فاطمه مدرسی

فاطمه مدرسی

مدرک تحصیلی: استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۱۸ مورد.
۸۱.

نگاهی به فراهنجاری دستوری در اشعار م. سرشک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صورتگرایان روسی برجسته سازی فراهنجاری دستوری اشعار م. سرشک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶۴
به اعتقاد صورت گرایان روسی، هر شاعر و نویسنده برای آفرینش اثر ادبی خود، به انواع فراهنجاری ها و قاعده افزایی ها در زبان دست می زند و با نامتعارف ساختن آن، باعث نوعی برجسته سازی می شود. یکی از این فراهنجاری ها، گریز از قواعد دستوری حاکم بر زبان است که در واقع، وجه تمایز زبان ادبی از زبان غیر ادبی نیز هست. در این شیوه شاعر با تخطی از قواعد دستوری، گزاره پیام را به پس زمینه فرستاده و خود پیام را در معرض کانون توجه مخاطب قرار می دهد. از آنجایی که ذات شعر بر دستور گریزی بنا شده است، نمود این گونه فراهنجاری در شعر هر شاعری فراوان است؛ اما نحوه استفاده از این امکانات به توجه به توانایی، نبوغ و استعداد هر شاعری متفاوت است. در این پژوهش فراهنجاری دستوری در اشعار م. سرشک (شفیعی کدکنی) مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که او چگونه با برهم زدن و آشفته کردن محور جانشینی (بخش صرفی) و محور هم نشینی کلام (بخش نحوی) در جهت غریبه کردن زبان شعری اش گام برداشته است و این تغییرات تا چه مایه در آفرینش اشعار او مهم بوده است. نتیجه پژوهش بیان کننده این واقعیت است که این آشفتگی بیشتر در محور هم نشینی کلام روی داده و در تمامی موارد آن، اصل جمالشناسیک و رسانگی رعایت شده است.
۸۲.

فرایند فراهنجاری واژگانی در اشعار شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرمالیست ها فراهنجاری واژگانی امکانات زبان فارسی ترکیبات جدید اشعار شفیعی کدکنی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد فرمالیستی (صورتگرا)
تعداد بازدید : ۲۰۶۴ تعداد دانلود : ۳۲۸۰
هر شاعری برای آفرینش شعر خود از برخی تکنیک ها و شگردها سود می جوید. یکی از این شگردها، رویکرد به ابداع واژه و ترکیبات بدیع است که از دید فرمالیست ها، فراهنجاری واژگانی نامیده می شود. در این شیوه، شاعر برای ایجاد رستاخیز در زنجیره کلام، واژگانی را وارد زبان شعر می کند که تا آن زمان وجود نداشته است. واژگان ابداعی، زمانی کارکرد هنری و زیبایی شناسانه دارند که باعث سستی و رکاکت لفظ نشده و در هم نشینی با سایر واژگان، از نوعی وحدت و انسجام نیز برخوردار باشند. شفیعی کدکنی (م. سرشک) از جمله شاعران نیمایی است که این شگرد در اشعارش نمود بارزی یافته است. به نظر می رسد احاطه کم نظیر او بر ادبیات سنتی از سویی، ترکیب پذیربودن زبان فارسی و انعطاف پذیری آن از سویی دیگر، بستر لازم را برای ابداع واژگان جدید در اشعار او مهیا کرده اند. در این پژوهش، شیوه ابداع واژگان در اشعار او مورد کندوکاو قرار گرفته و نشان داده شده که گنجینه پربار لغات و ترکیبات تازه در اشعار او مدیون وسعت اطلاعات او و امکانات بیکران زبان فارسی است.
۸۳.

تصویر و شیوه های توصیف در غزل نو (با تکیه بر اشعار سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: توصیف غزل نو تصویرسازی بهبهانی منزوی بهمنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۴۷۰
قالب غزل از عصر رودکی تاکنون به غیر از سروده های غزل سرایان نامدار، در حافظه ما، تصاویر تکراری و کلیشه ای از عشق مجازی، توصیف اندام معشوق زمینی و ... را حک ساخته است، اما در دوران معاصر برخی از شاعران تغییراتی اساسی در تصاویر غزل ایجاد کرده اند که بی تردید سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، به عنوان سه زاویه مثلث غزل نو، غزل سرایانی هستند، که این امر مهم را بر عهده گرفته اند. آنها با بهره گرفتن از تصاویر بکر و تازه و با دوری کردن از تصاویر مالوف و مانوس غزل گذشته، محیطی جدید را در غزل امروز به وجود آورده اند و به غزل، حیاتی نو و جانی تازه بخشیده اند. قابل ذکر است که، آشنایی زدایی غزل سرایان معاصر، در تصاویر غزل، از سر تفنن و تفاخر نبوده است، بلکه از ضرورت مضامین تازه به این سنت شکنی دست زده اند، مضمون هایی که بدون این نوآوری ها، در قالب غزل خوش نمی نشست. داخل کردن تصاویر تازه، غزل امروز را از تازگی و بدعت بی مانندی سرشار ساخته و به غزل سرایان معاصر، به عنوان شاعرانی صاحب سبک، جایگاهی والا بخشیده است. این پژوهش بر آن است، که تصاویر و شیوه های توصیف در غزل نو را با تکیه بر اشعار سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، مورد بررسی قرار دهد.
۸۴.

قاعده افزایی در شعر حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برجسته سازی حمید مصدق قاعده افزایی تکرار کلامی توازن در شعر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح زبانی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
تعداد بازدید : ۴۰۷۴ تعداد دانلود : ۱۷۲۲
فرایند قاعده افزایی چیزی نیست جز توازن در وسیعترین مفهوم خود و این توازن از طریق «تکرار کلامی» حاصل می آید. در این شگرد، قواعدی بر قواعد زبان معیار افزوده می شود که موجب برجسته سازی در متن ادبی می گردد. قاعده افزایی موجب ایجاد موسیقی در زبان شعر می گردد و استفاده از آن بر توانایی شاعر در بهره گیری از ظرفیتهای زبانی به منظور ناآشنا ساختن و برجستگی زبان دلالت می کند. از این رو صورتگرایان روس، آن را عامل شکل گیری اثر ادبی می دانند.در این پژوهش، پس از بحث درباره قاعده افزایی، شگردهای آن در شعر حمید مصدق بررسی می شود تا مشخص گردد که این شگرد ادبی تا چه اندازه توانسته است در شعر او موجب برجسته سازی شود. روش این تحقیق، تحلیلی است که اشعار نیمایی حمید مصدق را از طریق قاعده افزایی در سطوح تحلیلی آوایی و واژگانی مورد بررسی و مداقه قرار داده است تا چگونگی استفاده وی از شگردهایی قاعده افزایی آشکار شود. بعد از کندوکاو در اشعار حمید مصدق مشخص شد وی با تسلطی که بر امکانات زبان فارسی دارد بخوبی توانسته از ذخایر این زبان به منظور تشخص زبانش بهره گیرد و با به کارگیری مطلوب توازن آوایی و واژگانی در حیطه قاعده افزایی به عادت زدایی دست زند و از این رهگذر موجب برجسته سازی و آهنگین تر شدن کلام خود گردد.
۸۵.

متناقض نمایی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: آشنایی زدایی متناقض نما شعر فروغ بافت زبانی بافت موقعیت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی بلاغت
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
تعداد بازدید : ۳۰۷۷ تعداد دانلود : ۱۵۶۰
متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.
۸۷.

بررسی شیوه تفسیری مولوی در مثنوی با نگاهی به حقایق التفسیر سلمی

کلیدواژه‌ها: عرفان تصوف تفسیر سلمی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
تعداد بازدید : ۲۰۷۹ تعداد دانلود : ۹۶۰
واکاوی ژرف اندیشه های غنی و شخصیتِ عرفانیِ مولوی نیازمند بررسی این نکته است که در زمانِ حیات او چه کتابهایی در محافل صوفیه ومجامع علمی بیشتر معروف و متداول ومورد رجوع همگان بوده و مولوی نیز به احتمال زیاد برخی از آنها را دیده تأثیر پذیرفته است. ظن مسلم در این مورد آن است که مولانا به طور قطع آثار سنایی ، عطار ،رساله قشیریه و قوت القلوب ابو طالب مکی را دیده و از آثار صوفیان بزرگی چون محمد واحمد غزالی،عین القضات همدانی، میبدی و روزبهان بقلی آگاهی داشته است. افزون بر این موارد، بنا به تصریح افلاکی در مناقب العارفین، مولانا با «حقایق التفسیر» سلمی آشنا بوده و بدون شک از این تفسیر بزرگ ونفیس عرفانی نیز استفاده ها کرده ودر تفسیر عرفانی آیات قرآن کریم بدان نظر داشته و تحت تأثیر آن قرار گرفته است.در این پژوهش با توجه به همسانیها و مشترکات دو اثر یاد شده، هم به شکل گیری شیوه تفسیری مولوی که مستقیماً تحت تأثیر حقایق التفسیر بوده است، اشاره خواهد شدو هم سیر آرا و اندیشه های بنیادین عرفان وتصوف اسلامی را که در حقایق التفسیر مطرح شده و به نوعی به دست مولوی رسیده و با اندیشه ی وقاد او راه کمال وتعالی را پیموده است، مورد بررسی و مداقه قرار خواهد گرفت.
۸۸.

از غنا تا غزل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: موسیقی غزل اشعار غنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۳۶
غزل که شاخص ترین نوع شعر است، همواره از آغاز به عنوان پر مخاطب ترین قالب شعری در رودخانه خروشان و زلال شعر فارسی در جریان بوده، با هر موجی سازگاری داشته است و هم چنان با عمری دراز به زندگی خود ادامه می دهد و با داشتن موسیقی و تعداد ابیات مناسب و قدرت انعطاف پذیری، تمام حالات شاعرانه و موضوعات شعری را بر می تابد. در این پژوهش شکل گیری غزل، اینکه چگونه اساس ماندگاری خود را بر پایه های اشعار غنایی استوار ساخته است، همچنین قدمت غنا، اشعارغنایی و کاربرد غزل به معانی گوناگون از جمله:غزل به معنی شعر ملحون، غزل به معنی تغزل، و در نهایت غزل به عنوان قالب شعری، مورد بررسی قرارگرفته است.
۸۹.

قاعده افزایی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برجسته سازی آشنایی زدایی غزلیات شمس قاعده افزایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۰۰ تعداد دانلود : ۳۳۴۶
قاعده افزایی یکی از شیوه های آشناییزدایی در مکتب فرمالیسم روس است. در این شگرد قواعدی بر قواعد زبان معیار افزوده میشود که موجب برجسته سازی در متن ادبی میگردد. لیچ (Leech)، برجسته سازی را به دو شکل انحراف از قواعد حاکم بر زبان (هنجارگریزی) و افزودن قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان (قاعده افزایی) امکان پذیر میداند. یاکوبسن معتقد است که فرآیند قاعده افزایی چیزی نیست جز توازن در وسیع ترین مفهوم خود و این توازن از طریق «تکرار کلامی» (Verbal Repetitoion) حاصل میآید. صناعاتی که از طریق توازن حاصل میشوند، از ماهیتی یکسان برخوردار نیستند، به همین دلیل گونه های توازن را باید در سطوح تحلیلی متفاوتی بررسی کرد. استفاده از قاعده افزایی، دلالت بر توانایی شاعر در بهره گیری از ظرفیت های زبانی، جهت ناآشنا ساختن و برجستگی زبان است که صورت گرایان روس آن را عامل شکل گیری اثر ادبی میدانند. «کوله ریج» (Coleridge) شاعر و منتقد انگلیسی بر آن بود که شاعر به واسطه قوه مخیله ـ خود خاصه با استفاده از قاعده افزایی حجاب عادت را از برابر دیدگان میزداید و واقعیت اشیا را به گونه ای تازه تر بر خوانندگان عرضه میدارد. در این پژوهش سعی بر آن است که غزلیات شمس را از طریق قاعده افزایی به عنوان یکی از شیوه هایی آشناییزدایی در سطوح تحلیل آوایی و واژگانی مورد بررسی قرار داده تا گوشه هایی از زیبایی و برجستگی اشعار مولانا از این رهگذر بر ما آشکار گردد.
۹۱.

خورشید و خفاش در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نماد حق نور خورشید دوزخ خفاش ظلمت کامل ناقص

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات نعابیر و اصطلاحات
تعداد بازدید : ۶۶۲۹ تعداد دانلود : ۲۸۲۷
مولانا در مثنوی از واژگانی بهره برگرفته که از ارزش های معنایی چندگانه ای برخوردارند. از جملهی آنها، دو واژگان خورشید و خفاش هستند. در این پژوهش با ذکر نمونه هایی نشان داده میشود که خورشید و خفاش در مثنوی با توجه به ویژگیها یا فضایی که واژگان هم نشین آنها در زنجیرهی کلام فرآهم آورده اند میتوانند نماد شخصیّت هایی قرار بگیرند که با آنها سنخیّت دارند. باید توجه داشت مولانا این دو واژه را چنان طبیعی در بافت کلام جای داده که ارزش نمادین آن ها در نگاه نخست بر خواننده نمایان نمیشود، سپس تأمّل و درنگ در نشانه ها میتواند مفهوم نمادین آنها را توجیه نماید.
۹۲.

شطح عارف و گستاخی دیوانه در مثنوی های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۵ تعداد دانلود : ۹۶۴
در میان اهل طریقت، تعابیر و اصطلاحات بسیاری وجود دارد که بزرگان این طایفه نسبت به آن رویکرد یکسان و مشترکی ندارند. از آن جمله است شطح که در میان عرفا بر سر آن اختلاف است. برای واژه شطح، که جمع آن شطحیات است، معانی متعددی ذکر کرده اند، از آن جمله: «شطح فی السیر او فی القول: در رفتن یا سخن گفتن دو رفت و آن را به درازا کشانید.» (فرهنگ لاروس، ذیل شطح) همچنین آمده است: «کلمه شطح به وزن و معنای سطح است و در اصل کلمه سریانی است و معنای آن بسط و انبساط است» (زریاب خوبی، ص 102). شطحیات، در اصطلاح بیان لفظی، وضعیتی است که از دیدگاه وجود شناختی به متشابهات حاصل از به هم بودن وجود و عدم (یا بود و نبود) بر می گردد (شایگان، ص 37).
۹۴.

باستان گرایی در شعر حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر معاصر برجسته سازی باستان گرایی حمید مصدق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۹۷ تعداد دانلود : ۱۸۹۵
"باستان گرایی یکی از شگردهای آشنایی زدایی در نظریه فرمالیست های روس است. کاربرد زبان آرکائیک یا گریز شاعر از گونه زبان هنجار، و به کارگیری ساخت زبانی گذشته که امروزه در زبان معیار کاربرد ندارد، باستان گرایی (Archaism) نامیده می شود. این پژوهش بر آن است تا باستان گرایی (هنجار گریزی زمانی) را در شعر حمید مصدق مورد بررسی و مداقه قرار دهد. در خور تامل است که حمید مصدق، متناسب با ساخت بیانی شعر خویش، گاهی به عمد و گاه ناخودآگاه به کلمات آرکائیک روی می آورد.او این نکته را در نظر دارد که این شگرد از مهم ترین شیوه هایی است که به زبان شاعر تشخص می بخشد، زیرا شاعر با روی آوردن به واژگان کهن و شیوه بیان غیرمعمول، موجب برجسته سازی و عادت ستیزی در زبان خود می شود. در این مقاله، باستان گرایی در اشعار نیمایی حمید مصدق بر اساس شیوه تحلیل متن در دو حوزه کلی آرکائیسم واژگانی و نحوی مورد بررسی قرار می گیرد"
۹۶.

بازتاب چند باور مهری در سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۴۶۳
آیین مهری یکی از آیین هایی است که در ایران باستان مدت های مدیدی رواج داشت. بعد از انتشار آیین زردشتی، خدای مهر که در آیین مهری یک خدا خورشید محسوب می شد، مبدل به ایزدمهر شد و مهریشت بدان اختصاص داده شد. مهر غیر از خوشید است. این نکته از خود اوستا برمی آید، ولی از دیرزمان به سبب ارتباط نزدیکی که مهر با خورشید دارد، این دو با هم مشتبه شده اند. در ادبیات پهلوی و پارسی هم مهر به معنی خورشید به کار رفته است. خورشید مذهب اقوام کهن بوده، خورشید در ایران از دورانهای قدیم، مورد پرستش قرار گرفته است. بعد از آن که ایرانیان دین اسلام با پذیرفتند،‌ این آیین منسوخ گشت ولی اصطلاحات آن در ادبیات و فلسفه و عرفان بازتاب یافت. شاعران ایرانی از جمله خاقانی از این اصطاحات به عنوان عناصر سازنده خیال سود جستند. خاقانی ضمن آن که با بهره گیری از تلمیحات دینی و الهام گرفتن از قرآن کرمی بسیار پرشور به ستایش پیامبر (ص) می پردازد، در تصویرسازی و مضمون پردازی شاعرانه خود از فرهنگ و آیین های دیگر چون دین مسیح و آیین مهری نیز استفاده کند. او در شروان نزدیک ارمنستان می زیست که خود آنجا مدتها مرکز آیین مهری بود. از این بر این آیین و اصطلاحات آن اشراف کامل داشت. حضور چشمگیر عناصر اساطیری حماسی آیین مهری، چون تقدیس خورشید و فره مند و سرخ پوش دانستن خورشید و غسل کردن خورشید، حمله بردن خورشید به گاو فلک و ارتباط شیر با خورشید، شاهد این مدعاست. خاقانی اضافه بر این مطلب از شاهدان و بزرگان مهری یاد می کند. این مطالبی است که در این پژوهش مورد بررسی و مداقه قرار می گیرد.
۹۷.

مشترکات و مناسبات فرهنگی ایران و ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸۵ تعداد دانلود : ۱۰۶۱
فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، در طی قرون، همواره در رشد و اعتلای فرهنگ، ادبیات و دانش بسیاری از کشورها نقش و تأثیر داشته است. این تأثیر در فرهنگ و زبان ارمنی بسیار مشهود است؛ زیرا ارمنستان، از روزگاران گذشته، مناسبات فرهنگی، تاریخی و اقتصادی بسیار گسترده ای با ایران داشته است. در اسطوره ها و باورهای کهن ارمنی، نشانه های بسیاری از آیین مهرپرستی، تعالیم مانی و آموزه های زرتشتی یافت میشود که حاکی از تعامل و ارتباط و تبادلات فرهنگی میان آنها است. مردم ارمنستان به شاهنامة فردوسی، دلبستگی و علاقة بسیار نشان داده اند. آشنایی آنها با شاهنامه، مقارن با پایان حیات خود فردوسی آغاز شده است. زبان های ایرانی و ارمنی هر دو از خانوادة زبان های هندواروپایی هستند؛ و در میان آنها همانندیهای فراوانی میتوان یافت. وجود اشتراکات و مناسبات فرهنگی و تاریخی بسیار میان ایران و ارمنستان موجب شده است که زبان فارسی و فرهنگ ایرانی از دیرینه ترین روزگار در ارمنستان مورد اقبال و پژوهش قرار گیرد. امروز مراکز مهم و معتبری در ارمنستان وجود دارد که پژوهش درباب زبان و ادب پارسی را سرلوحة تحقیقات خود قرار داده اند. اینها نکاتی است که در پژوهش حاضر بررسی و دربارة آنها بحث شده است.
۱۰۰.

زبان و ادب پارسی در آسیای صغیر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱۸ تعداد دانلود : ۲۵۰۵
زبان پارسی و فرهنگ ایران اسلامی، در طول چندین قرن، در آسیای صغیر سروری و سرافرازی داشت و از چنان شکوه و درخششی برخوردار بود که هیچ سرزمین دیگری جز شبه قاره هند از این حیث با آن قابل قیاس نبود. این زبان شیرین قرنها زبان رسمی آن دیار بود. سخنوران به آن شعر می سرودند و آثار منثور پدید می آورند. این زبان، همچنین، در مجالس درس و در خانقاه و زاویه وسیله تعلیم و ارشاد بود. سلاطین و رجال درباری نامه های رسمی خود را بدان می نوشتند. نفوذ زبان و فرهنگ ایرانی در آسیای صغیر پیشینه ای دیرینه دارد و آغازگاه آن را باید در عصری از روزگار باستان جست که این سرزمین زیبا و زرخیز، طی سه قرن، جزو استانهای شاهنشاهی هخامنشی بوده است. هنوز هم آثاری از آن دوران در دل کوه ها و خزانه موزه ها محفوظ است. این عصر، در تاریخ آن سرزمین به نام «دوره پارسها» شناخته می شود. ناصرخسرو قبادیانی، که سی سال پیش از حکومت سلاطین سلجوقی، طی سفر طولانی خود، از شهر خلاط گذشته، از زبانهای رایج در آن چنین یاد کرده است: «در شهر خلاط به سه زبان سخن می گویند: تازی، پارسی و ارمنی»...

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان