مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
زنانگی
منبع:
اخلاق دوره جدید سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۳۳)
83 - 106
حوزههای تخصصی:
در روایات متعددی غیرت، نه تنها فضیلتی صرفاً مردانه قلمداد شده است، بلکه حتّی این صفت برای زنان مذموم دانسته شده و از غیرت زنانه به نوعی حسد تعبیر شده است. حال، اگر زنی از سر عشق، بی چشم داشت به همسر و خانواده اش، تلاش کرد تا به نوعی همسر خود را کنترل کرده و دورادور تحت نظر گیرد تا اتفاقی ناگوار کانون گرم خانواده او را متلاشی نسازد، آیا حسادت ورزیده است؟ اساساً آیا زن حق ندارد به همسر خود غیرت بورزد؟ این نوشتار در نظر دارد تا نقش زنانگی و میزان و معیار تأثیر آن در ساحت اخلاق اسلامی را با تأکید بر مقوله اخلاقی غیرت، در بستر متون روایی شیعه و آیات شریف قرآن واکاوی نماید. به نظر می رسد در برخی مقولات اخلاقی از جمله مقوله غیرت، آنچه موجب تمایز داوری اخلاقی در باب زن و مرد شده بیشتر تابعی از نقش زن در بستر جامعه و یا خانواده بوده و کمتر به مطلق شخصیت و ماهیت زن توجّه داشته است.
خود زنانه در گذار به زنانگی هژمون؛ فهم بدن زنانه و روایت تنش های تجربه شده زنان ایرانی مهاجر در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۴
155 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش فهم تجربه ی زن ایرانی مهاجر از بدن زنانه و هنجارهای پوششی او در فرانسه است. چارچوب مفهومی پژوهش بر رویکرد جامعه شناسی تفهمی کنشگر در سنت وبری بنا شده و با بهره گیری از روش پژوهش تفهمی و تحلیل مضمونی، بر اساس گفتگوهای نیم ساختاریافته ی عمیق با ۲۴ زن ایرانی 42-26 ساله باتجربه ی بین 15-1 سال زندگی در فرانسه نوشته شده است. تجربه زنان مهاجر نشان دهنده ی چهار گونه فهم متفاوت آن ها از بدن زنانه شان یعنی، بدن زنانه به عنوان ابژه ی زیبایی شناختی، جنسی، پیش پاافتاده و بی اهمیت و رهایی بخش و همچنین، به کارگیری سه راهبرد ادغام، تمایز و نیز خاص بودگی از دیگری در آزمون مهاجرت است. این زنان در گذار به سوی زنانگی هژمون، در نشانه گذاری های پوشش خود، بر طیفی از سازگاری تا درهم آمیختگی همساز میان نشانه ها و هنجارهای ناهمگون پوششی ایرانی و فرانسوی را تجربه می کنند.
تبارشناسی اجتماعی دستکاری بدن در زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه تبارشناسی اجتماعی دستکاری بدن در زنان ایرانی می پردازد. در این راستا تلاش شده است با تأکید بر روش تبارشناسانه فوکویی و مراحل مهم کاربست این روش به بررسی و شناخت موضوع پرداخته شود. این تحلیل نشان می دهد که بدن زنان در طول تاریخ تحت تأثیر گفتمان ها و قدرت های موجود در بستر شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی مورد خوانش و دستکاری قرار گرفته است وبدن زنان منعکس کننده روابط قدرت وگفتمان در هر مقطع تاریخی بوده است.. در این پژوهش سعی برآن شده است تا دستکاری بدن را در سه دوره مختلف تاریخی(امپراطوری، مشروطیت و مدرنیته)مورد بررسی قرار داده و بیشترین تمرکز بر مراحل کشف گفتمانهای بدن، تحلیل قدرت، تحلیل مقاومت و تحلیل تصادف در روش شناسی فوکویی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد بدن زنان در گفتمان امپراطوری حول دال مرکزی اعتدال، در مشروطیت حول دال مرکزی پیشرفت و غربی گری و در دوران مدرنیته حول دال مرکزی انضباط و تغییر مورد خوانش قرار گرفته است.نهایتاً،دو گفتمان اصول گرایی واصلاح طلبی را به عنوان دو گفتمان رقیب در مرحله تحلیل قدرت ومقاومت وچگونگی تأثیر آنها بر دستکاری و بازنمایی بدن در زنان را مورد کاوش قرارداده ایم. این در حالی است که در گفتمان دینی بدن تحت تاثیر مذهب به سمت همذات پنداری، جمع گرایی و عدم نمایش و در دوران اصلاح طلبی بیشتر به سمت مصرف گرایی، نمایش فردیت ها و جراحی های پلاستیک حرکت کرده است.
زنانگی در غزل؛ تأملی در ویژگی ها و شاخصه های غزل زنانه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور اندک شاعران زن در تاریخ شعر فارسی و موانع و مشکلات موجود در راه آن ها برای نقش آفرینی در حوزه های ادبی، باعث شده است که جنبه های زندگی زنان در ادب فارسی، نمودها و نمونه های چندانی نداشته باشد. بخش مهمّی از این مسأله را باید زاییده ساختار فکری، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه ایران دانست که از دیرباز مجال چندانی برای حضور زنان در عرصه اجتماع و به تبع آن شعر و شاعری و نیز بیان عواطف و احساسات شخصی آنان نداده است. در روزگار پس از عصر مشروطه و همگام با تحولات رخ داده در دنیای معاصر به تدریج زمینه ها و بسترهای لازم برای حضور هر چه بیشتر زنان در عرصه جامعه و به تبع آن ادبیات فراهم شد؛ به طوری که زنان در دهه های اخیر حضور چشم گیری در انتشار اشعار خود داشته اند. در این پژوهش با روش تحلیلی – انتقادی، ضمن ارائه چشم اندازی از شکل گیری و تکامل غزل زنانه، سعی شده است با بررسی مجموعه اشعار غزل سرایان زن معاصر، ویژگی ها و شاخصه های اصلی غزل آنان در محورهای زبانی، تصویری، عاطفی، عشق ورزی و... تحلیل و بررسی شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که گرچه برخی از شاعران زن معاصر، هنوز هم آن چنان که باید و شاید، نتوانسته اند خود را از سیطره سنت ها و حاکمیت تفکر مردسالار جدا کنند؛ امّا بسیاری از شاعران نسل جدید در دهه های اخیر توانسته اند با گذر از موانع و تابوهای روزگاران گذشته، لایه های پنهان ذهن و ضمیر خود را به نمایش بگذارند و در زمینه های زبانی، تصویری، محتوایی و... به هویتی قابل اعتنا دست یابند. آنان حتّی در حوزه بیان افکار و عواطف عاشقانه، که خطرخیزترین نقطه شعری آنان بوده است، به صراحت و جسارتی قابل توجه رسیده اند که به خوبی ساحت های عشق ورزی زنانه را به نمایش می گذارد.
دراسه مقارنه فی أساطیر الخصب: سیاوش وأدونیس نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
الهدف والغایه من هذه المقاله هو عرض دراسه مقارنه بین اسطوره «سیاوش» و «أُدونیس»، والأسطورتان خصبتان مثمرتان. الارتباط المعنوی ساطع جلّی فی الاسطورتین حیث نشاهد الإئتلاف بین القوی الطبیعیه الخصبه المزهره ومراسیم ومواسم العزاء ظاهره للعیان. وهذا یدلُّ دلالهً واضحه علی أنَّ هناک صلات واقتران وروابط بین فلاحی الهلال الخصیب وایران طالت الآداب والسُنن والعادات واتقالید والثقافات الموروثه. وقد أحرزت هذه المقاله علی سجایا وخصال مشترکه فی الحضارات والثقافات بین ایران وشعوب غربی آسیا تستحق الإلتفات والعنایه وغایه الاهتمام. وعدّت هذا الوقع نتیجه الإنفعال والتأثر بین هاتین المنطقتین، تلک العلاقات العاطفیه الجیاشه التی سیطرت علی المنطقه من جبال زاگرس الی سواحل البحر الأبیض المتوسط وخلّدت الحب والعطف والحنان.
انعکاس جنگ در رسانه ها: رویکرد پسامدرن بودریار به تحلیل رسانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۳
11 - 30
حوزههای تخصصی:
ژان بودریار یکی از برجسته ترین نظریه پردازان مطالعات رسانه ها و پسامدرنیسم است که می توان گفت در ایران کم تر از هر نظریه پرداز دیگری در این حوزه شناخته شده است. نظریات بدیع و انتقادهای تند بودریار از ساختار فرهنگی جوامع پساصنعتی، او را به یکی از رُک گوترین منتقدان پسامدرنیته تبدیل کرده است. شاه واژه ی اندیشه ی بودریار، «واقعیت» است که شاید دیرینه ترین مفهوم در فلسفه ی غرب باشد. تبیین جدیدی که بودریار از پیچیدگی های واقعیت در زمانه ی ما به دست می دهد، هم بسط مارکسیسم و هم تلفیق آن با نوعی نشانه شناسی پساساختارگراست. در این مقاله، چهارچوب فکری بودریار (پساساختارگرایی) تبیین خواهد شد و سپس شرحی از نظریه هایی که او در این چهارچوب راجع به کارکرد رسانه ها در جامعه ی معاصر پرورانده است به دست داده می شود. در بخش بعدی مقاله، تحلیل بودریار از نحوه ی انعکاس اخبار مربوط به جنگ آمریکا و عراق که منجر به سقوط صدام حسین شد، بررسی می شود و سپس کارکرد گزارش های تلویزیونی از جنگ آمریکا و ویتنام ارزیابی می گردد.
دیرینه شناسی برساخت زنانگی در ایران از عصر مشروطه تا پایان پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
86 - 115
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد است تا با رویکردی پساساختارگرایانه و نیز، روش دیرینه شناسی فوکویی، نقطه پیدایی مسئله هویت زن در ایران و نیز، اصلی ترین گفتمان هایی را که در برساخت زنانگی در ایران ایفای نقش کرده اند، بازشناسد. براساس یافته های پژوهش حاضر، می توان بازه تاریخی جنبش مشروطه تا پایان پهلوی اول را که از آن با عنوان فرآیند مدرنیته در ایران یاد می شود، نقطه پیدایی مسئله زنانگی و هویت زن در ایران به شمار آورد. ضمن آن که سه گفتمان اصلی قدرت (حاکمیت سیاسی) با بهره گیری از ابزار قانون و قوه قهریه، گفتمان دینی (عمدتا روحانیت تشیع) از طریق تفسیر آیات و احادیث و باب اجتهاد و نیز، گفتمان روشن فکری با استفاده از ادبیات و رمان، نگارش کتب و چاپ نشریات، مهم ترین گفتمان های تأثیرگذار در برساخت زنانگی در این دوره به شمار می روند. باوجوداین، هرسه گفتمان مزبور با غیریت سازی از گفتمان رقیب و تعریف مفاهیم خود در مرزبندی با دیگری و برجسته سازی تنها یکی از مؤلفه های هویت ساز، تعریفی ایستا از زنانگی و هویت زن در ایران ارائه کرده و تلاش داشته اند تا فردیت و رؤیت ناپذیری سوژه های منفرد زنان را در ایران سرکوب کنند. این در حالی است که نمایندگان گفتمان مقاومت زنانه بدون توجه به الزامات گفتمانی، با روایت های زنانه و نیز، ترکیب و گزینش مؤلفه های هویتی هریک از این گفتمان ها؛ یعنی ناسیونالیسم ایرانی، مذهب تشیع و مفاهیم مدرن همچون آزادی، برابری و پیشرفت، از یک سو بر آن بوده اند تا صدای حذف شده ی آن ها شنیده شود و از سوی دیگر، با به چالش طلبیدن سلطه این گفتمان ها موجبات تضعیف آن ها را فراهم آورده و سوژگی خود را به نمایش گذارده اند.
خودمردم نگاری رؤیای سخنرانی، زبان، مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو بناست تا با تمرکز بر تاریخ زندگی شخصی (دهه اول زندگی) و مسیری که نسل های پیش از من از سر گذرانده اند، به پرسش «چرا سخنور خوبی نشده ام؟» پرداخته شود. «مهارت و توانمندی سخن گفتن در جمع» توأمان در دو حوزه شخصی و فراشخصی؛ تاریخی و تحولات اجتماعی روان شناختی فرهنگی و سیاسی شکل می گیرد. با استفاده از روش خودمردم نگاری در این پژوهش، تاریخچه شخصی و ارتباط آن با مهارت سخنرانی ، بررسی شده است. مهارت سخنرانی در فرد، در بطن دو تاریخ شکل می گیرد؛ تاریخ کلی که از ازل تا ابد ادامه دارد که همانا تاریخ فراشخصی است و دیگری تاریخچه زندگی شخصی فرد است. تاریخچه شخصی، بر تاریخ زندگی و حضور فرد در این دنیا دلالت دارد که سخن گو در حافظه شخصی خود دارد. تاریخ فراشخصی و تاریخچه شخصی در رابطه با چرایی وضعیت سخنرانی من در جمع، بدون یکدیگر نمی توانند تحلیل گر وضعیتِ حاضر باشد. ترکیبی از این دو و همچنین وضعیتی که هر یک به نوعی بر فرد تحمیل می کند در چگونگی پرورش قوه سخنوری فرد، مؤثر است.
نقض حقوق زن در نقش همسری: مواجهه ی واقع گرایانه زنان با مسئله تضییع حقوق خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
111-139
حوزههای تخصصی:
تأمل در مصادیق شرعی حقوق زن در نقش همسری، معرف مصادیقی از حقوق زن است که در جامعه کمتر شناخته شده است. به طوری که به نظر می رسد در ارتباط با این مسئله، در منابع سه گانه شرع، عرف و قانون، نوعی ناهمسازی و شکاف وجود دارد. مقاله حاضر با اذعان به پیچیدگی و ذو ابعاد بودن دلایل این تعارض، در نظر دارد از منظر رویکرد روانشناسی اجتماعی، نقش زنان را در این زمینه مورد مطالعه قرار دهد. به این منظور 30 زن ساکن استان تهران که سابقه زندگی زناشویی داشت ند، از حیث چگونگی مواجهه با تضییع حقوق خویش مورد مصاحبه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل تماتیک، به استخراج پنج تم محوری خودخاموشی، درماندگی آموخته شده، زنانگی فراشرعی، خانواده مداری و اخلاق مداری انجامید که مانع مطالبه گری زنان شده بود. براین اساس زنان با ادراک توانایی های فردی خویش، خُلقیات شوهر و شرایط فرهنگی- اجتماعی جامعه، با اتخاذ رویکرد واقع گرایی از مطالبه حقوق شناخته شده خود ممانعت کرده و در تضییع حقوق زن و تثبیت وضعیت موجود مشارکت می ورزند.
تبیین مؤلفه های زنانگی برگرفته از آثار زنان معمار ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
81 - 94
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه فراهم آوردن یک فضای مطلوب برای افراد، فارغ از زن یا مرد بودن کاربران، نیازمند شناخت کامل معمار از ابعاد فیزیکی، روحی و روانی و اجتماعی مخاطب است. در این میان، گاهی نیازهای زنان، به عنوان نیمی از کاربران فضا، نادیده گرفته می شود، زیرا بسیاری از نیازهای زنان، که از ویژگی های روحی، روانی و حتی اجتماعی آن ها منتج می شود، ناشناخته مانده است. نبود شناخت کافی نسبت به نیازهای زنان موجب کاهش میزان رضایتمندی آن ها از محیط ساخته شده اطراف خود خواهد شد. فرضیه پژوهش حاضر این است که در برخی از آثار معماری مؤلفه هایی وجود دارند که مصداقی از زنانگی طراحان آن ها هستند. شناخت این مصادیق که غالباً برگرفته از مفاهیم اندیشه پست مدرنیستی بوده و یا توسط خود زنان خلق شده اند، بر کیفیت فضا، مخصوصاً مطلوبیت آن برای زنان بسیار تأثیرگذار خواهد بود.هدف پژوهش: با توجه به فرضیه مطرح شده، هدف این پژوهش معرفی مؤلفه های زنانگی در معماری است که بتوان از آن ها برای خلق فضاهایی مطلوب زنان بهره برد.روش پژوهش: در بخش های مبانی و مفاهیم و مرور تجارب، که درنهایت تولیدکننده مدل پژوهشی پژوهش است، از روش استقرایی و سپس به منظور دستیابی به نتیجه هایی از روش دلفی و مصاحبه با خبرگان ( 228 نفر از معماران زن فعال ایرانی) استفاده می شود.نتیجه گیری: درنتیجه این پژوهش مؤلفه های مادرانگی، آب گونگی، بنیادی بودن و ساختاری بودن، به همراه ریزمعیارهایشان، به عنوان مؤلفه های زنانگی در معماری امروز زنان معرفی شده اند.
زنانگی زمین و تحلیل ابعاد کهن الگویی آن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
175 - 194
حوزههای تخصصی:
زمین، یکی از کلیدی ترین اجرام طبیعی در قرآن کریم است که نقش های مختلفی را نیز به خود گرفته است. مروری بر تاریخ مذهبی این عنصر کیهانی در میان اقوام مختلف جهان، نشان از اهمیت جنسی آن در باورهای کهن مردمان ازجمله منطقه بین النهرین و سرزمین اقوام سامی دارد که همگی نیز در قالب مادینگی تجلی یافته اند. در همین زمینه، این پژوهش بر آن است که زمین را در این بافت تاریخی-مذهبی بررسی کند و تجلیات زنانه آن را در قرآن کریم براساس رویکرد نقد کهن الگویی بررسی کند. سؤالات اصلی این پژوهش عبارت اند از: دیرینه بن مایه اسطوره ای زنانگی زمین در باورهای فرهنگی اقوام سامی چگونه است؟ آیا می توان این گونه بن مایه ها را در لابه لای آیات قرآن کریم نیز پی جویی کرد؟ در این صورت مهم ترین نمودها و تجلیات آن کدامند؟ واکاوی این گونه تجلیات در فهم پیام هدایت قرآن چه تأثیری دارند؟ مدعای نوشتار آن است که قرآن کریم با رویکردی ایجابی به زنانگی زمین، از مزایای کهن الگویی آن بهره برده و با کارکردی تعلیمی از آن، علاوه بر اصلاح خودآگاه، ایجاد تعادل در ناخودآگاه آدمیان را نیز مدنظر داشته است. برهمین اساس از منظر قرآن کریم درک این زنانگی، پلی است برای تعالی به سمت الله و آغاز شکوفایی.
روزمرگی و غرابت تشویش آور آن در خودنگاره سبز نوشته ماری ایندیای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماری ایندیای نویسنده زن مشهور ادبیات معاصر فرانسه است که به بازنمایی تصویر ادبیات فانتستیک در دنیای امروز پرداخته. رمان های او دربردارنده ی عناصر خیالی و فراطبیعی و درون مایه های وهم انگیز اند. در داستان های او حقیقت زندگی با دنیای غیر واقعی ترکیب می شود و درخواننده حسی غریب بر می انگیزد. خودنگاره ی سبز یکی از رمان های اوست که با ساختاری پیچیده این حس را در ذهن تداعی می کند، حسی که فروید از آن به عنوان «شگرف» یاد کرده و در مقاله ای به همین نام به تعریفش می پردازد . این مقاله تحلیلی است از رمان خودنگاره ی سبز از منظر ادبیات شگرف و شگردهای ایندیای در خلق این نوع ادبیات. ایندیای از مفهوم شگرف برای به تصویر کشیدن غرابت زنانگی شخصیت های زن استفاده کرده تا نشان دهد که چگونه ساختارهای جنسیتی و هنجارهای اجتماعی که در ابتدا امری طبیعی به شمار می روند به تدریج تبدیل به مسئله ای ناخوشایند شده و حسی شگرف ایجاد می کنند.
مادر و شهرهای رشد یابنده : استعاره ای مدرن در سروده های امیل وِرهارن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
455 - 470
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتار حاضر بازخوانی دشت های وهم آلود شهرهای رشد یابنده 1895 اثر امیل ورهارن در پرتو نقد روانشناختی است. در این سروده ها تصاویر حوزه ی ناخوداگاه به شهری جان می دهند که هیولاوار پیش می رود و پیکرش را فربه تر می کند. انگاره ی شهر به نحو معناداری با استعاره ی مادر پیوند دارد و وجوه متعدد و متضادی را برمی نمایاند : مظهر صلابت در مقام مادر- شهر از یک سو، مظهر درنده خویی و مادر نرینه ی هولناک از دیگر سو، نیز تجلٌی بخش زندگی ابدی و بازتاب دهنده ی تصویر مرگ توأمان. به نظر می رسد که تنها راه خودیابی انسان روان رنجه در شهر، نماد مادر بدنهاد و خیزاننده ی امیال سیری ناپذیر، این باشد که میل به بودن را از نو بیاموزد. پرسش جهانی سرانجام رهیده از سلطه ی شهرها ؟ در مؤخره ی سروده ها مبین آرزوی ناخودآگاه رهایی از سلطه ی ایزد بانوی مادر است، آرزویی که در برابر قدرت خیره کننده ی او چندان سر برنمی آورد.
بررسی رابطه گرایش به زنانگی- مردانگی با اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا در نوجوانان دختر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانان از مهم ترین و تأثیرگذارترین اقشار جامعه محسوب می شوند و پژوهش درباره مسائل روانشناختی آنان حائز اهمیت است. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه گرایش به زنانگی-مردانگی با اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایش و پارانویا در نوجوانان دختر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان کامیاران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود که از بین آن ها ۳۰۲ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های گرایش به زنانگی-مردانگی میشل گوگلن (۱۹۹۶) و مقیاس میلون ۳ (۱۹۷۷) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۳ و روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گرایش به زنانگی و اختلال شخصیت نمایشی با ۰/۲۶ (۰/۰۵> P ) و اختلال شخصیت پارانویا با ۰/۲۰ (۰/۰۵> P ) همبستگی وجود داشت. همچنین گرایش به زنانگی؛ اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی می کند (۰/۰۵> P ، ۳/۹۶۵> F ). طبق یافته ها بین گرایش به مردانگی و اختلال شخصیت ضداجتماعی با ۰/۲۲ (۰/۰۵> P ) و با اختلال شخصیت نمایشی با ۰/۱۹ (۰/۰۱> P ) همبستگی وجود داشت. همچنین گرایش به مردانگی؛ اختلالات شخصیت ضداجتماعی، نمایشی و پارانویا را به صورت مثبت و معناداری پیش بینی می کند (۰/۰۵> P ، ۳/۹۱۰ > F ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت که گرایش به زنانگی- مردانگی می تواند پیش بینی کننده اختلالات شخصیت در نوجوانان باشد؛ بنابراین یکی از عوامل روانشناختی مهم در زمینه اختلالات شخصیت محسوب می شود.
ادراک از زنانگی در کشورهای مختلف: یک فراترکیب کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1015-1038
حوزههای تخصصی:
زمینه: زنانگی اصطلاحی پیچیده است زیرا معرف پدیده واحدی نیست. برداشت های گوناگون از زنانگی بسیار وابسته به پیشینه و دانش فرد از اعمال روزمره ای است که معنای زنانگی از طریق آنها فهمیده می شود. همچنین مفهوم زنانگی به مفهوم جنسیت نزدیک است که در تمامی جوامع یکی از سازه های اولیه شکل دهندۀ هویت و تجارب افراد است و اهمیت و نقش آن از جامعه ای به جامعۀ دیگر تغییر می کند. هدف: ازآنجایی که تعریف زنانگی بسته به فرهنگ و استانداردهای هر کشور متفاوت است، لذا بررسی ادراک زنان کشورهای مختلف از این مفهوم می تواند جنبه های مختلف زنانگی را روشن تر سازد. روش: در مطالعه حاضر با استفاده از روش فراترکیب کیفی نوبلیت و هار (1988)، مطالعات کیفی انجام شده پیرامون موضوع پژوهش در سه پایگاه اطلاعاتی Scopus ، Sciencedirect و PubMed در بازه های زمانی 2000 تا 2020 با استفاده از راهبرد جستجوی دقیق مورد بررسی قرار گرفتند. در نتیجه این جستجو 377 مقاله بازیابی و بر اساس دستورالعمل پریزما و ملاک های ورود و خروج، 19 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: بر اساس پژوهش های مورد بررسی، شش عامل مختلف در زمینه ادراک از زنانگی بدست آمد: عاملیت جنسی، مادرانگی، ظاهر و بدن، مراقبت کننده یا خود مراقبتی، استقلال و احترام، و عامل فرهنگی. نتیجه گیری: شناسایی جنبه های مختلف زنانگی می تواند راهگشای پژوهشگران در تبیین و حل مسائل و دغدغه های مختلف زنان باشد.
جایگاه تمثیل درخلق خلاف هنجارهای غزل گفتاری فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کاربرد پربسامد زبان گفتاری در آثارگروهی ازشاعران معاصر، جریانی در شعر امروز به وجود آورد، که به جریان شعرگفتاری شهرت یافت. اندیشه های نازک غنایی که فردی و تجربی هستند؛ کشف چشم اندازهای عاشقانه در جامه زبان گفتار و درهم شکستن قواعد معهود غزل اعم از وزن، قافیه، شمار ابیات و جایگزینی نوع گفتاری آن ها جریان «غزل گفتار» را شکل داد. فرخزاد و سپس سیدعلی صالحی بنیانگذاران رسمی غزل گفتار هستند. فرخزاد با توسیع دایره زبان، عواطف، آلام و آمال شخصی خویش را بی پرده و با کمترین قراین و وسایط زبانی و پیشروی فرهنگی با مخاطب در میان گذاشته است. همین عامل از او شاعری سنت شکن و جریان ساز ساخته است. فرخزاد با بهره گیری از زبان گفتار و تکیه بر روش اعتراض، انتقاد و بیان احساسات عصیان گرانه در راستای تجربیات عاطفی خویش، با نگاهی جامع به کل مضامین عاشقانه، به موضوع عشق، نگرشی «حسی ومادی» را عرضه می کند. وی در عرضه این نگرش، قراردادهای اخلاقی وهنجارهای زنانگی را قربانی کرده است و در این ابعاد، نگرش مطلوبی نسبت به شعراو دراذهان نیست. چراکه فروغ در بیان امورزنانگی، وسایط زبانی و ابزارهای مجازی و سمبلیک را درجایگاه ذهنی به کار نگرفته و غالباً به انتخاب هایی با وسایط اندک و استعاره و مجازهای قراردادی پرداخته است. این جستار ضمن تعریف: شعرگفتار، غزل گفتاری فرخزاد، به بیان مولفه های مغایر با قراردادهای زنانگی و تاثیرحذف زبان سمبلیک در شکل دادن الگوهای خلاف هنجار زنانگی پرداخته شده است. علاوه بر آن مصادیق زبان نمادین در شعر فرخزاد بررسی می شود.
شهرزاد، هزارویک شب و زن بودن: با تاکید بر مولفه های اجتماعی- فرهنگی زنانگی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
15 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مولفه های اجتماعی- فرهنگی زنانگی در داستان های هزارویک شب شهرزاد می باشد. جامعه پژوهش داستان های هزار و یک شب بود. نمونه مورد بررسی داستان هایی بود که خوانش جنسیتی داشتند. طرح پژوهش کیفی، که با روش تحلیل تماتیک صورت پذیرفت. مفاهیم زنانگی بر مبنای محتوای زنانه ویا قهرمان داستان در داستان های عاشقانه، داستان های خیالی، داستان های سفری، داستان های جن و پری و داستان های آموزشی، حکمت و پرهیزکاری مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از تحلیل محتوا بدست آمد. یا فته ها نشان داد که زن، محوری ترین موضوع داستان های هزار ویک شب است و در تمامی داستان ها نقش دارد . و مهم تر این که هزارویک شب اثری است که خلق آن به یک زن (شهرزاد) منسوب شده است. شهرزاد با قصه گویی توانست روایت جدیدی از زنانگی را بیان کند که نه تنها خود را از مرگ برهاند بلکه سرزمینش را با زنانگی آشتی دهد. در واقع زنانگی را از حاشیه به متن آورد تا صدایش شنیده شود.
مصرف فضا و بازتعریف زنانگی؛ مطالعۀ تجربۀ کافه نشینی زنان در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تأمل انتقادی دربارۀ زندگی روزمرۀ زنان از خلال مطالعۀ تجربه کافه نشینی و بررسی این نکته است که چگونه این امر سبب تغییر در بازتعریف زنانگی شده<strong> </strong> است. میشل دوسرتو چارچوب مفهومی مناسبی را برای درک تولید فضای شهری و تجربۀ آن ازطریق فعالیت های روزمرۀ ساکنان یک شهر ارائه می دهد. روش شناسی استفاده<strong> </strong>شده، مردم نگاری انتقادی است. داده های پژوهش شامل طیف گسترده ای از مشاهده های غیرمستقیم و مشارکتی، یادداشت های میدانی و مصاحبه های ساخت<strong> </strong>نیافته است که با استفاده از تحلیل تماتیک، سه مقولۀ مرکزی (کافه به منزلۀ مکان سوم، زنانگی به منزلۀ تعارض و تجربۀ زنانگی جدید در فضا) به دست آمد. نتایج نشان می دهند حضور زنان<strong> </strong>(چه مصرف<strong> </strong>کننده و چه تولیدکنندۀ فضا) در کافه ها سبب شکل گیری عاملیت انتخاب و کنشگری بیشتری در آنها شده است و تجربه های رهایی بخشی را به دست آوردند که تعریف آنها از زنانگی سنتی را به چالش می کشد. خوانش دوسرتویی این بررسی نشان می دهد زنان در فضاهای عمومی به منزلۀ یک کنشگر فعال حاضر می شوند و به<strong> </strong>نوعی به مدیریت فضا می پردازند؛ آنها فعالانه در برساخته شدن فضا و هویت جدیدشان سهم دارند و در پی مطالبه گری خود از حق برابری در شهرند.
بررسی تأثیرات نوسازی بر الگوی تقسیم نقش های جنسیتی در مناطق روستایی (مطالعه مناطق روستایی شهرستان املش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیرات نوسازی بر الگوی تقسیم نقش های جنسیتی انجام شده است. روش پژوهش، پیمایشی و متکی بر حجم نمونه 227 نفری از افراد دو روستای آزاربن علیا و سفلی از توابع شهرستان املش است. در پژوهش حاضر، الگوی تقسیم نقش های جنسیتی، با پنج شاخصِ بررسی شد و انتظار می رفت افرادی که سنین بالاتری داشته ، به برابری جنسیتی در تقسیم نقش ها کمتر گرایش داشته باشند و برعکس. اما یافته های پژوهش نشان داد الگوی تقسیم نقش ها، در گروه های سنیِ مختلف، مشابه یکدیگر است. در بررسی رابطه الگوی نقش های جنسیتی با جنسیت افراد، پاسخگویان با جنسیت متفاوت به مساوات طلبی در تقسیم کار معتقد بوده اند. همچنین افراد با پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالاتر ، نگرش های برابری طلبانه تری نسبت به افراد در پایگاه پایین تر، داشته اند. در این پژوهش، نوسازی در قالب چهار بعد (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی) سنجیده شد، نتایج نشان داد، نوسازی موجب تغییراتی در الگوی سنتی تقسیم نقش های جنسیتی گردیده و با تاثیرپذیری افراد از عناصر مدرن، نگرش های جنسیتی در تقسیم نقش ها کاهش یافته و تقسیم نقش های خانگی و اجتماعی، بسوی تساوی طلبی در حال تغییر است.
کارآفرینی جایگزین: درک معنایی تجربه زنان کارآفرین شهر شیراز از مشارکت اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی درک معنایی تجربه زنان کارآفرین شهر شیراز از مشارکت اقتصادی است. هدف پژوهش، بررسی این مسئله است که زنان کارآفرین چه درکی از مشارکت اقتصادی دارند و چه شرایط، زمینه ها و راهبردهایی را در این زمینه، مهم می دانند. روش پژوهش از نوع نظریه زمینه ای (رویکرد نظام مند) و روش جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. داده های پژوهش براساس رویکرد کدگذاری سه مرحله ای استراوس و کُربین (باز، محوری و گزینشی) تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تعاملات خانوادگی گسیخته، تجربه محرومیت چندگانه، روحیه کارآفرینی مطلوب و منابع سرمایه ای چندگانه، مقولاتی است که به صورت علّی بر مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین تأثیرگذار است. زنانگی مقاوم- زنانگی تلفیقی، سبک فرزندپروری مقتدرانه و داشتن یا نداشتن حمایت خانوادگی، شرایط زمینه ای مشارکت اقتصادی زنان کارآفرین را شکل می دهد و نابسامانی نهادی، نابسامانی اقتصادی، نبود مهارت آموزی کاربردی و محیط کار جنسیت زده، عوامل مداخله گری است که بر راهبردها و عمل/ تعاملاتی که زنان کارآفرین برای موفقیت اقتصادی و مشارکت اقتصادی مؤثر و موفق به کار می گیرند، تأثیرگذار است. کارآفرینی زنان و مشارکت اقتصادی آنان، پیامدهای گوناگونی دارد که شامل تحولات نگرشی، تحولات هویتی، تغییر سبک زندگی و تغییر زیست منفعلانه است. درنهایت، گفتنی است زنان، کارآفرینی جایگزین زنانه را به عنوان یک الگوی مشارکت اقتصادی، در برابر الگویی ارائه داده اند که بر مبنای ساختارهای مردانه شکل گرفته است.