مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
علیت
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۱
91 - 117
حوزههای تخصصی:
دعا یکی از عالی ترین مضامین الهی است که همیشه مورد توجه بشریت بوده است و هر انسانی به فراخور میزان درک فقر ذاتی خویش به معناشناسی و مسایل پیرامون آن پرداخته است. در نگرش به مسأله دعا از نظر ملاصدرا، نباید پیش فرض های وجود شناختی و هستی شناسی وی را نادیده گرفت. بی شک نگاه صدرا به مسأله دعا، گسسته از مبادی هستی شناسی ایشان نمی باشد. اصالت وجود، تشکیک خاصی وجود، حرکت جوهری، نظام علی معلولی هستی، رابط بودن وجود ممکنات و امکان فقری آنها و وحدت شخصی وجود، از جمله مبانی ای می باشند که اضلاع سه گانه وجودی دعا (داعی، مدعو و مطلوب) را در حکمت متعالیه تحت تأثیر قرار می دهند. در این نوشتار تلاش شده است با توجه به مبانی هستی شناسی صدرا، مسأله دعا مورد تحلیل و پردازش قرار گیرد. لذا ضمن تبیین مفهوم ها و مبانی ایشان، کوشیدیم تا با واکاوی این مبانی، علاوه بر به تصویر کشیدن ارتباط آن دو، تحلیلی نو و منطبق بر اصول هستی شناختی از مسأله دعا ارایه نماییم
هیوم و بیداری کانت از خواب جزمیت؛ نگاهی دوباره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمانویل کانت در تمهیدات به صراحت می گوید که تذکر و هشدار دیوید هیوم بود که او را نخستین بار از خواب جزمیت بیدار کرد. علیرغم اذعان کانت، هنوز بر کانت شناسان روشن نیست که هیوم دقیقاً چگونه کانت را از خواب جزمیت بیدار کرد. اختلاف مفسران برخاسته از این است که در مورد هیچ کدام از جوانب این تأثیر و تأثر اجماعی وجود ندارد. آیا بحث هیوم از علیت کانت را از خواب جزمیت بیدار کرد، یا بحث او از تعارض های قوه تخیل؟ اگر اولی ست، کدام بحث هیوم از علیت؟ کدام کتاب هیوم بر کانت تأثیر گذاشته است؟ آیا کانت اساساً آشنایی دست اولی با مکتوبات هیوم داشته است؟ در مقدمه، پرسش های مختلف مرتبط با مسیله را متمایز می کنیم. در بخش اول، به جنبه تاریخی تأثیر هیوم و میزان آشنایی کانت با دو کتاب هیوم می پردازیم. در بخش دوم، استدلال می کنیم که بحث هیوم از «اصل علی عام» در کتاب رساله ای در باب طبیعت انسان کانت را از خواب جزمیت بیدار کرده است. اگر دیدگاه ما درباره نسبت هیوم و کانت درست یا موجه باشد، آنگاه سایر تأثیرات هیوم بر کانت را نیز باید با نظر به همین دیدگاه تبیین کرد. در نتیجه گیری، خلاصه ای از یافته های تحقیق را ارایه می کنیم.
علت شناسی جنایی در سنجه حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوقی دوره دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
67 - 99
حوزههای تخصصی:
اصل علیت یکی از اصول فلسفی مهمی است که نه تنها در اشیا و پدیده های طبیعی، بلکه در رفتارهای انسانی و ازجمله رفتارهای بزهکارانه نیز جاری است؛ گرچه چگونگی تحلیل آن در رفتارهای انسانی، متفاوت از اشیا و پدیده های طبیعی است. رویکرد علت شناسی جنایی با توجه به مبانی معرفتی خود، توانایی این تحلیل را نداشته است. این مقاله به نقد و بررسی علت شناسی جنایی بر اساس حکمت اسلامی پرداخته و مهم ترین نقاط ضعف این رویکرد در این خصوص را بدین شرح برمی شمرد: عدم تمایز و یا خلط بین مفهوم «علت» و «شرایط و معدات»، اکتفا به علت کاوی و غفلت از دلیل یابی و معناکاوی، علت شناسی بر اساس پیش فرض و طرح ذهنی قبلی پژوهشگر، اعتقاد به تعین یافته بودن رفتار بزهکارانه، نفی اسباب غیرطبیعی در ارتکاب بزهکاری، تغییر موقف از علت غایی به علت فاعلی مادی و تمرکز بر علیت اعدادی به جای علیت حقیقی و ایجادی.
رویکردی فلسفی به اصل علیت در روایت سینمایی پست مدرن (مطالعه ای بر فیلم طعم گیلاس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
53 - 70
حوزههای تخصصی:
علیّت یکی از مهم ترین دغدغه های بشری و از بنیادی ترین مفاهیم فلسفی است. فیلسوفان غربی که اندیشه آنها، در این پژوهش مورد مطالعه است، از دوران باستان تا معاصر رابطه بین علّت و معلول را از چند نظر بررسی کرده اند. فیلسوفان سنتی و کلاسیک، به ویژه ارسطو، رابطه علّی را ضروری و قطعی دانسته اند. به این معنا که این رابطه بر اصل ضرورت بنا نهاده شده است و هر پدیده ای در جهان، ضرروتاً علتی دارد. در روایت کلاسیک که معمولاً فیلم های هالیوودی نمونه آن هستند، علیت مهم ترین عنصر است که وحدت و انسجام پیرنگ داستانی را تضمین می کند. به سبب آنکه علیت در سنت فلسفی ارسطو، ضروری بود، در روایت سینمایی کلاسیک نیز رابطه علت و معلول براساس اصل ضرورت است. این رابطه در روایت سینمایی پست مدرن به صورت تصادفی در می آید. به نظر می رسد تغییرات رابطه علّت و معلول در اندیشه فلسفی، موجب دگرگونی علیّت در ساخت روایی فیلم ها شده است. به این علت که روایت در سینمای ایران و فیلم های داستانی بازتاب و انعکاس روایت در سینمای غرب است، این پژوهش تلاش دارد علاوه بر تحقیق و اثبات تأثیر علیّت در فلسفه بر رابطه علت و معلولی در روایت سینمایی، فیلم سینمایی طعم گیلاس(1378) را به صورت هدفمند و به روش تحلیلی توصیفی مورد تحلیل محتوایی قرار بدهد، تا دگرگونی روایت از طریق تغییر در روابط علت و معلولی بررسی شود.
بررسى رویکرد عقلانى به چگونگى ارتباط خداوند با عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر به بررسى رویکردهاى عقلانى به ارتباط خداوند با عالم مى پردازد. ارتباط فاعلى علّى، از شایع ترین و متداول ترین ارتباط هاى تصویرشده از سوى فیلسوفان است. همچنین رویکردهاى حداکثرى و حداقلى ارتباط خداوند با عالم نیز قابل سنجش است. در این مقاله با بررسى واکاوانه برخى دیدگاه هاى دانشمندان عقل گراى یونان باستان و قرون وسطا، اندیشه ماشین انگارى جهان و نیز دیدگاه فلاسفه اسلامى، این تأکید حداکثرى بر ارتباط فاعلى علّى خداوند ترسیم شده است؛ سپس در گامى دیگر به سنجش و بررسى توانمندى و موفقیت تبیین هاى ارائه شده پرداخته، و در گام نهایى با گذر کردن از انحصارگرایى درباره ارتباط خداوند با عالم و نقادى آن، به تحلیلى جامع و فراگیر از ارتباط که داراى مؤلفه هایى نظیر کارآمدى است، دست یافته ایم. در این الگو و تصویر، ارتباط صرفا فاعلى علّى نیست؛ بلکه علاوه بر آن شامل ارتباط هاى دیگر نظیر ارتباط تدبیرى، قیومى، رازقى، شاهدى و علمى نیز مى شود.
ادله اثبات علیت تحلیلى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیت را مى توان به علیت خارجى و تحلیلى تقسیم کرد. در علیت خارجى، علت و معلول وجود منحاز و جداگانه اى از یکدیگر دارند؛ اما در علیت تحلیلى علت و معلول وجود جداگانه اى از یکدیگر ندارند؛ اعم از اینکه هر دو به وجود واحد بسیط موجود باشند و یا اینکه از معانى عدمى باشند. در کلمات فلاسفه به تقسیم علیت به خارجى و تحلیلى تصریح نشده است؛ اما مسائلى در فلسفه ایشان وجود دارد که جز با قبول علیت تحلیلى توجیه پذیر نیست. این مسائل را مى توان دلیل بر قبول ارتکازى علیت تحلیلى توسط فلاسفه اسلامى دانست. شاید مهم ترین دلیل بر اثبات علیت تحلیلى، جریان برهان لم در قیاس اقترانى حملى است. در برهان لم، حد وسط علت ثبوت الأکبر للاصغر است؛ با اینکه در قیاس اقترانى حملى همه حدود برهان به وجود واحد موجود شده اند. این مقاله به بررسى این دلیل و دیگر ادله اثبات علیت تحلیلى مى پردازد.
«فعل خداوند در طبیعت» طرح و بررسی دیدگاه جان پوکینگ هورن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا راه معقولی وجود دارد که بپذیریم دست خداوند در طبیعت باز است؛ راهی که از ایراد تاریخیِ خدای رخنه پوش در امان باشد؟ جان پوکینگ هورن، فیزیکدان و متکلم مشهور انگلیسی، از پیشگامان عرصة علم و الهیات و از معروف ترین متفکران مسیحی در این صحنه است. او علاوه بر دستاوردهای مهم در فیزیک نظری، در مباحث علم و الهیات نیز صاحب رأی به شمار می آید. یکی از نظریات خاص او، به تصویری مربوط می شود که درباره فعل الهی در طبیعت است. این تصویر، بر دیدگاهی واقع گرایانه و ابتنای متافیزیک بر فیزیک مبتنی است و با توجّه به نظریه آشوب از نوعی علیت بالا به پایین دفاع می کند. در این مقاله، پس از ذکر مقدماتی درباره حیات علمی پوکینگ هورن، نظام فکری او متناسب با مسئله فعل خداوند ترسیم و پس از آن، دیدگاه او در این زمینه، به تفصیل، تبیین می شود. در انتها مبانی و دیدگاه اختصاصی او در باب فعل خداوند در طبیعت، به ویژه با توجه به مبانی حکمت اسلامی، نقد و بررسی می شود. به نظر می رسد دیدگاه پوکینگ هورن، در عین تفطّن به نکات مهم، اتقان فلسفی لازم را ندارد و او نتوانسته است تصویری استوار دربارة فعل خداوند در طبیعت، ارائه دهد.
وساطت علیت به معنای یونانی در درک هایدگر از تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هایدگر برای دست یابی به ذات تکنولوژی می کوشد تا از مفهوم شایع تکنیک عبور کند و به برداشتی نو دست یابد. در این مقاله تبیین شده است که این کار از طریق احیاء مفهوم یونانی علیت صورت می گیرد. برای این منظور او با طرحی ابتکاری، مفهوم ابزار را در کنار مفهوم علیت قرار می دهد و مدعی است که از این طریق ذات تکنیک قابل دست یابی است. تفسیر علیت در دوره پیش سقراطی مورد اعتنای هایدگر قرار گرفته است. اما او تأکید دارد که نظریات افلاطون و ارسطو تمایز جدی با نظر پیش سقراطیان دارد. به نظر می رسد درباره نظریات افلاطون و ارسطو در خصوص علیت، مسأله تا حدودی مبهم است. در این مقاله شواهدی ذکر خواهد شد که مؤید سازگاری آرای این دو فیلسوف با پیش سقراطیان و نتیجتاً با اندیشه هایدگر حداقل در برخی موارد است. در نهایت به بررسی این نظر هایدگر پرداخته شده است که وی معتقد است در دوره مدرن در یک تقلیل گرایی افراطی، علیت در چارچوب تنگ و بسته ای ملاحظه می شود و شیوه های علمی جدید در علم را سبب شده است.
استعاره های مفهومی علیت در دیدگاه لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره در دیدگاه سنتی نوعی آرایه ی ادبی محسوب می شود. توصیه ارسطو و حکمای مسلمان این است که کاربرد استعاره باید منحصر در متون ادبی باقی بماند. لیکاف با نقد این دیدگاه بیان می دارد که استعاره بخش جدایی ناپذیری از فرایند تفکر در انسان است. اندیشه استعاری امری اجتناب ناپذیر، فراگیر و معمولا ناآگاهانه است. استعاره مفهومی در واقع یک قلمرو ذهنی را بر حسب قلمروی ذهنی دیگر مفهوم سازی می کند. در این مقاله ابتدا به معرفی نظریه معاصر استعاره که توسط لیکاف ارائه شده است، می پردازیم. سپس در پرتوی نظریه مذکور، مفهوم علیت را مورد بررسی قرار می دهیم. استفاده از مفهوم مذکور منحصر به فلسفه نیست. بلکه در تمامی متون علمی و همچنین زبان متعارف می توان این مفهوم را مشاهده کرد. لیکاف می کوشد که با نگاهی کلان به این مفهوم، نشان دهد که میان کاربرد متعارف و فلسفی این مفهوم ارتباطی منسجم و هماهنگ برقرار است. مفهوم علیت شامل یک بخش نحیف تحت اللفظی و بسط های گسترده استعاری است. هر یک از تئوری های فلسفی علیت در واقع حاصل تمرکز بر بخشی از این استعاره های علّی است. علل چهارگانه ارسطویی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و مبتنی بر بنیان هایی استعاری شکل گرفته اند.
بررسی دقت مدل تصحیح خطای برداری (VECM) در پیش بینی بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی دقت مدل تصحیح خطای برداری با استفاده از متغیرهای درون زا از قبیل بازدهی، نسبت قیمت به ارزش دفتری هر سهم، بازده حقوق صاحبان سهام، نقدشوندگی، نسبت بازده نقدی، حاشیة سود عملیاتی و فروش به ازای هر سهم و مجموعه ای از متغیرهای کلان اقتصادی از قبیل تولید ناخالص داخلی، قیمت نفت، قیمت جهانی طلا، شاخص بورس اوراق بهادار تهران و قیمت جهانی محصول نهایی شرکت، انجام شده است. در این تحقیق داده ها به صورت فصلی و برای دورة زمانی 1380 تا 1389 و با استفاده از روش تصحیح خطای برداری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج آزمون هم جمعی نشان دهندة وجود رابطة بلندمدت میان متغیرهاست. درنتیجه امکان استفاده از مدل تصحیح خطای برداری فراهم می گردد. مقدار آمارة F حاصل از تخمین مدل حاکی از معناداری مدل می باشد. سپس نتایج حاصل از بررسی معناداری پیش بینی انجام شده به روش مک کراکن نشان می دهد که در دو سوم از نمونه ها پیش بینی با مدل تصحیح خطای برداری دارای میانگین مجذور خطای کمتری نسبت به میانگین تاریخی می باشد.
بررسی دیدگاه وگنر درباره توهم اراده آگاهانه با تکیه بر مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های جدید اختیار که بر پایه برخی یافته های علوم تجربی مطرح شده، چالشی است که وگنر درباره شهود همگانی ما از اختیار مطرح کرده است. او متأثر از برخی یافته های علوم عصب شناسی و روان شناسی به این نتیجه رسید که شهود اراده آگاهانه، یک شهود تفسیرگرایانه و غیر مستقیم از نیروی علّی اراده است و به همین دلیل ارزش معرفتی ندارد. از نظر او، تجربه اراده آگاهانه یک فریب است که ذهن ما آن را طی یک فرایند روان شناختی تولید می کند. این مقاله پس از بیان دیدگاه وگنر درباره توهم اراده آگاهانه، با استفاده از مبانی ملاصدرا آن را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که شواهدی که وگنر برای رسیدن به مقصود خود بیان کرده، تام نیستند و مطلوب او را اثبات نمی کنند. در حکمت متعالیه، علم انسان به اراده آگاهانه یک شهود مستقیم و بی واسطه است، و دیدگاه وگنر درباره تفسیرگرایانه بودن این شهود، صرفاً یک ادعاست که شواهد معتبری ندارد، از این رو نمی تواند با علم حضوری انسان به اراده آگاهانه مقابله کند.
فلسفه اسلامی متأخر و دانشِ ما به جهان خارج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان دکارت و طرح استدلال های شکاکانه، دانش به جهانِ خارج یکی از دغدغه های فیلسوفان معرفت شناس غرب بوده است . این پرسش در فلسفه اسلامیِ سنتی مسئله نبوده است و در دوران اخیر و پس از آشنایی فیلسوفان مسلمان با فلسفه جدید غرب، برخی فیلسوفان اسلامی متأخر برای پاسخ به «شکاکیت درباره جهان فیزیکی»، در صدد اثبات وجود جهان مادّی برآمده اند . تأمّلات آنها درباره موضوع به دو راهبرد متافیزیکی منتهی شده و آنها یا از راه توسّل به «اصل علیّت» و یا از راه «ضرورت مطابقت ادراک های حسّی با اشیای فیزیکی» بر وجود جهان خارج استدلال کرده اند . این مقاله نشان می دهد که هیچ کدام از این استدلال ها نمی توانند مدعاهایشان را اثبات کنند . به علاوه حتی اگر استدلال های ایشان در اثبات نتیجه مورد نظر موفّق باشند ، استدلال معروف و قوی «از راه جهل» به نفع شکاکیت در برابر این استدلال ها مقاوم است .
بنیان های معرفت شناختی مشروعیت جامعه شناختی به کمک بررسی تطبیقی زیست جهان هوسرلی و مرتبه وجودی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
187 - 203
حوزههای تخصصی:
دو نکته اصلی، هدف و شالوده مقاله حاضر را تشکیل می دهد. نخست اینکه به زعم بسیاری، استخوان بندی اصلی فلسفه صدرا، انتولوژیک است و در حوزه اپیستمولوژی حرف چندانی برای گفتن ندارد. به نظر می رسد برخلاف این عقیده مشهور می توان استنتاج های عمده ای را در حوزه معرفت شناسی و به ویژه بین الاذهانیت از فلسفه او داشت. دوم نسبت شناسی این استنتاج ها با مفاهیمی چون زیست جهان در پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر است. می توان نشان داد که اشتراک های زیادی میان مراتب وجودیه ملاصدرا و زیست جهان هوسرلی و هایدگری وجود دارد. بر این اساس، هیچ یک از دو مکتب فلسفی، به طور مستقیم درباره فلسفه سیاسی سخن نگفته اند، اما برپایه استنتاج های مذکور می توان از آنها به فهمی متفاوت از بنیان هایاپیستمولوژیک مشروعیت سیاسی جامعه شناختی دست یافت.
نقدها بر ایده آلیسم استعلایی کانت، برمبنای تفسیر هنری آلیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش خواهد شد با مرور جریان های اصلی منتقد کانت، تصویری روشن از محورهای این انتقادات مطرح شده و سیر تحول آنها تا طرح تفکیک میان «ایده آلیسم استعلایی» و «تئوری استعلایی تجربه» پی گرفته شود. در ادامه بازآرایی و بازخوانی هنری آلیسون از ایده آلیسم استعلایی را بر مبنای کتاب او با عنوان «ایده آلیسم استعلایی کانت» [1] ارائه خواهیم کرد. او با انتساب یک نگاه هستی شناختی به تفسیر منتقدان کانت از ایده آلیسم استعلایی و نیز ارائه یک خوانش معرفت شناسانه (یا فرامعرفت شناسانه) از این ایده آلیسم، اولا پاسخی به این سیر از انتقادات فراهم می نماید و ثانیا با ایجاد پیوندی بنیادین میان این ایده آلیسم و تئوری استعلایی تجربه، طرح تفکیک میان این دو را منتفی می گرداند. در پایان این مقاله، پس از ارائه ابعاد مختلف این خوانش از ایده آلیسم و نحوه پاسخگویی آن به نقدهای سنتی وارد شده بر کانت، سوالاتی را درباره امکان تفسیر عبارات سوال برانگیز کانت در این قالب و توان مقاومت این تفسیر در برابر همان انتقادات رایج مطرح نماییم.
مصداق قاعده الواحد در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از قواعد مهمی که ملاصدرا مانند حکمای سلف، آن را در فلسفه خود بیان کرده، قاعده «الواحد لایصدر عنه الا واحد» است. اگرچه وی این قاعده را از مستقلات عقلی دانسته و مفاد این قاعده را تا حدودی شبیه حکمای پیش از خود مطرح کرده است؛ اما با توجه به نظرات وی در باب وحدت شخصی وجود، قاعده بسیط الحقیقه، جایگزینی تجلی و تطور به جای علیت و بحث توحید، نمی توان مصداقی بر این قاعده در فلسفه او ارائه کرد. طرح قاعده بسیط الحقیقه و حذف علیت به معنای رایج آن، وحدت شخصی وجود را تائید می کند، در نتیجه هیچ موجودی غیر از خداوند از وجود حقیقی برخوردار نخواهد بود و همه موجودات در حکم سایه ها و تجلیات آن وجود حقیقی، محسوب خواهند شد. با حذف دوئیت در وجود، قاعده الواحد مصداق های متداول خود را از دست خواهد داد زیرا صدور در این قاعده فرع بر دوئیت و کثرت است.
تجربه از منظر ابن سینا و مقایسه آن با استنتاج بهترین تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استنتاج بهترین تبیین، به تازگی به عنوان استنتاجی جدید در عرض استقراء و قیاس توسط چارلز پیرس در توجیه بسیاری از نظریات علمی ارائه شده است. هدف این نوشتار انجام مقایسه ای میان این نوع استنتاج و تجربه از دیدگاه ابن سیناست. در این مقایسه سعی شده است به تمامی شباهت ها و تفاوت های موجود میان تجربه و استنتاج بهترین تبیین پرداخته شود و در کنار آن به برخی عیوب هر کدام از این دو نیز اشاره شود؛ ازجمله شباهت های این دو استنتاج می توان به مقدمه مضمر موجود در هر دو استنتاج و نیز استقرایی بودن و واقع گرایی هر دو استنتاج و نیز معیار بودن تبیین علّی در هر دو استنتاج اشاره کرد و از تمایزات میان این دو استنتاج می توان به معیارهای انتخاب تبیین بهتر همچون سادگی و جذابیت و تطابق در استنتاج بهترین تبیین اشاره کرد که در تجربه به آنها اعتنایی نشده است. درعین حال که کارآمد بودن این معیارها موردتردید است. علاوه بر این، از این تمایزات می توان به شروط و قواعدی که ابن سینا بر تجربه افزوده است، اشاره کرد؛ چراکه در استنتاج بهترین تبیین، هیچ اشاره ای به قاعده غیاب های هم زمان یا عدم مغالطه اخذ مابالعرض به جای مابالذات نشده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های هیوم، لوئیس، و مکی در باب علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیت یکی از مسائل مهم فلسفی است که تحلیل های هیوم آن را با چالش ها و معضلات زیادی روبرو ساخته و تئورسین های بسیاری را به نظریه پردازی در این خصوص واداشته است. از جمله این نظریه پردازان می توان به تلاش های دو فیلسوف تحلیلی، یعنی لوئیس و جی. ال. مکی در این خصوص اشاره کرد که هر دوی آن ها اساس و بنیاد نظریه خود را بر پایه نقد و اصلاح نظریه هیوم بنا نموده اند. نویسنده در این مقاله با یک بررسی تطبیقی، به تبیین منطقی رویکردهای مزبور می پردازد و "ابهام در مدلول علت" را به عنوان یکی از مهم ترین عوامل نارسایی و نقصان در رویکردهای مزبور معرفی می کند. از نگاه او، اگر چه به گفته لوئیس رویکرد هیوم تنها متضمن علت های کافی است و به همین سبب جامع نیست. رویکرد خود لوئیس نیز تنها متضمن علت های لازم است. بنابراین در مظان همین اتهام قرار خواهد داشت. سرانجام نویسنده با تبیین دیدگاه پیچیده جی.ال. مکی، آن را به عنوان دیدگاه مطلوب تر می پذیرد و بر این نکته نیز تأکید می کند که توسل تبیین گرایان یک رویداد خاص به شرطی های خلاف واقع در وصول به شرط های لازم آن، در اغلب موارد اجتناب ناپذیر است، لیکن در چنین مواردی ضروری است که مدلول علت کاملاً مشخص گردد.
بررسی نظریه سلسله های علّی راسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
199 - 218
حوزههای تخصصی:
نظریه علیّت و قوانین علّی در نظر فلاسفه، چیزی است که راسل، به خاطر ویژگی های خاص آن؛ یعنی ضرورت و کلیّت، مهمل و بیهوده می پندارد ولی همانند تجربه گرایانی همچون هیوم، به طور کلی علیّت را مورد تردید و انکار قرار نمی دهد. وی برای حلّ معضل شکاکیت که بعد از انتقادات هیوم به علّیت می-توانست دامنگیر علم شود و منجر به انسداد شناخت علمی گردد، نظریه ای جدید درباره نوع ارتباط بین رویدادها ارائه می دهد که آن را «سلسله های علّی» می نامد. هدف راسل از نظریه سلسله های علّی، بیان اصولی است که می تواند به حصول احتمالی متناهی برای پیش بینی وقوع رویدادها کمک کند. لذا، راسل ادعا نمی کند که اصول موضوعی مرتبط با مفهوم «سلسله های علّی» که در استنتاج رویدادهای نامشخص به ما کمک می کنند، می تواند ما را به نتایج قطعی و یقینی برسانند، بلکه مدعی است که این اصول تنها می توانند ما را به استنتاج نتایجی محتمل هدایت کنند. از این رو، در این مقاله، نوع استنتاج مورد نظر راسل و اصول موضوعی مرتبط با آن مورد بررسی قرار می گیرد و ضمن تبیین مفهوم «سلسله های علّی» به نسبت آن با هویت اشیاء فیزیکی پرداخته می شود و در انتها، ایرادات نظریه راسل که از سوی وسلی سالمُن، یکی از قائلان به نظریه فرآیند علّی، وارد شده است، مطرح می گردد.
بررسی رابطه علیت بین فقر و مهاجرت از روستا به شهر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
71 - 89
حوزههای تخصصی:
با توجه به ارتباط نزدیک بین فقر و مهاجرت از روستا به شهر در ایران، تعیین کم و کیف رابطه بین این دو متغیر می تواند به تبیین سیاست های توسعه بخش روستایی و شهری کمک مؤثری کند. از این رو، در تحقیق حاضر، با استفاده از دو روش تودا و یاماموتو و آزمون کرانه ها، رابطه علیت بین فقر و مهاجرت از روستا به شهر در ایران با بهره گیری از داده های جمعیت و نرخ رشد طبیعی آن، درصد افراد فقیر و ضریب جینی طی سال های 1392-1364 بررسی شد. نتایج آزمون های علیت با استفاده از هر دو روش نشان داد که مهاجرت و فقر رابطه دوسویه دارند؛ فقر خانوارهای روستایی باعث مهاجرت از روستا به شهر می شود و مهاجرت نیز می تواند موجب کاهش فقر روستایی شود.بنابراین، دولت می تواند با تخصیص اعتبارات مطابق با وضعیت مهاجران از جمله ارتقای وضعیت مشاغل غیررسمی در شهرها و روستاها، فقر آنها را کاهش دهد.
علیّتِ شبه اُکازیونالیستی در فلسفه ی دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث کلیدی در فلسفه ی دکارت که امروزه نیز در میان پژوهشگران فلسفه ی مدرن و قرون وسطیٰ ، از اهمیت بالایی برخوردار است ، رویکرد دکارت در خصوص ارتباط علت و معلولی پدیده ها و رویدادهای مختلف است. دکارت برای ارتباط علّی میان نفس و بدن ، رویکردی اُکازیونالیستی یا همان رویکرد مبتنی بر اصالت علل موقعی، اتخاذ کرده است که بر مبنای این رویکرد، علتِ نهایی ، خداوند است ، اما پرسش اصلی جستار حاضر این است که آیا دکارت ، همه ی ارتباطات علت و معلولی میان پدیده ها - چه مادی و چه فرامادی - را اکازیونالیستی تبیین می کند و آیا اساساً می توان دکارت را بنیان گذار اصلیِ اکازیونالیسم در فلسفه دانست یا این که ریشه های علیّت اکازیونالیستی را باید در آثار و افکار متفکران قرون وسطیٰ جست وجو کرد؟ از این رو ، در این جستار تلاش خواهیم کرد تا با توجه به آثار مختلف دکارت و نیز با توجه به دیدگاه های برخی متفکران قرون وسطیٰ در خصوص علیّت ، نشان دهیم که دکارت را در بهترین حالت ، می توان طرفدار نظریه یا رویکردی شبهِ اکازیونالیستی در خصوص علیّت دانست که بر اساس آن ، چنین نیست که علل فیزیکی و طبیعی در رویدادهای مختلف ، تأثیرگذار نباشند، بلکه - به زعمِ دکارت - در کنار علیّت خداوند ، می توان از تأثیرگذاری علل طبیعی نیز سخن گفت.