مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
علامه حلی
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
182 - 208
حوزههای تخصصی:
از زمانی که شیخ مفید در درون مکتب متکلمان: بغداد نظریه عدم حجیت اخبار آحاد را پایه گذاری می کند، این نظریه سلطه ای بلامنازع در جامعه علمی امامیه داشت تا اینکه با مرور زمان خلأها و کاستی های این الگوی کلان فکری آشکارتر شد و الگوی حجیت اخبار آحاد مطرح شد که با تلاش های علامه حلی در بین عالمان امامیه مقبولیت پیدا کرد. مهمترین عامل رویگردانی از نظریه محوری و بنیادین مکتب متکلمان (نظریه عدم حجیت اخبار آحاد)، از دست رفت اصول و مصنفات نخستین بود که به عنوان مهمترین قرینه قطع به صدور روایات به شمار می رفتند. علاوه بر این، ضعف الگوی فقاهت مکتب متکلمان در فقاهت ابن ادریس بیش از پیش خود را نشان داد و از طرف دیگر بساطت فقه شیعه نیز که غالبا ریشه در نظریه عدم حجیت اخبار آحاد داشت، موجب شد تا متاخران (علامه حلی و پیروانش) نظریه حجیت اخبار آحاد را مطرح کرده و به منظور ارزیابی روایات بر روی معیارهای سندی تاکید کنند، مطلبی که با توجه به تخصص رجالی این طیف، دور از انتظار نبود.
نقد انگاره تأثیرپذیری علامه حلی از ابوالحسین بصری
منبع:
کلام اهل بیت سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱
115 - 134
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر، مقاله خانم زابینه اشمیتکه با عنوان «علامه حلی و کلام شیعی – معتزلی» را مورد بررسی قرار داده است. این محققِ مطالعات اسلامی در پی آن بوده است که با تحلیل اندیشه های کلامی علامه حلی و مقایسه آن با آرای ابوالحسین بصری، پیروی علامه را از ابوالحسین اثبات کند. در فرایند اثبات این نظریه کلام شیعه را کلاً فاقد استقلال قلمداد کرده، آن را جز در مبحث امامت تابع کلام معتزله می بیند. اما نگارش حاضر با تشکیک در ادله تاریخی مؤلف و توجه به نقصان روش به کار رفته در استدلال به این نتیجه می رسد که ادعاهای مطرح شده با ادله فوق اثبات پذیر نیست. بررسی این مقاله در دو محور روشی و محتوایی شکل گرفته است. در بحث روشی روش مطابقت و مقابله که این مستشرق از آن برای اثبات مدعای خویش سود جسته به نقد کشیده شده است و در بحث محتوایی به مواردی چون عدم توجه مولف به تفاوت میان کلام ترجمه ای و استدلال عقلی، الهیات بمعنی الاخص و بمعنی الاعم، کلام معتزلی و کلام فلسفی، کثرت اختلاف میان نظریات کلامی شیعه و معتزله و موارد اختلافی میان علامه و ابوالحسین توجه داده شده است
تحلیل دیدگاه شیخ بهایی و اخباریان در علل تغییر شیوه اعتبارسنجی متأخران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۸۷)
115 - 142
حوزههای تخصصی:
علامه حلی، به پیروی از استادش سید احمد بن طاووس، احادیث را در چهار گروه «صحیح»، «حسن»، «موثق/قوی» و «ضعیف» جای داد. این تقسیم پیش از آن از سوی قدما کاربرد نداشته است. شیخ بهایی، «نابودی منابع و از دست رفتن قراین» را علت تغییر در شیوه اعتبارسنجی احادیث دانسته است.در این مقاله ضمن پذیرش نابودی بخشی از منابع حدیثی، دیدگاه شیخ بهایی با تکیه بر مستنداتی که ثابت می کند بخش قابل توجهی از منابع تا اواخر قرن هشتم در دسترس بوده، نقد شده است. البته بر فرض پذیرش این نظریه، بخشی از سؤالات مطرح نیز بی پاسخ مانده است.از سوی دیگر، اخباریان، «پیروی از عامه» را دلیل اتخاذ شیوه جدید اعتبارسنجی معرفی نموده اند. با مراجعه به منابع معتبر عامه پیش از این دوره و هماهنگی بین آن ها و تقسیم ارائه شده از سوی علامه حلی، می توان تا حدودی دیدگاه اخباریان را قابل تأیید ارزیابی کرد. برخلاف اعتقاد اخباریان، این به خودی خود اشکال و انحراف تلقی نمی شود، بلکه تفاوت در پیش زمینه ها، و فقدان هماهنگی شیوه جدید با بستر نقل و انتقال احادیث در میان امامیه، کاربست این شیوه از اعتبارسنجی را نادرست نموده است.
اندازه گیری پای بندی علّامه حلّی به سند محوری در نقد حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۹۹)
132 - 149
حوزههای تخصصی:
علمای امامیه برای ارزیابی روایات از دو اصطلاح صحیح و ضعیف استفاده می کردند و بر اساس قراین - که یکی از آن قراین سند حدیث بود - به صحت و یا ضعف حدیثی حکم می کردند. تا این که نظریه تربیع احادیث توسط علّامه حلّی به کار گرفته شد. ایشان احادیث را بر اساس سلسله سند به چهار دسته «صحیح»، «حسن»، «موثق » و «ضعیف» تقسیم کرد. با توجه به انتقاد بسیاری از عالمان به این شیوه ارزیابی، در این پژوهش بر آن شدیم تا به صورت آماری میزان پای بندی علّامه حلّی در عمل به وضع اصطلاحات جدید و سندمحوری را به دست آوریم. بر اساس نتایج به دست آمده، ایشان در موارد بسیاری به اصطلاحات خود پای بند نبوده و تعداد احادیث ضعیفی که مورد عمل قرار داده، از مجموع احادیث صحیح وحسن و موثق بیشتر است. بنابراین با وجود این که ایشان از پیشگامان رویکرد سندمحورانه به نقد حدیث است. این رویه را در کتاب هایش در پیش نگرفته است.
گونه شناسی واژگان و نقش آن در فهم حدیث با تأکید بر آراء علامه حلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۸)
174 - 195
حوزههای تخصصی:
زبان حدیث که همانند زبان عرف عام با آنکه حامل معارف الهی و دارای تفاوت ماهوی با سخنان عادی مردمان است، در هنگام خوانش و فهم، نیازمند تأمل در گونه ی واژه بکار رفته در آن از حیث وضع و استعمال است. در زبان حدیث که شاکله اصلی آن را معانی لغوی و عرف عام تشکیل داده است، واژگانی برساخته از دین اسلام و شریعت نبوی بچشم می خورد؛ کما اینکه ساختارهای بلاغی از مقوله ی تشبیه بلیغ، مجاز به گونه های مختلفش شامل: استعاره و کنایه نیز در آن بوفور یافت می شود. علامه حلی (ره) که از سرآمدان اصولیان دوره متأخران است، در آثاری چند به خصوص، «نهایه الوصول» به تحلیل واژگان زبان عرب پرداخته، گونه های لفظ را در ارتباط با معنا هنگام وضع و استعمال مورد واکاوی قرار داده است. مقاله پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی – تحلیلی ابتدائاً به تبیین اساسی ترین گونه های الفاظ پرداخته سپس به نقش این تفاوتها و توجه به آن در فهم حدیث با تأکید بر آراء ایشان اهتمام ورزیده و دریافته است که توجه به نوع واژه مستعمل در حدیث، فهم صحیح و درست آن را به بار می آورد؛ آن سان که بی توجهی به گونه های الفاظ در مقام فهم روایات، موجب دریافت غلط از آن می شود.
روش شناسی خواجه نصیر طوسی و علامه حلی در مسئله خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
147 - 167
حوزههای تخصصی:
بررسی مبانی فکری و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد فیلسوفان و متکلمان، رویکرد آن ها را در خصوص مسئله خدا روشن می سازد. مسئله خدا در دیدگاه خواجه نصیر و علامه حلی، دو متکلم «حله»، باتوجه به مبانی فکری و فلسفی -کلامی آن ها و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد آن ها چگونه بررسی می شود؟ رویکرد آن ها به مسئله خدا تا چه میزان به هم تحویل پذیر است و تا چه حدی از هم فاصله می گیرند؟ در این نوشتار، به بررسی این مسئله از دو ساحت صوری و روشی-محتوایی می پردازیم. در ساحت صوری، به بحث درباره نحوه چینش مطالب در آثار آن ها باتوجه به مبانی فلسفی کلامی آن ها و تلقی ای که از این رهگذر از خدا دارند و در ساحت روشی محتوایی، به بحث در روش شناخت و اثبات خدا و تبیین صفات (توأمان روش و محتوا) به مسئله خدا و مفهوم خدا نزد آن ها می پردازیم که خواجه به خدایی فلسفی معتقد است و علامه حلی با نگاهی درون دینی تر، خدایی دینی- فلسفی را مطرح می کند. در ساحت محتوایی، در روش اثبات وجود خدا در مفهوم سازی خدا، نظر آن ها هم پوشانی دارد و در ساختار صوری و بحث شناخت خدا، بنابر مبانی فکری آن ها تفاوت هایی دارند.
سنجش علم و عصمت نبی از دیدگاه ابن تیمیه و علامه حلی
حوزههای تخصصی:
علم و عصمت نبی (ص) ازجمله مسائل مهمی هستند که متکلمان مسلمان درباره آن دیدگاه های متفاوتی با توجه به اهمیت آن ارائه کرده اند و ثمره آن شناخت بهتر نبی (ص) و متقابلاً سلوک عملی بهتری برای پیروان آن حضرت می شود. این مقاله در صدد است به سنجش و مقایسه علم و عصمت نبی از دیدگاه ابن تیمیه و ابن مطهر بپردازد. این گزینش را می توان به دلیل نزدیکی زمانی این دو متکلم و همچنین نقدهای خاص ابن تیمیه به دیدگاه علامه حلی دانست. پرسشی که در این مقاله به آن پاسخ داده شده، این است که آیا علم و عصمت در تمامی شئون زندگی نبی (ص) از دیدگاه این دو متفکر جاری است یا خیر؟ با توجه به اسوه بودن نبی باید گفت نمی توان عصمت را تنها در برخی شئون نبوت ایشان پذیرفت. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی و جست وجوی نرم افزاری و کتابخانه ای، صورت گرفته است و هدف آن تبیین دیدگاه ابن تیمیه و علامه حلی در این مسئله است.
تحلیل ماهیت و مبانی امامیّه و اهل سنّت از امام و خلیفه با تأکید بر دیدگاه قاضی باقلانی و علامه حلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
263 - 294
حوزههای تخصصی:
مسئله امامت و خلافت در فرهنگ امامیّه و اهل سنّت از مباحث کلیدی و اختلافی به شمار می رود. این مقاله با تحلیلیِ تطبیقی از ماهیت، مبانی و ویژگی های امام از دیدگاه دو متکلم اثناعشری و اهل سنّت؛ قاضی باقلانی اشعری و علامه حلّی نگاشته شده است. پس از بررسی و تطبیق آراء؛ یافته ها نشان از آن دارد که برداشت و باورهای این دو متکلم در مسئله امامت با یکدیگر متفاوت است؛ چراکه قاضی وجوب امام را یک وجوب شرعی - نه عقلی- و اساساً بحث از امامت را یک فرع فقهی می داند؛ اما علامه قائل است، بحث از امامت یک بحث کلامی و نصب امام هم از ناحیه الهی صورت می پذیرد؛ بنابراین امام در دیدگاه باقلانی و غالب اهل سنّت یک مقامِ حکومتی ظاهری است که علاوه بر جایگاه دنیایی، حفظ و اجرای دین را نیز برعهده دارد، به همین دلیل در ماهیت و مبانی نظری و مصداقی امام که در شاکله و ویژگی های شخصیّتی ایشان نمود پیدا می کند با امامیه دچار اختلاف رأی شده اند. مقالهحاضر به شیوه ای اسنادی همراه با پردازش اطلاعات و با هدف تبیین مفهومِ واقعی از حقیقت وجودی امام و واکاوی اوصاف ایشان، به عنوان وصیِّ نبی خاتم، جمع آوری و تنظیم شده است.
تأثیر فعالیت های فرهنگی علامه حلی در گسترش تشیع
حوزههای تخصصی:
علمای شیعه در دوره های مختلف تاریخ، باتوجه به شرایط سیاسی و پذیرش حکومت ها، در راستای پیشرفت اسلام، با حاکمان وقت همکاری می کردند. یکی از این برهه های تاریخی، دوران حکومت مغولان است. تسامح مذهبی مغولان به علت ناآگاهی از آیین اسلام و مذاهب اسلامی سبب شد تا این حکومت، با عالمان شیعه و اهل سنت همکاری داشته باشد. اهداف تحقیق حاضر، بیان تأثیر فعالیت های فرهنگی علامه حلی در گسترش تشیع در قالب ترویج باورهای شیعی، ایجاد مدارس سیار، تدوین کتب و مناظرات علمی است. این تحقیق با استفاده از روش تاریخی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع تاریخی، کلامی، تراجم و فقهی انجام شده است. تلاش های علامه حلی باعث شد تا مذهب تشیع در مدّت زمان اندکی (709- 716ق) به عنوان مذهب رسمی در ایران اعلام شود و شیعیان در این فضا بتوانند فعالیت های علمی خود را گسترش دهند. علامه حلی با تربیت شاگردان و نیز پدیدآوری تألیفات در علوم فقهی، اخلاقی، کلامی و رجال و همچنین ایجاد مدارس سیار و مناظره با علمای اهل تسنن، نقش بسزایی در این پیشرفت ایفا کرد.