فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
166 - 179
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تعداد و انواع استعاره و همچنین شناسایی استعاره های کلیدی درمقالات نویسندگان غیر بومی زبان انگلیسی و مقایسه ی ان با مقالات سخن گویان بومی می پردازد. پیکره ی پژوهش حاضر شامل 50 مقاله ی پزشکی است. برای توصیف تعداد و انواع استعاره، بخشی از پیکره ی اصلی به عنوان نمونه با استفاده از روش استعاره یابی در متن بررسی شد . برای شناسایی استعاره های کلیدی از نرم افزار Wmatrix در کنار روش استعاره یابی در متن استفاده شد. بررسی داده ها نشان داد که در متون نویسندگان غیر بومی همانند متون نویسندگان بومی تعداد بالایی استعاره به ویژه استعاره ی غیر مستقیم وجود داشت. نتایج همچنین نشان داد که هر دو گروه عمدتا از استعاره های "زبان" بهره برده بودند اما در نگارش نویسندگان بومی استعاره ها ی کلیدی متنوع تری همچون استعاره ها ی "اشیا " و "قدرت ، نظم بخشی" مشاهده شد.
مقایسه توالی های کلیشه ای در زبان انگلیسی به عنوان زبان مشترک و زبان انگلیسی به عنوان زبان بومی در سخنرانی های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
558 - 573
حوزههای تخصصی:
توالی های کلیشه ای (Formulaic Sequences) در زبانهای مختلف مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته اند. این مطالعه با هدف مقایسه توالی های کلیشه ای در سخنرانی ها در زبان انگلیسی به عنوان مشترک(Lingua Franca) و زبان انگلیسی به عنوان زبان بومی (Native Language) انجام شده است. علاوه بر این، این مطالعه تلاش کرده است تا کارکردهای متنی و ساختاری توالی های کلیشه ای را در محتوای دو سخنرانی مورد ارزیابی قرار دهد. در نهایت، این مطالعه به هدف یافتن جایگاه توالی های کلیشه ای در جمله انجام شد. به این منظور، دو پیکره، یکی رونوشتهای انگلیسی محاوره ای غیربومی و دیگری نوشته های انگلیسی محاوره ای آکادمیک دانشگاه میشیگان برای بررسی انتخاب شدند. از هر گروه، 50000 کلمه انتخاب شد. همچنین در این مطالعه از نرم افزار Antconc برای دستیابی به اهداف پژوهش استفاده شد. 638 توالی کلیشه ای از مطالعات گذشته استخراج شد و یک به یک در پیکره مورد بررسی قرار گرفت. این توالی ها براساس اهداف پژوهش و از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که گوینده های غیر بومی بیشتر از گوینده های بومی از توالی های کلیشه ای استفاده می کنند. ضمن اینکه، بیشترین کارکرد متنی مورد استفاده در هر دو گروه گوینده های بومی و غیر بومی، کارکرد متنی مکانی-زمانی بود وعبارات قیدی بیشترین ساختار مورد استفاده توسط هر دو گروه بود. علاوه بر این، دو گروه مورد مطالعه، از جایگاه های آغازین، بیشتر از سایر جایگاه ها استفاده کردند. بطور کلی، مطالعه حاضر کاربرد فراوانی برای دانشجویان، مدرسان و تدوین کنندگان برنامه های تحصیلی و آموزشی دارد.
A Study of the Effect of Dictogloss as a Medium of Form-focused Instruction on Vocabulary versus Grammar Development of Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۹ , N. ۲ , ۲۰۲۰
183 - 204
حوزههای تخصصی:
Vocabulary and grammar are two significant components of English which learners often find challenging in their process of learning English as a foreign language (EFL). Therefore, finding the best way to teach grammar and vocabulary has always been a controversial issue among English teachers and researchers. The present study is an attempt to investigate the effect of dictogloss (DG) task, as one of the focus on form techniques, on EFL learners’ vocabulary versus grammar development. To this end, a quasi-experimental design was utilized to examine the effectiveness of the treatment. In this design, two classes were chosen, one as the experimental group (n=20) and the other as the control group (n=20). The participants were 40 female learners of English as a foreign language at intermediate level. In the experimental group the selected grammatical structures and vocabulary were taught using the DG technique, while in the control group the traditional method of teaching, present-practice-produce was used. The results gained from comparing pretest and posttest scores indicate that, although the experimental group outperformed the control group in learning vocabulary, there was no statistically significant difference between the experimental and control group regarding grammar scores. Therefore, it can be concluded that using DG task was more effective on vocabulary learning of learners than grammar development. The findings of this study will be of help for both English teachers and learners regarding finding the best method of teaching and learning English grammar and vocabulary.
Obstacles Inhibiting Iranian EFL Teachers’ Implementation of Task-Based Instruction
حوزههای تخصصی:
Although Task-Based Instruction (TBI) has received large attention on the part of English practitioners throughout the world, it seems that there is yet a huge gap between the Iranian EFL teachers’ perceptions and practices in implementing it in real classes. Hence, this study set out to unearth the possible sources of difficulties in using TBI in EFL classes. To meet the goals, a total of 120 male and female EFL teachers were selected through stratified random sampling from Iran language institute (ILI) branches in Tehran, Iran. After critically reviewing the literature and using a flow chart technique, a questionnaire including 20 items was developed, piloted, and distributed among the participants. Then, the collected data were analyzed through the Confirmatory Factor Analysis (CFA). Results indicated that three main factors, namely lack of appropriate assessment methods , cultural difference , and efficacy of the method received the utmost significance from the EFL teachers’ perspectives that have led to not using TBI. In the end, the implications of the findings were discussed for different stakeholders.
گرایش های نام گذاری زنان و مردان چهار نسل ایران از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
165 - 195
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان یک نظام نشانه ای با انتقال معنا به ایجاد، حفظ، تقویت یا تضعیف و قطع روابط بین انسان ها می پردازد. لاینز (1977) معتقد است معنایی که زبان منتقل می کند بر سه دسته است: معنای توصیفی، معنای بیانی و معنای اجتماعی. در این میان «نام گذاری» به عنوان یک پدیده زبانی خود به نوعی منتقل کننده این معانی است، گرچه ممکن است در هر نامی یکی از این معانی برجستگی بیشتری پیدا کند. در این مقاله سیر تحول نام گذاری در چهار نسل در یکی از سازمان های دولتی شهر تهران بررسی شده است. بر همین اساس، 3108 نام از متولدان سال های 1300 تا 1398 از طریق درخت خویشاوندی جمع آوری شد. این اسامی در چهار گروه هویتی شامل هویت های مذهبی، ملی، فراملی و خنثی گردآوری شده اند. داده های به دست آمده در هر یک از گروه های هویتی به صورت کلی و از سوی دیگر براساس جنسیت افراد با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون های استنباطی تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد نام های برگرفته از هویت مذهبی بالاترین فراوانی و پس از آن نام های ملی، خنثی و فراملی به ترتیب بیشترین فراوانی را در این تقسیم بندی به خود اختصاص می دهند. بررسی سیر تحول نام ها نشان می دهد که در نسل چهارم (نسل پایانی مورد تحقیق) اسامی ملی روندی رو به رشد داشته، اما اسامی مذهبی سیری نزولی. گرایش به نام های فراملی که در نسل های اول بسیار اندک بوده است در نسل های بعدی سیر صعودی پیدا کرده است. در خصوص نام هایی با هویت های ملی و خنثی، نتایج نشان می دهد که نام های کهن در هر دو جنس زن و مرد روندی رو به رشد داشته است.
بررسی تاثیرات پیچیدگی های شناختی و استعداد زبان آموزی بر روی کارکرد زبان آموزن ایرانی در فعالیت نامه نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
180 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق تجربی چند عاملی حاضر بررسی تاثیرات مستقل و متقابل عوامل پیچیدگی شناختی تکالیف معنا محور و همچنین استعداد یادگیری زبان به عنوان یک تفاوت فردی روی عملکرد 226 زبان آموز ایرانی با سطح متوسط زبانی در فعالیت نامه نگاری از لحاظ پیچیدگی لغوی، پیچیدگی ساختاری و صحت دستوری بوده است. پیچیدگی تکالیف معنا محور هم از لحاظ عوامل جهت دهنده منابع و هم از لحاظ عوامل متفرق کننده منابع تغییر داده شد. در ابتدا، زبان آموران به صورت تصادفی به سه گروه آزمایشی تقسیم شدند تا هر کدام تکلیف متفاوتی از لحاظ پیچیدگی شنتاختی دریافت کنند. هر گروه به ترتیب شامل 70، 76، 80 نفر می شد. سپس در هر گروه، تعداد مساوی از زبان آموزان با استعداد زبان آموزی بالا تر و پایین تر در دو گروه با برنامه ریزی زمانی و بدون برنامه ریزی زمانی جای داده شدند. به گروه اول 10 دقیقه زمان برای برنامه ریزی قبل از شروع نگارش داده شد در حالیکه گروه دوم بلافاصله شروع به نوشتن کردند.
تحلیل نشانه - معناشناختی رمان سووشون بر مبنای مکتب پاریس
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
65-91
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی، زبانی بدون رد وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رد وابسته در زبان فارسی بر اساس دو رویکرد پیشنهادی در برنامه ی کمینه گرا به نام های «حرکت کناره ای» و «ادغام متقارن» تحلیل می شود. این مقاله ادعا می کند که رویکرد «حرکت کناره ای» با قائل شدن به حرکت کناره ای یک گروه اسمی از بند ادات به بند اصلی جمله جهت بازبینی و ارزش گذاری مجدد مشخصه ی حالت خود، با مبانی برنامه کمینه گرا مبنی بر حذف شدن مشخصه های تعبیرناپذیر پس از ارزش گذاری آن ها، در تضاد است. استفاده از رویکرد «ادغام متقارن» و پذیرش رد وابسته به عنوان یک گروه اسمی مشترک بین بندهای ادات و اصلی جمله نیز با توجه به نمونه های زبانی از زبان فارسی که در آن ها مشخصه های حالت مختلفی برای گروه اسمی مشترک در بندهای جمله وجود دارد، نمی تواند مبنای توضیح این پدیده نحوی قرار گیرد. شواهد تجربی از زبان فارسی، نشان دهنده ویژگی های متفاوتی برای ساختارهای دارای رد وابسته است به گونه ای که گروه اسمی جابه جاشده می تواند دارای مشخصه حالت متفاوتی در هر دو بند جمله باشد و وجود ضمیر در جایگاه رد اصلی در جمله باعث بدساختی جمله نمی شود. این مقاله ادعا می نماید که شواهد تجربی از زبان فارسی باستان و میانه مبنی بر عدم وجود جمله های دارای رد وابسته در آن ها و همچنین شواهد زبان فارسی نو مبنی بر ویژگی های خاص این پدیده ، نشانگر این واقعیت است که زبان فارسی فاقد پدیده نحوی رد وابسته است و ساختارهایی از زبان فارسی نو که در آن ها به ظاهر رد وابسته وجود دارد، نشان دهنده تغییرات تدریجی در زبان فارسی نو و پیدایش این نوع از ساخت ها است.
ساختار جملات شرطی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمله شرطی به لحاظ ساختاری از یک بند پایه و یک بند وابسته تشکیل شده است. بند وابسته معمولاً با پیوندواژه شرط همراه می شود و به لحاظ معنایی وقوع گزاره در بند پایه را محدودبه شرایطی می کند. پژوهش حاضر با اتکا به رویکردی رده شناختی به بررسی ویژگی های ساختاری «بند شرط» و «پیوندواژه شرط» در زبان فارسی پرداخته و با نگاهی توصیفی و بر مبنای مطالعه ای داده بنیاد این ساخت ها را بررسی کرده است. در ارتباط با نقش نحویِ بند شرط، بررسی داده ها نشان داد اگرچه بند شرط عمدتاً نسبت به بند پایه در جایگاه افزوده قرار می گیرد و درنتیجه سازه اختیاری جمله و قابل حذف است، اما گاه مواردی دیده می شود که در آنها حذف بند شرط، جمله را نادستوری می کند. امکان بازنمایی مفهوم شرط در قالب بند قید زمان و موصولی در کنار بندهای شرطی، معرفی انواع پیوندواژه های شرطی زبان فارسی مانند «چنانچه»، «چون» و «که»، همچنین پیوندواژه های بند پایه شامل پیوندواژه های نتیجه ای، علی و مقایسه ای که سه ساخت شرطی را ازهم متمایز می کنند از موضوعات دیگری است که موردتوجه بوده است. معرفی «شرط انتظاری» در بحث محدودکننده های بند شرط و شیوه بازنمایی «شرط منفی» و پیوندواژه های مربوطه مانند «مگر»، «وگرنه» و غیره، همچنین امکان مشروط کردن بخشی از بند پایه، موضوع های دیگر موردبررسی بودند.
مقایسه به کارگیری عبارات احتیاط آمیز در بیماران اسکیزوفرن و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مقایسه استفاده از عبارات احتیاط آمیز در روایت بیماران اسکیزوفرن و افراد سالم می پردازد. جهت استخراج روایت شرکت کنندگان از فیلم کوتاه شش دقیقه ای گلابی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از دو شیوه توصیفی و استنباطی بر روی 7 مورد عبارات احتیاط آمیز؛ شامل افعال وجهی معرفتی ممکن، تکرار شمارش، ساخت پرسشی، ساخت شخصی غیر ارتقایی، اصطلاحات وجهی، افعال تردید و ساخت منفی انجام گرفت. در روش آماری استنباطی به تجزیه و تحلیل و بررسی متغیرهای پژوهش با استفاده از آزمون تی و من-وتنی پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میان استفاده بیماران اسکیزوفرن و افراد سالم در به کارگیری انواع 7 مورد عبارات احتیاط آمیز مستخرج از داده های دو گروه، اختلاف معنی دار مشهود است؛ بدین معنا که افراد سالم از اصطلاحات وجهی و افعال تردید در روایت خود به صورت معنی داری بیشتر استفاده کرده اند. به نظر می رسد که اختلال در تئوری ذهن و به کارگیری قواعد کاربردشناختی بیماران اسکیزوفرن از دلایل اصلی این اختلاف معنی دار هستند.
نامه فارسی یهودی دندان اویلیق2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به ترجمه و بررسی نامه ای فارسی یهودی به نام دندان اویلیق2 (با شکل کوتاه DU II) پرداخته شده است. این نامه احتمالا از سده 3 هجری (9 میلادی) است و افزون بر اهمیت درونمایه، برخی ویژگی های زبانی بسیار مهمی دارد که در متون فارسی نوشته شده به خط عربی عموما یافت نمی شود. از جمله این ویژگی ها استفاده از حرف ربط kū و ساخت التزامی کهن (دوره میانه زبان فارسی) است. در مقاله حاضر، این نامه ترجمه و ویژگی های زبانی کهن آن تماما بررسی شده و با ویژگی های متون فارسی کهن (به خط فارسی - عربی) و برخی ترجمه های کهن قرآنی (به ویژه قرآن قدس) سنجیده شده است. ویژگی های مذکور نشان دهنده مرحله تحول زبان از فارسی میانه به فارسی نو (فارسی دری) است. ترجمه این پژوهش تفاوت های بسیاری با ترجمه پیشین به انگلیسی و چینی دارد و این ناشی از تفاوت در درک صرفی و دستوری ما از واژه ها و ساختار متن است.
تفاوت های زبانی گونه نوشتار ادبی با گونه نوشتار معیار برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با هدف شناخت تفاوت های دو گونه زبانی معیار و ادبی، ابتدا براساس تحلیل مقابله ای کتاب های دستور زبان آثار ادبی با کتاب های دستور زبان معیار، تفاوت های این دو گونه را استخراج و سپس براساس میزان فراگیر بودن آنها در آثار ادبی، تفاوت های زبانی کمتر رایج را به شش دسته تقسیم کردیم. سپس براساس نظریه تداخل و همچنین بر مبنای پیروی از اصول علم نحو، تفاوت های زبانی رایج تر را در سه دسته طبقه بندی نمودیم: 1. مؤلفه های گونه ادبی با ظاهر یکسان نسبت به زبان معیار با کارکرد متفاوت 2. مؤلفه های گونه ادبی با ظاهر متفاوت نسبت به زبان معیار با کارکرد یکسان 3. حذف یا جا به جایی ارکان جمله. پس از معرفی، نمونه ای ادبی در 12 حوزه زبانی نظام آوایی، اسم، صفت، عدد، ضمیر، موصول، فعل، قید، حروف، اصوات، واژه سازی و جمله، ارائه دادیم. در پایان معلوم شد که تفاوت های زبانی رایج تر، برای آموزش به غیرفارسی زبانان ضروری تر و در عین حال دشوارترند و گروه کمتر رایج اهمیت آموزشی کمتری دارند ولی فراگیری آنها راحت تر است.
هماهنگی شیوه تولید در کودکان فارسی زبان با رشد واجی عادی و بااختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون پژوهشی درباره فرایند هماهنگی در شیوه تولید کودکان فارسی زبان، چه کودکان عادی و چه کودکان مبتلا به اختلال واجی غیر عضوی. انجام نشده است؛ از این رو، پژوهش حاضر، هماهنگی شیوه تولید را در این دو گروه از کودکان که زبان فارسی را به مثابه زبان اول یاد می گیرند، ، بررسی کرده است .برای دستیابی به این منظور، الگوهای هماهنگی شیوه تولید در تعدادی از کودکان با رشد واجی نرمال و کودکانی با اختلال واجی غیرعضوی بررسی شد. داده های زبانی لازم از آزمونی به نام آزمون تصویرنامی به دست آمد. این آزمون حاوی 132 تصویر از اشیا مختلف است که منجر به تولید 132 واژه از سوی آزمون شونده می شود. بررسی داده ها، تعداد زیادی از هماهنگی شیوه تولید را در داده های هر دو گروه نشان داد ؛ اما تفاوت هایی نیز در انواع این هماهنگی در دو گروه مذکور دیده شد؛ هماهنگی انفجاری و خیشومی در هر دو گروه از کودکان و هماهنگی سایشی فقط در کودکان با رشد واجی عادی ملاحظه شد. تحلیل الگوهای هماهنگی شیوه تولید ملاحظه شده در گفتار کودکان عادی و با اختلال واجی فارسی زبان در چارچوب فرضیه آسانی تولیدو رویکرد نشانه های درکی به این نتیجه منجر شده است که در کودکان با اختلال واجی فقط محدودیت های تولیدی عامل تعیین کننده در فرایند هماهنگی شیوه تولید هستند، حال آنکه در کودکان عادی، که در مجموع محدودیت های کمتری در تولید آواها دارند، عوامل درکی نیز در بروز هماهنگی شیوه تولید نقش دارند. همچنین، برخلاف یافته های پیشین، کودکان فارسی زبان تفاوتی در اعمال محدودیت بر انتخاب آوای هدف هماهنگی در انواع مختلف هماهنگی شیوه تولید نشان نداده اند.
The Relationship between Graded and Tested Achievement: Do Gender and Proficiency Level Make a Difference?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۹ , N. ۴ , ۲۰۲۰
477 - 502
حوزههای تخصصی:
Grades represent one of the most common sources of evidence of student achievement in classrooms, though their relationship with test scores has remained understudied, particularly in settings such as in Iran, where English is taught as a foreign language. The purpose of this study was to investigate the relationship between graded and tested achievement with respect to gender and proficiency level differences. Teacher-assigned grades and standardized achievement test scores of 693 Iranian learners of English taught by 15 teachers were examined. Primary analyses focused on the validity of teacher grades and the subsequent Pearson correlation coefficients revealed that grades associated positively with externally-validated test scores obtained from reliable tests, an indication of the validity of teacher grading. Additionally, the results of independent-samples t-tests showed that female students outperformed male students on achievement tests, but with fluctuations across proficiency levels. Higher proficiency levels gave male participants an advantage over female participants in achievement tests. Moreover, male teachers were found to grade female participants more accurately than their female counterparts. Implications are discussed for informing teachers about the validation of their grading practices, as well as for teacher education programs and teachers’ professional development.
پژوهشی گفتمان شناختی در گستره کاربردها و کارکردهای نقش نمای "واو" در اشعار حافظ و گوته: کاربردهای آموزشی و پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش نمای گفتمانی "واو" از نوع نقش نماهای افزاینده و توصیفی است و مهم ترین، پیچیده ترین، خلاق ترین، گسترده ترین، پرکاربردترین، و کارسازترین عنصر گفتمانی در مدیریت گفتمان است. این پژوهش اکتشافی دارای دو مبانی معرفت شناختی، پژوهشی، و استدلالی در تحلیل کاربردها و کارکردهای نقش نمای "واو" بود: بهره وری از دیدگاه های پژوهشگران مطرح جهانی در این مطالعات و تحلیل پیکره های خلاق زبانی در عرصه شعر فارسی و آلمانی. این مطالعه الگوی کاربردی و کارکردی "واو" را در غزل های حافظ و اشعار گوته با استفاده از مدل وجوه گفتاری گفتمان شفرین (2006) بررسی نمود. تحلیل و بررسی دو پیکره شعری نشان داد که آن دارای نقش های اولیه و ثانویه است. کارکردهای اولیه واو در گستره اندیشگانی وجوه گفتاری گفتمان بوده و ایجاد روابط سه گانه زمانی، علت و معلولی، و موضوعی بین گزاره ها و اندیشه ها نتیجه استفاده از آن در دو اثر منظوم بود. علاوه بر نقش معهود آن یعنی عطف در کنار گستره های کاربردی و کارکردی فوق، کارکردهای گفتمانی ثانویه آن شامل کنش های امر، گزارش و روایت، بیان هدف، استنباط، استدلال، تاکید، توازن، گسترش، تضاد و مسئله انتظارات بود که در کتب دستور و فرهنگ لغات تحلیل نشده اند. افزون بر این، ترکیب وجوه اندیشگانی، کنش و اطلاعات از دیگر کارکردهای این نقش نما بود. و همچنین استفاده ترکیبی از آن با دیگر نقش نماها نیز بررسی گردید. و در پایان، با توجه به کشف نقش های متفاوت و منحصر به فرد برای واو، مجموعه ای از راه کارهای کاربردی در گستره های آموزشی، راهبردهای مدیریتی در گفتمان، پژوهش، تهیه و تدوین مطالب درسی، و فرهنگ نگاری پیشنهاد گردید.
بررسی کاربرد واژگان پایه در کتب آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و مقایسه آن با واژگان پایه فارسی آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۶بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
135-154
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقیِ واژگان پایه در کتاب های آموزش زبان فارسی تألیف احمد صفارمقدم (1387) و آموزش فارسی به فارسی تألیف احمد زهرایی و همکاران (1392) با کتاب واژگان پایه فارسی از زبان کودکان ایرانی تألیف نعمت زاده و همکاران (1390) می پردازد. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده ها، واژه های موجود در جلدهای اول، دوم و سوم کتاب صفارمقدم و واژه های موجود در جلدهای اول، دوم و سوم کتاب زهرایی و همکاران استخراج و در نرم افزار اکسل تایپ و سپس به صورت الفبایی مرتب شد. در مرحله بعد، واژه های تکراری در هر دو مجموعه حذف شد. بررسی واژه های باقی مانده به این روش انجام شد که اگر واژه تایپ شده، در کتاب نعمت زاده و همکاران موجود بود، برای آن واژه کد (1) و در غیر این صورت کد (0) قید شد. سپس واژه ها براساس کدهای مربوطه مرتب شدند و تعداد واژه های موجود در هر سری از کتاب ها شمارش و با واژگان پایه تطبیق داده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مجموعه جلدهای اول، دوم و سوم کتاب صفارمقدم با دارابودن 237 واژه پایه تنها 69/47 درصد واژگان پایه مبنا را پوشش می دهد، درحالی که، مجموعه جلدهای اول، دوم و سوم کتاب زهرایی و همکاران با دارابودن 422 واژه پایه، 9/84 درصد واژگان پایه را پوشش می دهد. واژگان مورد استفاده در مجموعه تألیفیِ زهرایی و همکاران نسبت به مجموعه تألیف صفارمقدم بهتر می تواند نیازهای اولیه واژگانی فارسی آموزان را برآورده کند. بنابراین، می توان بیان کرد که مجموعه جلدهای اول، دوم و سوم آموزش فارسی به فارسی تألیف زهرایی و همکاران (1392) نسبت به مجموعه جلدهای اول، دوم و سوم آموزش زبان فارسی تألیف صفارمقدم (1387) برای آموزش واژگان مناسب تر است.
ساخت تأکید در کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو ساخت تأکید و نشان گرهای آن را در کردی کلهری بررسی کرده است. تأکید در زبان های مختلف با نشان گرهای آوایی، صرفی یا نحوی مختلف نشان داده می شود. در نوشتار حاضر داده ها به شیوه میدانی و ازراه مصاحبه با گویشوران کردزبان در شهر کرمانشاه گردآوری شد. یافته ها نشان داد که نشان گرهای تأکید در کردی کلهری /ke/ و /xo/ هستند که گویشوران آن ها را در معنای یکسان به کار می برند. بررسی ها نشان داد که اگرچه این دو نشان گر معنای یکسانی دارند، امّا کاربرد آن ها در جملات مختلف خبری، امری، پرسشی (آری/ نه و پرسش واژه ای) و تعجّبی باهم تفاوت دارد، این در حالی است که در جملات تعجّبی، گویشوران از هیچ کدام از این دو عنصر نشانه تأکید استفاده نمی کنند. نتایج نشان داد که گویشوران در گونه خبری و پرسشی آری/ نه هر دو نشان گر را به کار می برند، در حالی که در جملات امری و پرسش واژه ای تنها نشان گر تأکید /ke/ به کار می رود؛ همچنین یافته های پژوهش، بیان گر آن است که نشان گر تأکید /ke/ نسبت به نشان گر /xo/ در کردی کلهری از کاربرد کمتری برخوردار است.
رابطه دستوری شدگی و بینافردیت در تعیین منشأ افعال کمکی وجه نما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو نقش مفاهیم دستوری شدگی و بینافردیت را در تعیین سرچشمه دسته ای افعال کمکی در زبان های ایرانی بررسی کرده است. عناصر مورد نظر براساس رویکرد ناتس (2005 و پس از آن) مسئول انتقال نقش های وجه نمای الزام تکلیفی، امکان معرفتی و الزام پویا هستند که در اینجا به منظور سهولت ارجاع، معادل بایستن درنظر گرفته شده اند. برمبنای رویکرد سنّتی دستوری شدگی این عناصر باید از افعال واژگانی مشتق شده باشند. درحالی که براساس نظریه بینافردیت افعالی با معنای ارادی، ریشه در مفاهیم وجه نما و مقوله های هم رده با آن دارند. هردو مفهوم دستوری شدگی سنّتی و این خوانش از بینافردیت یک سویه و در بسیاری از موارد تأییدکننده مسیر تاریخی شکل گیریِ افعال کمکیِ وجه نما هستند؛ امّا در گونه های کهنگی، وفسی، تاتی و سمنانی که افعال کمکی وجه نمای معادل بایستن هم ریشه با فعل ارادیِ معادل خواستن در این زبان ها هستند، اکتفا به دستوری شدگی منجر به نقض بینافردیت و بالعکس، دنبال کردن رویکرد بینافردیت، باعث تخطّی از مسیر دستوری شدگی سنّتی می شود. در پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود که این افعال کمکی هیچ یک ریشه در افعال ارادی در این زبان ها ندارند؛ بلکه درعوض، هردو گروه، به طور موازی از عنصر سومی در ایرانی باستان مشتق شده اند.
آموزش مترجمی فرانسه در دانشگاه های ایران: بررسی مشکلات ترجمه واژگان چند معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش مترجمی در ایران، تاکنون از دیدگاه های مختلف بررسی شده است و کاستی های این آموزش و مشکلاتی که دانشجویان این رشته با آن روبه رو هستند، از ابعاد متفاوت ارزیابی شده است. با وجود این، به نظر می رسد پژوهشگران حوزه مطالعات و آموزش ترجمه زبان فرانسه در ایران، واژگان چندمعنا و چگونگی ترجمه این پدیده ابهام زا را نادیده گرفته اند. در همین مورد، با درنظر گرفتن ویژگی های واژگان چندمعنا و توانش دانشجویان این رشته، با نگاهی به نقشه هولمز/ توری از مطالعات ترجمه و شاخه کاربردی آن که شامل تربیت مترجم و فرهنگ لغات به منزله ابزار ترجمه است، نظریه کاترینا رایس از انواع متن و کاربرد آن ها و نظریه گروه PACTE از توانش ترجمه در محیط های آموزشی، از طریق دو سنجش میان ۳۲ دانشجوی مقطع کارشناسی رشته مترجمی فرانسه در دو گروه و همچنین، بررسی پیکره ترجمه کتاب Le choix de lettres de Jean-Jacques Rousseau: Traduction et texte original که از سوی هشت تن از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد رشته مترجمی و ادبیات فرانسه انجام گرفته است، این مشکل بررسی شد. در مورد اول، بیشتر از دو سوم دانشجویان گروه اول که تنها از فرهنگ دوزبانه فرانسه فارسی استفاده کرده بودند، نتوانستند به درستی جملات حاوی این نوع واژگان را ترجمه کنند، در حالی که این میزان در گروه دوم برعکس است. در میان دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد نیز این مشکل همچنان وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، برای رفع این مشکل باید از فرهنگ های تک زبانه فرانسه فرانسه استفاده شود.
حکایت «ماهیان و آبگیر» از کلیله و دمنه تا ماهی سیاه کوچولو: الگوهای معرفتی و جایگیری سوژه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگیری سوژه ها در متن های ادبی، حاصل انواع مفصل بندی گفتمانی است که بنا به الگوهای معرفتی حاکم بر هر دوره شکل می گیرد. برای درک بهتر این نکته می توان به حکایت هایی رجوع کرد که در چند دوره با جهان های معرفتی متمایز به روایت یا تمثیل در آمده اند؛ یکی از این موارد، حکایت «ماهیان و آبگیر» است که در کلیله و دمنه و مثنوی مولوی به مثابه خرده روایت و در داستان ماهی سیاه کوچولو به شکلی مستقل بازنمایی شده است. در این نوشتار چگونگی تأثیر پارادایم ها بر جایگیری سوژه های داستانی از منظر کیستی و چرایی قهرمان نیز شکل و میزان اظهار هویت/ فردیت آن ها به شیوه توصیفی تحلیلی تبیین شده است. نتیجه حاکی از وجود دو الگوی معرفتی هستی شناختی است: الگوی اول همان فردیت ستیزی/ گریزی جهان کلاسیک است که متن کلیله و دمنه و مثنوی را در بر گرفته است. بر همین اساس قهرمانان اصلی هر دو تمثیل آن ماهیان اند که خود را به مردگی، به شکلی نمادین هویت/ فردیت خود را پس می زنند. منتهی مرده نمایی ماهیِ کلیله و دمنه به مثابه شکلی از حزم و فردیت گرایی ضمنی، او را در ساختار کاست بنیاد جهان متن، چونان رخدادی خطرناک جلوه داده است؛ ولی در مثنوی مولوی در مقام نوعی عاملیت گریزی برای تأیید یا وانمایی تجربه حالِ حضور آمده است. با وجود موارد قبلی، قهرمان تمثیل ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی ، بنا به الگوی معرفتی فردگرایانه جهان معاصر، آن ماهی ای است که عاملیت و فردیت وی به شکلی نشان دار و نمادین از رنگ سیاه و خنجری بر کمر تا انواع پرسش های هستی معرفت شناختی و رویارویی فیزیکی، برجسته و تحسین شده است.