مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۰.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
ابن سینا
حوزههای تخصصی:
مفهوم سعادت به لحاظ نظری و عملی بیانگر بالاترین کمالی است که هر فرد انسانی می تواند آن را برای خویش ترسیم کند. این مفهوم، هرچند از نظر کاربرد مشترک به نظر می رسد، به لحاظ تعیین مصادیق متفاوت است و از این رو، از نظر تاریخی همواره مورد اقبال متفکران و صاحب نظران قرار گرفته است. ابن سینا با تعریف سعادت به عنوان مطلوب بالذات در مقابل مطلوب غیربالذات و غایت بالذات در مقابل غایت غیربالذات یا لغیره، با ظرافت خاصی سعادت را به دو لحاظ تقسیم می کند: نخست سعادت در قیاس با قوای مختلف نفس؛ و دیگری س عادت در ارتب اط ب ا خ ود انسان که در هر دو مورد، معرفت یافتن به سعادت و عمل بر اساس آن، طریق دستیابی به آن محسوب می شود؛ هرچند نصیحت پذیری را همواره به عنوان یکی از اصول اصلی تعلیم و تربیت مورد تصدیق قرار می دهد. رساله ارزشمند ظفرنامه به عنوان یک رساله ادبی تعلیمی که منشوری از نصایح طرق سعادتمند شدن به شمار می رود، به بررسی و نصیحت درباره سعادت فردی در سه حیطه جسمانی، نفسانی و عقلانی می پردازد و در نهایت آن را به معنای آرامش یافتن در این سه حیطه مورد توجه قرار می دهد. مقایسه وجه فردی سعادت در تفکر ابن سینا و رساله ظفرنامه، بیانگر این مهم است که هم در تلقی ابن سینا و هم نصایح ظفرنامه سعادت غایت نهایی برای هر کس و کسب فضایل راه رسیدن به آن محسوب می شود.
تبیین عرفانی اندیشه ابن سینا در موضوع خواب و رموز دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۲۶۸
39-48
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که ابن سینا چه اندیشه هایی در خصوص خواب و رموز دین دارد و تبیین عرفانی آن چیست. بر این اساس، نویسنده به تحلیل، تبیین و پردازش اندیشه ابن سینا و ابن عربی در باب خواب و رموز دین پرداخته و جهت پاسخ به مسئله اصلی، پرسش هایی فرعی همچون چرایی تأویل، ملاک تأویل و رابطه تأویل و رمز را فراروی اندیشه این دو متفکر قرار داده و رویکرد نویی را برگزیده است. مهم ترین یافته های این پژوهش عبارتند از: رمزین بودن زبان دین در اندیشه ابن سینا، اشتراک در پاسخ به چرایی تأویل خواب (چندلایه بودن خواب)، توجه مشترک به زبان دین و باطن دین جهت بیان رابطه تأویل و رمز و اختلاف این دو اندیشه در جایگاه شناسی ظواهر دین. هدف نویسنده، استنطاق اندیشه ابن سینا در مسئله، توسع بخشیدن به آن و فهم آن در ساحت مسائل جدید و رویکرد فرافلسفیِ عرفان نظری است و روش او تدقیق و تحلیل فلسفی عقلی در واژگان و گزاره هاست.
جایگاه حس و تجربه در معرفت شناسی و دلالت های تربیتی آن از نظر ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش «تحلیلی و استنتاجی» و با هدف بررسی حس و تجربه، به عنوان یکی از راه های مهم شناخت حقایق جهان هستی از نظر ابن سینا و دلالت های آنها در تعلیم و تربیت سامان یافته است. ابن سینا «حس» و «تجربه» را بسیار حایز اهمیت می داند تا جایی که برخی حتی او را حس گرا و تجربه گرا می نامند. وی بر این باور است که بیشتر معرفت های بشری بر حس مبتنی است و معارف و تجربه های حسی زمینه رشد و شکوفایی توانایی عقلانی انسان را فراهم می آورد. با وجود این، «عقل»، به عنوان نیروی ممیّز انسان از حیوان و اعتباربخش معارف بشری، در جایگاه برتر قرار دارد. یافته ها حاکی از آن است که «اعتبار منطقی» و «تناسب با سطح درک و فهم فراگیران»، مهم ترین اصول حاکم بر محتوای آموزش به شمار می آید. توجه به نقش حواس و تجربه، فعال بودن فراگیران و رشد و پرورش قدرت تفکر آنان نیز از جمله موضوعاتی است که در آموزش و یادگیری باید مطمح نظر واقع شود.
علم به خود و نتایج آن درباره علم باطنی نزد ژاک مریتن و نسبت آن با آراء ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مریتن فیلسوف نوتوماسی، ارکان علم انسان را ابژه و شیء خارجی و سوژه معرفی می کند. او دیدگاه برخی فلاسفه مدرن درباره علم به خود را به نقد گذاشته و قائل است علم عالم به خود نمی تواند مانند آنچه دکارت مطرح می کند، مبنایی برای سایر علوم، یا مانند آراء برخی اگزیستانسیالیست ها، موضوع اصلی فلسفه باشد، بلکه این علم که آن را «سوژه بودگی» می نامد، متأخر از علوم دیگر است و اساساً از طریق ابژه نیست؛ چراکه انسان پس از علم به اشیای دیگر، متوجه می شود که خود فاعل و موضوع تمام ابژه ها است و به همین دلیل جایگاه و کاربرد متفاوتی از سایر معارف بشری دارد؛ ازاین رو، علم سوژه بودگی معادل علم حضوری (علم به خود) در دیدگاه های ابن سینا است و براین اساس می توان گفت وگویی بین او و مریتن در باب «علم به خود» ایجاد کرد تا ضمن معلوم کردن ریشه های سینوی آن، قابلیت آراء ابن سینا در حل مسائل امروزی فلسفی نیز خود را نشان دهد. همچنین مریتن در باب جایگاه و کاربرد این علم، آن را مبنایی برای علوم رمزی و باطنی می داند. او در این موضوع از دیدگاه های توماس فراتر می رود و وارد سنت باطنی متأثر از دیدگاه های اشراقی سینوی می شود.
تشکیک به حسب نسبت از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در منطق، دسته ای از الفاظ را بازشناسی می کند که معانی آنها، در مقام صدق بر افراد، اختلافاتی، از جمله تقدّم و تأخر، دارند و مشکّک خوانده می شوند. او این گونه الفاظ را «مشکّک مطلق» می نامد و قسمی دیگر را تحت عنوان «مشکّک به حسب نسبت» معرفی می کند. از مثال ها و عبارات او در مباحث مربوط، می توان نتیجه گرفت که: مشکک نسبی، الفاظی هستند که افراد آن، در نسبت داشتن به مبدأ یا غایت واحدی، اتفاق دارند، اما به حسب قُرب و بُعد به آن مبدأ یا غایت، مختلف اند، البته این قسم مربوط به ماهیات است، برخلاف تشکیک مطلق که در وجود جاری است؛ البته با قرائن و شواهدی از کلمات ابن سینا می توان تشکیک نسبی را در موجود نیز جاری کرد، امّا لوازم آن باید با مبانی حکمت سینوی تطبیق داده شود تا منافاتی بویژه در معیار و ملاک این گونه تشکیک مشاهده نشود.
مقایسه سیمای جبرییل در معراج نامه های ابن سینا و میرحیدر در دو بعد فلسفی و تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مضامین به کار رفته در آثار هنری ایرانی -اسلامی معراج پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص)، است. بسیاری از هنرمندان نگارگر ایرانی، روایت های تصویری متنوعی را در قالب «معراج نامه ها» خلق کرده اند که از برجسته ترین آن ها می توان به معراج نامه میرحیدر اشاره کرد. روشن است که نگارگران به جنبه های بصری معراج توجه کرده اند و برای به تصویر کشیدن این واقعه، صورتی تجسمی از عناصر مختلف داستان را شکل داده اند. از جمله اینکه، فرشتگانی همچون جبرئیل را با شکل، اندازه و رنگ ها و ویژگی های خاصی به تصویر کشیده اند. از سوی دیگر، فیلسوفان و متألهان ایرانی نیز در آثار خود به بررسی و تحلیل نظری واقعه معراج پرداخته اند که از آن جمله می توان به رساله معراج نامه ابن سینا اشاره کرد. مقاله حاضر، در پی پاسخ به این مسأله است که «تصویری که از جبرئیل در صحنه های مختلف معراج در معراج نامه میرحیدر مشاهده می شود، با توصیفات نظری ابن سینا درباره جبرئیل در رساله معراج نامه چه نسبتی دارد؟». در این مقاله نشان داده می شود که باوجود تفاوت زمانی خلق این دو اثر و نیز تفاوت اساسی رویکرد خالقان این دو اثر (رویکرد تجسمی و رویکرد فلسفی) می توان این دو اثر را دو روایت مختلف اما قابل انطباق از تصویر جبرئیل در معراج دانست.
نسبت بین خودآگاهی و آگاهی به غیر در فلسفه ارسطو و ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
109 - 134
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ابن سینا در مورد خودآگاهی با دیدگاه ارسطو متفاوت است. بر اساس نظر ارسطو فاعل شناسا نمی تواند آگاهی بی واسطه ای به خود داشته باشد، بلکه همواره به واسطه علم به شیء دیگر به خود علم پیدا می کند و چون مبدأ علم در فلسفه ارسطو علم به اشیای مادی و محسوس است، اصولاً شناخت انسانی بر این اساس و مبتنی بر این مدل شکل می گیرد و از این جهت حقیقت «خود» نیز که همواره همراه با ادراک اشیای مادی و ملازم با آنها درک می شود، امری مکانمند و زمانمند است. این در حالی است که از نظر ابن سینا حقیقت «خود» از راه نوعی شهود بی واسطه درونی و صرف نظر از هر گونه ادراک حسی قابل وصول است و دقیقاً این همان نکته ای است که ابن سینا در انسان معلق در فضا در صدد بیان آن است. اگر بخواهیم دیدگاه ارسطو و ابن سینا در مورد خودآگاهی و نسبت آن با آگاهی به غیر را با دیدگاه های رایج در فلسفه ذهن معاصر مقایسه کنیم، باید بگوییم دیدگاه ارسطو در مورد خودآگاهی بیشتر با آن نوع خودآگاهی که در فلسفه ذهن از آن با نام خودآگاهی مرتبه اول یا پیشا تأملی یاد می شود، سازگار است؛ در حالی که ابن سینا ضمن پذیرش این معنا از خودآگاهی به نوعی خودآگاهی مرتبه بالاتر یا تأملی نیز قایل است.
تحلیل و نقد شرح خواجه نصیرالدین طوسی بر واژه «نیل» درباره لذت در کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
101-118
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در کتاب «اشارات و تنبیهات» لذت را ادراک و نیل به آن چیزی که نزد مدرِک، کمال و خیر است دانسته است. او در این عبارت بر خلاف دیگر عباراتش، از واژه «نیل» استفاده کرده است. در مفهوم این واژه میان شارحان ابن سینا اختلاف وجود دارد. برخی همچون فخررازی این واژه را فاقد هرگونه منظور و معنای خاصی می دانند و معتقدند که حذف آن هیچ خللی در مفهوم عبارت ایجاد نمی کند. برخی نیز همچون خواجه نصیر الدین طوسی با توجه به اینکه لذت یکی از افعال نفس است و ادراک آن حضوری است، معتقدند واژه «نیل» در این عبارت، رسیدن به ذات مدرَک را می رساند. از نظر آنها لذت با حصول ذات مدرَک حاصل می شود. این در حالی است که به نظر می رسد چنین برداشتی با فلسفه ابن سینا در تناقض است. چرا که دستیابی به ذات مدرَک محسوس امکان پذیر نیست لذا ادراک محسوس از نظر ابن سینا نمی تواند حضوری باشد و لاجرم این ادراک حصولی خواهد بود. این مساله حتی در پژوهش های جدید نیز بازتاب داشته است. لذا ضروری است که عبارت ابن سینا در مورد لذت در کتاب «اشارات و تنبیهات» با روش توصیفی-تحلیلی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که اساسا تفسیر نیل به حصول ذات مدرَک یا درک حضوری مدرَک محسوس قابل قبول نمی باشد.
نظریه میرداماد درباره چگونگی تحقق خارجی حرکت و معانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
127 - 145
حوزههای تخصصی:
حرکت و تغییر در مقابل ثبات، از مسائل دیرین فلسفه است که از دیرباز فیلسوفان بزرگ هر یک سعی در تببین و تحلیل آن داشته اند. از این جهت بررسی چگونگی تحقق خارجی حرکت نیز وارد مباحث فیلسوفان بزرگ از جمله میرداماد شده است. میرداماد نظریه خویش را درباره وجود خارجی حرکت در چند بخش کلی ارائه می کند: تعریف دوگونه حرکت توسطیه و قطعیه، ارائه براهینی در اثبات وجود خارجی داشتن حرکت قطعیه و وجود ذهنی یا خیالی حرکت توسطیه، وجود خارجی حرکت قطعیه در عبارات و نظریات ابن سینا. در پژوهش پیش رو به بررسی نقادانه نظریه میرداماد در این زمینه ها پرداخته و اثبات شد که تعریف میرداماد از حرکت قطعیه، تبیین و تحلیل حرکت توسطیه در نظر ابن سینا با توضیحات تفصیلی بیشتر است و ارتباطی به تعریف حرکت قطعیه که ابن سینا آن را ذهنی و خیالی می داند، ندارد؛ بنابراین حرکت قطعیه ای که میرداماد آن را خارجی می داند، با حرکت توسطیه ای که ابن سینا آن را خارجی می داند، تفاوت ندارد. اگرچه میرداماد با نقل عباراتی از ابن سینا و استدلال بدانها، بر تفاوت معنایی این دو اصرار دارد، اما به نظر می رسد که عبارات منقول و مورد استدلال، دلالتی بر مدعای میرداماد ندارند و اثبات کننده نظریه او نیستند.
«فنّ سماع طبیعی» الشفاء ارزیابی وضع کنونی تصحیح متن و چشم انداز آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
5 - 34
حوزههای تخصصی:
بیش از صد سال از انتشار جمله های طبیعیات و الهیات الشفاء، دانشنامه مشهور فلسفی ابن سینا، در مطبعه دارالفنون در تهران می گذرد. این اثر دو جلدی که به ویراست «چاپ سنگی طهران» نامبردار است، سنگ بنایی مهم در عرصه ابن سینا پژوهی در منابع عربی باید قلمداد گردد. این اثر موجبات التفات به کتاب الشفاء را در سطح ملی و بین المللی فزونی بخشید. در ایران قریب به نیم قرن پس از نشر آن، سه فن نخست طبیعیّات الشفاء به همّت محمد علی فروغی (1321-1294) به فارسی ترجمه شد. انتشار همین ترجمه بود که میرزا مهدی مدرس آشتیانی (1332-1268) را بر آن داشت تا مناقشات خود را به تفصیل ناظر به ترجمه کتاب از منظر متن شناسی و فلسفی بیان کند. بیرون از ایران، فن سماع طبیعی الشفاء به ترتیب در چهار کشور مصر، لبنان، ترکیه و آمریکا نشر یافت و قلمرو پژوهش در باب طبیعت شناسی ابن سینا در سطح جهانی گسترده تر شد. در این میان، چاپ قاهره (که در اوایل دهه 1950 میلادی انتشارش آغاز شد) در کنار چاپ سنگی طهران تأثیری شگرف بر پژوهشگران سنّت ابن سینا پژوهی مبتنی بر منابع عربی پدید آورد که تا آن روزگار عمدتاً نه از سنّت ابن سینا پژوهی لاتینی که قدمتی نهصد ساله داشت آگاهی داشتند و نه بدان ابراز تمایل نشان می دادند. بر پایه تصحیح های امروزی متن عربی و مطالعات و ترجمه های مبتنی بر آن متن، می توان گفت که ابن سینا حقیقتاً پس از تأثیر شگرفی که بر اروپا در سده های میانه و رنسانس داشته است، دیگر بار، جهانی شد.
تصحیح رساله «توجیه کلام الشیخ الرئیس فی إثبات الواحد لا یصدر عنه إلّا الواحد» از میرزا ابراهیم همدانی به همراه مقدمه تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
169 - 186
حوزههای تخصصی:
قاعده «الواحد» یکی از قواعد جنجالی در فلسفه و کلام اسلامی است. فیلسوفان برای تبیین آفرینش از این قاعده استفاده کرده و سعی در برهانی کردن آن داشته اند. یکی از برهان هایی که برای قاعده الواحد اقامه شده برهان ابن سیناست. فخر رازی به این برهان اشکال گرفته است، ولی دوانی از برهان ابن سینا دفاع کرده است. یکی از فیلسوفان کمترشناخته شده به نام میرزا ابراهیم حسینی همدانی نیز در رساله ای کوتاه به اشکال فخر جواب داده است. به نظر او، اگر علتی دو معلول داشته باشد، آنگاه هر کدام از این معلول ها نسبت به آن علت خصوصیتی دارند که دیگری ندارد. فی المثل «آ» خصوصیتی با علت دارد که «ب» آن خصوصیت را ندارد و بالعکس. باتوجه به اینکه اگر واحد حقیقی مصدری برای آ و برای غیر آ باشد، آنگاه لازم می آید بر واحد حقیقی خصوصیتی که با «آ» دارد غیر از خصوصیتی باشد که با «ب» دارد و اگر این واحد، واحد حقیقی باشد، آنگاه لازم می آید که از حیثیت واحد هم مصدر برای غیر«آ» باشد و هم مصدر برای غیر«آ» نباشد و این تناقض است. در نوشته حاضر رساله همدانی را تصحیح انتقادی کرده و برهان ابن سینا و اشکالات و دفاع های مربوط به آن را تحلیل کرده ایم.
تصحیح علمی -انتقادی رساله «النیروزیّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
233 - 253
حوزههای تخصصی:
چکیده مقاله: نیروزیّه نام رساله ای از ابن سینا در تفسیر قرآن است که در آن بر اساس اصول فلسفیِ خویش و نیز بر اساس حساب جمل، تلاش می کند تا حروف مقطّعه قرآنی را تفسیر کند. ابن سینا در ابتدای این رساله مقدمه ای ذکر می کند و در آنجا توضیح می دهد که این رساله را به رسم هدیه نوروزی به شخصی با لقب «الشیخ الأمیر» تألیف کرده است. نام مهدی ألیه نامی مبهم است و در نگاه اوّل با هیچکدام از اطرافیان و معاصران ابن سینا انطباق کامل ندارد. از این رو بررسی و پژوهش در هویّت مهدی إلیه از جمله جنبه های مهم این اثر است. از جمله ابعاد دیگر پژوهش در این اثر، تحقیق در روش ابن سینا در تفسیر حروف مقطّعه و ارتباط آن با سایر آثار ابن سینا است. تصحیح انتقادی این اثر بر مبنای چهار نسخه برگزیده انجام شده که قدیمی ترین آن ها نسخه ای متعلق به سال 702 هجری قمری است. دکتر لیلا کیا خواه
اثبات جاودانگی نفس در نظر افلاطون و تأثیر آن در برهان بساطت نفس سینوی در اثبات جاودانگی نفس (یک بررسی تاریخی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
54 - 74
حوزههای تخصصی:
افلاطون در رساله <em>فایدون</em> برای اثبات جاودانگی نفس پس از مرگ سه برهان اقامه می کند. بیان دو برهان اول، بیانی اسطوره ای فلسفی است که بر چرخه های متوالی زایش مبتنی است. برهان سومی که افلاطون برای بقای نفس پس از مرگ اقامه می کند، برهان بساطت نفس است. او معتقد است چیزی که جزء ندارد فساد نمی پذیرد و از آنجا که نفس جزء ندارد با مرگ بدن جاودان خواهد بود و از بین نخواهد رفت. در فلسفه اسلامی یکی از مهم ترین مباحث درباره نفس، اثبات جاودانگی و بقای نفس پس از مرگ است. ابن سینا فیلسوف بزرگ مشائی برای اثبات جاودانگی نفس براهینی را اقامه کرده است. به نظر نگارنده مهم ترین این برهان ها، برهان اثبات جاودانگی نفس از طریق بساطت است که افلاطون، قبل از ابن سینا آن را اقامه کرده است. این مقاله در صدد آن است تا براهین بقای نفس از دیدگاه افلاطون و تأثیر آن در برهان بساطت ابن سینا را از لحاظ تاریخی بررسی و تحلیل کند. روش بحث در این مقاله یک سیر تاریخی و با استناد به عبارات خود فیلسوفان به ویژه ابن سینا خواهد بود. پاسخ اجمالی که این مقاله به این مسئله می دهد این است که اثبات جاودانگی نفس از راه بساطت در فلسفه ابن سینا از لحاظ تاریخی صبغه افلاطونی دارد.
بررسی رؤیا از دیدگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
75 - 96
حوزههای تخصصی:
مسئله رؤیا از مسائل مهمی است که فیلسوفان در طول تاریخ فلسفه بدان پرداخته اند. ارسطو در یونان باستان، رساله ای مستقل به نام «درباره رؤیاها» را به این مهم اختصاص داده و فیلسوفان مسلمان نیز مسئله رؤیا را با بحث نبوت گره زده اند. در این میان، تأمل فلسفی ابن سینا در مقام بزرگ ترین فیلسوف جهان اسلام در این مسئله حائز اهیمت است. او با توجه به تفسیری که از وجودِ نفس، تجرد آن، قوای نفس به ویژه خیال دارد، به بحث درباره رؤیا می پردازد. ارسطو نیز با توجه به ادراک حسی و قوّه خیال به تبیین نظر خود درباره رؤیا و ماهیت آن می پردازد. مسئله اصلی این مقاله، تبیین و بررسی آرای این دو فیلسوف از مسئله رؤیاست. هدف تحقیق، نشان دادن وجوه افتراق و اشتراک و میزان تأثیرپذیری ابن سینا از ارسطو در مسئله رؤیاست. روش تحقیق در این مقاله نیز بررسی تطبیقی میان این دو فیلسوف از منظر فلسفی و تاریخ فلسفه است. نتیجه پژوهش آنکه ابن سینا در مباحث نفس و مسائل مربوط به رؤیا، دقت نظر های بیشتری کرده و البته در آرای خود از ارسطو نیز متأثر بوده است.
بررسی تطبیقی و ارزیابی برهان صدیقین ملاصدرا و برهان امکان و وجوب ابن سینا و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
105 - 116
حوزههای تخصصی:
برهان امکان و وجوب را نخستین بار ابن سینا تقریر کرده و آن را برهان صدیقین نامیده است. توماس آکویناس نیز تحت تأثیر حکمای اسلامی تقریری از این برهان ارائه داده و آن را سومین راه خداشناسی خود قرار داده است. ملاصدرا پس از تقریر برهان امکان سینوی و وارد کردن انتقاداتی برآن، با تکیه بر مبانی اصیل حکمت متعالیه، تقریری تازه از برهان صدیقین طرح ریزی کرده و آن را طریقه انبیاء، عرفا و حکمای الهی دانسته است. نوشتارحاضر، ضمن ارائه تحلیلی از این سه تقریر و بررسی وجوه اشتراک و امتیاز آنها نشان می دهد که اولاً؛ هیچ کدام از این تقریرات، عاری از خطا نیستند. ثانیاً؛ برهان ابن سینا شریف تر از برهان توماس و برهان ملاصدرا نیز شریف تر از هردوی آنهاست. استدلال از ذات بر ذات و صفات، تبیین و توجیه نظام مند علیت و اثبات ارتباطی یکپارچه میان خدا با عالم برمبنای امکان فقری، اصالت و تشکیک عینی وجود و عدم نیاز به ابطال دور و تسلسل از مهم ترین وجوه امتیاز و تفوق برهان صدیقین صدرایی به شمار می روند.
خوانش فضیلت محورانه و تطبیقی از نظریه معرفت شناسی ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
117 - 131
حوزههای تخصصی:
نظریه های معرفت شناسی فضیلت محور شاخه ای از معرفت شناسی برون گرایانه است. نظریه اندیشمندانی مانند آلوین پلانتینگا، ارنست سوزا و لیندا زگزبسکی جزء این نظریه هاست. به باور ایشان عنصر فضیلت نقش بسزایی در تشکیل باور صادق دارد و افزون بر آن عناصر فرایند اعتمادپذیر، قوای معرفتی با کارکرد صحیح و اراده و وظیفه، اعتماد به دیگران و... سبب ارزشمندی باور می شوند. ابن سینا و ملاصدرا به تأثیر فضیلت، قوای معرفتی، فرایند اعتمادپذیر و اراده و وظیفه و... بر معرفت توجه داده اند. در خوانش فضیلت محورانه از معرفت شناسی ایشان می توان قرابت های بسیاری میان رأی ابن سینا و ملاصدرا و زگزبسکی یافت. نظریه ملاصدرا در مقایسه با نظریه ابن سینا همخوانی بیشتری با نظریه های معرفت شناسی فضیلت محورانه معاصر دارد. نظریه ابن سینا به رویکرد سنتی _ ارسطویی درباره تعامل میان فضیلت و معرفت قرابت دارد تا معاصر. رعایت مؤلفه های اخلاقی در معرفت با مبانی فلسفی ملاصدرا سازگاری دار،د اما با برخی مبانی فلسفی وی ناسازگار است.
مفهوم «فصل» در فلسفه ابن سینا و سهروردی و تکامل آن در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فصل» تنها مفهومی از کلیات خمس است که ذاتاً ماهوی نیست؛ نه جوهر است و نه عرض، بلکه به قول ابن سینا اعم المفاهیم است. اعم المفاهیم بودن «فصل» و خروج آن از مقولات، می تواند نمایانگر وجودی بودن این مفهوم باشد که البته ابن سینا به آن تصریح نمی کند. نزد سهروری مفهوم «فصل» اساساً به دلیل بساطتِ هویت نوری، جایگاهی در فلسفه او ندارد و در منطق نیز با نقد تعریف مشایی، اجزای حدی، یعنی جنس و فصل را قبول ندارد. صدرالمتألهین با در نظر داشتن انتقادات سهروردی به اجزای ماهیت و با الهام از ابن سینا، براساس اصالت وجود بر وجودی بودن مفهوم فصل تصریح می کند. نزد صدرالمتألهین صورت نحوه وجود شیء در خارج است که اعتبار بشرط لایی از آن که همان فصل است از سنخ مفاهیم فلسفی است، نه ماهوی. در این مقاله نشان داده می شود که فصل چگونه از جایگاه منطقی به جایگاه اصیل خود در فلسفه راه می یابد و از عوارض ذاتی وجود بما هو وجود می شود.
رهیافتی مقایسه ای بر اندیشه های اسلامی ابن سینا در هماوردی فکری افکار مسیحی توماس آکویناس در مورد سعادت
هر غایت مندی آفرینش و اینکه آدمی در جهت نیل به مقصود والایی در تکاپو باشد همواره دغدغه فکری آدمی از ابتدای حیات بوده و اندیشمندان بسیاری را به بحث و تکاپو در این باره کشانده است. ابن سینا از بزرگان فلسفه اسلامی است که با تأثیر و الهام بسیار زیادی که از منابع اسلامی داشته، سعادت غایی را در جهت کسب رضای الهی و سکنی گزیدن در جوار او تبیین نموده است. توماس آکویناس نیز با بهره گیری از آموزه های مسیحی به تبیین سعادت پرداخته و آن را با گناه اولیه و هبوط آدمی پیوند می دهد. بررسی و مقایسه افکار ابن سینا و آکویناس به عنوان دو اندیشه از دو دین مختلف که تأثیر بسیار زیادی بر افکار و اندیشمندان بعد از خود گذاشته اند و آشنایی با مغایرات و اشتراکات دینی آنان در این باره امری است که می تواند ما را با اندیشه های آنان در باب سعادت و تقریرات صورت گرفته از آن آشنا کند. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مفهوم لغوی و اصطلاحی سعادت و همچنین چیستی سعادت، مراتب سعادت و سعادت عظمی و اینکه چگونه می توان بدان دست یافت؛ از دیدگاه ابن سینا و آکویناس پرداخته می شود و در نهایت نیز به مقایسه افکار این دو فیلسوف در این باره ختم می شود. ابن سینا و آکویناس سعادت را امری ذو مراتب می دانند که اعلی درجه آن مشاهده عقلی آفریدگار است که سعادتی ما فوق آن و لذتی که از آن حاصل می آید با هیچ خیر و کمالی قابل قیاس نیست.
هماهنگ پنداری برهان صدیقین با درون مایه آیه 53 سوره فصلت، در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
۹۹-۱۲۰
حوزههای تخصصی:
درباره درون مایه دست واژه «أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِ شَیٍ شَهِیدٌ» در آیه 53 سوره فصلت، در میان اندیشه وران اسلامی دیدگاه های گوناگونی مطرح است. بسیاری از مفسران، دست واژه یادشده را به اثبات حقانیت قرآن و رسالت پیامبر اکرم ص، بسته دانسته اند؛ از نگاه گروهی از دانشمندان، به شناخت حضوری خداوند و اثبات یگانگی در ربوبیت بسته است و برخی از فیلسوفان آن را به برهان صدیقین ناظر دانسته اند. جُستار پیشرو به روش توصیفی – تحلیلی و باهدف بررسی دیدگاه سوم سامان یافته است. یافته این پژوهش این است که آیه یادشده در جایگاه اثبات هستی خداوند نیست وهیچ گونه رهنمود درون متنی و برون متنی بر این اعا وجود ندارد. در واقع آیه در جایگاه پابرجا نمودن حقانیت قرآن و درستی خودگویی پیامبر اکرم (ص) است؛ ازاین رو، خودگویی هماهنگی برهان صدیقین با آیه یادشده، نادرست است.
تحلیلی بر امکان استقبالی از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
522 - 503
حوزههای تخصصی:
ابن سینا امکان استقبالی را به معنای نفی هر گونه ضرورتی در زمان آینده می داند. وی شرط عدم وجود شیء در زمان حال را در این نوع از امکان شرط نادرستی می داند. در این پژوهش پس از ارائه صورت بندی فرمال از معانی امکان (عام، خاص، اخص و استقبالی) و نشان دادن وجود ابهام در معنای امکان اخص در کتاب شفا، به این مسئله خواهیم پرداخت که آیا شرط عدم «ضرورت به شرط محمول» در تعریف امکان استقبالی، که پس از ابن سینا به این تعریف افزوده شده است، شرط درستی است. دو تحلیل از امکان استقبالی ارائه خواهد شد و نشان خواهیم داد که اولاً این شرط برای اولین بار توسط سبزواری مطرح نشده است، بلکه پیش از وی قطب الدین رازی آن را ارائه داده است. ثانیاً این شرط با سیستم موجهاتی ابن سینا سازگار نیست.