مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
نشخوار فکری
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال اضطراب فراگیر یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی مشاهده شده در مراکز بالینی و همچنین، جمعیت عمومی است که غالباً مزمن می باشد. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی بر نشخوار فکری و تنظیم شناختی هیجان مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مراجعان بزرگسال با شکایت در زمینه اضطراب مراجعه کننده به یکی از مراکز تخصصی روان پزشکی و روان درمانی در سطح شهر تهران در سال 1398 بود، که از بین آنان به شیوه در دسترس تعداد 24 نفر انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. در گروه آزمایش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی در 10 جلسه و به صورت هفته ای 1 جلسه و هر جلسه به مدت 1 ساعت اجرا گردید. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، 2006)، مقیاس پاسخ نشخواری (نولمن-هوکسما و مارو، 1991) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2002) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: میانگین سنی در گروه آزمایش 54/39 و کنترل 76/38 سال بود. براساس نتایج آزمون مجذور کای مشخص شد میان گروه های آزمایش و کنترل از نظر مشخصات جمعیت شناختی (سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و جنسیت) تفاوت آماری معنا داری وجود ندارد (05/0<P). نتایج نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر کاهش نشخوار فکری و بهبود تنظیم شناختی هیجان آزمودنی های گروه آزمایش مؤثر می باشد (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، توصیه می شود که مشاوران و روانشناسان از روش رفتاردرمانی دیالکتیک در کنار سایر روش های درمانی برای کاهش نشخوار فکری و بهبود راهبردهای تنظیم هیجان در مبتلایان به اختلل اضطراب فراگیر استفاده نمایند.
مقایسه مولفه های شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقت ورزی در بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
133 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه مؤلفه های شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقت ورزی در بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی انجام شد. پژوهشحاضر از نوع کاربردی و علی-مقایسه ای است. روش: جامعه آماری شامل کل بیماران دارای اختلال میاستنی گراویس شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونه برداری در دسترس 100 نفر (50 بیمار مبتلا به میاستنی گراویس و 50 فرد عادی) در نظر گرفته شد. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه شخصیتی نئو (کوستا و مک کریف 1985)، سیاهه نشخوار فکری (نولن-هوکسما، 1991) و مقیاس خودشفقت ورزی (نف و براتوس، 2003) بود. برای تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین بیماران مبتلا به میاستنی گراویس و افراد عادی از لحاظ مؤلفه های شخصیت، نشخوار فکری و خودشفقت ورزی تفاوت معنادار وجود دارد (01/0>P). نتیجه گیری: بنابراین تلاش در راستای بررسی نشخوار فکری و روان آزرده می تواند گامی مهم جهت ارتقای سلامت روانی بیماران میاستنی /گراویس باشد.
رابطه پریشانی روانشناختی با بی خوابی در جمعیت غیر بالینی: نقش میانجی گر نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواب نقش مهمی در سلامت جسمی و روانی افراد ایفا می کند و با وجود اینکه برخی از پژوهش ها به بررسی رابطه خواب و مشکلات روانشناختی پرداخته اند، مطالعات اندکی نقش نشخوار فکری در بی خوابی را مورد توجه قرار داده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه پریشانی روانشناختی و بی خوابی با توجه به نقش واسطه ای نشخوار فکری است. این پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی است. تعداد 246 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان (145 دختر و 101 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس شدت بی خوابی مورین ( ISI )، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی باند و لوی باند ( DASS )، مقیاس نشخوار فکری نولن- هوکسما ( RRS ) و سؤالات دموگرافیک پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد پریشانی روانشناختی می تواند به طور مستقیم و معنادار بی خوابی دانشجویان را پیش بینی کند و نشخوار فکری دارای نقش میانجی گر در رابطه پریشانی روانشناختی با بی خوابی است. پریشانی روانشناختی و نشخوار فکری در مجموع 14/0 از واریانس بی خوابی را تبیین کردند. افسردگی، اضطراب و استرس می توانند زمینه ابتلا به بی خوابی را مستقیماً و از طریق تشدید نشخوار فکری فراهم نمایند. نتایج تلویحاً نشان می دهد طراحی و اجرای برنامه های کاهش پریشانی روانشناختی با تمرکز بر نشخوار فکری می تواند به کاهش بی خوابی کمک نموده و به عنوان درمان روانشناختی کمکی در درمان بی خوابی مورد توجه قرار گیرد.
نقش نشخوار فکری و سرسختی روان شناختی در پیش بینی خطرپذیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اینکه انجام رفتارهای پرخطر باعث ایجاد آسیب های جدی به فرد و جامعه می شود، شناسایی این گونه رفتارها و عوامل مؤثر بر آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در همین راستا در سال های اخیر بررس ی الگوه ای تفک ر در ایجاد و تداوم این رفتار مورد توجه روان شناسان و متخصصان قرار گرفته است. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف نقش نشخوار فکری و سرسختی روان شناختی در پیش بینی خطرپذیری نوجوانان انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر سرایان در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که 205 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مورد مطالعه، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های لازم در این پژوهش از پرسش نامه نشخوار فکری نالن- هوکسما و مارو (1991)، مقیاس سرسختی روان شناختی کیامرئی و همکاران (1377) و پرسش نامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران (1390) استفاده شد. جهت تحلیل داده، از روش های آماری میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین نشخوار فکری با خطرپذیری، رابطه مثبت و معنادار (0/001 > P)، اما بین سرسختی روان شناختی و مؤلفه های آن با خطرپذیری، رابطه منفی و معنادار وجود دارد (0/001 > P). همچنین نشخوار فکری و سرسختی روان شناختی توانستند در مجموع 26/06 درصد (0/01>P) از واریانس خطرپذیری نوجوانان را تبیین کنند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که با اصلاح تفسیرهای ذهنی و بهبود شاخص های روان شناختی مانند تاب آوری، می توان میزان خطرپذیری رفتارهای نوجوانان را کاهش داد.
بررسی نقش شفقت به خود و نشخوار ذهنی در پیش بینی افسردگی مزمن
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی، اختلالی شایع است که با حالات هیجانی منفی همراه است. در سال های اخیر، تأکید عمده روی شناسایی عوامل خطر و مکانیسم های درگیر در تفاوت های فردی آسیب پذیری به افسردگی بوده است. هدف: هدف این پژوهش، بررسی نقش شفقت به خود و نشخوار ذهنی در پیش بینی افسردگی مزمن است. روش : این مطالعه از نوع توصیفی –تحلیلی و مقطعی بوده و جامعه پژوهش، افراد بالای ۱۵ سال، با تشخیص افسردگی مزمن بودند که به کلینیک روان پزشکی بیمارستان فارابی کرمانشاه در سال های ۹۷ - ۱۳۹۶، مراجعه کردند. نمونه گیری به صورت در دسترس بود. در مجموع ۳۶۰ نفر مورد ارزیابی قرار گرفتند که از این تعداد، ۳۰۰ نفر وارد پژوهش شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های افسردگی بک (۱۹۶۱)، شفقت بر خود نف (۲۰۰۳) و نشخوار ذهنی نولن- هوکسما و مارو (۱۹۹۳) و آزمون های کولموگروف-اسمیرونوف، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام و نرم افزار ۲۱SPSS، تحلیل و بررسی شدند. یافته ها: بین شفقت به خود (۰/۴۹۰-) و خرده مقیاس های مهربانی با خود (۰/۴۸۲-)، اشتراکات انسانی (۰/۷۹۰-) و ذهن آگاهی (۰/۴۵۷-) با افسردگی مزمن رابطه ی منفی و معناداری، بین خرده مقیاس های قضاوت در مورد خود (۰/۵۱۱)، انزوا (۰/۵۴۲) و همانندسازی (۰/۵۵۰) با افسردگی مزمن رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. بین نشخوار فکری (۰/۲۹۹) و خرده مقیاس های پاسخ های نشخواری (۰/۲۷۷) و پاسخ های منحرف کننده حواس (۰/۳۱۵) با افسردگی مزمن رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: شفقت به خود و نشخوار فکری از جمله پیش بینی کننده های افسردگی مزمن می باشند. در نتیجه با افزایش شفقت به خود و کاهش نشخوار فکری می توان افسردگی مزمن را کاهش داد.
اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز بر باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
107 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز بر باورهای فراشناختی و نشخوار فکری افراد دارای اختلال وسواس جبری بود. این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری شهرستان بروجرد در سال های 97-1396 به تعداد 1297 نفر بودند. نمونه پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) تحت درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های باورهای فراشناختی (ولز و کارترایت-هاتون، 2004) و نشخوار فکری (نولن-هوکسما و مارو، 1991) بودند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر باورهای فراشناختی و نشخوار فکری تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز باعث کاهش باورهای فراشناختی و نشخوار فکری در زنان خانه دار دارای اختلال وسواس جبری شد (001/0p <). با توجه به اثربخشی شیوه درمانی بر کاهش باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان خانه دار، توصیه می گردد که درمانگران و روانشناسان بالینی از درمان مبتنی بر رویکرد فراشناختی ولز در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود باورهای فراشناختی و نشخوار فکری استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله و درمان فرا شناختی بر عود افکار منفی دانش آموزان استعداد درخشان با اختلال اضطراب و افسردگی همایند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تحقیقات نشان می دهند که بندرت می توان اضطراب را به تنهایی تشخیص داد و اختلالات اضطرابی و افسردگی همبودی بالایی دارند. این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله به روش شناختی اجتماعی و مهارت های فرا شناختی بر نگرانی و نشخوار فکری دانش آموزان استعداد درخشان انجام شد. روش ها: فرضیه های این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه چند گانه ی پلکانی طی 8 جلسه بر روی شش دانش آموز استعداد درخشان مراغه (دبیرستان شهید بهشتی) به صورت نمونه گیری هدفمند مورد بررسی قرار گرفت. از پرسشنامه های ی نگرانی پنسیلوانیا (میر و همکاران، 1990) و نشخوار فکری(نولن- هوکسیما و مورو، 1991) استفاده شد. درمان فراشناخت و حل مساله به صورت فردی اجرا شد. پرسشنامه ها در خط پایه، انتهای درمان و پیگیری یک ماهه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل نموداری و ترسیمی و از شاخص درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: : درمان فراشناخت و آموزش حل مساله به طور معنی داری موجب کاهش شدت نگرانی و نشخوارفکری در مرحله پس از درمان و پیگیری شدند به طوری که به ترتیب در گروه فراشناخت و حل مساله درصد بهبودی برای 6 آزمودنی در متغیر نگرانی 2/57 درصد و 6/51 درصد و در متغیر نشخوارفکری 6/59 درصد و 66 درصد به دست آمد. نتیجه گیری: به عنوان نتیجه گیری می توان گفت آموزش ذهن آگاهی و چالش با باورهای مثبت و منفی فراشناخت می تواند در کاهش نگرانی، نشخوار فکری دانش آموزان استعداد درخشان تاثیر بلند مدت تری داشته باشد.
پیش بینی راهبردهای حل تعارض همسران براساس نشانه های اختلال شخصیت مرزی با واسطه گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش پیش بینی راهبردهای حل تعارض همسران براساس نشانه های اختلال شخصیت مرزی با واسطه گری راهبردهای تنظیم هیجانی نشخوار فکری و سرکوب فکر بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل همه دانشجویان زن و مرد متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال 1398 بود که به روش نمونه برداری هدفمند 360 نفر از میان آن ها انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس های راهبردهای تعارضی، نشانه های مرزی، سبک های پاسخ نشخواری و سرکوب خرس سفید بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد نشانه های اختلال شخصیت مرزی به صورت مثبت و معنادار راهبردهای تنظیم هیجان نشخوار فکری و سرکوب فکر را پیش بینی می کنند (879/0=β، 004/0=P). نشانه های اختلال شخصیت مرزی به صورت منفی و معنادار راهبردهای حل تعارض همسران را پیش بینی می کنند (488/0-=β، 007/0=P). راهبردهای تنظیم هیجان نشخوار فکری و سرکوب فکر به صورت مثبت و معنادار راهبردهای حل تعارض همسران را پیش بینی می کنند (706/0=β، 005/0=P). نشانه های اختلال شخصیت مرزی به صورت مثبت و معنادار با واسطه گری راهبردهای تنظیم هیجانی نشخوار فکری و سرکوب فکر راهبردهای حل تعارض همسران را پیش بینی می کنند (620/0=β، 005/0=P). نتیجه گیری: سرکوب موفق هیجان های ناخوشایند و منفی و افکار و خاطرات مزاحم در کوتاه مدت با استفاده از راهبردهایی مانند حواسپرتی که در پاسخ به نشخوارگری به کار گرفته می شود، موجب تضعیف هیجان ها و افکار ناخوشایند می شود، به استفاده بیش تر از بحث و گفت گو در خلال تعارض های زناشویی می انجامد.
مقایسه برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر نگرانی و نشخوار فکری افراد دچار اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر نگرانی و نشخوار فکری افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. جامعه پژوهش حاضر را افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی در شهر تهران و گرگان تشکیل می دادندکه دارای پرونده فعال در فصل پاییز و زمستان 98 بودندکه از این تعداد 45 نفر از افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی به صورت در دسترس انتخاب شدند و در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه نگرانی پن استت (زینبارگ و بارلو، 1990) و مقیاس پاسخ های نشخوارگری (نولن، 1989) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین نگرانی و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه برنامه زمانی پارادوکس و درمان شناختی رفتاری نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد . همچنین درمان برنامه زمانی پارادوکسی با وجود برتری نسبی نسبت به درمان شناختی رفتاری، تفاوت معناداری از لحاظ نمرات نگرانی و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری مشاهده نشد(05/0 p > ). به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت درمان برنامه زمانی پارادوکسی و شناختی رفتاری باعث کاهش علائم نگرانی و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شده اند. همچنین این تاثیر با ثبات بوده و اثربخشی بعد از دوره پیگیری حفظ شده است.
مقایسه تحمل ناکامی و نشخوارفکری در مردان وابسته و غیر وابسته به مواد
حوزههای تخصصی:
مقدمه:اعتیاد اختلالی مزمن و بازگشت کننده است که تأثیرات عمیق اجتماعی، روان شناختی، جسمی و اقتصادی در پی دارد. با توجه به تأثیرات آن بر جامعه و افراد هدف پژوهش حاضر مقایسه تحمل ناکامی و نشخوار فکری در مردان وابسته و غیر وابسته به مواد بود. روش کار:پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بود. و با توجه به اهمیت این موضوع و نقش آن در گرایش افراد به اعتیاد نمونه 60 نفری( 30 نفر فرد معتاد به مواد مخدر و 30 نفر از افراد غیرمعتاد) از مراکز ترک اعتیاد شهر قزوین در سال 1398 بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های نشخوار فکری هوکسما و مارو و پرسشنامه تحمل ناکامی هرینگتون پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج :نتایج نشان داد که نمره افراد وابسته در تحمل ناکامی به طور معناداری از گروه افراد غیر وابسته کمتر بود (001/0= p). همچنین نتیجه دیگری که از یافته ها به دست آمد این بود که متغیر نشخوار فکری در افراد وابسته به طور معناداری بیشتر از افراد غیر وابسته بود (001/0= p). نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای آسیب های اجتماعی نظیر پایین بودن سطح تحصیلات، بیکاری ومتاثر شدن کانون خانواده در افراد متاهل، ضرورت مداخله هدفمند و برنامه ریزی جهت پیشگیری و کاهش عوارض این معظل ضرورت پیدا می کند.
اثربخشی شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری بر کاهش نشخوارفکری و بهبود افسردگی دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
150 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری بر کاهش نشخوار فکری و بهبود افسردگی در دانش آموزان دختر دبیرستانی بود. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع دبیرستان مناطق (1-2-3-4) شهر زاهدان در سال تحصیلی 99-98 13 بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین 120 دانش آموز دختر دبیرستانی پایه سوم به کمک سیاهه های افسردگی بک2، سیاهه پاسخ های نشخواری و مصاحبه تشخیصی DSM-5، تعداد 20 دانش آموز واجد شرایط انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (برای هر گروه 10 دانش آموز) قرار داده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه، تحت آموزش شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری قرار گرفتند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از مداخله سیاهه های افسردگی (بک، استیر و کاربین، 1988) و پاسخ های نشخواری (نولن-هوکسما و مارو، 1991) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش از نظر نمرات نشخوار فکری (05/0p <) و افسردگی (01/0p <) تفاوت معناداری وجود دارد و آموزش شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری بر بهبود افسردگی و کاهش نشخوار فکری در دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بود. با توجه به یافته های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری در کاهش نشخوار فکری و بهبود افسردگی در دانش آموزان دختر افسرده مؤثر است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای سود جست.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و نشخوار فکری سالمندان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر مشاوره گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و نشخوار فکری سالمندان مرد شهر اصفهان بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را 30 نفر از سالمندان بازنشسته سازمان تامین اجتماعی شهر اصفهان در سال 1398 تشکیل دادند که در نمرات پرسشنامه نشخوار فکری نالن- هوکسما ومورو (1990) و کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) نمرات بالا کسب کرده بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند . برای گروه آزمایش روش مداخله ای تکنیک های ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نشان داد که آموزش تکنیک های ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوار فکری (007/0= P , 99/13= F ) و بهبود کیفیت خواب (001/0= P , 41/8= F ) در سالمندان گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که کاهش کیفیت خواب باعث کاهش کیفیت زندگی سالمندان می شود؛ بنابراین آموزش روش هایی مثل ذهن آگاهی علاوه بر کاهش نشخوار فکری بتواند بر بهبود کیفیت خواب سالمندان مؤثر باشد .
اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر نشخوارفکری و مسئولیت پذیری افراطی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
7 - 24
حوزههای تخصصی:
با توجه به میزان شیوع علائم وسواسی جبری به نظر می رسد باید جهت بهبود علائم اقداماتی انجام شود. از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرح واره درمانی هیجانی بر نشخوار فکری و مسئولیت پذیری افراطی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری انجام شد. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پس از سه ماه بوده است. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری بودند که به مرکز مشاوره آرتیمان مشهد در سال 1398 مراجعه کرده بودند. از بین آن ها 16 فرد مبتلا به این اختلال به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل در انتظار درمان تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس پرسشنامه سبک پاسخ دهی نشخوار فکریو مسئولیت پذیری کالیفرنیا استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که طرح واره درمانی هیجانی بر کاهش نشخوارفکری و مسئولیت پذیری افراطی افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری مؤثر است. بنابراین،طرح واره درمانی هیجانیمی تواند بر کاهش نشخوار فکری و مسئولیت پذیری افراطی افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری مؤثر باشد. پیشنهاد می شود با به کارگیری این متغیرها از سوی مراکز درمانی، سایر ارگان ها و سازمان ها ی مرتبط بتوان در راستای بهبود وضعیت سلامت روان افراد گامی مؤثر برداشت.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری بیماران دوقطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری در بیماران دوقطبی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام بیماران دارای اختلال دوقطبی مراجعه کننده و بستری به مراکز نگهداری و توان بخشی استان تهران در سال 1397 بود که از میان آن ها 200 نفر به روش نمونه برداری هدف مند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس پاسخ های نشخواری، پرسشنامه تنظیم هیجان و پرسشنامه پرخاشگری بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان سرکوبی فکر (0/01>P، 2/71=Z، 0/075=β) و ارزیابی مجدد (0/05 > P، 2/47 =Z،0/074 =β)رابطه بین نشخوار فکری و پرخاشگری را در بیماران دوقطبی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر بررسی میزان نشخوار فکری و راهبردهای تنظیم هیجانی بیماران دوقطبی در فرایند درمان و ارائه درمان های مناسب جهت کاهش نشخواری فکری و راهبرد تنظیم هیجانی سرکوبی فکر در این بیماران پیشنهاد می شود.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر نشخوار فکری و سلامت روان زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
17 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر نشخوار فکری و سلامت روان زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران در سال 1398 بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلابه سرطان سینه شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد توأم با شفقت درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1973) انجام گرفت. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS19 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث کاهش «نشخوار فکری» زنان مبتلابه سرطان سینه شد. همچنین نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث بهبود سلامت روان در زنان مبتلابه سرطان سینه شد. بنابراین یافته های مطالعه حاضر نشان داد که درمان پذیرش و تعهد توأم با شفقت درمانی بر کاهش نشخوار فکری و افزایش سلامت روان بیماران مبتلابه سرطان سینه مؤثر است. نتیجه گیری : نتایج نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی باعث کاهش نشخوار فکری در زنان مبتلا به سرطان سینه شد.
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و تاب آوری در افراد متقاضی جراحی زیبایی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و تاب آوری افراد متقاضی جراحی زیبایی شهر تهران در سال 1399 انجام شد. روش پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد متقاضی جراحی زیبایی شهر تهران تشکیل داده اند که از بین آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه نشخوار فکری (نولن هوکسما و مارو، 1991) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوار فکری در افراد متقاضی جراحی زیبایی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش تاب آوری در افراد متقاضی جراحی زیبایی گردید. بنابراین به نظر می رسد، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند باعث کاهش نشخوار فکری و تکنیک های مؤثری را برای بهبود تاب آوری در افراد متقاضی جراحی زیبایی ارائه دهد.
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقاء سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
183-204
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقا سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان مطلقه 20 تا 45 ساله دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1398 بود. از این بین، 40 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس پاسخ های نشخوار فکری و مقیاس سلامت عمومی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش برنامه آموزش خودکارآمدی (هشت جلسه هفتگی) را دریافت کرد، در حالی که اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و صرفا به پرسش نامه ها پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تاثیر آموزش خودکارآمدی در گروه آزمایش بر سلامت روانی و نشخوار فکری معنی دار بود و این برنامه آموزشی به طور معناداری باعث بهبود سلامت روان و کاهش نشخوار فکری در زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، آموزش خودکارآمدی می تواند در کاهش آثار زیان بار اعتیاد بر سلامت روان زنان مطلقه دارای همسران وابسته به مواد سودمند واقع شود.
بررسی نقش میانجی نشخوار فکری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و افسردگی در اختلالات روان پزشکی سرپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
111-120
حوزههای تخصصی:
نشخوار فکری بهعنوان یک راهبرد شناختی ناسازگار در اختلالات مختلف همچون افسردگی تأثیرگذار است. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی نشخوار فکری در رابطه دلبستگی ناایمن اضطرابی و اجتنابی با افسردگی است. در پژوهش 120 نفر افراد مبتلا به اختلالات افسردگی، وسواس-اجبار و اضطرابی از بیمارستان مهر بهصورت هدفمند انتخاب شدند. افراد به مقیاس نشخوار فکری (نولن هوکسما و مارو، 1991)، پرسشنامه افسردگی بک ( ﺑﻚ و همکاران، 1961 ) و پرسشنامه تجربیات در روابط نزدیک (برنن و همکاران، 1998) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که نشخوار فکری به طور معناداری در رابطه دلبستگی ناایمن اضطرابی و افسردگی نقش میانجی را ایفا میکند. در این پژوهش رابطه بین نشخوار فکری و دلبستگی اجتنابی تأیید نشد. بر اساس نتایج پژوهش سبک دلبستگی اضطرابی میتواند با تاثیر بر میزان نشخوار فکری در شکلگیری افسردگی نقش داشته باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: داشتن فرزند کم توان ذهنی برای والدین به خصوص مادران به عنوان مراقبان اصلی، مشکلات روان شناختی فزاینده ای را به همراه دارد. روش های مختلفی در سال های اخیر برای درمان این مشکلات در سطوح پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مراجعه کننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 36 نفر از این مادران انتخاب، و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 12 مادر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پاسخ نشخواری (نولن هوکسما و مارو، 1991) استفاده شد و پس اجرای 9 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی برای دو گروه آزمایشی، هر سه گروه مورد سنجش مجدد در مرحله پس آزمون قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در محیط نرم افزار SPS S-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی، تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن در مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف دارد (01/0 > P ). همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون تعقیبی، بین آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی بر نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن، تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0 P> ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که آموزش تنظیم هیجان با ارتقای بازسازی هیجانی، کاهش پردازش خودارجاعی منفی، و افزایش توانایی انجام رفتارهای هدفمند؛ و آموزش ذهن آگاهی با افزایش آگاهی از تجربیات لحظه کنونی و پردازش کارآمدتر اطلاعات ، در بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مؤثر است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، نشخوار فکری و تحمل آشفتگی در افراد با سردرد میگرنی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحمل درد میگرن، پیامدهای روانشناختی متنوعی دارد که در چارچوب کاربست های روان درمانی باید مورد توجه قرار گیرد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، نشخوار فکری و تحمل آشفتگی در افراد دارای سردرد میگرنی بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ۳۲ نفر مبتلا به سردرد میگرنی از دانشجویان دختر دانشگاه گیلان در نیمسال دوم تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸، با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۴ n= ) و کنترل (۱۸= n ) جایدهی شدند. گروه آزمایش، هشت جلسه ۶۰ دقیقه ای و به صورت هفتگی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد گروهی دریافت کرد. قبل و پس از اتمام جلسات، هر دو گروه به پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰)، مقیاس پاسخ های نشخواری نولن هکسما و دیویس (۱۹۹۹) و مقیاس تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون U مان-ویتنی تحلیل شدند. یافته ها : نتایج آشکار ساخت گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بعد از پایان مداخله، نمرات معنادار کمتری در نشخوار فکری (۰/۰۰۵ P= ، ۶۲/۰۰ = U ) و نمرات معنادار بیشتری را در تحمل آشفتگی (۰/۰۱ P< ، ۶۹/۵۰ = U ) نشان دادند. اجرای مداخله بر انعطاف پذیری شناختی افراد با سردرد در گروه آزمایش تفاوت معنادار نسبت به گروه کنترل ایجاد نکرده است (۰/۷۰= P ، ۱۳۳/۰۰ = U ). نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، راهکار مناسبی برای کاهش نشخوار فکری در افراد با سردرد میگرنی و افزایش تحمل آشفتگی در افراد با دردهای مزمن است.