ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۴٬۰۳۲ مورد.
۱۴۸۱.

صناعت و طرح مبانی نظری آن به اتّکاء آراء ابن سینا

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵۹ تعداد دانلود : ۱۱۱۳
«صناعت» یعنی τέχνη. وفق استنباط ما از توضیح شارحان، حکمای یونان موضوع صناعت یا τέχνη را از سه جنبهٴ مورد بحث و بررسی قرار داده اند: نخست روح صناعت یا همانμιμησις ؛ دوّم نفس صناعت یا ποιησις؛ و سوّم کالبد آن که πραζις است. براساس تبیینی که از مراحل شناخت و کسب علم در فلسفهٴ ارسطو طرح شده و تبیین او دربارهٴ «شدن» هر شیء براساس طبیعت (φύση) یا صناعت (τέχνη) و نگرش متدانی (immanent) وی دربارهٴ «صورت» یا ιδος ـ برخلاف نگرش متعالی (transcendent) افلاطون ـ و قرار داشتن «صورت» در درون طبیعت و درون نفس هنرمند پیش از آفرینش شیء، به خوبی مراحل الهام، ابداع و اِعمال را توضیح میدهد. مشابهٴ همین بحث، را در فنّ ششم کتاب شفا، فصل دوّم از مقالهٴ دوّم، که به علم النّفس و اصناف ادراکات انسان پرداخته شده و نیز مباحث مقالهٴ چهارم همین کتاب، میتوان استنباط کرد. زیرا ابن سینا هم به مراحل تجرید «صورت» در مراتب ادراک از حس تا عقل اشاره میکند و هم در رسالهٴ نفس و هم در اشارات و تنبیهات به بهره مندی عقل از عقل قدسی. این نفس جوهری است با دو روی، که یکی به سوی عقل فعّال است که عقل نظری علم را از آن اقتباس میکند و دیگر روی، سوی بدن دارد که عقل عملی است. کمالِ عقل عقلی است از جنس عقل که در آن، مرتبهٴ معقول موجودات در ذات باری تعالی، منتقش میشود. از این حیث نیز شیخ الرّئیس، هم نظر با حکمای یونانی است. مجموع بررسیها طرحی از مبانی نظری دربارهٴ «صناعت» را شکل میدهد که مبتنی بر مراتب عقل و خیال و حس و مراتب نزول «صورت» در آنها است، و تحقّق «صناعت» منوط به تمامیّت آنها است.
۱۴۸۲.

نقش بازدارنده ابن رشد و ابن میمون در انتقال برهان سینوی به تاریخ فلسفه غرب

۱۴۸۳.

«معرفت النفس» از رهگذر پیوند میان عقل و فطرت و دین از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تجرد نفس وحی صدرالمتألهین معاد نفس ناطقه تربیت کشف معرفت النفس بساطت نفس/ خلود نفس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵۸ تعداد دانلود : ۸۰۹
تأملات در باره نفس ناطقه بشری از دیرباز کانون توجه فیلسوفان و متفکران و متألهان بوده و هست؛ در میان فیلسوفان یونان به ویژه ارسطو و کتاب مستقل او (در باره نفس)، تا سایر فیلسوفانِ مشاء و اشراق و حکمت متعالیه میتوان تطور و سیر تکاملی اندیشه در باره نفس را مشاهده نمود. و اینک، در حکمت متعالیه صدرا عوامل مؤثر بر شناخت حقیقی نفس، افزون بر منابع عقلی و شهودی، تعالیم و آموزه های دینی نیز مورد تأکید قرار گرفته است، تا جایی که به باور صدرا عقل و اندیشه آدمی بدون استمداد از وحی و آموزه های دینی، هم چنین بدون ریاضت و تهذیب نفس و تلاش های عملی در فهم و شناخت صحیح از ذات خویش، قاصر، بلکه عاجز و ناتوان است. و این موضوع، رهیافت جدیدی در حوزهٴ معرفت النفس است که مدعی است آموزه های دینی که از سرچشمه وحی میجوشد به یاری دست آوردهای عقل بشری میشتابد تا حقیقت وجودی خویش را به او بنمایاند. و این مطلب عنصر مهمی است که اندیشمندان پیشین کمتر به آن پرداخته اند. لذا، در این تحقیق کوشش برآن است تا به روش توصیفی – تحلیلی نقش سه عامل فوق در شناخت و تهذیب نفس را بر مبنای آراء صدرالمتألهین شیرازی تبیین شود. و لزوم و اجتناب ناپذیر بودن تمسک به دین را برای سالکان طریق معرفت النفس آشکار سازد. براهین عقلی وی در باب تجرد نفس به وجه ایجاز، روش کشفی او و مستندات قرآنی و روایی این متفکر بزرگ اسلامی _به خواست خدا_هدف اصلی پژوهش حاضر خواهد بود.
۱۴۸۴.

تبیین آیات عتاب با توجه به آموزه ی عصمت پیامبر اکرم(ص) از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان کامل ملاصدرا عصمت پیامبر اکرم (ص) آیات عتاب ترک اولی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی عصمت و معانی آن
تعداد بازدید : ۱۶۶۰ تعداد دانلود : ۱۲۳۳
عصمت پیامبر اکرم(ص) بارها در قرآن کریم مورد تصریح و تأکید قرار گرفته است. با این حال، برخی آیاتْ ایشان را مورد عتاب و توبیخ قرار داده اند. پر واضح است که این دو سلسله آیات عصمت و عتاب به پیامبر ناسازگار می نماید. در باب محدوده ی عصمت آن حضرت متکلمان، حکیمان و عارفان اسلامی نظرات متفاوتی ارائه کرده اند. ملاصدرا، به منزله ی حکیمی متأله، با تطبیق نظریه ی انسان کامل بر پیامبراکرم(ص)، گستره ی عصمت ایشان را فراتر از تلقی متکلمان لحاظ کرده است. او با محور قرار دادن ذومراتب بودن فهم قرآن و با روی کردی تأویلی به آیات، عصمت نبی را با آیات عتاب به گونه ای متفاوت جمع نموده است. ملاصدرا خطاب آیات یادشده را، که در ظاهر به پیامبر اکرم(ص) می باشد، عتابی لطیف دانسته، به ترک اولی تفسیر می نماید. از نظر او، فلسفه ی آیات عتاب وصول حضرت ختمی مرتبت به مقام عبودیت تام و تربیت امت است.
۱۴۸۵.

کارآمدی راه حل های فیلسوفان و متکلمان مسلمان در پاسخگویی به مسأله عملی شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شر شهود فلسفه اسلامی کلام نظریه عوض مسأله عملی شر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
تعداد بازدید : ۱۶۵۷ تعداد دانلود : ۸۹۰
مسأله شر که به عنوان مسأله ای علیه وجود خداوند ادیان مطرح بوده است، هم از بعد نظری قابل طرح است هم از بعد عملی. در مسأله عملی شر، بعد عملی و کاربردی شرور درزندگی و تأثیر آنها بر ایمان انسانها مد نظر قرار می گیرد و این سوال پاسخ داده می شود که در مواقع رسیدن شرور، چطور ایمانمان را حفظ کنیم؟ در این مقاله، پس از شرح راه حل های فیلسوفان و متکلمان مسلمان به مسأله شر،کارآمدی راه حل های هریک بررسی شده است. مهم ترین یافته این مقاله این است که با آنکه در ابتدای امر به نظر می رسد تنها راه حل متکلمان پاسخگوی مناسبی برای مسأله عملی شر است، اما با نگاه دقیقتر در می یابیم که راه حل های ارائه شده توسط فیلسوفان اسلامی افزون بر آنکه پاسخگوی مسأله نظری شر است، بدلیل استفاده از روش کشف و شهود برای دستیابی به آنها ، قادر به پاسخگویی به مسأله عملی شر نیز بوده و از کارایی بالایی برخوردارند.
۱۴۸۶.

مرگ اختیاری از دیدگاه ابن سینا و سید حیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا ریاضت مرگ اختیاری سید حیدر آملی مراحل سیر و سلوک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
تعداد بازدید : ۱۶۵۷ تعداد دانلود : ۱۱۷۷
مسأله ی مرگ اختیاری و قیامت انفسی و کیفیت تحقق آن از جمله مسائلی است که مورد توجه عرفا و حکما بوده است. مرگ اختیاری، که به معنای قطع علاقه و تعلق از ماسوی الله و توجه تام به خداوند متعال است، دارای مراتب و درجات و نیز نتایج و ثمراتی است که در این نوشته تحلیل می شود. رویکرد ابن سینا و سید حیدر آملی، که به دو مکتب مختلف فکری تعلق دارند، از این جهت دارای اهمیت است که با مقایسه ی دو رویکرد مذکور و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها، تفسیر روشن تری از مرگ اختیاری به دست می آید. ابن سینا با تجزیه و تحلیل قوای نفس ناطقه و اتحاد با عقل فعال، مراتبی از تجرید یا مرگ اختیاری را مستدل کرده است. اما سید حیدر آملی با طرح مسأله ی فنا و اقسام و درجات آن، درجات مختلف مرگ اختیاری را تببین کرده است.
۱۴۸۷.

اثبات واجب الوجود براساس فرض تسلسل: نگاهی به برهان ابن سینا و اقامة برهانی بدیع(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واجب الوجود تسلسل مجموعه ممکنات

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
تعداد بازدید : ۱۶۵۷ تعداد دانلود : ۶۲۳
براهین اثبات واجب الوجود، براساس چگونگی ارتباطشان با تسلسل، به سه دسته تقسیم می شوند: 1) از ابطال تسلسل، واجب را اثبات می کنند؛ 2) لابشرط از وجود یا عدم تسلسل، واجب را اثبات می کنند؛ 3) براساس فرض تسلسل، واجب الوجود را اثبات می کنند. برهان ابن سینا تنها برهان دسته سوم است. این نوشتار سه گام اصلی دارد: در گام نخست، به برهان ابن سینا پرداخته ایم و از زبان شارح مواقف، به اشکال صدرا بر این برهان پاسخ گفته ایم؛ در دومین گام، برای اثبات واجب، طرحی نو درانداخته و برهان دیگری از دسته سوم صورت بندی کرده ایم؛ مقایسه این برهان بدیع با برهان سینوی و بیان شباهت ها و تفاوت های آن ها، آخرین گام این پژوهش است.
۱۴۸۸.

تبیین حقیقت روح و استعمالات قرآنی و روایی آن با توجه به دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی روح روایات آیات روح أمری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
تعداد بازدید : ۱۶۵۸ تعداد دانلود : ۵۸۰
داشتن شناخت صحیح و روشن از حقیقت «روح» و استعمالات آن در قرآن و روایات، کلید فهم بسیاری از اصول و مبانی دین اسلام است. برای رسیدن به فهمی صحیح و روشن از حقیقت «روح» باید استعمالات قرآنی و روایی آن کانون توجه جدی قرار گیرد؛ به ویژه باید نسبت این استعمالات با یکدیگر تبیین شود. بدیهی است که اگر نسبت این استعمالات، اشتراک معنوی باشد، تفسیر ما از حقیقت «روح» کاملا متفاوت با تفسیری خواهد بود که بر اساس «اشتراک لفظی» صورت می گیرد. نوشتار حاضر با توجه به این مسئله، دیدگاه علامه طباطبائی را به عنوان شخصیتی که کانون توجه اندیشمندان اسلامی است، بررسی کرده است. به نظر می رسد با توجه به آثار علامه، نمی توان مبنای مشخصی را دربارة نسبت استعمالات قرآنی و روایی «روح» به ایشان نسبت داد. برخی از آثار ایشان صراحت در «اشتراک معنوی» استعمالات «روح» دارند؛ درحالی که ایشان در برخی دیگر از آثار، به اشتراک «لفظی» استعمالات «روح» روی آورد و به «اشتراک لفظی» آنها تصریح می کند. پیامدهای تفسیری این عدم تعیین مبنا، اختلاف دیدگاه علامه در تفسیر آیات مرتبط با استعمالات «روح» است. نوشتار حاضر به روش کتابخانه ای اطلاعات را گردآوری می کند و به صورت توصیفی تحلیلی به ارزیابی آنها می پردازد و در پایان، با بررسی استعمالات قرآنی و روایی «روح»، مبنایی ثابت در این زمینه ارائه می دهد.
۱۴۸۹.

ویژگی های متمایز عنصر مرگ از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی تکامل ملاصدرا مرگ غایت نهایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
تعداد بازدید : ۱۶۵۶ تعداد دانلود : ۵۲۳
حقیقت مرگ و معاد از مسائل بنیادین فلسفه صدرالمتألهین است. مرگ از نگاه او دارای سه ویژگی اصلی است: اولین ویژگی مرگ، عدمی نبودن آن است. این ویژگی با نگرش های مادی که بر اساس آن مرگ پایان حیات، اتمام زحمات آدمی و در نتیجه سبب پوچ بودن زندگی تلقی می شود، متفاوت است. با توجه به مشرب فلسفی صدرالمتألهین می توان فهمید که این ویژگی هیچگاه از روی مصلحت جویی مطرح نشده؛ بلکه نوعی تبیین واقعیت به شمار می آید. ویژگی دیگر مرگ از نگاه صدرایی امکان آفرینی آن برای زندگی دنیوی است که با لحاظ غایت در آن سوی نشئه دنیوی تحقق می یابد. از این رو دنیا از نظر وی و برخلاف نگاه های الحادی، هیچگاه ارزش غایت بودن را ندارد و تنها محلی برای دست یابی به غایتی برتر است. همچنین مرگ از نظر صدرالمتألهین حتی سبب سکون و توقف نیست، بلکه ارمغان آور تکاملی است که از ارتقاء معرفتی و وجودی شروع و تا وصول به کمال مطلق حق، استمرار می یابد. این سه عنصر نمای مرگ را نه تنها از صورتی دهشت زا و رعب آور خارج می کند، بلکه ارمغان آور معنا و ارزش برای زندگی است.
۱۴۹۲.

در ماهیت اَلَم و آیا اَلَم، شر بالذّات است یا شر بالعرض؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه اسلامی فلسفه دین فلسفه ملاصدرا اَلَم (درد) معضل شر (مسأله شر) شرور

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۶۵۵ تعداد دانلود : ۵۹۰
یکی از پاسخ هایی که فیلسوفان مسلمان به معضلی که در فلسفة دین به معضل شرور (مسألة شرور) معروف است داده اند این است که « شرور یا اموری عدمی اند که شر بالذّات اند- مانند ظلمت، فقر، جهل، مرگ و... و یا اموری وجودی اند که شر بالعرض اند یعنی به خودیِ خود شر نیستند بلکه در تحلیل نهایی و عقلی از آن جهت شر محسوب می شوند که به امور عدمی (شرور بالذّات) منجر می شوند- مانند زلزله، طوفان،میکرب، سیل و... اما چون امور عدمی، علت ندارند پس شرور را نمی توان به خالق منتسب کرد». اما یکی از مصادیق شرور، «اَلَم» است که دربارة ماهیت آن (یعنی وجودی یا عدمی بودن آن) و این که آیا اَلَم شر بالذّات است یا بالعرض، اختلاف نظر وجود دارد و بسیاری از متفکران مسلمان آن را نقضی بر پاسخ بالا تلقی کرده اند. هدف کلی این مقاله دو چیز است: بررسی ماهیت اَلَم با تکیه بر نقد و بررسی نظریه خاص ملّا صدرا در این مورد و پاسخ به این پرسش که آیا اَلَم، شر بالذّات است یا بالعرض؟ و طرح نظر خاص نگارنده مبنی بر این که هیچ یک از شرور عدمی، شر بالذّات نیستند و همگی شر بالعرض اند و فقط یک شر بالذّات وجود دارد که همان اَلَم است و آن هم امری وجودی است نه عدمی.
۱۴۹۵.

اصالت وحدت تحویل گرایانه و اصالت وحدت کمال محور نفس و بدن(مقاله پژوهشی حوزه)

۱۴۹۷.

چگونگی پیدایش کثیر از واحد ( نظام فیض ) از دیدگاه شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام فیض نور الانوار نور اقرب اشراق و مشاهده قهر و محبت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۶۵۲ تعداد دانلود : ۱۲۲۷
در مکتب اشراقی ما با تنوع واژگان درباره صادر اول مواجه هستیم سهروردی در برخی از نوشته های خود مثل التلویحات و الواح عمادی و پرتو نامه و رساله فی اعتقاد الحکما و یزدان شناخت و اللمحات و کلمه التصوف و نظام فیض را به شکل فیلسوفان مشایی و به شکل ثلاثی که ابتکار ابن سینا است تقریر می کند غیر از این جهت اشتراک از حیث روش شناختی میان این آثار تفاوت وجود دارد اما در الواح عمادی بعد از تقریر آن به شکل مشایی تلاش می کند تا حدی از نظام مشایی فاصله بگیرد این روند در المشارع و المطارحات تعمیق می یابد سرانجام در هیاکل النور و بالاخص حکمه الاشراق شیخ نظریه نهایی و ابتکاری خویش را بیان می کند ومیان نظریه نهایی سهروردی و فارابی تفاوت ها و مشابهت هایی وجود دارد و اشکال مشترکی بر هر دو نظریه وارد است در نظریه نهایی سهروردی درباره نظام فیض قهر و محبت و اشراق و مشاهده نقش های اصلی را ایفا می کنند و نکات قابل تاملی در این موارد وجود دارد مهم ترین وجوه ممیزه نظریه شیخ اشراق ابتنای نظریه او بر اصالت نور و ارائه نظریه عقول عرضی است
۱۴۹۹.

تبیین وجودشناختی «حمل» از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی ملاصدرا وجود رابط وجود لغیره حمل وجود فینفسه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۱۶۵۳ تعداد دانلود : ۱۰۷۵
ملاصدرا چگونگی «حمل» در عالم واقع را بر اساس نظریه شمول و انبساط وجودی توضیح می دهد. مطابق با این نظریه، وجود منبسط واحدْ جهت اتحاد، و مراتب این وجودْ جهت تغایر موضوع و محمول را فراهم می کنند و میان موضوع و محمول نوعی رابطه علیت برقرار است. اما از آن جا که این نظریه در ساختار فلسفی علامه طباطبایی پذیرفته نیست، چگونگی «حمل» نزد ایشان بر مبنای نظریه حدود و قیود وجودی تبیین می شود. بر این اساس، این مقاله از یک سو در تلاش است تا به این مسئله پاسخ گوید که دیدگاه علامه طباطبایی درباره واقعیت «حمل» چه تفاوتی با دیدگاه ملاصدرا دارد؛ و از سوی دیگر سعی دارد که با بررسی مبانی وجود شناسی ملاصدرا و علامه طباطبایی منشأ اختلاف این دو دیدگاه را واکاوی کند.
۱۵۰۰.

بازخوانی انتقادی دیدگاه مدرس زنوزی در مسئله ی معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معاد جسمانی بدن عنصری ملاصدرا عینیت بدن مثالی آقاعلی حکیم زنوزی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۱۶۵۱ تعداد دانلود : ۸۴۶
ملاصدرا با براهین عقلی و برپایه ی مبانی فلسفی خود، توانست به گونه ای خاص، معاد جسمانی که مورد تصریح شرایع مقدسه قرار گرفته است، را مبرهن سازد. او معتقد شد که بدن عنصری با ارتقاء وجودی – زوال نقایص – و تبدیل به بدن مثالی، در نشئه ی دیگری مورد تعلق نفس قرار می گیرد. در عقیده ی صدرالمتألّهین با توجه به گره خوردن هویت شخصی، به بقای صورت و نیز حفظ بقای شخصی در مسئله ی اشتداد، عینیتِ بین بدن عنصری و بدن مثالی محفوظ است. این نظریه، با تمام اتقانی که داشت، مورد اعتراض برخی از صاحب نظران قرار گرفت. از جمله ی این معترضین آقاعلی حکیم معروف به مدرّس زنوزی بود. وی تعطیل بدن عنصری، را نپذیرفت و معتقد شد بدن عنصری بعد از عروض مرگ در اثر حرکت جوهری و با ارتقای وجودی، به افقی از وجود نائل می شود که می تواند دوباره مورد تعلق نفس واقع شود. در این مقاله به شیوه ی تحقیق کتابخانه ای نظریه ی حکیم زنوزی تقریر و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان