مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
ساختارشناسی
حوزههای تخصصی:
در رویکرد تفسیری «وحدت سوره» و « سوره به مثابه واحدی پیوسته»، سوره های قرآن کریم دارای ساختاری منسجم و منظم هستند لذا برای فهم بهتر هر سوره بایستی به روح کلی و ساختار آن توجه شود. با این رویکرد می توان ارتباط منسجم و هماهنگ میان آیات سوره را کشف و از طریق بررسی متن و ارتباطات لفظی، ادبی و محتوایی سوره، ساختار آن را به دست آورد و با استخراج موضوع محوری سوره به تفسیر اجزاء آن پرداخت. برای فهم تصویر و هندسه باطنی سوره با این رویکرد کل نگر و ساختارشناسانه، در وهله اول بایستی آیات، پاراگراف بندی (بخش بندی) شوند. در این نوشتار «سوره فتح» ابتدا به روشی نو (بدون توجه به محتوای آیات و صرفاً براساس شواهد لفظی) بخش بندی می شود، سپس پاراگراف های هم سیاقِ دارای وحدت موضوعی، به صورت یک «فصل» دسته بندی شده و در نهایت موضوع محوری سوره استخراج می گردد. کلیه مراحل بخش بندی، فصل بندی و استخراج موضوع محوری سوره، براساس اصول پاراگراف بندی است.
ساختارشناسی دیباچه های متون منثور در پنج متن برگزیده پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
75 - 107
حوزههای تخصصی:
متون کهن پارسی در دو وجه منظوم و منثور خود بر مبنای ساختارهایی مشخص تکوین یافته اند که برونداد ژرف ساخت های گفتمانی حاکم بر نظام اندیشگانی مؤلفان آنها هستند. دیباچه ها در جایگاه نقطه آغازین این ساختارها، خود نیز سازمان بندی ویژه ای دارند. پژوهش حاضر با تکیه بر این انگاره و بر مبنای الگوی استنادی تاریخی در گردآوری داده ها، می کوشد ساختار حاکم بر دیباچه های پنج اثر روایی، تعلیمی، اخلاقی، عرفانی و تاریخی را با رویکردی توصیفی و تحلیلی شناسایی کرده، به سوی استخراج الگویی گام بردارد که تعمیم پذیر به تمام یا دست کم بخش عمده دیباچه های منثور ادب فارسی باشد. پژوهش پیش رو، ساختاری نُه سازه ای را در دیباچه های متون مورد مطالعه شناسایی کرده که به گونه ای تکرارشونده، نظام مند و نسبتا واحد نمود یافته، صرفا تفاوت نویسندگان از منظر ایستارهای ذهنی، شرایط اجتماعی و سیاسی و برخی عوامل دیگر باعث گسترش یا محدودیت برخی از این سازه ها شده است اما، در مجموع، این ساختار نه گانه برقرار مانده است. ساختار استخراج شده را می توان در کلان ساختار سه سازه ای «دیگری، خود، دیگری» خلاصه نمود. بر این اساس، در دیباچه های مورد مطالعه، گونه ای هنجارمندی و در نتیجه، نوعی وفاداری خودآگاه یا ناخودآگاه به این ساختار جز در مواردی معدود دیده می شود، مسئله ای که سخن درباب میزان ابتکار و نوآوری خالقان این دیباچه ها را پیش می کشد. بر مبنای پژوهش حاضر، می توان با تکیه بر همین ساختار حاکم بر دیباچه های منثور فارسی، از نوعی «زیرگونه» سخن گفت که در امتداد کلان گونه های شناخته شده در سنت ادبی فارسی شکل می گیرد و به مثابه نیروی جهت دهنده نویسندگان در فرایند خلق آثار منثور فارسی عمل می کرده است.
گونه شناسی، ساختارشناسی و بازسازی حفاظتی- دیجیتال سنگ قبر اوحدی مراغه ای "سنگ قبر اوحدی مراغه ای"
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
60 - 77
حوزههای تخصصی:
استفاده از سنگ قبر برای نشان دادن محل دفن مردگان سنتی باستانی است و به مرور زمان گونه و اشکال و ابعاد اندازه های آن وابسته به اهمیت سنت ها و فرهنگ و مذهب و همچنین تأثیری که متوفی در طول زندگی بر خانواده و جامعه خود داشته ساخته شده و تغییر یافته است سنگ های قبر همچنین نقش مهمی در حفظ تاریخ دارند، زیرا اغلب دارای کتیبه هایی هستند که بینشی در مورد افراد مدفون در زیر آن ها و شیوه های فرهنگی آن دوره تاریخی را ارائه می دهند. سنگ قبرهای دوره اسلامی نقش مهمی در بازشناسی فرهنگ اسلامی در اعصار گذشته دارند. اوحدی مراغه ای شاعر اواخر قرن هفت و اوایل قرن هشت هجری قمری است و مزار آن در گورستانی در مراغه و سنگ قبرش صندوقی شکل و از نوع ماسه سنگ با تزئینات و کتیبه حجاری شده است. در این مقاله با استفاده از مطالعات میدانی، کتابخانه ای و آزمایشگاهی به گونه شناسی و ساختارشناسی و بازسازی حفاظتی- دیجیتال از سنگ قبر اوحدی مراغه ای پرداخته شده است. استفاده از این روش قبل از انجام فعالیت های حفاظتی و مرمتی فیزیکی می تواند راهگشایی در نمایش آنچه رخ خواهد داد باشد. مرمتگر می تواند با انجام بازسازی های دیجیتالی تصویر کلی از اثر مرمت شده را در اختیار پژوهشگران قرار دهد.
ساختارشناسی داستان «اصلی و کرم» بر مبنای الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۵۷
137 - 168
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی درحقیقت تاریخ و فرهنگ گویای هر ملت است و داستان اصلی و کرم از داستان های معروف ادبیات ترکی است که به صورت شفاهی و سینه به سینه انتقال یافته و درنهایت به صورت مکتوب درآمده است. این پژوهش به تحلیل ساختار روایی این داستان، بر پایه الگوی روایی گریماس پرداخته و هدف از آن تشخیص و تحلیل عناصر روایی، و تبیین کارکردهای آن در ساختار این داستان است. از داستان اصلی و کرم چندین روایت و نسخه مکتوب وجود دارد که نسخه مورد استناد ما، نسخه سیروس قمری است. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و کمّی و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و اَسنادی زنجیره های روایی، الگوی کنشی و مربع معناشناسی را در داستان اصلی و کرم تحلیل و بر مبنای نظریه گریماس، روایت شناسی کرده ایم. دستاوردهای پژوهش گویای آن است که این داستان طرح و پی رنگی منسجم دارد و مؤلفه های شش گانه الگوی کنشیِ روایت شناسی گریماس، تطابق معناداری با اجزای روایت در آن دارد.
ساختارشناسی ملات در لایه های اندود سازه موسوم به سقایه ربع رشیدی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه تاریخی ربع رشیدی تبریز که در سال 700 ه.ق. ساخته شده است تا سده دهم ه.ق. به صورت های مختلف نظامی و مسکونی مورد استفاده قرارگرفته است. یکی از سازه های معماری ربع رشیدی، سازه آبی موسوم به سُقایه است که در جبهه جنوب شرقی قرار دارد. کاوش باستان شناختی محل موسوم به سُقایه ربع رشیدی از سال 1386 توسط معاونت میراث فرهنگی تبریز شروع شده است. ولی در این مدت، مطالعه فنی بر روی ملات (ملات دیوارچینی و ملات اندود) در این بخش از مجموعه ربع رشیدی انجام نپذیرفته است. مطالعات فنی بر روی مواد و مصالح این سازه آبی (پژوهش پیش رو بخشی از این مطالعات است)، می تواند در آینده به شناخت هویت و کاربری بنا منجر شود. از طرفی برای حفاظت صحیح اثر و همچنین مداخلات مرمتی، نیازمند شناخت فنی ملات در این مجموعه هستیم؛ بنابراین فنّاوری ملات به کار رفته در این سازه آبی، نیازمند بازشناسی با روش های علمی اعم از مطالعات میدانی و آزمایشگاهی و تحلیلی و تجربی است. در این راستا، از سه لایه اندود و همچنین ملات آجرچینی، نمونه برداری شد و مطالعات XRD, XRF, SEM-EDS انجام شد. درنتیجه مطالعات مشخص شد که ملات آجرچینی و ملات لایه های اندود، آهکی است. در مرحله عمل آوری، به همه ملات ها مقداری ماسه و خاک اضافه شده است با این تفاوت که میزان خاک و ماسه در ملات آجرچینی بسیار بیشتر بوده و به همین دلیل، کیفیت آن نسبت به ملات اندود ها پایین تر است. همچنین در ملات لایه های اندود، مقدار کمی دانه های زغال شناسایی شد.
تحلیل اثر ویژگی های خاک بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشت به عنوان یکی از کهن ترین دست ساخت های بشر، از هزاره های دور تاکنون، ساختمایه اصلی بسیاری از بناهای تاریخی در ایران بوده است. مطالعه ویژگی خشت های تاریخی هم از جهت مستند نگاری و ثبت اطلاعات که از اولین اقدامات حفاظت از برمانده ای فرهنگی است، هم از جهت ایجاد معیاری برای مقایسه خشت های نوین امروزی، امری مهم و ضروری است. لزوم حفاظت و مرمت سازه های خشتی، ضرورت بررسی و شناخت این مصالح تاریخی و سنجش خصوصیات رفتاری آن را دو چندان می کند. چنان که هرگونه مداخله در بناهای تاریخی نیازمند شناخت نسبی از مواد و مصالح تشکیل دهنده آن است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی ساختار تشکیل دهنده خاک، به تحلیل عوامل تأثیر گذار بر مقاومت مکانیکی خشت های تاریخی منطقه یزد بپردازد و تلاش دارد در قالب استدلال استقرایی بر پایه ترکیبی از روش های میدانی، تجربی، آزمایشگاهی به دنبال پاسخ به این سؤال باشد که رابطه میان مقاومت مکانیکی و ویژگی خاک تشکیل دهنده خشت های تاریخی منطقه یزد چیست؟ و تنوع خاک هر منطقه، چه ویژگی هایی در ساختار خشت های تاریخی ایجاد کرده است؟ نتایج نشان می دهد، خشت هایی با غالب خاک ریزدانه و مقدار مناسب مواد رسی، مقاومت مکانیکی بهتری در مقابل خشت های با ذرات غالب درشت دانه دارند. همچنین اندازه و شکل ذرات، هم در مقیاس میکروسکوپی و هم در مقیاس ماکروسکوپی و تناسب میان ذرات ریزدانه و درشت دانه، از عوامل مؤثر بر تخلخل و تراکم ساختار خشت است که بر رفتار مکانیکی و مقاومت در برابر جذب آب تأثیر مستقیم دارد.
کاربرد اسم تفضیل در نامه های نهج البلاغه و بازشناسی خوشنویسی نسخ موجود (مطالعه موردی : ده نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
498 - 518
حوزههای تخصصی:
یکی از اسم های مشتق پرکاربرد در زبان عربی اسم تفضیل می باشد و ساختار کاربرد آن اهمیت ویژه ای در معنایش دارد. برای فعلی که اسم تفضیل از آن مشتق می شود، علمای صرف شروطی بیان می کنند که هرچند کاربرد برخی اسم تفضیل های مغایر با شروط مذکور، اجماع و اتفاق نظر پژوهندگان علم صرف را برهم زده است. برای تحلیل کارکرد اسم تفضیل، علاوه بر مدنظر قراردادن این نکته که اسم تفضیل مورد بحث از اسم تفضیل هایی است که خود از فعل مورد مفاضله بر وزن «أفعل» ساخته شده و یا اسلوب تفضیلی ترکیبی است که با به کارگیری یکی از الفاظ اشد، أکثر، أقل و..... به همراه مصدر فعل موردنظر در قالب تمییز آورده شده؛ باید به ساختار نحوی متفاوت هر کاربرد توجه داشت؛ نگاه ساختارگرایانه به کاربرد اسم تفضیل در هریک از وجوه فوق، یکی از مهم ترین راه ها برای کشف معنای موردنظر صاحب سخن است؛ که برای این منظور سه گام و استخراج اجزا ی ساختار کلام، برقرار ساختن ارتباط موجود بین اجزا و نشان دادن دلالتی که در کلیت ساختار اثر است، برداشته می شود. این پژوهش بر آن است که ضمن استخراج اجزای کلام حاوی اسم تفضیل در نامه ها ی نهج البلاغه کاربرد اسم تفضیل در نامه های نهج البلاغه از نظر ساختار و معنا مورد تحلیل و بررسی قرار دهد و تأثیر این ساختار در کاربرد معنای حقیقی و غیرحقیقی در نامه های نهج البلاغه را بررسی نماید. در این پژوهش بازشناسی خوشنویسی نسخ موجود نهج االبلاغه نیز انجام می شود.اهداف پژوهش:استخراج اجزای کلام حاوی اسم تفضیل در نامه های امام علی (ع).بازشناسی خوشنویسی نسخ موجود نهج البلاغه.سؤالات پژوهش:تحلیل ساختاری و معنایی افعل تفضیل در نامه های نهج البلاغه چگونه نمود پیدا می کند؟نسخ موجود نهج البلاغه دارای چه نوع خوشنویسی است؟
ساختارشناسی ملاط های باستانی قلعه اوجان متعلق به دوران سلجوقی-ایلخانی
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۱۷۸-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
مطالعه فنّی آرایه های گچی محوطه تاریخی شادیاخ نیشابور (ساختارشناسی سه قطعه آرایه گچی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۴)
143 - 161
حوزههای تخصصی:
در میان آرایه های معماری خراسان، آنچه کمتر شناخته شده، آرایه های گچی یافت شده از شهر قدیم نیشابور است. این آرایه ها متعلق به سده های اولیه اسلام هستند و در ظرافت و تنوع نقش با آرایه های گچی ساسانیان و عباسیان در سامرا برابری می کنند. شادیاخ یکی از محوطه های شهر قدیم نیشابور است که آرایه های گچی بی نظیری از دوران سلجوقی را در خود جای داده است. مطالعات اندکی در رابطه با این محوطه و آرایه های گچی آن انجام شده است. هدف این پژوهش، شناخت فنّی و ساختاری ملاط سه قطعه از آرایه های گچی محوطه شادیاخ است که می تواند گام مهمی در راستای شناخت، معرفی و حفظ این آثار ارزشمند بوده و همچنین در بخش آرایه های معماری اطلس میراث فرهنگی ایران تأثیرگذار باشد. در این راستا از روش تصویربرداری با استفاده از میکروسکوپ پورتابل Dinolite، آنالیز XRD و همچنین SEM-EDS جهت انجام مطالعات فنّی استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که فاز های اصلی نمونه ملاط های مورد مطالعه مربوط به ژیپس، کلسیت و کوارتز است. البته در یکی از نمونه ها، انیدریت هم به عنوان فاز اصلی شناخته شده است که این تبدیل فاز در شرایط آب وهوایی نیشابور دور از ذهن نیست. همچنین برای برش راحت تر نقوش آرایه گچی برجسته، هنرمند گچبر برای ساخت ملاط، ملاط کم مایه را انتخاب کرده و کمی بیشتر از حالت معمول، آن را ورز داده است (ملاط گچ نیم کشته). برای ماندگاری بیشتر آن، در زمان اجرای لایه بستر گچی، عملیات ماله کشی از حالت عادی بیشتر بوده و همچنین فشار ماله بر سطح بستر از حالت معمول بیشتر بوده است. درخصوص تغییرات و فرسایش ملاط، برخی از بلور های ژیپس به مرور زمان به انیدریت تبدیل شده و در برخی نمونه ها، ریزبلور ژیپس بر روی بلور های اصلی تشکیل شده است.
ساختارشناسی حکومت خلفای سه گانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حاکمان برای ثبات و پایداری حکومت و تحقق اهداف و غایات خود، ناگزیر به ایجاد ساختارهای متنوعی در درون حکومت هستند. به عقیده ی جامعه شناسان، کارکردهای ساختار این است که اولاً، انسداد و طرد اجتماعی را برای گروه های معارض و معترض قدرت کاملاً مدیریت شده و نظام مند خواهد کرد. ثانیاً، مانع بروز تنش و کشمکش های اجتماعی نسبت به تغییرات و نابرابری ها می گردد. ازاین رو در عصر خلافت، سه ساختار ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی پدیدار شد. ساختار ایدئولوژیک به هدف تغییر، دستکاری و مهار عقاید و ارزش های مردم طراحی شد و مبتنی بر سه مؤلفه (منع نگارش و نشر احادیث نبوی، مشروعیت زدایی از سخنان رسول خدا، و جعل و تحریف و بدعت) بود. ساختار سیاسی مدیریتی مبتنی بر انحصار سطوح گوناگون قدرت به قریش و حذف بنی هاشم، انصار و دیگران از آن بود. ساختار اقتصادی نیز سامان یافته از حذف منابع مالی مخالفان و محدودسازی اقتصادی آنان، توزیع هدفمند و جهتدار بیت المال با نگاه ویژه به قریش و امویان بود. ساختارهای نوین سه گانه ی مزبور در عصر خلافت، تضادها، تنش ها و نزاع های خونین فرقه ای، گسست ها و شکاف های اجتماعی، نابرابری توزیعی در منابع سیاسی، اقتصادی و پیامدهای سوء دیگری را در طول تاریخ دامنگیر جامعه اسلامی کرد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر داده های تاریخی صورت یافته، در پاسخ به این سؤال است که دوران پس از رحلت پیامبر اکرم و حاکمیت خلفا مبتنی بر چه ساختارهایی بوده است؟ آثار منفی بر بستر این ساختارها چه بوده است؟