فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظر به وفور بازترجمه ها در ایران و کمبود پژوهش ها در این حوزه، در این مطالعه ی کیفی و اکتشافی، به روش مقایسه ای و بااستفاده از تحلیل محتوا، بازترجمه های سه داستان کوتاه از مجموعه ی دوبلینی ها بررسی شد. چارچوب نظری این پژوهش بینامتنیت و روابط قرابت و تعارض است. هدف به طورخاص بررسی گرایش غالب بینامتنی میان بازترجمه ها بود. به علاوه، سعی شد باتوجه به ارتباطات بینامتنی بازترجمه ها صحت فرضیه ی برمان مبنی بر مبدأ-محوربودن بازترجمه ها و سیر تکاملی شان بررسی شود. پس از شناسایی موارد قرابت و تعارض بینامتنی، موردهایی که ماهیت یکسان داشتند در یک دسته گذاشته و کدگذاری شدند تا نمودهای قرابت و تعارض مشخص شود. بررسی ها نشان داد ارتباط میان ترجمه ی دوم و اول از هر دو نوع قرابت و تعارض است. قرابت بینامتنی خود را در تکرار همایندهای نامأنوس ترجمه های اول در ترجمه ی دوم نشان داد، و تعارض در قالب تصحیح اشکالات ترجمه های پیشین، افزودن حذفیات، حفظ لحن محاورات و تلطیف فرهنگی نمودیافت. ارتباط بینامتنی ترجمه ی سوم با ترجمه های پیشین از نوع تعارض بود، چراکه در ترجمه ی سوم گرایش به ایجاد اشکال در ترجمه ی بخش هایی از متن مشاهده شد. به علاوه، باتوجه به تلطیف فرهنگی در ترجمه ی دوم، گرایش به مقصد-محوربودن مشاهده شد و باتوجه به اشکالات موجود در ترجمه ی سوم، سیر تکاملی موردنظر برمان مشاهده نشد. ازآنجاکه روش اتخادی برای مقایسه ی متون در این مطالعه را می توان در دروس مقایسه ای ترجمه به کارگرفت، از این پژوهش می توان در امر آموزش ترجمه استفاده کرد. به علاوه، بخشی از نتایج این پژوهش می تواند گامی در جهت افزایش آگاهی میان متصدیان حوزه ی چاپ ونشر باشد و لزوم وضع قوانین بازدارنده و نظارت در حیطه ی نشر بازترجمه ها را بیش ازپیش آشکار کند.
کیومرث و دیو اَرزور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از نوشته های فارسی میانه به داستانی درباره کیومرث اشاره شده است که هم در متون کهن تر مانند متون اوستایی نشانی از آن نیست و هم در حماسه نامه های فارسی و عربی اثر آن را به سختی می توان پی گرفت. این داستان به کشته شدن دیوی به نام ارزور به دست کیومرث اشاره می کند که جزو مهم ترین کارهای کیومرث در روز خرداد و ماه فروردین (ششم فروردین) برشمرده می شود. همچنین در اوستا ارزور نام کوهی است که محل گردهم آیی دیوان است و در نوشته های پهلوی مانند بندهش، شایست نشایست و روایت پهلوی هم از آن به عنوان درِ دوزخ و گذرگاه اهریمن و دیوان یاد شده است. در این مقاله تلاش می شود با جستجوی نام ارزور در متون اوستایی و سپس فارسی میانه و بعد از آن در داستان کیومرث و نبردهای او با اهریمن و دیوان در شاهنامه و آثارالباقیه ارتباط بین کوه ارزور، درِ دوزخ و دیو ارزور توضیح داده شود و تا حد ممکن جزئیات داستان کیومرث و دیو ارزور در متون پهلوی و فارسی روشن و نکات مبهم آن در روایت شاهنامه بازسازی و شرح داده شود. به نظر نگارنده داستان شاهنامه را با توجه به منابع پهلوی و روایت ابوریحان بیرونی چنین می توان بازسازی کرد: کیومرث، دیو خرزور/ ارزور پسر اهریمن را می کشد؛ پس از آن اهریمن، خرزوران (= پسر خرزور) را به جنگ با کیومرث می فرستد و سیامک در این مبارزه کشته می شود. در نهایت هوشنگ پسر سیامک انتقام پدر را از خرزوران می گیرد و او را می کشد.
بررسی چند وجه نمایی در اثر نمایشی در چارچوب دیدگاه «دستور انتقالی»: مطالعه موردی فیلم رهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
111 - 139
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب دیدگاه «دستور انتقالی» به بررسی چندوجه نمایی در فیلم رهایی می پردازد. با توجه به چارچوب مورد نظر که از سوی کوپ و کالانتزیس (2020) مطرح شده است، معنی از طریق صورت های مختلفی ارائه می شود. بر این اساس، در هر اثر هنری، صورت های محدودی برای ارائه معنی وجود دارد. در فیلم، بیشتر این صورت ها، اعم از تصویر، متن، صدا، بدن، شیء، فضا، و گفتار به کار گرفته می شوند. در این پژوهش با هدف تعیین چگونگی انتقال معانی ارائه شده در یک نمونه فیلم، به جمع آوری صورت ها و بررسی نقش های معنایی هریک از آن ها اعم از «ارجاع»، «کنشگری»، «ساخت»، «بافت»، و «هدف» پرداخته شد. با توجه به دیدگاه دستور انتقالی، معنی اصلی ای که در فیلم رهایی توسط صورت های مختلف به بیننده انتقال می یابد، «حضور و غیاب رهایی» است. در این فیلم، بیشترین صورت های کاربردی برای انتقال معنی، «تصویر» و «بدن»، و پس از آن «گفتار» و «شیء» هستند و تنها در یک مورد برای انتقال معنی از «متن» استفاده شده است. افزون بر این، ساخت، ارجاع، کنشگری، و بافت برای هدفی مشخص، یعنی انتقال مفهومِ «به دام افتادن» و به دنبال آن انتقال معنی «رهایی» به کار گرفته شده اند.
A Comparative Intercultural Analysis of Two English School Textbooks from Iran and Egypt(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to analyze two secondary English school textbooks from Iran and Egypt to see to what extent these two middle-eastern countries with similar religious, historical, and social backgrounds include culture in their official textbooks. For this purpose, Vision I , the Iranian secondary school textbook, and Hello I, the Egyptian English school textbook, were chosen. Four aspects of culture (topics, cultural dimensions, international/intercultural issues, and cultural references) were investigated in these two textbooks. The results show that Vision I has a more limited number of cultural content compared to Hello I . However, a lack of in-depth cultural information could be observed in both textbooks. Thus, it is necessary to take special measures concerning Vision I by including a greater array of cultural content and giving this content depth and detail. For Hello I , the cultural content needs to exceed in quality. The present study's findings might be insightful for syllabus designers, textbook publishers, and teachers to reconsider the essential role of culture qualitatively and quantitatively.
باور و آگاهی زبان آموزان ژاپنی فارسی زبان نسبت به یادگیری و یاددهی کانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش ها در یادگیری زبان ژاپنی، یادگیری کانجی و باور زبان آموزان نسبت به یادگیری کانجی است. این امر برای زبان آموزان متعلق به مناطق غیرکانجی زبان که خارج از ژاپن به یادگیری زبان ژاپنی می پردازند به ویژه، چالش برانگیزتر خواهد بود. از آنجایی که یادگیری، متاثر از محیط آموزشی و شخصیت زبان آموزان می باشد، با بررسی باور زبان آموزان نسبت به یادگیری کانجی و تجزیه و تحلیل این باورها می توان به روش های آموزشی متناسب با آن زبان آموزان به طور خاص، دست یافت. بنابراین، در مقاله پیش رو، به منظور بررسی باور و آگاهی زبان آموزان ژاپنی فارسی زبان نسبت به یادگیری و یاددهی کانجی، پژوهشی پرسشنامه ای از زبان آموزان ژاپنی دانشگاه تهران صورت پذیرفت. پس از تجزیه و تحلیل داده ها با روش توصیفی و به کمک آمار استنباطی، نتایج نشان داد که زبان آموزان ایرانی، کانجی را مانع بزرگی در یادگیری زبان ژاپنی می دانند ولی از طرفی، شدیدا بر این باورند که هر چه کانجی را بهتر یاد بگیرند بیشتر در زبان ژاپنی موفق می شوند. زبان آموزان سطح مقدماتی «قرائت» کانجی را مهارت مهمی قلمداد می کنند، ولی زبان آموزان سطح پیشرفته بیشتر به «معنای» کانجی توجه دارند. هم چنین، زبان آموزان ایرانی بر یادگیری کانجی مستقل از آموزش معلم قویا باور دارند و معتقدند در آموزش کانجی باید از متون ژاپنی بهره زیادی برد. یافته های پژوهش حاضر گامی مفید برای آموزش کانجی به زبان آموزان غیر مناطق کانجی زبان، به ویژه زبان آموزان فارسی زبان قلمداد می شود.
درباره (-ow) در کردی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
157 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر معرفی، توصیف، تبیین و بررسی نقش عنصر زبانی بسیار پرکاربرد (-ow) در کردی جنوبی است. این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و داده های لازم به صورت میدانی از گویشوران بومی به وسیله مصاحبه و گفتگو جمع آوری شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که پی بست (-ow) دارای توزیع و کاربردهای بسیار متنوعی است و عمدتاً با افعال متعدی ساده و مرکب ظاهر می شود، ولی گاهی نیز با (مفعول حرف اضافه در) افعال لازم به کار می رود. از نظر جایگاه، گاهی بعد از پی بست مفعولی ظاهر می شود و گاهی نیز قبل از آن. همچنین، در مواردی به صورت پیش بست تظاهر پیدا می کند. از لحاظ معنایی، این عنصر دارای معنای مشخص بوده و از لحاظ شمار و جنس با مفعول جمله مطابقه می نماید، ولی از نظر صوری همیشه دارای یک صورت واحد است. پی بست (-ow) می تواند با مفعول بسیاری از افعال همنشینی داشته باشد، در عین حال با دسته ای دیگر از افعال همنشینی ندارد. هم می تواند به مفعول معرفه ارجاع دهد و هم به مفعول نکره. بنابراین، به عوامل کلامی حساس نیست. روی هم رفته، اگرچه این پی بست می تواند دارای نقش های متنوعی باشد، لیکن بارزترین نقش آن مفعول نمایی و یا مضاعف سازی مفعول است.
شناسایی تعداد و نوع وابسته های گروه اسمی در نوشتار کودکان فارسی زبان 10 تا 12 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
169-196
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی تعداد و نوع وابسته های گروه اسمی در متون مورد مطالعه دانش آموزان 10 12 ساله کلاس های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی منطقه 9 تهران است که این دانش آموزان با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این منطقه، 6 مدرسه به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. سپس، پیکره نوشتاری کودکان پایه های چهارم، پنجم و ششم این مدارس گردآوری شد. در مجموع، 9 کلاس چهارم، 10 کلاس پنجم و 9 کلاس ششم در این پژوهش شرکت داشتند و مجموع دانش آموزان 889 نفر بود. از این مجموعه، براساس جدول مورگان ۳0۰ متن انتخاب شدند و 2203 گروه اسمی در چارچوب دستور وابستگی بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، دانش آموزان وابسته های پسین (62/6%) را بیشتر از وابسته های پیشین (45/2%) تولید کرده اند که این نشانگر آن است که تولید وابسته های پسین برای دانش آموزان این رده سنی آسان تر است. به ترتیب، موقعیت هشتم (وابسته اضافی) (با درصد میانگین 03/%4)، موقعیت هفتم (صفت بیانی) (با درصد میانگین 39/1%) و موقعیت سوم (خصوصاً اعداد ترتیبی و اصلی، صفت عالی) (با درصد میانگین 22/1%) بیشتر از دیگر موقعیت ها در نوشتار این دانش آموزان کاربرد داشته اند. موقعیت ششم (شاخص) با درصد میانگین 01/0% پایین ترین کاربرد را داشته است. همچنین، در تفکیک پایه ها، پایه ششم بالاترین میانگین کل (44/12%) را داشته است که این وضعیت نشان می دهد با بالاتر رفتن سن، گروه های اسمی پیچیده تر با وابسته های بیشتری تولید می شوند. یافته های پژوهش حاضر با شناسایی میزان پیچیدگی نحوی گروه اسمی کودکان 10 تا 12 ساله، نمایی از رشد زبانی آنها را نشان می دهد.
ارتباط نمود دستوری و واژگانی در زبان فارسی: مطالعه ای از منظر رویکرد انباشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو ارتباط بین نمود دستوری و واژگانی برپایه رویکرد انباشتی در زبان فارسی معاصر با توجه به نمونه های گفتاری و نوشتاری بررسی شده است. داده ها مؤیّد آن است که در رویدادهای کنشی ارتباط یک به یک بین نمود دستوری و معنایی برقرار نیست. رویدادهای کنشی نامقیّد، غیر غائی هستند؛ حال آنکه رویدادهای مقیّد به لحاظ واژگانی مشخّصه های غائی/ غیر غائی دارند. عدم مطابقت نمود دستوری و واژگانی رویدادهای ایستا ازراه خوانش کامل یا ناقص نمود دستوری و غیر غائی بودن نمود واژگانی آن ها رقم می خورد. رویدادهای ایستای عادّی، نمود دستوری کامل/ ناقص و نمود واژگانی غیر غائی دارند، حال آنکه رخدادهای ایستای تحقّقی دارای نمود واژگانی غائی هستند. در رویدادهای غایت مند نیز ارتباط یک به یک بین نمود کامل و غائی و نمود ناقص و نمود واژگانی غیر غائی برقرار نیست. نمود دستوری کامل رویدادهای تحقّقی، نمود واژگانی غائی دارند؛ همچنین صورت تداومی رویدادهای تحقّقی نشان دهنده نزدیک شدن به نقطه پایان و تحقّق عمل است. در رویدادهای تحقّقی استمراری نمود دستوری بر واژگانی تأثیر دارد و رویدادهای تحقّقی درجه پذیرِ نمود دستوری کامل، نمود واژگانی غائی/ غیر غائی دارند. نمود واژگانی رویدادها قابل پیش بینی نیست و ازراه مشخّصه های ذاتی فعل رقم نمی خورد، بلکه همه سازه های جمله در تعیین آن مشارکت دارند.
Investigating the Translation of Genderism from Persian to English: A Case Study of I’ll Turn off the Lights(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۴, No. ۲, ۲۰۲۲
193 - 202
حوزههای تخصصی:
The present study investigated the translation of genderism Persian-English. Genderism is an ideology that shows partiality based on biological sex and separates society into two groups in a way that one sex is subordinate to another sex and it is reflected in languages; thus, there are sexist concepts in each language; the concepts are usually culture-oriented. The main question was: How have the sexist concepts been translated from Persian to English? The corpus of this comparative and qualitative study was Zoya Pirzad’s novel (2001 ) Cheraghha-ra Man Khamush Mikonam (L.T. I’ll turn off the lights ) and its translation by Franklin Lewis (2012) Things We Left Unsaid . The framework of the evaluation was Vinay and Darbelnet’s (1995) model. The results revealed that translation of genderism is a challenging task, and the sexiest language of the SL was modified during the translation process; hence, the tone of sexist implications of the source text has been changed to more sexist concepts or anti-sexist concepts.
A Critical Review of Cake: A Mobile English Language Learning Application
حوزههای تخصصی:
The burgeoning prominence of information technology has positioned mobile-assisted language learning (MALL) as an integral milestone of English as a foreign language (EFL) learning. With its mark deeply left on multiple manifestations of language learning, the MALL has substantially revolutionized the way second languages are taught and learned. In this illumination, the widespread integration of highly prominent portable devices such as smartphones and tablets has introduced to the market multitude of mobile applications for L2 learners, broadening the ground of computer-assisted language learning (CALL) to integrate MALL as an innovative direction of L2 learning. The Cake software is one such application that is a promising venue that teaches learners the English language through realistic, interesting, and engaging English videos. The app is primarily intended to assist language learners in enhancing their learning experience through watching videos that focus on situationspecific linguistic material. The focal point of this article revolves around is to offer an overview of the Cake application by illuminating its key functionalities and discussing its upsides and downsides. The article suggests Cake as a platform for English language learners to improve their speaking and listening capabilities. Furthermore, the application may aid English language teachers in introducing the app to the learners as a supplementary resource.
جهانی های ترجمه در بوته نقد پیکره ای: مقایسه فارسی ترجمه ای با فارسی تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه مطالعات توصیفی ترجمه مفهوم جهانی های ترجمه است که موضوع آن یافتن ویژگی های خاص و بارز زبان ترجمه ای به مثابه زبانی متفاوت از زبان مبدأ و مقصد است. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که با توجه به تفاوت های بین زبان ها آیا ویژگی های جهانی ادعایی (که عمدتاً حاصل بررسی بر روی زبان های اروپایی هستند) در زبان های غیراروپایی نیز وجود دارند یا خیر. مطالعه حاضر با استفاده از تقسیم بندی چسترمن ( 2004 ) از جهانی ها به دو نوع «جهانی های مبدأ» و «جهانی های مقصد»، دسته دوم را موردواکاوی قرار می دهد. این پژوهش، با استفاده از یک پیکره مقایسه ای برساخته از متون توضیحی فارسی تألیفی و ترجمه ای، دو جهانی «ساده سازی» و «تصریح» را موردبررسی قرار می دهد. نتایج این مطالعه، در پرتو یافته های مربوط به ویژگی های فارسی ترجمه ای، وجود ویژگی های جهانی ادعایی در فارسی ترجمه ای را به چالش می کشد و نشان می دهد که هیچ کدام از ویژگی های مستخرج از پیکره مقایسه ای زبان فارسی با نظریات پیشین مطرح شده همخوانی ندارند.
پیچیدگی بازنمودی زمان های دستوری نسبی در فارسی به هنگام ادراک شنیداری جمله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال اصلی این تحقیق واقعیت روان شناختی پیچیدگی بازنمودی زمان دستوری نسبی در فارسی است؛ یعنی چگونگی ادراک شنیداری انواع مختلف زمان های دستوری نسبی فارسی. در اینجا روش تصمیم گیری واژگانی بیناحسی به کار رفته است تا نحوه پردازش جملات حاوی انواع زمان های دستوری نسبی با برنامه نرم افزاری انداز گیری زمان واکنش به هزارم ثانیه ( dmdx ) بررسی شود. چارچوب نظری مبتنی بر رمزگان چندبخشی/ چندگانه موردنظر شاپیرو ( 1990 ) در روان شناسی زبان و طبقه بندی زمانی موردنظر کامری ( 1985 ) در زبان شناسی است. متغیر مستقل نوع زمان دستوری و متغیر وابسته زمان واکنش آزمودنی ها به محرک دیداری است. آزمودنی ها 25 نفر دانشجوی 18 تا 30 ساله در دو گروه مرد و زن بوده اند. نتیجه آزمون اول نشان می دهد که جملات ساده حاوی زمان دستوری نسبی بی زمان (مصدر) دیر تر از انواع دیگر (حال کامل، گذشته کامل و التزامی) پردازش می شوند. تبیینِ یافته حاضر این است که مصادر از آنجا که بی نشان ترین صورت فعلی هستند و فاقد وجه، زمان، شخص و شمار هستند شمول معنایی بیشتری دارند و دیرتر پردازش می شوند. نتیجه آزمون دوم نشان می دهد که زمان پردازش جملات مرکب حاوی زمان های نسبی مختلف تفاوت معنی دار با هم ندارد. به عبارت دیگر، با مرکب شدن نوع جمله تفاوت های معنی داری که در آزمون (1) قابل مشاهده بود ازبین رفته است. این نکته نشان می دهد که متغیر نوع جمله نسبت به متغیر زمان دستوری فعل تأثیر بیشتری بر بار شناختی ذهن دارد. در این دو آزمون متغیر جنسیت آزمودنی ها بی اثر شناخته شده است. یافته ها را می توان در آموزش زبان فارسی، تدوین کتاب و تهیه مواد آموزشی مدنظر قرار داد.
Intergenerational Transmission of Chinese Foochow: Exploring a Connection between Family Language Policy and Language-Ethnicity Dimensions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study examines intergenerational transmission of Chinese Foochow in Sarawak, Malaysia by exploring a connection between family language policy and language-ethnicity dimensions. The specific aspects examined were: (a) family language practices; (b) family language ideology in defining characteristics of being a Foochow; and (c) family language attitudes towards heritage language management. Data were collected through semi-structured interviews conducted with nine Foochow ethnic families (29 participants) from urban Sarawak, Malaysia. The findings showed the Foochow dialect was mainly spoken at the highest level of the family hierarchy with the lowest level shifting to use standard languages (Mandarin and/or English). The nine families held strong beliefs regarding their ethnic identity being passed down by birth, blood, and descent and thus, not being able to speak Foochow did not subtract from their Foochow ethnicity. Some participants defined themselves as Foochow because they practised Foochow customs and ate Foochow food, indicative of the phenomenological dimension of the language-ethnicity link. As the dialect is predicted to lose its role and status in urban settings, various strategies for managing Foochow which attributed agency to others were provided by the participants. The findings suggested that attributing ethnic identity to paternity and not patrimony will lead to potential loss of Foochow from the linguistic repertoire of the youngest generation in urban localities in Malaysia.
همانگویی در زبان فارسی: رویکردی صرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی مفهومی همانگویی در زبان فارسی و مقایسه آن با طبقه بندی ساختواژی ژیمانک (2015) می پردازد. بر مبنای این طبقه بندی، رابطه مفهومی همانگویی در وهله اول در دو گروه ترکیب و اشتقاق قابل بررسی است که در گروه ترکیب، ترکیب ِ بدل و در گروه اشتقاق، اتصال وندهای هم معنا با پایه، اتصال وندهای غیرتغییردهنده ی معنای پایه، اتصال وندهای هم-نقش بر یک پایه واحد و تکرار وند از زیرمجموعه های این طبقه به شمار می روند. مطالعه حاضر با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده هایی که هر یک بیانگر نوعی حشو، تکرار یا همانگویی است انجام و با هر طبقه مقایسه شد. داده ها از منابع سمعی-بصری از جمله رادیو و تلویزیون، منابع الکترونیکی و گفتار روزمره ی گویشوران فارسی زبان تهیه و سپس منطبق با الگوی پیشنهادی ژیمانک فهرست شد. نتیجه حاصل از این بررسی نشان داد واژه های مرکب و اشتقاقی رایج در زبان فارسی که بیانگر حشو یا همانگویی است با آنچه ژیمانک مطرح کرده انطباق دارد و الگویی نیست که برای آن واژه ای در زبان فارسی موجود نباشد. ضمن اینکه داده های زبان فارسی را واژه های رسمی و غیررسمی و محاوره ای و در برخی موارد، واژه ای متعلق به یک لهجه خاص تشکیل می دهد.
تحلیل هَیَجامَدی برخی از واژگان مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
91 - 120
حوزههای تخصصی:
تاکنون بر روی واژگان مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی از منظر زبان شناسی، رده شناسی و جامعه شناسی زبان مطالعاتی صورت گرفته است، امّا بررسی این واژگان از منظر روان شناسی زبان می تواند رویکرد تازه ای در خصوص واژه گزینی برای معادل های بیگانه ارائه دهد. مطالعه حاضر با به کارگیری الگوی «هَیَجامَد» (هیجان+ بسامد حواس)، به مقایسه کاربرد هفت واژه مصوّب فرهنگستان و معادل بیگانه آنها در میان عامه مردم می پردازد تا میزان استقبال آنها از واژگان مصوّب فرهنگستان و نیز نقش زبان مادری آنها درباره کاربرد واژگان را بررسی کند. بدین منظور، تعداد 223 شرکت کننده در مرحله کمّی بر اساس «نمونه گیری در دسترس» و 61 شرکت کننده در مرحله کیفی بر اساس «اشباع داده ها» از میان عامه مردم انتخاب شدند. روش پژوهش اتخاذ شده در این پژوهش، طرح تحقیق تلفیقی‑ترتیبی است که بر اساس آن، ابتدا داده های کمّی و سپس داده های کیفی جمع آوری شد. نتایج کمّی به دست آمده از «آزمون تی» نشان داد که از میان هفت جُفت واژه منتخب، بین شش جُفت آن تفاوت معناداری از حیث «هَیَجامَد» در میان عامه مردم وجود دارد. همچنین، نتایج کمّی به دست آمده از آزمون «انووا یک طرفه» نشان داد از بین هفت جُفت واژه مورد نظر، در سه واژه تفاوت معناداری با توجّه به زبان مادریِ سخنگویان شامل زبان های فارسی، کردی و ترکی از حیث «هَیَجامَد» وجود دارد. نتایج کیفی این پژوهش، پس از مشخص کردن توافق و پایایی درون موضوعی داده های به دست آمده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، نشان داد 16 عامل همچون تداعی مثبت، خوش آهنگ بودن و بسامد بالا در پذیرش واژه های بیگانه و 8 عامل همچون تداعی منفی، تلفظ دشوار و بسامد پایین در عدم پذیرش واژه های مصوّب از سوی مردم نقش دارند . درواقع، فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای افزایش میزان استقبال و کاربرد یک «نوواژه» در مقایسه با همتای بیگانه آن، نه تنها مسائل زبان شناختی، بلکه مسائل روان شناسی زبان را هم باید لحاظ نماید.
تحلیلی بوم گرایانه بر واژگانی شدن مفاهیم حوزه حیوانات اهلی در زبان کردی کرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
105 - 125
حوزههای تخصصی:
کرمانجی، یکی از سه شاخه اصلی زبان کردی است که در ترکیه، سوریه، بخش هایی از عراق، غرب و شمال شرقی ایران رایج است. پژوهش حاضر با اتّخاذ چارچوب سطوح بازنمایی واژگانی و درنظرگرفتن مفهوم دانش زیست بومی، واژگان مرتبط با حوزه مفهومی حیوانات اهلی در زبان کردی کرمانجی شمال خراسان را تحلیل کرده است. چارچوب این مطالعه برمبنای «راهنمای گردآوری گویش ها برای گنجینه گویش های ایرانی» تهیه شده، سپس واژگان مرتبط با این حوزه مفهومی با استفاده از روش مصاحبه هدف مند گروهی، جمع آوری شده و طبق شاخص های چهارگانه واژگانی شدن مالت، سلومن و جننری و سطوح پنج گانه بازنمایی واژگانی برلین، بریدلاو و راون تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که دو عامل «تفاوت در مرزبندی های متفاوت از یک مفهوم» و «لانه گزینی» در واژگانی شدن مفاهیم حوزه حیوانات اهلی در کرمانجی مؤثّر بوده و موجب ایجاد تمایزهای قابل توجّهی براساس «جنسیت»، «سن»، «رنگ»، «افعال مرتبط با تولّد و زیست»، «واژگان مرتبط با نگهداری و تیمار حیوانات» و «مشاغل مرتبط» با آنان شده است؛ همچنین عوامل فرهنگی ای همچون تجربه رویارویی مستقیم و دانش گسترده زیست بومی درخصوص حیوانات اهلی موجب واژگانی شدن مفاهیم مختلف تا سطوح چهار و پنج بازنمایی واژگانی شده است.
Enhancing EFL learners' Pragmatic Performance: The Case of Suggestions(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۰, Issue ۴۲, Autumn ۲۰۲۲
67 - 85
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to explore whether Iranian English as a foreign language (EFL) learners’ pragmatic performance of making suggestions improve after receiving discourse completion task (DCT) and role-play with discussion. One Hundred twenty intermediate Iranian EFL learners whose scores ranged between 41 and 59 at the Oxford Proficiency test were selected for participation in the study from several Iranian language schools through convenience sampling. They were assigned to the control group receiving no treatment and discourse completion group, and role plays with the discussion group. Before the treatments, the experimental groups received instruction on the exemplar forms, conversational practice, and performance of suggested activities in the book "Function." After the familiarity of the participants with various suggestion forms and their appropriate use, the first experimental group was provided with a discourse completion task and the second one received role play with discussion. The learners were provided with an explicit explanation of formality, and status as socio-pragmatic factors influencing the selection of appropriate suggestion forms. Then, they were supposed to act out the scenarios and discussed and evaluated the appropriateness of the responses. After the two treatments, the participants took a post-test with 4 sample conversations. The findings were indicative of the effectiveness of the two treatments. The conclusion drawn from the results was that EFL learners could benefit from pragmatic instruction via pragmatic awareness-raising tasks in their pragmatic performance.
بررسی تهاجم کلامی در گفتمان مجلس ایران از چشم انداز بی ادبی زبانی کالپپر و چهارچوب گونه شناختی رتوریک ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش گزیده هایی از گفتمان دوره دهم مجلس ایران (1395 1399ش) را با هدف شناسایی و واکاوی بی ادبی زبانی/ تهاجم کلامی بررسیده ایم. با این هدف، بر دو مبنای نظری بی ادبی زبانی کالپپر (2011)، و رتوریک ارسطو (کندی، 2007) تکیه داشتیم تا رخدادهای بی ادبی زبانی را در متن تعداد برگزیده ای از جلسات پرسش مجلس شناسایی نموده، درباره شمول آن دسته از پاره گفت ها، که دربردارنده بی ادبی اند، ذیل هر یک از گونه های رتوریک ارسطو تصمیم گیری کنیم. پرسش های پژوهش عبارت اند از: کدام مقوله های بی ادبی کالپپر (2011) و با چه بسامدی در پیکره پژوهش نمود یافته اند؟ چند درصد از پاره گفت های دربردارنده بی ادبی مشاجراتی، مشاوراتی و یا منافراتی اند؟ برخی یافته های پژوهش: در میان مقوله های کالپپر (2011: 113 193)، از فرمول واره های مرسوم شده بی ادبی، پرسش/ پیش انگاری ناخوشایند و سپس توهین، و از بی ادبی های تلویحی، اظهارات دوپهلو و سپس طعنه بیش از همه نمود یافته اند. برخی فرمول واره ها و بیان های زبانی پربسامد درپیکره، به عنوان فرمول واره های مرسوم شده بی ادبی در گفتمان (دست کم آن دوره) مجلس شناسایی و معرفی شدند. 70درصد پاره گفت های دربردارنده بی ادبی در متن جلسات پرسش مجلس ایران ذیل گونه مشاجرات و 30درصد دیگر نیز ذیل گونه مشاورات و منافرات دسته بندی شدند.
Drama Translation from Page to Stage: The case of Macbeth in Iran
حوزههای تخصصی:
In order for a classical foreign-language drama to be performed in the target country, a suitable translation is required so that the audiences understand the physical version of the play. This research indicates that the translation of a drama on pages differs from the translation of that drama on stage. This study was conducted to examine the differences between the translation on page and stage of Macbeth, the result of which can help improve the quality of the translation on the stage of a play. In this study, the researcher compares the translated text of Macbeth's play with its translation on stage. This comparison is based on Kowzans' (1968) framework that introduced 13 theatrical systems with 5 subcategories namely; Spoken Text, Body Expression, Stage Appearance, External Appearance of Actor(s), and Inarticulate Sound. The frequency of each of the categories was calculated and it was found that the spoken text category has the largest number of differences between the translation on pages and stage by 42% percent since the spoken text deals with the translated text more than other categories. The results of this study will be beneficial for strengthening the actor's relationship with the text, and translators' quality of translation.
Utilizing Scaffolding Strategies to Improve Iranian Intermediate EFL Students’ Grammatical Knowledge
حوزههای تخصصی:
Teaching grammar has always created some challenges for EFL teachers. Therefore, this study explored the effect of four scaffolding strategies as contextualizing, modeling, metacognitive scaffolding, and bridging on Iranian EFL students’ grammatical knowledge. Moreover, this study examined Iranian EFL learners’ attitudes towards scaffolding strategies. To fulfil the purpose of this study, 40 language learners were chosen based on convenience sampling as the participants of this study. They were both males and females between 20 to 30 years old divided into two groups as the control and experimental groups. After assuring the homogeneity of the students in terms of their English proficiency in general and grammatical knowledge in particular, a parallel achievement test was administered to both groups as the pre-test. Following that, as the treatment, scaffolding strategies were applied for the experimental group to teach grammar and a traditional way of teaching grammar for the control group. After running the classes, a parallel achievement test was administered to both control and experimental groups as the posttest. The data analysis revealed that the experimental group that received scaffolding strategies significantly outperformed in the grammar part compared to the control group which received a conventional way of teaching grammar. It is believed that utilizing scaffolding strategies can motivate learners and facilitate the tough task of grammar learning and thereby make teachers aware of their ability to obtain success in their teaching process.