مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
آمایش سرزمین
منبع:
جغرافیا سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۹
77 - 94
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به دلیل ایجاد درک و دانشی کاربردی برای مسئولان و مدیران استان تهران در زمینه شناسایی و سطح بندی موانع کلیدی بر تحقق پذیری طرحهای آمایش سرزمین در استان تهران، ازنظر هدف گذاری کاربردی و از منظر روش جمع آوری داده، توصیفی از نوع پیمایشی است. برای انجام این پژوهش با بررسی جامع و همچنین با استفاده ازنظر خبرگان و متخصصان، 22 عامل مؤثر با استفاده از روش تحلیل ساختاری آینده پژوهی از بین 13 متغیر برای مدل یابی موانع موثر در تحقق پذیری طرحهای آمایش سرزمین شناسایی شدند. سپس با استفاده از تکنیک تلفیقی مدلسازی ساختاری تفسیری و با استفاده از ابزار پرسشنامه، عوامل در هشت گروه سطح بندی شدند. در ادامه، پس از مشخص شدن سطوح هریک از عوامل و همچنین با درنظرگرفتن ماتریس در دسترس پذیری نهایی، مدل نهایی ساختاری تفسیری - ترسیم شده است . بر اساس نتایج، عواملی مانند تعدد قوانین و مقررات در ارتباط با آمایش سرزمین، عدم وجود برنامه ریزی راهبردی نهادی در ارتباط با آمایش سرزمین استان، ضعف طرح و برنامه های آمایشی تهیه شده در ارائه الگویی کارآمد برای توسعه پایدار یکپارچه مناطق مختلف استان، عدم حضور ذینفعان و ذینفوذان در فرایند تصمیمگیری و تصمیم سازی در بخش آمایش سرزمین، فقدان قواعد و مقررات مناسب و تفکر نظامند و نهادینه برای مدیریت سرزمین و روشن نبودن جایگاه طرح آمایش استان در نظام برنامه ریزی استان تهران جزو متغیرهای کلیدی و تأثیرگذار بر عدم تحقق پذیری طرحهای آمایش سرزمین در استان تهران به شمار میروند.
مروری بر مدل های آمایش سرزمین با تأکید بر کارآیی مدل ژئومورفولوژیکی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۰
105 - 120
حوزههای تخصصی:
هرگونه برنامه ی آمایشی در سطح زمین انجام گرفته و تغییر و تحولات لندفرم های سطحی و حتی زیر زمینی را در پی خواهد داشت .>در این راستا ضرورت دارد با توجه به اهمیت لندفرمهای زمینی جایگاه آنها در مدلهای آمایش سرزمین مورد توجه قرار گیرد. بنابراین با توجه به اینکه دانش ژئومورفولوژی به مطالعه ی اشکال و فرآیندهای سطح زمین میپردازد لازم است برای ارزیابی توان محیطی، ویژگیها و فرآیندهای موثر بر لندفرم ها مورد توجه قرارگیرد .در این پژوهش روشهای ارزیابی توان محیطی در آمایش سرزمین ایران از دیدگاه ژئومورفولوژی مورد تحلیل قرارگرفته است. بررسی روشها با توجه به معیارهای مورد استفاده در هر روش نشان داد که در روش تحلیل سیستم ارضی، معیارهای آب و هوا، گسل، آب زیرزمینی و مخاطرات محیطی در نظر گرفته نشده و همچنین در روش طرح جامع منابع طبیعی نیز توجهی به مخاطرات محیطی نشده و تنها دو کاربری حفاظت و مرتعداری تعیین شدهاند. در روش سیستمی نیز با توجه به اینکه کارشناسان تخصص های متفاوتی دارند، تمامی اجزاء یک سیستم را مورد توجه قرار نمیدهد .مدل های توسعه شهری، روستایی و صنعتی مکهارگ و مخدوم، دید کلگرا به طبیعت دارند .بنابراین مدل ارزیابی توان محیطی جدیدی براساس تلفیق روش های موجود و با توجه به دیدگاه ژئومورفولوژی ارائه گردید تا ارزیابی توان محیطی براساس واحدهای پایه لندفرم انجام شود و نتایح حاصل از آن با واقعیت زمین انطباق بیشتری داشته باشد. این مدل شامل ارزیابی توان اکولوژیک و ارزیابی توان مخاطرات محیطی است. در ارزیابی توان اکولوژیک، زیرمعیارهای جهت باد غالب، انحنای دامنه، آبهای سطحی و زیرزمینی اضافه گردید. همچنین، در معیار شکل زمین، تقسیم بندی متفاوتی از لندفرم ها به منظور توسعه شهری ارائه گردید و ارزیابی توان مخاطرات محیطی نیز شامل ارزیابی پتانسیل سیلاب، زمین لغزش و زلزله خیزی است.
تحلیل ژئوپولیتیکی چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان و ارائه مدل راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هفدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۲
91 - 103
حوزههای تخصصی:
در ساختار اقتصاد سیاسی جهان برخی کشورها توسعه یافته و برخی در حال توسعه می باشند. برخی از کشورها نیز به دلیل شکنندگی ژئوپولیتیکی و تهدیدات و بحران های داخلی و محیط خارجی نه تنها توسعه نیافته اند بلکه در مسیر توسعه نیز در حال حرکت نیستند. افغانستان نیز در حال حاضر جزء کشورهای بحرانی و توسعه نیافته جهان محسوب می گردد که هیچ چشم انداز مشخصی برای حرکت در جهت توسعه ندارد؛ نه در سطح نظریه پایه توسعه، نه راهبردهای مشخص و منسجم توسعه و نه هیچگونه سند عملیاتی با ضمانت اجرا. این مشکلات افغانستان ریشه در مسائل جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی داخلی و خارجیدارد. بنابراین برنامه ریزی جهت توسعه سرزمینی این کشور نیز در گرو حل و چاره اندیشی مسائل مذکور است. برنامه-ریزی راهبردی با چهارچوب و ملاحظات سیاسی و امنیتی می تواند سبب کاهش تهدیدات امنیتی و چالش های سیاسی و در نتیجه توسعه سرزمینی گردد. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا عوامل داخلی و خارجی اثرگذار بر آمایش سرزمینی در کشور افغانستان از منظر ژئوپولیتیکی مورد تحلیل قرار گیرد. در این راستا دو سوال قابل طرح است که: 1) قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدهای ژیوپولیتیکی کشور افغانستان در راستای آمایش سرزمینی این کشور کدامند؟ 2) براساس عوامل ژیوپولیتیک داخلی و خارجی چگونه می توان چشم انداز آمایش سرزمین در کشور افغانستان را ترسیم نمود؟ این مقاله به شیوهای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است و داده های مورد نیاز نیز به شیوه کتابخانه ای، اسنادی و بهره گیری از پایگاهها و سایتهای معتبر اینترنتی گردآوری شده است.
نقش وتأثیرات قانون آمایش سرزمین در جغرافیای انتخابات جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال نوزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۸
68 - 82
حوزههای تخصصی:
طرح مقدماتی آمایش سرزمین در ایران اسلامی در دهه ۶۰ مورد توجه قرار گرفته و در برنامه پنج ساله کشور به عنوان مهمترین قانون به تصویب رسیده است. این قانون از برنامه چهارم، شروع و در برنامه پنجم تکمیل و در برنامه ششم ادامه یافته است اما متاسفانه در جغرافیای انتخابات استانها به سبب بخشی نگری کاندیداها، این قانون هنوز در سند توسعه استان ها عملیاتی نگردیده است و جغرافیای انتخابات گاه و بی گاه سبب آسیب پذیری قوانین می شود. این پژوهش، از نوع بنیادین و نظری است و روش جمع آوری داده ها در این پژوهش اسنادی و کتابخانه ای و شیوه تحلیل اطلاعات نیز توصیفی – تحلیلی مبتنی بر روش شناسی کیفی می باشد. نتایج تحقیق نشان داده است که آمایش سرزمینی به عنوان چارچوب بلندمدت در برنامه ریزی ها باید مبتنی بر اصول مختلف از جمله ملاحظات دفاعی و امنیتی؛ حفاظت محیط زیست و احیاء منابع طبیعی؛ حفظ هویت اسلامی، ایرانی و حراست از میراث فرهنگی؛ کارایی و بازدهی اقتصادی؛ وحدت و یکپارچگی سرزمینی؛ گسترش عدالت اجتماعی و تعادل های منطقه ای؛ تسهیل و تنظیم روابط درونی و بیرونی اقتصاد کشور؛ باشد. همچنین، اثرات قانونگذاری در جغرافیای انتخابات اگر آمایشی باشد اقتصاد مقاومتی رخ داده و رشد 8% در کشور را تضمین می نماید اما تا به حال این نگرش علمی که همراه با یک تفکر فلسفی می باشد به وجود نیامده است و هزینه های کشور در برخی از پروژه ها به هدر رفته است.
تبیین نقش رهیافت های توزیع فضایی نیروهای وظیفه عمومی بر ارتقای انسجام ملی مبتنی بر رویکرد آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۹
59 - 72
حوزههای تخصصی:
با توجه به موقعیت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی ایران و تنوع قومی و مذهبی در کشور، ضرورت ارتقای انسجام ملی مسجل می شود. هدف آمایش سرزمین نیز توزیع بهینه نیروی انسانی و فعالیت-ها در فضای جغرافیایی سرزمین به منظور دستیابی به توسعه پایدار می باشد. از این رو، در پژوهش حاضر آمایش دفاعی نیروهای وظیفه عمومی در سطح کشور با توجه به دو رویکرد توزیع در پهنه سرزمین یا کمترین فاصله جغرافیایی و تأثیر این دو رویکرد بر ارتقای انسجام ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر آمیخته اکتشافی است. در گام اول، با انجام مصاحبه با خبرگان، کارکردهای سیاسی-امنیتی و اجتماعی-فرهنگی دوره نظام وظیفه و تأثیر آنها بر انسجام ملی شناسایی شدند، و در گام دوم، با استفاده از روش تحقیق کمی، تأثیر دو رویکرد توزیع سربازان (توزیع در پهنه سرزمین و کمترین فاصله جغرافیایی) بر انسجام ملی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج تحقیق، اگر چه رویکرد کمترین فاصله جغرافیایی از جنبه اقتصادی و اجتماعی منافع کوتاه مدتی به همراه دارد، اما از جنبه سیاسی تأثیر منفی بر انسجام ملی می گذارد و نسبت به رویکرد پراکندگی در پهنه سرزمین نمی تواند منافع بلندمدت ملی را در راستای ارتقای انسجام ملی تأمین نماید.
مقایسه و اعتبار سنجی دو رویکرد بهینه سازی کاربری ها در آمایش سرزمین شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
47 - 60
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسئله ها در آمایش سرزمین، رفع تعارض میان کاربری های متضاد و یا رقیب در یک مکان است. این امر باید با توجه به میزان مطلوبیت و در نظر گرفتن پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی آنها انجام شود. بدین منظور رویکردهای مختلفی شکل گرفته است که هر کدام برای رفع این تعارضات به شکلی این کار را انجام می دهند. هدف این تحقیق مقایسه دو رویکرد بهینه سازی تخصیص کاربری چندهدفه زمین (MOLA) و انتخاب چندبُعدی (MDCHOICE) است. نخست نقشه های حاصل از دو رویکرد برای محدوده شهرستان گرگان تهیه شدند و سپس این نتایج با روش های آماری و بوم شناختی و سنجه های سیمای سرزمین مقایسه شدند. نتایج مقایسه مبتنی بر پارامترهای آماری و بوم شناختی حاکی از برتری رویکرد تخصیص کاربری چندهدفه زمین بود. به منظور اعتبارسنجی بنابر نتیجه مرحله قبل، نقشه حاصل از رویکرد MOLA به عنوان نقشه مرجع و رویکرد دیگر به عنوان نقشه مورد مقایسه، استفاده گردید. سپس، میزان شباهت و میزان توافق نقشه ها به کمک الگوریتم های مختلف موجود در نرم افزارهای ایدریسی و MCK، بررسی گردید. نتایج حاصل از بکارگیری هر یک از الگوریتم ها، شاخص های مفیدی مثل مقایسه طبقه به طبقه و سلول به سلول و انواع دیگری از ضرایب کاپا مانند کاپای هیستو، کاپای مکانی و کاپای فازی را ارائه کردند که به-نوع خود باب مباحث تکمیلی در روش های مقایسه را باز می کند. درنهایت، به عنوان یک نتیجه گیری فرعی پیشنهاد می شود برای مقایسه نقشه هایی که به روش های مختلف مدلسازی شده اند و یا در اعتبارسنجی ها، بجای ضریب کاپای معمول یا استاندارد، از انواع مختلف کاپا که میزان توافق در مکان و تعداد را نشان می دهند، استفاده شود.
ضعف در ساختار و پراکندگی استقرار کارخانجات صنعت فولاد
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۹ اسقند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۵)
39 - 56
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت صنعت فولاد در روند توسعه یافتگی کشورها و همچنین قدرت اشتغال زایی این صنعت در کشور، توسعه آن یکی از مهم ترین برنامه های مهم اسناد بالادستی در روند روبه رشد کشور است. ازاین رو اهمیت چگونگی ساختار و نحوه احداث و پراکندگی جغرافیایی واحدهای مرتبط با حوزه فولاد دارای اهمیتی دوچندان است. این در حالی است که با دقت در نحوه استقرار واحدهای فولادی موجود، مشاهده می شود که احداث آن ها از نظر جغرافیایی از قانون مشخصی پیروی نکرده است و اغلب بر پایه دید منطقه ای ایجاد شده اند؛ تا جایی که پراکندگی واحدهای فولادسازی و دوری و نزدیکی آن ها به محل تأمین مواد اولیه، چالشی اساسی در این صنعت به شمار می آید. همچنین، یکی دیگر از عوامل بسیار پراهمیت در احداث و توسعه واحدهای فولادی در کشور، انطباق این واحدها با مقررات محیط زیستی و صیانت از آن است که متأسفانه رعایت آن در واحدهای موجود کمتر به چشم می خورد. به عبارت دیگر، واحدهای فولادسازی موجود بر اساس نقشه آمایش سرزمینی در کشور ایجاد نشده اند. ازاین رو برای تحقق رفع هرچه بهتر مشکلات ناشی از ضعف ساختار و پراکندگی در استقرار کارخانجات صنعت فولاد، برخی راهکارها از جمله ممانعت از رویکرد منطقه ای در احداث واحدهای فولادی، اولویت محدودیت های زیست محیطی و منابع طبیعی، توسعه تجارت خارجی در بخش صنعت فولاد، تکمیل زنجیره تولید محصولات فولادی، تهیه نقشه آمایش زنجیره تولید فولاد در کشور، حمایت از خلق ارزش افزوده در تولید محصولات فولادی به جای خام فروشی و... پیشنهاد می شود.
تحلیل سیستمی کارایی سیاست های آمایش سرزمین برای کاهش آسیب پذیری؛ دشت میناب نسبت به کم آبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
۱۵۸-۱۴۰
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل سیستمی کارایی سیاست های آمایش سرزمین برای کاهش آسیب پذیری دشت میناب نسبت به کم آبی می باشد. روش انجام این تحقیق نظری- تحلیلی و مبتنی بر دانش تحلیل سیستمی و پویایی سیستم ها می باشد و با بررسی سازمان فضایی شهرستان و دشت میناب بوده و اطلاعات مورد نیاز از مراکز اداری و سازمان های مربوط جمع آوری شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که تاثیرگذارترین سیاست ها در خصوص کاهش آسیب پذیری دشت میناب و احیا مجدد دشت، سیاست های مربوط به مدیریت تقاضای آب می باشد و این موضوع مربوط به دو منطقه (مدیریت تقاضای آب در شهرستان میناب و شهرستان های بندرعباس، سیریک و جاسک) می باشد. با کاهش میزان مصرف آب کشاورزی از طریق اصلاح الگوی مصرف و توسعه فعالیت های تجاری و آبزی پروری به میزان 4000 هکتار اراضی جدید در منطقه و کاهش وابستگی به آب دشت میناب و تامین نیاز آب شرب میناب و روستاها از طریق سد استقلال، میزان برداشت آب از دشت به کمترین میزان ممکن کاهش می یابد. همچنین با تامین آب مورد نیاز بندرعباس، روستاها و مناطق ساحلی میناب، سیریک و جاسک از طریق آبشیرین کن و اصلاح الگوی مصرف آب در بندرعباس میزان وابستگی و انتقال آب از دشت میناب کاهش داده و به صفر برسانیم. تلفیق این اقدامات همراه با اصلاح نقش شهر میناب به عنوان مرکز منطقه و ایجاد منطقه ویژه اقتصادی یا آزاد تجاری جهت ارائه انواع خدمات تجاری- بازرگانی و بندری، بهداشتی و درمانی، گردشگری و آموزش عالی به مناطق پیرامون و شهرستان های منطقه باعث گسیل نیروی کار به این فعالیت ها شده و درآمد و اشتغال منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد و از اتکا بیش از اندازه اقتصاد منطقه به کشاورزی کاسته و میزان مصرف آب کشاورزی را کاهش داده و تعدیل نماید.
متنوع سازی فعالیت های اقتصاد روستایی با رویکرد آمایش اقتصادی سرزمین مورد: دهستان های شهرستان میرجاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای مهم جهت جلوگیری از ناپایداری روستاها در ابعاد مختلف و حرکت بسوی توسعه پایدار روستایی ظرفیت سنجی و متنوع سازی فعالیت های اقتصادی می باشد.یکی از دلایل عقب افتادگی روستاهای کشور ما عدم ظرفیت سنجی فعالیت های اقتصادی در روستاها و عدم طرح و برنامه مشخص و سرمایه گذاری لازم برای توسعه اقتصادی روستاهاست. متنوع سازی فعالیت های اقتصاد روستایی می تواند محرک بسیار قوی در فرایند رشد و توسعه عمل کند و ظرفیت های ناشناخته و غیر فعال را به فعالیت وادارد. برای این منظور یکی از شهرستان های استان سیستان و بلوچستان در مرز با پاکستان مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی ظرفیت ها اقتصادی و متنوع سازی این فعالیت های در دهستان های شهرستان میرجاوه می پردازد. این پژوهش بر اساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش جمعیت روستایی میرجاوه و نمونه آماری در این پژوهش کارشناسان و متخصصان توسعه اقتصادی شهرستان فوق می باشند که ارتباط تنگاتنگی با اقتصاد روستایی دارند. روش تحلیل داده ها به صورت کیفی و کمی توامان می باشد به این صورت که داده های مربوط از سازمان مختلف جمع آوری شد و با استفاده از مدل هفت سرمایه تجزیه و تحلیل شدند و با استفاده از نمودار راداری نمایش داده شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عمده مشاغل روستاهای دهستان ها باتوجه به موقعیت جغرافیایی، پتانسیل منابع آبی، ظرفیت مراتع، میزان سرمایه روستائیان، میزان مشارکت اجتماعی روستائیان برای توسعه روستا، ظرفیت های گردشگری، ظرفیت های محیط طبیعی و پتانسیل های حمل ونقل و ارتباطات متفاوت بوده است. سطح توسعه دهستان های شهرستان میرجاوه نشان می دهد بیشترین ظرفیت به ترتیب در روستاهای دهستان های لادیز، تمین، انده، جون آباد و حومه و کمترین ظرفیت به ترتیب در روستاهای دهستان تهلاب و سپس ریگ ملک وجود دارد.
واکاوی و تحلیل نارسایی های اثرگذار در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
287 - 306
حوزههای تخصصی:
گسست و ناپایداری معماری الگوی آمایش سرزمین، معلول نارسایی و کاستی های نظری و عملیاتی است که پایه و اساس این نوع رویکرد یکپارچه و هماهنگ کننده را همواره با شدت و ضعف، دچار تزلزل می کند. با توجه به کاربردی بودن اهداف نوشتار حاضر، واکاوی نارسایی های اثرگذار، خوشه بندی و تحلیل اثرات هرکدام از عوامل در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین مورد نظر پژوهش حاضر است. با این توصیف، سؤال راهبردی این است که نارسایی های (عوامل) مؤثر در معماری الگوی برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین کدامند؟ برای پاسخ به سؤال، از روش شناسی تحلیلی مبتنی بر ابزار دلفی و مدل سازی تفسیری-ساختاری استفاده شده است. ابزار و روش گردآوری اطلاعات، مبتنی بر شیوه کتابخانه ای (واکاوی پیشینه پژوهش) و پرسشنامه محقق ساخته (تحلیل اثرات متقاطع عوامل) است. بدین منظور براساس نظرات خبرگان موضوعی (15 نفر خبره آمایش سرزمین) امتیازبندی و با بهره گیری از نرم افزار میک مک تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که از بین مؤلفه های «معماری الگو»، «اجرای معماری» و «پایش و ارزیابی»، برنامه ریزی و سیاست گذاری آمایش سرزمین، «معماری الگو» به عنوان زیربنای فکری و فلسفی و با 1/74 درصد، بیشترین نارسایی را به خود اختصاص داده است. افزون براین، در بین مؤلفه های معماری الگو، بُعد «اصول» دارای بیشترین نارسایی است. خوشه بندی، تحلیل و پراکنش پیشران ها بیانگر این واقعیت است که بیشترین پیشران های کلیدی مربوط به مؤلفه های «اصول» و «چارچوب» از بُعد معماری الگو به ترتیب با 37 درصد و 36 درصد و در رده های بعدی «مدیریت الگو» از بُعد «اجرای معماری» با 27 درصد دارای بیشترین پپیشران های کلیدی است.
تعیین اراضی مستعد کشت دیم محصول گندم با ارائه مدل تصمیم گیری VIKOR بر بستر GIS، مطالعه موردی: استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای پیدایش کره زمین تا کنون، انسان بیش از سایر موجودات در محیط زیست خود تأثیر گذاشته و آن را، مطابق با میل خود، تغییر داده است. با افزایش جمعیت، محدودیت های آب و خاک و تغییرات اقلیمی تأمین مواد غذایی را با مشکلات و مسائل جدی مواجه کرده است. در میان محصولات غذایی کشاورزی، گندم یکی از محصولات استراتژیک پرمصرف در ایران و بسیاری از کشورهای جهان است که در شرایط اقلیمی گرم وخشک، با بازدهی مناسب، کشت می شود. در ایران، حدود 10% تقاضای بخش کشاورزی کشور از استان فارس تأمین می شود. با توجه به اینکه استان فارس رتبه دوم تولید گندم را در بین استان های کشور دارد؛ این پژوهش قصد دارد تناسب اراضی این استان را، برای کشت گندم به روش دیم، ارزیابی کند. در گام نخست، داده های اقلیمی و خاک شناسی و توپوگرافی در محدوده جغرافیایی این استان بررسی و تحلیل می شود. سپس لایه های اطلاعاتی وارد نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) می شود و نقشه اراضی مستعد کشت گندم، با استفاده از روش تحلیلی تصمیم گیری چندمعیاره ویکور (VIKOR) تعیین می شود. نتایج این پژوهش نشان داده است حدود 32% از مساحت استان فارس در رتبه اول و دوم تناسب اراضی برای کشت گندم قرار دارد. همچنین، مشخص شد که بیشتر مناطق مناسب در غرب و شمال غرب استان فارس پراکنده شده اند.
بررسی بزه علیه جنگل ها و مراتع در راستای آمایش سرزمین و حفظ جنگل ها برای زندگی؛ متأثر از سیاست گذاری در حیطه منابع طبیعی در پرتو جرم شناسی سبز (نمونه موردی: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استحاله های زیست محیطی در منابع طبیعی یک روند یکنواخت و عادی در طبیعت است،لیکن با گسترش فرآیندهای مخرب انسانی و استفاده بی رویه از مواهب جنگل ها و مراتع در دهه های اخیر در سطح استان و مجاورت و گذار جریانهای طبیعی از این عوامل آسیب زا،موجبات بر هم خوردن تعادل محیط و دگرگونی های اقلیمی و زیان های جبران ناپذیری را بر منابع سبز فراهم نموده که منتج به بروز مخاطرات طبیعی همچون فرسایش خاک،کم شدن پوشش گیاهی، بلایای طبیعی و در نهایت پدیده بیابان زایی می گردد. لیکن حراست از این منابع بیش از گذشته در کانون توجه سیاست گذاران و تصمیم گیران کشور در راستای نیل به توسعه پایدار قرار گرفته است اما تصمیمات سلیقه ای و منفعت طلبانه با نگرش های متفاوت از جانب سیاست گذاران، راه را برای بزهکاران هموار نموده است. رویکرد جرم شناسی سبز تحت تاثیر گفتمان جرم شناسان رادیکال، به تحلیل وضعیتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور که منجر به جرایم علیه جنگل ها و مراتع می گردد،می پردازد.حال مسئله مهم چرایی وقوع جرایم و شناسایی بزهکاران آن در پرتو این رویکرد است که غالباً بازیگران آن را اشخاص حقوقی دولتی و غیردولتی و بزه دیدگان آن را عموم جامعه می داند که می بایست با اعمال سیاست گذاری ها و تصویب قوانینی صحیح توسط قوای مقننه و اجرایی و حتی قضایی کشور با حساسیت بیشتر به یکپارچه سازی قوانین و پیشگیری از جرایم زییست محیطی و رفع تشتت قوانین و آرا و حراست از منابع سبز استان قدم بردارد.
تحلیل فضایی خطر زلزله در مناطق خشک ایران با رویکرد استقرار پایدار جمعیت (مطالعه موردی استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
131 - 148
حوزههای تخصصی:
با توجه به واقع شدن کشور ما بر روی کمربند زلزله خیز آلپ-هیمالیا و وجود گسل های فراوان، وقوع زلزله در این فلات امری طبیعی است و باید این حقیقت را مدنظر داشت که 66 درصد از مساحت کشور ما در مناطق زلزله خیز واقع شده و 90 درصد از جمعیت کشور ما در این مناطق زندگی می کنند برای کاهش خسارات زلزله مکان های با خطر لرزه ای بالا شناسایی شوند. در این مطالعه خطر زمین لرزه در استان خراسان جنوبی بر اساس روش برآورد و پهنه بندی شده است. به منظور اجرای این روش ابتدا 7 چشمه (محدوده) بالقوه لرزه زا در منطقه بر اساس فراوانی زلزله ها و نوع گسل ها شناسایی و در نرم افزار Arc GIS تعیین حدود و به صورت یک لایه تعریف گردیده اند. داده های زلزله به صورت یکنواخت، از زمین لرزه هایی که شامل 5 زمین لرزه تاریخی و 486 زمین لرزه دستگاهی از سال 1900 – 2015 می باشد، استفاده شده است. داده های زلزله منطقه وارد نرم افزار ZMAP شده و پیش لرزها پس لرزه ها زلزله های با بزرگای Mw < 3.5 از کاتالوگ مدنظر حذف گردید سپس توسط رابطه گوتنبرگ – ریشتر مقادیر a و b محاسبه و در ادامه با استفاده از نرم افزار KIJKO 2001، مقادیر β و λ و بیشینه بزرگی مورد انتظار (Mmax) محاسبه شد و در گام آخر شتاب حاصل از فعالیت چشمه ها با استفاده از نرم افزار EZ-FRISK 7.52 و برای دوره بازگشت های 50، 100، 475، 1000 و 2475 سال تخمین زده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، بخش شرقی و غربی استان خراسان جنوبی نسبت به نقاط دیگر لرزه خیزتر می باشند. نقشه های ریز پهنه بندی و گسل های منطقه به صورت لایه های مختلف در محیط GIS تعریف گردیده اند
تحلیل آمایشی توسعه منطقه آزاد ماکو: یک رویکرد مبتنی بر پویایی سیستم ها به سوی توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۹
187 - 205
حوزههای تخصصی:
منطقه آزاد ماکو به لحاظ قرار گرفتن در مرز ایران با ترکیه و جمهوری آذربایجان دارای یک موقعیت استراتژیک بالقوه در کشور بوده و توسعه ی پایدار آن از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از اهمیت بالایی برخوردار است. با این حال سیاست های توسعه منطقه هنوز بر رشد بدون توجه به محدودیت منابع به خصوص منابع آب متمرکز بوده و نیازمند مطالعه بیشتر در راستای پارادایم توسعه ی پایدار و توجه به محدودیت منابع خصوصا منابع آب این منطقه است. توسعه ی پایدار در یک منطقه با در نظر گرفتن توان اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی متعلق به آن منطقه می تواند تحقق یابد. از این رو، هدف تحقیق حاضر نیز تحلیل آمایشی توسعه منطقه آزاد ماکو با توجه به سه زیرسیستم اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی با تاکید بر منابع آب بوده و برای تحلیل تعاملات بین متغیرها از رویکرد سیستمی بهره می گیرد. ابتدا با استفاده از مطالعه داده ها و اطلاعات مشاهده ای منطقه و مصاحبه با کارشناسان منطقه اطلاعات و داده های آماری لازم به دست آمده است. سپس با استفاده از دانش پویایی سیستم سه بخش اقتصادی و اجتماعی و منابع آب منطقه در قالب حلقه های علّت و معلولی (تعادلی و تقویتی) به صورت مجزا با نرم افزار ونسیم ترسیم و عملکرد آن ها با نمودارهای مرجع تائید شد. سپس این زیرسیستم ها به صورت جامع و در ارتباط باهم در قالب یک مکانیزم سیستمی حاکم بر شاخص های توسعه منطقه آزاد ماکو ترسیم شدند. درنهایت بامطالعه ی سیستمی زیرسیستم های مربوط به منطقه سه سیاست از درون مکانیزم سیستمی در جهت توسعه منطقه با توجه به پتانسیل های موجود در منطقه استخراج گردید. نتایج مطالعه مکانیزم های سیستمی حاکم بر توسعه منطقه آزاد ماکو حاکی از آن است که سه سیاست مبتنی بر تقویت آبزی پروری، سرمایه گذاری برای تقویت گردشگری و کشت گیاهان دارویی با تقویت مکانیزم های سیستمی تعادلی، قابلیت تقویت پایداری منطقه آزاد ماکو را دارند.
بررسی علل و عوامل موانع تحقق طرح های آمایش در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۹
285 - 305
حوزههای تخصصی:
ﻣﻨﻈﻮر از آﻣﺎﯾﺶ ﺳﺮزﻣﯿﻦ، رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻣﻄﻠﻮبﺗﺮﯾﻦ ﺗﻮزﯾﻊ ﻣﻤﮑﻦ ﺟﻤﻌﯿﺖ، ﺗﻮﺳﻂ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺗﻮزﯾﻊ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﭘﻬﻨﻪ ﺳﺮزﻣﯿﻦ اﺳﺖ. امری که در برنامه های توسعه اﯾﺮان ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﻃﻮر ﺟﺪی ﺑﻪ آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﻧﺸﺪه و ﯾﺎ ﻻاﻗﻞ ﻧﻤﻮدﻫﺎی ﺧﻮد را ﻧﺸﺎن ﻧﺪاده اﺳﺖ و در اﯾﻦ ﻣﺠﺎل ﺑﻪ آﻣﺎﯾﺶ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﯾﮏ ﺿﺮورت ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. هدف تحقیق حاضر، بررسی علل و عوامل موانع تحقق طرح های آمایش در استان آذربایجان شرقی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و جهت گردآوری داده ها و اطلاعات از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 197 نفر از نخبگان علمی (اساتید دانشگاهی و دانشجویان دکتری، کارشناسی ارشد رشته های برنامه ریزی شهری، روستایی، برنامه ریزی منطقه ای و شهرسازی)، کارشناسان و متخصصان مدیریت شهری در استان آذربایجان شرقی است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های کمی مانند؛ معادلات ساختاری در نرم افزار PLS، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد، عامل اداری و مدیریتی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی و سازمان فضایی دارای مقادیر «متوسط» و عامل «برنامه های توسعه»، دارای مقادیر «قوی» برای تعیین قدرت پیش بینی مدل در مورد متغیرهای پنهان درون زا در زمینه های طرح های آمایش سرزمین در استان آذربایجان شرقی هستند. بنابراین، با توجه به بالا بودن مقادیر تمام مقادیر گفته می شود که شاخص «برنامه های توسعه» دارای بیشترین تأثیر در عدم تحقق طرح آمایش سرزمین در سطح استان آذربایجان شرقی دارد. همچنین، با توجه به آزمون تحلیل مسیر، بیشترین اثر کلی در زمینه اجرای طرح آمایش سرزمین مربوط به شرایط اجتماعی- فرهنگی با میزان اثر کلی (305/0) و شاخص نهادی با میزان اثر کلی 206/0 می باشد. همچنین، کمترین اثر کلی مربوط به شاخص مدیریتی و قانونی با میزان 054/0 می باشد.
آسیب شناسی نظام برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد در رویکرد آمایش سرزمین (مطالعه موردی: استان آذربایجان شرقی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال بازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
58 - 73
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزی و سیاست گذاری در بخش مسکن در رویکرد فضایی و منطقه ای به ویژه مسکن قابل استطاعت برای گروه های کم درآمد از اصلی ترین و مهمترین مباحث مطالعات اقتصادی، جمعیتی و اجتماعی به شمار می آید. در این راستا، تأکید بر رویکردهای جامع و سیستمی در برنامه ریزی و سیاست گذاری فضایی مسکن در راستای تأمین مسکن قابل استطاعت ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. با توجه به اهمیت برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد بر مبنای رویکردهای جامع و دیدگاه فضایی، هدف از تحقیق حاضر آسیب شناسی نظام برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد با تأکید بر رویکرد آمایش سرزمین در استان آذربایجان شرقی به منظور شناسایی وضعیت موجود و ارائه ی راهکارهای اجرایی برای دست یابی به وضعیت مطلوب می باشد. در این راستا، روش تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی می باشد که به منظور تحلیل داده ها از روش کیفی تحلیل عاملی کیو Q استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل مدیران شهری و کارشناسان آشنا به مسائل برنامه ریزی مسکن می باشد که حجم نمونه با استفاده از روش دلفی هدفمند و با توجه به کیفی بودن تحقیق و بهره مندی از روش مصاحبه ی عمیق 14 نفر تعیین شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین نارسایی های برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد استان آذربایجان شرقی با تأکید بر رویکرد آمایش سرزمین در سه عامل سیاست های اقتصادی بازار مسکن، سیاست های عمران، شهرسازی و ساخت مسکن و همچنین سیاست های کلان (ساختاری) قابل بیان بوده که در مجموع 841/77 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. همچنین سیاست های برنامه ریزی مسکن در مراحل فرایند آمایش سرزمین «سازماندهی مطالعات»، «بررسی وضع موجود و قابلیت سنجی» و «آینده نگری» نیز دارای کاستی های اساسی می باشد.
عوامل موثر در عدم پیروی توسعه پایدار روستاهای شهرستان زابل از اصول آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹)
101 - 116
حوزههای تخصصی:
آمایش سرزمین از طریق تنظیم رابطه انسان با محیط، توسعه در خور و پایداری را ایجاد نموده و با ایجاد هماهنگی بین انسان و محیط به شناخت توان های اکولوژیکی و ارزیابی آن نیز می پردازد. هدف نهایی تمام برنامه ریزی ها در قالب آمایش سرزمین نیل به توسعه پایدار، تعادل و توازن منطقه ای، توزیع مناسب فعالیت ها و استفاده حداکثر از قابلیت های محیطی در فرایند توسعه مناطق است. در این راستا هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در عدم پیروی توسعه روستاهای شهرستان زابل از اصول آمایش سرزمین بوده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، در زمره پژوهش های بنیادی و دارای ماهیتی توصیفی، همچنین از نظر روش، در گروه پژوهش های کیفی قرار می گیرد. ابزار گردآوری اطلاعات (کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) اشت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل خبرگان (بخشداران، دهیاران و مدیران روستاهای شهرستان زابل) بوده که در چارچوب اشباع نظری نهایی با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 15 نفر به عنوان حجم نمونه، انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش داده بنیاد استفاده شده است. از نتایج مصاحبه با افراد متخصص و کارشناس جهت شناخت مجموعه عوامل موثر در عدم پیروی توسعه پایدار روستاهای شهرستان زابل از اصول آمایش سرزمین با استفاده از روش تئوری زمینه ای، 37 مفهوم و 13 واحد معنایی و 6 مقوله (فقدان طرح یکپارچه و نظام مند، مدل های نامنسجم آمایش سرزمین، برنامه ها و اهداف تدوین شده به صورت کیفی، عدم مدیریت یکپارچه و منسجم، ساختار تک ساخت سیاسی، عدم مشارکت مردم)، استخراج شد.
تحلیل آمایشی رویکردهای برنامه ریزی و طراحی شهر جدید تیس در راستای توسعه منطقه ای سواحل مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که ایجاد و توسعه شهرهای جدید به عنوان یکی از سیاست های مطرح در آمایش سرزمین در دهه های اخیر مطرح بوده است، برنامه ریزی و طراحی شهر جدید در راستایی توسعه منطقه ای سواحل مکران ضروری می باشد. لذا در این راستا هدف پژوهش حاضر، تحلیل آمایشی رویکردهای برنامه ریزی و طراحی شهر جدید تیس در راستایی توسعه منطقه ای سواحل مکران، می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت کاربردی، و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. مطالعات نظری با استفاده روش اسنادی، و داده ها و اطلاعات پژوهش با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شد. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان، مدیران، اساتید دانشگاه و افراد صاحب نظر می باشد. که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 183 کارشناس به عنوان حجم نمونه تعیین شد. برای تحلیل متغیرها و رویکردهای مورد نظر تحقیق ، ابتدا با استفاده از روش مصاحبه و بحث های تعاملی با کارشناسان و متخصصان به عنوان نمونه آماری تحقیق، هر یک از رویکردهای برنامه ریزی شهرهای جدید مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های توصیفی، آزمون همبستگی اسپیرمن و مدل تحلیل سلسه مراتبی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که خروج منطقه از محرومیت و آسیب پذیری، ایجاد قطب علمی و آموزشی در منطقه، و طراحی شهری نوین و هوشمند برای ایجاد شهر پایدار مهم ترین رویکردهای تبیین کننده برنامه ریزی و طراحی شهر جدید تیس بوده اند. همچنین بین رویکردهای برنامه ریزی و طراحی شهر جدید تیس و توسعه منطقه ای سواحل مکران ارتباط معنادار و مثبتی وجود داشته و در این بین متغیر سرمایه گذاری در سواحل مکران بالاترین ارتباط را با توسعه منطقه ای در منطقه مورد مطالعه را داشته است.
بررسی مقایسه ای ساماندهی آموزش عالی کشور مبتنی بر رویکرد آمایش سرزمین موردمطالعه: برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
۶۱-۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای سیاست های اثرگذار از منظر آمایش آموزش عالی در مستندات برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب اسلامی، انجام شده است؛ به این منظور مستندات برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب طی سال های 1327 تا 1396( یازده برنامه توسعه)، موردبررسی مقایسه ای قرار گرفت و محتوای آن ها از منظر جایگاه و دستاوردشان در جریان ساماندهی آموزش عالی کشور مبتنی بر رویکرد آمایش سرزمین، بررسی شد؛ روش این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی و از نوع مقایسه ای است. مسئله اصلی پژوهش این گونه مطرح شد که شباهت ها و تفاوت های "آمایش آموزش عالی" در برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب چه بوده است؟ طبق یافته های این پژوهش، ساماندهی آموزش عالی با «تأکید بر آمایش سرزمین» در برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب در هفت مقوله مطالعات و برنامه ریزی آمایش سرزمین، گسترش آموزش عالی، تراز نیروی انسانی، مدیریت آموزش عالی، ارزیابی کیفیت آموزش عالی، همکاری های ملی و بین المللی و تولیدات علم و فناوری هم راستا با یکدیگر و همچنین در پنج مقوله از آن ها مطالعات و برنامه ریزی آمایش سرزمین، گسترش آموزش عالی، تراز نیروی انسانی، همکاری های ملی و بین المللی و تولیدات علم و فناوری، دارای تفاوت بوده اند.
نقش راهبردهای آمایشی حفاظت از باغات و فضاهای سبز جهت رسیدن به الگوی توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: دره اسکو
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
63 - 101
حوزههای تخصصی:
رشد کالبدی فضایی منطقه اسکو در چند دهه اخیر موجب مسائلی همچون تغییر کاربری زمین، گسترش نامتناسب شهر و مخاطرات زیست محیطی شده است. فشارهای سنگین سریع شهرنشینی بر سرزمین و منابع اطراف موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعه فیزیکی منطقه دره اسکو با عنایت به مقوله توسعه فضایی پایدار شهری از بُعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دهه های آتی می باشد. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه لندست 5 و 8 تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی ءگرا، تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1395-1363 با تأکید بر گسترش پراکنده منطقه شهری اسکو و خسروشهر و روستاهای پیرامونی که در دره زیست محیطی اسکو واقع شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت منطقه شهری اسکو، خسروشهر و شش روستای پیرامونی از 88/290 هکتار در سال 1363 به 55/1088 هکتار در سال 1395 رسیده است. 62/514 هکتار از توسعه ذکر شده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته که لزوم مدیریت توسعه آتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار را می طلبد. بدین منظور عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی منطقه شهری دره اسکو بر اساس پیشینه تحقیق در قالب 15 شاخص شناسایی و با استفاده از روش رگرسیون لجستیک - به دلیل توانایی آن در تعیین اهمیت متغیرها - نقشه احتمال توسعه شهری تهیه گردید که استفاده همزمان از متغیرهایی انسانی و طبیعی به همراه اعمال متغیرهای مثل نقشه بافت توسعه شهری به منظور تعیین جهت توسعه، از مزیت های این تحقیق به شمار می رود. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعه شهری در دره اسکو با استفاده از راهبرد حفاظت از باغات و فضاهای سبز در فرایند توسعه شهری، با بلوک بندی نقشه احتمال توسعه شهری، دادن فضای لازم برای توسعه، استخراج کمربند سبز طبیعی شرقی غربی و کمان های سبز و اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی، حفظ ذخایر اکولوژیک دره اسکو با کاهش تخریب اراضی باغی و کنترل رشد پراکنده و انفصال شهرها و روستاها عملیاتی شده است.