ابراهیم متقی

ابراهیم متقی

مدرک تحصیلی: استاد علوم سیاسی، دانشگاه تهران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۳۰ مورد از کل ۱۳۰ مورد.
۱۲۱.

ارزیابی مقایسه ایی تهدیدهای امریکا در برخورد با ایران(2010-2001)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تهدیدهای امنیتی اهداف راهبردی ادراک تهدید نشانه های تهدید عمل گرایی رادیکالیسم متقاعدسازی ترغیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۲۷
تهدیدهای امنیتی بخشی از واقعیت های سیاست بین الملل اند. کشورهایی که دارای اهداف راهبردی معطوف به تغییر وضع موجود باشند، یا با اهداف قدرت های بزرگ و بازیگران منطقه ای هماهنگ نباشند، در وضعیت تهدید امنیتی قرار می گیرند. جمهوری اسلامی در زمره کشورهای دارای ژئوپولیتیک تهدید است. این کشورها در شرایطی به سر می برند و با بازیگرانی تعامل می کنند که اهداف امنیتی و راهبردی متفاوتی دارند. وضعیت امنیتی ایران در مدار تاریخی صد سال گذشته بیانگر چنین وضعی است. علیه امنیت ملی » تهدیدهای مرکب « در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد شکل گیری ایران هستیم که ناشی از مولفه های ایدئولوژیک و راهبردی جمهوری اسلامی است. قدرتهای بزرگ درصدد کنترل فضای امنیتی ایران هستند، در حالی که بازیگران منطقه ای همانند عراق، عربستان و اسرائیل تلاش زیادی برای محدودسازی و مقابله با رهیافت های امنیتی ایران به انجام رسانده اند. چنین فرآیندی به گونه ای متفاوت در قرن 21 نیز ادامه یافته است. در این مقاله تلاش می شود تهدیدهای امنیتی امریکا علیه اهداف راهبردی ایران، در دوران جورج بوش و باراک اوباما با یکدیگر مقایسه شود. برای تبیین این موضوع از دکترین امنیت ملی امریکا در این دو مرحله استفاده می شود. از سوی دیگر، الگوهای رفتاری و همچنین مواضع راهبردی امریکا و متحدانش در چارچوب سیاست و نهادهای بین المللی مورد توجه قرار خواهد گرفت. ادبیات سیاسی به کار رفته توسط زمامداران و استراتژیست های امریکایی نشان می دهد که جلوه هایی از تهدید، رویارویی و مقابله در دو دوره تاریخی یادشده وجود داشته است. این تهدیدها در دوران بوش با ادبیات تهاجمی تری مطرح می شد، در حالی که امکان عملیاتی شدن آنها محدود بود. تهدیدهای امنیتی دوران اوباما، ادبیات منعطف تری در مقایسه با دوران بوش دارد، در مقابل، امکان عملیاتی شدن آنها تهدیدهای امریکا در دوران ،» رهیافت رئالیسم تدافعی « افزایش یافته است. در این مقاله براساس بوش و اوباما مورد تبیین مقایسه ای قرار گرفته است.
۱۲۲.

دولت سازی دموکراتیک و ملت سازی انسجام یافته در عراق نوین (2015 2003)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دولت سازی در عراق بحران هویت نخبگان انسجام اجتماعی نهادسازی دموکراتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۳۵
دولت سازی دموکراتیک را می توان اصلی ترین ضرورت عراق نوین دانست. دولت سازی در سال های بعد از اشغال عراق با نشانه هایی از چالش قومی و هویتی روبه رو شده است. نیروهای چالشگر متأثر از برخی بازیگران منطقه ای و بین المللی تلاش کرده اند موضوع هویت ملی را تحت تأثیر قرار دهند و با این کار چالش های ساختاری عراق را گسترش دهند. روند دولت سازی و ملت سازی در عراق تحت تأثیر مؤلفه های مختلف اجتماعی، سیاسی و الگوی کنش نخبگان شکل می گیرد. نخبگان عراق در دوران حکومت بعثی موقعیت خود را از طریق سلسله مراتب حزبی به دست می آوردند. در این فرایند، گروه های قومی مختلف می توانستند در ساختار سیاسی عراق ایفای نقش کنند. بحران سیاسی عراق در حال حاضر مربوط به شرایطی است که نشانه هایی از تضاد سیاسی بین نخبگان را که به گروه های مختلف فرهنگی، قومی و سیاسی تعلق دارند، اجتناب ناپذیر کرده است. در محیطی که تضادهای قومی، هویتی و مذهبی وجود دارد، نخبگان کار دشواری برای دولت سازی دارند. به همین دلیل روابط جدید دولت سازی در عراق بدون توجه به نقش نخبگان در روند کنترل قالب های احساسی و قومیتی امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که «نخبگان در فرایند دولت سازی دموکراتیک در عراق چه ویژگی هایی دارند و دولت سازی در چه فرایندی حاصل می شود؟» فرضیه مقاله معطوف تبیین این گزاره است که «دولت سازی و ملت سازی دموکراتیک در عراق از طریق انسجام اجتماعی و همبستگی نخبگان در فرایند نهادسازی اجتماعی حاصل می شود». دولت سازی های دموکراتیک در عراق نیازمند روش شناسی مبتنی بر «تحلیل داده ها» و همچنین «تحلیل محتوا»ست. در این پژوهش از روش ترکیبی بهره گرفته می شود و به موازات جمع آوری داده های توصیفی، از قالب های تحلیل محتوا و مصاحبه نیز استفاده و با برخی نخبگان عراقی درباره روند و شاخص های دولت سازی در عراق مصاحبه شده است.
۱۲۳.

رابطه بنیان های الگوی اسلامی پیشرفت در جمهوری اسلامی ایران: از نظریه تا عمل (مطالعه موردی دهه اول انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۲۷
طراحی الگویی برای پیشرفت ایران در دوره معاصر یکی از دغدغه های اصلی پژوهشگران علوم اجتماعی بوده است. در این میان یکی از الگوهای مغفول مانده که دارای قابلیت های بومی است، الگوی پیشرفت مبتنی بر مکتب اسلام است. اساس الگوی اسلامی پیشرفت این است که نظام های زندگی بر اساس سنت اسلامی حفظ و به روز می شود و از این طریق پیشرفت حاصل می شود. از آنجایی که سنت اجتماعی ایران به ویژه در حیات جهانی جمهوری اسلامی ماهیت دینی دارد، مبانی الگوی اسلامی پیشرفت در جمهوری اسلامی بر اساس شاخص های برگرفته از دین در سیاست، اقتصاد و فرهنگ تنظیم شد. و میزان اجرای آن در دهه اول. انقلاب مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق ضمن پرداختن به این موضوع که ضرورت پیگیری الگوی واحد پیشرفت چیست و مشخص نمودن مبانی بنیادی آن، این سوال مطرح شد که شاخص های اساسی الگوی اسلامی پیشرفت کدامند و تا چه حد بوده اند. در دهه اول انقلاب مورد توجه قرار گرفت. آیا دولت ها قرار دارند؟ در پاسخ، نتایج تحقیق نشان داد که اساس الگوی اسلامی پیشرفت و حدود و ثغور آن بر اساس منابع و سنت اسلامی، در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، اساساً مبتنی بر پاسداری از دستاوردهای عادلانه است.
۱۲۴.

صدور انقلاب از منظر سازه انگاری (ملاحظه ای بر راهبرد صدور انقلاب اکتبر 1917 و انقلاب اسلامی ایران)

کلیدواژه‌ها: انقلاب اسلامی انقلاب اکتبر سازه انگاری صدور انقلاب هویت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۹۶
مساله اصلی در این پژوهش بررسی هویت متمایز دو انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب اسلامی و تاثیر آن در اتخاذ راهبردهای متفاوت در صدور انقلاب به عنوان پیامد بیرونی در عرصه بین المللی دو انقلاب می باشد. در این مقاله تلاش شده تا با استفاده از نظریه سازه انگاری و با تکیه بر مفاهیمی چون هویت و بررسی روند بر ساخت آن و همچنین توجه به ماهیت ویژه ساختارهای سیاسی، بسترهای فرهنگی و اجتماعی متمایز دو انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب اسلامی ، تاثیر کنش های انقلابی در زمینه صدور انقلاب را مورد بررسی قرار دهد. در انقلاب روسیه نوعی فرجام گرایی براساس آموزه های مارکسیستی باعث گردید تا راهبرد صدور انقلاب با توجه به شرایط انقلاب روسیه به عنوان ضامن بقای انقلاب اکتبر . با اولویت بخشی به مفهوم عمل انقلابی تعبیر شود، ولی در انقلاب اسلامی راهبرد صدور انقلاب به عنوان یک اصل تکلیف محور و با تقدم بخشی آگاهی بر عمل انقلابی شکلبندی می گردد. پژوهش حاضر پیامد های این تمایز را در به کارگیری ابزارها و روش ها و جایگاه صدور انقلاب در یک روند مقایسه ای و براساس نظریه سازه انگارانه نشان می دهد. در روند گرداوری اطلاعات در این پژوهش از روش اسنادی استفاده شده است. نوع پژوهش توصیفی – تحلیلی می باشد.
۱۲۵.

امنیت پیشگیرانه در فضای چندجانبه گرایی بین المللی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امنیت پیشگیرانه چندجانبه گرایی بین المللی شبکه های جرم خیز جرایم سازمان یافته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۹۱
موضوعات امنیتی در سال های پس از جنگ سرد تحت تأثیر نهادگرایی راهبردی قرار گرفته است. هرگونه تحول در ابزارهای امنیتی تأثیر خود را بر فرایندها و سازوکارهای کنش بازیگران در محیط داخلی، منطقه ای و بین المللی به جا می گذارد. در سال های پس از جنگ سرد نشانه هایی از چندجانبه گرایی بین المللی ظهور یافته است که در الگوی کنش دولت ها، نهادهای امنیتی و پلیس به چشم می خورد. پلیس بین الملل نیز در شرایط چندجانبه گرایی امنیتی تلاش دارد وظایف و اهداف خود را برای احساس امنیت و همچنین ایجاد زمینه های اجتماعی کنش بدون خشونت سازماندهی کند. در عصر نهادگرایی و چندجانبه گرایی بین المللی مهم ترین دغدغه نهادها و سازمان های بین المللی از جمله پلیس بین الملل آن است که زمینه های لازم را برای چندجانبه گرایی امنیتی به وجود آورد. اگرچه اینترپل در زمره سازمان های پلیسی با اهداف امنیت ساز در سطح بین المللی محسوب می شود، نهادهای بین المللی فراگیر به ویژه شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل تلاش دارند کمیته هایی برای کنترل سازوکارهای اجرایی گروه های تبهکار و مافیا به وجود آورند. هدف اصلی آن است که امنیت سازی ماهیت پیشگیرانه داشته باشد؛ یعنی زمینه های اجتماعی و سازمانی کنترل جرایم بین المللی به عنوان محور اصلی برنامه ریزی امنیت اجتماعی مورد توجه کشورها و نهادهای بین المللی امنیتی از جمله اینترپل قرار گیرد. در این مقاله از رهیافت «نهادگرایی بین المللی» برای تبیین امنیت پیشگیرانه در فضای چندجانبه گرایی بین المللی استفاده می شود. در این فرایند، پلیس دارای نقش اجتماعی بوده و در نتیجه لازم است زمینه های کنترل اجتماعی در چارچوب امنیت پیشگیرانه و از طریق چندجانبه گرایی بین المللی در دستور کار قرار گیرد. مفروض مقاله آن است که در سال های پس از جنگ سرد، جرایم سازمان یافته و نیروهای گریز از مرکز زمینه شکل گیری جرایم سازمان یافته و نیروهای گریز از مرکز در حوزه های مختلف جغرافیایی را اجتناب ناپذیر کرده است. سؤال اصلی مقاله بر این موضوع تأکید دارد که «در سال های پس از جنگ سرد، مقابله با تهدیدها و جرایم امنیتی در چه فرایندی انجام می گیرد؟». طبق فرضیه مقاله «در فضای چندجانبه گرایی بین المللی در سال های پس از جنگ سرد، جرایم امنیتی را می توان در قالب امنیت پیشگیرانه کنترل کرد». در این مقاله، چندجانبه گرایی بین المللی متغیر وابسته و امنیت پیشگیرانه متغیر مستقل تلقی می شود.
۱۲۶.

فهم تجربه زیسته زنان از فرآیند جامعه پذیری سیاسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعارض های هویتی زنان جامعه پذیری سیاسی پدیدارشناسی نابرابری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۴۷
پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته زنان از فرآیند جامعه پذیری سیاسی در ایران طراحی و اجراشده است. این پژوهش با اتکا به رویکرد روش شناختی پدیدارشناسی در پی فهم ماهیت مسئله جامعه پذیری سیاسی زنان در ایران برآمده است. در جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و تعاملی استفاده شد و برای تحلیل داده ها از روش کلایزی و همچنین اعتبار و پایایی مطالعه به روش پیشنهادی لینکلین و گوبا بررسی شد. جامعه هدف این مطالعه براساس نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و با انجام 20 مصاحبه و برگزاری دو بحث گروهی با زنانی که تجربه کنشگری سیاسی را دارا بوده اند؛ اشباع مفهومی و نظری حاصل شد. برای تحلیل اطلاعات در حین گردآوری داده ها، مرحله به مرحله، کدگذاری توسط دو پژوهشگر انجام شده است تا ضریب خطای مفهوم سازی کم شود. در این فرآیند در مرحله اول کدگذاری 111 کد شناسایی شد و پس از تجمیع و ترکیب کدها، 10 مضمون از قبیل «تعارض های هویتی زنان، کلیشه های جنسیتی، فرآیندهای آموزشی نابرابر، مردانه دانستن فضای سیاست، تبعی و در حاشیه بودن زنان در ساختار سیاسی و حزبی، ساختارهای تصمیم گیری مردانه، فراگیر نبودن کنشگری سیاسی زنان، بی اعتمادی اجتماعی، خلا الگوی رفتار سیاسی زن، تناقض ساختارهای فرهنگی با عاملیت اجتماعی و فرهنگی زنان» شناسایی شد که در مجموع نشان دهنده ضعف فرآیند جامعه پذیری سیاسی زنان در ایران است.  استنباط مقاله این است؛ زنان در جامعه ایران به دلیل ضعف جامعه پذیری سیاسی، در حاشیه نظام سیاسی قرار داشته اند و نوعی طرد سیاسی برای آن ها برساخت شده است. به عبارت دیگر می توان گفت شرایط امروز جامعه ایران  با یک پدیده ای به نام زیست سیاسی متعارض زنانه مواجه است و همچنان چالش ها و سردرگمی هایی در حوزه زنان پابرجا مانده است.
۱۲۷.

شناخت شناسی امنیت در منطقه آشوب زده؛ نشانه ها و فرآیندها

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطقه آشوب زده تحرک ژئوپلیتیکی اراده عملیاتی موازنه راهبردی چندجانبه گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۲۹
کشورهایی از جمله ایران که در منطقه آشوب زده قرار دارند، عموماً با چالش های امنیتی روبرو می شوند. بخشی از چالش های امنیتی مربوط به منازعات محیطی و رویارویی بازیگرانی است که همواره تلاش دارند تا موازنه قدرت منطقه را تحت تأثیر قرار دهند. داعش در سال های نخستین دهه دوم قرن 21 و اسرائیل در سال های 24-2023 سیاست های خشونت آمیزی را در محیط منطقه ای بکار گرفته که منجر به گسترش چالش های امنیتی گردیده است. از آنجایی که کنترل این چالش های امنیتی از طریق نهادهای بین المللی و قدرت های بزرگ وجود نداشته، نطقه آشوب زده در منطقه شکل گرفته است. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی می بایست از سازوکارهای «تحرک ژئوپلیتیکی»، «اراده عملیاتی» و «موازنه تاکتیکی» برای ایجاد ثبات و امنیت منطقه ای استفاده نماید. حال این پرسش مطرح می شود که «منطقه آشوب زده در خاورمیانه و جنوب غرب آسیا دارای چه نشانه هایی بوده و چگونه می توان روندهای گریز از مرکز بازیگران منطقه آشوب زده را کنترل و مدیریت نمود؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که «منطقه آشوب زده فاقد منطق راهبردی و ساختار امنیتی بوده و در نتیجه لازم است که ایران از سازوکارهای تحرک ژئوپلیتیکی اراده عملیاتی و موازنه تاکتیکی برای کنترل تهدیدات استفاده نماید. برای درک واقعیت های محیط آشوب زده از رهیافت و اندیشه نظریه پردازانی همانند «جیمز روزنا» و «رابرت کیگان» استفاده می شود. هر یک از نظریه پردازان یاد شده تلاش داشتند تا واقعیت ساختار و الگوی کنش بازیگران در منطقه آشوب زده را در سال های پس از جنگ سرد تحلیل و تبیین نمایند. در تنظیم مقاله از «رهیافت تحلیل داده ها» استفاده می شود. این رهیافت مبتنی بر نشانه هایی از تحلیل الگوی کنش رفتاری بازیگران محیطی و قدرت های بزرگ خواهد بود.
۱۲۸.

Iran and the Action of Agents of the Security Environment of West Asia

کلیدواژه‌ها: Agent-Structure Security environment Iran West Asia

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۲۶
Southwest Asia has played a central role in the geopolitics of the global system since the Cold War years. All characteristics of a geopolitical region can be observed in Southwest Asia. In this geographical area, signs of challenge, crisis, conflict, and competition for power expansion among regional actors and significant powers are expanding. The security environment of Southwest Asia is linked with many indicators of "geopolitics of crisis" and "geopolitics of chaos." Given these conditions, as well as the political and social challenges and the geopoliti-cal conflicts and security concerns in the region, the actions of actors—especially the emer-gence of centrifugal actors in Southwest Asia—will also change. Accordingly, it is predictable that the states of Southwest Asia can achieve their goals under conditions of stability and se-curity. As a result, the national goals and interests of the Islamic Republic of Iran can also be better secured under such conditions. In other words, the agent's actions in this region influ-ence the security environment of this area. The aim of this study is to explain the actions of the agents and examine the impact of their actions on the processes of the security environ-ment. The study's findings show that one of Iran's security priorities in Southwest Asia is to prevent the increase of influence by regional and extra-regional powers in this area and reduce it. In this regard, Iran seeks to tie its interests to the region by creating economic and cultural relations that ensure mutual and multilateral benefits through appropriate and reasonable se-curity policy.
۱۲۹.

سیاست گذاری راهبردی ج.ا.ا در برابر اقدامات آمریکا در جنوب غرب آسیا (2021- 2001م.)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: سیاست گذاری راهبردی آمریکا ایران جنوب غرب آسیا قدرت منطقه ای هژمون منطقه ای آمریکا جهت گیری راهبردی مقاومت ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۵
منطقه غرب آسیا در شمار مناطقی است که در دو سده اخیر محل مداخله قدرت های فرامنطقه ای مانند پرتغال، انگلستان و ایالات متحده بوده است. هرکدام از قدرت های بزرگ جهانی که در این منطقه حضور می یافتند، بر اساس منطق قدرت های هژمون رفتار می کردند و می کوشیدند الگوی کنش مبتنی بر قدرت سازی منطقه ای را اجرا کنند. بدین منظور همواره ائتلاف سازی های منطقه ای برای کسب قدرت منطقه ای در دستور کار قدرت های فرامنطقه ای مداخله گر در غرب آسیا بوده است؛ زیرا این منطقه بر خلاف مناطقی مانند آفریقا، امکان استعمار مستقیم و حضور گسترده و سلطه مستقیم برای نیروی مداخله گر نداشته است. در مقابل کشورهای منطقه به ویژه ایران همواره کوشیده اند سیاست های راهبردی خود را با حضور قدرت های بزرگ تطبیق پذیر کنند تا بتوانند امنیت خود را حفظ نمایند. در هر دورانی که حکمرانان ایران در سیاست گذاری راهبردی های خود کامیاب نبودند، آثار آن در فشارهای ژئوپلتیک ظاهر شد؛ بر این اساس مسئله پژوهش حاضر این است که در دوران جدید، سیاست گذاری راهبردی ایران در برابر اقدامات منطقه ای آمریکا، تابعی از ویژگی های ساختاری نظام بین الملل و همچنین الگوی کنش بازیگران منطقه ای نوظهور است. پرسش این است که آمریکا در اجرای سیاست های خود برای منطقه غرب آسیا از چه سازوکارهایی بهره می برد و این سازوکارها چگونه بر محیط امنیتی و به تبع آن بر جمهوری اسلامی ایران اثر می گذارد؟ فرضیه این است که چون ایالات متحده نقش قدرت بزرگ جهانی در سیاست بین الملل را ایفا می کند، از سازوکارهای کنش تهاجمی در محیط منطقه ای بهره می گیرد. نظریه پردازان روابط بین الملل می پذیرند که قدرت های بزرگ در صدد «هژمونی منطقه ای» هستند. تحقق چنین اهدافی نیازمند کاربست الگوی کنش مبتنی بر «قدرت سازی منطقه ای» و بهره گیری از «تاکتیک ائتلاف سازی و موازنه سازی» در برابر بازیگران منطقه ای و کنش تهاجمی آمریکا در جنوب غرب آسیا خواهد بود. ایران نیز برای مقابله با اقدامات و سیاست های منطقه ای آمریکا از «نقش ملی قدرت منطقه ای» و «جهت گیری راهبردی مقاومت در برابر سیاست تهاجمی آمریکا» بهره گرفته است. راهبرد ایران برای تحقق چنین اهدافی بر «بازدارندگی متعارف نامتقارن» در جنوب غرب آسیا مبتنی است. به منظور بررسی این فرضیه از نظریه رئالیسم تهاجمی بهره برده ایم تا بتوان در فضای موازنه میان دو بازیگر ایران و آمریکا، تضادهای میان این دو کنشگر بزرگ شناسایی شود و چگونگی مقابله ایران با سازوکارهای اجرا شده ایالات متحده تحلیل شود؛ بر این اساس هدف اصلی پژوهش آن است که شاخص های قدرت ملی آمریکا و ایران در جنوب غرب آسیا تحلیل شود. ارزیابی ها بیانگر آن است که آمریکا «نقش ملی قدرت جهانی» و ایران «نقش ملی قدرت منطقه ای» را در جنوب غرب آسیا ایفا کرده اند. از آنجا که هر قدرت بزرگ جهانی می بایست حوزه قدرت خود در محیط منطقه ای را ارتقا دهد، بر این اساس نشانه هایی از تعارض در حوزه سیاست گذاری راهبردی ایران و آمریکا پدید آمده است.
۱۳۰.

ملاحظه ای بر مفهوم امپریالیسم در اندیشه و عمل رهبران انقلاب اکتبر روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امپریالیسم انقلاب اکتبر تعامل تقابل لنین جنگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۳
انقلاب ها در روند مبارزه، پیروزی و تثبیت خود با دشمنانی در داخل و بیرون از مرزهای جامعه انقلابی روبرو هستند. مهمترین بخش از کنشهای انقلابیون در چگونگی و نحوه مواجهه با این دشمنان به کار گرفته شده است. در یک روند دو سویه این روند نه تنها بر کنش انقلابیون تاثیرگذار است بلکه به چالش های اندیشه ای در نحوه و کیفیت این مواجهه در بین انقلابیون را موجب می گردد.  بر این اساس نحوه کنش انقلابیون در یک روند تاثیر و تاثر از شرایط بیرونی و بین المللی انقلاب و با محوریت دشمنان داخلی وبیرونی  شکل بندی  نهایی پیدا می کند.  مواجهه با امپریالیسم و جایگاه آن در جهان بینی انقلاب اکتبر و ردیابی آن در اندیشه و عمل   رهبران انقلاب اکتبرروسیه به عنوان مفهومی مشخص الزامات و ضرورت های مشخصی از کنش های سیاسی را به وجود آورده است. مساله اصلی در این پژوهش بررسی انقلاب اکتبر با تاثیرپذیری از جایگاه مفهوم  امپریالیسم ردیابی آن در تحولات و چالش های ده ساله نخستین انقلاب اکتبر درقالب یک بررسی مقایسه ای و تطبیقی  و در بستر تحولات مهمی چون جنگ و منازعات جانشینی می باشد. نگارنده بر این باور است انقلاب اکتبر روسیه در مواجهه با مفهوم امپریالیسم در یک تضاد رفتاری از تقابل ایدئولوژیک تا تعامل رفتاری مورد شناسایی قرار می گیرند. در انقلاب اکتبر کنش انقلابی ابتدا در یک رویکرد تقابل جویانه و با گذشت زمان چرخش به سمت رویکرد و انگاره تعاملی قابل ردیابی می باشند. مولفه های مهمی در این روند تاثیرگذار هستند، اما مهمترین عامل، مقتضیات و ضرورتهای فوری در بقای انقلاب و اتخاذ رویکردهای استراتژی محور و به حاشیه رفتن رویکرد تقابل جویانه در اندیشه و عمل رهبران انقلاب بعد از لنین می باشد. این روند در یک کنش تقابلی و تعاملی در  انقلاب روسیه  مورد بررسی قرار گرفته است.  در این پژوهش از روش گردآوری داده ها موسوم به کتابخانه ای استفاده شده است. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان