یکی از اهداف اصلی این پژوهش مطالعه روابط متقابل جمهوری اسلامی ایران با کشورهای همجوار و نزدیکش در خاورمیانه و سایر بازیگران دولتی و غیردولتی فعال در محیط پیرامونش می باشد. از زمان وقوع انقلاب تاکنون روابط ایران با ترکیه و پاکستان در چارچوب اکو اغلب دوستانه، با افغانستان در دوران طالبان و با عراق در دوره حکمرانی رژیم بعثی صدام حسین بسیار خصمانه بود. روابط ایران با همسایگان جنوبی خود در حاشیه خلیج فارس به غیر از قطر و تا حدی نیز عمان و کویت در نیمه نخست این دوره زمانی ناآرام و بحران زا توصیف می شود. در فاصله جغرافیایی دورتر، همکاری نزدیک ایران با سوریه و گروه های زیرملی فعال در لبنان و فلسطین اشغالی (مانند حزب الله، و حماس) با اهمیت استراتژیک تعریف می شود. در حالی که مخالفت آشکار ایران با مواضع و سیاست های اسراییل در قبال مساله فلسطین و با حضور نظامی نیروهای این دولت در جنوب لبنان از یک سو، و تداوم دشمنی نومحافظه کاران امریکایی با ایران به دلیل ماهیت ملی گرایی اسلامی و انتقاد مقامات ایرانی از سیاست های گسترش طلبانه واشنگتن از سوی دیگر به درگیری های لفظی و بحران های سیاست خارجی حادی منجر شده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش ایران به اتخاذ نگرش اصول گرایانه در عرصه های پر تنش بین المللی که میدان کارزار برای دستیابی به منافع ملی، براساس نگرش های عموماً مادی گرایانه است، چالش های مختلفی را برای جمهوری اسلامی ایجاد کرد. حضرت امام برای برون رفت از مشکلاتی که در عرصه های داخلی و خارجی به وجود آمده بود، با استفاده از نظام معرفتی و روش اجتهادی خویش، با تأکید بر لزوم توجه به نقش متغیرهای «زمان» و «مکان» در استنباط احکام مربوط به حوزه عمل سیاسی، تلاش برای حفظ دولت اسلامی را با طرح رویکرد «حفظ نظام»، از باب لزوم تمهید مقدمات برای تحقق اهداف و منویات شارع مقدس اسلام، ضروری دانستند. اتخاذ راهبرد حفظ نظام جمهوری اسلامی، زمینه ارتقای توانمندی نظام در مدیریت محیط داخلی و خارجی و مقابله با چالش های ایجاد شده را فراهم و امکان عملیاتی شدن هوشمندانه اصول گرایی دولت اسلامی را در وضعیت های متفاوت، متناسب با شرایط زمانی و مکانی به وجود آورد.