فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۲٬۱۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله استدلال بر امکان ادراک بی واسطه ی خداوند از طریق علم حضوری از دیدگاه فلسفه ی ملاصدرا است. این نوع ادراک مستقیم و بی واسطه می تواند توجیه معرفت شناختی باور به خدا را فراهم نماید. در این نوشتار چگونگی کارکرد علم حضوری در رابطه با توجیه معرفت شناختی باور به خدا و هم چنین اهمیت نقش علم حضوری در معرفت شناسی دینی نشان داده خواهد شد. صدرا به عنوان یک فیلسوف شیعی در مکتب جدید فلسفی اش، حکمت متعالیه، براساس الاهیات شیعی تلاش کرده است برای توجیه ادراک بی واسطه ی خدا از طریق علم حضوری استدلال نماید. در این مقاله هم چنین به تعدادی از نقدهای مهمی که بر ادراک بی واسطه ی خداوند که از نظر معرفت شناختی توسط ملاصدرا ادعا شده است؛ پرداخته خواهد شد.
وجوه شیعی فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر کلامی شیعی با ویژگی های متعددی شناخته می شود که سه شاخص عصمت، امامت و اجتهاد، از مهم ترین آنها به شمار می آید. این هرسه عنصر اعتقادی در فلسفه فارابی از جایگاه خاصی برخوردارند و بنیان های نظام فلسفی او، به ویژه فلسفه سیاسی وی را تشکیل می دهند. نظریه نبوت وی نیز هم از ناحیه علم و نظر و هم از ناحیه عمل، متضمن عصمت حداکثری است. امامت و اجتهاد نیز در فلسفه سیاسی وی به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است. او نه تنها به اجتهاد پویا پرداخته، بلکه قائل به نقش حکومتی و ریاستی مجتهد واجد شرایط است.
دیدگاه سهروردی و ملاصدرا دربارة علیّت مثل و عالم خیال منفصل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق و صدرالمتألهین، از یک سو به عالم مثال منفصل قائل بوده؛ و از سوی دیگر، به اثبات نظریة مثل افلاطونی و ارباب انواع پرداخته، و آنها را علّت عالم ماده و افراد مادی هر نوع دانستهاند. پژوهش حاضر ضمن بررسی و نقد براهین شیخ اشراق و ملاصدرا در باب اثبات علّیت ارباب انواع نسبت به افراد مادی، از طریق سنخیّت علّت و معلول؛ نظریة ملاصدرا در علوم حسّی و خیالی (نظریة ابصار) و نیز امتناع طفره در نظام آفرینش، به اثبات علّیت عالم مثال نسبت به عالم ماده پرداخته است. از این رو، بر خلاف دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا، عالم مثال علّت عالم ماده است، نه عقول متکافئه. در نتیجه، علاوه بر مثل افلاطونی موجود در عالم عقل، ارباب انواع در عالم مثال نیز موجود هستند. این موجودات مثالی علّت عالم ماده میباشند و خود، معلول ارباب انواع موجود در عالم عقل هستند.
نگاهی به ماهیت نفس و چگونگی تعلق آن به بدن در فایدروس و حکمت الاشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه افلاطون و سهروردی در موضوع ماهیت نفس و چگونگی تعلق آن به بدن دارای اشتراکات نظری هستند، درعینحال تفاوت های بنیانی در آرا و نیز شیوه آنها وجود دارد. در این مقاله ابتدا به عالم نفس که از دیدگاه هر دو فیلسوف منشأ نفس انسانی است، پرداخته شده، سپس نظرات آندو در مورد ماهیت نفس و همچنین نظرات و استدلال آنها در مورد حدوث و قدم روح بیان میشود. سهروردی معتقد به حدوث نفس انسانی بوده و نظر افلاطون در مورد قدم روح را که در فایدروس آمده، در حکمتالاشراق نقد و رد مینماید. در ادامه چگونگی تعلق آن به بدن از دیدگاه هر دو فیلسوف بررسی میگردد. شیوه افلاطون برای بیان مسئله روح، بیشتر در قالب اسطوره و تمثیل میباشد، ولی بیان سهروردی فلسفی، با رنگ علمی است و روشنگر این مطلب میباشد که آرای فلسفی سهروردی رونوشتی از آرای افلاطون نیست، بلکه او دارای استقلال رأی و نظرات متفاوت و بدیعی در فلسفه می باشد.
فرجام نفوس انسانی پس از مرگ بدن در اندیشه ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله سرانجام انسان پس از مرگ بدن (با توجه به گرایش به جاودانگی) و بقای نفوس انسانی یا پذیرش فنا و بطلان آنها با فنای بدن، یکی از مسائل مورد توجه در فلسفه است. فلاسفهای همچون ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا در تبیین این مهم، مراتب و اقسام نفوس بعد از مرگ را ترسیم، و سرانجامِ هریک را تبیین نمودهاند. شیخالرئیس پس از فارابی و مقدم بر سایر حکیمان مسلمان به تقسیم نفوس انسانی پس از مرگ اهتمام ورزید. تحلیل سهروردی و ملاصدرا در این مسئله - با وجود اختلاف تعابیر جزئی - مشابه تحلیل سینوی است. تکیه بر بقا و جاودانگی نفوس کامل در علم و عمل و نقش بیواسطه یا باواسطه عقول بهویژه عقل فعال در آنها، مورد وفاق هر سه فیلسوف است؛ اما در مورد نفوس ناقص، ابنسینا تعلق به اجرام فلکی، سهروردی حضور در عالم صور معلقه و ملاصدرا حضور در عالم خیال را مطرح میکند.
صادر اول از دیدگاه پروکلس و صدر المتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل فلسفی برای همه مکاتب، از جمله مکاتبی که قائل به مبدئی الهی و واحد برای عالم هستند، تبیین کیفیت پیدایش عالم و چگونگی صادر شدن کثرات از واحد است. در این میان، فلاسفه مسلمان با توجه به اصل توحید، همچنین لزوم سنخیت میان علت و معلول و بر اساس قاعده الواحد به بحث درباره صادر اول پرداخته اند. صدرالمتالهین یکی از فلاسفه مسلمان است که برای نخستین بار صادر اول را وجود می داند. در میان فلاسفه غرب نیز برای نوافلاطونیان دغدغه اصلی، چگونگی کثیر شدن واحد است. پروکلس (ابرقلس- بروقلس. 410-485م) یکی از مهمترین نوافلاطونیانی است که در قرن پنجم پس از میلاد می زیسته است. وی که مهمترین شخصیت نوافلاطونی پس از فلوطین است، سالیان دراز ریاست حوزه آتن را بر عهده داشته است. پروکلس نخستین نوافلاطونی است که مشخصاً صادر اول را وجود می داند. این نوشتار مقایسه ای است میان دیدگاه ملاصدرا و پروکلس در باب صادر اول.
تبیین نظریة تجرّد فوق عقلانی نفس از نظر ملاصدرا و مبانی هستی شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة فوق تجرّد عقلانی بودن نفس از نظر ملاصدرا، عبارت است از تجرّد نفس از ماهیت، علاوه بر تجرّد آن از مادّه. ویژگیهای نفس در این مرتبه عبارت است از اینکه در هیچ حدّی ثابت نبوده و گوهری بسیط، ظلّ وجود، وجودی صرف و فوق مقوله است که در عین حال، نه جوهر است و نه عرض، نه جنس است و نه فصل، و نه قابل اشارة عقلی است. صورتبندی و شکلگیری این نظریه، نتیجة اصالت وجود، وحدت حقیقت وجود، تشکیک در مراتب وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول است. نظریة فوق تجرّد عقلی بودن نفس، بر اعتقاد راسخ ملاصدرا به بطلان اصالت ماهیّت و عدول به نظریة اصالت وجود اثر گذرا بوده است. ملاصدرا، از دیدن برهان الهی و مکاشفهای سخن میگوید که شاید همان بازگشت شیخ اشراق از اعتباریّت وجود، به انّیت صرف و وجود محض بودن نفس در مرتبة فوق تجرّد است.
جایگاه مثل در نظام حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان حکمای اسلامی، صدرالمتألهین بیش ترین مباحث را درباره ی ارباب انواع و نظریه ی مثل مطرح کرده است؛ به گونه ای که بحث کامل و همه جانبه ی این نظریه، قبل از او بى سابقه است. مباحث حکمت متعالیه درباره ی نظریه ی مثل به سه بخش تقسیم می شود: ۱. پاسخ گویی به تأویلات و اشکالات فیلسوفان دیگر؛ ۲. اقامه ی براهین پنج گانه در اثبات ارباب انواع؛ ۳. جایگاه این نظریه در حکمت متعالیه. از جمله ی این سه، می توان به وجود ذهنى، سایه بودن عالم ماده در قیاس با ارباب انواع، از صقع ربوبى بودن مُثل، اتحاد عاقل و معقول و اتحاد نفس با رب النوع، کلی بودن مثل، صورت نوعیه، غایت افراد مادی بودن مثل و... اشاره کرد.
دو تفسیر از صادر اول و اجزای آن در حدیث حدوث اسماء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیث اول از باب حدوث اسماء اصول کافی که به حدیث «حدوث اسماء» مشهور است، از مشکلات و متشابهات احادیث و مشتمل بر معرفت برجسته ای از معارف فراوان موجود در روایات اهل البیت (ع) است و به دلیل جذابیت محتوای آن، مورد تفسیرهای متعدد واقع شده است. بر اساس این حدیث که مبیّن ترتّب و تنزّل و تکثّر اسماء الهی است، مخلوق اول اسمی است که چهار جزء دارد که یک جزء آن در حجاب سه جزء دیگر قرار گرفته است. آن سه جزء یا سه اسم، هرکدام دارای چهار رکن اند و هر رکنی سی اسم در ذیل خود دارد تا درنهایت به سیصدوشصت اسم بالغ شود. در آخر حدیث، اشاره ای مشتمل بر تفسیر و تعلیل به آیه «قُل اُدعوا اللهَ او ادعوا الرَّحمن ایا ما تَدعوا فَلَهُ الاسماءُ الحسنی» شده است. در میان تفسیرهای متعدد این حدیث، تفسیر ملاصدرا در شرح اصول کافی و تفسیر علامه طباطبایی در المیزان و رسالة الاسماء به جهاتی از جمله مهم ترین و مؤثرترین شرح های موجودند. در این مقاله به بیان و مقایسه تحلیلی این دو تفسیر پرداخته ایم.
مقایسه تحلیلى دیدگاه ملاصدرا و طباطبایى در مسئله قضاء الاهى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
واکاوی دیدگاه های صدرایی پیرامون فرآیند ادراک حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین از چند زاویه به ادراک حسی نگریسته است و از این رو، دیدگاه هایی را ارائه داده است که ناسازگار به نظر می رسند. محور بحث این پژوهش نخست تحلیل ارتباط این آراء و دیگر بررسی و تبیین سازگاری یا ناسازگاری آنها است. بنابراین مباحث آن در دو گام مورد بررسی قرار می گیرد. در گام اول نظریه معروف انشایی بودن احساس مطرح گردیده و سعی شده است تا چند تلقی فکری از ملاصدرا به عنوان عوامل تأثیر گذار بر طرح این اندیشه معرفی شود. همچنین نظریه وجود بودن این ادراک ها مطرح شده است و پس از اشارت به برخی از مبانی این نگرش، لوازم احتمالی آن، مانند: حل اشکالات وجود ذهنی، اتحاد مدرِک و مدرَک، مطابقت ادراک با عوالم و حضوری بودن علم، مورد بررسی قرارمی گیرد. با نگاه عمیق به این تلقی از احساس، آشکار می شود که این لوازم هر یک خود یک نظریه اند و دیگر دیدگاه ها را در پی دارند. بنابراین نوعی همبستگی و تلازم بین این اندیشه ها وجود دارد. درگام دوم به طور روشمند، سازگاری و یا ناهمخوانی نظریه هایی همچون انشایی بودن ادراک حسی، افاضه آن از عالم امر، مشاهده صورت های مثالی به هنگام احساس و تنزل نفس در این مقام، مورد بررسی قرار می گیرد. چگونه ممکن است ادراکی، هم در اثر خلاّقیت و فعّالیت نفس ایجاد شود، هم از سوی واهب افاصه گردد، هم نتیجه مشاهده طبایع غیرجسمانی از طریق حواس مثالی و عقلی باشد و هم با تنزل نفس ادراک کننده به مرتبه طبیعت و حواس جسمانی حاصل شود؟ اینها عمده مسائلی است که به طور مستند مورد بررسی قرار گرفته اند و در باره آنها داوری می شود.
امکان طرح عالم خیال بنابر تلقّى ملّاصدرا در پدیدارشناسى هرمنوتیک هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عالم خیال از زمان فارابى تا ملّاصدرا، تطورات گوناگونى را در فلسفه اسلامى پشت سر گذاشته است. با تمرکز بر فلسفه ملّاصدرا و پرهیز از دیدگاه هاى عرفانى و با استمداد از روش پدیدارشناسى، مى توان بى آنکه گرفتار صحت و سقم براهین متعارف فلسفى در این باب شد، در باب رتبه اى از عالم خیال، که بین الاذهانى و در عین حال مقید باشد، تبیینى ارائه داد که عالم ـ خیال ـ مضمون نام مى گیرد. عالم ـ خیال ـ مضمون، شأن خیالى نسبت وجودى انسان با وجود و مقوم رفتارهاى خیال ـ مضمون او در عرصه هاى گوناگون از جمله هنر است. بهره گیرى از عالم ـ خیال ـ مضمون، مى تواند راه گشاى فهم بهتر هنر در فلسفه هایدگر باشد و نارسایى آن فلسفه را در فهم هیئت هاى هنرى متکثر جبران کند.
بازشناسی منابع حدیثی أسفار ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب اسفار می توان بیش از 1100 آیه از آیات قرآن و 250 حدیث از احادیث منسوب به نبی اکرم صلی الله علیه و آله، اهل البیت علیهم السلام و صحابه یافت. هر چند که صدرا به اندیش? فلسفی بیشتر شناخته شده است، اما شرح ناتمام وی بر الکافی، شاهدی بر این است که او با حدیث و دیگر علوم مربوط با آن نیز آشنا بوده است. با وجود این، وی در انتخاب احادیث اسفار، در مسلک عرفانی بیشتر ظاهر شده؛ لذا بیش از دو سوم احادیث موجود در این کتاب، از مصادر اهل عرفان اخذ شده که آنها نیز برگرفته از کتب حدیثی اهل سنت و یا کتب خاص عرفاست و کمتر از یک سوم آنها را در مصادر حدیثی شیعه پیش از قرن ششم می توان یافت. در این مقاله به شناسایی منابع احادیث اسفار و میزان اعتبار آنها در نزد محدثان پرداخته شده است.
نقش تهذیب نفس در معرفت شناسی سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا معرفت را غایت حکمت می داند و بر این باور است که معرفت حقیقی، بدون تزکیه نفس و پاک کردن قلب از آلودگی ها میسر نیست. تزکیه نفس، آدمی را مستعد می کند تا ضمن اتصال با عقل فعال، معرفت را از او دریافت کند. از نظر وی تعلم، تحصیل استعداد برای اتصال به عقل فعال است؛ یعنی نفس آدمی پیش از تعلم دارای استعدادی ناقص است و بعد از تعلم، این استعداد، تام می شود؛ به گونه ای که با عطف توجه به موضوع عقلی، نفس آدمی به عقل فعال متصل شده و آن معقول را از وی دریافت می کند. با وجود این، تعلم صرف موجب وصول آدمی به معرفت حقیقی نیست؛ زیرا در معرفت حقیقی لازم است که آدمی تشبه به عقول قدسی و پاک یابد و این تشبه، بدون تزکیه نفس امکان پذیر نیست. به علاوه، تزکیه است که موجب میشود نفس آدمی از توجه به بدن و خواهش های نفسانی که جنبه حیوانیت آدمی و مانع کمال است، دور شود و در نتیجه، قوه عاقله، حاکم بر وجود انسان شود. هدف از این پژوهش بررسی نقش تزکیه نفس در معرفت شناسی سینوی است و این که چگونه نفس با تزکیه اش، قابلیت اشراق عقل فعال را پیدا می کند.
بررسی و ارزیابی دیدگاه شیخ اشراق در باب ماهیت شناخت عرفانی
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق، معرفت عرفانی نفس را از سنخ اضافة اشراقیه می داند. اضافة اشراقیه در فلسفة شیخ اشراق، اقسامی دارد؛ قسمی از آن عبارت است از مشاهدة نفس نسبت به انوار دیگر در موطن خود آن انوار و منظور از اضافة اشراقیه به عنوان ماهیت معرفت عرفانی، همین نوع است. وی این معرفت و شهود را متوقف بر مجاهده و سلوک می داند. سهروردی در تحلیل حقیقت این اضافة اشراقیه، از هویت ادراک حسی بهره می گیرد. شهود و معرفت عرفانی از دیدگاه وی، مواجهة بی واسطه با معلوم خارجی است که نفس، با تابانیدن نور مجرد بر امور مجرد نورانی (انوار) به آن دست می یابد. مصححِ اضافة اشراقی نفس به امور بیرونی، همین نوری است که از سوی نفس به سمت آن امور ساطع می شود که سبب برقراری ارتباطی یک سویه (از سوی نفس به سمت امور خارجی) میان نفس و مدرَک خارجی می شود که با اضافة مقولی، که رابطه ای دوسویه است، متفاوت است. بدین ترتیب، معرفت عرفانی از منظر شیخ اشراق، ساختاری دو وجهی (عالِم معلوم) دارد که نوعی رابطة مستقیم و بی واسطة (نه اتحاد) عالم با متعلَّق علم است و با نوعی فاعلیت علمی نفس دربارة معلوم تحقق می پذیرد. نپذیرفتن اصالت وجود و رد اتحادی بودن شهود از سوی شیخ اشراق، باعث می شود که نتوان به درستی، امکان تحقق علم بی واسطه برای نفس را پذیرفت.
تحلیل معناشناختی حرکت در حرکت (نظریة ابداعی علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عموم فلاسفه از دیرباز، حرکت در سه مقولة کم، کیف و اَین را پذیرفته اند. ابن سینا اثبات کرد که حرکت در مقولة وضع نیز ممکن است، اما به شدت با وقوع حرکت در جوهر و دیگر مقولات مخالف بود. صدرالمتألهین با طرح نظریة بدیع حرکت جوهری، جوهر را نیز از مقولاتی قرار داد که حرکت در آن ها رخ می دهد. اما او نیز همچون دیگر فلاسفه، حرکت در سایر مقولات را نپذیرفت، به ویژه در مقولاتی که افراد آن ها تدریجی الحصول است؛ چرا که حرکت در آن ها باعث به وجود آمدن پدیدة «حرکت در حرکت» می شود که از دیدگاه همة فلاسفه، امری محال است.
با وجود این، به اعتقاد علامه طباطبایی پذیرش حرکت جوهری، مستلزم پذیرش وقوع نوعی حرکت تبعی اما حقیقی در همة مقولات نه گانة عرضی است. لذا از دیدگاه ایشان حرکت در حرکت نه تنها محال نیست، بلکه تبیین چگونگی سرعت و کندی حرکات در پرتو پذیرش حرکت در حرکت ممکن است. این مقاله به تبیین زوایای نظریة ایشان و نقد و بررسی آن پرداخته است.
جایگاه اخلاق در مدینة فاضلة فارابی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تبیین ارکان مدینة فاضلة فارابی و شرایط رئیس و نایب رئیس و سایر حاکمان مدینه و شرایط و صفاتی که وی برای آنها بیان کرده، پرداخته است و با ذکر وظایف مردم در این مدینه و غایت آن، که رسیدن به سعادت در پرتو تعاون، محبت و عدالت است، جایگاه اخلاق را در مدینة فاضله تبیین کرده است. فارابی، راه رسیدن به سعادت و کمال را در زندگی جمعی تحت ریاست حکیم فاضل، که دارای صفات ویژه اخلاقی است، می داند. وظیفة اهالی مدینه را اطاعت محض از ریاست مدینه دانسته است. از نظر وی، اخلاق در همه ارکان مدینه فاضله، یکی از امور اساسی به شمار می رود.
مفهوم امتدادمندى جسم طبیعى در طبیعیات سینوى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم امتداد در علوم طبیعى و ویژگى امتدادمندى اشیاى مادى نزد حکماى اسلامى مفروض و بدیهى انگاشته شده است. اینکه جسم مادى امرى عریض و طویل و عمیق است، تقریبا پذیرفته همه حکماست؛ هرچند در توصیف و تبیین آن شیوه هاى متفاوتى را به کار گرفته اند. شاید به جرئت بتوان گفت تنها مفهوم عقلى اى که مشترک بین همه حکماى متقدم و متأخر است، همین ویژگى امتدادمندى اشیاى طبیعى است. به علت بدیهى انگاشتن امتدادمندى و نیز تواتر و تکرار در پذیرش این مفهوم، به تبیین دقیق موضوع امتدادمندى چندان عنایت نشده و به ویژه این کمیت با نگاه جدیدتر و متأثر از یافته هاى ذیربط دانش جدید کمتر مورد فحص واقع شده است؛ به گونه اى که از زمان ابن سینا تاکنون، همان گونه که در این مقاله نشان داده مى شود، تبیین جدیدتر و متفاوتى از مفهوم بعد و امتدادمندى ارائه نشده است.
در این مقاله، با بهره گیرى مستقیم از مباحث ابن سینا درباره جسم ممتد، کوشیده ایم که تقریرى نسبتا جدید از مفهوم امتداد عرضه کنیم. به علاوه بر آنیم تا موضوع امتداد را تنها متعلق به حوزه علوم عقلىِ محض نبینیم و آن را بخشى از موضوع دانش جدید نیز به شمار آوریم. از این رو به نسبتِ امتداد و مفاهیم همانند آن در ریاضى نیز توجه کرده ایم.
تأثیر نظریه حرکت جوهری بر نفس شناسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سیر تکاملی اندیشه فلسفی مسلمین، صدرالمتألهین توانست بسیاری از معضلات اقطاب خود ازجمله در علم النفس را برطرف کرده، طرح نوینی از آن ارائه نماید. بدیهی است نفس شناسی ملاصدرا نیز بر مبادی و اصول فلسفی او استوار شده است. این پژوهش بهدنبال تبیین تأثیر نظریه حرکت جوهری صدرا – بهعنوان یکی از اصول بنیادین فلسفی اش- بر مختصات و تفاوت های نفس شناسی او می باشد. ازجمله این تأثیرات می توان به مباحث حدوث و بقای نفس، حقیقت نفس، تحول در برخی براهین تجرد نفس، رابطه نفس با بدن، رابطه نفس با قوای آن، اتحاد عاقل و معقول، موت طبیعی و اخترامی، ابطال تناسخ، تجرد قوه خیال و معاد جسمانی اشاره کرد.