مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معنی شناسی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به پیشوندهای فعلی رایج در زبان فارسی در چارچوب انگاره صرف ساخت و تعامل آن با معناشناسی پرداخته و ترکیب پذیری معنا در افعال پیشوندی و تأثیر معنا بر ساخت این افعال را بررسی کرده است. برای نیل بدین مقصود پس از جمع آوری فعل های پیشوندی از در پیکره دادگان افعال فارسی (رسولی و دیگران، 2011)، این افعال با توجّه به تفاوت های صوری و معنایی طبقه بندی شدند؛ سپس هریک از پیشوندها به طور جداگانه تحلیل و برای هریک طرح واره ای کلّی که دارای زیرطرح واره های مختلف بود، ارائه شد. تحلیل داده ها نشان داد که این افعال در بسیاری از موارد معنای ترکیب پذیر نداشته و تعداد زیادی از پیشوندهای فعلی در طول زمان تغییر معنا داده و ازنظر واژگانی نیز فعل های دارای این پیشوندها، به صورت واژه ساده تحلیل می شوند؛ افزون بر این، برای همه افعال پیشوندی طرح واره ای کلّی درنظرگرفته شد که هر گروه از افعال با توجّه به نوع پیشوند موجود در آن، زیرطرح واره ای از این طرح واره کلّی محسوب می شود.
مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی و روش دیویس بر مهارت های زبانی (واج شناسی، معنی شناسی، نحو) دانش آموزان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی رایج ترین نوع ناتوانی یادگیری است که به تأخیر و نارسایی در توانایی خواندن مربوط و با نارسایی زیاد در پیدایش مهارت های شناخت واژگان و فهم مطالب خوانده شده مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی (Neuropsychological intervention) و روش دیویس (Davis method) بر مهارت های زبانی (واج شناسی، معنی شناسی، نحو) دانش آموزان نارساخوان (Dyslexic students) بود. مواد و روش ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر نارسا خوان پایه اول و دوم ابتدایی (سن 7 تا 9 سال) شهر اصفهان بود، که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 45 دانش آموز نارساخوان (15 نفر در هر یک از گروه های عصب روان شناختی، دیویس و کنترل) بود که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون تشخیص اختلال خواندن بر اساس پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، آزمون عملکرد خواندن محقق ساخته، آزمون هوش Raven کودکان و آزمون رشد زبان (Test Of Language Development یا TOLD) بود. داده ها با نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون خواندن گروه های آزمایشی و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0≥p). نتایج مقایسه های زوجی نیز نشان داد که نمرات پس آزمون گروه عصب روان شناختی به طور معناداری نسبت به روش دیویس کارآمدتر بود (001/0 ≥p ). نتیجه گیری: زبان نقش مهمی در درک و بیان افراد ایفا می کند زیرا زبان دارای پایه های عصب روان شناختی متعددی است. برخی از مهارت های عصب روان شناختی شامل توجه، حافظه و کارکردهای اجرایی پیش درآمد زبان دریافتی هستند؛ بنابراین یکی از گام های اساسی برای اکتساب زبان، مهارت های عصب روان شناختی است.
مطالعه ی حوزه ی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی «صدید» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های کلیدی در دانش معنی شناسی جهت تعیین معنای دقیق واژگان، مطالعه ی حوزه های معنایی است. از این روش می توان برای فهم بهتر قرآن کریم بهره برد. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی واژگان همنشین «صَدّ» و با هدف تبیین حوزه ی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی واژه ی «صدید» در قرآن کریم انجام شده و در پی پاسخ به این سؤالات است: 1- واژه ی «صدّ» با کدام حوزه های معنایی ارتباط دارد؟ 2-کدام یک از واژگان مجاور«صد» در تعیین حوزه ی معنایی آن نقش برجسته تری ایفا می نماید؟ 3-کدام واژگان همنشین در تبیین معنای «صدید» نقش قابل ملاحظه ای دارند؟ با تحلیل واژگان همنشین مشخص شد که واژه ی «صَدَّ» به حوزه ی معنایی کفر، ظلم، نفاق، فسق و ضلالت تعلق و با آن ها تعامل و رابطه ی معنایی دارد.کافران، منافقان و ظالمان به عنوان همنشین های فاعلی، نقشی تعیین کننده در تبیین حوزه ی معنایی «صَدَّ» ایفا می کنند.کفر از میان این واژگان به عنوان همنشین تقدمی، نقش چشمگیرتری دارد. این پژوهش علاوه بر تعیین حوزه ی معنایی «صدَّ» به معناشناسی درزمانی و همزمانی واژه ی «صدید» مشتق از ماده ی«صَدَّ» در قرآن کریم نیز پرداخته است. بررسی واژگان همنشین و جانشین صدید نشان داد که کلمه ی «صدید» در سطح روابط همنشینی با کلمات خَابَ، جبّار، عنید، یُسقَی، ماء، یَتَجَرَّعُ و یأتی و در سطح روابط جانشینی با واژگان حمیم و غسّاق ارتباط معنایی دارد. با تحلیل همنشین ها و جانشین های «صدید» نیز مشخص شد که صدید ارتباط عمیقی با حوزه های معنایی کفر، عذاب و جهنم دارد.
بررسی معنی شناختی تخلص «حافظ» به مثابه استعاره مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲ (پیاپی ۸۷)
177-202
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر شعر و غزل فارسی تخلص است که علاوه بر نشان دارکردن شعر به نام شاعر، گاه به معنای دیگری نیز ایهام دارد. تخلص در شعر شاعرانی مثل حافظ که منظومه فکری خاص و منسجمی دارند به صورت استعاره ای اصلی یا مرکزی در تعیین دستگاه فکری آنها دخالت دارد. در این مقاله، تخلص حافظ از منظر مؤلفه های معنی شناختی، چون تقابل و ترادف با واژگان خاص و کلیدی شعر حافظ ، که برآمده از حساسیت های فکری و زیستی او بوده است ، در متن شعر واکاوی شد. از نتایج تحقیق برمی آید که نام شعری او نیز به شکلی پر تحرک و شناور تحت تأثیر زبان و افکار او قرار دارد و به کمک ظرفیت های معنی آفرینی برخی واژه ها در خدمت انتقال ساختار اندیشه و نظام معنایی اشعار او است و تخلص حافظ استعاره مرکزی غزلیات اوست.
نقد و تحلیل کتاب درآمدی به فلسفه زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
197-218
این مقاله به نقد و تحلیل کتاب درآمدی به فلسفه زبان اثر لایکن (2008) و ترجمه میثم محمدامینی اختصاص دارد. «فلسفه زبان» یکی از درس های رشته زبان شناسی در مقطع دکتری است و همین کتاب در فهرست منابع پیش نهادی مصوب وزارت علوم قرار دارد. نویسنده کتاب سعی دارد تا با تکیه بر منابع دست اول و به دور از سوگیری، اهم بحث های فیلسوفان زبان درباره ماهیت معنی و نظریه های مختلف معنایی را عرضه کند و این کار را با پرهیز از فروغلتیدن در پیچیدگی های خاص فلسفه و با نظمی منطقی به انجام می رساند. از آن جا که متون فارسی در حوزه فلسفه زبان بسیار معدود و گاهی تاریخ گذشته اند، ترجمه اثر فوق ضرورت و اهمیت خاصی می یابد. از سوی دیگر، امروزه علاوه بر صاحب نظران رشته فلسفه، صاحب نظران رشته زبان شناسی، به ویژه پژوهش گران حوزه معنی شناسی، با مباحث فلسفه زبان درگیرند. در این مقاله، پس از معرفی اجمالی کتاب فوق، نمایی کلی از فلسفه زبان ترسیم می شود. سپس، ساختار کتاب با توجه به تمام بخش ها و اجزای آن معرفی می شود. ارزیابی و تحلیل شکلی و محتوایی اثر مهم ترین بخش مقاله را تشکیل می دهد و طی آن به نقاط ضعف و قوت اثر، به ویژه ازنظر نگارش، برابرگزینی اصطلاحات فنی، و برگردان مناسب مفاهیم توجه می شود.
بررسی آگاهش در قصص قرآنی با رویکردی معناشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنا شناسی دانشی بشری و روشمند است که روش فهم و درک معانی متون بویژه متون ادبی- دینی را نظامند مورد بررسی قرار می دهد. نظریه معاصر آگاهش توسط مایکل هلیدی (1978) در مکتب لندن مطرح شد. اطلاعات کهنه و نو رابط اصلی دو نقش یک جمله در ساخت فرانقش متنی، به شکل نسبی است. ساخت متنی کلام بر چگونگی سازمان بندی اطلاعات، از رهگذرِ شیوه ی آرایش و ترتیب عناصر محتوایی کلام بوده و ساختی مخاطب محور است که بیشتر برمبنای شناختگی یا دانستگی به وجود می آید. بدیهی است که اعجاز قرآن مجید به ویژگی های ترکیبی و بافتی آن برمی گردد. نگاشت های معنایی به کار رفته در بافت خبری کلام الهی، بستر مناسبی برای تحلیل و تبیین اهداف مورد نظر از داستان های قرآنی است. در این جستار سعی بر آن شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی ابتدا نگاهی گذرا به داستان های قرآنی و چهارچوب نظری آگاهش داشته و سپس به بررسی ساختار رابطه ای بین خبر نو و خبر کهنه در تعدادی از قصص قرآن، با تأکید بر رویکرد معنا شناسی نقش گرا پرداخته شود.
مظاهر من الأبحاث الدلالیه فی التراث العربی و الإسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۱۸ سال ۱۴۳۲ شماره ۴
101-122
إن الدلاله من الموضوعات التی اهتمّ بها الفکر الإنسانی منذ القدم و لعلماء العربیه و المعارف الإسلامیه دور کبیر فی دراسه المعنی. و قد قام العرب بدراسه لغتهم لسبب أساسی دینی یتمثل فی المحافظه علی لغه القرآن لصحه تلاوته و استخلاص الأحکام و التشریعات منه، و کان للخوف من اختلاف المعنی أو إفساده فی تلاوه الآیات بشکل غیر صحیح أکبر الأثر فی النهوض بهذه الدراسه. لذلک ترکّز البحث اللغوی عند العرب منذ بدایاته على تحدید المعنى و ما یحتویه القرآن الکریم من معانٍ و مقاصد. و کانت الحوارات العلمیه و النقاشات المعرفیه بین العلماء تصبّ کلّها فی خانه المعنى. لکن التناول الدلالی فی التراث الإسلامی و العربی کان ضمن اهتمامات لغویه أخرى، امتزج البحث فیه بضروب من المعارف المختلفه دون أن یحمل عنواناً ممیزاً له استقلال فی موضوعاته ومعاییره الخاصه. و لکن مع الأسف ظن کثیر من الباحثین أن علم الدلاله علم نمت أصوله و ترعرعت فی ظل الدراسات اللسانیه الحدیثه و لم یکن للعرب و العلماء المسلمین معرفه به. و الحقّ أنّ البحوث الدلالیه العربیه تضرب بجذورها إلى القرون الثالث و الرابع و الخامس الهجریه فما بعد، و هذا التاریخ المبکر إنما یعنی نضجاً أحرزته العربیه و أصّله الدارسون فی جوانبها. تهدف هذه الدراسه فی مقامها الأول إلى إبراز جهود علماء اللغه العربیه والمعارف الإسلامیه فی القضایا الدلالیه، و توضیح مدى اهتمامهم بالمعنى، و من ثم البرهنه على أصاله الدلاله عند الباحثین العرب من اللغویین و النحویین و البلاغیین بأن الدلاله علم إسلامی - عربی له سماته و ممیزاته. فی الوقت نفسه تشیر إلى أن لعلم اللسانیات فضلاً کبیراً فی إرساء مناهج البحث فی علم الدلاله و وضع أصوله، حیث أصبح علماً قائماً بذاته، بعد أن کان ظلاً یسیر فی کنف العلوم الأخرى. إضافه إلى ذلک بینت الدراسه أن کثیراً من معطیات الدرس الدلالی الحدیث توصل لها علماء العربیه والمعارف الإسلامیه أثناء دراستهم للغه، مما جعلنا نعتقد أن علم الدلاله علم قدیم تناوله اللغویون من قبل، و حدیث باعتبار أن أصوله و أسسه و منهج البحث فیه قد حددت فی مطلع القرن العشرین.
معنی شناسی مفهوم «عشق» در غزلیات سعدی و حافظ در چارچوب معنی شناسی شناختی و نقد ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
223 - 256
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر دربردارنده نگاهی معنی شناختی به مفهوم «عشق» در غزل های دو شاعر نامدار ایرانی؛ سعدی و حافظ در چارچوب نقد ادراکی است. نگارندگان در پی پاسخگویی به این هستند که تفاوت(های) نگرش سعدی و حافظ به مفهوم «عشق» در غزل هایشان چیست؟ و این تفاوت چه تبیینی در چارچوب نقد ادراکی دارد؟ دستیابی به پاسخ این پرسش ها با استناد به نظریه استعاره مفهومی و آرایه تشبیه در آثار شاعران نامبرده صورت گرفته است و به نوبه خود نگارندگان را در مسیر پاسخگویی به این پرسش ها قرار داده است که: میزان تخیل در غزل های سعدی و حافظ چه تفاوتی با هم دارند؟ نام نگاشت هایی که سعدی و حافظ برای مفهوم «عشق» در غزل های خود به کار برده اند از نظر تنوع و بار معنایی چه تفاوت(هایی) با هم دارند؟ برای یافتن پاسخ پرسش های مطرح شده، یک درصد از غزل های سعدی و یک درصد از غزل های حافظ برای یافتن استعاره ها و تشبیه ها مرتبط با مفهوم «عشق» به صورت تصادفی گردآوری شدند. یافتن استعاره ها و تشبیه ها به منظور بررسی ساخت گرایانه غزل ها صورت پذیرفته است تا امکان بررسی کلام این دو شاعر برای نقد ادراکی آثارشان فراهم شود. یافته های پژوهش حاکی از آن اند که سعدی در اشعار خود -که مخیل تر از اشعار حافظ هستند- نگاه مثبت تری را به «عشق» ارائه کرده است و در مقابل، حافظ نگاه منفی تری به این پدیده دارد. یافته های پژوهش در بخش نتیجه گیری تبیین شده اند.
بررسی معناشناسی واژه زهد در آثار سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنی شناسی دانشی است که با آن، مفهوم واژه ها و کلمات تحلیل می شود و در فهم معنای دقیق کلمه راهگشاست. با توجه به نظام معنایی و دایره واژگانی که یک واژه در آن قرار می گیرد، مفهوم و معنای آن مشخص می شود و کاربرد و بسامد آن، اهمیت و جایگاه دقیق کلمه را برای ما مشخص می کند. بسامد بالای زهد در متون عرفانیْ آن را به یکی از مهم ترین کلیدواژه ها تبدیل کرده است. سنایی، شاعر قرن ششم هجری، نخستین بار مفاهیم عرفانی را به نظم درآورد و به زبان شعر سرود. زهد یکی از مهم ترین مفاهیم عرفانی است که سنایی آن را در اشعارش بیان کرده است؛ به گونه ای که واژه زهد یکی از واژگان کلیدی در آثار او به شمار می رود؛ ازاین رو بررسی معنی شناسی واژه زهد در آثار او اهمیت ویژه ای دارد. نویسندگان این پژوهش بر آن هستند تا با استفاده از شیوه معنی شناسی، دیدگاه سنایی را درباره زهد تبیین کنند و معنای دقیق این واژه را در آثار او نشان دهند. تحلیل معناشناختی واژه زهد نشان می دهد که سنایی واژه زهد را در معنای اصلی خود به کار نبرده و حتی معنای نسبی و جدیدی به آن بخشیده که بیانگر دیدگاه ویژه او نسبت به زهد است. او زهد را در معنایی تازه و متفاوت به کار برده است که با استفاده از شیوه معنی شناسی می توان به این معنا پی برد.
مؤلفه های معنایی واژه «انفاق» در گفتمان قرآن کریم با تأکید بر روابط همنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
« انفاق » از برجسته ترین اصول هدایتی فردی اجتماعی قرآن بوده که از آن به عنوان تقوای مالی در برابر تقوای اعتقادی و عبادی یاد شده است. بسامد بالای آیات انفاق در گفتمان الهی بیانگر اهمیت ویژه آن نزد خداوند می باشد تا جایی که به عنوان راهی برای نجات از بیماری های درونیِ نفس مانند بخل و شُحّ و... بیان شده است و زمینه ساز طهارتِ روح خواهد بود. بر پایی روابط همنشینی، این واژه دارای واژگان باهم آیند بسیاری در آیات الهی می باشد. نوشتار حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، ضمن استخراج برخی از واژگان همنشین با واژه انفاق، به مؤلفه های معنایی آن بر پایه عناصر ممیزه ایجابی و سلبی اشاره دارد؛ رهیافتهای حاصل آنکه، واژه انفاق با پاره ای از مفاهیم اعتقادی و اخلاقی با بار عاطفی مثبت مانند ایمان، تقوا، احسان، خیر، امانتداری، تجارت پرسود و... همنشین شده و با ایجاد روابط معنایی در سطح جمله، مؤلفه های معنایی همچون ایمان عملی، زایش امنیت و سلامت فردی و اجتماعی، خداباوری، تقویت ارزشهای اخلاقی و اعتدال گرایی و... را شکل می دهد. هر یک از این روابط واژگانی به ظرافت های معنایی و تصویرپردازی های ادبی ویژه ای از واژه فوق اشاره دارد و به نوبه خود بیانگر انسجام و پیوستگی لفظ و معنا در گفتمان الهی می باشد؛ به طوری که عدم توجه به برجسته سازی ها در روابط همنشینی از فهم دقیق و عمیق واژگان خواهد کاست.
معناشناسی واژه «استکبار» در قرآن کریم بر پایه روابط همنشینی (مطالعه موردی کانون های کاربردی و تقابل معنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه "استکبار" از واژگان کلیدی در نظام توحیدی قرآن است که به عنوان شاخصه ویژه مخالفان و معارضان دعوت حق، جایگاه خاصی پیدا کرده است. با توجه به نقش برجسته ی این مقوله در نظام زندگی بشر و فراهم سازی مفاسد و انحرافهای اخلاقی، ضرورت دارد ماهیت عناصری که شبکه معنایی « استکبار » را تشکیل می دهند، مورد بازنمایی قرار گیرد. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی پس از مفهوم شناسی لغوی این واژه به ارتباط معنایی واژه "استکبار" با واژه های هم نشین اشاره داشته و در این میان با تحلیل موردی برخی از مؤلفه های روابط همنشینی مانند کانون های کاربردی و تقابل معنایی، میدان معنایی این واژه روشن گردد. نتایج برآمده آنکه، "استکبار" در کانون ارتباط با شیطان، کافران، مشرکان، ملاء و مترفین تجلی یافته است و مفاهیمی همچون خودبرتربینی، خداناباوری و ناسپاسی، هواپرستی و گروه سالاری و تنفذسالاری را در شبکه ی معنایی واژه استکبار شناسایی می کند؛ همچنین این واژه در تقابل معنایی با مفاهیمی همچون ایمان، عبودیت، اطاعت، غفران و استضعاف قرار می گیرد و در ترسیم عامل باطل گرایی انسان و پیدایش اصلی ترین رذائل اخلاقی تأثیرگذار است؛ مهم آنکه برآورد معنا بر اساس این سازوکار زبانی، مدلی روشمند به شمار آمده و در پی کشف معانی ضمنی به درجه تنزل معنایی و مقامی استکبار در معیار قرآن اشاره داشته است.
نگاهی به معنی شناسی جمله عربی از منظر فاضل سامرائی (تحلیل و بررسی کتاب الجمله العربیه والمعنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
267-284
زبان عربی هم به علت ویژگی های منحصربه فردی که دارد و هم به خاطر ورود مفاهیم و حوزه های معنایی جدیدی به آن که با نزول قرآن کریم صورت گرفت، از همان آغاز، مورد توجه علماء حوزه معنی شناسی قرار گرفت. در میان زبان شناسنان و نحویان معاصر، فاضل سامرائی، آثاری به رشته تحریر درآورده که یکی از این آثار کتاب الجمله العربیه والمعنى است. در این پژوهش با بررسی دو بعد شکلی و محتوایی، این اثر بیش از پیش معرفی و بررسی می شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد این اثر با رویکرد های اسلامی سازگار است و نشان از تسلط نویسنده بر منابع اصیل دارد. سامرائی در فهم معنی جملات عربی از سبک معنی شناسی ساختگرا استفاده نموده و با استفاده از قرینه سیاق و مقام از مکتب زبان شناسی نقش گرا نیز بهره جسته است. هرچند وی نتوانست مانند تمام حسان که نظریه همبستگی قرینه ها را مطرح کرد، به نقش ارتباط قرینه ها در کنار هم بپردازد و در معنی شناسی رویکردی جامع ارائه دهد، اما با اشاره به نقش هریک از قرینه ها در جای خود، توفیقاتی را به دست آورد. اثر وی از جنبه شکلی فاقد ابزار های مقدماتی و آموزشی است که در این پژوهش در کنار ذکر نقاط قوت و کاستی های اثر به ارائه پیشنهادهایی پرادخته شد.
ویژگی های شخصیتی کارآفرینان در قرآن مورد مطالعه: صفت خُلقی «ریسک پذیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
145-166
حوزههای تخصصی:
درحالی که برخی پژوهشگران غیرمسلمان تلاش کرده اند تا ویژگی های شخصیتی کارآفرینی را بر اساس کتاب مقدس خود بازتعریف نمایند، این پژوهش درصدد بود تا یکی از مهم ترین صفات کارآفرینان یعنی ریسک پذیری را بر اساس آیات قرآن بازتعریف نماید. روش انجام این پژوهش، معنی شناسی و جامعه مورد مطالعه، کل قرآن و نسخه کامل تفسیر المیزان بود. نتایج حاکی از آن بود که ریسک پذیری به عنوان یک صفت برخاسته از کارآفرینان غربی، متضمن مفاهیمی است که با آموزه های قرآنی فاصله دارد اگرچه برخی از مفاهیم موجود در ریسک پذیری مانند اتکا به ظن و گمان در شرایط عدم امکان دستیابی به اطلاعات، مورد تأیید است. با توجه به تحلیل های معنی شناسانه آیات، صفاتی چون «مشاوره»، «عزم»، و به ویژه «توکل» جایگزینی قرآنی برای صفت ریسک پذیری هستند. این پژوهش تلاشی بود در برابر ورود ضمنی برخی مفاهیم ناسازگار که در ادبیاتِ کارآفرینیِ برخاسته از غرب وجود دارد و مقدمه ای است برای بومی سازی و اسلامی سازی دانش کارآفرینی.
تحلیل عناصر مفهومی هنر در سروده های شاعران قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
93-126
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش نویسنده با یاری گرفتن از مبانی معنی شناسی مفهومی به استخراج مؤلّفه های معنایی نشان دار شده برای مفهوم هنر در شعر قرن ششم پرداخته و با نگاهی انتقادی و ویرایشی به سازه های شناسانده شده برای معنی-شناسی مفهومی، به بازبینی این سازه ها و کاربرد شناسی آنها در پژوهش های زبانی و ادبی روی آورده است. پس از دسته بندی مؤلّفه های معنایی در حوزه های هم بسته با هر مؤلّفه، پانزده حوزه معنایی گوناگون برای مفهوم هنر در سروده-های شاعران قرن ششم به دست آمده است. حوزه های معنایی زبان ادبی، حکمت عملی، مدح، زیبایی شناسی، صناعت، اخلاق و خُلق و خوی، نقد اجتماعی، جنگ، انسان شناسی، جانور شناسی، دین، کیهان شناسی، زیست بوم شناسی، عرفان و عشق حوزه هایی هستند که به ترتیبِ گستردگیِ دامنه، مؤلّفه های معنایی مفهوم هنر را دربرگرفته اند. در حوزه زبان ادبی، پدیدار های متنوّع هستی شناختی با ابزار های تشبیه و استعاره کِنایی کارمایه تصویر سازی شاعرانه قرار گرفته اند. در حوزه معنایی مدح، هنر ویژگی ممدوح، بازبسته وی و نا توان در برابر وی گزارش شده است. مؤلّفه های گِرد آمده در حوزه زیبایی شناسی نشان می دهد شعر قرن ششم زمینه ساز گفتمان زیبایی شناسی بوده است. حوزه معنایی صناعت نیز از فنون و حرفه های گوناگونی برساخته شده است. خصایل فردی و اجتماعی در حوزه معنایی اخلاق و خُلق وخوی گِرد آمده اند. نا کامروایی شاعران قرن ششم از هنر خویش، حوزه معنایی نقد اجتماعی را مفهوم گذاری-کرده است. جنگاوری و ویژگی ابزار جنگی نیز برای مفهوم هنر نشانه گذاری شده است. هنر همچنین در حوزه انسان شناسی مَلَکه ای انسانی برشمرده شده و با وجود این، ویژگی جانوران گوناگون نیز دانسته شده است. خدا شناسی و دین و لازمه نشان داریِ دین نیز برای هنر مفهوم گذاری شده است. سرانجام هنر ویژگی جهان و اجرام کیهانی گزارش شده و با مؤلّفه های متفرّدی از زیست بوم شناسی، عرفان و عشق مفهوم دار شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد هنر در چهارچوب مطالعاتی اشاره شده، مفهومی بسیار فراگیر و خلاف پنداشت های متعارَف امروز دارد.
بررسی به گویی دشواژه ها در شاهنامه فردوسی: رویکردی معنی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۹
41 - 64
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده است که به عفّت و حیای کلام فردوسی از زاویه ای نو نگریسته شود. لذا به تحلیل سازوکارهای ساخت معنای به گویانه در شاهنامه فردوسی با استناد بر رویکردی معناشناختی و به پیروی از طبقه بندی وارن (1992) پرداخته شده است. وی با اتخاذ رویکردی صوری و معنایی انواع مختلف ارتباط که منجر به تغییر مصداق و نوآوری معنایی می شود را به دست می دهد. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است و داده های آن از شاهنامه فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق (1366-1386) استخراج شده است. نمونه های به گویانه دشواژه ها در لابه لای بیت های شاهنامه جست وجو و پیدا شد؛ سپس ساخت معنایی آن ها بررسی و معنای ضمنی بین فردی و سازوکار به گویانه آن ها واکاوی شد تا به این اهداف نایل شویم: نخست، فردوسی چگونه از واژگان برای خلق معنای بافتی نو و بیان سرپوشیده پدیده های حساس استفاده کرده است؟ و دیگر، فردوسی برای ایجاد به گویی در حوزه دشواژه ها از چه شگردهایی استفاده کرده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین شگردهای به گویانه فردوسی به ترتیب بسامد عبارت اند از: به گویی استعاری، واژه مبهم، اطناب به گویانه، استلزام معنایی به گویانه، به گویی کنایی، ویژه سازی به گویانه و واژگون سازی به گویانه. کاربرد مکرّر و ماهرانه دشواژه در متون منظوم و منثور کهن فارسی، بی توجهی یا درک نکردن معنای تلویحی به واژه ها و یا حذف آن ها توسط برخی شارحان شاهنامه، و نبود مطالعه به گویی در شاهنامه به روش های نظام مند زبان شناختی از دلایل اهمیّت این پژوهش است.
نقشهٔ مفهومی اصطلاح نامهٔ زبان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۶بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
117-134
حوزههای تخصصی:
اصطلاح نامه دوزبانه فارسی- انگلیسیِ زبان شناسی تاکنون تدوین نشده است. اصطلاح نامه زبان شناسی در سازماندهی و نمایه سازی اطلاعات مدارک علمی، استاندارد سازیِ واژگان، جستجو و بازیابی اطلاعات در پایگاه های اطلاعات زبان شناسی و پژوهش های مرتبط با زبان شناسی و زبان شناسیِ رایانشی کاربرد دارد. مهم ترین چالش در تولید و تدوین اصطلاح نامه زبان شناسیِ دوزبانه فارسی- انگلیسی، طراحی نقشه مفهومیِ علمِ زبان شناسی است. یافتن معادل های مناسب در زبان فارسی برای اصطلاحات انگلیسی و نیز وجود دیدگاه ها و مکاتب گوناگون در حوزه این علم از دشواری های این پژوهش است. حضور متخصصان زبان شناس فارسی زبان در گرایش های مختلف زبان شناسی و وجود منابع متعدد انگلیسی و فارسی در حوزه علم زبان شناسی، همچنین برخورداری از دانش و تجربه طراحی نقشه های مفهومی و تدوین اصطلاح نامه برمبنای آن در پژوهشگاه ایرانداک، فرصت مغتنمی بود تا نقشه مفهومیِ علمِ زبان شناسی در سطحی عمومی طراحی و تدوین شود. این نقشه با استفاده از اصطلاحات انگلیسی و فارسیِ تخصصی در حوزه زبان شناسی و با توجه به تقسیم بندی های علم زبان شناسی طراحی شد تا در پروژه ای دیگر برمبنای آن، اصطلاح نامه زبان شناسی دوزبانه فارسی- انگلیسی تدوین شود.
بافت گردانی آیات قرآن در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۱۸۰-۱۶۳
حوزههای تخصصی:
معنای متن از منظر معنی شناسی کاربردی، در پیوند با بافت شکل می گیرد و مطالعه و درک معنی وابسته به بافت درون زبانی و بافت برون زبانی است. بر این اساس وقتی متنی از بافت اولیه خود جدا (بافت زدایی) و در بافتی دیگر به کار می رود (بازبافت سازی)، روابطی تازه بین متن و عناصر بافت جدید شکل می گیرد که درمجموع به آن بافت گردانی گفته می شود. در پژوهش حاضر بافت گردانی آیات قرآن در تاریخ جهانگشای جوینی بررسی شده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که جوینی در بافت زدایی آیات قرآن به لحاظ ساختار صوری بیشتر به بافت زدایی بخشی از یک آیه پرداخته و با این شیوه توانسته با حذف بافت موقعیتی آیات آنها را با هدف و منظور خود همسو کند. او در بازبافت سازی آیات ازنظر ساختار صوری آنها را غالباً در جایگاه یکی از اجزای جمله به کار برده و از حیث اغراض کاربرد به منظور توضیح و توصیف؛ توجیه شرعی؛ بیان مواضع فکری خود و... به بازبافت سازی آیات قرآن پرداخته است.
تفاوت معنی شناختی واژگان "توبه" و "إنابه" در صحیفه سجادیه بر پایه روابط همنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو واژه "توبه" و "إنابه" از واژگان کلیدی در نظام دینی و به تبع آن گفتمان معصومان' می باشد که با توجه به نقش برجسته ی آن در ندامت از گناه و رجوع به مسیر الهی از ارزش والایی جهت تعمق در مفهوم شناسی و کاربست صحیح آن در نظام هستی برخوردار است. بررسی معنی شناختی این دو واژه به ظاهر هم معنی بنابر روابط همنشینی، به کاربست هر واژه در موقعیت خاص و ظرافت های معنایی نهفته در هر یک اشاره دارد که نقش جایگزینی واژگانی این جفت واژه را از بین خواهد برد. پژوهش حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی پس از مفهوم شناسی لغوی این دو واژه به ارتباط معنایی واژگان "توبه" و "إنابه" با واژگان هم نشین در متن صحیفه سجادیه اشاره داشته و در این میان با تحلیل موردی برخی روابط همنشینی، به میدان معنایی هر واژه و ظرافت های ممیِّزانه آن بپردازد؛ رهیافتهای حاصل آنکه واژه توبه در متن مذکور، در پی روابط همنشینی با واژگانی مانند "نَدَم"، "دعاء"، "معصیه"، "عفو" و "ضمایر عائد إلی الله"، مفاهیمی ویژه مانند "ندامت"، "فراخوانی خداوند و عبادت"، "ترک معصیت"، "حبط گناهان و فرجام خوش" و در نتیجه "سیر إلی الله" را مطرح می سازد و واژه "إنابه" نیز در پی همنشینی با "واژگانی همچون "معصیه"، "طاعه" و ضمایر ارجاعی به "الله"، ظرافت های معنایی خاصی همچون "تداوم ترک ارادی معصیت"، "بندگی خالصانه" و در نتیجه "سیر إلی الله" را تجلی داده است. با توجه به این خوانش، لوازم اولیه در این دو واژه از تفاوت برخوردار بوده چنانچه ندامت لازمه توبه و ترک معصیت لازمه انابه بوده و همین امر افزون بر معانی مشترک، ظرافت های معنایی ممیزانه ای را فراهم می آورد؛ مهم آنکه برآورد معنا بر اساس این سازوکار زبانی، مدلی روشمند به شمار آمده که از جایگزینی غیرنظام مند واژگان می کاهد و از عدم ترادف کامل واژگان سخن می گوید و فهم صحیح از واژگان و مراد اصلی خالق اثر را فراهم می آورد.
نقشه معنایی مالک واژه بستی در ساخت اضافی فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به بررسی تحول معنایی واژه بست های ضمیری در ساخت ملکی اسمی فارسی نو، قرن چهارم تا چهاردهم هجری، می پردازد. اگرچه مالکیت از منظر ساختی موردتوجه پژوهش هایی بوده، اما تاکنون تحولات معنایی ساخت ملکی مطالعه نشده است. به این دلیل که مالک واژه بستیِ وابسته اسم تا پیش از فارسی نو مشاهده نمی شود، بررسی تحولات رخ داده در این ساخت برای فهم تحول معنایی مالکیت راهگشا خواهد بود. پیکره ای تاریخی متشکل از پانصد هزار واژه از متون نثر این دوره بررسی و از آن میان 1952 نمونه شامل واژه بست های ضمیری ملکی استخراج شد. برمبنای چارچوب نظری هاینه (1997)، نیکیفوریدو (1991)، کوپچوسکایاتم (2002) و لمان (2002)، 21 رابطه معنایی در ساخت ملکی با مالک واژه بستی معرفی شد و بسامد هر یک در پیکره و به تفکیک قرن ارائه شد. بررسی های درزمانی نشان داد که روابط معنایی در طول فارسی نو توزیع یکسانی نداشته، بلکه مسیری را از روابط عینی تر به انتزاعی تر به نمایش می گذارند. دو رابطه خویشاوندی و اعضای بدن بیشترین بسامد را دارند که در کنار تملک به عنوان معانی بنیادین مالکیت معرفی شده اند. برپایه نقشه گسترش معنایی ساخت اضافی در نیکیفوریدو (1991)، نقشه تحولات معنایی ساخت مذکور با اصلاحاتی ارائه شد. همچنین نشان داده شد که در میان انواع شخص و شمار، «ش» و پس از آن «م» بیشترین بسامد را دارند. یافته های پژوهش نه تنها به فهم اشتقاق معانی مالکیت کمک می کند، بلکه معیارهایی زبان شناختی برای بررسی سبک شناختی و زمان بندی متون فارسی نو ارائه داده است. Heine Nikiforidou Koptjevskaja Tamm Lehmann
بررسی ارتباط معنایی واژگانی در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی متون ادبی بر پایه نظریه های زبان شناختی با توجه به پایه علمی و تجربی آن ها در خوانش ، کشف معانی و بازنمایی نتیجه بخش و دقیق است. بر این اساس بررسی روابط معنایی یکی از مؤلفه های اصلی معنی شناسی در نمایاندن شگردهای زبانی و معنایی، پایه نظری پژوهش حاضر در بررسی دیوان حافظ به عنوان پیکره مورد تحقیق درنظر گرفته شده است. در پژوهش حاضر که روش توصیفی-تحلیلی(Descriptive analysis) مورد استفاده قرار گرفته است، هدف، تبیین و تحلیل چگونگی روابط معنایی واژگان، میزان بسامد و تأثیر آن ها بر انسجام متن و گردش حول هسته موضوعی بوده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که اشعار او با توجه به بسامد بالای انواع روابط معنایی و عنصر تکرار در سطح واژگانی، عبارت و جمله، برای آموزش زبان به زبان آموزان فارسی کاربرد دارد و این قابلیت در آن دیده می شود. هم چنین وجود روابط معنایی واژگان در محور عمودی هر غزل نشان دهنده انسجام متنی در غزل های بررسی شده است. برطبق تحلیل انواع روابط معنایی که از دیگر ویژگی های این پژوهش است، بسامد مؤلفه چندمعنایی که با توجه به شمول آن بر صنایع ادبی، به نظر می-رسید کاربرد بیشتری داشته باشد، کمتر از حد انتظار است.