مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
مصرف
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۸
17 - 39
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این مقاله مطالعه جامعه شناختی رفتار خرید زنان در فروشگاه های بزرگ در شهرهای ساحلی و گردشگری مازندران می باشد. دیدگاه های گیدنز، وبلن، زیمل و وبر به عنوان چارچوب نظری انتخاب شدند.روش شناسی: روش تحقیق، پیمایشی بوده و از نظر ماهیت کاربردی و مقطعی است. واحد تحلیل فرد پاسخگو(زنان بالای 15 ساله)است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 384 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین متغیرهای میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، جهانی شدن، دینداری، ارزشهای مصرف، سن و میزان احساس محرومیت نسبی با میزان رفتار خرید زنان رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. بین تحصیلات و طبقه اجتماعی با میزان رفتار خرید رابطه معنادار منفی و معکوس وجود دارد. بین میزان تحصیلات با میزان تغییر رفتار خرید رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج آزمون مقایسه میانگین نشان می دهد که بین میزان رفتار خرید زنان بر حسب وضعیت تأهل تفاوت معناداری دارند. میزان خرید در بین زنان متأهل جوان بیشتر زنان مجرد است.نتیجه گیری و پیشنهادات: تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که 7/50 درصد از تغییرات میزان رفتار خرید زنان به متغیرهای مستقل مربوط می شود. بیشترین تبیین واریانس و تغییرات متغیر وابسته رفتار خرید زنان به ترتیب متعلق به متغیرهای ارزشهای مصرف و همچنین هویت اجتماعی بوده است. نوآوری و اصالت: هر چند درباره رفتار خرید و یا رفتار گردشگران در حوزه های مختلف پژوهش هایی انجام شده است اما درباره رفتار خرید زنان در مناطق گردشگری مورد مطالعه این مقاله تحقیق کمی صورت گرفته است.
اثر سیاست مالی صلاحدیدی بر مصرف و سرمایه گذاری خصوصی در ایران: بررسی اثرات جایگزینی و مکملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست ها و تحقیقات اقتصادی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
112 - 147
حوزههای تخصصی:
سیاست مالی صلاحدیدی به تغییرات صلاحدیدی مالیات، مخارج و یا دیگر فعالیت های مالی توسط دولت در پاسخ به رویدادهای اقتصادی یا تغییر در شرایط اقتصادی اشاره دارد. اتخاذ این سیاست درصورتی که در راستای ثبات نوسانات نباشد، می تواند آثار زیان باری بر متغیرهای اقتصادی برجا گذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات سیاست مالی صلاحدیدی بر مصرف و سرمایه گذاری خصوصی در ایران است. ازاین رو ابتدا تابع واکنش مالی در ایران طی دوره زمانی 1357 الی 1401 طبق الگوی فتاز و میهو (2003 و 2006) با استفاده از رویکرد2SLS-IV برآورد گشته و سپس از طریق این تابع، سیاست های مالی صلاحدیدی استخراج و بررسی می گردد. بر اساس تابع واکنش مالی، سیاست مالی در ایران طی دوره موردبررسی رفتار موافق چرخه ای دارد . همچنین با استخراج سیاست مالی صلاحدیدی از تابع واکنش مالی و بررسی اثرات آن با استفاده از رویکرد GMM، وجود اثر برون رانی یا جایگزینی (Crowding-out) در مصرف و سرمایه گذاری تأیید گردیده است. به طوری که بزرگی اثرات مخرب برون رانی در سرمایه گذاری بیشتر از مصرف به دست آمده است. به عبارت دیگر، اتخاذ سیاست مالی صلاحدیدی در ایران موجب رانده شده بخش خصوصی از سرمایه گذاری در این بخش و نیز کاهش مصرف خانوار شده و بنابراین می تواند از این طریق آثار مخربی بر رشد اقتصادی برجا گذارد.
مصرف و درآمد خانوارهای ایرانی طی ادوار زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدل سازی اقتصادی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
95 - 114
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بهره گیری از رهیافت برنامه ریزی پویا و با استفاده از آمار و اطلاعات حاصل از هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی در چارچوب نظریه چرخه ادوار زندگی مودیگلیانی و برومبرگ (1954) به بررسی روند مصرف و درآمد ادوار زندگی خانوارهای ایرانی در قالب دو نسخه معادل اطمینان کامل (CEQ) و بافراستاک (عدم وجود اطمینان کامل) از نظریه درآمد دائمی فریدمن و به تفکیک گروه های تحصیلی و حِرف شغلی مختلف می پردازد. نتایج نشان داد که در تمامی این روندها تا قبل از 45 سالگی نمودار مصرف و درآمد کاملا از یکدیگر تبعیت می کنند؛ از این رو، در نسخه CEQ از نظریه درآمد دائمی تا 45 سالگی صادق است و می تواند روند مصرف و درآمد خانوارهای ایرانی را به خوبی توضیح دهد. تغییر رفتار مصرفی خانوارهای ایرانی پس از 45 سالگی نشان دهنده تغییر ترجیحات و نااطمینانی درآمدهای آتی است؛ به طوری که نمودار مصرف و درآمد پس از 45 سالگی را تنها می توان با مدل هایی که نااطمینانی را لحاظ می کنند (نسخه بافراستاک) توضیح داد. همچنین، نتایج نشان داد خانوارهای ایرانی تا 45 سالگی با انگیزه احتیاطی پس انداز می کنند؛ پس از 45 سالگی انگیزه احتیاطی برای پس انداز تضعیف می شود و با تغییر ترجیحات و نوع نااطمینانی، انگیزه تامین مالی مخارج دوران بازنشستگی برای پس انداز تقویت می گردد و پس از 65 سالگی با انگیزه ارث گذاری به پس انداز اقدام می کنند.
تحلیل علم سنجی مقاله های مصرف کالاهای فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
227 - 257
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه علم سنجی مقاله های مصرف کالاهای فرهنگی است.این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی و علم سنجی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل (556 عنوان) مقاله علمی نمایه شده در پایگاه استنادی کلریویت آنالیتیک از سال 1986-2018 است. ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات نرم افزارهایHisCite, VOSwiever, و اکسل است. یافته ها نشان داد که روند انتشار مقاله ها با کمی نوسان در سال های مختلف صعودی بوده و بیشترین استنادها به مقاله-های قدیمی صورت گرفته و بیشترین موضوع های مقاله ها به ترتیب در حوزه های موضوعی تجارت، اقتصاد، جامعه شناسی، انسان شناسی، مطالعات فرهنگی، اکولوژی، علوم اجتماعی و علوم زیستی است. همچنین یافته ها نشان داد که کشورهای آمریکا، انگلیس، کانادا، ایتالیا و اسپانیا بیشترین تولید مقاله و استنادهای محلی و جهانی و دانشگاه های لندن، گلف، مکواری، لنکستر و سوری بیشترین تولید مقاله و بیشترین استناد محلی و جهانی را دریافت کرده اند و مجله پژوهش مصرف کننده و اقتصاد فرهنگی بیشترین انتشار مقاله و استناد محلی و جهانی را دریافت کرده و بیشتر مقاله ها در مجله های با ضریب تأثیر بالا (Q1) چاپ شده اند. علاوه بر این یافته ها نشان داد که همکاری استنادی نویسندگان کشورها و سازمان ها درکل کمتر است و شبکه هم خدادی کلیدواژه ها نیز پراکندگی بیشتری دارد.نتایج نشان داد که استنادهای محلی به مقاله ها و همکاری علمی نویسندگان در سط محلی بسیار پایین تر از از سطح جهانی است. لذا سیاستگذاران حوزه فرهنگی باید به تقویت همکاری های علمی در سطح محلی و بین المللی پرداخته و انگیزه های لازم برای افزایش همکاری های علمی را در بین نویسندگان، کشورها و سازمان ها ایجاد کنند.
بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه های تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
91 - 117
حوزههای تخصصی:
چکیدهتحقیق حاضر میزان ارتباط مؤلفه ای تبدیل مصرف کنندگان به مشارکت کنندگان فرهنگ را بررسی کرده است. تحقیق از نوع همبستگی است و از بین 702 نفر فعال این عرصه، نمونه ای 250 نفری را به شیوه در دسترس انتخاب کرده است. با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس (3smart pls) میزان ارتباط بین مؤلفه ها آزموده شده است که طبق نتایج، ضریب مسیر (s) بین مؤلفه شرایط علّی و تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی به مقدار 0.919 و اعداد معناداری (t) 15.428 است. ضریب مسیر (s) بین مؤلفه تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ و راهبردها در صنایع دستی به مقدار0.732 و اعداد معناداری (t) 9.420 است. ضریب مسیر (s) بین شرایط زمینه ای و راهبردها به مقدار 0.741 و اعداد معناداری (t) 9.894 است. ضریب مسیر (s) بین شرایط مداخله ای و راهبردها به مقدار 0.804 و اعداد معناداری (t) 10.586 است. ضریب مسیر (s) بین راهبردها و پیامدها به مقدار 0.521 و اعداد معناداری (t) 7.909 است. مدل برازش قوی دارد و بین مؤلفه های تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
عوامل مؤثر بر شکل گیری ذائقه جامعه برای انتخاب نمای معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
50 - 61
حوزههای تخصصی:
محیط انسان ساز با شکل دادن به رفتار باشندگان فضا، می تواند به ساختار ذهنی افراد شکل دهد و بر نوع انتخاب آن ها اثر گذارد. در میان عناصر معماری، نمای ساختمان به صورت یک صفحه نمایش ظاهر شده که شناخت اولیه هر فرد نسبت به بنا را شکل می دهد. این عنصر می تواند بر شکل گیری سلیقه فرد مؤثر باشد و به واسطه انتخاب های فرد در جامعه، نقش کلیدی در ترجیحات کالایی یا به بیان ساده تر «مد» را ایفا کند. اهمیت موضوع نما از یک سو و تأثیر آن بر شکل گیری سلیقه های مشابه در یک جامعه که در علوم جامعه شناسی از آن باعنوان «ذائقه جمعی» یاد شده است از سوی دیگر، موجب گردید این پژوهش عوامل مؤثر بر شکل گیری «ذائقه»، در انتخاب نمای ساختمان را بررسی کند. این عوامل در سه شاخه عوامل فردی، بیرونی و محرک بازار مصرف، تبیین شده اند. ساختار پژوهش، ترکیبی از پژوهش بنیادی و کاربردی است که به واسطه پژوهش کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی، با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای صورت گرفته است. طبق نتایج به دست آمده، براساس نظریه بوردیو، شاخص های منش، میدان، طبقه اجتماعی و سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فرد می توانند در شاخه عوامل درونی، بر ذائقه فرد اثرگذار باشند. عامل فرهنگی- هنری نما نیز در شش شاخصه معنایی (نماد و نشانه بودن، اصالت تاریخی، عملکردی و زیبایی، برانگیزندگی، بداعت و جلوه گری نما به مثابه رسانه) می تواند به عنوان عامل بیرونی بر شکل گیری ذائقه انتخابگر نمای معمارانه مؤثر باشد. سومین عامل مؤثر، شامل اقداماتی است که گردانندگان بازار مصرف برای هدایت سلیقه هر طبقه انجام داده و ذائقه خاصی را طراحی و محصولات خود را براساس آن تولید کرده و به فروش می رسانند.
تأثیر برخی سیاست های اقتصادی بر متغیرهای کلان اقتصاد ایران با تأکید بر نقش زکات؛ یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی نئوکینزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای اقتصادی ایران سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
1 - 28
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی در اقتصاد، بی ثباتی ناشی از تورم است که به ویژه تحت تأثیر تکانه های طرف تقاضا و عرضه قرار دارد. این پدیده اقتصادی می تواند ارزش واقعی دستمزدها و دارایی های گروه های کم درآمد را نسبت به گروه های پردرآمد به شدت کاهش دهد. نابرابری در توزیع درآمد، که ناشی از عوامل متعدد اقتصادی است، می تواند به ایجاد فاصله طبقاتی و عدم توانایی برخی افراد در پس انداز و مشارکت در تولید ازطریق انباشت سرمایه منجر شود. در این راستا، مالیات به عنوان ابزاری برای تثبیت اقتصادی و بازگرداندن متغیرهای اقتصادی به مسیر تعادلی شناخته می شود؛ اما ممکن است عوارض منفی نیز داشته باشد. زکات نقدین در اسلام از کنز کنندگان دریافت می شود که دارایی های خود را انباشته کرده اند. این امر نشان دهنده توجه اسلام به عدالت اقتصادی است؛ زیرا زکات به کاهش نابرابری کمک و افراد را به سرمایه گذاری و گردش اقتصادی تشویق می کند. در نتیجه، زکات ابزاری برای تقویت پویایی اقتصادی است. زکات به عنوان یکی از اصول اسلامی، نه تنها موجب کاهش نابرابری می شود، بلکه افراد را تشویق می کند تا دارایی های خود را به جای احتکار در مسیر تولید و گردش اقتصادی قرار دهند. این پژوهش با هدف بررسی نقش زکات در تأثیرگذاری بر سیاست های اقتصادی و متغیرهای کلان اقتصاد ایران درچهارچوب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی نئوکینزی طراحی شده است. اهداف اصلی این پژوهش شامل تحلیل تأثیر زکات بر توزیع درآمد، بررسی آثار آن بر ثبات اقتصادی و ارزیابی نقش آن در کاهش نابرابری درآمدی است. با توجه به اهمیت زکات در اسلام و تأثیرات مثبت آن بر جامعه، انتظار می رود که نتایج این پژوهش بتواند راهکارهای مؤثری برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور ارائه دهد. روش برای تحلیل اطلاعات و دستیابی به اهداف پژوهش، از مدل سازی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) استفاده می شود. این مدل به پیروی از پژوهش های کاستا (2018) طراحی شده و به دلیل قابلیت های پویای خود، امکان بررسی تعاملات اقتصادی و اثرات سیاست های مالی و پولی را فراهم می کند. DSGE به تبیین پدیده های کلان اقتصادی مانند رشد و چرخه های تجاری کمک می کند. این مدل به بررسی تعاملات بین خانوارها، مصرف کنندگان، بنگاه ها، دولت و مقام پولی می پردازد. در این چهارچوب، چند فرض اساسی در نظر گرفته شده است: فرض اول، به پرداخت زکات توسط بخشی از خانوارها اشاره دارد که تحت تأثیر آموزه های اسلامی به وظیفه دینی خود عمل می کنند. فرض دوم، بر اختیاری بودن زکات تأکید دارد؛ یعنی انتقال وجوه زکات از زکات دهندگان به زکات گیرندگان بدون دخالت دولت انجام می شود و بنابراین، دولت نمی تواند از زکات به عنوان ابزاری برای سیاست مالی استفاده کند. فرض سوم، شامل معنای عام زکات است که موارد نه گانه، زکات فطره، خمس، کفارات و انفاق را دربرمی گیرد. فرض چهارم، طراحی مدل براساس نظریه غیرمشهور فقهاست که شامل موارد بیشتری نسبت به نظریه مشهور می شود. فرض پنجم، نرخ متوسط زکات 5/2 درصد در نظر گرفته شده و دو سناریوی 5 و 10 درصد برای مقایسه آثار آن بر مصرف و اقتصاد وارد مدل شده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر زکات بر متغیرهای کلان اقتصادی و رفتار مصرف در اقتصاد ایران انجام می شود. انتظار می رود نتایج آن به درک بهتر نقش زکات در تثبیت اقتصادی کمک کند و راهکارهای مؤثری برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور ارائه دهد. در بخش کالیبراسیون، نتایج مربوط به مقداردهی پارامترهای ساختاری الگو و محاسبه مقادیر باثبات متغیرها ارائه می شود. برخی ضرایب از مطالعات پیشین و برخی دیگر با استفاده از داده های فصلی بانک مرکزی برای سال های 1379 تا 1401 محاسبه شده اند. روندزدایی متغیرها با فیلتر هودریک پرسکات انجام شده و سایر ضرایب براساس الگوریتم کانوا (2007) مقداردهی شده اند. نتایج برای ارزیابی موفقیت مدل ارائه شده، از میزان سازگاری و نزدیکی گشتاورهای تولید شده از کالیبراسیون مدل با گشتاورهای دنیای واقعی استفاده می شود. این فرآیند به پژوهشگران امکان می دهد تا با استفاده از پارامترهای برآورد شده، سری زمانی متغیرها را شبیه سازی کنند. هر چه گشتاورهای شبیه سازی شده به گشتاورهای واقعی نزدیک تر باشد، موفقیت مدل بیشتر خواهد بود. در این پژوهش، آثار شوک های مختلف بر متغیرهای کلیدی اقتصاد بررسی می شود. آثار شوک بهره وری نشان می دهد که یک تکانه به اندازه یک انحراف معیار (1 درصد) باعث افزایش بهره وری نهایی کار و سرمایه می شود و در نتیجه تولید افزایش می یابد. خانوارها در گروه هدف زکات دهندگان عرضه نیروی کار خود را افزایش داده و مصرف آنها کاهش می یابد؛ درحالی که زکات گیرندگان مصرف خود را افزایش می دهند. آثار شوک هزینه های دولت نیز بیانگر این است که یک شوک به اندازه یک انحراف معیار، تقاضای کلی را افزایش داده و فشار بر سطح قیمت ها ایجاد می کند. این امر به کاهش مصرف خانوارها در هر دو گروه زکات دهندگان و زکات گیرندگان منجر می شود. آثار شوک پولی نشان می دهد که افزایش شوک پولی باعث کاهش تقاضا برای اوراق دولتی و در نتیجه افزایش سرمایه خصوصی می شود. این تغییرات تأثیرات متفاوتی بر مصرف خانوارها دارد. درنهایت، بررسی آثار شوک های بهره وری، پولی و هزینه های دولت با تغییر در پارامترهای مختلف نشان می دهد که پرداخت زکات قادر به جذب این شوک ها و هموار کردن نوسانات مصرف در اقتصاد ایران است. بحث و نتیجه گیری در این پژوهش، به بررسی نقش زکات در تأثیر سیاست های اقتصادی بر متغیرهای کلان اقتصاد ایران پرداخته شده است. مدل طراحی شده شامل دو جامعه زکات دهندگان و زکات گیرندگان است که هرکدام به زیرگروه های مختلف تقسیم می شوند. این مدل سه تکانه اصلی بهره وری کل عوامل تولید، پولی و هزینه های دولت را در نظر می گیرد. پس از تعیین مدل مناسب، شرایط بهینه سازی کارگزاران فعال در اقتصاد بررسی شده و مدل غیرخطی به صورت لگاریتم−خطی درآمده است. نتایج نشان می دهد که با بروز شوک بهره وری، درآمدهای مالیاتی افزایش یافته و مصرف گروه هدف زکات گیرندگان افزایش می یابد؛ درحالی که مصرف گروه هدف زکات دهندگان کاهش می یابد. در مواجهه با شوک پولی، خانوارهای زکات دهنده مصرف خود را افزایش داده و خانوارهای زکات گیرنده ابتدا مصرف خود را کاهش و سپس افزایش می دهند. همچنین، با بروز شوک هزینه های دولت، تقاضا برای کالاها کاهش می یابد. همچنین، پژوهش نشان می دهد که با افزایش سهم مصرف زکات دهندگان از کل مصرف، نوسانات مصرف گروه هدف زکات گیرندگان در برابر شوک ها بیشتر می شود. این امر نشان دهنده تأثیر مثبت زکات بر توزیع درآمد و کاهش فاصله طبقاتی است. به طورکلی، زکات به عنوان ابزاری برای تثبیت اقتصادی عمل کرده و می تواند نوسانات مصرف را هموار کند. این یافته ها تأکید می کند که زکات نه تنها به کاهش فقر کمک می کند، بلکه به تقویت ثبات اقتصادی نیز منجر می شود. تقدیر و تشکر: نویسندگان این مقاله از داوران ناشناس برای نظرات مفیدشان تشکر می کنند که تا حد زیادی به بهبود کار کمک کردند. تعارض منافع: نویسندگان هیچ گونه تضاد منافعی برای اعلام مرتبط با محتوای این مقاله ندارند.
عوامل جامعه شناختی تاثیرگذار بر استفاده از برند در میان زنان مراجعه کننده به مراکز خرید شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
259 - 276
مدرنیته باعث دگرگونی و تغییرات سریع در مد شده است. مد از پیامدهای مدرنیته است و این مدرنیته است که سرعت و تنوع را در درون خود، برای انسان به ارمغان آورده است. مد نقش مهمی در بازتولید روابط طبقاتی ایفا می کند. امروزه استفاده از برند تا حدودی ملاک تشخیص افراد و جایگاه اجتماعی و ثروت و موفقیت آن ها می باشد. جوانان نیز بر حسب مقتضیات سنی انتظار دارند از ارزش واحترام دیگران برخوردار باشند و برای رسیدن به این هدف از ابزارها و شیوه های مختلف استفاده می کنند.
این پژوهش به طور عمده بر سهم تبلیغات، اتحاد و تمایز یافتگی افراد در جامعه به عنوان متغیرهای استفاده از برند و مدگرایی متمرکز است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد و مطالعه برروی 210 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز خرید شهر تهران انجام گرفت. بدین منظور از ابزار پرسشنامه با 74سوال استفاده گردید. انتخاب نمونه ها بصورت تصادفی بوده است.
هدف این پژوهش، بررسی سه عامل مؤثر در مد گرایی و ارتباط آن با برند می باشد. این عوامل شامل تبلیغات، اتحاد و تمایز است. اتحاد میل به همرنگی با دیگران را ارضا می کند و تمایز میل به جدایی و ممتاز بودن از دیگران را برآورده می سازد.
نتایج نشان می دهد بین تبلیغات و برند رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین دو عامل تمایز و اتحاد ( با اختلاف کمی) رابطه مثبت و معناداری با برند دارند. در نهایت می توان گفت که استفاده از برند می تواند با افزایش مدگرایی رابطه معناداری داشته باشد
ایضاح مفهومی و امکان سنجی «سبک زندگی عارفانه» بر پایه ی خوانش آدلر و علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی (life style) از مفاهیم کلیدی مهمی است که امروزه ذهن متفکران، به ویژه در دو عرصه روان شناسی و جامعه شناسی را به خود مصروف داشته است. این پدیده در مجامع علمی جهان و ایران از اهمیت روزافزونی برخوردار است. از سوی دیگر سبک زندگی عرفانی در طول تاریخ در عین جاذبه دار بودن برای مردم جهان، متهم به جامعه گریزی بلکه زندگی ستیزی شده است.در این پژوهش پس از ایضاحِ مفهومیِ «عرفان» و «سبک زندگی» بر پایه ی نگرش های عرفانی علامه طباطبایی در تفسیر کریمه های قرآنی، و نیز آرای روان شناسی معاصر، به تحلیل رویکردهای مختلف عارفان به زندگی پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که سبک زندگی در اندیشه ی روان شناسان متاخر به ویژه آلفرد آدلر (م1870م)، صرف رفتارهای بیرونی آدمی نیست بلکه سبک زندگی نظام واره ای از نگرش و کنش است طوری که هیچ چیز خارج یا جدای از سبک زندگی نیست. و این نگرش جامع به سبک زندگی، قرابت بیشتری با نگرش های عرفانی دارد. عارفان نیز در مواجه با مساله های سبک زندگی، کنش را متاثر از نگرش معنوی دانسته و در مواجهه با پدیده های زندگی از الگویِ «پذیرش و توسعه» تبعیت می کند: او نیازهای زیست این جهانی را می پذیرند ولی معتقد است از آنجا که انسان بزرگتر از این زندگی است پس به زندگی برازنده ی او باید تن داد و آن «زندگی توحیدی» است. این رویکرد به زندگی میتواند برای انسان معاصر دلپذیر و خردپذیر باشد.