مطالب مرتبط با کلیدواژه

اصلاح فرهنگی


۱.

تمدن نوین اسلامی در بستر اصلاح فرهنگی (تبیین اندیشه های تمدنی مالک بِن نبی)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مالک بن نبی تمدن اصلاح فرهنگی دین استعمارپذیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۲۶۲
مالک بن نبی اندیشمند مسلمان و معاصر الجزایری است که در پی تأملات ژرف پیرامون وضعیت کنونی جامعه مسلمان، مهم ترین چالش های فرهنگی آن شامل شکاف عمیق در شبکه روابط اجتماعی، فراگیری روحیه استعمارپذیری و رنگ باختن هویت دینی را ذیل مقوله کلان تمدن، شناسایی و تحلیل کرده است؛ وی سه گانه یادشده را علل عقب ماندگی جوامع مسلمان از کاروان تمدن و پیشرفت دانسته و رهیافت اصلاحی خود را نیز برای اعتلای تمدنیِ جامعه مسلمان در چهارچوب آموزه های دینی و با رویکردی فرهنگی ارائه کرده است؛ او با تبیین وضع موجود می کوشد تا توجه جوامع مسلمان را به راه های برون رفت از این نابسامانی جلب نماید. نوشتار پیش رو در تلاش است تا با توصیف و تحلیل نوشته های مالک بن نبی، فرایند و چگونگی راهکار پیشنهادی او در قالب یک دگرگونی فراگیر و بنیادین اجتماعی را، که اصلاحی حقیقی به شمار می رود، بررسی و تبیین نماید. توصیه مالک بن نبی جهت دهی تمام اقدامات به سوی تجدید ساختار حیات فکری و اخلاقی افراد جامعه است؛ چراکه این نوزایی فرهنگی می تواند نقش یک شتاب دهنده در تعامل سه نظام فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را ایفا نموده و شبکه ای مناسب از روابط درهم تنیده اجتماعی را برای برپایی تمدنی پویا و بالنده پدید آورد.  
۲.

اصلاح فرهنگی و دگرگونی معنوی در بستر پروژه عقلانیت و معنویت: مطالعه مواضع سیاسی «مصطفی ملکیان»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملکیان اصلاح فرهنگی دگرگونی معنوی عقلانیت معنویت اصلاح طلبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۳۸
«مصطفی ملکیان»، یکی از شاخص ترین روشن فکرانِ فرهنگ گرا، رویکردی کاملاً فردگرایانه دارد؛ به طوری که به باور او، همه معنویانِ جهان، فردگرا هستند؛ یعنی مخاطبشان فرد است، نه جامعه. از این رو تفاوتِ آنها با روشن فکران و مصلحانِ اجتماعی در این است که اغلبِ اینها به اصلاحِ جامعه و نهادهای اجتماعی معطوف هستند، ولی به باورِ معنویان، هدفِ فرد، تنها باید اصلاحِ شخصِ خودش باشد و اصلاحِ جامعه، نتیجه کار او خواهد بود. همچنین در نظر ملکیان، همه چیز به انسان برمی گردد. انسان ها برای اصول نیامده اند، بلکه اصول برای انسان ها آمده و باید در خدمت آنها باشد. دل نگرانی ما هم تنها باید انسان باشد، نه هیچ امرِ انتزاعی دیگری از جمله سنّت، تجدّد، فرهنگ و حتّی دین؛ زیرا دین نیز برای انسان آمده، دغدغه اصلی اش نجاتِ اوست و از این رو خادمِ انسان است. در نگرش وی، نهاد نیز مفهومی انتزاعی و موجودی موهوم است و از منظرِ آنتولوژیک، به غیر از افراد و انسان های گوشت و پوست و خون دار، چیزی با عنوان نهاد و به تَبَع آن جامعه وجود ندارد و تغییر و اصلاحِ هر نهادی، وابسته و منوط بر اصلاحِ افرادی است که در آن دست اندرکار هستند و نقشی دارند. بر این اساس تحوّلِ سیاسی، نه از طریقِ انقلابی گری با قهر و خشونت و صرفِ دگرگونیِ سطحیِ رژیم سیاسی و ساختارهای کلان، بلکه در رویکردی اصلاحی و تدریجی از طریق تغییرِ باورها، احساسات و خواست های تک تکِ افراد و با اتّخاذِ روش های دموکراتیک و مسالمت آمیز ممکن خواهد بود. در نتیجه در پاسخ به این پرسش که «منظور از تعبیرِ «اصلاحِ فرهنگی» یا اصالتِ فرهنگ در رویکردِ ملکیان چیست؟»، فرضیه ما، این مهم است که فرهنگ نسبت به دیگر ساحت ها و حوزه های زندگی فردی و جمعی -از جمله سیاست یا اقتصاد- اصالت، اولویت و تأثیرگذاری بیشتری دارد. از این رو تا عنصرِ فرهنگ تغییر نکند، هیچ گونه دگرگونی اساسی و معناداری را نمی توان انتظار داشت. در ضمن این دگرگونی باید به سمت وسویی معنوی باشد تا مشکلات اجتماعی و درد و رنج آدمی حتّی الامکان رفع گردد. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی- تحلیلی بوده، بر پایه مطالعات کتابخانه ای- اسنادی تنظیم شده است.