مقالهى حاضر، متن سخنرانى آقاى مجتهد شبسترى است که در بزرگداشت مرحوم دکتر یداللَّه سحابى در مسجد دانشگاه تهران ایراد شده است، آقاى شبسترى، در این سخنرانى، به بررسى انحاى اساسى آزادى و اهمیت آن در حیات انسان امروزین و نیز، نسبت آزادى تفکر با ادیان وحیانى پرداخته است.
در حالی که دولت از مهم ترین نهادهای زندگی اجتماعی و شاید مهم ترینِ آنها به شمار می آید موضع چندان روشنی درباره ماهیت یا چیستی آن وجود ندارد و مواضع موجود نسبتا کلی و مبهم هستند. از آنجا که چنین ابهامی پیامدهای ناپسندی در زمینه سیاست گذاری های کلان و ارزیابی آنها دارد در این نوشتار می کوشیم موضعی نسبتا مشخص درباره چیستی دولت اتخاذ کنیم. بنابراین پس از نیم نگاهی انتقادی به ادبیات موجود و بیان استدلال هایی درباره لزوم و امکان تعریف دولت، با توسل به تعریف وبر از دولت، به عنوان نهاد مدعی اعمال انحصاری زور مشروع در قلمرو معین، دولت را «نهاد سیاسی خاص» تعریف می کنیم. آنگاه بر اساس این شئون سه گانه دولت، عناصر لازم و کافی آن را بازشناسی می کنیم و نشان می دهیم که این عناصر با چه نسبتی دولت را شکل می دهند. البته به ماهیت متناقض دولت و عناصر تکمیلی آن هم اشاره خواهیم کرد.
سکولاریسم همانند بسیاری دیگر از «ایسم» های دوره ی جدید، با نهضت اصلاح دینی آغاز شده است و اولین بار نیز تعبیر سکولاریزاسیون در زبان های اروپایی در معاهده ی وستقالی در 1648 م. که به جنگ های فرقه ای سی ساله خاتمه داد به کار رفت. این معاهده حاوی این معنی بود که وحدت دینی اروپای مسیحی از دست رفته و تقسیم آن به فرقه های کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان امری است غیر قابل اجتناب.
ریشه یابی واژه ی سکولار از لحاظ لغوی و معنای اصطلاحی آن و ارتباط دادن بحث به حوزه ی سیاست و جامعه شناسی و متفکرینی که در تعریف و شرح دولت مدرن، بر جدایی سیاست و دولت از کلیسا و مذهب تاکید ورزیدند، همچنین معنی اندیشه ی دینی و مردم سالاری دینی از دیدگاه متفکرین اسلامی معاصر و مغایرت مردم سالاری دینی و سکولاریسم؛ مباحثی است که این مقاله به آن پرداخته است.
تفاوت های بنیادینی در فرهنگ و فلسفه سیاسی در تمدن اسلام و غرب مسیحی و اروپایی در دوره قرون وسطی تا سده پانزدهم وجود دارد. این تمایزات خصوصاً در ماهیت جامعه سیاسی، قوانین دینی (احکام شریعت) و نوع گفتمان سیاسی به چشم می خورد. این تفاوت ها عمدتاً ریشه در عقلانیت اجتماعی، افکار عامه مردم، آثار مهم و متفکرانه فلاسفه، حقوق دانان و دانشمندان علوم الهی دارند. از جمله مسائل قابل توجه در آن مقطع، این است که اروپا تحت نفوذ اندیشه یونانی ـ رومی قرار داشت و این امر موجب شد که بر خلاف اسلام، در اروپای مسیحی، تفکر دولت غیر دینی شکل بگیرد. در نهایت به این نتیجه می رسد که در طی زمان، تمایزات اسلام و غرب مسیحی بیشتر شده و به جای آنکه آن دو در مسیر تجدد به هم نزدیک شوند، هر فرهنگ، بیشتر
ایرانیان و یونانیان در راستای گسترش فضای زندگانی خود، خیلی زود با یکدیگر در تماس قرار گرفتند: به رغم غلبه سویه های سیاسی-نظامی، نباید از سویه های تاثیرگذاری و تاثیرپذیری سیاسی، فلسفی-دینی صرف نظر کرد. تا جایی که به تعامل گسترده ایرانیان و یونانیان دراوان رابطه آنان برمی گردد، باید توجه داشت که این بیشتر یونانیان بودند که از آموزه ها و سلوک سیاسی، فلسفی-دینی ایرانیان متاثر بودن. در همین راستا این بخش از مقاله، مهمترین تاملات یونانیان، با تمرکز بر آتنیان، بر آموزه های سیاسی، فلسفی-دینی ایرانیان را برجسته می سازد.
نویسنده در این نوشتار به بررسى رابطهى انسان و حیات او با هنر، و ارتباط هنر با جنبههاى مختلف حیات انسان مىپردازد. ایشان سه ساحت مادى، روانى و روحانى حیات انسان را از یکدیگر باز مىشناسد و متناسب با هر یک، هنر مادى (شیطانى)، هنر انسانى و هنر قدسى (رحمانى و الاهى و هنر دینى) را به رسمیت مىشناسد. وى سپس، ویژگىهاى هر یک از انواع هنر را برمىشمارد.