فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۳
35 - 67
حوزههای تخصصی:
«تمشا کردن» محمولی تجربی در کردی گروسی است که ساخت موضوعی و رویدادی آن به صورت یک محمول مرکب فعل یاری بیان می شود. این پژوهش به جستار چگونگی رمزگذاری موضوع ها در ساختار محمول-موضوع «تمشا کردن» بر اساس منظر رده شناختی کرافت (2022) می پردازد. هدف آن بررسی این است که «تمشا کردن» از چه راهبردهایی برای بیان نقش شرکت کننده هایش بهره می جوید، بخش های سازنده ی آن میزبان کدام کارکردهای دستوری و معنایی هستند و چگونه ساخت رویدادی این محمول در راستای ساخت موضوعی اش بازنمایی می یابد. بدین منظور، پژوهشی میدانی صورت گرفت و 30 گویشور بومی کردی گروسی مصاحبه شدند. فیلم «داستان گلابیِ» ولس چیف بستر گرداوردی داده ها واقع شد و روایت های کردی ضبط شدند. 88 نمونه ی دارای محمول «تمشا کردن» از پیکره ی گفتمانی فوق، برای بررسی راهبردهای رمزگذاری موضوع استخراج شدند. مشاهده شد که این محمول مرکب تجربی در رمزگذاری موضوع شرکت کننده ها و نوع رویدادی که بیان می کند دارای بازنمایی های گوناگونی بود. اساساً از راهبرد تجربه-محور بهره می جست و تجربه گر را به صورت یک عبارت موضوعی فاعلی بیان می کرد. اما موضوع محرک آن در کاربرد راهبرد رمزگذاری تنوع قابل ملاحضه ای را نمایان می کرد و به صورت های عبارت موضوعی مفعولی، عبارت موضوعی متممی، و عبارت موضوعی بند متممی بازنمایی می یافت. از میان 88 نمونه از محمول «تمشا کردن»، تنها 16 مورد ساخت موضوعی فاعلی-مفعولی داشتند. پربسامدترین راهبرد رمزگذاری موضوع، راهبرد رمزگذاری فاعلی-متممی شناسایی شد که دارای محرک مکانی/هدف بود. این محمول مرکب همچنین مشاهده شد که به صورت یک زیررویداد در ساخت فعل پیاپی شرکت می جست و در برخی موارد با ساخت رویدادی متفاوتی بیان می شد.
بررسی اثربخشی استفاده از سامانده های ترسیمی در آموزش درک مطلب زبان فارسی به فارسی آموزان غیرایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
181-208
حوزههای تخصصی:
خواندن و درک مطلب یکی از اهداف آموزشی هر برنامه درسی است که راهبردهای مختلفی برای تدریس آن به کار گرفته می شوند. سامانده های ترسیمی، یکی از این راهبردها هستند که ریشه در نظریه طرحواره ها دارند و هدف آنها سازماندهی و ارائه دانش است. پژوهش حاضر، به منظور تعیین تأثیر راهبرد سامانده های ترسیمی بر پیشرفت مهارت خواندن و درک مطلب فارسی آموزان خارجی انجام گرفت. این پژوهش از نوع کمی و شیوه گردآوری اطلاعات آن نیز به صورت میدانی است. آزمودنی های این پژوهش شامل 15 نفر از فارسی آموزان سطح میانی و فوق میانی بود که در نیمسال دوم سال تحصیلی 98_97 در مقطع کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در دانشگاه علامه طباطبایی مشغول به تحصیل بودند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش متون آموزشی، آزمون های درک مطلب و سامانده های ترسیمی بود. برای اجرای این پژوهش، ابتدا یک متن فارسی به روش سنتی به آزمودنی ها تدریس شد و سپس آزمون درک مطلب از آنها گرفته شد. پس از آشناسازی آزمودنی ها با راهبرد سامانده های ترسیمی، متن دوم، که سطح دشواری آن مشابه متن اول بود، با استفاده از این سامانده ها به آنها تدریس شد و آزمون درک مطلب برای بار دوم از آنها گرفته شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t زوجی تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از آزمون t زوجی نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان درک مطلب فارسی آموزان در روش سنتی و روش سامانده های ترسیمی وجود دارد؛ به بیان دیگر هنگام استفاده از سامانده های ترسیمی زبان آموزان درک مطلب بهتری از متن داشتند.
گذرایی سرنمونی و حذف مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حذف مفعول پدیده ای است که در آن فعل متعدی که برای تکمیل معنا به دو موضوع فاعل و مفعول نیاز دارد، با حذف مفعول خود به فعل لازم تبدیل می شود. با این حال، بدون آنکه بافت کلی سرنخ هایی پیرامون هویت مفعول به دست دهد، مخاطب قادر به درک معنای جمله بوده و درک مفهوم مفعول محذوف برای او امکان پذیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر مؤلفه های گذرایی سرنمونی بر ساخت حذف مفعول در زبان فارسی است. با توجه به اینکه حذف مفعول از عوامل کاهنده ظرفیت فعل و به تبع آن کاهنده میزان گذرایی است، انتظار می رود در این ساخت مؤلفه های گذرایی سرنمونی بیشتری با ارزش منفی حضور داشته باشند. به منظور بررسی این موضوع 435 مورد حذف مفعول از گونه های گفتاری و نوشتاری زبان فارسی معاصر از منابع متنوعی استخراج شده و تأثیر مؤلفه ها به صورت مجزا بر هر نمونه مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد مؤلفه هایی نظیر ارادی بودن و کنش گری بر حذف مفعول تأثیری ندارند و برخلاف انتظار بسامد ارزش مثبت مؤلفه های جنبشی، وجه و مثبت بودن که بیانگر میزان گذرایی بالاست در چنین ساخت کاهنده گذرایی بیشتر است. طبیعتاً حذف مفعول از دیگر مؤلفه های گذرایی سرنمونی پیروی می کند و بسامد ارزش منفی این مؤلفه ها در این ساخت بیشتر است. بررسی میزان تأثیرگذاری مؤلفه های گذرایی سرنمونی و دلایل آن، ارائه آمار مربوط به بسامد هر یک در ساخت حذف مفعول و درنهایت معرفی پیوستاری از شرایط سرنمونی حذف مفعول، مواردی است که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است.
معیارهای توسعه پایدار در سازماندهی محتوای کتاب های عربی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود کیفیت محتوای کتب درسی براساس مبانی توسعه پایدار یکی از موضوعات مهم هر نظام آموزشی است که نقش مهمی در ارتقای مهارت های عمومی فراگیران دارد. در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش پیمایشی به بررسی معیارهای توسعه پایدار در سازماندهی محتوای کتاب های عربی دوره متوسطه اول بپردازد. ابزار اصلی این پژوهش را پرسش نامه محقق ساخته معیارهای توسعه پایدار شامل معیارهای دینی، اجتماعی، محیطی، اقتصادی و فکری علمی تشکیل داد. به منظور توصیف و تحلیل داده ها، از آماره های توصیفی و آزمون های هم بستگی پیرسون، آنوا (ANOVA) و فریدمن استفاده شد. یافته ها نشان داد که به طور کلی سطح پایداری معیارهای توسعه در سازماندهی محتوای کتاب های عربی متوسطه اول در وضعیت ضعیف قرار دارد؛ بدین معنا که به طور خاص، سه معیار محیطی، اجتماعی، اقتصادی در سطح مطلوبیت ضعیف قرار دارند و تنها دو معیار دینی و فکری علمی در سطح مطلوبیت متوسط قرار دارند. همچنین از لحاظ هم بستگی میان معیارها با توسعه پایدار، یافته ها حاکی از این بود که معیارهای محیطی، اجتماعی و اقتصادی بیشترین هم بستگی را با توسعه پایدار دارند، ولی به سطح مطلوب نرسیده اند. پیشنهاد می شود در راستای بهبود سازماندهی محتوای کتب عربی دوره متوسطه اول بر مبنای معیارهای توسعه پایدار، ضمن حفظ معیارهای دینی و فکری علمی در کتاب ها به گنجاندن معیارهای توسعه محیطی، اجتماعی و اقتصادی توجه در محتوای این کتاب ها نیز توجه بیشتری شود.
مرز بین همایندها و اصطلاحات در زبان فارسی بر مبنای دستور ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۸۴)
271 - 303
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، ارائه تعریفی جدید و کاربردی از «اصطلاح» و «همایند»، بر اساس ملاک های نحوی و نه صرفاً معنایی بود. بر حسب سنّت فرمالیسم، یکی از ملاک های مهم برای تفکیک این دو نوع عبارت (اصطلاح و همایند) از یکدیگر، امکان یا عدم امکان جابه جایی عناصر سازنده آنها است. این عبارت ها تاکنون با رویکردی نحوی مورد بررسی قرار نگرفته بودند. بر اساس دستور ساختاری، اصطلاحات بر پایه چهار آزمون نحوی «مجهول سازی»، «اسنادی سازی»، «فک اضافه» و «پرسشی سازی» بررسی شدند. دستور ساختاری به مجموعه ای از دستورهایی با ماهیت شناختی گفته می شود که ساختار را به عنوان واحدی نمادین متشکل از قطب های صورت و معنی در نظر می گیرد. در پژوهش حاضر، 200 اصطلاح مورد بررسی قرار گرفتند. این اصطلاحات از دو منبع اصلی یعنی فرهنگ فارسی عامیانه )ابوالحسن نجفی، 1387) و فرهنگ دوجلدی کنایات سخن (حسن انوری، 1398) جمع آوری شدند. چهار ساخت هر اصطلاح از سوی 15 نفر به عنوان مشارکین پژوهش مورد قضاوت نحوی قرار گرفتند. معنی داری برخی از چهار ساخت نشان داد که انعطاف پذیری نحوی همه اصطلاحات شبیه به هم نیست. برخی اصطلاحات در برابر تغییرات نحوی انعطاف پذیر بودند و درنتیجه رفتاری شبیه به همایندها داشتند. انعطاف پذیری اصطلاحات سبب شد تا بر مبنای ملاک های نحوی، تعریف تازه ای از این عبارت ها ارائه دهیم و آن ها را در گروه همایندها قرار دهیم. به این ترتیب، آن دسته از عبارت های واژگانی اصطلاح نامیده شدند که در مقابل چهار آزمون نحوی «انعطاف ناپذیر» بودند.
تحلیل زبان عرفانی عبهرالعاشقین در مبحث عشق بر اساس الگوی گفتمان پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های عرفان روزبهان از عارفان سده ششم، توجه ویژه به موضوع عشق و شرح مراحل آن است. شرح این مراحل موجب ایجاد زبان خاص عرفانی در عبهرالعاشقین شده است. عبهرالعاشقین که به طور ویژه به موضوع عشق می پردازد، حاصل تجربه های عرفانی روزبهان است و از صیرورت مدام سالک حکایت می کند. تجربه این «شدن های» پیوسته وقتی در بستر زبان جاری می شود، ویژگی های خاصی به خود می گیرد. تحلیل زبان عرفانی ویژه او در مراحل مختلف صیرورت سالک در مراتب عشق با استفاده از الگوی گفتمان پویا میسر می شود. این الگو نشان می دهد زبان عرفانی عبهرالعاشقین ایستا نیست و بنیاد آن بر تحول است. هدف این پژوهش روشن کردن مسیر پویایی تجربه عرفانی سالک در طریقت عشق و در بستر زبان است. بر این اساس، این پژوهش به بررسی«هویت» و مسیر «شدن» سالک خواهد پرداخت. با استفاده از مربع معناشناسی بخشی از روند صیرورت در کلام را می توان بررسی کرد. این مطالعه آشکار می کند که هویت سالک، عبارت از عارفی است که به مقام فنای صفاتی رسیده است، اما خشنودی به عشق انسانی و توقف در آن حجاب راه اوست. غایت سیر سالک دیدار تجلی جمال الهی در سیمای معشوق انسانی و رسیدن به فنای ذات و توحید است. فعل مؤثر «خواستن» به هنگام گزینش میان دو راهِ توقف یا پویایی نمود می یابد. فعل مؤثر «بایستن» در تقدیر حق تعالی در قرار دادن امتحان عشق تجلی می یابد. اما رسیدن سالک به فاعل «توانشی» و منزل مشاهده و وصل به فضل و جذبه الهی میسر است نه اراده سالک.
تحلیلی برون اسکلتی از فرافکن های طبقه نما و کمیت نمای زبان فارسی با تأکید بر ساخت بخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود فرافکن های طبقه نما و کمیت نما در گروه حرف تعریف و یا در ساخت بخشی از دهه (1980) میلادی بعد از قائل شدن ویژگی های جمله ای برای گروه حرف تعریف، مورد توجه دستوریان زایشی قرار گرفته است. با این حال، همچنان فرافکن تلقی کردن یا نکردن آن ها در زبان های زیادی از جمله زبان فارسی بحث برانگیز است. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی فرافکن های طبقه نما و کمیت نما در زبان فارسی با تأکید بر ساخت بخشی بر پایه انگاره برون اسکلتی بورر (2005) پرداخته است. مساله بنیادی این انگاره قائل شدن بورر (2005) به فقدان هر گونه اطلاعات نحوی هم چون مقوله های دستوری در واژگان است. نتایج تحلیل برون اسکلتی فرافکن طبقه نمای زبان فارسی نشان داد که داده های پژوهش حاضر وجود این فرافکن را در زبان فارسی تائید می کنند و همچنین، ارزش گذارهای ارزش باز این طبقه (DIV) در زبان فارسی هسته مشخصه انتزاعی و طبقه نماها هستند. از طرفی، نتایج پژوهش حضور فرافکن کمیت نما و ارزش گذاری ارزش باز این فرافکن (#) توسط اعداد، کمیت نماها و صفت های اشاره ای را در گروه حرف تعریف و ساخت بخشی زبان فارسی تائید کرد.
ساخت ضد مجهول و الحاقی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحث بین جهت بنیادی و غیربنیادی، بسیاری از محققین ساخت هایی را دارای جهت غیربنیادی می دانند که در شکل فعل تغییراتی ایجاد شود. مثلاً در زبان فارسی ساخت مجهول و ساخت سببی چنین ویژگی ای دارند و نشانه هایی برای نشان دادن فعل مجهول و فعل سببی در این زبان به کار می رود. اما از دید نقشگرایی، هر ساختی، تعریفی نقشی دارد و ممکن است این تعریف نقشی با راهکارهای متفاوت در زبان های مختلف اعمال شود. حال ممکن است یکی از این راهکارها تغییر در صورت فعل نیز باشد. اما راهکارهای دیگری نیز برای هر ساخت وجود دارد. در این مقاله با تعریف نقشی از دو ساخت جهت غیربنیادی، یعنی ساخت ضد مجهول و ساخت الحاقی، سعی کردیم نشان دهیم راهکارهای زبان فارسی برای نشان دادن این دو ساخت کدام است. در ساخت ضدمجهول کنش پذیر تنزل کرده و از حیث برجستگی پایین تر می رود و در ساخت الحاقی مشارک غیرمرکزی برجسته تر شده و به مفعول بدل می شود و در عین حال کنش گر از حیث برجستگی تنزل می یابد. با این نگاه نقشی، دلایل وجود این ساخت ها در زبان فارسی و ارتباط رده شناختی آن با زبان-های دیگر بررسی می شود.
بررسی فرانقش بینافردی در گفتمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افراد سالم بر اساس دستور نقشگرای نظام بنیاد هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسکیزوفرنی نوعی بیماری روانی است که عملکردهای شناختی و سطوح مختلف زبان را تحت تأثیر قرار می دهد. گفتمان یکی از حوزه هایی است که در این بیماری به شدت آسیب می بیند. در این پژوهش 11 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی و 11 فرد سالم از نظر کاربرد نقش های متعلق به فرانقش بینافردی در چارچوب دستور نقشگرای نظام بنیاد مقایسه شدند. مصاحبه های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند که در گفتمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد سالم از نظر کاربرد قطبیت (بند مثبت و منفی)، وجه نمایی (افزوده وجهی و محمول وجهی)، زمان گذشته و حال، نقش های گفتاری خبری، پرسشی پرسشواژه ای و امری، فاعل، متمم و افزوده حاشیه ای تفاوت معنادار وجود داشت. اما در کاربرد زمان آینده، نقش های گفتاری پیشنهادی و پرسشی بلی/خیر میان گفتمان دو گروه آزمودنی تفاوت معناداری یافت نشد. بنابر یافته های این پژوهش و هم راستا با مطالعات پیشین، تحلیل دقیق گفتمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی از طریق نظام های بینافردی می تواند به تفسیر جامع ساختار گفتگو، کیفیت روابط بینافردی و عملکردها و نگرش های آن ها کمک کند. نظام های گفتمان بینافردی می توانند در ارائه نمایه ای از میزان شدت اختلالات عاطفی و اجتماعی و گفتار ناپیوسته در گفتمان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی به کار روند.
Evidence for the Linguistic Proximity Model in the Learning of English Present Perfect Tense by Speakers of L1 Kirundi and L2 French(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Studies that have employed the Linguistic Proximity Model to account for crosslinguistic influence in third language learning so far have used child simultaneous bilinguals as participants in their research designs. This study investigated adult sequential Kirundi-French bilinguals to uncover factors driving cross-linguistic influence in learning L3 English present perfect tense using the same Linguistic Proximity Model as a theoretical framework. To achieve that goal, ninety participants including thirty L1 Kirundi, thirty L1 French, and thirty L1 Kirundi-L2 French learners of English were recruited. Those participants were selected using a stratified random sampling technique that took into account their linguistic backgrounds and their scores on the proficiency measure. Data were elicited using a background questionnaire, a quick placement test, a grammaticality judgment task, and a translation task. Descriptive statistics, independent-samples Kruskal-Wallis tests, analysis of variance, and multiple comparisons served in the data analysis. The results showed that simultaneous facilitative and non-facilitative cross-linguistic influence from French and Kirundi were operational at both lower and advanced stages of L3 development, with lower-proficiency learners experiencing negative influence from L1 Kirundi during production. These findings further support the Linguistic Proximity Model as an underlying theory for cross-linguistic influence in third-language learning. They can also serve as a guide in planning pedagogical activities for third language learners at differing stages of the target language development.
The Impact of Automated Writing Evaluation on Iranian EFL Learners’ Essay Writing: A Mixed-Methods Study
حوزههای تخصصی:
While writing skill is extensively studied in EFL contexts, more in-depth research is needed to explore how technology can assist its pedagogy. The present study aimed to investigate the impact of using an automated writing evaluation on Iranian EFL learners’ essay writing. Learning how to reduce errors (in an EFL context) by being corrected at the moment and being exposed to different examples regarding that error in the learners’ new texts through automated writing evaluation (AWE) tends to be the significance of this study. To this end, 50 Iranian EFL learners who were studying at the University of Qom, were randomly chosen. The sample included 25 females and 25 males, whose ages ranged from 19 to 25. The participants were given a pre-test before using AWE software. They were given a topic to write about as a pre-test. After the treatment, an IELTS Task 2 was utilized as a posttest. The IELTS writing band descriptors were used to evaluate the writings. The ANCOVA results showed a remarkable improvement in the essay writing of the EFL learners using an AWE software (i.e., Grammarly). The analysis of interview data revealed that the learners were more enthusiastic about using the AWE feedback because they were corrected while they were writing their essays. Since AWE is discovered to be a helpful device to promote learners’ writing skills, students would also be inspired to become associated with such online learning environments and utilize them earnestly and productively. This research also discovered the learners who got feedback from the AWE device got more prosperous but they also started to ask their teacher to provide more feedback to have AWE feedback and traditional feedback combined. The findings have implications for language teachers, material developers, and curriculum designers.
مقایسه استعاره مفهومی فضیلت اخلاقی راستی در متون فارسی میانه و فارسی دری (مقایسه موردی: مینوی خرد و گلستان سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده ، پاسخ به این پرسش است که مفهوم استعاره «راستی» در دو متن مینوی خرد و گلستان سعدی دارای چه حوزه های مبدایی بر اساس نظریه «استعاره معاصر» هستند و نتیجه مقایسه آن ها با یکدیگر چیست.. داده های تحقیق نشان می دهد که 5 نام نگاشت : شیء، عمل، مسیر، سخن و زیورآلات برای مفهوم «راستی» در دو متن مینوی خرد و گلستان سعدی یافت شده است. نام نگاشت های شیء وعمل با تفاوت بسامد، در هر دو متن مشترک بود. [راستی مسیر است] و [راستی سخن است] فقط در مینوی خرد و [راستی زیورآلات است] فقط در گلستان سعدی مشاهده شدند. از آنجا که گفتمان در دو وجه عملی (تمدن) و نظری (فرهنگ) بر ذهنیت ها اثر می گذارد، شاید بتوان گفت که [راستی زیورآلات است] به عنوان نشانی از وجه تمدنی گفتمان ، در گلستان بیشتر مورد تاکید بوده در حالیکه [راستی سخن است] و [راستی مسیر است] تاکید بر وجه فرهنگی گفتمان در مینوی خرد دارد، که البته هیچکدام از این دو وجه بر دیگری ارجحیتی ندارد و فقط نشان از آن دارد که در ایران پیش و پس از اسلام گفتمان «راستی» اهمیت داشته است.
The Effect of Recast on EFL Learners’ Pragmatic Development: Patterns of Reciprocity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Corrective feedback has been evidenced to be a propitious pedagogical tool to promote second language (L2) knowledge, yet little is known about the role of interactional feedback in maximizing L2 learners’ pragmatic knowledge and their reciprocity patterns to corrective feedback in teacher-student interactions. Therefore, the current study made an attempt to bridge this gap. To do so, twenty (11 male and nine female) intermediate English as a foreign language (EFL) participant with an age range of 19 to 31 were recruited and were provided with recast for their inappropriate request strategies. The participants were assigned to perform requests in various scenarios that varied in terms of power, familiarity, and social distance. To gauge their performance, a pretest and posttest Discourse Completion Test (DCT) was run. The obtained data gave evidence to the efficiency of recast in improving L2 pragmatics. Moreover, classroom interactions were recorded and transcribed to identify the emerging reciprocity patterns. The findings revealed several reciprocity patterns, including repetition of trigger, modification of trigger, acknowledgement, topic continuation, and inability to respond. The findings have implications for L2 teachers and augment our understandings of the role of recast in L2 pragmatics and reciprocity patterns of students.
مقایسه واژه های آموزشی مجموعه های شیراز و پرفا با تمرکز بر بسامد واژگانی: پژوهشی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
180 - 153
حوزههای تخصصی:
امروزه تلاش های پرثمری را در حوزه آموزش زبان فارسی شاهدیم؛ باوجوداین، به علت فقدان مطالعات وافی و کافی و نیز پژوهش های بنیادین در این زمینه، هنوز کاستی هایی به چشم می خورد. واژه گزینی و آموزش علمی واژه یکی از همین حوزه هاست که با ابهاماتی، چون اصول گزینش واژه های آموزشی زبان فارسی، سطح بندی واژه ها و نحوه آموزش آنها مواجه است. در آموزش واژه های زبان دوم/ خارجی، بسامد واژگانی و کاربردی بودن واژه ها دو اصل مهم تلقی می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی واژه گزینی دو مجموعه آموزشی شیراز و پرفا و مقایسه بسامد واژه های آموزشی آنها انجام گرفته و از این رو، بسامد واژگانی این دو مجموعه با یکدیگر مقایسه شده است. واژه های هر مجموعه به روش کتابخانه ای از واژه نامه انتهای کتاب ها جمع آوری شده است. سپس، میزان بسامد واژه های این دو مجموعه با فهرست واژه های چند پژوهش دیگر مقایسه شد. تحلیل داده ها در این پژوهش با استفاده از نرم افزار مایکروسافت اکسل و روش های جدول محوری و فرمول نویسی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که در مجموع، 864 واژه، یعنی بیش از 30 درصد از واژه های این دو مجموعه مشترک هستند. همچنین، 15/47 درصد از واژه های مجموعه شیراز و 75/38 درصد از واژه های مجموعه پرفا حداقل در یک فهرست آمده اند. در نهایت، می توان چنین برداشت کرد که مجموعه شیراز با اشتراک حدود 50 درصد از واژگان آموزشی خود با حداقل یکی از فهرست های بسامدی انتخابی، وضعیت بهتری از جهت بسامد واژگانی نسبت به مجموعه پرفا دارد.
Feuerstein’s Theory and Pedagogy: Epitomizing Mediated Learning Experience in Teaching Grammar(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۱, Issue ۴۶, Autumn ۲۰۲۳
113 - 124
حوزههای تخصصی:
Mediate Learning Experience (MLE) posits that the quality and amount of mediated learning interactions undergone by a learner affects both his cognitive and psychological development and his functioning as an autonomous and independent learner. This study attempts to implement MLE theory in pedagogy by designing an MLE-based grammar lesson plan in respect of present continuous through operationalizing and activating MLE parameters in a grammar class. Through the application of MLE in pedagogy, not only do the teachers take on new roles like mediating lifelong learning and mentoring fellow teachers but also the learners experience innovative functions such as developing heuristics for solving problems and autonomous learning and thinking essential to the late modern knowledge-based era. Through the application of MLE in pedagogy, not only do the teachers take on new roles like mediating lifelong learning and mentoring fellow teachers but also the learners experience innovative functions such as developing heuristics for solving problems and autonomous learning and thinking essential to the late modern knowledge-based era.
تأثیر زبان فارسی بر کیفیت واکه های لری خرم آبادی با رویکرد آواشناسی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
311 - 340
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب آواشناسی قضایی و با هدف بررسی تأثیر زبان فارسی معیار بر کیفیت واکه های لری خرم آبادی صورت گرفته است. این بررسی به دنبال پاسخگویی به این پرسش بود که آیا زبان فارسی معیار بر ویژگی های صوت شناختی واکه های لری خرم آبادی تأثیر می گذارد. به این منظور، صدای 20 گویشور لری خرم آبادی (10 مرد و 10 زن) ضبط شد که گروه اول در خرم آباد و گروه دوم در تهران سکونت داشتند. 54 جمله شامل واژه های منتخب توسط شرکت کنندگان خوانده شدند. در نهایت، 3240 نمونه آوایی شامل واکه های /e, i, ɪ, ʏ, y, o, u, ə, ø, ɑ, a/ حاصل شد. در گام بعدی، نمونه های آوایی از منظر صوت شناختی و آماری تحلیل شدند. در تحلیل صوت شناختی، پارامترهای بسامد پایه و بسامد سازه های اول تا پنجم بررسی شدند. تحلیل داده ها نشان داد که بسامد پایه، بسامد سازه پنجم، بسامد سازه سوم و بعد از آنها با اختلاف زیاد، بسامد سازه دوم به ترتیب بیشترین نقش را در ایجاد تمایز میان واکه های لری تولیدشده توسط گویشوران مرد ساکن تهران و خرم آباد دارند. در گروه زنان نیز، تنها بسامد پایه و بعد از آن با اختلاف زیاد، بسامد سازه پنجم از این قابلیت برخوردارند. در نتیجه، بسامد پایه و بسامد سازه های بالا از قابلیت بیشتری برای ایجاد تمایز بین گوینده برخوردار هستند.
مخچه و مطابقه دستوری در دوزبانه ها: شواهدی از قضاوت دستوری بودگی با استفاده از fMRI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
309 - 342
حوزههای تخصصی:
مخچه با تمام نواحی کلیدی شبکه کنترل زبان در ارتباط است. در حال حاضر، نقش مخچه به عنوان بخشی از شبکه های مسئول پردازش ویژگی های دستوری تشخیص داده شده است. مطالعات بالینی و تصویربرداری نیز مشارکت مخچه را در پردازش دستور تأیید کرده اند. پژوهش حاضر در صدد است تا فعالیت مخچه را در پردازش همزمان زبان اول و دوم در افراد دوزبانه متوازن بررسی کند. به این منظور، 36 دوزبانه ترکی فارسی (21 زن) انتخاب شدند که زبان دوم شان را به طور رسمی از سن 7 سالگی آموخته بودند. بر اساس شاخص تسلط دوزبان، در شرکت کنندگان هیچ تفاوتی بین سطوح بالای بسندگی به زبان اول (ترکی) و زبان دوم (فارسی) مشاهده نشد. شرکت کنندگان یک آزمون قضاوت دستوری بودگی شنیداری با الگوی زبان گردانی جایگزین را اجرا کردند و تصاویر fMRI با استفاده از یک پروتکل استاندارد اخذ می شد. با دو رویکرد کل مغز و ناحیه موردنظر fMRI وابسته به رویداد در حین پردازش نحوی بررسی شد. به دنبال شناسایی فعالیت دوجانبه مخچه در رویکرد کل مغز، درصد تغییر سیگنال به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده در ناحیه مخچه مطابق با اطلس هاروارد آکسفورد در FSL استخراج و تجزیه و تحلیل آماری آن با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج حاضر نشان از برتری نیمکره راست در پردازش زبان دوزبانه ها داشت که این مسأله مؤید آن است که مخچه راست در کنترل زبان دخالت بیشتری دارد. افزون بر این، دوزبانه ها فعالیت بیشتری را برای زبان اول در مقایسه با زبان دوم در ناحیه مخچه نشان دادند که این نتیجه بر تأثیرات تسلط زبان معکوس در دوزبانه های ترکی فارسی صحه می گذارد.
Learning styles, Technology Savviness, and Iranian EFL learners’ Vocabulary Knowledge: The Mediating Role of Learners’ Preferences and Needs during Agile App Development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Juxtaposing the ubiquitous facets of mobile technology as everyware (Greenfield, 2010) and vocabulary as one of the most axial aspects of language learning (Bowles & Cogo, 2016; Schmitt & Schmitt, 2020) , besides the importance of considering learners’ attributes and needs (Taghizadeh, 2019) while developing a mobile vocabulary application (app), necessitates analyzing the relationship and impact of all these elements in a single structural model. To tackle the issue, first, via a mixed-methods design, the researcher developed a bespoke mobile application using the task model and the principles of agile methodology. and then investigated the impact of using the app on a sample of 62 Iranian EFL university students’ vocabulary recognition and recall, the results of which were published in two other articles. In this study, the researcher integrated the obtained data within a proposed structural model and assessed the model's fitness to investigate the interaction and interrelationship among the latent variables mentioned above. The results obtained from SEM-PLS analyses revealed that within the unified structural model, the learners’ preferences and needs were favorably influenced by their learning style orientation and technology savviness. Similarly, the findings verified the positive impact of considering learners’ preferences and needs during the agile app development lifecycle on the target participants’ vocabulary knowledge, encompassing vocabulary recognition and recall. Finally, the fitness of the proposed structural model was verified based on the criteria for model assessment mentioned by Sparks and Alamer (2022) . The SEM-PLS data analyses and the implications of the study are presented and discussed.
Celebrating Mistakes: The Alignment of Assessment for Learning (AfL) and Motivational Strategy (MotS) in a Constrained Context(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۱۲ , N. ۴ , ۲۰۲۳
71 - 102
حوزههای تخصصی:
In education, the terms “assessment” and “motivation” seem paradoxical. However, a closer examination of the two terms leads to the understanding that the two terms can conceptually be aligned. Assessment for Learning (AfL) and teachers’ Motivational Strategy (MotS) can be synergized using AfL pedagogical principles that purportedly foster students’ motivation. The dearth of studies juxtaposing both constructs prompted us to examine the AfL practices of seven higher-education teachers in Indonesia, with the aim of providing empirical data on the convergence between AfL and MotS. Set against the backdrop of a low-motivation context, namely the emergency remote learning and teaching English as a Foreign Language (EFL) writing, the teachers were interviewed regarding their AfL practices, and the data was examined using principally deductive qualitative analysis. The results showed that the greatest alignment occurred in the “maintain” stage of MotS, where teachers provided a supportive classroom environment where mistakes are a natural part of learning and involved students in self and peer assessment. On the other hand, the constrained context resulted in divergent conceptions in the teachers of what they perceived as motivating for the students. This implies the need for EFL writing teachers to integrate AfL and various stages of motivational strategies to lead to more engagement and help students improve their writing achievement.
تبیین الگوهای کنشی سیر و سلوک زائراثر جان بانیان بر اساس نظریه گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به تجزیه و تحلیل جامع شاهکار جان بانین، سیر و سلوک زائر، با استفاده از چارچوب مفهومی ارائه شده توسط مدل کنشی گریماس می پردازد. هدف این پژوهش نگریستن از طریق دریچه های تقابل های دوگانه و عناصر بنیادی ساختار زنجیره ای- نحوی به اثر مورد بحث است. با کالبد شکافی دقیق این زنجیره ها و روشن کردن مفاهیم پیچیده میثاق، آزمون و قضاوت نهفته در روایت، درک ظریف و عمیقی از پویایی ساختاری متن پدیدار می شود. این تحقیق سپس کاربرد گسترده تر نظریه کنشی گریماس در این اثر ادبی خاص را مورد بررسی قرار می دهد. این مقاله از طریق تعمیم نتایج، به درک جامع تری از پیچیدگی های ساختاری ذاتی موجود در آثار ادبی مشابه کمک می کند. این مطالعه که در قلمرو تحقیقات کاربردی قرار دارد، از یک روش پیاده سازی توصیفی-تحلیلی برای بازگشایی لایه های معنا در سیر و سلوک زائر استفاده می کند. تکنیک تحلیل محتوای انتخاب شده، که بر اساس الگوی کنشی گریماس است، به عنوان ابزاری قوی برای تشریح و تفسیر نتایج عمل می کند. در پرداختن به سؤالات تحقیق، هدف اولیه، تبیین الگوهای کنشی مسیحی (نام شخصیت اصلی داستان) است. این تحقیق پیش بینی می کند که شناسایی، توضیح و تحلیل این الگوها نه تنها بینشی عمیق تر از افکار عمیق جان بانیان به دست می دهد، بلکه درک غنی تری از مهارت هنری او را تقویت می کند. در نهایت، این مطالعه مدلی را ارائه می کند که از کاربرد آن برای سیر و سلوک زائر فراتر رود و بتوان آن را به متون دیگری که ویژگی های مشابهی دارند تعمیم داد.