مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
برند
حوزههای تخصصی:
کلید مدیریت و توسعه برند، فهمیدن و شناخت این مسئله است که مشتریان به دنبال چه مزیت هایی هستند. در این بین توجه به مفهوم هویت جنسیتی برند و عوامل مؤثر در پیاده سازی آن (به عنوان راه حلی اساسی برای کسب رضایت مشتریان که امروزه متوقع تر از دیروز هستند و فقط به دنبال مزایای کارکردی نیستند، بلکه به دنبال مزایای ناملموسی نیز هستند) یک ضرورت است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند و نیز با در نظر گرفتن جامعه مصرف کننده انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش آمیخته و بر مبنای پژوهش کیفی و کمّی، از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و اکتشافی است که فلسفه پژوهشی قیاسی-استقرایی دارد. جامعه آماری پژوهش خبرگان (مدیران بازاریابی صنعت پوشاک) است که اعضای نمونه آن با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه است که روایی و پایایی مصاحبه پژوهش با استفاده از روش روایی محتوایی، روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار تأیید و روایی و پایایی پرسشنامه پژوهش نیز با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شده است. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمّی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش مشتمل بر شناسایی عوامل موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند به تفکیک جوامع مصرف و اولویت بندی آنهاست. در نتایج پژوهش تناسب ظاهر و سبک، روابط احساسی و عاطفی برند، جزئی نگری و دلبستگی به برند به عنوان مهم ترین عوامل موفقیت برند های زنانه و دریافت ارزش های مبتنی بر قدرت و پرستیژ، دریافت نهایت مطلوبیت، انگیزه های کاربردی و کلی نگری به عنوان مهم ترین عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی هویت جنسیتی برند در برند های مردانه شناسایی شد.
فهم پدیده شجاعت برند در صنعت مد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
47 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف فهم پدیده شجاعت برند در صنعت مد انجام شده است.روش شناسی: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها از نوع اکتشافی بوده که با رویکرد آمیخته (کیفی- کمی) مورد تحلیل قرار گرفته است. با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن منطق نمونه گیری نظری، با 11 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران بازاریابی حوزه صنعت مد و پوشاک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته صورت گرفته است. همچنین در بخش کمی تعداد 384 نفر از مشتریان پوشاک برندهای ایرانی در شهر تهران با روش غیراحتمالی در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی، پرسشنامه مبتنی بر یافته های بخش کیفی بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده های بخش کمی به وسیله نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد.یافته ها: تجزیه وتحلیل مصاحبه ها با روش تحلیل تم نشان داد الگوی پدیده شجاعت برند در صنعت مد شامل پنج مولفه «ویژگی های مرتبط با برند»، «اقدامات اجتماعی برند»، «ویژگی های مرتبط با تبلیغات»، «اقدامات مرتبط با رقبا» و « اقدامات مرتبط با مشتریان» است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد الگو از برازش خوبی برخوردار است و مولفه ها و شاخص های مدل، به خوبی توانسته اند تبیین معنی داری از پدیده شجاعت برند در صنعت مد داشته باشند.
تبیین و تحلیل ذهنیت شناختی انسان انگاری برند در کسب وکارهای نوپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
61 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: انسان انگاری برند مفهومی است که قصد دارد از طریق رفتارهای دوستانه و شخصی تر، مصرف کننده را به یک کسب و کار نزدیک تر کند و عمدتاً این امر بخش های خدمات مشتری، فروش و بازاریابی یک شرکت را پوشش می دهد. هدف پژوهش حاضر تبیین و تحلیل ذهنیت شناختی انسان انگاری برند در کسب وکارهای نوپا با کاربست روش شناسی کیو می باشد.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش در زمره پژوهش های آمیخته قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش را اساتید و مدیران کسب وکارهای نوپا تشکیل می دهند که با استفاده روش نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل کفایت نظری 22 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با توجه به رویکرد پژوهش در بخش کیفی ابتدا با 22 مصاحبه فضای گفتمان حاصل شد و با استفاده از دیدگاه ها و نظرات آن ها نمونه، گزینه کیو و در نهایت مجموعه کیو به دست آمد. لازم به ذکر است که روایی و پایایی داده ها به ترتیب با استفاده از شاخص نسبت روایی محتوا (CVR) و پایایی دو کدگذار تأیید شد. سپس در بخش کمی پژوهش با بهره گیری از Spss داده های به دست آمده از بخش کیفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و در نهایت الگوهای ذهنی انسان انگاری برند در کسب وکارهای نوپا به دست آمد.یافته ها: نتایج نشان می دهد که حمایت و پشتیبانی از برند، افزایش خرید مجدد، توسعه تصویر برند، بهبود شایستگی برند، ارائه تبلیغات موثر توسط مشتری، تعامل و ارتباط با مشتری و جهت دهی به رفتار و نگرش مشتریان هفت الگوی ذهنی اساتید و مدیران در راستای انسان انگاری برند در کسب و کارهای نوپا می باشند.نتیجه گیری: کسب وکارهای نوپا به دلیل نوپا بودن و نداشتن موقعیت مناسب در محیط رقابتی در معرض آسیب های جدی می باشند. از این رو، پرداختن به مقوله انسان انگاری برند و دادن ویژگی های انسان مانند به برند یا محصول می تواند مشتری را تحت تأثیر قرار دهد و نه تنها احتمال خرید و وفادری به برند را در پی دارد؛ بلکه رشد و بقای کسب وکارهای نوپا را افزایش دهد.
ارائه ی الگوی مشارکت مشتری با برندها در شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه ی الگوی مشارکت مشتری با برندها در شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوتهای فرهنگی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت اکتشافی و از نظر شیوه گردآوری و تحلیل اطلاعات نیز این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 10 نفر از خبرگان جامعه علمی و متخصصان دانشگاهی و خبرگان 500 شرکت برتر ایران بر اساس رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی شامل مدیران 500 شرکت برتر ایران بر اساس رتبه بندی سازمان مدیریت صنعتی می باشد و نمونه آماری از بین شرکتهایی انتخاب خواهد شد که دارای اکانت فعال در شبکه های اجتماعی هستند به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شد و براساس فرمول کوکران 217 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی بر اساس روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شده است. نتایج بخش کیفی نشان می دهد این تحقیق شامل 14 بعد و 30 مؤلفه می باشد و نتایج بخش کمی نشان می دهد که ابعاد و مؤلفه های مشارکت مشتری با برندها بر شبکه های اجتماعی با تأکید بر تفاوتهای فرهنگی تأثیر دارد. همچنین نتایج نشان از برازش قوی و بسیار مناسب مدل دارد.
تدوین مدل راهبردی وفاداری مشتریان با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۵
299 - 314
هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل راهبردی وفاداری مشتریان به برندهای پوشاک ورزشی ایرانی بود. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر رویکرد تحلیل مضمون است. جامعه آماری این پژوهش شامل صاحب نظران، اساتید بازاریابی ورزشی و تولید کنندگان پوشاک ورزشی بود که نمونه گیری با استفاده از روش هدفمند مبتنی بر رویکرد نظری صورت گرفت. جمع آوری اطلاعات تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و تعداد 20 مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته انجام گرفت. فرایند کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و گزینشی انجام گرفت و در نهایت به طراحی الگوی مضامین پرداخته شده است.
در مجموع 179 کد اولیه ایجاد شد؛ سپس به دلیل کثرت کدها تمامی کدهای مشابه بر پایه قرابت مفهومی و معنایی در گروه خاص خود قرار گرفتند و به 28 مقوله فرعی تقلیل یافتند و نهایتاً بر اساس کدهای باز ثانویه، هفت مقوله اصلی شامل نام تجاری، کیفیت محصولات، قیمت، طراحی و شیک بودن، محیط فروشگاه، تبلیغات و ترویج و کیفیت خدمات می باشند. در مرحله بعد به منظور برقراری رابطه بین مفاهیم تولید شده در مرحله کدگذاری کدها و مولفه ها وارد محیط نرم افزار مکس کیودا شد و در نهایت مدل نهایی ارائه گردید.
با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد تولیدکنندگان پوشاک ورشی ایرانی می توانند با تمرکز بر عوامل شناسایی شده وفاداری مشتریان به برند ورزشی خود را افزایش دهند.
تدوین مدل استراتژی های بازاریابی بر وفاداری به برند در بین مصرف کنندگان کالاهای ورزشی ایرانی با نقش میانجی تبلیغات ویروسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
367 - 388
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل استراتژی های بازاریابی بر وفاداری به برند در بین مصرف کنندگان کالاهای ورزشی ایرانی با نقش میانجی تبلیغات ویروسی می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف، از نوع بنیادی؛ روش انجام آن ترکیبی(کیفی و کمی) و از نوع (اکتشافی و توصیفی- پیماشی) که روش جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای- میدانی است. جامعه آماری این مطالعه شامل دو بخش است: از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس مصاحبه های عمیق داده های تحقیق جمع آوری شد. با 15نفر از خبرگان در صنعت کالاهای ورزشی مصاحبه به عمل آمد و طی آن مهم ترین شاخص های موثر در الگوی استراتژی های بازاریابی بر وفاداری به برند استخراج گردید. بر اساس نظریه داده بنیاد و با رویکرد کلاسیک گلیزر و استرواسی داده ها مورد کدگذاری و تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در بخش دوم پژوهش پرسشنامه در بین 384 نفراز مصرف کنندگان کالاهای ورزشی توزیع گردید و برای تعیین میزان اهمیت نسبی متغیرهای مدل و تحلیل نتایج از روش تحلیل اکتشافی و تاییدی استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS , SMARTPLS3 نشان داد که استراتژی های بازاریابی با نقش میانجی تبلیغات ویروسی بر وفاداری به برند در بین مصرف کنندگان کالاهای ورزشی ایرانی تاثیرگذار است،.مقدار آماره t مربوط به مسیرها از 96/1 بزرگتر است و می توان گفت که مسیر مربوطه در سطح اطمینان 95 درصد معنادار می باشد. بنابراین استراتژی بازاریابی بر تبلیغات ویروسی با مقدار آماره t (7.63)، تبلیغات ویروسی بر وفاداری برند با مقدار آماره t (8.75)، استراتژی بازاریابی بر وفاداری برند با مقدار آماره t(15.50) تاثیرگذار است.
مدلسازی معادلات ساختاری برند سازی صنعت پوشاک ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
533 - 548
هدف از این پژوهش، مدلسازی معادلات ساختاری برند سازی صنعت پوشاک ورزشی ایران بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران و کارشناسان شرکت های تولیدی ورزشی و متخصصان حوزه مدیریت ورزشی و صنعت ورزش تشکیل می دادند که از میان آنها نمونه آماری به صورت دردسترس انتخاب گردید (181 نفر). جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده و روایی صوری پرسشنامه توسط صاحب نظران (17 نفر) تایید شد. همچنین پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (89/0) و پایایی ترکیبی محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی برازش مدل از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLS3-SPSS24 استفاده شد.
نتایج نشان داد که تمامی ضرایب معنی داری t از 96/1 بزرگ تر هستند که این امر معنی دار بودن تمامی سؤالات و روابط میان متغیرها را در سطح اطمینان 95% تایید می سازد. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت بر پایه این مدل، ارزیابی عینی از سطح فعالیت های مدیریت در شرکت های تولیدات ورزشی و کسب اطلاعات علمی لازم در زمینه اقدامات مناسب برای برندسازی سازمان های ورزشی امکان پذیر است.
بررسی نقش بلاگرهای اینستاگرام بر قصد خرید محصولات ورزشی با میانجی گری نگرش نسبت به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بلاگرهای اینستاگرام بر قصد خرید محصولات ورزشی با میانجی گری نگرش نسبت به برند صورت گرفته است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع توصیفی همبستگی می باشد. نمونه آماری شامل 221نفر کاربران اینستاگرام که از طریق این پلتفرم اقدام به خرید محصولات ورزشی نموده اند، می باشد پرسشنامه محقق ساخته نقش بلاگر های اینستاگرام، پرسشنامه استاندارد قصدخرید نایت وکیم(2006)و پرسشنامه استاندارد نگرش نسبت به برند کریستالیس وچریسچو(2013) می باشد. روایی پرسشنامه ها توسط10نفر از متخصصان مدیریت بازاریابی و مدیریت ورزشی مورد تایید قرار گرفت و پایایی کل توسط آلفای کرونباخ 86/0 گزارش شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی وآمار استنباطی نظیر آزمون کلموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل رگرسیون گام به گام و آزمون سوبل در محیط نرم افزار 25SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد که نقش بلاگرهای اینستاگرام بر قصد خرید محصولات ورزشی موثر می باشد. بطوری که بین تخصص بلاگر با قصدخرید 17درصد، شخصیت دوست داشتنی بلاگر با قصد خرید 22درصد، بین قابلیت اعتماد به بلاگر با قصدخرید 40درصد، جذابیت اجتماعی بلاگر با قصدخرید 57درصد و در نهایت بین سبک شخصیتی بلاگر با قصد خرید 51درصد ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت. لذا توجه به این عوامل توسط بلاگرهای ورزشی می تواند تاثیر مثبتی در اذهان خریداران ورزشی که آنها را دنبال می کنند، داشته باشد. همچنین نتایج نشان داد که نقش بلاگرهای اینستاگرام با میانجی گری نگرش نسبت به برند می تواند بر قصد خرید محصولات ورزشی موثر باشد. از این رو سازمان ها، شرکت ها و تولید کنندگان ورزشی جهت ترویج و فروش بیشتر محصولات ورزشی خود می توانند از بلاگرهای اینستاگرام محبوب داخلی و خارجی با درنظر گرفتن خصوصیات بلاگرها و ذهنیت آحاد جامعه در خصوص آن ها، جهت پیشبرد اهداف سازمانی شان استفاده نمایند.
تاثیر تبلیغات محیطی بر برند شهر خلاق خوراک رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
21 - 39
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز شهرها برای جذب گردشگران باید به عنوان مکان های خلاقانه شناسانده شوند. در همین راستا خوراک شناسی به عنوان یک عامل کلیدی در رقابت پذیری مقاصد گردشگری نقش مهمی ایفا می نماید. گردشگری خوراک شناسی فرصتی مناسب برای ترویج و تقویت مقاصد گردشگری خاص است. شهر رشت به عنوان شهر خلاق خوراک با توجه به تنوع غذایی ازنظر کمی و کیفی می تواند نقش مهمی در جذب بیشتر گردشگران ایفا نماید. در این میان تبلیغات محیطی می تواند نقش بسیار مهمی بر توسعه گردشگری غذا در شهر رشت و شناساندن بهتر برند شهر خلاق خوراک رشت ایفا نماید. در همین راستا هدف اصلی این پژوهش ارائه تحلیلی از تأثیر تبلیغات محیطی بربرند شهر خلاق خوراک رشت می باشد. روش تحقیق این پژوهش از نوع کمی بوده و جامعه آماری گردشگرانی هستند که حداقل یک بار به شهر رشت سفر کرده اند که از بین آن ها 384 نفر به عنوان نمونه موردبررسی قرار گرفتند. تحلیل داده ها در نرم افزار spss و PLS و با استفاده از آزمون های دوجمله ای و فریدمن انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که با توجه به نظر گردشگران، شاخص «وفاداری به برند» بالاترین رتبه و شاخص «آگاهی از برند» پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند. از طرفی میزان تأثیر شاخص های تبلیغات محیطی بربرند شهر خلاق خوراک 714/0 گزارش شده است. به عبارتی توجه بیشتر به شاخص های تبلیغات محیطی موجب افزایش حضور گردشگران در شهر رشت خواهد شد. در واقع تبلیغات محیطی می تواند در بهبود «آگاهی از برند» و «ترجیح برند» در اذهان گردشگران و در نهایت «وفاداری به برند» جایگاه مهمی داشته باشد.
طراحی الگوی اثرگذاری برند بر وفاداری مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۲۴
52 - 74
حوزههای تخصصی:
امروزه، هویت برند، همانند سرمایه، برای سازمان و محصولات آن ارزش آفرینی می کند از این رو ارتقاء برند در بسیاری از موارد به عنوان مبنای تعیین استراتژی بدل شده است. از نظر مصرف کننده، برند، معرف پایه و اساس یک انتخاب مطمئن و مطلوب است لذا مدیریت مناسب برند در رسیدن به اهدافی چون وفاداری مشتریان، مشتری مداری و سوددهی، نیز، بسیار مؤثر است. پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی اثرگذاری برند بر وفاداری مصرف کننده در فروشگاه های مواد غذایی استان خوزستان اجرا شده است. رویکرد این تحقیق آمیخته از نوع اکتشافی می باشد. در بخش کیفی به منظور کشف تجربه زیسته مشارکت کنندگان از پدیدارشناسی هرمنوتیک استفاده شد.، داده ها شامل 20 مصاحبه از 20 نفر خبره که به روش هدفمند انتخاب شده بودند، با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از رویکرد گراندد تئوری تحلیل شده است، سپس به کمک تکنیک تاپسیس به رتبه بندی عوامل اثرگذار برند بر وفاداری مصرف کننده پرداخته ایم. در مجموع دوازده مقوله اصلی به ترتیب اعتماد، تصویر برند، اعتبار برند، دانش برند، ارزش برند، مسئولیت برند، آگاهی برند، پاداش برند، نوآوری، بازاریابی، وفاداری مشتری و رضایت مشتری و 27 مقوله فرعی و 71 کد مشترک به دست آمدند. با توجه به نتایج به دست آمده شاخصه های الگوی اثرگذاری برند بر وفاداری مصرف کننده در فروشگاه های منتخب مواد غذایی در استان خوزستان، می توان گفت دوازده شاخص اعتماد، تصویر برند، اعتبار برند، دانش برند، ارزش برند، مسئولیت برند، آگاهی برند، پاداش برند، نوآوری، بازاریابی، وفاداری مشتری و رضایت مشتری از شاخص های اصلی اثرگذاری برند بر وفاداری مصرف کننده در فروشگاه های منتخب مواد غذایی در استان خوزستان می باشد.
تحلیل اثر مصرف نمایشی بر انگیزه خرید مجدد مصرف کنندگان به واسطه ابعاد فرهنگی هافستد، انگیزه های سودمندی و انگیزه های لذت جویانه (مورد مطالعه: برند طلای سپاهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۲۶
93 - 116
حوزههای تخصصی:
گرایش به مصرف نمایشی، دارای ماهیت پیچیده ای است زیرا افراد در تلاش برای تمایز و برتری و حفظ یا کسب منزلت، فارغ از درجه نیازشان، در نمایش مصرف، غوطه ور می شوند. هدف این پژوهش تمرکز بر تحلیل اثر مصرف نمایشی بر انگیزه خرید مجدد مصرف کنندگان به واسطه ابعاد فرهنگی هافستد، انگیزه های سودمندی و انگیزه های لذت جویانه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است که با روش آمیخته اجرا شده است و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی پیماشی است. در بخش کیفی، با اتکا به راهبرد نظریه داده بنیاد گلیرز و از روش کدگذاری با استفاده از نرم افزار R Studio 2023 و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان دانشگاهی و صنعت انجام شد. جامعه آماری پژوهش، مشتریان طلای سپاهان شهر تهران می باشند. تحلیل های آماری نیز با استفاده از نرم افزار SPSS23 و Amos23 انجام شد و در آزمون تحلیل مسیر فرضیه ها نیز از روش رگرسیونی استفاده شده است. یافته ها پژوهش حاکی از آن است که مصرف نمایشی بر انگیزه خرید مجدد مصرف کنندگان به واسطه ابعاد فرهنگی هافستد، انگیزه های سودمندی و انگیزه های لذت جویانه اثرگذار می باشد. نتایج این پژوهش به مدیران بازاریابی در طراحی استراتژی های بازاریابی متمرکزتر و در نتیجه تخصیص کارآمدتر منابع بازاریابی کمک می کند. از این رو، بازاریابان می توانند یک استراتژی ارتباطی مؤثر ایجاد کنند تا مصرف کنندگان هدف را از کالاهای خود آگاه شوند، زیرا خرید کالاهای لوکس احتمالاً با انگیزه های اجتماعی، فرهنگی و شخصی انجام می شود.
طراحی مدل واکنش رفتار مصرف کننده به رویدادهای منفی برند در صنعت پوشاک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
امروزه اشتباهات مرتکب شده و رویدادهای منفی توسط برندها در همه جا وجود دارد که ممکن است موجب واکنش رفتاری مصرف کننده شود. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل واکنش مصرف کننده به رویدادهای منفی برند انجام گردید. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته است. بخش کیفی توسط ابزار مصاحبه و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری در این بخش، شامل خبرگان علمی (اساتید دانشگاهی) و خبرگان تجربی (مدیران برندهای پوشاک در ایران) می باشند که توسط نمونه گیری قضاوتی و اشباع نظری، 10 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. بخش کمی توسط ابزار پرسشنامه و روش معادلات ساختاری PLS انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی، مدیران و کارشناسان برندهای پوشاک در ایران هستند که توسط فرمول کوکران، تعداد 57 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با توجه به نتایج بخش کیفی، در نهایت 5 شبکه اصلی، 19 مولفه اصلی و 60 مولفه فرعی برای واکنش رفتاری مصرف کننده به رویدادهای منفی برند، توسط تحلیل مصاحبه ها شناسایی گردید. بر اساس نتایج بخش کمی، شرایط علی با بار عاملی 684/0 بر پدیده محوری تاثیرگذار است. پدیده محوری، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر به ترتیب با بارهای عاملی 302/0، 341/0 و 415/0 بر راهبردها تاثیرگذار هستند و راهبردها با بار عاملی 550/0 بر پیامدها موثر است. بنابراین هنگامی که مصرف کنندگان از یک برند احساس نارضایتی پیدا می کنند، از برند اجتناب کرده و در فضای مجازی یا به صورت دهان به دهان، علیه برند مدنظر تبلیغات منفی انجام می دهند.
نقش علائم تجاری حمایت شده با محوریت نام ها و نشانهای دارای ارزش تجاری ویژه و شیوه جبران خسارات ناشی از آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دستاوردهای نوین در حقوق عمومی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
18 - 37
حوزههای تخصصی:
حمایت از برند در مسأله نقض و نادیده گرفتن حقوق معنویِ دارندگان یا مالکان چنین دارایی هایی آسان نیست؛ زیرا بطور معمول قوانین و مقررات مختلف، برندهایی را در مقابل «نقض» حمایت می کنند که پیش از آن، به ثبت رسیده باشند؛ همچنین برای برآورد میزان خسارات وارده به صاحبان برندها، تعیین ارزش برند و نیز قیمت گذاری آن از لحاظ مالی، یک ضرورت انکارناپذیر در رویه قضایی دادگاهها است. بنابراین در تعیین میزان خسارت، مراجع قضایی نیاز به کارشناسی ارزش برند دارند. پیچیدگی بحث اینجاست که خودِ ارزشیابی نیز آسان نیست؛ زیرا ارزش برند می تواند منافع استراتژیک عمده برای صاحبان حقوق معنوی به نمایش بگذارد؛ این امکان فراهم می آید که «ارزش برند» به طور بالقوه منجر به شناسایی نقاط ضعف و قوّت آن در مقایسه با دیگر رقبای تجاری تخمین زده شود. بدینسان قوانین و مقررات مختلف در قبال حمایت از برندها موضعِ یکسانی اتخاذ نکرده اند. یافته های این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است نشان داد که برندها به عنوان یک دارایی نامشهود غیرعینی که با شاخص حقوقی ارزشیابی می شوند در مسأله حمایت قانونی نیازمند شاخص هایی هستند. برخی نظام های حقوقی برای حمایت از برندها، شرایطی تعیین کرده اند؛ از جمله ثبت برند مطابق استانداردهای بین المللی و ارزش گذاری آن؛ برخی نیز بدون لحاظ پیش شرط، هرگونه نقض حقوق معنوی مربوط به برندها را با تعیین مجازات یا جبران خسارت (مسئولیت مدنی) پاسخ داده اند.
تحلیل انتقادی گفتمان حمایت از برند ایرانی در اسناد بالادستی رسانه ملی تحت پارادایم توسعه فرهنگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
13 - 34
حوزههای تخصصی:
این پژوهش جهت شناسایی سیر تحول گفتمانی حمایت از برند ایرانی در اسناد رسانه ملی به روش تحلیل انتقادی گفتمان مبتنی بر نظریه لاکلا و موف و و دستورالعمل جوپ و نوریس در سطح توصیف واژگانی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، و در جهت توسعه و تقویت حمایت از برند ایرانی در اسناد بالادستی رسانه ملی انجام پذیرفت. با توجه به اهداف و سؤالات پژوهش و براساس دو معیار ذهنی و عینی سند چشم انداز 1404 به عنوان سند مورد مطالعه انتخاب شد. به منظور احصاء اعتبار سند و این که نمونه انتخابی بتواند معرف معتبری برای تحلیل باشد از نظرات کارشناسان و دست اندرکاران حوزه رسانه ملی استفاده گردید. در نهایت، دستاوردهای پژوهش حاکی از آن بود که رسانه ملی به عنوان یک نهاد اطلاعاتی و ارتباطی تاکنون کمتر از ظرفیت های گفتمان سازی و اقناع گری افکار عمومی در جهت حمایت از برندهای ایرانی بهره برداری کرده است و صرفاً با یک مجموعه دستور العمل های الزام آور و غیراقناع گر به حمایت از سیاست های اقتصاد مقاومتی مبادرت ورزیده است. به نظر می رسد که ضروری است با رویکرد نوینی باز تنظیم اسناد در کانون توجه قرار گیرد؛ تا بتوان انتظار داشت که با رویکرد توانمندسازی می توان قائل به وجدانی سازی و درونی کردن فعالیت های اجتماعی بود و در بستر پارادایم توسعه فرهنگی، می توان دیدگاه نوسازی را نسبت به مفهوم برند و برند ایرانی بسط و گسترش داد. از این طریق است که می شود مناسبات نوینی را پی ریزی کرد و با برانگیختن حساسیت های فطری جامعه در جهت تقویت عرق ملی، انتخاب برند ایرانی را جایگزین انتخاب های دیگر قرار داد.
شناسایی عوامل موثر بر برند سیاسی با استفاده ازنقشه شناختی فازی با روش FCM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
23 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر برند سیاسی با استفاده از نقشه شناختی فازی با روش FCM انجام پذیرفت. برندها دارایی های استراتژیک و کلیدی برای دستیابی به مزیت رقابتی هستند. برندها را می توان به عنوان یک دستگاه اکتشافی در نظر گرفت که مجموعه ای از ارزش ها را در بر می گیرد که مصرف کننده را قادر می سازد تا انتخاب های سریع و کارآمد داشته باشد. اخیراً، مفهوم نام برند سیاسی و شعارهای نام برند به طور گسترده توسط بسیاری از احزاب سیاسی پذیرفته شده است زیرا آن ها به دنبال متمایز کردن خود هستند و این منجر به علاقه در حال ظهور به ایده برند سیاسی شده است.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع توصیفی و اکتشافی است که دارای فلسفه پژوهشی قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان حوزه های معاونت سیاسی استانداری لرستان و فرمانداران لرستان به علاوه اساتید رشته های علوم سیاسی و بازاریابی دانشگاه های لرستان است. که اعضای نمونه با استفاده ازروش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و دربخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها به ترتیب از طریق CVR و آزمون کاپای کوهن و دربخش پرسشنامه با استفاده ازروایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار مصاحبه و روایی و روایی محتوایی و پایایی بازآزمون برای پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفته است.
طراحی راهبردهای تدافعی فراموشی برند در صنعت لوازم خانگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
52 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف: برندها با گذشت زمان و قدیمی شدن، فراموش می شوند. فراموشی برند یکی از چالش های اساسی کسب و کارها است که می تواند به تاثیرات منفی قابل توجهی بر روی عملکرد و سودآوری کسب و کار داشته باشد. پژوهش حاضر نیز با هدف طراحی راهبردهای تدافعی فراموشی برند در صنعت لوازم خانگی ایران انجام شده است.روش شناسی : رویکرد تحقیق حاضر کیفی، ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران با سابقه صنعت لوازم خانگی ایران بوده است. روش نمونه گیری نیز بصورت نمونه گیری گلوله برفی بوده است در این پژوهش از روش تحلیل مضمون شش مرحله ای براون و کلارک برای کدگذاری و تجزیه وتحلیل یافته ها استفاده شده است.یافته ها: در این تحقیق پس از تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون در نتیجه 69 مضمون پایه در 14 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر دسته بندی شدند. راهبردهای تدافعی فراموشی برند عبارتند از: استراتژی دانش، پژوهش محور و فناورانه، استراتژی موضع یابی مجدد، استراتژی کاهش، استراتژی مشارکت، استراتژی بازارگرایی. با توجه به مقوله هایی که به دست آمده است می توان گفت هریک از مقوله های اصلی با توجه به دسته بندی که داشته اند می تواند به شرکت های و صنعت لوازم خانگی کمک کند تا در جهت جلب بر طرف کردن علل فراموشی برند و از استراتژی های تدافعی برای پیشگیری از فراموشی برند استفاده کنند و این باعث سودآوری برای شرکت و همچنین پیشرفت و توسعه کسب و کار می شود.
شناسایی پیشایندهای سازنده کهن الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1082 - 1109
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی پیشایندهای سازنده کهن الگوها، به صورت مقطعی، طی سال های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰، در ناحیه غرب کشور و شهر همدان انجام شده است.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و کاربردی، از لحاظ نوع داده ها، تحقیقی کیفی و از لحاظ مکان و زمان اجرا یک تحقیق میدانی است. روش جمع آوری داده ها به صورت کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با استفاده از سؤال های باز و یادداشت برداری است. برای انجام تحقیقات و شروع کار با توجه به اینکه پژوهش، پیمایشی و نمونه گیری هدفمند و غیراحتمالی است، جامعه آماری برای تمامی برندها به صورت جداگانه تعیین شد و نمونه های هدفمند با ویژگی های خاص به صورت کاملاً غیراحتمالی انتخاب شدند؛ به طوری که پژوهشگر از قبل اطلاع دارد که نمونه ها ویژگی های خاص خود را دارند و پژوهشگر را در راستای پژوهش کمک خواهند کرد. پس از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته برای هر برند با صاحبان و مدیران برندهای معتبر و اساتید بازاریابی به روش پدیدارشناسی و کدگذاری با استفاده از نرم افزار مکس کیودا، یکسری ویژگی ها به عنوان پیشایندهای سازنده کهن الگوی برند استخراج و براساس آن ها کهن الگوی هر برند تعیین شد.
یافته ها: در مجموع ۱۳۷ مصاحبه برای ۱۲ برند منتخب انجام شد و از کدگذاری مصاحبه ها با نرم افزار مکس کیودا، ۲۳۱۶ کد به دست آمد که ۴۵۷ کد فرعی، ۷۹ کد نیمه فرعی و ۱۲ کد اصلی بود. از دل مصاحبه ها یکسری ویژگی ها، به عنوان پیشایندهای سازنده کهن الگوی هر برند استخراج شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد کهن الگوی اپل: آفرینشگر؛ ایکس باکس: جادوگر؛ پپسی: شوخ طبع؛ جیپ: جست وجوگر؛ دیزل: یاغی؛ رولکس: فرمانروا؛ سونی: دانا؛ شنل: عاشق؛ کوکاکولا: معصوم؛ گپ: هرکس؛ نایک: قهرمان و نیوا: نگهدارنده هستند.
نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده از پژوهش، کهن الگوها کمک می کنند تا معنا و مفهوم برند را بشناسیم. آن ها ابزار بسیار مهمی برای بازاریابی و برندینگ هستند و باعث وجه تمایز برندها از یکدیگر می شوند. شخصیت یک برند عامل بسیار مهمی در جذب مشتری است. این خودِ شخصیت هر برند است که تعیین می کند احساس مشتری به برند چگونه باشد. هر برندی به کمک کهن الگوها با مشتری ای رابطه برقرار می کند که شخصیتی نزدیک با آن داشته باشد. هر برندی برای موفقیت در بازار، باید به صورت عمیق و معنادار با مشتری خود ارتباط برقرار کند، همین ارتباط برند با مشتری، حس عمیق وفاداری و اعتماد در مشتری را به وجود می آورد و در نهایت باعث جذب مشتری به سمت برند ما می شود و احساس رضایت در مشتری ایجاد می کند. یکی از بهترین راه کارها برای ایجاد حس عاطفی دو طرفه بین برند و مشتری و ایجاد رابطه عمیق و کارساز بین آن ها، طراحی شخصیت برند بر اساس کهن الگوهاست تا با این روش، تأثیری ژرف بر ذهن و احساس مشتری برای هر برند گذاریم و مشتری عادی را به یک مشتری وفادار و همیشگی برای برند خود تبدیل کنیم. شخصیت برند ما تعیین کننده احساس مشتری به برند ماست. برندها باید به صورت عمیق و معنادار با مشتری خود ارتباط برقرار کنند و بهترین راه کار برای ارتباط مؤثر با مشتری، طراحی شخصیت براساس کهن الگوها است. همچنین از نتایج به دست آمده از پژوهش، بر مبنای پیشایندهای سازنده کهن الگوهای برند، می توان برای طراحی استراتژی های کارآمد در حوزه بازاریابی و برندینگ در جهت هویت سازی برند بهره برد.
ارائه الگوی هم آفرینی ارزش مبتنی بر سرمایه اجتماعی سبز (مورد مطالعه: کسب و کارهای خانوادگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
171 - 190
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه الگوی هم آفرینی ارزش مبتنی بر سرمایه اجتماعی سبز انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، و از لحاظ روش جمع آوری داده ها روش تحقیق آمیخته محسوب می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان اعم از اساتید دانشگاه، مدیران کارشناسان فروش شرکت های صنعت چرم بوده که بر اساس رسیدن به اشباع نظری تعیین شد. جامعه آماری در بخش کمی شامل کارکنان شرکت های فعال در صنعت چرم و نمایندگان فعال شرکت های برندهای چرم که دفتر مرکزی شان در شهر تهران به تعداد 4000 نفر است که از این میان نمونه ای متشکل از 384 نفر انتخاب شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه محقق ساخته به تعداد 42 گویه مبتنی بر طیف پنج درجه لیکرت (در بخش کمی) تنظیم شده است. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش داده بنیاد استفاده شده است؛ و نهایتا برای آزمون فرضیات از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی. ال اس استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی، نگرانی زیست محیطی جامعه و ارتباطات به عنوان شرایط علی؛ عوامل اقتصادی و فرهنگ برند سبز به عنوان مقوله های زمینه ای، مدیریت بازاریابی سبز و بازارگرایی به عنوان شرایط مداخله گر، سرمایه اجتماعی سبز به عنوان پدیده های محوری، جهت گیری سبز، حفظ ارزش برند، برند اشتراکی، و برند احساسی به عنوان راهبردها و وفاداری فعال، طنین برند و معنای برند به عنوان مهم ترین پیامدهای هم آفرینی ارزش مبتنی بر سرمایه اجتماعی سبز در برندسازی خانوادگی شناسایی شدند. نتایج بخش کمی ضمن تایید فرضیه های تحقیق نشان داد که مدل پیشنهادی از اعتبار مناسبی برخوردار است. نگرانی زیست محیطی و ارتباطات بر سرمایه اجتماعی سبز تاثیر مثبت و معناداری دارد؛ فرهنگ برند سبز، عوامل اقتصادی، سرمایه اجتماعی سبز، بازاریابی سبز و بازارگرایی بر راهبردهای هم آفرینی ارزش تاثیر مثبت و معناداری دارد؛ و راهبردها نیز تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری برند، طنین برند و معنای برند دارد. با توجه به یافته ها، اینگونه استنباط می شود که از آنجا که هم آفرینی ارزش مبتنی بر روابط دوطرفه بین شرکت و مشتریان است، تجمیع سرمایه اجتماعی به تقویت این روابط و نهایتا هم آفرینی ارزش برند کمک زیادی می کند.
بررسی ابعاد برندینگ مقاصد گردشگری (مطالعه موردی: برند سیمرغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸
6 - 13
حوزههای تخصصی:
| برندسازی را می توان توسعه یک نام، نشانه، سمبل و یا ترکیبی از این ها دانست که نشانگر محصولی خاص بوده و آن را از رقبا متمایز می سازد. امروزه، مقاصد گردشگری از برندسازی به عنوان یک استراتژی اساسی در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند. با توجه به رقابت بالایی که در میان کشورها و مناطق برای جذب گردشگر وجود دارد، ارائه برند مکان یکی از راهکارهای بازاریابی در این راستا است. تاجایی که برندسازی مقصد یکی از روش های کاربردی برای جذب گردشگران بیشتر است. برند سیمرغ به عنوان برند گردشگری کشور ایران معرفی شده است. هدف این پژوهش، بررسی ابعاد برند سیمرغ از دیدگاه فعالین گردشگری کشور ایران است. به این منظور، به مقایسه ابعاد برندینگ با برند سیمرغ پرداخته شده است. این پژوهش از نظر روش شناسی ترکیبی است و به منظور جمع آوری داده های مطالعه، از روش مطالعه کتابخانه ای و میدانی و همچنین، برای تحلیل ابعاد برند سیمرغ از تکنیک همبستگی بنیادی یا کانونی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رضایت از برند، بیشترین مقدار و آگاهی از برند، کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است که نشان می دهد، در مجموع فعالین صنعت گردشگری ایران رضایت بالایی از برند سیمرغ داشتند. در ادامه به بررسی و تحلیل هر یک از ابعاد به طور کامل پرداخته شده و پیشنهاداتی برای توسعه بیشتر این برند ارائه شده است.
رویکرد حقوق علایم تجاری در رابطه با برند
منبع:
تحقیق و توسعه در حقوق خصوصی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
174 - 199
حوزههای تخصصی:
پر واضح اینکه برند نقش بسیار مهم و حیاتی را در اقتصاد ایفا می کند. شرکت ها با سرمایه گذاری های فراوان سعی در توسعه و ارتقاء برند خویش دارند. بخش بزرگی از دارایی شرکت های بزرگ را ارزش برند آنها تشکیل می دهد. در متون قانونی همواره از "علایم تجاری" سخن به میان آمده و اشاره ای به نهادی تحت عنوان "برند" نشده است. با وجود این آنچه که در فضای تجاری عمومیت دارد و بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد برند است. اینکه برند همان علامت تجاری یا نام تجاری است یا متفاوت از آنها یکی از سوالات مطرح در این خصوص می باشد که سعی شده با روشی توصیفی-تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای بدان پاسخ داده شود. به هر حال برای حمایت از برند ناگزیر باید به حقوق علایم تجاری رجوع کرد. در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم برند و تشریح جنبه های مختلف آن حمایت یا عدم حمایت حقوق علایم تجاری از سطوح مختلف برند مورد بررسی واقع و ضمن اشاره به نواقص آن این نتیجه به دست آمد که حقوق علایم تجاری درک درستی از برند و مفهوم و ابعاد گسترده آن ندارد و حد نهایت حمایت از برند تا سطح برند شرکتی می باشد.