مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
آموزش عالی
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۷ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۱
101 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و استقرار مد یریت دانش در دانشگاه تربیت مدرس می باشد. کارکنان ستادی و اعضای هیئت علم ی، جامعه آمار ی این پژوهش را تشکیل می دهند. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که فرهنگ سازمانی و استقرار مدیریت دانش از نسبتاً مطلوبی برخوردار هستند . همچنین میان فرهنگ سازمانی و مؤلفه های آن شامل حمایت مدیریت، تعلق سازما نی، خلاقی ت فردی و سبک رهبری با استقرار مدیریت دانش رابطه معن یداری وجود دارد . اما بین سازش با پدیده تعارض و استقرار مدیریت دانش رابط ه معن یداری نیست . می توان چنین نتیجه گرفت که برای استقرار مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی نسبت به تکنولوژی و امثال آن جایگاه مهم تر ی دارد. بنابراین حفظ و تقویت شاخصه های فرهنگی مؤثر بر مدیریت دانش باید از اولویت های دانشگاه تربیت مدرس باشد.
بررسی نقش آموزش عالی بر مناسبات سیاسی ایران و اتحادیه اروپا با رویکرد بر ساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۲
161 - 189
حوزههای تخصصی:
دولت های عصر جدید به دنبال آنن هستند تا از ابزارهای مختلف، نو و مفید برای برقراری دیپلماسی کارا استفاده نمایند. در قرن جدید کشوری از دیپلماسی موفق برخوردار است تا با گسترده کردن ابزارهای تعامل خود با دیگر کنشگران، به تعریف هویتی مناسبی از خود در نزد دیگر دولت ها دست یابد. یکی از ابعاد جدید دیپلماسی، بهرهگیری از ارتباطات دانشگاهی و به است، که مدنظر نگارندگان این پژوهش است. از این رو در « دیپلماسی آموزش عالی » اصطلاح این مقاله سعی شده تا براساس رویکرد برساختگرایی و توجه به اصولی مانند شناخت و تعامل و تأثیر آن بر بازتعریف هویت ها و منافع کنشگران در ارتباط با یکدیگر که در محور این نظریه قرار دارند، به بررسی نقش آموزش عالی بر م ناسبات سیاسی ایران و اتحادیه اروپا پرداخته شود. سؤالات اساسی این پژوهش عبارت اند از : روابط دانشگاهی و دیپلماسی آموزش عالی ایران و اتحادیه اروپا اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟ و این نوع دیپلماسی چه تأثیری میتواند بر مناسبات سیاسی ایران و اتحادیه اروپا داشته باشد؟ این مقاله به شیوه ای تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است.
طراحی و تدوین وظایف و تکالیف شغلی متخصصان برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۶
7 - 45
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تدوین وظایف و تکالیف شغلی متخصصان برنامه درسی است. این هدف در قالب دو سؤال پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته است: وظایف اصلی متخصصان برنامه درسی کدامند؟، تکالیف و زیر تکالیف متخصصان برنامه درسی کدامند؟ روش پژوهش از نوع کیفی مشارکتی و ابزار مورد استفاده دیکوم بوده است. در کارگاه دیکوم مقدماتی تعداد 7 نفر و در کارگاه تکمیلی 8 نفر از افراد صاح بنظر در حوزه برنامه درسی مشارکت داشت هاند. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای موضوعی انجام شده است. فرایند اجرایی کار در قالب کارگاه یک و نیم روزه دیکوم طراحی و اجرا شده است. نتایج پژوهش نشان داد متخصصان برنامه درسی برای عمل به نقش حرفه ای خود 11 تکلیف اصلی شامل «مدیریت تیم برنامه ریزی درسی، نقد و تحلیل برنامه های درسی، سیاستگذاری و تدوین راهبردها، نظریه پردازی، نظارت بر طراحی، اجرا و ارزشیابی برنامه درسی، آموزش و ترویج برنامه درسی، پژوهش، همساز کردن عناصر برنامه با هم و برنامه درسی با نظام آموزشی، مشارکت در بازنگری برنامه های درسی، ارزشیابی و اعتبارسنجی و خدمات مشاوره ای » را بر عهده دارند. این یازده وظیفه دارای 68 تکلیف اصلی و حدود 173 زیر تکلیف هستند که به نوعی چارچوب کار متخصص برنامه درسی آموزش عالی را نشان م یدهند.
تفکر انتقادی حلقه مفقوده نظام آموزش عالی: بررسی مهارت تفکر انتقادی دانشجویان و چگونگی آموزش آن از سوی اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۷
99 - 123
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی تفکر انتقادی نزد دانشجویان و آموزش آن از سوی اساتید انجام شده است . شیوه پژوهش کمی از نوع توصیفی و کیفی بوده است . جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و دانشجویان دانشگاه مازندران بوده است و نمونه آماری دانشجویان به حجم 345 نفربا استفاده از نمون هگیری طبقه ای به تفکیک دانشکده ها انتخاب گردید و داد هها با استفاده از آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا جمع آوری شد . نمونه آماری اساتید 15 نفرکه به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمون هگیری موارد مطلوب انتخاب و داد هها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. یافته ها نشان داده است که میانگین مهارت تفکر انتقادی دانشجویان( 59 / 7(پا یین تر از حد متوسط ) 17 ( بوده است.نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داد بین دانشکده های مختلف درتفکر انتقادی تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین باستثنای تحلیل بین دانشکده های مختلف در شاخص های استنباط و ارزشیابی تفاوت معنی دار وجود داشت.یافته های حاصل از مصاحبه با اساتید نیز بیانگر آن است که آموزش عالی در پرورش مهارت تفکر انتقادی موفق نبوده است. بنظر می رسد ضعف دانشجویان در تفکر انتقادی م یتوانددر ارتباط با کارکرد ضعیف آموزش عالی در برنام هریزی غنی آموزشی و درسی و همچنین بستر فرهنگی جامعه باشد.
چالش آموزش علوم انسانی در دانشگاه های ایران: یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۲
234 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، کشف و شناسایی چالش ها و مشکلات موجود در فرایند آموزش رشته های علوم انسانی در دانشگاه های ایران می باشد. این پژوهش از حیث معرفت شناختی و روش شناختی، دارای رویکردی کیفی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق کیفی و تکنیک KII[1] (مصاحبه با افراد مطلع کلیدی) با استادان برجسته و دارای صلاحیت در پانزده رشته ی منتخب حوزه ی علوم انسانی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که چالش های آموزش رشته های علوم انسانی در ایران عبارت اند از؛ چالش های محیطی و بومی، چالش های زبانی، سیاسی، ایدئولوژیک، اجتماعی، چالش های نهادی و فرهنگی. از دیگر یافته های پژوهش می توان به ضعف بنیه ی نظری آموزش دانشگاهی و علوم انسانی اشاره کرد. مشکلات عمده ی دیگر عبارت اند از؛ نبود سیستم ارزشیابی دقیق از تدریس استادان و نیز عدم توجه لازم و کافی به رشته های علوم انسانی در سطح سیاست گذاری، عدم توجه به شرایط بوم شناختی، وابستگی کامل رشته های علوم انسانی به نهادهای سیاستگذار و نیز سطحی نگری به مقوله ی تدریس و بالأخره عدم توجه به تفاوت های فردی
نقش متغیرهای آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۳
73 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف نقش متغیرهای آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش از نوع علّی - مقایسه ای و به لحاظ رویکرد از نوع کلّی است. بر اساس متغیر های شیوه ی گزینش (آموزش و پژوهش محور) و کارشناسی مورد پژوهش (مرتبط و غیر مرتبط) دو گروهی و براساس دوره های تحصیلی (روزانه، شبانه و نیمه حضوری) و ترم تحصیلی (اول، دوم و سوم) سه گروهی است. جمعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دوره های روزانه، شبانه و نیمه حضوری رشته های روان شناسی و مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی بودند که در سال تحصیلی 90-89 به تحصیل اشتغال داشتند. برای توصیف از شاخص های توصیفی، میانگین، انحراف معیار و خط استاندارد برآورد مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد t میانگین و برای استنباط آماری با توجه به فرضیه های تحقیق از آزمون نقش متغیرهای آموزشی در پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی استفاده شد. نتایج نشان داد اگر چه بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دوره روزانه، شبانه و نیمه حضوری تفاوت معنی دار به دست نیامده است، امّا میانگین عملکرد تحصیلی دانشجویان کارشناسی ارشد روزانه در مقایسه با دانشجویان شبانه و نیمه حضوری بالاتر و عملکرد تحصیلی نیمه حضوری بالاتر از شبانه بود.
بررسی تطبیقی نظام های ارزشیابی و تضمین کیفیت آموزش های کاربردی در جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۴
133 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی و تحلیل اهداف، معیارها و فرایندهای ارزشیابی و تضمین کیفیت در ۱۷کشور پیشرو و دارای تجربه در این حوزه )شامل امریکا، کانادا، سوئیس، فنلاند، انگلستان، اتریش، دانمارک، سوئد، نروژ، آلمان، هلند، استرالیا، آفریقای جنوبی، هند، هنگکنگ، امارات متحده عربی، عربستان( و با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و بررسی تطبیقی بر اساس مؤلفههای تعیینشده انجام شده است.این مؤلفهها عبارتاند از: نوع فرایند تضمین کیفیت، اجباری/ داوطلبانه بودن فرایند، ساختار فرایند)دولتی، نیمهدولتی و غیردولتی(، مراحل اجرای فرایند، مستندات پشتیبان، تعداد و ترکیب هیئت ارزیابی، نویسنده گزارش، چرخه فرایند، پی گیری نتایج، گروههای مورد مصاحبه و سطوح ارزشیابی. در خصوص کاربرد معیارهای ارزشیابی و تضمین کیفیت مشخص گردید که ۱۱معیار کارکنان حرفهای و آموزشی، فراگیران، دورهها و برنامههای آموزشی و کارآموزی، یاددهی- یادگیری و کارآموزی، بهبود مستمر)تضمین و توسعه کیفیت(، ارتباط با صنعت و جامعه، برون دادها و پیامدها، اهداف و برنامهها، سازماندهی، مدیریت و رهبری، امکانات، منابع فیزیکی و فناوری، حمایت مؤسسه ایدر اکثر کشورهای مورد مطالعه مشترک بوده است.مقاله حاضر در راستای انتشار نتایج حاصل از این مؤلفهها و معیارها تدوین شده است
ارائه مدل مفهومی صلاحیت حرفه ای ارزشیابان و ممیزان کیفیت در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۵
61 - 99
حوزههای تخصصی:
کیفیت آموزش عالی و بهبود و ارتقاء آن به خودی خود ایجاد نمیشود و مستلزم برنامهریزی علم ی و عملی است و یکی از وجوه مورد توجه در طراحی و استقرار ساختار مناسب آن بایستی انتخ اب اف راد شایسته و با صلاحیت در حوزه ارزشیابی و ممیزی کیفیت و آموزش مستمر آنها باشد. پژوهش حاض ر با هدف شناسایی صلاحیت حرفهای ارزشیابان و ممیزان کیفیت در نظام آموزش عالی و ارائه چارچوب اولیه نظام صلاحیت حرفهای در 11نهاد/انجمن متولی دارای تجربه ارزشیابی و ممیزی کیفیت آم وزش عالی )انجمن ارزیابی استرالیا، انجمن ارزیابی نیوزیلند، انجمن ارزیابی اتحادیه اروپ ا، انجم ن ارزی ابی کانادا، انجمن ارزیابی آلمان، انجمن ارزیابی ژاپن، انجمن ارزشیابی انگلستان، انجمن ارزشیابی آفریق ای جنوبی، انجمن ارزیابی فنلاند، انجمن بینالمللی توسعهی ارزشیابی، انجمن ارزشیابی دانشگاه میشگان( با استفاده از شیوه سندکاوی و بررسی تطبیقی انجام شده است. براساس نتایج پژوهش چارچوب اولی ه نظام صلاحیت حرفهای ارزشیابان و ممیزان کیفیت در نظام آموزش عالی ارائه شده است
اعتبارسنجی برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
موک ها سرآغاز تحولات شگرفی در عرصه یاددهی- یادگیری در حوزه آموزش عالی هستند و برنامه های درسی مبتنی بر موک ها، فرصت های نوینی را برای تسهیل یادگیری مستقل و اشتیاق تحصیلی فراهم کرده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی انجام گرفته است. این پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی از روش نظریه مبنایی استفاده شده است و در بخش کمی به آزمون اعتبار الگو در بین اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری دانشگاه های شهر تهران پرداخته شده است. جامعه آماری بخش کیفی شامل 14 نفر از افراد متخصص و صاحب نظر در حوزه فناوری آموزشی می باشد و بخش کمی شامل 476 نفر از اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری دانشگاه های تهران است که از میان آنها از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای 214 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. اعتبار و روایی در بخش کیفی از طریق روش مرور توسط خبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش بود و در بخش کمی ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که میزان آن 0/93 تعیین شد. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و برای تأیید و آزمون مدل مفهومی از تحلیل عاملی تأییدی و از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده 28 مقوله کلی هست که در قالب مدل پارادایمی شامل شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر راهبردها و پیامدها به دست آمده است که عوامل مؤثر در برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی و روابط آنها را نمایان می کنند.
سنجش و بررسی ارتباط سبک های تفکر و جهت گیری هدف با عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۵
59 - 81
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی سبک های تفکر و جهت گیری هدف در دانشجویان و ارتباط آن با عملکرد تحصیلی دانشجویان انجام شده است. این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی و که برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را دانشجویان کارشناسی رشته های کشاورزی دانشگاه های تهران، یاسوج، ایلام، شهید باهنر کرمان، و رازی کرمانشاه تشکیل می دادند که 247 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون توصیفی و آزمون استنباطی و با بهره گیری از برنامه نرم افزاری اس.پی.اس.اس انجام شد. سبک های تفکر در 5 بعد (شامل گرایش، کارکردها، سطوح، شکل ها، و حوزه) و 13 سبک و جهت گیری هدف در 2 بعد و چهار هدف پیشرفت مورد سنجش و بررسی قرار گرفت. نتایج تفاوت های معنی داری را در برخی از انواع سبک تفکر و جهت گیری هدف در میان گروه های مورد بررسی نشان داد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر حاکی از آن بود که از میان سبک های تفکر، سبک اجرایی و بیرونی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر عملکرد تحصیلی نشان دادند و این تأثیرها به صورت مثبت بود. علاوه بر این، از میان ابعاد جهت گیری هدف، عملکرد – گرایش بیشترین تأثیر را بر عملکرد تحصیلی نشان داد و این تأثیر نیز به صورت مثبت بود.
شناسایی راهبردهای ارتقای فرهنگ برنامه ریزی درسی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تبیین راهبردهای ارتقای فرهنگ برنامه ریزی درسی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی انجام شد. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی داده بنیاد، اقدام به مصاحبه عمیق با 29 نفر از متخصصان و صاحب نظران حوزه آموزش عالی گردید. یافته ها نشان داده است که مهمترین راهبردهای ارتقای فرهنگ برنامه ریزی درسی در برگیرنده آموزش و آگاهی بخشی، درگیر نمودن افراد در برنامه ریزی درسی، ایجاد مراکزی در زمینه مشاوره برنامه ریزی درسی در دانشگاه ها، ملاحظه و رعایت اصول اساسی در تدوین برنامه درسی کارآمد، رشد مشارکت در آموزش عالی، و بودجه و منابع کافی است. نتایج این تحقیق، می تواند به عنوان الگوی راهنما برای برنامه ریزان آموزش عالی به منظور بازنگری و اصلاح در ساختار برنامه درسی، مشخص کردن نقاط ضعف و قوت در زمینه تحقق ارتقای فرهنگ برنامه ریزی درسی در نظام آموزش عالی و برنامه ریزی در زمینه اجرای راهبردها گردد.
تبیین برنامه درسی آینده در راستای تحقق چشم اندازها و رسالت های آموزش عالی ایران در افق 1404(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر،تبیین اهداف و محتوای برنامه درسی آینده بر اساس چشم اندازها و رسالت های آموزش عالی ایران در افق 1404 است. روش تحقیق، ترکیبی( کیفی و کمی) است. جامعه آماری پژوهش حاضر، منابع بالادستی، صاحب نظران حوزه آموزش عالی کشور، و نیز اعضای هیات علمی و دانشجویان دکتری دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 95-1394 بوده اند. دربخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی، و برای جمع آوری داده ها از تحلیل محتوای کیفی منابع بالادستی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. یافته های حاصل از تحلیل محتوای کیفی منابع بالادستی نشان داد جهت گیری هایی که منابع بالادستی نسبت به علم و فناوری به عنوان چشم انداز و رسالت داشته اند، جامع نگرانه و با مدنظر قرار دادن توسعه ملی صورت گرفته است و می توان آنها در سه مقوله آموزش، پژوهش و خدمات مورد بررسی و تحلیل قرار داد. نتایج حاصل از مصاحبه ها نیز نشان داد که توجه به جامعه باید به عنوان مهمترین موضوع در تدوین اهداف و محتوای برنامه درسی آموزش عالی در نظر گرفته شود. علاوه بر این، اولویت بندی اهداف و محتوای برنامه درسی توسط اعضای هیات علمی و دانشجویان دکتری نشان داد که در مولفه هدف « آموزش حقوق شهروندی» و در محتوا « توجه به نیازهای فرهنگی جامعه» به عنوان عامل های دارای اولویت نخست شناخته شده اند. در مجموع بر اساس یافته های پژوهش، می توان گفت که رویکرد و دغدغه اصلی برنامه درسی آینده آموزش عالی ایران، جامعه محوری است.
محتوای برنامه درسی مبتنی بر توسعه آینده پژوهی در آموزش عالی ایران:پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش عالی بر اثر عواملی مانند کاهش کیفیت آموزش و عدم تناسب با نیازهای دانشجو و جامعه با چالش های زیادی روبرو بوده است .لذا در پاسخ به این چالش ها ،آموزش عالی برای ارتقای کیفیت فرصت های یادگیری، باید در محتوای برنامه های درسی آینده جهت گیری نوینی را دنبال کند.بنابراین می توان ادعا نمود که یکی از متغیرهای مهم که می تواند بر رشد توانایی آینده پژوهی دانشجویان تأثیرگذار باشد، محتوای برنامه درسی است.هدف این پژوهش طراحی محتوای برنامه درسی مبتنی بر توسعه آینده پژوهی در آموزش عالی بود که باشیوه پژوهشی کیفی و با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و بکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی نیمه ساختار یافته با 14 نفر از اساتید صاحب نظران حوزه برنامه درسی و آینده پژوهی در دانشگاه های استان فارس انجام شد، برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله، کدگذاری باز، کدگذاری نظری و کدگذاری انتخابی با کمک نرم افزار MAXQDA 12 به مفاهیم مجزا تفکیک شدند و 19مقوله کلی به دست آمد. این مقاله یافته های مطالعه را در چارچوب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (3مقوله )، پدیده محوری (بازنگری محتوای برنامه درسی با تاکید بر آینده پژوهی)، راهبردها (6 مقوله)، زمینه (3 مقوله)، شرایط مداخله گر (2مقوله) و پیامدها (4مقوله) تحلیل کرده است.
بررسی ارتباط بین یادگیری خودراهبر و میزان سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجویان گروه علوم مهندسی دوره های یادگیری الکترونیکی مورد مطالعه: موسسه آموزش عالی مهرالبرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین یادگیری خودراهبر براساس میزان سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجویان گروه علوم مهندسی دوره های یادگیری الکترونیکی موسسه آموزش عالی مهرالبرز انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل همه دانشجویان، 148 نفر و حجم نمونه 108 نفر است که گزینش آنها از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه یادگیری خودراهبر و سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات است که روایی آن به وسیله استادان و ضریب پایایی آن به وسیله آلفای کرانباخ به میزان 84.38 تأیید شده است. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی T تک نمونه، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتایج مربوط به بررسی سؤالات پژوهش نشان داد که: 1. بین تمامی مؤلفه ها ی یادگیری خودراهبر و سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات همبستگی مثبت و معناداری در سطح 05/0 وجود دارد 2. میان وضعیت یادگیری خودراهبر با ویژگی هایی نظیر جنسیت، سن، معدل و اشتغال دانشجویان تفاوت معناداری وجود ندارد 3. نتایج رگرسیون گام به گام بیان گر این است که از بین مؤلفه های سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات، مؤلفه ترکیب کردن، بیش ترین توان پیش بینی عوامل مؤلفه خودراهبری را دارد.
نقش وکاربرد سواد اطلاعاتی در نهادینه سازی فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۵
111-132
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است نقش وجایگاه سواد اطلاعاتی به عنوان یک ضرورت در بکارگیری موثر فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد بررسی قرار گیرد. روش تحلیل محتوای کیفی متون منتخب برای پاسخ به نیازهای اطلاعاتی و استنباطی موضوع مورد استفاده واقع شده است.یافته ها و نتایج حاکی از آنند که تحولات نوین مستلزم تغییرات اساسی در رسالت ها وکارکردهای دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی می باشد. از آن جایی که تولید دانش و بستر سازی فضای دانشی از اهم رسالت های دانشگاه ها است. این امر نیازمند آگاهی و دسترسی به آخرین یافته های علمی در حوزه علوم و فناوری می باشد. فناوری اطلاعات و ارتباطات این فرایند را تسهیل نموده است. اما آن چه اساسی است توانمند ساختن کاربران آموزش عالی برای ورود به محیط های مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات می باشد که از این طریق مخاطبان آموزش عالی می توانند از اطلاعات موجود در چنین محیطی به طور موثر، کارا و خلاق استفاده نماید. این مهم امکان پذیر نیست مگر اینکه به نقش و جایگاه سواداطلاعاتی به عنوان یک ضرورت و مقوله اساسی برای بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش عالی نگریسته شود.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر توانمندسازی منابع انسانی دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های نسل سوم و چهارم با استفاده از رویکرد دلفی فازی: ارائه یک الگوی مفهومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: باوجود کاربرد گسترده مدل های توانمندسازی، هنوز ابعاد و مؤلفه های مختلف آن در آموزش عالی به خوبی روشن نیست. هدف این مقاله شناسایی ابعاد و مؤلفه های توانمندسازی منابع انسانی دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های نسل سوم و چهارم و ارائه یک الگوی مفهومی بر اساس آن می باشد. روش بررسی : برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک دلفی فازی جهت پالایش عوامل و مؤلفه ها بهره گرفته شده است. نظرسنجی به عمل آمده در چهار مرحله و در سال ۱۳۹۵ انجام گرفته و نتایج هر مرحله با استفاده از فرمول های روش دلفی فازی مورد پالایش قرارگرفته است. یافته ها: الگوی توانمندسازی کارکنان و اساتید در دانشگاه ها و با تأکید بر دانشگاه های کارآفرین و ارزش آفرین در سه بعد و ۲۲ مؤلفه برای اساتید و ۲۳ مؤلفه برای کارکنان نظام آموزش عالی طراحی گردیده و به عنوان الگویی پیشنهادی جهت توانمندسازی منابع انسانی دانشگاه ها در ایران ارائه شده است. نتیجه گیری : الگوی ارائه شده در این پژوهش می تواند توانمندسازی منابع انسانی دانشگاهی با رویکرد استقرار دانشگاه های نسل سوم و چهارم را مورد ارزیابی قرار دهد و با توجه به بهره گیری از پشتوانه ادبیات غنی موضوع و مدل های کمی مختلف و شاخص های قابل سنجش، و به کارگیری نظرات خبرگان در توانمندسازی امکانی است تا دانشگاه ها بتوانند ضمن تحلیل وضعیت موجود و بهینه کاوی از تجارب موفق، اقدام به ارائه طرح ها و اقدامات بهبود نمایند.
برنامه درسی حقوق بشر در آموزش عالی: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حقوق بشر از کرامت و آزادی هر انسانی محافظت می کند، بنابراین باید دولت ها تعلیم و تربیت خود را به منظور ارتقا بهره مندی از حقوق بشر هدف گذاری نمایند. لذا هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه درسی حقوق بشر در آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران بوده است. روش بررسی: بر اساس طرح کیفی و روش مطالعه موردی، به منظور تعیین عناصر لازم برای تدوین برنامه درسی حقوق بشر، نظر اساتید و متخصصان گروه حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه های شهید بهشتی، اصفهان، شیراز و کرمان با استفاده از پرسشنامه باز پاسخ و نیمه ساختارمند با نمونه گیری هدفمند و با تکنیک اشباع نظری اخذ گردید. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار N-Vivo در قالب شبکه مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی و سازماندهی شدند. برای اعتباریابی داده های کیفی از روش همسوسازی استفاده شد. یافته ها: برنامه درسی حقوق بشر (مضمون فراگیر) دارای ابعادی مانند محتوا، منطق، اهداف، روش ها و محیط یادگیری به عنوان مضامین سازمان دهنده می باشد و هر کدام از این مضامین نیز دارای سطوح و مضامین پایه متنوعی هستند که در تدوین برنامه درسی حقوق بشر بایستی مد نظر قرار گیرند. بحث: حقوق بشر از طریق تقاضای آگاهانه و مداوم و دانستن، درک و حمایت از حقوق همه مردم و احترام به آن ها محقق می گردد. بنابراین آموزش حقوق بشر سهم بزرگی در حفاظت مستمر و مداوم از نقض حقوق بشر را به عهده دارد و نوعی سرمایه گزاری مهم برای دستیابی به جامعه ای است که در آن تمام افراد قابل احترام و ارزشمند باشند.
بررسی عوامل موثربر سرمایه اجتماعی دانشجویان: گامی به سوی توسعه اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه سرمایه اجتماعی، نقش بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی سرمایه اجتماعی دانشجویان جهت فراهم آوردن زمینه مناسب برای توسعه اجتماعی، انجام شد . روش کار: پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بوده، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم و فنون مازندران درنیمسال دوم 1396-1395، روش نمونه گیری، تصادفی ساده، ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه سرمایه اجتماعی بولن بوده، روایی پرسشنامه توسط صاحب نظران مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 95% به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS.18 انجام گرفت . یافته ها: میانگین سرمایه اجتماعی دانشجویان درکل در حد متوسط قرار دارد. کمترین میانگین، مربوط به مشارکت در اجتماعات محلی و بیشترین مربوط به حیطه ارتباط با دوستان و خانواده بوده، متغیرهای محل سکونت، تأهل، بومی یا غیر بومی بودن، جنسیت، ترم های حضور در دانشگاه، مقطع، معدل، سن، وضعیت اشتغال بطور مستقیم یا غیر مستقیم تأثیر معناداری بر سرمایه اجتماعی داشته اند . نتیجه گیری: کمتر بودن سرمایه اجتماعی شرکت کنندگان در حیطه مشارکت در اجتماعات و تأثیر معنادار متغیرهای مورد بررسی بر سرمایه اجتماعی دانشجویان، توجه ویژه و اهتمام مسئولان دانشگاهی به فراهم نمودن زیر ساختهای مناسب مرتبط، به خصوص ایجاد زمینه های مشارکت دانشجویان در امور فوق برنامه، خدمات مشاوره ای و ایجاد فرصت برای تعامل اجتماعی اعم از تعاملات فردی و گروهی را می طلبد .
مطالعه تطبیقی تربیت اخلاقی کشورهای ایران، چین و آمریکا در عصر معاصر در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق یکی از مؤلفه های اصلی دوام و قوام جوامع بشری است و استحکام نظام اخلاقی هر جامعه، وابسته به نظام ارزشی حاکم بر آن است. هدف از تحقیق حاضر بررسی رویکردهای تربیت اخلاقی در سه کشور ایران، آمریکا و چین به طورکلی و در آموزش عالی است. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع پیمایش تطبیقی است و داده های موردنیاز از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای، گزارش های تحقیقی و جستجو در شبکه جهانی اینترنت به دست آمده است و با استفاده از الگوی بردی که چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه را در مطالعات تطبیقی مشخص می کند؛ پس از بیان واقعیت های تربیت اخلاقی نقدوار به نقاط اشتراک و افتراق و نقاط ضعف و قوت هر کشور در این زمینه می پردازد. بررسی یافته ها نشان می دهد تمامی رویکردها به نوعی از مذهب یا دین رایج هر کشور نشاءت می گیرد و مراحل رشد اخلاقی در رویکردهای غیر اسلامی بخصوص رویکرد شناختی ثابت و بدون تغییر هستند حال آنکه اسلام قوانین و احکام اخلاقی را مطلق و واقعی می داند و به جز اسلام سایر رویکردها تنها به یک جنبه خاصی از تربیت اخلاقی تأکید می کنند.
خدمات داوطلبانه دانشگاهی در محیط فرارشته ای؛ گزارش یک اقدام پژوهی در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
شهرسازی دربردارنده نظریه های مشارکتی و عمل باور است. یادگیری این نظریه ها مستلزم کنشگری مدنی و مردم سالار دانشگاه ها در محیطی فرارشته ای است، که در برخی کشورها از طریق خدمات مدنی انجام می شود. این خدمات در برنامه آموزشی شهرسازی ایران جایی ندارد و هدف مقاله بررسی امکان ارائه آن است. پس از مرور برخی از تجربیات جهانیِ خدمت رسانیِ دانشگاهی در شهرسازی، با توجه به تمرکز نظام آموزش عالی ایران، گونه ای خدمت رسانی موسوم به «خدمت آموزی»، که در سطح کارگاه های آموزشی ارائه می شود، در ساختار کنونی آموزش شهرسازی قابل انجام به نظر رسید. مرور تجربیات کشورهای دیگر نشان داد که خدمت آموزی در شهرسازی با موانعی در سطح فنی (به ویژه مشارکت مدنی) و ساختاری (آموزش عالی) روبه روست که به نظر می رسد ناشی از جدایی دانشگاه ها از جامعه است. در این تحقیق، با تمرکز بر سطح فنی، برای تبیین مشکلات مبانی نظری عمل باورِ (پراگماتیست) خدمات دانشگاهی بررسی و بر اساس آن روشی مبتنی بر تمثیل برای مشارکت مدنی ارائه شد که بتواند خدمت آموزی را در ساختار کنونی آموزش عالی ایران توجیه کند. در یک اقدام پژوهی، خدمت آموزی با کاربرد این روش در دو دانشکده شهرسازی تهران برگزار شد. پس از سه چرخه کاربرد و تأمل طی سه نیمسال، نتایج با نگرش چندسویه بررسی شد، که نشان داد کاربرد روش یادشده می تواند مشکل مشارکت را تعدیل و خدمت آموزی را برای دانشجویان توجیه کند، ولی به تنهایی نمی تواند مدرسان را به پذیرش خدمت آموزی در ساختار کنونی آموزشی قانع نماید. در این مقاله، دلایل احتمالیِ مخالفت مدرسان و سرنخ هایی برای بررسی بیشتر و پیشبرد خدمت آموزی ارائه شده است.