دریاچه خزر بزرگ ترین دریاچه دنیاست و باوجود وسعتی که دارد، مشمول کنوانسیون حقوق دریاها نمی شود و تابع یک رژیم حقوقی مخصوص به خود است که در گذشته مبنای آن قراردادهای 1921 و 1940 ایران و شوروی سابق بوده است. از سال 1991 با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و افزایش کشورهای ساحلی دریای خزر از دو به پنج کشور یعنی ایران، فدراسیون روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان باید نسبت به ایجاد ترتیبات جدید بر اساس الگوی جدید بین کشورهای مذکور اقدامات لازم صورت گیرد. رژیم حقوقی دریای خزر از عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، ژئوپلیتیک و امنیت انرژی در جهان متأثر شده است و با ورود کنسرسیوم های نفتی و گازی چندملیتی و بازشدن پای قدرت های فرامنطقه ای جهت استخراج نفت، بحث تعیین رژیم حقوقی جدید، توجه گسترده محافل حقوقی سیاسی را در سطح بین المللی به خود معطوف داشته است. سه کشور تازه استقلال یافته به دنبال تعیین رژیم حقوقی جدیدی برای خزر هستند. بدین ترتیب خزر جایگاهی ویژه در منطقه پیدا کرد و به تبع آن باعث بروز مشکلات جدید در تعامل در درون منطقه شده است که زمینه تعارضات و همکاری ها میان کشورهای حوزه خزر را فراهم کرد.
گرایش جهانی به الگوی توسعه مبتنی بر اقتصاد آزاد و افزایش صادرات، موجب شده کشورهای منطقه ای و فرامنطقهای بهسوی همکاری در زمینه تجارت و صنعت، به عنوان ابزاری کارآمد توسعه اقتصادی و اجتماعی قدم بردارند. بر این اساس سازمان همکاری اقتصادی (اکو) توسعه اقتصادی کشورهای عضو را مدنظر قرار داده است. این سازمان بعد از پیوستن کشورهای آذربایجان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان به سه کشور بنیان گذار آن (ایران، ترکیه و پاکستان) مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. مهمترین نقش اکو برای کشورهای عضو، توسعه روابط اقتصادی آن است. اگر چه با موانع اقتصادی-سیاسی فراوانی مواجه است. سوال اصلی مقاله این است که آیا اکو توانسته است نقشی برای توسعه روابط اقتصادی کشورهای عضو داشته باشد؟ فرضیه مقاله این است که این سازمان در مواقعی توانسته است باعث توسعه اقتصادی این کشورها شود و در برخی مواقع به دلایل سیاسی و اقتصادی سطح روابط بین کشورها در تجارت منطقه ای به مشکل برخورده است. روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی است.
سازمان امنیت و همکاری در اروپا یکی از نهادهای موفق در عرصه همکاری های منطقه ای به شمار می رود که طی چهار دهه گذشته توانسته است با کسب تجربیات مهم ، فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذارده و به کامیابی های نسبی در حصول به اهدافش دست یابد . با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق چگونگی تعامل و همکاری با جمهوری های مستقل تازه تاسیس در دستور کار سازمان امنیت و همکاری اروپا قرار گرفت . این مقاله تلاش دارد تا با مرور اجمالی تاریخچه این سازمان به توضیح عملکرد این سازمان بویژه در دهه گذشته پرداخته ، و سپس ضمن تجزیه و تحلیل اهداف دراز مدت آن به ارزیابی نقش این سازمان در کشورهای منطقه اوراسیا بپردازد .
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ، مناطق جدید امنیتی ، سیاسی و اقتصادی را به وجود آورد . خلاء ایجاد شده در حوزه آسیای مرکزی باعث شد تا ایالات متحده بتدریج وارد حیاط خلوت روسیه شود . طی دوره زمانی از فروپاشی شوروی تا سال 2003 سمت گیری سیاست خارجی امریکا بتدریج دچار تغییر و تحول شد . حادثه 11 سپتامبر و مبارزه با تروریسم حضور نظامی امریکا در منطقه را نیز به دنبال داشت .
ایران در سال 1384 به صورت عضو ناظر، به عضویت سازمان شانگهای درآمد. این موضوع با در نظر داشتن اهداف شکل گیری این سازمان و روند تحولات آن بحث های جدی درباره نحوه همکاری ایران با این سازمان مطرح ساخته است. مجمع شانگهای یا شانگهای ـ 5 ابتدا برای حل و فصل مسائل امنیتی و مرزی میان چین و روسیه و کشورهای آسیای مرکزی (غیر از ازبکستان و ترکمنستان) ایجاد شد. با پیوستن ازبکستان به این مجمع به سطح سازمان ارتقا یافت. هر چند در روند تحولات مربوط به این همکاری امنیتی منطقه ای، تغییرات مهمی شکل گرفته و مسائل اقتصادی نیز مطرح شده، ولی اساساً این سازمان به مباحث و مشکلات امنیتی ـ نظامی توجه داشته است.سؤال اصلی مقاله این است که «سازمان شانگهای چه نقشی در تأمین امنیت آسیای مرکزی ایفا می کند؟» در این مقاله روند دگرگونی های ایجاد شده در این سازمان بررسی می شود تا نقش آن در تأمین امنیت آسیای مرکزی روشن شود.
دولت-ملت سازی از جمله مباحث جدید و بسیار مهم مطالعات روابط بین الملل قلمداد می گردد. این بحث به ویژه با ورود اعضای جدید به نظام دولتها در دوره پس از جنگ سرد از اهمیت فوق العاده ای برخوردار گشته و محققان مختلفی را برای انجام مطالعات پایه ای تئوریک و نیز موردی در اقصی نقاط جهان به خود جذب نموده است. از جمله حوزه های مطالعاتی جدید در این باره، کشورهای پس از کمونیست می باشند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب باز شدن فضای جدیدی در روابط بین الملل گردیده و با ظهور دولتهای جدید از بطن امپراطوری فرو پاشیده شوروی، انبوهی از موضوعات مختلف در دستور کار پژوهشگران قرار گرفت. در طی چندین سال اخیر مطالعات مختلفی در این باره انجام شده است و چه بصورت پایه ای و کلی و چه به طور موردی؛ روند دولت-و ملت سازی در این فضای جدید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با توجه به اهمیت فراوانی که موضوع دولت-ملت سازی در جهان کنونی دارد و منشا بسیاری از نا آرامی های موجود در جهان را می توان به طور مستقیم و غیر مستقیم ناشی از آن دانست، در این مقاله به مرور مدلهای اصلی دولت-ملت سازی در مطالعات سیاسی و بین المللی می پردازیم.