در این بررسی معلوم شد که سلفیان تنها بر ظواهر احادیث نبوی و سیره عالمان سلف تکیه دارند و اخباریان ظواهر روایات معصومان (ع) را اصل می دانند. به علاوه، هر دو گروه تعقل و اجتهاد را در فهم مسائل دینی قبول ندارند. در نقد آرای آنان می توان گفت: اوّلاً علی رغم توصیه های فراوان نصوص دینی به تعقل و اهمیت آن، عقلانیت نزد آنان نادیده انگاشته شده است؛ ثانیاً با توجه به آیات محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و... و موضوع سندیت و دلالت احادیث و نیاز به پاسخگویی به مسائل مستحدثه، ضرورت توجه به اجتهاد امری بدیهی است.
هواشناسی غدیر: «آیا در غدیر هوا گرم بود؟»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی وحی و نبوت و امامت در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر روایات و عترت
نوشتار حاضر نقد و تحلیل شبهه ای دربارة غدیر است که اخیراً در فضای مجازی، در قالب مقاله، پرسش و نظر، با عنوان «آیا در غدیر هوا گرم بود؟» انتشار یافته است. در این شبهه با بیان اینکه واقعة غدیر مصادف با اسفندماه بوده و گرمای هوا در این فصل، بعید و بلکه غیرممکن است، ادعا شده استدلال شیعه بر انتصاب علی به عنوان جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله بی اساس است. در پاسخ به این پرسش، با بررسی اقلیمی و تاریخی غدیر و با روش تحلیلی- کتابخانه ای، اثبات می شود که ادلة امامت بلافصل علی منحصر به حدیث غدیر نیست؛ دلالت کلمة «مولا» در حدیث بر ولایت منصوص علی، متوقف بر گرمای هوا در آن روز نیست؛ گرمای هوا، در زمستان در آن منطقة جغرافیایی بُعد علمی، عقلی و یا عادی ندارد؛ روز واقعة غدیر به استناد روایات اهل سنت هوا به شدت گرم بوده است و انکار گرمی هوا، برابر با تکذیب صحت صحاح و بی تأثیر در مسئلة غدیر می باشد.
بینامتنی قرآن کریم با صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از رویکردهای مهم در پژوهش های مربوط به علم نشانه شناسی، مطالعات بینامتنی است که یادآور تعامل متون با یکدیگر است. این نوع پژوهش ها با کشف و تحلیل نشانه های رابط میان متون، به درک بهتر متن و خوانش نو از آن، کمک می کند.پژوهش حاضر درصدد شناخت و تحلیل چگونگی و میزان تأثیر قرآن کریم بر لفظ و محتوای ادعیه صحیفه امام سجاد(ع)، یکی از میراث های ارزشمند شیعه، است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی است؛ به همین دلیل پس از ارائه مباحث نظری، عملیات بینامتنی صحیفه با قرآن کریم که متن غایب در نظر گرفته شده، تحلیل و بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این تعامل، بیش تر به صورت نفی متوازی و نفی جزئی اس ت و در نمونه های اندکی، نفی کلی به کار رفته است. بنابراین پیوندی ناگسستنی میان سخنان امام و قرآن کریم وجود دارد و امام (ع)، علاوه بر الفاظ قرآن کریم، ضمن تعاملی آگاهانه، از محتوای آیات نیز بهره های فراوان برده اند.
تحلیلی بر معناشناسی واژه «کَبَد» در قرآن کریم با الهام از روش توشیهکو ایزوتسو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن علوم قرآنی کلیات مفهوم شناسی
گام نخست برای دست یابی به معارف قرآن کریم، شناخت دقیق معانی واژگان آن است. در سال های اخیر با رواج رویکرد معناشناسی در مطالعات قرآنی، شیوه ای نو در این عرصه پدید آمده است. هدف این شیوه، اکتشاف معنایی است که در لایه های متن نهفته شده است تا بتوان از طریق ساختار الفاظ قرآن، معنای دقیق و جامع واژه مورد نظر را استخراج نمود. از مشهورترین این روش ها، روش ایزوتسو است. این مقاله با استفاده از روش ایشان و تکمیل آن در بخش های ارتباط آیات در محدوده سوره و در قرآن کریم، نخست واژه «کَبَد» را از منظر لغوی و سپس معناشناسی بررسی و با استفاده از واژگانِ با معنای نزدیک، متضاد و موازنه ساختاری متن، در چند مرحله آن را تجزیه و تحلیل نموده و به این نتیجه رسیده است که مغایر مفهوم متداول واژه کَبَد، این واژه معنای منفی در بر ندارد و به محدودیت های عالم ماده و حکمت الهی در اختیار انسان اشاره دارد.
نسبت اختیار و تعین گرایی علّی در نگاه فیلسوفان تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا اختیار و تعین گرایی علّی با هم سازگارند؟ این پرسش مهم ترین پرسشی است که امروزه در کانون مباحث مربوط به اختیار خودنمایی می کند. این پرسش به این دلیل رخ می نماید که تعین گرایی علّی ما را با دوراهی چالش برانگیزی مواجه می کند که انتخاب هر یک از راه های آن، ما را به انکار اختیار سوق می دهد: (۱) تعین گرایی علّی یا صادق است یا صادق نیست؛ (۲) اگر تعین گرایی علّی صادق باشد، اختیار نداریم، زیرا تمام کارهای ما (از جمله اراده) نتیجه تخلف ناپذیر علّت های سابق خواهد بود؛ (۳) اگر تعین گرایی علّی صادق نباشد، اختیار نداریم، زیرا همه رویدادها اتفاقی خواهند بود و در نتیجه نمی توان آن ها را به فاعلی نسبت داد؛ (۴) بنابراین اختیار نداریم. در پاسخ به این ذوحدّین، یا باید نشان داد دست کم یکی از گزاره های (۲) و (۳) اشتباه است و یا منکر اختیار شد. نوشتار حاضر نگاهی به مباحث فیلسوفان تحلیلی معاصر درباره این پرسش انداخته و دیدگاه های آنان را دسته بندی و به اجمال معرفی کرده است و در پایان، با ذکر نکاتی، به مقایسه دیدگاه های فیلسوفان غربی با دیدگاه های متفکران اسلامی و بررسی تفاوت ها و شباهت های آن ها پرداخته است.
مبانی تاریخمندی قرآن و تحلیل و نقد مبنای وحی شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخمندی قرآن مبانی و ادله مختلفی دارد؛ در این مقاله ضمن برشمردن کل مبانی به یک مبنا به تفصیل پرداخته خواهد شد و آن مبنای وحی شناختی تاریخمندی قرآن است. رابطه وحی با واقعیت های عینی زمان نزول و تأثیرپذیری یا عدم تأثیر پذیری وحی از آنها، از جمله موضوعات مهمی است که در سده اخیر مجادلات و شبهات زیادی را سبب شده است. پذیرش تأثر قرآن از واقعیات زمانه بدون شک یکی از مبانی نظریه تاریخمندی قرآن است؛ نظریه ای که بشری شدن و قابل نقد و رد بودن قرآن یا برخی از آموزه های آن را به دنبال داشته و تنها منبع غیرمحرف آسمانی را از جهات دیگری زیر سؤال می برد. مطابق این مبنا وحی حیث دیالکتیک با واقعیت های زمان نزول دارد و به تبع آنها نازل شده است؛ به نحوی که اگر آن واقعیت ها دگرگون بود وحی هم متفاوت می شد؛ محور نقدها در این مقاله بر نفی حیثیت دیالکتیکی وحی است و در ادامه نحوه تعامل وحی با واقعیت های زمان نزول تبیین شده است.
دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره نهاد انسان در قرآن (تفسیر آیة فطرت)
حوزههای تخصصی:
ازنظر آیت الله جوادی آملی، انسان متوجه کمال و جمیل مطلق است. این حالت بنی نوع انسان است که خدای تبارک و تعالی جبلی انسان را بر آن مفطور کرد. فطرت انسانی بر کمالات نورانی مخمور است که باارزش ترین سرمایه وجودی اوست و هیچ مخلوقی از آن بهره ندارد؛ ازاین رو، انسان همچون چشمه ای جوشان است که می تواند جوی هایی را سیراب کند. خدای سبحان براساس ارزش وجودی انسان به او امر فرمود که قعود و قیام خویش را متوجه دین قیّم کند تا قوام یابد و توجه خود را سوی دین حنیف کند تا همواره در صراط مستقیم حق بماند. هرچند آیه ابتدا با فعل امر مفرد آمده؛ اما از فعل بعدی که جمع است، تعمیم ثابت می شود.
از فرمان خدا دو نکته به دست می آید: 1) این توجه باید همراه با معرفت باشد؛ 2) قوام امت مرهون توجه آنان به دین قیم است. فطرت انسان و دین الهی هیچ تهافتی ندارند، بلکه سنخ واحدی دارند.
خلاقیت علامه در تفسیر قرآن به قرآن به کمک روایات مأثور از معصومین(علیهم السلام) در تبیین این آیات تجلی می کند که ایشان بین فطرت پاک و غیرمشوب به باطل با دین حنیف هیچ تنافری نمی بیند و معتقد است شهادت اولیه انسان همان ندای درونی فطرت است؛ بدین ترتیب، بین آیه ذر و آیه فطرت ارتباط برقرار می کند؛ درحالی که بسیاری از مفسران در این کار موفق نبوده اند. در این پژوهش، افزون بر اشاره به نکات بدیع درباره فطرت، اثبات می کنیم دیدگاه استاد شباهت آشکاری با اندیشه علامه دارد و نظر برخی مفسران، مانند فخر رازی را برنمی تابد.
تفاوت تعبیر در آیات مشابه قرآن بر پایه تخطی از اصول همکاری گرایس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز قرآن پژوهان و مفسران مسلمان در پی یافتن اسرار حِکمی، نکات بلاغی، و پیام های ضمنیِ نهفته در تعبیرات و ساختارهای قرآنی بوده اند. در این میان، آیات متشابه لفظی که در آن ها با تکرار یک مفهوم با اندک تفاوت لفظی و دستوری روبه روییم از جایگاهی ویژه در این گونه مطالعات برخوردار بوده اند. از آنجا که تبیین اختلاف دو جمله مشابه بیشتر به سطح مراد جدی گوینده یا نویسنده مربوط می شود، بررسی آیات مشابه نیز باید از این دریچه انجام گیرد. در میان علوم جدید، دانشی که به بررسی معنای مورد نظر تولیدکننده گفته بپردازد، علم کاربردشناسی است. از جمله مؤلفه هایی که در سال های اخیر وارد این دانش شده و مباحث مفصلی را به دنبال داشته است، موضوع معنای ضمنی یا تلویح است. تلویح مقصودی است که متکلم از تولید یک پاره گفت در نیت دارد و در جمله تنها به آن اشاره شده است و از این رو مخاطب باید با توجه به قرائن زبان شناختی، بافت و تلاش فکری خود، آن معنا را استنباط کند. در این نوشتار در صددیم با استفاده از اصول همکاری پیشنهادی گرایس، به استخراج تلویحات محاوره ایِ نهفته در برخی آیات مشابه لفظی پرداخته و از این منظر تفاوت معنایی این آیات را ترسیم نماییم.
نقد و بررسی رویکرد معرفت شناسانه آلستون درباب تجربه ی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مخدوش شناخته شدن براهین اثبات وجود خداوند در عصر روشنگری، برخی از الهی دانان مسیحی بر آن شدند تا برهانی از طریق تجربه ی دینی بر وجود خداوند اقامه کنند. ویلیام. پی. آلستون طرحی درباب اعتبار معرفت شناختی تجربه ی دینی پیشنهاد کرد که می توان دو رکن اساسی آن را چنین بیان کرد: اصل توجیه در بادی نظر و مشابهت ادراکات حسی و ادراکات عرفانی در کاستی ها و قوت ها. هدف این نوشتار بررسی و نقد این رویکرد، ازطریق مطالعه ی مقالات و کتب آلستون و نیز مقالاتی است که درباره ی اندیشه های وی نوشته شده است. ادعای اصلی نگارنده این است که هرچند باور به محتوای تجربیات دینی برای صاحبان این تجارب توجیه پذیر است، به سختی می توان توجیهی بین الأذهانی برای این قبیل باورها تصور کرد. در پایان خواهم گفت رویکرد معرفت شناسانه به تجربه ی دینی تاکنون رویکرد موفقی نبوده است.
از علم دینی تا اخلاق پزشکی دینی؛ مفاهیم و مبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق حرفه ای اخلاق پزشکی
در این مقاله بر آن هستیم پس از تبیین مفهوم علم دینی، اخلاق پزشکی دینی را معنا کرده، تشابه و تفاوت آن را با دانش اخلاق پزشکی غیر دینی نشان دهیم. روشن است که توجه به باورهای بیماران و کادر درمانی در تصمیم گیری پزشکی برای درمان یا چگونگی درمان بیماران، رابطه ای دائمی با دینی بودن اخلاق پزشکی ندارد؛ اما پذیرش اخلاق پزشکی دینی، می تواند ضمن تغییر نگاه به انسان در فرایند درمان، بسترساز تدوین اصول رفتاری کادر درمانی با بیماران بر اساس باورهای آنان باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد با پذیرش مفهوم علم دینی قادر خواهیم بود تعریفی مستقل از اخلاق پزشکی دینی در برابر اخلاق پزشکی غیر دینی ارائه دهیم که بر اساس آن، حقوق و وظایف متقابل بیماران و کادر درمانی بر اساس آموزه های دینی تبیین و تعیین می شوند؛ آموزه هایی که مبتنی بر اصول هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی تعریف شده در ساحت دین هستند.
دیالکتیک روشنگری و اسارت انسان
حوزههای تخصصی:
عقلانیت خودبنیاد که اساس عصر روشنگری را پایه نهاد، عقلانیّتی ریاضی وار و ابزاری بود. از این رو، کاملاً در خدمت جنبه های مادی و طبیعی انسان قرار گرفت و از ابعاد الوهی او به بهانة نفی اسطوره های حاکم بر سوژة انسانی احتراز جست. این عقلانیت ابزاری و کمیّت محور، که نخست در فلسفة دکارت و نظریة ثنویت گرایانة او (سوژه ابژه) خودنمایی کرد و سپس در فلسفه کانت به اوج والایی خود رسید، عقل آدمی را دارای ساختاری نظام مند می پنداشت که به شناخت منطقی ابژه ها قادر بود، ولی در فرجام عصر روشنگری بواسطة ریاضی وار نگریستن و اندیشیدن، سوژه و ابژه هر دو در چنبرة کمیّت و ابزاروارگی گرفتار شدند و حتی سوژه ای که باید اعمال نظر و عمل می کرد، خود ناخواسته و ناخودآگاه به ابژة عملِ سوژه های گفتمان حاکم (لیبرال سرمایه داری) بدل شد و حتی آزادی و اختیار خویش را نیز کاملاً از کف نهاد. منتقدان مدرنیته، به ویژه متفکران مکتب فرانکفورت، اغلب از این زاویة دید، عقلانیتِ تکنیک محور روشنگری را به نقد کشیده اند. در این مقاله، با تکیه بر آرای دو تن از برجستگان این مکتب انتقادی، یعنی آدورنو و هورکهایمر، اسارت انسان را در نتیجةِ اعمال عقلانیت ابزاری عصر روشنگری به تصویر کشیده ایم.
بررسی تحلیلی ترجمه پذیری اسماء الهی در آیة بیست و سه سورة «الحَشر» با استناد به ترجمة آندره شوراکی و کازیمیرسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برگردان اسماء الهی از زبانی به زبان دیگر، بسیار دشوار و به باور شماری از نظریّه پردازان معاصر عرصة ترجمه، کاری نشدنی است. ولی از آنجا که یکی از راه های آشنایی با پروردگار، قرآن است و او از طریق صفات خود به معرّفی خویش در این کتاب مقدّس می پردازد، ترجمة آن لازم و واجب است. امّا در عین حال، ترجمه ای نادرست از اسماء الهی می تواند ذهن خواننده را تحت تأثیر قرار دهد و تصوّری غلط و مبهم از خداوند در او ایجاد نماید. در این مقاله، سعی بر آن است تا با بررسی تحلیلی مقایسه ای ترجمة اسماء خداوند در آیة بیست و سه سورة «الحَشر» از سوی آندره شوراکی و کازیمیرسکی، به ترجمه پذیری ویا ترجمه ناپذیری آن بپردازیم. به منظور نیل به این مقصود، با استناد به کتب لغت، تفسیر و لغت شناسی، و با عنایت به تفاوت های ظریف معنایی واژگان از منظر ریشه شناسی و زبانشناسی، برآنیم تا به بررسی و تحلیل معادل های انتخابی این دو مترجم بپردازیم. این پژوهش نشان می دهد که در بیشتر معادل گزینی ها، توجّه کافی به ریشه و معنای صحیح اسماء الهی صورت نگرفته است و ترجمة تفسیری و یا اضافه کردن یک قید و یا صفت تأکیدی به معادل انتخابی در زبان مقصد، می تواند به عنوان راهگشایی در درک ترجمه دقیق اسماء الهی پیشنهاد شود.