مهیار علوی مقدم

مهیار علوی مقدم

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۸۸ مورد.
۶۱.

بازشناخت نظریة «گذار فرامن قوم ایرانی از احکام غریزه محور شاه» در داستان سیاوش (با تکیه بر دیدگاه ادبی روانکاوانة فروید)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فروید داستان سیاوش فرامن قوم ایرانی فرامن فراشاهانه نقد روانکاوانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۴ تعداد دانلود : ۶۴۵
این جستار ، بر بنیاد دیدگاه های فروید به طرح دیدگاهی ادبی روانکاوانه می پردازد؛ اساس این دیدگاه، بر یافتن پاسخِ این پرسش استوار است که آیا می توان به وسیله ی نقد روانکاوانه ی داستان سیاوش، پیوندی در میانه ی رخدادهای این داستان با تغییر احکام فرامنیِ قوم ایرانی، یافت؟ با چنین رویکردی است که یک دیدگاهی نوین ادبی روان کاوانه، هم راستا با پرسش فوق مطرح می گردد: سیاوش، قربانی گذارِ فرامنِ قوم ایرانی از احکامِ غریزه محورِ شاه است؛ دیدگاهی که نگارندگان، از نقد روانکاوانه ی داستان سیاوش، به سان ابزاری برای اثبات آن بهره می برند. بر اساس این دیدگاه، رویدادهای زندگی و مرگ سیاوش، بخشی از باورهایی را که در ذهن و فرامنِ مردم نهادینه شده بود به چالش کشیده است؛ مهم ترینِ این باورهای نهادینه شده در فرامن ایرانیان، آن بود که حکم شاهی همواره هم راستای احکام فرامنی است و البته این بدان سبب بود که احکام فرامنی در آن زمان، بیش از هر چیز تحت تأثیر و حتی ساخته ی احکام شاهی بود. در داستان سیاوش شاهد چالش هایی هستیم که فرامن ایرانیان را درگیر خود می کند و شرایط را برای عبور از فرامن شاه ساخته ی قوم ایرانی به فرامنی فراشاهانه مهیا می سازد. امری که فرهنگ ایرانی را از عصر خداشاهی به عصر نوینی وارد می کند و سبب می گردد که ایرانیان یک گام از پذیرش خودکامگی حکومت ها فاصله گیرند.
۶۲.

فرضیّه تعلّق «نوفل» در لیلی و مجنون به گروه عیّاران و فتیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لیلی و مجنون عیار نوفل آیین عیاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷۸ تعداد دانلود : ۱۸۲۵
هدف از پژوهش حاضر شناخت و تحلیل شخصیت نوفل و طبقه اجتماعی او در لیلی و مجنون و بررسی نقش این شخصیت گذاری در جریان رویدادها بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و در دو بخش انجام یافته است: در بخش آغازین، به جریان مستقلّ ادب عیّاری و مرام جوانمردی از دوران پیش از اسلام تا کنون و نخستین نمودهای مکتوب این جریان در آثاری چون سمک عیّار ، داراب نامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه، امیرارسلان و... توجّه شده است. بدین منظور، نگارندگان ابتدا نگاهی به اصطلاح «عیّار» داشته، سپس آیین و مرام اخلاقی- اجتماعی این گروه را به اجمال بررسیده اند؛ بخش دوم بر بازخوانی و بازشناسی شخصیّت نوفل در لیلی و مجنون تأکید می کند. هرچند تا امروز شناخت شخصیّت نوفل - به دلیل فقر پژوهشی موجود در ادب عیّاری- ضرورتی تحقیقی نبوده، کیستی نوفل و هدف و انگیزه او در کمک به مجنون همواره سؤالی اساسی بوده است و اینکه چرا وی پس از رفع موانع و جنگ هایی که با قبیله لیلی دارد، با وجود پیروزی بر آنان، حاضر نمی شود به ظلم و بدون رضایت پدر، لیلی را به مجنون بسپارد و جوانمردی را شیوه خود می داند. درمجموع، این مقاله کوشیده است در لیلی و مجنون حکیم نظامی، با تکیه بر نشانه های مشهود و مستقیمی که در مورد شخصیّت نوفل، مرام و آیین او و طبقه اجتماعی اش وجود دارد، به بررسی تطبیقی این نمودها با آیین فتوّت و عیّاری بپردازد و به پرسش ها و ابهامات در این زمینه پاسخ گوید. برآیند کلّی این پژوهش آن است که نوفل در لیلی و مجنون به عیّاران و فتیان تعلّق دارد.
۶۴.

متن شناسی نسخه ی خطّی حماسه ی قِران حبشی به روایت ابوطاهر طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سمک عیار ابوطاهر کربزی قران حبشی نسخه عربی ترکی و فارسی اثرپذیری دیگر روایت ها

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نسخه شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک داستانهای بلند منثور
تعداد بازدید : ۱۹۴۳ تعداد دانلود : ۱۰۳۱
قِران حبشی، پهلوان عیّارِ یکی از حماسه های منثورفارسی است که توصیف شکوهمند کردارها و جهانگشایی های وی ،پرداخته ی روایت پرداز مبدع سده ی ششم، ابوطاهر طرسوسی است. پس از سمک عیّار و گردنکشان نامه، قِران حبشی سومین حماسه ی منثوری است که عنوان آن بر پایه ی نام عیّار برجسته اش نامبردار شد.این پژوهش، نخستین جستار مستقلّی است که در مورد آن انجام می شودوازاین رو، بایسته است در گام نخست، شش نسخه ی ترکی همراه با نسخه ی عربی منحصر به فردی از این روایت معرّفی،سپس تشریحی از نسخه ی فارسی نفیس و یگانه ی قِران حبشی همراه با چگونگی رسم الخطّ و ویژگی های دستوری آن ارایه شود. دامنه ی پژوهش با تعقیب حضور قِران در دیگر روایت ها ادامه می یابدتا این که نقش وی در گرشاسپ نامه، ابومسلم نامه، اسکندرنامه و روایت ملک قاسم و بدیع الزّماننمایان می شود. شگفتا که در این میان، ناگاه برای نخستین بار سمک عیّار در روایت دیگری حضور یافته و همراه با قِران حبشی زیر سایه ی عمر امیّه ی ضمری عیّاری می کنند. بخش پایانی پژوهش در روشن ساختن موضوع پر سابقه و ناشناخته ی دودستگی عیّاران،شاهدی دیگر در ارتباط با حضور قِران حبشی به دست داده و کار با شرحی از طرح کلّی این روایت به فرجام خود رسیده است.
۶۵.

مضمون عیاری و جوانمردی و آموزه های تعلیمی- القایی آن در حماسه های منثور (مطالعه موردی: سمک عیار، داراب نامه و فیروزشاه نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت های حماسی منثور عیاری و جوانمردی آموزه های تعلیمی - القایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات تعلیمی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک داستانهای بلند منثور
تعداد بازدید : ۲۴۲۷ تعداد دانلود : ۱۱۵۱
در پژوهش های پیشین، کاوش درباره مضمون عیاری و آموزه های جوانمردی و جریان ها و شاخه های این آیین اجتماعی-سیاسی عموماً بر اثر غلبه گرایش و نگاه نخبه گرای محققان و محوریت و جایگاه ویژه قرآن کریم و متون دینی، بیشتر معطوف به متون عرفانی منثور و گاه منظوم بوده است. روشنگری و بازنمایی ارتباط تنگاتنگ و کهن عیاری و جوانمردی با متون حماسی و نمایاندن آموزه های تعلیمی- القایی این جمعیت اخلاقی می تواند گامی نو و جهت ساز باشد تا خاستگاه اولیه و ایرانی عیاری را آشکار سازد و برخی برداشت های نادرست موجود را نیز در این مورد اصلاح نماید. با این چشم-انداز نوشتار حاضر کوشیده است نخست مبانی نظری تحقیق را در چهار محور روایت های حماسی منثور، ادبیات تعلیمی و چیستی و زیرشاخه های آن، پیشینه تاریخی و فراز و فرودهای جوانمردی و عیاری معرفی کند و سپس با رویکرد تطبیقی موردی و گونه شناختی، به تحلیل و توصیف آموزه های تعلیمی- القایی عیاران و جوانمردان در دو حماسه منثور سمک عیار و داراب نامه بپردازد. دست آوردهای جستار حاضر، ناگفته ها و ابعادی را آشکار می سازد که پیشتر بدان ها توجهی نشده است.
۶۶.

اساطیر ایران در آیینة خوانش و دریافت حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره ادبیات تطبیقی اساطیر ایران اسطوره شناسی تطبیقی حسین مجیب المصری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : ۱۷۸۸ تعداد دانلود : ۹۱۹
اسطوره­شناسی تطبیقی، از زمینه­های پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمة دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینة ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزة نقد اسطوره­ای پیوستگی و انسجام می­یابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، به­صورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهش­های گسترده­ای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام ­اروپایی (یونان و روم) بود، اما گسترة کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوش­های جزئی یا موردی برخی مضامین اسطوره­ای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال 2000 با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطوره­های ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشاره­ای نیز بدان­ها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار می­دهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطوره­ای قرن بیستم نیست، اما در ­نقد و سنجش اسطوره­های ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصة اسطوره­شناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطوره­های ناشناخته­ای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونه­های مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطوره­شناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزه­ای محدودتر، به­نقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطوره­های تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطوره­های دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن توانایی­های بالقوة اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطوره­شناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویة اسطوره­شناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
۶۸.

منطق روایت های ممکن در «سمک عیّار» و «داراب نامه»

کلیدواژه‌ها: حماسه سمک عیار داراب نامه هفت روایت ممکن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک داستانهای بلند منثور
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۲۰۱۲ تعداد دانلود : ۸۶۱
سمک عیّار و داراب نامه نخستین روایت های منثور حماسی و بازمانده ی سنّت روایی گوسانان پارتی هستند؛ حجم بالا و گستردگی عناصر سازه ای روایت های حماسی و پراکندگی آن ها در جای جای سمک عیّار و داراب نامه سبب گشته، بسیاری از ویژگی های برجسته ی ادبی و حلقه های اتّصال روایی در بطن دو روایت ناپیدا و گم گردد؛ با این حال وجود برخی از مضمون های روایی در آغاز و حین جریان رویدادها، دریافت وقایع و فرجام رخدادها را برای خواننده فراهم آورده که در این پژوهش «روایت های ممکن» نامیده می شوند. پژوهش حاضر کوشیده تا گونه ی روایت های ممکن را در هفت بخش خواب و رؤیا، طالع بینی و پیش گویی، دخالت مشیّت الهی، افکار و عقاید متداول، نقش خارق العاده و اعجاب انگیز، لوحه ها و طومارهای خاص و دعا و اجابت آن، مورد بررسی قرار دهد. روایت های ممکن را در حقیقت باید براعت استهلال داستانی دانست، زیرا از طریق آن ها چارچوب کلّی رخدادهای دو روایت به صورتی مختصر و کوتاه به خواننده منتقل می گردد. ارزشمندی آثاری چون سمک عیّار و داراب نامه زمانی آشکار می شود که نخست، هنر مخاطب شناسی و روایت پردازی نویسندگان این متون نمایانده شود، که نقد و تحلیل برپایه ی شناخت روایت های ممکن، تا حدّی ما را به این گونه تحلیل ها نزدیک می کند.
۶۹.

نگاهی انتقادی به نوع ادبی حَماسه در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حماسه نوع ادبی نخبه گرایی نقد تعاریف و دیدگاه ها ماهیت زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۸ تعداد دانلود : ۷۷۲
آیا تشریح و تبیین نوع حماسی در ادبیّات فارسی سابقه ای داشته است؟ در تعریف کلیشه ای، مکرّر و نسبتاً غربی این نوع در ایران، کلیّت و پیکره ی میراث ادب فارسی مورد توجّه بوده است؟ نگرش های شاهکاراندیشانه و نخبه گرای پژوهندگان تا چه میزان در تعیین مختصّات مطلق و تغییرناپذیر نوع حماسی اثرگذار بوده است؟ در پی پاسخ بدین پرسش ها، جُستار حاضر در دو بخش کوشیده، نگاهی انتقادی به نوع حماسی فارسی داشته باشد. بخش نخستین مروری بر توصیف نوع ادبی و چگونگی تکوین این دانش در غرب داشته و به دنبال آن نظرات مؤثّر و متفاوت ناقدان این رویکرد مطرح شده است. برآیندهای این بخش ناظر بر کارکردهای تنظیم کننده، تأویل گرا و معناساز انواع، تغییر و دگرگونی گونه ها و تعلّق ذاتی و همیشگی آثار به انواع مادر در عین تحوّل صوری و معنایی آن هاست. در بخش پسین، ابتدا به تحلیل ماهیّت حماسه پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق تعاریف موجود از این نوع نشان داده شده، سپس دیدگاه جلال خالقی مطلق نسبت به نوع حماسی معرّفی و بررسی شده است. در فرجام نیز با تکیه بر همین دیدگاه اخیر و نظریّه ی انواع ادبی معاصر، از دو منظر ماهیّت زبانی و تأثیر نگرش شاهکاراندیشی و نخبه گرایی، نوع حماسی در بوته ی نقد قرار گرفته است.
۷۰.

بازتاب زیباشناختی مکتب باروک در شعرحافظ

کلیدواژه‌ها: حافظ مکتب باروک بررسی تطبیقی عناصر زیباشناسی ویژگی های مشترک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۶ تعداد دانلود : ۱۵۱
حافظ یکی از شاعران بزرگ و مضمون آفرین در ادب فارسی است که اندیشه های دقیق و ذهن خلّاق و طبع بدیع و نکته سنج های وی،او را در میان شاعران ادب فارسی ،ممتاز و برجسته ساخته است.از آن جایی که قالب شعری وی غزل است و در آن، مضامین نو و اندیشه های بدیع و مفاهیم تازه موج می زند ،به دلیل ویژگی های ذاتی غزل،با مکتب باروک دارای نقاط مشترک ومتشابهی است.افزون براین،ویژگی هایی مانندعدم تقلید وتکرار، پرداختن به مسایلی مانندِ متافیزیک وکشف رازهای جهان هستی، وجودتصاویر پویا و متحرّک، مرگ اندیشی، صحنه نمایش، اغتنام فرصت، هنجارشکنی، ابهام گرایی،ایهام آفرینی، باور به آزادی بیان، پارادوکس وتناقض نما ومبارزه با نابسامانی ها وناهنجاری های اجتماعی از جمله مؤلّفه های مکتب باروک است که در شعر حافظ هم نمود بارزی یافته است.هدف این مقاله ،بررسی برخی از جلوه های مکتب باروک ازمنظرزیباشناسی،در شعر حافظ است تا بتوان از نقاط اشتراک و ارتباط شعر وی با مکتب باروک بیش از پیش پی برد.امّاین پرسش مطرح است که آیا حافظ رامی توان نخستین شاعرفارسی زبانی دانست که درچارچوب مکتب باروک جای می گیرد؟ این پرسش،ازاین رو دارای اهمیّت است که اساساً سبک شناسان براین باورند که پیوندهای سبک شناختی شاعران سبک هندی- اصفهانی با مکتب باروک بسیارگسترده است، امّا آیا می توان نشانه های پیونددهنده ای بین شعرحافظ ومکتب باروک یافت؟ موضوعی که این مقاله با درنگ وتامّل به این پرسش پاسخ می دهد.
۷۱.

بررسی کارکرد عناصِر موسیقایی شعر «انتظار» (در دوره معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انقلاب اسلامی شعر انتظار موسیقی های کناری و بیرونی و درونی نمودار آماری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۶ تعداد دانلود : ۸۸۳
ادبیات «انتظار» از بنمایههایی است که بویژه از اوایل دهه شصت، توسط شاعران ونیز منتقدان ادبی مورد توجّه قرارگرفت؛ امّا رویکرداهل نقد به آن بیشتر شکل مطبوعاتی و ژورنالیستی داشته تا آکادمیک و از این رو، جای پژوهشهای جدّی و علمی از این دست، بسیارخالی است. برای دستیابی به پژوهشی پیرامون این گونه ادبی، شایسته است آن را از دریچههای گوناگون، بازشناخت و بررسی کرد. پرسش بنیادی این مقاله، چگونگی کارکرد موسیقایی شعر انتظار و ارتباط آن با درونمایه اثر است؛ ازاین رو، نگارندگان با بررسی آماری نود قطعه شعر انتظار از بیست شاعر برجسته معاصر، در پی دستیابی به پاسخ به این پرسش هستند. در بررسی موسیقی بیرونی شعر انتظار، به کارکردهای وزن در شعر انتظار، هماهنگی وزن با درونمایه، اوزان خیزابی و جویباری و اوزان شفّاف و کدر در این نوع شعر پرداخته شده است. سپس با جستاری در موسیقی کناری شعر انتظار، کارکرد قافیه و پیوند آن با موضوع انتظار، واژه قافیه و ارتباط موسیقایی آن با سایر واژگان بیت، قافیه بدیعی و قافیه معنوی در شعر انتظار و ردیف پویا و ایستا و پیوند آن با موضوع، موردتوجّه قرار گرفته ونهایتاً موسیقی درونی شعر انتظار و تکرار و موسیقی در عنوانهای شعر انتظار بررسی شده است. از جمله دستاوردها و یافتههای این جستار این است که شاعر شعر انتظار به شکلی ناخودآگاه در لحظههای سرایش، پیوندی ژرف بینِ مفهوم اندوهناکِ انتظار و فرم شعر انتظار برقرار میکند.
۷۲.

ساختار بن مایه های داستانی امیرارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بن مایه های داستانی امیرارسلان سنت روایی نثر حماسی- پهلوانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶۲ تعداد دانلود : ۲۱۷۴
بررسی آثار حماسی- پهلوانی منثور فارسی که تحت تأثیر شاهنامه و پیرو سنّت روایی پدید آمده اند، یکی از حوزه هایی است که در جریان پژوهشی عصر حاضر مورد توجّه قرار نمی گیرند. امیرارسلان واپسین نمونه برجسته و اثرگذار جریان زوالیافته داستان های روایی فارسی است که در عصر قاجار به صورت نقّالی توسّط نقیب الممالک شیرازی روایت شده و به وسیله توران دخت، فرزند ناصرالدّین شاه به کتابت درآمده است. تأثیر و نفوذ این داستان در صفوف مختلف اجتماعی- فرهنگی ایران، خود گویای اهمیت و جایگاه این اثر بوده است، امّا درک ارزش محتوایی امیرارسلان، در گرو بازشاخت بن مایه های ساختاری چارچوب کلّی این اثراست که همانند سایر نمونه های مشابه خود، به علّت گستردگی و حجم این دسته از آثار، در بطن امیرارسلان گنگ و ناشناخته باقی مانده است. نگارندگان با درک ضرورت انجام پژوهش در زمینه درون مایه شناسی داستان های روایی فارسی و فقر پژوهشی موجود در مورد داستان امیرارسلان، ساختار بن مایه های داستانی امیرارسلان را در چهار بخش بن مایه های شگفت انگیز، بن مایه های حماسی- عیاری، بن مایه های عاشقانه و بن مایه های دینی، بررسیده اند. مشخّصه اصلی شکل گیری بن مایه ها در این اثر، وجود دو عامل تکرار و برانگیزندگی است. از دیگر ویژگی های آشکار این بررسی، تأثیر شاهنامه در امیرارسلان است که در اثر روایت از طریق نقّالی، این پیوند و پیوستگی صورت گرفته است و تلمیحات شاهنامه ای موجود در امیرارسلان، خود بیانگر این موضوع می باشد.
۷۳.

مبهمات عناصر اشرافی، در اشعار منوچهری دامغانی

کلیدواژه‌ها: منوچهری دامغانی عناصر اشرافی تأویل عناصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۹ تعداد دانلود : ۱۵۳۲
از زمینه هایی که در اشعار دورة اولیة شاعران ادب فارسی نمودی آشکار و انکارناشدنی دارد، وجود عناصر اشرافی در جوف تصویر و خیال پردازی سخن سرایان است. یکی از شاعرانی که به جهت اتّصال به دربار و زندگی اشرافی خود، بی گمان در بازتاب این عناصر در شعرش برکنار نمانده، ابوالنجم احمدبن قوص بن احمد منوچهری دامغانی (432 هـ.ق) است. تاکنون توجه بیش تر پژوهندگان معطوف به جلوه های تصویری و وجوه مشترک شعر این شاعر با تازی گویان بوده است، حال آن که وجود عناصر کم نظیر اشرافی از پایه های صور خیال شعر اوست. تا امروز تنها تلاش هایی اندک به پژوهش های درون متنی در سطح واژگان شعر وی دیده می شود. اخیراً شرحی بر دیوان منوچهری نوشته شده است و در آن برخی عناصر اشرافی را به دلیل عدم توجه به گوناگونی این عناصر و صورت حقیقی آن ها در بطن شعر، به نادرستی تفسیر و بیان کرده اند. این پژوهش در پی ذکر اهمیت توجه، به ارتباط عناصر اشرافی با تصویر شعر منوچهری و نمایاندن تأویلی درست از آن هاست. آن چه در این مقاله ذکر می شود، پاسخی به این سؤال است که، آیا زندگی شاعر و شرایط محیطی وی در عناصر تصویرساز شعرش تأثیر داشته است؟
۷۵.

بررسی تطبیقی عناصر آیینی و جنگاوری در شاهنامه و سمک عیار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه بررسی تطبیقی سمک عیار حماسه منثور عناصر انسانی آیینی عینی و رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۱۹۶۰ تعداد دانلود : ۱۳۷۹
یکی از سازه های بنیادین آثار حماسی، وجود بن مایة جنگ است. جنگ در این آثار، محوری برای شکل گیری شبکة درهم تنیده ای از عناصر است که بسته به نوع آثار، دارای بسامد و گستردگی های متنوعی است و یکی از جنبه های مرتبط با این بن مایه،که در هیچ اثری قابل تقلید و پیروی نیست، جلوة وصف پیکارها، آوردگاه ها و جنگاوران است. سمک عیار (585ه.ق) یکی از داستان های بلند حماسی ـ پهلوانی منثور فارسی و نخستین نمونه از آثار پرتعداد این جریان ادبی است که پیوندی آشکار با شاهنامه دارد. این مقاله کوشیده است، در راستای ترسیم طرح و الگویی در باب تقسیم بندی گزاره های حماسی، نخست با ارائة الگویی چهارگانه از تلمیحات شاهنامه ای موجود در سمک عیار، تأثیر شاهنامة فردوسی بر این اثر را، نمایان سازد و سپس عناصر کاربردی جنگ در سمک عیار را در چهار بخش انسانی، آیینی، عینی و رفتاری، همراه با ذکر نمونه هایی تطبیقی از شاهنامه، بررسی کند. هدف از این پژوهش، نمایاندن بازتاب میراث حماسی شاهنامه در سمک عیار و توصیف ساختار حماسی-پهلوانی این اثر است.
۷۶.

بررسی واژه شناختی زبان شعر «انتظار»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شعر انتظار بررسی واژه شناختی کارکرد های زبانی و درون مایه ای ژانر ادبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۷ تعداد دانلود : ۱۰۷۰
باور به وجود منجی و رهایی بخش و تشکیل جامعه ای آرمانی که الگوهای معنوی و مینوی بر آن حاکم باشد، در ادبیات آرمان شهری و تعلیمی جهان اهمیت به سزایی دارد. باور به سوشیانت و نجات دهنده، بخش در خور توجهی از باورهای دینی، آرمانی و مفاهیم فرهنگی را در عرصه های فرهنگ و ادبیات ایران پیش از اسلام در برگرفته بود و از زمانی که دین اسلام با سرشت فارسی زبانان درآمیخت، این باور بازتابی گسترده در شعر شاعران ادب فارسی بر جای گذاشت و به ویژه پس از انقلاب، این مفهوم و رویکرد آن در ادبیات، فراگیرتر شد.شعر «انتظار» درمیان شاعران ایرانی که به ویژه از دریچه دینی به تبیین مسایل می پردازند، جایگاه در خوری دارد و کارکردهای زبانی، درون مایه ای و زیبا شناختی این شعر به گونه ای است که با باورهای دینی درآمیخته است. اما واقعیت این است که به سبب جنبه های محتوایی-دینی و آرمان اندیشی، تاکنون زبان و کارکرد های هنری و زیبا شناختی این شعر کمتر کاویده شده است. از این رو، هدف این مقاله، نقد و تحلیل و بررسی شعر انتظار، در عرصه ادبیات معاصرِ پس از انقلاب، از دیدگاه زبانی و به ویژه پژوهش بسامدی واژگان، تحلیل واژه شناختی و کارکردهای زبانی این گونه شعر و چگونگی پیوند با کارکردهای درون مایه ای و سرشت آن هاست.
۷۷.

آسیب شناسی ساختار«شرح نویسی» در حوزه فهم متن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل ساختاری آسیب شناسی شرح نویسی شرح های حافظ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۷ تعداد دانلود : ۷۳۳
طبقه بندی سنّتی و گاه غیرعلمی، بر پیکره نظام آموزشی و پژوهشی ادبیات فارسی سایه انداخته و عمدهً حوزه دانش و پژوهش ادبی به رشد و بالندگی چندانی دست نیافته است. شرح و تفسیر متن، با این هدف که پیچیدگی های متن زدوده و خواننده به درکی ژرف و پویا از متن هدایت شود، در این حوزه جای می گیرد. در این میان، نقش شارح و تاویل کننده متن بسیار اهمیّت دارد؛ چرا که او باید بتواند بین جهان متن و جهان خواننده گفتگویی برقرار کند و بین افق معنایی در ذهن آفریننده متن و افق نگاه خواننده پیوندی پدید آورد، در حالی که بسیاری از شارحان بر این باورند که شرح و تفسیر متن؛ یعنی صرفاً پرداختن به حل مشکلات واژگانی متن. گستردگی مباحث حافظ پژوهی و شمار فراوان شرح های حافظ، موجب می شود، در نقد و تحلیل شرح نویسی در شعر فارسی و آسیب شناسی این حوزه بهتر بتوانیم گام برداریم. اشکالات چهارگانه ساختاری، درون مایه ای، واژگانی و صوری، در این شرح ها به چشم می خورد که در این مقاله تنها به نابسامانی ها و نادرستی های ساختاری پرداخته می شود. در این اشکالات، مواردی مانند نبود نظام تعریف شده و منسجم، عدم جامعیت، غیر تحلیلی بودن شرح ها، بهره گیری از شیوه های نادرست آموزشی و تعلیمی، بی توجّهی به غزل های حافظ به مثابه مجموعه ای منسجم و نادیده گرفتن ارتباط بیت ها در بافت معنایی کلّیت غزل تحلیل و ارزیابی شده است. بی گمان رشد مباحث حافظ پژوهی به بسط و گسترش نقدهای علمی، تحلیلی و فراگیر بر شرح های حافظ به عنوان یکی از عرصه های فهم و دریافت شعر حافظ نیازمند است.
۷۸.

کاربرد نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر در نقد و تحلیل شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فروغ فرخزاد نقدادبی تحلیل روان شناسی رنگ ماکس لوشر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
تعداد بازدید : ۶۰۸۴ تعداد دانلود : ۲۱۸۹
در روان شناسی نوین، «رنگ» یکی از معیارهای سنجش شخصیت است. رنگ ها نوعی انرژی ارتعاشی و اصوات مرئی اند که در زندگی نقش مهمی دارند. نفوذ رنگ بر روح و روان بشر نیز غیر قابل انکار است. کارکرد این پدیده مهم، بر روان انسان تا آن جاست که به خوانش جریان ذهنی کمک می کند. گرایش ذهنی به رنگ های مختلف، از مطلوب ترین رنگ تا منفورترین آن، نشان دهنده بازتاب های مختلف روانی است. به بیان دیگر، رنگ نمودی از وضعیت روانی و جسمانی فرد است؛ زیرا هر رنگ، تاثیر خاصی بر روح و جسم باقی می گذارد و این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روان شناسی به اثبات رسیده است. روان شناسی رنگ «ماکس لوشر»، بعد از آزمون معروف رورشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکه های رنگین جوهر، نظریه ای جدید است. در این روش، رنگ ها هر کدام با یک عدد مشخص می شود و رنگ هایی که در اولویت قرار می گیرد و یا طرد میشود، هر کدام به نوعی، بیانگر احساسات و اندیشه های خاص فرد خواهد بود. در حقیقت، این انتخاب خاص ناشی از طبیعت شخص و تجربیاتی است که وی آگاهانه یا ناآگاهانه نسبت به شرایط زندگی خود داشته است. به عبارت بهتر، گزینش واژگان و توجه به رنگ های ویژه، بیانگر شخصیت و تصویری از خُلق و خوی هر فرد است. فروغ فرخزاد؛ از جمله شاعرانی است که در شعر خود بارها واژه رنگ و طیف های مختلف رنگی را به کار برده است؛ اما کاربرد فراوان رنگ سیاه، از رویکردهای خاص این شاعر معاصر است. در این پژوهش، با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر رنگ های به کار رفته در مجموعه اشعار فروغ فرخزاد تحلیل می شود و با روشی علمی و کاربردی، تصویری دقیق و منطقی از اندیشه ها و نگرش های شاعر ارائه می گردد.
۷۹.

نقد روایت‌‌شناختی سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت نادر ابراهیمی روایت شناسی طرح داستان معاصر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۴۷۲۷ تعداد دانلود : ۲۲۱۱
روایت را می‎توان همچون جنبه‎های درهم بافته‎ای از متن و اثر ادبی به شمارآورد که به همراه زبان، یکی از مهمترین حوزه‌های نظریه ادبی به شمار می‌‌رود. روایت‌شناسی، در باره شیوه‌های مختلف بیان رویدادها و تحلیل ادبیات روایی نظیر رمان، داستان کوتاه و حماسه به بحث می‌پردازد. هر کدام از این شیوه‎ها، متن ادبی را از زاویه‌ا‌ی خاص بررسی می‎‌کند. شناخت روایت به منتقد، در نقد و تحلیل داستان و عناصر داستانی و نیز به آفریننده داستان در فرایند آفرینش داستان کمک می‎کند. پژوهشگران از راه روایت‌شناسی داستان، ساختار و مناسبات درونی نشانه‌ها را در متن باز می‌یابند. در این مقاله کوشیده شده است به بررسی روایت در سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی (خانه‌ای برای شب، دشنام و صدا که می‎پیچد) و‌ مسائلی را که در خواندن ‌داستان اهمیّت دارند،‌ امّا از جهتی‌ به‌ قدری‌ آشکارند که‌ گاه‌ دیده‌ نمی‌شوند، پرداخته شود؛ درک شیوه‌هایی که ما را به برداشتی تازه و نو از داستان می‌رساند و ارائه تفسیری بهتر از داستان که‌ به‌‌سادگی‌ از روساخت‌ متن‌،‌ قابل درک نیست.
۸۰.

کاربرد «الگوی کنشگر» گرِماس در نقد و تحلیل شخصیت‌ های داستانی نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نادر ابراهیمی کنش الگوی کنشگر شخصیت‎پردازی گرماس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲۸
هر داستان از پیوند استوار بین دو عنصر رویه یا سطح و ساختار تشکیل شده است. در حقیقت، ارزش هر داستان در زیبایی نهفته در آن است و که ساختار درست یک داستان، می‎تواند به زیبایی آن بیفزاید. بنابراین، شناخت ساختار روایی و توصیف و تشریح شخصیت‌های داستان، یکی از مهم‌ترین نکته‌ها در پژوهش‌های ادبی است و پژوهشگران نیز می‎کوشند از طریق کاربرد معنا‌شناسی، ارتباط بین شخصیت‌های داستانی را تبیین کنند. یکی از شیوه‌های جدید تبیین ارتباط شخصیت‌ها با یکدیگر، «الگوی کنشگر» گرِماس است. گرِماس،از ساختارگرایان و نظریه‌پردازان نشانه معناشناسی پیرو ولادیمیر پراپ، با مطالعه ساختارهای معنا و ادامهپژوهش‎های پراپ در سطحی گسترده، توانست فرضیه مدل کنشی را ارایه دهد. این الگوی کنشی با هدف نمایان ساختن نقش شخصیت‌ها مطرح شد و مفهوم حوزه‎های پیوند دهنده کنش و شخصیت، به شناخت شخصیت، کمک شایانی کرد. در این الگو، شمار کنشگرها به شش می‏رسد: فرستنده یا تحریک‌کننده، گیرنده، شیء ارزشی‌، کنشگر بازدارنده و کنشگر یاری‌دهنده. در الگوی کنشی، کنشگر، گرانیگاه روایت به شمار می‌رود. کنشگر کسی یا چیزی است که کنش را انجام می‏دهد. واژهکنشگر از شخصیت داستانی فراتر می‏رود؛ زیرا کنشگر ممکن است فرد، شیء، گروه و یا واژه‏ای مجرد و انتزاعی باشد. بهره‌مندی از شیوه‌های جدید، مانند الگوی کنشگر، در تحلیل شخصیت‌های داستانی، موجب می‌شود نگاه به متن‌های ادبی هر چه بیشتر علمی، آکادمیک و نظام‌مند شود. در این مقاله با کاربرد الگوی کنشگر گرِماس، سه داستان کوتاه نادر ابراهیمی1 (خانه‌ای برای شب، دشنام و صدا که می‌پیچید) را بررسی کرده‌ایم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان