فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
In the fast-changing modern world of today, learners need global skills for life-long learning and effective communication. Among these skills are intercultural competence and critical thinking. Although teachers have acknowledged the importance of the inclusion of global skills in their actual teaching procedures, they still need more concrete methodology and tangible pedagogical frameworks to incorporate these skills into their teachings. This study has been an attempt to propose a framework based on the constructivist approach to activate critical thinking and, in turn, develop critical cultural awareness and intercultural skills in EFL learners. To achieve this aim, a qualitative study was designed; an intercultural syllabus was developed and implemented through the constructivist approach in an academic semester. The related data were then collected through the participants’ reflective worksheets and interviews. The content analysis of the data indicated that the constructivist approach and the intercultural syllabus were effective in assisting the participants in applying critical thinking strategies and developing critical cultural awareness and intercultural skills of discovery and interaction, interpreting and relating, and evaluation. Meanwhile, the results of the self-report evaluation survey indicated that the participants evaluated most of the aspects of the intercultural experience positively. The findings of the current study have implications for instructors, materials developers, and educational stakeholders who support developing intercultural awareness and skills in learners.
تحلیلی بر عامل روانشناختی ترس از فناوری و دانش رایانه ای در مدرسان آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
243 - 266
حوزههای تخصصی:
با جهانی شدن ابزارهای فناوری و پیشرفت سریع فناوری اطلاعات، به کارگیری رایانه و سایر ابزارهای فناوری در تدریس، امری ضروری گردیده است و به تبع آن معلمان و مدرسان در حیطه آموزش زبان نیز باید از این ابزارها به منظور افزایش تأثیر تدریس استفاده نمایند. نتایج پژوهش ها نشان می دهد اگرچه اکثر معلمان و مدرسان تمایل دارند تا از این ابزارها در تدریس مهارت های زبانی استفاده کنند، اما به علت وجود ترس از به کارگیری ابزارهای فناوری در کلاس درس از این امر امتناع می ورزند. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل رابطه احتمالی میان ترس از فناوری و دانش رایانه ای مدرسان آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بوده است. در راستای هدف این پژوهش، 40 مدرس زبان فارسی از دو مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها به سه پرسشنامه اطلاعات شخصی، سنجش میزان دانش رایانه ای سون و راب و کریسمیاضی (2011) و اضطراب رایانه ای روزن و ویل (1988) پاسخ دادند. یافته های این پژوهش نشان داد که رابطه معنادار (در سطح 05/0) و منفی بین دو متغیر دانش رایانه ای و ترس از فناوری برقرار است. در واقع، مدرسانی که میزان دانش رایانه ای بالایی دارند، ترس از فناوری کمتری دارند. نتایج تحقیق حاضر راهکارهایی را جهت تربیت مدرس زبان فارسی به برنامه ریزان آموزشی ارائه نموده و در مورد فرایند کارآمدتر تدریس زبان فارسی با توجه به نیاز های جدید در به کارگیری فناوری در آموزش، پیشنهادهایی ازجمله گنجاندن دوره های آموزشی به کارگیری ابزارهای فناوری در دوره های ضمن خدمت معلمان مطرح نموده است.
Accuracy Order of Grammatical Morphemes in Persian EFL Learners: Evidence for and against UG(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۲, No.۲۵, Fall & Winter ۲۰۱۹
53-78
حوزههای تخصصی:
This study addresses the acquisition of the morphological markers in Persian learners of English as a foreign language. To this end, the accuracy order of nine morphemes including plural –s, progressive –ing, copula be, auxiliary be, irregular past tense, regular past tense –ed, third person –s, possessive -ʼs and indefinite articles was studied in 60 teenage Persian EFL learners. Placement and proficiency tests and a demographic questionnaire were employed to collect the data. The total production of 2160 morphemes was manually checked, classified, and counted to rank their acquisition order. The learners’ accuracy order was ranked in a decreased order from 1 to 9 as follows: regular past tense, auxiliary be, copula be, present progressive tense, indefinite articles, plural –s, possessive -ʼs, irregular past tense and third-person singular –s. The Spearman correlation showed that Persian students’ accuracy order had a moderate and weak relationship with the accuracy order of ESL and EFL learners, respectively. This finding proves that Persian EFL learners do not learn English grammatical morphemes in a natural order. Moreover, the universal grammar does not remain fully in these learners. The minor role of UG in EFL acquisition also indicates the important role of transfer in foreign language learning.
بررسی تأثیر «تداخل زبانی» بر فراگیری تلفظ صحیح در زبان آلمانی برای زبان آموزان ایرانی در سطح مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
1339 - 1366
حوزههای تخصصی:
واژگان یک زبان در کنار قواعد دستوری، اصل و بنیان آن زبان را تشکیل می دهند. در این میان، تلفظ و آهنگ کلام خاصِ هر زبان در شکل گیری ساختار منحصر به فرد آن نقش بسزایی ایفا می کنند. نوع تلفظ و لهجه معمولا نخستین شاخصه ای است که تعلق و یا عدم تعلق گوینده به جامعه گویشوران اصلی زبان را مشخص می کند. تلفظ های نادرست مکرر و یا آهنگ کلام غریب می تواند مانع از انتقال درست محتوای سخن و مقصود گوینده به مخاطب شده و موفقیت ارتباط را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. از مهمترین عوامل مؤثر بر کیفیت تلفظ در زبان خارجی، تداخل الگوهای رایج تلفظ در زبان مادری است. بررسی چالشهای پیش رویِ زبان آموزان ایرانی در فراگیری تلفظ صحیح در زبان آلمانی، تبیین پرتکرارترین خطاهای تلفظی آنان بر اساس نتایج پژوهشی تجربی و نیز یافتن علل عمده بروز این خطاها با توجه ویژه به پدیده تداخل زبانی، اهداف اصلی این جستاراند.
بررسی تداخل زبانی-فرهنگی در کاربرد پایدارهای مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
255 - 268
حوزههای تخصصی:
توجه به فرهنگ محور بودن زبان، یکی از نکات کلیدی در آموزش زبان خارجی است. نقش زبان در انتقال فرهنگ آنچنان آشکارست که هیچ زبانی بدون فرهنگ، نمی تواند پایدار باشد. زبان و فرهنگ به هم وابسته اند و توانایی هر زبان آموز در یادگیری زبان، به سطح آگاهی و تسلط وی بر فرهنگ وابسته است. بی توجهی به فاکتورهای فرهنگی زبان، بروز خطای زبان شناختی را درپی دارد. پایدارهای مقایسه ای لایه ای پرکاربرد در سطح اصطلاحات و تعبیرات زبان اند و آینه تمام نمای اندیشه ورزی و شناخت گویشوران زبان و رمزینه های فرهنگی اند. بی توجهی به این لایه زایا و پرکاربرد زبانی و رمزینه های فرهنگی تعریف شده در آن ها باعث ایجاد تداخل زبانی- فرهنگی خواهد شد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش مقایسه ای- تحلیلی و طراحی یک آزمون، میزان آشنایی دانشجویان ایرانی رشته زبان روسی را در شناخت این واحدهای زبانی و تسلط بر آن ها بررسی و بر اساس نتایج به دست آمده، راهکارهایی ارائه شود.
واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادبِ فارسی در حوزه موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وظیفه خطیرِ تعیینِ معادل و تصمیم گیری برای واژه های خارجی برعهده فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. بااین حال، تحقیقات گسترده و متنوعی در بابِ عملکرد فرهنگستان در حوزه های تخصصی صورت نپذیرفته است، در این اثر ۵۲۴ واژه که عملکرد یک دوره دوازده ساله فرهنگستان در حوزه موسیقی بوده، انتخاب شده است تا، با تشخیص روش های استفاده شده فرهنگستان، درباره چراییِ استفاده از این روش ها و روش های کلیِ واژه گزینی در این حوزه بحث شود. فرهنگستان مجموعاً از ده روش برای واژه گزینی استفاده کرده است که به ترتیب، تعداد استفاده از هر روش به این شرح است: ۱) گرته برداری، ۲) انتخاب معادل از زبان فارسی، ۳) ترکیب، ۴) تجمیع واژه های مترادف، ۵) دورگه سازی، ۶) اشتقاق، ۷) قرض گیری مستقیم، ۸) بسط معنایی، ۹) استفاده از واژگان کهن، ۱۰) ادغام. نتایج تحقیق حاکی از آن است که
تحلیل فضا زمان در فضای متنی رمانِ دگرگونی با تأکید بر گفتمان جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران پس از جنگ جهانی دوم، اهمیت فضا دوچندان می شود. در عصر برتری فضا بر زمان، استقلال فضا و زمان، جای خود را به پیوستار «فضا زمان» می دهد. فضا زمان، زمان را از مفهوم خطی خارج و آن را به صورت لایه لایه معرفی می کند. در این پژوهش، فضا زمان در گفتمان متن دگرگونی اثر میشل بوتور، نویسنده رمان نو فرانسه، با رویکرد نوین گفتمان جغرافیایی از دیدگاه برتراند وستفال مورد بررسی قرار گرفت. نویسنده با بهره گیری از فضای متن، تأثیر زمان بر تحول فضا را برای خواننده به تصویر کشیده است. پرسش های این پژوهش عبارت اند از: نقش زمان در تحول فضا چیست؟ فضای متنی چگونه تحول فضا زمان را در خلال نوشتار به مخاطب معرفی می کند؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که فضا در کنار زمان، پیوستار فضا زمان را به وجود آورده است و برای تحلیل فضا نمی توان عنصر زمان را به عنوان عنصر قاطع و جدایی ناپذیر فضا در نظر گرفت. اگر زمان متحرک و متغیر است پس فضا نیز متغییر و پویاست. بنابراین، این گفتمان متن است که امکان بازنمایی فضای متحول شده و چندلایه در طول زمان را فراهم می کند. هدف درک فضای بازنمایی شده در اثر ادبی و تغییرات آن در بستر زمان است تا خواننده بتواند این فضا را درک کند و آن را در ذهن خود بازنمایی کند.
محمول صفتی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ارتباط با نقش محمولی صفت در جایگاه پیش از فعل های «بودن» و معادل های آن، دو رویکرد عمده وجوددارد؛ یک دیدگاه صفت را در این جایگاه، جزء غیرفعلیِ فعل مرکب می داند و رویکرد دیگر آنرا مسند فرض می کند. بررسی رفتارصفت ها در پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی و پیکره گزاره های معنایی زبان فارسی نشان می دهد، صفاتی که در جایگاه پیش از فعل های «بودن» و معادل های آن قرارمی گیرند، به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند، 1-صفت هایی که ساخت ظرفیتی دارند و به اصطلاح می توان آنها را محمول صفتی نامید و 2-صفت هایی که ساخت ظرفیتی ندارند. فرض این پژوهش بر این است که تنها صفت های گروه دوم مسند هستند. در این پژوهش برای اثبات این ادعا از دو آزمون جایگزینی و همپایه سازی در تشخیص سازه های جملهاستفاده شده است. نقش معنایی فاعل در جملات حاوی این گروه از صفت هاو استناد به فهرست افعال مرکب زبان فارسی، شواهدی دیگری هستند که بر اساس آنها می توان بر درستی فرضیه این پژوهش صحه گذاشت.بر این اساس از حدود یازده هزار مسند گزارش شده در پیکره وابستگی نحوی زبان فارسی، نیمی از آنها باید به عنوان جزء فعلی فعل مرکب درنظر گرفته شوند.
یکسویگی استعاره های مفهومی؛ تحلیلی انتقادی بر مبنای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
179 - 206
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی که نخستین بار در سال 1980 میلادی از سوی لیکاف و جانسون مطرح شد، یکی از مبانی نظری اولیه در معنی شناسی شناختی به حساب می آید. بر اساس این نظریه، استعاره صرفاً ابزاری بلاغی محسوب نمی شود، بلکه اندیشیدن انسان ماهیتاً استعاری است. در چنین نگرشی، ساخت مفهومی از طریق نگاشت های میان حوزه های مبدأ و مقصد، و انطباق میان این حوزه ها شکل می گیرد. تجربه انسان و تعامل با جهان پیرامون اش مبنای اصلی شکل گیری استعاره های مفهومی است. در این نظریه، یکی از مهم ترین ویژگی های استعاره های مفهومی یکسویگی آنهاست و این رابطه نمی تواند شکل معکوس و دوسویه داشته باشد. نویسنده مقاله حاضر به کمک نمونه های متعددی از فارسی گفتاری می کوشد تا این ویژگی را ارزیابی کند. چنین به نظر می رسد که اولاً معیار و محدودیت خاصی برای شکل گیری و تعداد استعاره های مفهومی وجود ندارد و ثانیاً برخلاف اصول نظریه موردنظر، در زبان فارسی این استعاره ها دوسویه اند.
کوبیسم و واژانه
منبع:
رخسار زبان سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۱
۳۵-۱۶
حوزههای تخصصی:
توجیه تقابل های استعاریِ حوزه مفهومی «مرگ» در قالب نظریه تصویرگونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهومی شدگی حوزه معنایی مرگ به دلیل پیچیدگی و ناشناختگی از طریق ساختارهای استعاری به طرق مختلف و گاه حتی متقابل صورت می گیرد. هدف اصلی این مقاله بررسی نگاشت های مفهومی مرگ با حوزه های مبدأ متقابل و توجیه آن درقالب نظریه تصویرگونگی است. پیکره مورد بررسی با درنظر گرفتن آثار ادبی زبان فارسی از عواملی چون بازه زمانی، جنسیّت، وزن و گونه های ادبی انتخاب و بررسی شد. برطبق نتایج این بررسی، حوزه های متقابل زیر مشاهده شد: جهت، مسیر، فاصله، طیفِ نور، فضا، جان بخشی، خوراک، درجه حرارت و نیز طیف سلامت و دوام. این ویژگی با توجه به تجربه انسان از مرگ در جهان مادی از یکسو و باورها و اعتقادات مذهبی توجیه شده و نشان می دهد که بین تقابل های استعاری در درون زبان (سطح دالّ) و ویژگی های برون زبانی (سطح مدلول) نوعی هماهنگی از نوع تصویرگونه وجود دارد.
EFL Students’ Epistemological Beliefs and Use of Cognitive and Metacognitive Strategies in Bahir Dar University(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۷, Issue ۲۶, Summer ۲۰۱۹
69-83
حوزههای تخصصی:
This study attempted to investigate the level of EFL learners’ epistemological beliefs and learning strategy use as well as the contribution of epistemological beliefs to their learning strategy use in Bahir Dar University. Comprehensively selected 136 EFL students at the Faculty of Humanities of Bahir Dar University responded to modified versions of Epistemological Beliefs Questionnaire and Motivated and Self Directed Learning Strategies Questionnaire. The descriptive statistics showed that the participants generally held a low level of epistemological beliefs (mean scores ranging from 2.49 to 3.09 on a five-point scale) and they moderately used cognitive and metacognitive learning strategies (mean scores ranging from 3.29 to 3.82 on a five-point scale). The results of multivariate analysis indicated there was a significant multivariate effect of epistemological beliefs on the various dimensions of learning strategies, contributing 15.8% of the variance. The follow-up univariate analyses also showed the difference in epistemological beliefs had a significant impact on their use of all dimensions of learning strategies except rehearsal strategy. This means that EFL students with sophisticated epistemological beliefs, compared to their counterparts with naïve beliefs, are more strategic in handling learning situations through deploying appropriate higher order cognitive and metacognitive learning strategies.
Exploring the Translator's Solutions to the Translation of Conversational Implicatures from English into Persian: the Case of Tolkien's the Lord of the Rings(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to examine the translatorchr('39')s solutions to the translation of conversational implicatures from English into Persian. To do so, 120 conversational implicatures were extracted from the novel the Lord of the Rings (Tolkien, 1954) and classified based on Gricechr('39')s (1975) categorization of Maxims, including quality, quantity, relevance, and manner. Mur Duenaschr('39')s (2003) taxonomy of translation strategies was used as a valid framework to find out the translation strategies the translator employed to transfer the 120 conversational implicatures. Furthermore, the most /least frequent translation strategies applied by the translator were investigated. At the end, the effectiveness of the source text (ST)-and target text (TT)-oriented strategies in transferring the same meaning of implicatures to the target text was determined. As the results indicate, the translator employed five out of six of Mur Duenaschr('39')s translation strategies, namely TL cultural cognate, SL cultural and linguistic borrowing, replacement of the SL cultural reference by explanation, TL cultural reference suppression, and TL cultural reference literal translation, of which SL cultural and linguistic borrowing and replacement of the SL cultural reference by explanation were the most/least frequently-used strategies. Moreover, the translator preferred to employ the ST-oriented strategies rather than the TT-oriented ones that referred to the employment of the ST-oriented strategy for the whole text. Based on Gricechr('39')s theory, the researcher concluded that the ST-oriented strategies were more effective than the TT-oriented ones and helped the translator to produce comprehensible translations and convey the meaning of implicatures to the target readers.
الگوهای هماهنگی همخوانی در کودکان فارسی زبان با رشد واجی عادی و با اختلال براساس نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، هماهنگیِ همخوانی را در دو گروه کودکان فارسی زبان با رشد واجی عادی و با اختلال واجیِ غیر عضوی در چارچوب نظریه بهینگی بررسی و مقایسه کرده است. به این منظور، داده های زبانی به کمک آزمونی به نام آزمون «نام گذاری تصویر» جمع آوری شد. این آزمون دارای 132 تصویر است که می تواند به تولید 132 واژه توسط آزمون شونده منجر شود. تصاویر این آزمون به پنج کودک با رشد واجی عادی و پنج کودک بااختلال واجیِ غیرعضوی ارائه شد که منجر به تولید 660 واژه توسط کودکان عادی و 654 واژه توسط کودکان بااختلال شد. هر بررسی داده ها، شباهت ها و تفاوت هایی را در الگوی هماهنگیِ جایگاه تولید و جهت هماهنگی در دو گروه عادی و دارای اختلال را نشان می دهد. همچنین، تفاوت های ملاحظه شده در هماهنگی جایگاه تولید بین کودکان عادی فارسی زبان و کودکانی که زبان های دیگر را یاد می گیرند، تردیدهایی را در ادعای "جهانی بودن هماهنگی تیغه ای ها با پس زبانی ها" ایجاد کرده است. علاوه بر این، بررسی یافته های این پژوهش در نظریه بهینگی نشان داده است که محدودیت های هماهنگیِ مشاهده شده در زبان های دیگر، در زبان فارسی نیز وجود دارند، اما گاهی این محدودیت ها دارای رتبه بندیِ متفاوتی هستند.
بررسی ارتباط بین ابعاد ویژگی شخصیتی با مهارت نوشتاری ( دقت و روایی) زبان آموزان سطح متوسط با میانجیگری انگیزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مهارت نوشتاری در تسلط بر زبان انگلیسی و در نظر گرفتن مهارت نوشتاری به عنوان چالش برانگیزترین مهارت یادگیریِ زبان، تحقیق حاضر به بررسی روابط بین ویژگی های شخصیتی با انگیزش و مهارت نوشتاری در زبان آموزان می پردازد. هدف اصلی این مطالعه، بررسی برازش مناسب مدل روابط بین مؤلفه های ویژگی شخصیتی و مهارت نوشتاری زبان آموزان با میانجگری انگیزش است. بدین منظور، 120 زبان آموز از بین جامعه آماری در سطح متوسط، در رشته های آموزش، ادبیات و مترجمی انگلیسی در این تحقیق انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نام ه 5 ویژگی بزرگ شخصیتی جان وسریواستاوا ( 1999 ) ، آزمون نگرش/ انگیزش گاردنر ( 2004 ) و آزمون زمان بندی شده نوشتاری به دست آمد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد، بین ابعاد ویژگی های شخصیتی با انگیزش و مهارت نوشتاری زبان آموزان رابطه وجود دارد و مؤلفه های برون گرایی، وجدان و توافق پذیری به طور غیر مستقیم تأثیر مثبت و معنی داری بر مهارت نوشتاری زبان آمو زان دارند و مؤلفه روان رنجوری نیز به طور غیر مستقیم تأثیر منفی و معنی داری بر مهارت نوشتاری زبان آموزان دارد. همچنین ، مشخص شد انگیزش زبان آموزان روابط بین ویژگی های شخصیتی با مهارت نوشتاری آنان را به طور نسبی میانجیگری می کند. در نهایت، نتایج این مطالعه می تواند چشم انداز بسیار روشنی برای برنامه ریزان و مربیان دوره های آموزشیِ مهارت های نگارش در توجه بیشتر به متغیرهای نگرشی و غیر شناختی، مانند صفات شخصیتی و انگیزش زبان آموزان در کلاس های آموزش زبان انگلیسی داشته باشد.
تحلیل چهار نظام زبانی فضایی با تکیه بر نظام های معنایی تعاملی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان بر اساس چهار نظام معنایی که اریک لاندوفسکی، نشانه شناس اجتماعی پساگرماسی مطرح می کند، چهار نظام فضایی متفاوت، یعنی نظام های فضایی «شبکه»، «بافتاری»، «چرخان» و «ورطه» را از یکدیگر تشخیص داد. در واقع پایه و اساس این نظام های فضایی را می توان در نظام های معنایی و تعاملی جستجو کرد. نظام معنایی «برنامه مدار» یا «عملیات» بر جهان، که اساس آن «نظم» و ترتیب می باشد، پایه نظام فضایی «بافتاری» می باشد. نظام معنایی مجاب سازی که مبتنی بر« نیت مندی» است، پایه نظام فضایی «شبکه» است. نظام فضایی «چرخان» یا «حلزونی»، بر اساس نظام معنایی «تطبیق» که مبتنی بر امر ادراکی – حسی می باشد، تعریف می شود، و در نهایت نظام فضایی «ورطه» بر نظام معنایی «تصادف» که اساس آن بر «بخت» یا «شانس» بنا شده است، تکیه دارد. هدف اصلی مقاله حاضر این است که، ضمن معرفی هر یک از این نظام های فضایی و پرداختن به ویژگی شکل گیری هر یک از آن ها، فرضیه مطرح شده در خطوط بالا را ثابت کرده و به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان بنیاد و زیر ساخت هر یک از این نظام های فضایی مکانی را در نظام های معنایی و تعاملی اریک لاندوفسکی جستجو کرد.
هم نشینی های متامدرنیستی در رمانِ کیْ صفر اثر دان دلیلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به باور بعضی منتقدان، رمان های رمان نویس آمریکایی دان دلیلو در حوزه مدرنیسم و از نظر برخی دیگر در حوزه پسامدرنیسم نوشته شده اند. در مقاله حاضر، آخرین رمان دلیلو به نام کیْ صفر (2016) به منظور بررسی حیطه نگارشی آن واکاوی شده است. از آنجایی که متامدرنیسم بر پایه نوسان بین مدرنیسم و پسامدرنیسم بنا شده است، این پژوهش از دیدگاه منتقدانی چون توماس ورمِلن و رابین وَن دِن آکر در مورد متامدرنیسم بهره گرفته است تا در این رمان به بررسی هم نشینی های نوسانی بین مدرنیسم و پسامدرنیسم بپردازد. بدین منظور، چهار عامل متقابل بین مدرنیسم و پسامدرنیسم ررسی شده اند که عبارت اند از: دیدگاه های مثبت اندیشانه و شکاکانه نسبت به مرگ و فناوری، صدقِ گفتار و کنایه، شیفتگی و بی تفاوتی نسبت به زندگیِ روزمره، و آرمان شهر و ویران شهر. یافته های این پژوهش نشان می دهد که نمی توان این رمان را کاملاً مدرنیستی یا کاملاً پسامدرنیستی در نظر گرفت؛ زیرا با این کار بخش متقابل آن نادیده گرفته می شود. پژوهش حاضر به این نتیجه می رسد که کیْ صفر رمانی متامدرنیستی است؛ زیرا در این رمان گاهی ویژگی های مدرنیستی و گاهی مشخصه های پسامدرنیستی آن جلوه بیشتری پیدا می کنند. رمان همچون آونگی، بینابین این ویژگی های متضادِ هم نشین نوسان می کند و پویایی هردو-هیچکدام را به نمایش می گذارد.
حرکت در دو رویکرد حاشیه های نحوی و خطی شدن چرخه ای : شواهدی از قلب نحوی در کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
209 - 229
حوزههای تخصصی:
رویکرد حاشیه های نحوی چامسکی (Chomsky, 2000, 2001) و خطی شدن چرخه ای فاکس و پزتسکی (Fox & Pesetsky, 2005)، دو رویکرد مطرح در تبیین حرکت در نحو فاز بنیاد هستند. در این مقاله، نقاط قوت و ضعف این دو رویکرد، با داده های قلب نحوی در کردی کلهری به چالش کشیده می شود. یافته های پژوهش نشان داد که براساس رویکرد حاشیه نحوی، قلب نحوی نزدیک و قلب نحوی دور در کردی کلهری هر دو از ساز و کار یکسانی پیروی می کنند. در این رویکرد، عنصر مقلوب به صورت چرخه ای و فقط از طریق حاشیه نحوی فاز های واژگانی و نقشی به مشخص گر گروه تأکید حرکت می کند. ارائه نکردنِ تبیینی بهینه از مرجع گزینی دور ضمیر پی چسبیey/ / (اش) در قلب دور، از نقاط ضعف رویکرد حاشیه نحوی است. در رویکرد خطی شدن چرخه ای، قلب نحوی نزدیک و دور در حاشیه نحوی و قلب چندگانه در جایگاه غیر حاشیه رخ می دهد. توجیه بهینه مرجع گزینی دور ضمیر پی چسبی در قلب دور، از نقاط قوت رویکرد خطی شدن چرخه ای است. تبیین فراتر از واقعیت (تعمیم افراطی) در دستوری اعلام کردن قلب دورِ گروه فعلی برخلاف واقعیات زبانی کردی کلهری نقطه ضعف این رویکرد است. به طور کلی، رویکرد خطی شدن چرخه ای توان تبیینی بهینه تری در اغلب موارد نسبت به رویکرد حاشیه نحوی دارد.
التعریف فی معاجم المصطلحات اللسانیه العربیه
حوزههای تخصصی:
یدرس البحث التعریف المصطلحی فی معاجم المصطلحات اللسانیه العربیه؛ خصائصه وأهمیته وشروطه، وما المآخذ التی تقع فیها بعض المعاجم أحیانًا عندما تتصدى لربط المصطلح بمفهومه من خلال تعریف التصور. وقد عمد البحث إلى دراسه مجموعه من المعاجم اللسانیه العربیه أو المترجمه إلى العربیه درسًا تطبیقیًا. ویبدأ البحث بتعریف مصطلحی (المصطلح والتصور)، ثم یتصدى لتعریف مصطلح (التعریف)، ویحدد أقسامه بین التعریف المنطقی بأنواعه المختلفه، واللغوی بطرائقه المتعدده. ثم یقف على أهمیته؛ إذ یعمل التعریف على إبراز المصطلح المعرَّف فی مجال علمی محدد، ومن خلال شجره مصطلحات للعمل موضوع البحث. ویُعَرِّف البحث بالمعاجم اللسانیه العربیه التی اشتملت على تعریف لمصطلحاتها (وهی ماده البحث). ثم یناقش شروط التعریف التی یجب على المعجمی أن یلتزم بها؛ لیتصف تعریفه بالعلمیه والدقه والوضوح؛ وهی شروط بعضها منطقی والآخر لغوی ومصطلحی، ومدى التزام المصطلحی بهذه الشروط یحقق الغرض من المعجم لمستخدمه. ویصل البحث إلى دراسه العیوب التی وقعت فیها بعض المعاجم موضوع البحث، ویحلل أمثله مختلفه لهذه لکل عیب من هذه العیوب، ویعمل على أن یضع حلولًا لتفادی هذه العیوب؛ بما یخدم المعجم المصطلحی اللسانی، ومستخدمه من عامه المثقفین والمتخصصین.
The Effect of Collaborative Dialogue on EFL Learners’ Noticing of Pragmatic Forms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Interlanguage pragmatics has attracted considerable attention in recent years. One strand of interlanguage pragmatics research includes studies comparing the effectiveness of implicit versus explicit teaching on the development of pragmatics. Many studies, although inconclusively, have shown the superior effect of explicit teaching of pragmatics, but few have focused on finding ways to improve the implicit teaching of pragmatics. The present study attempted to unfold the effect of collaborative dialogue on the quality of implicit teaching of request (head act and preparator). To this end, 28 participants (19 to 33 years old, intermediate) majoring in English (freshman and junior) were divided into two groups. The experimental group (n=14) had the opportunity to complete the tasks collaboratively and the control group (n=14) were not provided with any specific pragmatic instruction. The instructional procedure included four successive sessions of teaching request in situations where the sociological parameters were systematically varied. For the purpose of data collection, the classes were audio-recorded and a pretest-posttest design for discourse completion task (DCT) was adopted. For the purpose of data analysis, target request head acts and preparators were scored and also the audio recordings of classes were transcribed and the process of learning during treatment was checked in detail. The findings indicated that the experimental group outperformed the control group in producing target preparators and head acts. And evidence of noticing the pragmatic forms namely noticing unnoticed forms, noticing the gap, and negotiation of form was observed during the collaborative task. This study suggests that teachers may need to provide learners with the opportunities for collaborative tasks along with input enhancement tasks in order to improve the pragmatic knowledge of the learners.