مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
ملکیان
حوزههای تخصصی:
جریان روشنفکری دینی یکی از جریان های فکری تاحدی تأثیرگذار معاصر میباشد و با وجود طیف های مختلف روشنفکری، میتوان جنبه های مشترکی نیز در این میان پیدا کرد. یکی از شخصیت های این جریان آقای مصطفی ملکیان است. این مقاله با رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی، درصدد بررسی دیدگاه های مصطفی ملکیان است. ابتدا تلاش شده است تا اجزای مختلف اندیشه وی با مراجعه همدلانه به آثار وی بازخوانی شود. سپس نویسنده، با اندکی تحلیل و بررسی، با نگاهی نقادانه دیدگاه خود را درباره اندیشه های ایشان بیان کرده است.
اما از آنجا که در این نوشتار نمیتوان به همه ابعاد اندیشه ایشان اشاره کرد، به ناچار برخی وجوه مهم تر بررسی شده است. اصلیترین دیدگاه ایشان در نظریه عقلانیت و معنویت ارائه شده است. این نظریه نوعی وحدت گرایی تکثرخیز است که به صورتی حداقلی به مسائل معنوی نگریسته و عقلانیت مدرن را پایه اصلی کار خود قرار داده است. یک ویژگی این نظریه، نوعی معنویت گرایی است که وجوه مشترکی با دین دارد، دین نیست، مخالف آن هم نیست، اما همه وجوه آن را نمیپذیرد. این نظریه، مهم ترین وجه دین، یعنی تعبد، را انکار میکند.
دفاعی از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود در تولید علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
هدف تحقیق: ارائة تقریری مناسب از فرایند تهذیب و تکمیل علوم موجود، به گونه ای که نقدهای ملکیان و باقری بر آن وارد نباشد. روش تحقیق: در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در ارزیابی آرا از روش تحلیل فلسفی استفاده شده است. یافته های تحقیق: 1. می توان قرائتی مناسب از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود ارائه و از آن در چارچوب وظیفه گرایی معرفتی دفاع کرد. 2. در شرایطی که رویکردهای تأسیسی علم دینی موفق به تولید نظریه علمی نشده، استفاده از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود بهترین گزینه است. 3. تأمل در نحوه استفاده از این رویکرد در تمدن اسلامی که به تولید فلسفه اسلامی انجامید، می تواند به ارائه الگویی مناسب برای مواجهه با علوم جدید منتهی شود.
تأملی بر تبیین مفهومی معنویت در نظریه عقلانیت و معنویتبا نگاهی به معنویت قدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پردازش معنویت به منظور ارائه آن در عرصه های مدیریتی، امری ضروری است. در این باره پروژه ای با نام «عقلانیت و معنویت» ارائه شده است که دارای چالش های متعدد صوری و نظری است. این مقاله ضمن ارائه تعاریف و تبیین های ایشان از معنویت، با نگاهی به معنویت قدسی، چالش های یادشده را آشکار کرده و روشن ساخته است که تبیین معنویت، جز با مراجعه به داده های وحیانی، ساختاری قابل دفاع پیدا نمی کند.
دین پژوهی مصطفی ملکیان؛ بررسی و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های عرصة دین پژوهی معاصر ایران پروژة «عقلانیت و معنویت» مصطفی ملکیان است. این نظریه با محور قراردادن مؤلفه های اجتناب ناپذیر مدرنیته به مواجهه با دین سنتی می رود و ضمن مقایسه این مؤلفه ها با ویژگی های اصلی دین سنتی، حکم به تباین میان دین داری و مدرن بودن می کند. فهم سنتی از دین را در جهان مدرن کارآمد نمی داند و فهمی جدید از دین (معنویت) را که سازگار با مؤلفه های مدرنیته است معرفی می کند. این مقاله کوشیده است تصویری روشن و شفاف از ارکان اصلی این نظریه، که عبارت اند از عقلانیت، معنویت و زندگی اصیل، ارائه دهد. در ابتدا مراد ملکیان از دین بیان می شود و بعد از آن تقریری از نظریه عقلانیت و معنویت ارائه خواهد شد و به کوتاهی نقدهایی که علیه این نظریه ارائه کرده ایم، و عناوین آن ها در زیر آمده است، اشاره می شود. 1. ابهام در تقسیم بندی دین؛ 2. عدول از مبنا؛ 3. صورت بندی نادرست از استدلال و تبعیت از استدلال و ناسازگاری آن با همة اقسام تعبد؛ 4. تاریخی بودن دین؛ 5. ابهام در نقطه تمایز میان معنویت و عقلانیت؛ 6. نبود برنامه ای برای اجتماع و کار جمعی؛ 7. شرایط سخت معنویت برای عموم مردم.
تعبدستیزی به بهانه دفاع از عقلانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه تعبد و عقلانیت از مسائل چالشی و اثرگذار در بسیاری از حوزه های معرفتی و ارزشی بوده و نگاه بسیاری از اندیشمندن را به خود جلب کرده است. یکی از اندیشمندان صاحب نظر در این بحث، مصطفی ملکیان است. ایشان در بعضی عبارات و نوشته هایشان تعبد را جوهره دینداری سنتی دانسته و آن را خلاف عقلانیت مدرن معرفی کرده اند؛ زیرا عقلانیت مدرن اقتضا می کند برای پذیرش هر قضیه ای، آن را با ترازوی درونی بسنجیم؛ اما در بخشی دیگر از سخنانشان می گویند: اگر اثبات شود که شخص مورد تعبد در تمام سخنانش یا آن دسته از سخنانش که به مسئله مربوط است، هیچ گاه اشتباه نمی کند، تعبد با عقلانیت سازگار است. تقسیم بندی معرفت به دو دسته «معرفت از راه دلیل» و «معرفت از راه گواهی» توسط ایشان نیز در تعارض با بخش اول سخن ایشان درباره عدم عقلانیت تعبد است. ایشان در مواردی دیگر نیز تصریح می کنند که تمام حقایق عالم در حیطه ادراک عقل و سنجش ترازوی درونی قرار ندارد.
راه برون رفت از بنیادگرایی اسلامی
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
7 - 28
حوزههای تخصصی:
هرچند خشونت گرایی با تمسک به آموزه های دینی که نوعاً با تکیه صرف بر الفاظ و نوعی اخباری گری توأم بوده است امر کاملاً جدیدی نیست و در تاریخ ادیان سوابق بسیاری دارد، ولی آنچه امروزه به عنوان بنیادگرایی خشونت آمیز شاهدیم - با همه ویژگی ها و خصوصیات آن - امر جدیدی است که در تاریخ ادیان و مذاهب کمتر مسبوق به سابقه است. بنابراین، بنیادگرایی اسلامی در این مقاله آن خوانشی از اسلام است که جز عصر حاضر، در هیچ یک از برهه های تاریخی گذشته وجود نداشته و خشونت ورزی ویژگی بارز آن است. با این تفاسیر، مبنای تکثر قرائات از اسلام تا پیش از قرن حاضر هرچه بوده، توان تبیین سازوکار ظهور بنیادگرایی اسلامی ندارد. بنابراین، یافتن راهی برای برون رفت از این خوانش مذهبی، مستلزم آن است که ابتدا منطق ظهور و بازتولید آن را دریابیم. در این راستا، در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر از اندیشه های علیرضا شجاعی زند<sup>1 ، مصطفی ملکیان<sup>2 و سارا شریعتی<sup>3 در این زمینه بهره جسته ایم. با واکاوی آرای شجاعی زند ظهور بنیادگرایی اسلامی را در تنشِ معاصرِ میان ایدئولوژی جمع گرای اسلامی و ایدئولوژی فردگرا و جهانی شده لیبرال یافتیم که مبنای بازتولید آن نیز با اتکا به اندیشه های ملکیان و شریعتی در اتخاذ سازوکاری پوپولیستی بود. واکاوی نظریات مربوط به پوپولیسم، تقویت جامعه مدنی را به عنوان اولین گام برای مبارزه با بنیادگرایی اسلامی به ما نمایاند. [1] 1. دکتر علی رضا شجاعی زند نظریه پرداز ایرانی در حوزه جامعه شناسی دین و پژوهشگر در زمینه جامعه شناسی معرفت است. کتاب های «مشروعیت دینی دولت و اقتدار سیاسی (1376)»، «دین، جامعه و عرفی شدن (1380)»، «عرفی شدن در تجربه مسیحی و اسلامی (1381)»، «برهه انقلابی در ایران (1382)»، «تکاپوهای دین سیاسی (1383)»، «عرفی شدن در غرب مسیحی و شرق اسلامی (1383)»، «جامعه شناسی دین (1) (1388)»، «الدین و المتغیرات الثقافیه المعاصره: الحداثه، العلمنه، العولمه (2012)»، «نقش دین در توسعه (1393)» و «دین در زمانه و زمینه مدرن (1394)» بازتاب بخشی از اندیشه های ایشان هستند. 2- مصطفی ملکیان فیلسوف ایرانی و صاحب نظریه «عقلانیت و معنویت» است. تمرکز اندیشه های ایشان در حوزه های فلسفه، روان شناسی، عرفان، دین، و ادبیات و هنر است. 3- دکتر سارا شریعتی مزینانی از متفکران ایرانی در حوزه جامعه شناسی دین است. «دین و ایدئولوژی (1391)»، «مقدمه ای در مواجهه با علوم اجتماعی در متن سنت های شیعی (1393)» و «طرد شدگان (1394)» بخشی از آثار ایشان هستند.
اصلاح فرهنگی و دگرگونی معنوی در بستر پروژه عقلانیت و معنویت: مطالعه مواضع سیاسی «مصطفی ملکیان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
199 - 243
حوزههای تخصصی:
«مصطفی ملکیان»، یکی از شاخص ترین روشن فکرانِ فرهنگ گرا، رویکردی کاملاً فردگرایانه دارد؛ به طوری که به باور او، همه معنویانِ جهان، فردگرا هستند؛ یعنی مخاطبشان فرد است، نه جامعه. از این رو تفاوتِ آنها با روشن فکران و مصلحانِ اجتماعی در این است که اغلبِ اینها به اصلاحِ جامعه و نهادهای اجتماعی معطوف هستند، ولی به باورِ معنویان، هدفِ فرد، تنها باید اصلاحِ شخصِ خودش باشد و اصلاحِ جامعه، نتیجه کار او خواهد بود. همچنین در نظر ملکیان، همه چیز به انسان برمی گردد. انسان ها برای اصول نیامده اند، بلکه اصول برای انسان ها آمده و باید در خدمت آنها باشد. دل نگرانی ما هم تنها باید انسان باشد، نه هیچ امرِ انتزاعی دیگری از جمله سنّت، تجدّد، فرهنگ و حتّی دین؛ زیرا دین نیز برای انسان آمده، دغدغه اصلی اش نجاتِ اوست و از این رو خادمِ انسان است. در نگرش وی، نهاد نیز مفهومی انتزاعی و موجودی موهوم است و از منظرِ آنتولوژیک، به غیر از افراد و انسان های گوشت و پوست و خون دار، چیزی با عنوان نهاد و به تَبَع آن جامعه وجود ندارد و تغییر و اصلاحِ هر نهادی، وابسته و منوط بر اصلاحِ افرادی است که در آن دست اندرکار هستند و نقشی دارند. بر این اساس تحوّلِ سیاسی، نه از طریقِ انقلابی گری با قهر و خشونت و صرفِ دگرگونیِ سطحیِ رژیم سیاسی و ساختارهای کلان، بلکه در رویکردی اصلاحی و تدریجی از طریق تغییرِ باورها، احساسات و خواست های تک تکِ افراد و با اتّخاذِ روش های دموکراتیک و مسالمت آمیز ممکن خواهد بود. در نتیجه در پاسخ به این پرسش که «منظور از تعبیرِ «اصلاحِ فرهنگی» یا اصالتِ فرهنگ در رویکردِ ملکیان چیست؟»، فرضیه ما، این مهم است که فرهنگ نسبت به دیگر ساحت ها و حوزه های زندگی فردی و جمعی -از جمله سیاست یا اقتصاد- اصالت، اولویت و تأثیرگذاری بیشتری دارد. از این رو تا عنصرِ فرهنگ تغییر نکند، هیچ گونه دگرگونی اساسی و معناداری را نمی توان انتظار داشت. در ضمن این دگرگونی باید به سمت وسویی معنوی باشد تا مشکلات اجتماعی و درد و رنج آدمی حتّی الامکان رفع گردد. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی- تحلیلی بوده، بر پایه مطالعات کتابخانه ای- اسنادی تنظیم شده است.