به عقیده آقاى سروش، جهان اسلام نیازمند تجدید تجربه اعتزال است; زیرا تفکر اشعرىگرى غلبه یافته و باب محاجه و استدلال بسته شده است . تجدید تجربه اعتزال، پادزهرى در برابر تفکر نصى و قدرتى است .
هرچند اسلام اساسا در قالب یک جنبش سیاسى نمودار شد و تفکیک حیات سیاسى از حیات دینى در آن تصورناپذیر بود، اما سیاسىتر شدن اسلام در قرن بیستم واکنشى در مقابل گسترش ساخت دولت مطلقه در عصر پهلوى و رشد سکولاریسم بود . این دو عامل، شکاف و چندپارگى فرهنگى میان خردهفرهنگ اسلامى و خرده فرهنگ مدرن را تشدید کرد و کوشش براى استخراج نوعى نظام سیاسى، به عنوان جانشین نظام مستقر، از درون اسلام سرعتبیشترى یافت .
در شماره گذشته بازتاب اندیشه خلاصه سخنرانى آقاى آغاجرى در موضوع روحانیت آورده شد . در این شماره نیز گفتوگوى نشریه سپیده با مدیرمسئول سابق هفتهنامه آوا، آورده مىشود . آقاى ایزدى، که مهندس راه و ساختمان است و مطالعاتى نیز در زمینه تاریخ معاصر دارد، در مورد نظام آموزشى حوزههاى علمیه، رابطه آنها با دانشگاهها، روحانیت و القاب و عناوین آن، و آینده روحانیتبه اظهار نظر پرداخته است .
در این مقاله میان اسلامگرایى و مسلمانى تفاوت گذاشته شده و به تاریخچهى دو دهه حاکمیت اسلامگرایى در ایران اشاره شده است . در کنار آن، پارهاى حوادث سیاسى بیستسال گذشته بیان شده و نیز مقایسهاى میان بینش اسلامگرایى و بینش جدید غربى صورت گرفته است .
اسلامگرایى و نه مسلمانى، تفکرى است که کلیه شئون سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى را از اسلام متوقع است و در واقع یک نگرش حداکثرى به دین دارد، و نه حداقلى .