رهبانیت به معنای کنارهگیری و انزوا از صحنه اجتماع و پرداختن به عبادتها و ریاضتهای طاقتفرسا، در آیین مسیحیت دارای سابقهای بس طولانی است، به گونهای که این پدیده در شکل رسمی خود از قرن سوم میلادی آغاز شد و تا عصر حاضر ادامه دارد. هدف از این نوشتار آشنایی با پیشینه این پدیده نابهنجار و فرقههای منتسب به آن و نیز مناسک برخی از این فرقههاست. فرقههای رهبانی برای حضور افراد در حلقه خود، شرایط ویژهای را وضع نمودهاند و اعمال بسیار سخت و خشنی را بر نوآموزان خود تحمیل میکنند. رهبانیت نه تنها موفقیت قابل توجهی به دست نیاورد، بلکه بر اثر زیادهروی در ریاضت بر نفس، مبتلا به ناهنجاریهای اجتماعی و حتی اخلاقی نیز شد. از اینرو، در برههای از زمان، کلیسای مسیحیت نیز به مخالفت با چنین فرقههایی برخاست. دین مبین اسلام با راه یافتن امثال این فرقهها در جامعه مسلمانان به شدت مخالفت نموده است.
سابقه تاریخی سنت گرایی به عنوان یک جریان فکری که به دست اندیشمندانی چون رنه گنون، کوماراسوامی و شوان، هویت مستقلی یافت، به کمتر از یک قرن برمی گردد. مهم ترین اعتقاد سنت گرایان، عقیده به حکمت جاودانه ای است که لب تمام ادیان است و هر سنتی، تجلی خاصی از آن می باشد. آنها به وحدت متعالی ادیان نیز باور داشته، می گویند: ادیانی که منشا الاهی دارند، در راستای رستگار کردن بشر در عرض همدیگرند. آنها بین ظاهر و باطن دین، تفکیک قایل می شوند و گوهر و باطن ادیان را واحد می دانند. این مقاله پس از تبیین تئوری سنت گرایان، درصدد است چالش هایی را که این تئوری با آن روبروست، آشکار سازد. عدم ارایه ضابطه ای دقیق برای شناخت اصالت یک سنت، ابهام در همسانی بُعد درونی ادیان و چگونگی رابطه بین بعد ظاهری و باطنی یک دین، ازجمله این چالش ها هستند. عرفان نظری نیز تئوری وحدت متعالی ادیان را برنمی تابد و در بینش عرفای اسلام، ادیان در عرض هم نیستند؛ بلکه دین اسلام، کامل ترین تجلی الاهی برای بشریت است