فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۳٬۳۲۸ مورد.
تحلیل جامعه شناختی نقش عوامل ساختاری در شکاف بین نگرش و رفتارهای زیست محیطی (مورد مطالعه: شهروندان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تهدیدهای زیست محیطی، از مهم ترین مشکلات انسان قرن بیست ویکم به شمار می روند؛ به طوری که افکار عمومی معطوف این مسئله شده اند و در سطح جهانی، حساسیت بسیاری در این زمینه به وجود آمده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان تأثیر عوامل ساختاری- اجتماعی بر شکاف بین نگرش و رفتار زیست محیطی انجام گرفته است. جامعة آماری شامل شهروندان بالای 15 سال شهر کرمانشاه است. با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 410 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پژوهش، با رویکرد کمی و به روش پیمایشی انجام شد و داده های آن، از طریق پرسشنامه گردآوری شدند. مطابق یافته ها، علی رغم پایین بودن میانگین متغیرهای واسطه ای (الزام هنجاری، امکانات و دانش زیست محیطی)، میانگین نگرش و رفتارهای زیست محیطی شهروندان، متوسط روبه بالاست. آزمون فرضیه ها نشان می دهد این متغیرها بخشی از واریانس شکاف بین نگرش و رفتار زیست محیطی را تبیین می کنند. به عبارتی، با افزایش سطح متغیرهای فوق، میزان شکاف بین نگرش و رفتار زیست محیطی کاهش می یابد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان می دهد متغیرهای مستقل پژوهش 13/0 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند. در یک نتیجه کلی می توان گفت عوامل فوق درواقع، سیاست های کاهش این شکاف را تقویت می کنند و رفتارهای زیست محیطی مسئولانه را ترویج می دهند.
نظام روابط اجتماعی و فرهنگ کار در بین مکانیکی های همدان: مطالعه موردی خیابان چَپَرخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر میدان عمل نیروهای اجتماعی متعددی است. شهر معاصر ایرانی بیشتر شهر - ماشین است. تمامی شهرها اعم از کلان شهر یا روستا - شهرها مملو از خودرو و خدمات مرتبط با آن است. افراد شاغل در بخش خدمات خودرو به دلیل دارا بودن ویژگی های مشابه فرهنگی و تمایز با سایر بخش های جامعه و همچنین فرهنگ مسلط در یک میدان جغرافیای خاصی گرد هم آمده و در طول زمان خرده فرهنگی را تولید کرده اند. چاپارخانه همدان به عنوان یک فضای شهری دربردارنده فعالیت ها و خدمات مربوط به خودرو (مکانیکی، صافکار، نقاش و لوازم یدکی فروشان و...) است. این خدمات در تقسیم بندی های اقتصادی جزء بخش غیررسمی قرار دارند و جمعیت بالایی در این حوزه مشغول فعالیت هستند. این بستر جغرافیایی نظام روابط اجتماعی و هنجارهای خود را تولید می کند که وارد شوندگان باید قواعد آن را بپذیرند و از آن تبعیت کنند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نظام روابط اجتماعی و فرهنگ کار (نظام استاد - شاگردی) مسلط چاپارخانه با استفاده از روش های کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد در نظام استاد- شاگردی دو الگو ”اقتدار استادکار“ و ”روابط اجتماعی تعاملی“ بر نظام اجتماعی مسلط است. الگوی اول مبتنی بر اقتدار استادکار برای حفظ شاکله کاری بر اساس فاصله میان سرمایه های سه گانه شاگرد و استاد شکل می گیرد و در بستر مداخله گرهای گوناگون دو نمود ”اقتدار عیان“ و ”اقتدار پنهان“ استادکار را سبب می شود. الگوی دوم در حوزه مشاغل خانوادگی و انواع مشاغل مرتبط با لوازم یدکی فروشی قابل مشاهده است.
پرونده ویژه: ماهواره و سبک زندگی
حوزههای تخصصی:
تاریخچه
ماهواره در ایران
کارکردها و اقسام
شبکه های ماهواره ای فارسی زبان
گونه شناسی ماهواره های فارسی زبان
مروجان عمده سبک زندگی غربی
باران خواهی
حوزههای تخصصی:
تحلیل رفتارهای زیست محیطی ساکنان شهر رشت با تأکید برسبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائل زیست محیطی بعنوان یکی از تهدید های عمده برای بشر در قرن بیست و یکم شناخته شده اند.اکثر مسائل زیست محیطی پیامد رفتار انسان است و این رفتارها در خلأ صورت نمی پذیرند و انوع تعیین کننده های زمینهای، هویتی در آن دخیل می باشند به طوری که در بررسی رفتارهای زیست محیطی توجه به سبک زندگی و نحوه مواجه افراد با محیط زیست حائز اهمیت است. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبک زندگی و رفتار های زیست محیطی ساکنان شهر رشت می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش افراد بالای 16 سال ساکن شهر رشت می باشند که از طریق نمونه گیری خوشه ای بصورت تصادفی انتخاب شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بین سبک زندگی و رفتارهای زیست محیطی رابطه ی معناداری وجود ندارد. به نظرمی رسد مسئله محیط زیست در شهر هایی مانند رشت به عنوان یک مسئله ی مهم اجتماعی تلقی نمیشود و بحثی است که هنوز وارد عرصه عمومی نشده و محدود به نخبگان جامعه می باشد.
گیاه مردم نگاری بَرودْار در منطقه کاکاشرف شهرستان خرم آباد احمد بازگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گونه بَرودْار[1] (بلوط ایرانی) گونه درختی غالب جنگل های استان لرستان است، مردم این منطقه از دیرباز از این گونه در موارد گوناگون استفاده نموده اند. این استفاده ها درگذر زمان منجر به ایجاد وابستگی و ارتباطی عمیق بین مردمان این منطقه و این گونه جنگلی شده است. ارتباطی که غالباً بر پایه تجربه بوده و تا اندازه زیادی کاربردی است و از گذشته تا به امروز پاسخگوی نیازهای این جوامع در اغلب جنبه های زندگی بوده است. این پژوهش استفاده های ملموس امروزی مردم محلی از گونه بَرودْار را در روستای چشمه علی از توابع دهستان کاکاشرف شهرستان خرم آباد در استان لرستان نشان داده است. روش پژوهش مردم نگاری بوده و از ابزارهای مصاحبه ساختار نیافته، نیمه ساختاریافته و مشاهده مشارکتی استفاده شده است. همچنین برای اندازه گیری مقادیر کمّی در ارتباط با ابعاد برخی دست ساخته های چوبی از متر و نوار قطرسنج بهره گرفته شده است. جامعه تحقیق نیز عشایر و روستاییان ایل پاپی، طایفه مدهنی و تیره عین شاه بوده که معیشت آن ها از طریق دامداری و کشاورزی می گذرد. نتایج به دست آمده از استفاده ها در 7 طبقه: غذایی، ساختمانی، دارویی، صنایع دستی، دامداری، سوخت و کشاورزی دسته بندی شده است. در هر طبقه استفاده های گوناگونی وجود دارد که از بذر، برگ و چوب درختان بلوط به دست می آیند. تنوع و اهمیت محصولات تولیدی از میوه بیشتر از چوب است. در برخی طبقات استفاده های امروزی نسبت به گذشته کاهش یافته است و در برخی طبقات چون دامداری و سوخت وابستگی و ارتباط با این گونه بیشتر است
اعتیاد و زوال زندگی: انسان شناسی رنج برای لب خط تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی رنج، جریان قوی درد، زوال زندگی، ساختار محروم کننده، سوژه تضعیف هدف از این پژوهش آن است که بتوان که با توسل به انسان شناسی رنج زندگی های رنج مند، شکسته، کاهیده، خُردشده و له شده را با تکیه بر پرسه هایی در تجربه کار میدانی به نثری رنج مند بیاید. انسان شناسی رنج در باب اعتیاد حداقل باید چهار ویژگی داشته باشد: 1) ضد تقلیل به معتاد، 2) اولویت تجربه زیسته در زندگی شخص، 3) به نقد کشیدن ساختارهای اعتیادآور و 4) تعهد اخلاقی با رابطه ای شفقت آمیز نسبت به دیگری. محله لب خط تهران انباشتی است از انسان های بسیار با رنج های بسیار، دارای فضاهایی با اتمسفرهایی از اعتیاد، درگیری و تعفن. انسان های لب خطی، انسان هایی هستند مهاجر از جاهای دیگر ایران به قصد کسب درآمد در تهران، اما گرفتارشده در تخدیر و تحقیر، غرق شده در تعفن و تنزل، اسیرشده در بیماری و بیچارگی. در انسان نگاری تصویرهایی از کوچه ها و تصویرهایی از اتاق ها را با لحظاتی از زندگی چند نفر لب خطی در قطعه ها و پاره های نوشتاری همراه خواهم کرد. در نهایت با خلق مفهوم جریان قوی درد سیاست های کلان، خرد و شخصی را که در کار به زوال کشاندن زندگی یک لب خطی هستند ترسیم می کنم. هدف از این فرایند همدردی، مستندسازی و نقد است. شده. لب خط.
زیست مجردانه در تهران، مطالعه ای به روش نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیم افراد به زندگی مستقل از خانواده و عملی کردن آن، در سال های اخیر به یکی از فرایندهای برجسته و قابل اعتنا در شهرهای بزرگ ایران تبدیل شده است؛ طبق آمار غیررسمی اعلام شده از سوی مدیرکل فرهنگی سازمان ملی جوانان در شهریورماه سال 90، حدود 27 درصد جوانان در کلان شهرهای کشور زندگی مستقل از خانواده دارند، این نرخ در تهران به 30 درصد می رسد و این آمار در حال افزایش است. تحقیق منتهی به این مقاله به مطالعه ابعاد گوناگون این سبک زندگی با استفاده از گراندد تئوری پرداخته و در پی ارائه توصیفی فربه از آن بوده است. در این کار کوشیده ایم با استفاده از فن مصاحبه به دیدگاه های افرادی که این نحو زندگی را در پیش گرفته اند نزدیک شویم و به تاریخچه زندگی آنان دست یابیم تا نحوه هویت یابی، استراتژی های مختلف افراد و خانواده ها در مواجهه با مسائل زندگی مستقل، جریان های منتهی به آن و عوامل تأثیرگذار بر این اقدام را شناسایی کنیم. در این کار در مرحله کدگذاری محوری با استفاده از خانواده کدگذاری معرفی شده توسط استراس و کوربین، زمینه ها، علل، استراتژی ها و پیامدهای زندگی مستقل از خانواده را از مصاحبه ها استخراج کردیم و با وام گرفتن از خانواده های کدگذاری دیگر، مرحله انتقالی و عناصر هم نشین با این نحو زندگی را نیز نشان داده ایم. در پایان در مرحله کدگذاری انتخابی سه خطّ روایی مختلف را با محوریت استقلال و تأثیرگذاری جدی شهر تهران از خلال مصاحبه ها تشخیص داده و ذکر کرده ایم.
توسعۀ مشارکتی محلۀ فرحزاد تهران به عنوان تفرجگاه و مقصد گردشگری: بستر و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بستر و موانع توسعه مشارکتی یکی از تفرجگاه های اصلی و محلات سیاحتی تهران، موسوم به فرحزاد، مورد تحلیل قرار می گیرد. طی مقاله، نخست وضعیت فرحزاد از منظر سکونت/ محیط مصنوع، ویژگی های اجتماعی و گسترش کسب و کارهای خدمات رسان جهت بازدیدکنندگان توصیف و ذی نفعان اصلی توسعه محله شناسایی می شود. سپس، بستر و موانع توسعه فعالیت های تفرجی و سیاحتی در فرحزاد در دو محور عملیاتی- ساختاری و اجتماعی- فرهنگی مورد توجه قرار می گیرد. بدین منظور، هم برنامه های تهیه شده توسط بخش عمومی جهت فرحزاد و هم دیدگاه های ذی نفعان مختلف در مورد بستر و موانع مشارکت تحلیل می شود. روش های به کار گرفته شده جهت مطالعه حاضر مشتمل بر تحلیل طرح ها و داده های موجود، مشاهده و نیز مصاحبه های نیمه ساختارمند با بازدیدکنندگان، ساکنان، دست اندرکاران برنامه ریزی و دیگر ذی نفعان بوده است. نتایج تحلیل برنامه های تهیه شده جهت فرحزاد که در لفظ و ظاهر بر ماهیت سکونتی- گردشگری محله تأکید می ورزند، حاکی از کم توجهی به جنبه های اجتماعی توسعه و به ویژه مشارکت جماعت محلی است. همچنین، بر پایه مصاحبه ها و مشاهدات، سطح پایین آگاهی، انسجام و همبستگی اندک، ناهماهنگی میان اهداف و تمهیدات نهادهای بخش عمومی و مشکل مالکیت امکان مشارکت محلی را، از جمله در توسعه فعالیت های تفرجی و سیاحتی، کاهش داده است.
بسترها و منابع گذران فراغت جوانان (مطالعه پیمایشی جوانان 18 تا 29 سال استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت فراغتی در کنار بازنمایی فردیت و تمایز، مجرایی برای شناخت ذائقه، سبک زندگی و تعلقات اجتماعی جوانان به شمار می رود. تجربة فراغت، بیان انتخاب فردی از میان الگوهای رفتاری و گزینه هایی است که عوامل مکان، بستر و منابع را دربرابر فرد قرار می دهند. در همین زمینه، پژوهش حاضر به بررسی بسترها و منابع گذران فراغت جوانان می پردازد. پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه، درمورد 400 نفر از جوانان 18 تا 29 سال استان کردستان انجام گرفت و نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. برمبنای یافته های توصیفی، بیش از یک سوم وقت جوانان در برنامه های فراغتی عادی و غیرعادی سپری می شود. در میان ابعاد فراغت عادی و غیرعادی، بالاترین میانگین به ترتیب به فراغت غیرجدی و نابهنجار اختصاص دارد. بررسی رابطة اشکال سرمایه با الگوهای گذران فراغت نشان می دهد با افزایش بهره مندی جوانان از منابع و سرمایه های فرهنگی و اجتماعی، فراغت عادی افزایش و فراغت غیرعادی کاهش می یابد. با این وصف، سرمایه اقتصادی الگوی کاملاً متفاوتی را به نمایش می گذارد؛ بدین معنا که سرمایه اقتصادی، با الگوی گذران فراغت عادی و غیرعادی همبستگی مثبت دارد؛ هرچند تأثیر تقویت کنندگی آن بر فراغت غیرعادی، بیشتر از فراغت عادی است. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد متغیرهای مذکور 4/40 درصد از تغییرات الگوی فراغت عادی و 5/34 درصد از تغییرات الگوی فراغت غیرعادی را تبیین می کنند.
بررسی معیار های رده شناختی گویش کردی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی ملاک های رده شناختیِ واجی، صرفی، نحوی و معنایی گویش کردی ایلام، بر پایه داده های گردآوری شده از این گویش نوشته شده است. داده های مقاله حاضر، حاصل یک پژوهش میدانی است که در شهر ایلام و روستاهای اطراف انجام گرفته است؛ بدین منظور، بر اساس پرسش نامه ای که از قبل طراحی شده بود، با 20 گویشور که اکثراً مردان میانسال به بالا بودند، مصاحبه شد. تحلیل این داده ها نشان داد که وجود همخوان های [ř]، [ł]، [ŋ]، [w] و [ч] و نیز واکه های [ε]، [ü]، [ə]، و [ĕ] از مشخصه های مهم واج شناختی این گویش می باشد؛ همچنین، ساختمان هجا در این گویش با زبان فارسی نو متفاوت است و شش الگوی هجایی دارد که سه هجای آن دارای خوشه همخوانی آغازی است؛ طوری که عضو دوم خوشه، همواره یکی از نیم واکه های [w]، [y] یا [ч] است. از دیگر یافته های این پژوهش، توالی مضاف و مضاف الیه و موصوف و صفت و استفاده از پیش اضافه و پیرااضافه می باشد؛ همچنین، داده ها نشان داد که در این گویش، مطابقت عدد و معدود و تمایز جنس دستوری وجود ندارد. نمایه اعداد از یک تا ده بین گویش کردی ایلام و دیگر گویش های ایرانی تفاوت چندانی ندارد.
تحلیل مضمون تفکرات قالبی نسبت به قومیت (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار بررسی تفکرات قالبی و نگرش گروه های مختلف قومی نسبت به یکدیگر است. منظور از گروه قومی، گروهی از انسان ها است که اعضای آن دارای ویژگی های نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند. رویکرد این پژوهش مبتنی بر روش شناسی کیفی است و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل آنها نیز بر اساس تحلیل مضمون انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه اصفهان تشکیل می دهند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به گونه ای انتخاب شدند که برای هریک از گروه های قومی شش گانه (ترک، لر، فارس، بلوچ، عرب و کرد) تعداد کم و بیش یکسانی در نمونه وارد شوند. محتوای مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری و یک مدل تماتیک از آن استخراج گردید که بیانگر وجود دو گرایش متضاد به طور همزمان است: از یک سو، نوعی احساس مبتنی بر انحصار طلبی قومی دیده می شود، به این معنا که هر یک از اقوام بر ویژگی ها و هویت قومی منحصر به فرد خویش تأکید می کنند و از سوی دیگر، نوعی چندگانگی قومی در میدان مورد مطالعه دیده می شود که با تأکید بر همبستگی ملی، اختلافات بین قومی را تا حدی کنار زده خیر عمومی را در راستای حفظ یکپارچگی و امنیت کشور مورد توجه قرار می دهد.
فمینیسم و چالش های تاریخی در جریان های فکری انسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه نظریه فمینیستی محدودیت های ساختاری سبب حذف زنان از فرایند تولید دانش شده است. در طول تاریخ، تولید دانش، موضوع دانش و شناخت دانشمند حوزه هایی مردانه انگاشته شده اند. در این نوشتار با استفاده از مرور اسنادی و فراتحلیل تاریخچه علم انسان شناسی نشان می دهیم که این رشته از پیش داوری ها و دیدگاه های جنسیت زده مصون نبوده و در دوران شکل گیری و تحول، بسته به پارادایم های مسلط تاریخی جهت گیری کرده است. جریان فمینیسم در عرصه دانشگاهی، رشته انسان شناسی را با چالش های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش ش ناختی ای مواجه ساخت که سبب تغییر بنیادین پارادایم های پیشین شده است. سه چالش عمده در این حوزه نفی ذات انگاری زیستی شناختی، نفی تفاوت های جنسیتی مغزی- هوشی و رد نظریه حرم و سلطه جنسی نرینه در نخستی ها بوده است. در نتیجه، رشته انسان شناسی در دوران معاصر، تحت تأثیر سه چالش تاریخی فمینیستی، با کنار گذاشتن دیدگاه های طبیعت گرایانه و برساخت گرایانه ، به تأیید ارتباط میان پیوند میان طبیعت و تربیت گرویده است.
زمینه های نهادی بروز نگرانی در تجربه زیسته ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند تحولات در جامعه ایرانینشان از پررنگ شدن «نگرانی» در زیست جهان ایرانیان دارد. ما جامعه شناسان به نگرانی درباره مسائل اجتماعی خو گرفته ایم اما اینک این خود نگرانی است که تبدیل به مسئله شده است. مراحل اصلی چرخه زندگی به ویژه پس از نوجوانی در ایران امروز به گونه ای روزافزون نگران زا گردیده است. کنکور، شغل یابی، ازدواج، خرید مسکن، فرزند زایی، تربیت فرزند، سلامتی، بازنشستگی، مرگ و.... در تجربه معاصر ایرانیان با نگرانی هایی زیادی همراه است که امنیت روانی را سلب نموده و اخلاق فردی و اجتماعی را به مخاطره انداخته است. این مقاله با بهره مندی ازنظریات باربالت، بک، گیدنز و باومن در پی تبیین زمینه های ساختاری ایجاد نگرانی است. روش این مقاله تحلیل ثانویه است و از آمارها و داده های نهادی موجود استفاده می نماید. به نظر می رسد در ایران «تزلزل نهادی» زندگی را پیش بینی ناپذیر و نگران کننده ساخته است. مقاله با مرور شاخص هایی در نهادهای مهم کشور مانند اقتصاد، خانواده
و بوروکراسی نشان می دهد که چگونه این ساختارها زندگی روزمره را پیش بینی ناپذیر ساخته و از این رو سبب ناامنی هستی شناختی گشته اند. ناامنی هستی شناختی نگرانی را در تجربه زیسته ایرانیان تشدید کرده است. این وضعیت نگران زا را فقدان نهادها و سازمان های رفاه اجتماعی کارآمد تشدید کرده است.