مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
سازه انگاری
حوزههای تخصصی:
کشور ترکیه را می توان دارای هویت متناقض و در عین حال محافظه کارانه دانست؛ زیرا از یک طرف اسلام صوفیانه بر بنیان آن حاکم است و از طرف دیگر، با تبلیغ ارزش های غربگرایی و ترکی سعی دارد به غرب نزدیک شود. اردوغان در طول بیش از یک دهه حاکمیت خود با رهبری حزب عدالت و توسعه در ترکیه اقدامات بسیاری برای راضی نگه داشتن کشورهای غربی و 98% مردم مسلمان ترکیه انجام داده است. به نظر می رسد وی یک پا در غرب و یک پا در اسلام دارد. برای نمونه، وی از یک سو قانون منع حجاب در اماکن دولتی در ترکیه را لغو می کند و از سوی دیگر، همپیمان غرب و اسرائیل علیه سوریه می شود. می توان بیان کرد اگرچه این سیاست های دوگانه و محافظه کارانه تاکنون برای حکومت وی مشکل جدی ایجاد نکرده و حتی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز میدان بوده است؛ اما در نهایت، به دلیل آشکار شدن معایب این دوگانگی هویتی و محقق نشدن خواسته های اکثریت مسلمان ترکیه، به نظر می رسد نتواند هژمونی خود را بر ترکیه تداوم بخشد.
چهارچوبی نظری برای تحلیل رفتار گروه داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروه داعش به عنوان نمایشی نو از بنیادگرایی اسلامی افراطی، جنایت های بی شماری را در عراق و سوریه و دیگر کشورها به بهانه احیای خلافت اسلامی مرتکب شده است و به عنوان یک بازیگر مؤثر در روابط بین الملل نقش فزاینده ای را در معادلات بین المللی کنونی ایفا می کند. از این رو، در این پژوهش این مسأله مطرح است که آیا نظریه های مختلف موجود روابط بین الملل که حوزه مطالعاتی معطوف به یافتن قانونمندی های رفتاری در عرصه روابط بین الملل است، از قدرت تبیین انگیزه ها، اهداف، رویه ها و رفتار این گروه برخوردارند؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد رفتارهای گروه های افراطی دینی یک فعالیت ابزاری مبتنی بر منطق خردگرایی هزینه – فایده نیست که بتوان به راحتی آنها را درک، کنترل یا مدیریت کرد. از طرف دیگر، قاعده رفتاری آنها با بسیاری از مفروضات اصلی تئوری های روابط بین الملل سازگاری ندارد. بنابراین، هیچ یک از انتخاب های خردگرایانه و جریان میانه امکان تحلیل جامع را ندارند. با این حال، مفاهیمی از چهارچوب تحلیلی سازه انگاری با نگاه به عوامل جامعه شناختی، هنجاری، هویت، فرهنگ و تاکید بر نقش گفتمان ها زمینه مناسب تری را برای تحلیل گروه های هویتی - ایدئولوژیک فراهم می آورد. از جمله این مفاهیم، توجه به مبانی مقوم «هویت جمعی» و توجه به «امنیت هستی شناختی» در کنار امنیت فیزیکی است که در تحلیل رفتار گروه داعش در عرصه روابط بین الملل از قدرت تبیینی بیشتری نسبت به نظریات جریان اصلی برخوردارند. این مقاله با بهره گیری از مبانی مقوم هویت جمعی نشان می دهد که چگونه تفسیر ایدئولوژیک از مذهب و قومیت، تاریخ تحقیر و سرخوردگی، روایت ها، انگاره ها و باورهای مشترک و همچنین، ترس از عدم تداوم هویت، اجتماع پیرامون و محیط مادی عمل به رفتارهای به شدت افراطی گروه داعش منجر شده است.
الگوهای سیاست خارجی ترکیه و ایران در منطقه آمریکای لاتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمریکای لاتین به عنوان منطقه ای با حساسیت ژئوپلیتکی اخیرا جایگاه خاصی را در سیاست خارجی ترکیه و ایران پیدا کرده است. با عنایت به همسایگی و رقابت این دو کشور در خاورمیانه، حضور آنها در آمریکای لاتین و راهبردشان در قبال این منطقه از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا سوال اصلی مقاله این است که الگوی های سیاست خارجی ترکیه و ایران در آمریکای لاتین چیست؟ در این راستا، فرضیه اصلی مقاله هم چنین است که الگوی سیاست خارجی ترکیه در قبال آمریکای لاتین بر مبنای اقتصاد گذاشته شده، در حالی که الگوی ایران هویت محور و بر اساس ارزش های ضد هژمونیک بوده است. ضمنا یافته های تحقیق نشان می دهد که به سبب تغییرات سیاسی خصوصا جابجایی احزاب حاکم که منطقه آمریکای لاتین همواره تجربه می کند، الگوی اقتصاد محور نسبت به هویت محور، در حفظ روابط دراز مدت موثرتر خواهد بود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی با رویکرد مقایسه ای است.
تحول الگوی روابط قطر و عربستان سعودی از شراکت تا رقابت راهبردی (2021-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
471 - 498
حوزههای تخصصی:
روابط عربستان سعودی و قطر در سال های اخیر، از همکاری و تعامل به تقابل و تخاصم تغییر جهت داده است. پس از تحولات جهان عرب در سال 2011 اختلافاتی جدی روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داد و سرانجام در سال 2017 به قطع روابط آن ها منجر شد و علی رغم برقراری مجدد روابط بعد از نشست العلا در ژانویه 2021، دو طرف نتوانسته اند روابط خود را عادی سازی کنند. دشمنی دوحه و ریاض در سطوح همسایگی و منطقه ای بر اساس گزاره های نظری «سازه انگاری» قابل تحلیل است، چراکه برداشت متفاوت این دو بازیگر از هویت اسلامی و عربی و ساخت اجتماعی قبیلگی به عنوان عنصری کلیدی در قوام بخشی به همگرایی یا واگرایی این دو عمل کرده است. بر این مبنا، پرسش اصلی مقاله حاضر این بوده که «چگونه تصور و برداشت عربستان سعودی و قطر از مسائل و موضوعات ملی و منطقه ای به تغییر الگوی سیاسی روابط در دو بازه زمانی (2017-2011) و (2021-2017) منجر شده است؟» و در این ارتباط، این فرضیه به آزمون گذاشته شده که برداشت متفاوت عربستان سعودی و قطر از اسلام سیاسی، نقش منطقه ای و رقابت های بین خاندانی، آن ها را دچار چالش و تنش در حوزه مسائل هویتی، سرزمینی و منطقه ای با یکدیگر کرده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات لازم به روش کتابخانه ای یا از منابع اینترنتی گردآوری شده است.
تحول مفهومی ناسیونالیسم چینی و تأثیر آن بر تکوین سیاست خارجی توسعه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
115 - 149
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین فاکتورها در تعیین جهت سیاست خارجی کشورها سبک و سیاق ملی گرایی در آن کشور است. در گفتمان سیاسی چین همانند بسیاری از کشورها گونه های متفاوتی از ملی گرایی وجود دارد. اما فقط یک گونه از ملی گرایی به جایگاه مسلط در سیاست خارجی چین رسیده است و به عنوان یکی از فاکتورهای تاثیرگذار به تکوین سیاست خارجی توسعه گرا عمل کمک کرده است. مقاله پیش رو با بررسی انواع ملی گرایی در چین در پی پاسخ به این پرسش است که گونه مسلط ملی گرایی در چین چگونه به تکوین سیاست خارجی توسعه گرا کمک کرده است؟ در قالب نظریه سازه انگاری این فرضیه مطرح شده است که «دولت توسعه گرای چین ناسیونالیسم را به مسیر عمل گرایی سوق داده است و باعث تکوین سیاست خارجی توسعه گرا به عنوان یک برساخت سیاسی شده است.» نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که سیاست خارجی توسعه گرایانه چین هم ابزار و هم محصول تفسیر اقتصادی از ناسیونالیسم است که باعث رشد فزاینده شاخص های اقتصادی در چین شده است. . . . . . . . . .
بررسی رویکرد جامعه شناختی طرح خاورمیانه بزرگ در چاچوب نظریه سازه انگاری
حوزههای تخصصی:
بررسی کارکرد جامعه شناسی و تحولات تاریخی نشان میدهد جامعه شناسی و تاریخ دو روی یک سکه هستند. در مطالعات خاورمیانه ای ، اهمیت جامعه شناسی تاریخی مشتمل بر ویژگی خاص زمان ، مکان و کارگزار تاریخی مورد توجه قرار دارد ، هر گاه گروه ها ، نهاد ها ، سازمانها ، تشکیلات و موسسات جامعه را به توالی تاریخی و سنواتی مورد واکاوی قرار دهیم تا چگونگی و چرایی پیدایش و گسترش و تحول آنها و قانونمندی حاکم و روابط و مناسبات فراوان و پیچیده آنان را متوجه شویم ، به جامعه شناسی تاریخ آنها پرداخته ایم. پژوهشگر در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال میباشد که درک عوامل جامعه شناختی خاورمیانه به چه میزان درموفقیت یا عدم موفقیت طرح خاورمیانه بزرگ تاثیر گذار بوده است؟. یافته های تحقیق نشان می دهد این طرح کماکان در دستور کار جدی آمریکا و غرب قرار دارد .خاورمیانه بزرگ از جمله مناطق است که در آن هویت های گوناگون و متضادی در کنا ر یکدیگر هستند و مسئله هویت در ان با دیگر نقاط جهان متفاوت است. 11 سپتامبر نقطه عطفی در تاریخ معاصر روابط بین الملل به شمار می رودزیرا تصمیمات وبازیگران جدیدی را وارد سیستم بین المللی و بازیافت مفاهیم و قواعد جدید مبتنی بر قدرت راوارد این بازی کرده ومباحث مهم و اساسی همچون دموکراسی سازی ؛ هویت؛ طرح خاورمیانه بزرگ و تروریسم را بعنوان دستور العمل جدید بین المللی باز تعریف نموده است.در چنین فضایی نه تنها مشکلات گذشته منطقه حل نشده ، بلکه با چالشهای فزاینده داخلی و خارجی مواجه گردیده است. نگاهی به مهمترین عناصر سیاست خارجی آمریکا از جمله توسعه طلبی ؛ دموکراسی سازی؛ گسترش تجارت؛ افزایش سیطره بر جهان ؛ حفظ توازن قوا؛ پیگیری امنیت دسته جمعی؛ افزایش موافقتنامه های صلح برای منازعات و... نشان می دهد که خاورمیانه بخش اعظم این عناصر را پوشش داده است. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است.
بازشناسی زمینه های هویتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ رهیافتی سازه انگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۳ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
51 - 72
رویکرد سازه انگاری از ابتدای دهه 1990 میلادی به دنبال ناکامی نظریه های خردگرایانه حاکم بر روابط بین الملل به ویژه واقع گرایی که تنها بر منافع مادی و قدرت تأکید دارند، برای تحلیل سیاست بین الملل و سیاست خارجی مطرح شده و طی یک دهه گذشته به یکی از رویکردهای عمده در حوزه سیاست بین الملل و سیاست خارجی تبدیل شده است. مهم ترین گزاره های این رویکرد عبارتند از اهمیت ساختارهای هنجاری و فکری در کنار ساختارهای مادی، اهمیت هنجارهای بین المللی و داخلی در شکل بخشیدن به هویت دولت ها و اینکه منافع بر اساس هویت ها شکل می گیرد و رفتار سیاست خارجی کنشگران را تعیین می کند. با توجه به تأکید محوری دولت نهم بر موضوع عدالت، این دولت با عنوان دوران اصول گرای عدالت محور روی کار آمد. در این دولت شاهد اهمیت اصولی مانند بازگشت به آرمان های اولیه انقلاب اسلامی (با ابعادی انقلابی، اسلامی و فراملی)، حمایت از جنبش های آزادی بخش و انقلابی، عدالت طلبی و... هستیم. در همین راستا این پرسش به ذهن متبادر می شود که تا چه اندازه می توان از رویکرد سازه انگاری برای تحلیل سیاست خارجی دولت نهم استفاده کرد؟
جنگ تحمیلی و شکل گیری هویت جدید معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
3 - 28
انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بدون تردید نقش بسزایی در شکل گیری هویت جدیدی بین مردم ایران داشتند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی روند تحول و شکل گیری هویت جدید بین مردم ایران در دهه اول انقلاب را مطالعه می کند و به این سؤال پاسخ می دهد که جنگ تحمیلی چه تحولی در هویت جامعه ایران ایجاد کرد؟
در پاسخ به این پرسش که هویت ها چگونه دستمایه های تغییر در منافع را فراهم می نمایند سازه انگاری پاسخ ارزشمدارانه ایی را پیشنهاد می نماید .طبق دیدگاه سازه انگاران ایده ها و ارزش های جدید در هر دوره و زمانی امکان تغییر نوع هویت را به وجود می آورند و به نوبه خود این تغییرهویت، منجر به تغییر در سیاست ها و منافع خواهد شد.
طبق دیدگاه سازه انگاران ایده های جدید در هر دوره و زمانی امکان تغییر نوع هویت را به وجود می آورند و این تغییر هویت منجر به تغییر در سیاست ها و منافع خواهد شد. هویت در ایران در طول اعصار مختلف با توجه به شکل گیری سازه های جدید تغییر یافته است.
به طور کلی می توان گفت که جنگ تحمیلی توانست با ایجاد سازه های ارزشی جدید همچون معنویت گرایی، فرهنگ شهادت طلبی، الگوپذیری، تسلیم ناپذیری در مقابل دشمن، مبارزه با نظام سلطه و خودباوری، فضای ذهنی مشترکی را بین مردم شکل دهد و منجر به شکل گیری هویت جدیدی بین آنها شود.
تبیین تأثیر نئوعثمانی گرایی بر تغییر ماهیت روابط ترکیه وعربستان از همکاری به منازعه دربحران سوریه (2019-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط ترکیه وعربستان باروی کار آمدن حزب عدالت و توسعه درسال 2002، و اتخاذ سیاست خارجی جدیدموسوم به «نئو عثمانی گرایی»، همواره بین رقابت و همکاری درنوسان بوده. از ابتدای روی کارآمدن این حزب و اتخاذ سیاست خارجی جدید توسط آنکارا، و آغاز بحران در سوریه، ماهیت روابط دوکشور همکاری جویانه بود، اما با ادامه و تشدید وگسترش بحران، ترکیه حضور نظامی مستقیم درسوریه را ترجیح داد که درنتیجه، روابط دوکشور به رقابت ومنازعه تغییریافت و زمینه ساز رویارویی با ریاض گردید.حضورنظامی ترکیه خود بسیاری ازمعادلات منطقه و محاسبات کشورها رادچار دگرگونی کرد وعربستان نیز به دنبال کاهش نفوذ ایران درمنطقه و سوریه برآمد. در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی به دنبال تبیین و پاسخ به این پرسش هستیم که نوعثمانی گرایی با توجه به تحولاتی که در سیاست خارجی جدید ترکیه و در روابط با کشورهای دیگر وبه طورخاص عربستان سعودی به وجود آورده است چگونه موجب تغییر ماهیت روابط دو کشور دربحران سوریه ازقالب همکاری به رقابت ومنازعه گردیده است. درپاسخ به این پرسش، از این فرضیه بهره خواهیم گرفت که نئوعثمانی گرایی دربحران سوریه با ایجاد تضاد منافع و اهداف، موجب تغییرماهیت روابط ریاض و آنکارا از قالب همکاری به منازعه گردید.
هویت ملی روسیه در دوران پساشوروی؛ تغییر یا تداوم هویتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فدراسیون روسیه با فروپاشی اتحاد شوروی شکل گرفت، اما دولتی قدیمی محسوب می شود که برخلاف تغییر مکرر نامش، از دیدگاه هویتی توانسته است در سه دوره اصلی تاریخ، تزارها، شوروی و پساشوری (روسیه مدرن) ویژگی های اصلی هویتی خود را حفظ کند. به بیانی، ورود روسیه از دوره ای به دوره دیگر که نخست با انقلاب 1917 و سپس با فروپاشی همراه بود، سبب شد در ساختار و فرهنگ سیاسی دولت تغییر ایجاد شود، اما شاخص های اصلی هویت روسی دچار تغییر نشده است؛ زیرا تعریف هویت روسی بر اساس شاخص ملی (اقتدارطلبی) و بین المللی (قدرت بزرگ) از عصر تزارها تا استالین و پوتین در عصر مدرن تداوم دارد. نمادهای عینی این شاخص ها در دوره پساشوروی آشکار است که از نظر بیشتر نویسندگان، روسیه در اوج سرگشتگی هویتی و در تلاش برای یافتن هویتی مستقل به سر می برد. با توجه به آنچه گفتیم، این پرسش مطرح می شود که چگونه فروپاشی اتحاد شوروی بر ادراک رهبران و مردم روسیه در مورد هویت ملی اثر گذاشت؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که فروپاشی اتحاد شوروی مرزها و وابستگی های شوروی را دچار تغییر و فروپاشی کرد، اما ادراک مردم و رهبران از مفهوم هویت ملی بر اساس اقتدارطلبی و قدرت بزرگ از دوره های پیشین تداوم یافته و دچار تغییر نشده است. در این نوشتار تبیین و تحلیل موضوع را با استفاده از رویکرد تفسیری روش تاریخی - تطبیقی و آزمون فرضیه را در چارچوب نظریه سازه انگاری با تأکید بر مؤلفه هویت انجام می دهیم.
بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر تغییر رویکرد سیاسی - دفاعی ایران در قبال گروه طالبان در افغانستان
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
55-73
حوزههای تخصصی:
افغانستان یکی از همسایه های شرقی ایران است که در دهه های گذشته، دوره ای طولانی و سخت از نابسامانی و بی ثباتی را تجربه کرده است در سال ۲۰۲۱ ولایت های افغانستان تحت فشار نیروهای جنگنده طالبان یکی پس از دیگری سقوط کردند تا اینکه به سقوط کابل در نیمه اوت رسید. درواقع، با خروج آمریکا از افغانستان و ایجاد شرایط جدید در افغانستان در این میان سؤالی که به ذهن متبادر می شود این است که با توجه به همسایگی افغانستان با ایران مؤلفه های تأثیرگذار بر رویکرد سیاسی -دفاعی ایران در قبال گروه طالبان افغانستان چیست؟ فرضیه ی پژوهش براین اساس مبتنی است که مؤلفه هایی چون منافع و امنیت ملی (در حوزه ی داخلی)، واقعیت های نظام بین الملل (در حوزه ی بین الملل) و تغییر روش طالبان (در حوزه ی خارجی) در رویکرد ایران نسبت به گروه طالبان مؤثر بوده است.
سیاست تطبیقی روسیه در بحران قره باغ و اوکراین
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰
130-154
حوزههای تخصصی:
با فروپاشی شوروی سیاست خارجی روسیه بر محور جغرافیای پیرامونی آن شکل گرفت و بنابراین تحولات در جمهوری های تازه شکل گرفته با مسائل امنیتی و راهبردی این کشور گره خورده است. اوکراین و منطقه قفقاز جنوبی به عنوان مناطق استراتژیک روسیه در خارج نزدیک هستند که از دیدگاه مقامات روسی هرگونه تحولاتی در این مناطق رابطه مستقیم با منافع این کشور دارد. از همین رو آغاز درگیری نظامی آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ و تلاش اوکراین برای پیوستن به غرب و ناتو موجب شده است تا روسیه راهبردهای خود را بر محور این تحولات قرار دهد. در این پژوهش سؤال اصلی این است که راهبردهای سیاست خارجی روسیه در قبال قره باغ و اوکراین چگونه قابل تبیین است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که روسیه با در نظر گرفتن خطر غرب گرایی ارمنستان و اوکراین تلاش داشته است تا به عنوان نیروی صلح بانی در قفقاز و بازدارندگی از طریق تهاجم نظامی علیه اوکراین رویکرد تهدیدآمیز دو کشور علیه منافع ملی خود را مرتفع کند. در همین خصوص نقش برداشت ها و نگرش های روسیه نسبت به دو بحران از اهمیت قابل توجهی نیز برخوردار است.
بررسی نقش « هویت» در بحران های بین المللی: مطالعه موردی بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۰ (پیاپی ۷۰)
207 - 236
حوزههای تخصصی:
هویت را می توان حلقه اتصال نظریه سازه انگاری با مطالعات نظری مرتبط با بحران های بین المللی دانست. هویت ها پایه و اساس منافع و نقش ها می باشند و بازیگران بر اساس هویتی که برای خود متصور هستند دوست و دشمن خود را مشخص می کنند. لذا هدف مقاله پیش رو پاسخ به این پرسش است که «هویت» چه نقشی در «بحران های بین المللی» ایفا می کند؟ در پاسخ به این پرسش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه آزمون می شود که اگر بازیگرانی با هویت های متعارض، درگیر یک بحران شوند؛ آن بحران تشدید شده و به احتمال زیاد منجر به شیوه های خشن مدیریت بحران خواهد شد. بهترین نمونه این فرضیه نیز بحران سوریه است. شروع بحران سوریه به شدت متاثر از بحران هویت در داخل دولت سوریه بود؛ به همین دلیل دو تعارض هویتی (نوسلفی- علوی) و (کردی- عربی) در بحران برجسته شد و در ادامه نیز دو محور انقلابی و محافظه کار به رهبری ایران و عربستان و همچنین بازیگر سوم یعنی اردوغان با تمایلات عثمانیگری خود وارد بحران شده و تمام توان خود و نیروهای نیابتی و متحدین خود را برای حذف «دگرهای» هویتی خود بکار گرفتند.
آسیب شناسی سیاست گذاری کلان ج.ا. ایران با قلمروسازی زبانی در کشورهای فارسی زبان منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸)
303 - 326
حوزههای تخصصی:
ج.ا. ایران به عنوان یک حکومت برآمده از انقلاب اسلامی، دارای اولویت های خاص خود براساس ساختار معنایی و منافع ویژه ای است و طی چهار دهه گذشته دست به سیاست هایی در محیط پیرامونی خود زده است که اکنون قابل ارزیابی است. بر این اساس، در نوشتار حاضر این فرضیه مورد بررسی قرار گرفت که «زبان فارسی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی هویت ایرانی در زیرمجموعه گفتمان شیعه جهانی ج.ا. ایران قرار دارد و از این ظرفیت برخوردار است تا به شکل مکمل این گفتمان رفتار نماید، و با توجه به عمق تاریخی خود قلمرو ج.ا. ایران را فراتر از مرزبندی های رایج گسترش دهد». درون دادهای مورد نیاز پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری شده و در سپهر نظریه سازه انگاری، روش شناسی حاکم بر متن از ماهیتی تفسیری برخوردار است. یافته های پژوهش گویای آن است که ج. ا. ایران برای قلمروسازی زبانی در کشورهای افغانستان و تاجیکستان، با چالش هایی همچون رقابت های پیچیده ژئوپلیتیکی دیگر بازیگران و چالش زبان فارسی و پشتون در افغانستان و جدایی گزینی فارسی زبانان تاجیکستان مواجه است؛ با این وجود امتیازاتی مانند پیشینه عمیق و نفوذ فرهنگی زبان فارسی در مناطق پیرامونی ایران و اینکه به مثابه محملی برای بسط و گسترش اندیشه دینی در این منطقه بوده است، فرصت هایی فراروی ج. ا. ایران قرار داده که، بهره گیری از آنها با تأکید بر اشتراکات فرهنگی، زبانی، تاریخی و دینی می تواند موجب همکاری و همگرایی بیشتر قلمروهای فارسی زبان شود.
مؤلفه های همگرایی سیاست خارجی جنبش انصارالله یمن و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز بحران یمن که در پی حمله عربستان سعودی در سال 2015 به این کشور آغاز گردید، ائتلاف های مختلفی در سطح منطقه غرب آسیا و فراتر از آن شکل گرفت. ماهیت بسیاری از این ائتلاف ها واضح و مبرهن است. آنچه در میان طیف وسیعی از ائتلاف های مذکور هماره محل بحث و ابهام بوده، ائتلاف جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله یمن در عرصه سیاست خارجی بحران یمن است. درواقع عواملی که موجب شکل گیری این ائتلاف در سطح بین المللی میان دو بازیگر مذکور گردیده، مسئله پژوهش حاضر است. ازاین روی پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای نظریه سازه انگاری به گردآوری منابع کتابخانه ای پرداخته تا بتواند به این سؤال اصلی پژوهش پاسخ دهد که «چه عواملی موجب همگرایی ایران و جنبش انصارالله در یمن شده است؟». اهمیت این پژوهش نیز از این حیث است که می تواند مهر بطلانی بزند بر ادعای بسیاری از کشورهای معاند ازجمله عربستان سعودی مبنی بر نظامی بنیاد بودن همگرایی و همکاری های جمهوری اسلامی ایران و جنبش انصارالله یمن. بااین وجود فرضیه پژوهش حاضر ازاین قرار است که هویت انقلابیگری و اسلام گرایی مشترک میان جنبش انصارالله یمن و جمهوری اسلامی ایران به اندازه ای برای دو بازیگر مذکور مهم است که هویت ایرانیگری ایران و عربیت انصارالله را تحت تأثیر قرار داده و آنان را در عرصه سیاست خارجی همگرا کرده است، به گونه ای که تلاش های عربستان سعودی جهت ایجاد شکاف عرب و عجم میان آنان کارساز نبوده است.
راهبرد و الگوی رفتاری جمهوری آذربایجان در برهم کنش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از استقلال جمهوری آذربایجان به عنوان جمهوری مسلمان نشین در همسایگی ایران، انتظار می رفت تهران و باکو با وجود پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی، روابطی نزدیک و پایدار داشته باشند، اما ایران و جمهوری آذربایجان روابط پرتنش و پرفرازونشیبی را تجربه کردند. باکو روابط نزدیک تری را با دشمنان و رقیبان ایران از جمله اسرائیل شکل داد. در این نوشتار در پی یافتن مبنای شکل گیری سه گانه جمهوری آذربایجان، ایران و اسرائیل به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که جمهوری آذربایجان در برهم کنش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل از چه راهبرد و الگوی رفتاری پیروی می کند؟ این فرضیه مطرح است که جمهوری آذربایجان در برهم کنش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل از الگو و راهبرد موازنه تهدید پیروی می کند. با توجه به تأکید نظریه موازنه تهدید بر عوامل بیناذهنی به ویژه مؤلفه هدف های تهاجمی، در این نوشتار از ترکیب نظریه های سازه انگاری و موازنه تهدید استفاده می کنیم. برای استخراج مؤلفه های مورد پرسش، از روش کیفی مرور نظام مند بهره می گیریم. ابزار اصلی گردآوری داده ها در این نوشتار، مطالعات کتابخانه ای است. جمهوری آذربایجان با استفاده از راهبرد موازنه تهدید در سطح داخلی و منطقه ای توانسته است الگوی رفتاری خود را در رویارویی با برهم کنش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل تنظیم کند. سیاست خارجی جمهوری آذربایجان در برابر ایران کنشی و در برابر اسرائیل واکنشی است.
تبیین تأثیر نوعثمانی گرایی بر روابط ترکیه عربستان از 2019-2011 با تأکید بر قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
157 - 176
حوزههای تخصصی:
ترکیه و عربستان به عنوان دو بازیگر قدرتمند خاورمیانه، از تأثیرگذاری زیادی بر معادلات منطقه ای برخوردار هستند. روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه درسال 2002، تحولاتی عمیق در سیاست خارجی ترکیه به وجودآورد. نظریات احمد داوود اغلو با «نئوعثمانی گرایی» شناخته شده است. با وقوع خیزش های عربی در سال 2011، ماهیت روابط دو کشور که از زمان روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه همکاری جویانه بوده، به رقابت و منازعه تغییر یافت و ترکیه و عربستان ، هرکدام سیاست متفاوت و متضادی را نسبت به قطر در پیش گرفتند. سوال اصلی مقاله عبارت است از اینکه نوعثمانی گرایی چگونه بر روابط منطقه ای ترکیه وعربستان (با تأکید بر قطر) تأثیرگذار بوده است؟ هدف اصلی مقاله، تبیین چگونگی تأثیر نئوعثمانی گرایی بر روابط منطقه ای ترکیه وعربستان (با تأکید بر قطر) است. روش مورد استفاده در مقاله تحلیلی-توصیفی می باشد. نتیجه ای که از مقاله حاصل می شود: تضاد منافع ترکیه-عربستان به واسطه بهار عربی وگفتمان اخوانی و سلفی، موجب ائتلاف ترکیه و قطر به دلیل حمایت این کشور از ایران در شورای همکاری خلیج فارس در سال 2017 شد.
نقش موعودگرایی یهود در سیاست خارجی خصمانه اسرائیل در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۲ (پیاپی ۷۲)
111 - 145
حوزههای تخصصی:
موعودگرایی یکی از مهم ترین مفاهیم موجود در یهودیت است و جنبش صهیونیسم بر اساس تغییراتی که در معنای سنتی این مفهوم ایجاد کرد، موفق به تأسیس حکومت یهودی در سرزمین فلسطین شد. از طرف دیگر، موعودگرایی تنها مفهوم مشترکی است که تمام فرقه های مختلف یهود بر روی آن اتفاق نظر دارند. بنابراین بعد از تأسیس حکومت یهودی در سال 1948، موعودگرایی به اجبار در تمام شئون سیاست های داخلی و خارجی اسرائیل وارد شد. از طرف دیگر هم زمان با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در اسرائیل نیز راست گرایان و مذهبی ها بعد از سی سال به قدرت رسیدند. یکی از خصوصیات مشترک راست گرایان، موعودگرا بودن آن هاست؛ لذا متغیر موعودگرایی در سیاست خارجی اسرائیل در قبال ایران بعنوان یک عامل مؤثر عینیت یافت و به شکل خصمانه ظهور و بروز پیدا کرد. از این رو این مقاله با استفاده از نظریه سازه انگاری که در کنار مسائل مادی مانند قدرت، متغیرهای غیرمادی مانند مذهب را نیز در روابط بین الملل مهم می داند؛ به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که چگونه موعودگراییِ یهود باعث شد تا اسرائیل در قبال ج.ا.ایران یک سیاست خارجی خصمانه را دنبال کند؟
تبیین نقش ایدئولوژی در موضع گیری سوریه در قبال جنگ عراق علیه ایران از منظر رویکرد سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ عراق علیه ایران در دوره جنگ سرد؛ دوره رقابت ایدئولوژی ها، رخ داد. در این دوره، به طورکلی، صف بندی کشورها بر اساس موضع گیری های ایدئولوژیک آن ها شکل می گرفت. در چنین شرایطی، ایدئولوژی باید یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر موضع گیری کشورها در قبال جنگ عراق علیه ایران محسوب می شد؛ اما سوریه که بیشترین اشتراکات ایدئولوژیک را با کشور عراق و بیشترین تفاوت ایدئولوژیک را با ایران داشت، در عمل تبدیل به مهم ترین متحد ایران در این دوره گردید. این پژوهش درصدد آن است تا این مسئله را از منظر رویکرد سازه انگاری بررسی نموده و نشان دهد که چگونه ایدئولوژی های این کشور تبدیل به هنجار نشده و کنش سیاسی آن بر مبنای سازه های غیرایدئولوژیک شکل گرفت نه سازه ای ایدئولوژیک؟ برای انجام این پژوهش، اطلاعات به شکل کتابخانه ای گردآوری شده اند و به روش توصیفی- تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. بنا به نتایج پژوهش، با اینکه ایدئولوژی های سوریه در سه سطح ملی، منطقه ای و جهانی شبیه عراق بود، اما این اشتراکات ایدئولوژیک باعث ایجاد انگاره های ذهنی بین این دو کشور نشد. در مقابل، ازآنجاکه سوریه یک کشور امنیت جو می باشد، بیشترین اشتراکات بین الاذهانی آن با ایران شکل گرفت و همین موضوع مبنای کنش سیاسی آن در قبال این جنگ شد.
تبیین تأثیر نوعثمانی گرایی بر روابط ترکیه عربستان از 2011 تا 2019 با تأکید بر قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
157 - 176
حوزههای تخصصی:
ترکیه و عربستان به عنوان دو بازیگر قدرتمند خاورمیانه، از تأثیرگذاری زیادی بر معادلات منطقه ای برخوردار هستند. روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه درسال 2002، تحولاتی عمیق در سیاست خارجی ترکیه به وجودآورد. نظریات احمد داوود اغلو با «نئوعثمانی گرایی» شناخته شده است. با وقوع خیزش های عربی در سال 2011، ماهیت روابط دو کشور که از زمان روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه همکاری جویانه بوده، به رقابت و منازعه تغییر یافت و ترکیه و عربستان ، هرکدام سیاست متفاوت و متضادی را نسبت به قطر در پیش گرفتند. سوال اصلی مقاله عبارت است از اینکه نوعثمانی گرایی چگونه بر روابط منطقه ای ترکیه وعربستان (با تأکید بر قطر) تأثیرگذار بوده است؟ هدف اصلی مقاله، تبیین چگونگی تأثیر نئوعثمانی گرایی بر روابط منطقه ای ترکیه وعربستان (با تأکید بر قطر) است. روش مورد استفاده در مقاله تحلیلی-توصیفی می باشد. نتیجه ای که از مقاله حاصل می شود: تضاد منافع ترکیه-عربستان به واسطه بهار عربی وگفتمان اخوانی و سلفی، موجب ائتلاف ترکیه و قطر به دلیل حمایت این کشور از ایران در شورای همکاری خلیج فارس در سال 2017 شد.