مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
زنانگی
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
101 - 117
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مقاله تلاش شده تا به بازنمایی هویت جنسیتی در کتب درسی دوره متوسطه دوم پرداخته شود. ایده اصلی این مقاله این است که الگوهای جنسیتی در جامعه به واسطه ابزارهای گفتمانی مسلط بازتولید شده و سعی در طبیعی سازی برخی نقش های جنسیتی موجود و یا استمرار آنان در جامعه را دارند. یکی از مهمترین این ابزارها کتاب های درسی است که تلاش دارد در دوران حساس اجتماعی شدن و فرهنگی شدن الگوهای مسلط و مرحج جنسیتی را برای شکل دهی به هویت جنسیتی نوجوانان درونی سازی کند و این کار را از طریق برجسته سازی نقش های مرجع و مطلوب در کتاب های درسی انجام می دهد.
روش شناسی: برای پاسخ به سوال پژوهش و ارزیابی مساله، از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل متون درسی دوره متوسطه دوم استفاده شد. واحد تحلیل در این پژوهش شخصیت های زن و مرد در غالب تصاویر و نوشتار بوده است. جامعه نمونه پژوهش شامل کتاب های درسی متوسطه دوم (در سه پایه اول، دوم و سوم) بود. در این پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد و تمام محتواهایی که به نوعی به مسائل مرتبط با جنسیت پرداخته اند، مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج این پژوهش ها تائید مفروض اصلی این پژوهش بوده و نشان می دهد که الگوهای هویتی سنتی در بازنمایی های هویتی زنانه در کتب درسی در ابعاد مختلف آن وجود داشته به گونه ای که بازتولید کننده هویت های سنتی برای زنان به عنوان الگوهایی از زن نمونه و موفق بوده است. همچنین داده های ما نشان می دهد که این متون سعی در طبیعی سازی این الگوهای هویتی داشته است و تلاش کرده است تا با مطلوب نشان دادن برخی از نقش های سنتی زن درون خانواده، فعالیت های نقشی و اجتماعی زنان را به عنوان امری فرعی در هویت آنان نشان دهد. به نظر می رسد در این راستا کتاب های درسی به میزان زیادی تغییرات اجتماعی درون جامعه را نادیده گرفته و یا آن را به عنوان آسیب اجتماعی معرفی می کند. بر همین مبنا هویت مطلوب زنانه از نظر گفتمان اصلی، شامل زنان خانه داری می شود که تلاش دارند تا نقش های خانه داری را به شکل مطلوبی انجام دهند. از این رو زن موفق کسی خواهد بود که بتواند به بهترین وجهی در جهت رضایت همسر و فرزندان خود حرکت کرده باشد. بنابراین عمدتا مواردی نظیر احساس مادرانگی، برخورداری از عواطف و احساسات، کانون مهرورزی و مواردی از این دست جزو مولفه های دختران دانش آموز در تفسیر هویت جنسیتی آنان بوده است که به مثابه نقطه قوت زنان در ایفای این نقش مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین زمانی که زنان در کارهای خانه و تربیت فرزند نقش دارند و نقش مادر و خانه دار را ایفا می کنند، با نوعی مطلوبیت حسی و عاطفی همراه می شود.همچنین داده های به دست آمده نشان می دهد که در مقایسه با مردان، زنان به میزان بسیار کمتری در مشاغل بیرون و نقش های اجتماعی بازنمایی می شوند و به نظر می رسد، نظام آموزشی کنونی، با پنهان کردن و یا بازنمایی کمتر مشاغل زنان، سعی در افزایش تاکید بر نقش زنان در خانه دارد
تجسّم زنانگی روی مُهرهای آغاز تاریخی ایران و ساخت واقعیت اجتماعی؛ نمونه شوشان باستان
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵
9 - 26
حوزههای تخصصی:
واقعیت نهادین یا اجتماعی یکی از مفاهیم فلسفه معاصر است که به بحث پیرامون شیوه های شکل گیری واقعیاتی می پردازد که تنها زمانی وجود دارند که جمعی از انسانها به آنها باور داشته و نسبت هایی التفاتی با آنها برقرار کنند. این واقعیات البته ریشه در واقعیات غیرنهادینی دارند که بدون بازنمودهای انسانی هم همچنان واقعی هستند؛ با این حال تفاوتشان در آن است که تنها در نظامهای بازنمودی انسانی معنادار هستند. یکی از ویژگیهای واقعیات نهادین آن است که برساخته یک مثلث مفهومی با سه ضلع انسان، کنش/رویداد و مصنوع یا مادّه است. بنابرین، در تحقق یک واقعیت نهادین، مصنوعات جایگاهی ماهوی و سازنده دارند. واقعیات نهادین همواره درون پی شزمین ههایی ایجاد می شوند که خودشان بازنمودی نیستند. در این نوشتار نشان داده می شود که مهرهای استوانه ای، به عنوان یکی از ابزارهای تجاری عصر مفرغ آسیای غربی و ایران باستان، یکی از مهمترین محصولات واقعیات نهادین معطوف به تجارت بودند که بدون ایجاد ساختارهای تجاری-اقتصادی آغاز شهرنشینی امکان تحقق نداشتند؛ و بمحض تحقق، به لنگرگاه مادّی گسترش نظام اقتصادی منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شدند. تصاویر بر روی مهرهای استوانه ای، از سوی دیگر جایگاهی قابل توجه در ایجاد و توزیع گونه هایی از واقعیات نهادین یا بازنمودی دارند. آنها می توانند باورها و اعتقادهایی را میان اعضاء جامعه خویش ایجاد، منتقل و بازتولید کنند که در شاکله ساختار آن جامعه ضروری تلقی می شوند. در این نوشتار، در مورد تصاویر و تجسم پیکرهای زنانه روی مهرهای استوانه یی و جایگاه آنها در ایجاد واقعیات نهادین معطوف به زنان و زنانگی بحث می شود. شاخصه های اصلی حاصل از این مطالعه در رابطه با زنانگی عبارتند از: فرمهای زنانه الف؛ فرمهای صناعی؛ فرمهای جمعی و فرمهای نمایشی- آیینی؛ فرمهای زنانه ب؛ با تأکید بر بدن جنسیت یافته. نشان داده شده که در سه بازه یا جریان فرهنگی- اجتماعی شوشان باستان ( 3500 - 1000 پیش ازمیلاد) جنوب غرب ایران، این تجسمها در نسبتی هماهنگ با زمینه ها و پیش زمینه های اجتماعی نمایان شده و دگردیسی یافته اند.
واکاوی کیفی هویت زنانه و تصویر بدن در دختران نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
83 - 109
حوزههای تخصصی:
زیبایی ظاهری در مناسبات جهان مدرن به ویژه برای زنان اهمیت زیادی دارد.بازنمود ابعاد جسمانی هویت در افراد کم توان جسمی متفاوت با دیگران است.پژوهش حاضر با هدف شناسایی ویژگی های هویت زنانه و تصویر بدن در دختران نابینا، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تاویلی انجام شده است.میدان بررسی این پژوهش، دختران نابینای شهر تهران بودند.شرکت کنندگان نیز، 19نفر از دانشجویان دانشگاه تهران بودند که با استفاده از نمونه گیری دردسترس هدفمند انتخاب شدند.داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به دست آمدند و با کدگذاری کلایزی تحلیل شدند.طبق یافته ها هویت زنانه از نگاه شرکت کنندگان شامل سه مقوله کلی ابعاد زنانگی، زنانگی نابینایان و تصویربدن است.هویت زنانه دارای ابعاد درونی، ظاهری و اجتماعی است.زنانگی نابینایان در ارتباط با نقش های اجتماعی، مسائل ارتباطی، مقبولیت و نیز فعالیت اجتماعی شکل می گیرد.در بعد نگرشی تصویر بدن، رسیدگی به ظاهر و رضایت از آن در دختران نابینای شرکت کننده، بالا ارزیابی شد.در بعد ادراکی نیز زیبایی ظاهری، جز در روابط اجتماعی کوتاه مدت، ملاک شایستگی در آن ها شناخته نشد.در نتیجه یافته ها، هویت زنانه دختران نابینا در بعد درونی مانند دیگران است؛ اما آسیب بینایی و پیامدهای آن سبب شده است که هویت زنانه دختران نابینا در بعد جسمانی و اجتماعی متفاوت با دختران دیگر شکل بگیرد و چالش هایی را برای آن ها به همراه داشته باشد.
فراتحلیلی روانشناختی بر مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
451 - 468
حوزههای تخصصی:
زمینه: اولین آموزش دهنده و ایجاد کننده یک نسل آگاه و برخوردار از علم برای فراهم نمودن زمینه های پیشرفت و توسعه در یک کشور و یک جامعه، زنان هستند. بنابراین کافی است که پیشرفت و توسعه زنان یک جامعه را برابر با پیشرفت و توسعه آن کشور نیز بدانیم. مرور مطالعات پیشین نشان داد در مورد فراتحلیل روانشناختی مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل (ترکیب) مطالعات انجام شده در حوزه زنانگی و توسعه انجام شد.
روش: روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش فراتحلیل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مطالعات در دسترس و مرتبط بود که در فاصله سال های 1385 تا 1401 در ایران و به زبان فارسی به صورت مقاله علمی منتشر شده بودند. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 55 اندازه اثر از 17 مطالعه دارای شرایط فراتحلیل، به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل های تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از نرم افزار 2CMA استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میزان اندازه اثر ترکیبی برای مدل تصادفی (مدل انتخاب شده برای این فراتحلیل) برابر با 0/497 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار بود (0/001>p). اندازه اثر به دست آمده از مطالعات طبق جدول تفسیر اندازه کوهن، متوسط محاسبه شد. همچنین با در نظر گرفتن توسعه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیل کننده، این ضریب 603/0 محاسبه شد که در سطح ( 0/001>p) معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر، بیشترین اندازه اثر ترکیبی مربوط به توسعه اجتماعی و کمترین آن مربوط به توسعه اقتصادی بود. علی رغم این که 50 درصد نیروهای بالقوه در هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند، اما زنان ایرانی به دلیل مسئولیت های خانه داری و محدودیت های موجود در جامعه، تأثیر متوسطی در توسعه دارند.
مصرف نمایشی کالاهای لاکچری در زندگی روزمرهٔ زنان مرفه شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مصرف کالاهای لاکچری، و این که چرا مصرف کنندگان به مصرف کالاهای لاکچری روی می آورند، موضوع پژوهش از منظر رشته های مختلف بوده است. هدف اصلی این مقاله کندوکاوی کیفی، به شیوهٔ نظریهٔ زمینه ای، در شیوه های مصرف نمایشی کالاهای لاکچری در زنان اقشار مرفه در شهر سنندج است. با 21 نفر از زنان اقشار مرفه سنندج در سه محلهٔ «شالمان»، «صفری» و «مبارک آباد» مصاحبه عمیق فردی به عمل آمد. داده ها با استفاده از فرایند کدگذاری تحلیل و در قالب پنج مقولهٔ شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی شدند. مقولهٔ هسته برساخت و نمایش نوعی زنانگیِ فرادست است که به گواهی داده ها تماماً از فرایند مصرف لاکچری تغذیه می کند. زنان مرفه با اتخاذ دو طیف راهبرد هم در جهت برساخت نوعی زنانگی شبه اشرافی و هم بازتولید منزلت فرادست شان نسبت به زنان دیگر اقشار اجتماعی دست به مصرف لاکچری می پردازند. مصرف کالاهای لاکچری، در زندگی آن ها پیامدهایی دارد که غالباً از جنس تقویت خصایل شبه اشرافی نظیر تفاخر، فضل فروشی، نجیب نمایی، ادعای اصالت و افتخار به تبار خانوادگی است. آن ها به دیگران القابی مثل نوکیسه و نااصیل می دهند. با دیگران روابط درون گروهی محدود دارند، اغلب در معاشرت های خانوادگی شان گزینشی و محتاطانه عمل می کنند و نوعی خودانگارهٔ زنانهٔ دیگری پرهیز دارند. آن ها درست به مانند زنان نجیب دربارهای اشرافی هنوز دنیا را به «ما» و «آن ها» تقسیم می کنند. «آن ها» همان دیگران فرودست اند و «ما» نیز نوعی خودِ زنانهٔ متناسب با منش اشرافی است.
تهدید و تحدید بلوغ، مطالعه ای کیفی از فرایند گذار در بلوغ در میان دانشجویان دانشگاه یزد
منبع:
فرهنگ یزد سال ۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۳
33 - 64
حوزههای تخصصی:
نوجوانی فرایندی است که در آن هویت فردی و اجتماعی فرد متناسب با شرایط و فرهنگی که در آن حضور دارند شکل می گیرد. در کنار آن نوجوان در این مرحله از زندگی خود که فرایندی گذرا از کودکی به بزرگ سالی است، با بحران های بی شماری مواجه می شود؛ بحران هایی که شکل گیری هویت و شخصیت او را تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از فرایندهایی که منجر می شود نوجوان با تغییرات خاصی روبه رو شود، دوران پرسوزوگداز بلوغ است. گذار از این دوران که با تغییرات بدنی و روحی فراوانی همراه است، برای نوجوان آسان نیست، به خصوص اگر روند سپری شدن آن در بافت و فرهنگی مبتنی بر سنت، همچون یزد باشد؛ چراکه بازتعریف و بازاندیشی در برخی ابژه های فرهنگی در شهر سنتی کار دشواری است. به همین دلیل سعی شد در این پژوهش فرایند گذار در دوران بلوغ در یزد مورد بررسی علمی قرار گیرد. برهمین اساس با استفاده از روش نظریه زمینه ای با رویکرد سیستماتیک و بر اساس ملاک های شمول، 19 نفر از جوانان 18 تا 19 ساله در شهر یزد که به تازگی دوران نوجوانی را به پایان رسانده اند انتخاب شدند و با آنها مصاحبه های عمیقی صورت پذیرفت. انتخاب این جامعه بر اساس فاصله نسبی آنها از دوران بلوغ بوده است. داده های گردآوری شده به شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های مطالعه در قالب 11 مقوله اصلی شامل بینش کور از بلوغ، دیده شدگی به واسطه بلوغ، حمایت نشدگی در بلوغ، جنسیت برجسته در بلوغ، مسئله بلوغ و محدودیت های اجتماعی، مسئله تغییر منفی در بلوغ و ... شدند. سپس در قالب کدگذاری محوری این داده ها در قالب مدل پارادایمی ارائه شدند و درنهایت در مرحله کدگذاری گزینشی نظریه تجربی پژوهش ارائه شد
پدرسالاری روبه زوال و برخاستن زنانگی؛ تحلیل گفتمان فیلم برادران لیلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
357 - 375
حوزههای تخصصی:
گفتمان های قدرت و نقش آن ها در مسائل اجتماعی موضوعی است که اخیراً در رسانه ها مورد توجه قرار گرفته و به اشکال مختلف بازنمایی می شود. این پژوهش نیز به بررسی گفتمان پدرسالاری و نحوه بازنمایی آن در فیلم برادران لیلا می پردازد. فیلم برادران لیلا تازه ترین فیلم سعید روستایی است که در آن گفتمان پدرسالاری و نقش زنان در ایستادگی مقابل آن بازنمایی شده است. این مطالعه با روش کیفی و تحلیل انتقادی گفتمان در پنج سطح «سطح سطح»، «عمق سطح»، «سطح عمق»، «عمق عمق» و «عمیق تر» صورت گرفته است. در سطح سطح، دیالوگ ها، صحنه ها و تمامی عناصر زبانی مرتبط با موضوع انتخاب می شود و در سطوح بعدی، غنی تر و انتزاعی تر می شود. در بخش عمق عمق، این عناصر زبانی در ارتباط با پرکتیس های گفتمانی قرار گرفته و گفتمان پنهان فیلم، مورد واکاوی قرار گرفته است. و درنهایت در سطح عمیق تر، گفتمان پژوهش با عناصر بین گفتمانی مفصل بندی می شود. یافته های پژوهش حاکی از این است که فیلم برآیند دو گفتمان عمده است که عبارت اند از: پدرسالاری روبه زوال (آرزومندی کم ارزش پدری، اصلاح گری محافظه کارانه، ته نشست های پدرسالاری) و برخاستن زنانگی (آگاهی زنانه، قدرت محتضر). فیلم برادران لیلا نشان می دهد که در جامعه امروزی آنچه شاهد آن هستیم یک پدرسالاری رو به اتمام و شروع یک گفتمان زنانه است. پدرسالاری بازنمایی شده در این فیلم یک پدرسالاری روبه زوال، همزمان با ورود زنان به عرصه های مختلف است.
رویکرد بوم-زن مداری روایت شناختی به «روز اسبریزی» از بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
225 - 247
حوزههای تخصصی:
این مقاله، داستان «روز اسب ریزی» را از منظر نقد بوم-زن مداری مبتنی بر روایت شناسی تحلیل می کند. مسئله اصلی، چگونگی بازنمایی سرکوب زنان و طبیعت در ساختار مردسالارانه از طریق روایت پردازی نجدی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نحوه استفاده نجدی از تکنیک های روایت شناسی برای برجسته سازی سرکوب همزمان زنان و طبیعت و تحلیل ژرف روابط قدرت مردسالارانه در جامعه سنتی است با تاکید بر این پرسش ها که چگونه نجدی با استفاده از تکنیک های روایت شناسی همبستگی میان زنان و طبیعت را به تصویر می کشد؟ و چگونه این روش ها به بررسی ساختار قدرت در جامعه فئودالی و قبیله ای کمک می کنند؟ داستان نجدی می تواند به عنوان نمونه ای از ادبیات زن-بوم مداری ایرانی شناخته شود که به تفکر و آگاهی بخشی در مورد مسائل زنان و محیط زیست در بافتار فرهنگی ایران کمک می کند. روش تحقیق شامل تحلیل کیفی متن داستان با استفاده از رویکرد زن-بوم مداری و روایت شناسی است. اینکه چگونه همبستگی زنان با طبیعت از رهگذر صدای اسب و آسیه بازنمایی می شود و چگونه نجدی از زبان شاعرانه و تصاویر نمادین برای نشان دادن ارتباط عاطفی و هویتی بین اسب و آسیه بهره می گیرد. نتایج نشان می دهد نجدی با دادن صدای اول شخص به اسب و نمایش داستان از دیدگاه آن، ساختار مردسالارانه روستا را به چالش می کشد. فرار اسب و آسیه و سپس به دام افتادن و تحریف هویت اسب، نماد سرکوب ناپایدار و اجتناب ناپذیر زنان در جامعه مردسالارانه است. این مطالعه نشان می دهد روابط قدرت در این بافتارها عمیقاً ریشه دار است و تلاش برای فرار از آنها معمولاً ناکام می ماند.
زوجیت در هستی شناسی ابن عربی و مسئله ی شرّ مرتبط با جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
21 - 40
حوزههای تخصصی:
رنج حاصل از تبعیض های جنسیّتی باعث طرح گونه ی خاصی از مسئله ی شرّ شده است؛ بدین شکل که این تبعیض ها در اجتماع، ساختارهایی را رقم می زند که در آنها جنس زن، پیوسته در جایگاه نازل تر نسبت به جنس مرد قرار می گیرد و در نتیجه، زنان از پروراندن استعدادهای ذاتی خود محروم می شوند. بخشی از عوامل شکل گیری این ساختارها، باورهایی است که متأثر از نگاه های فلسفی و عرفانی به انسان و جهان است. این نوشتار بر آن است تا با بررسی مسئله ی جنسیّت در هستی شناسی ابن عربی، به این مسئله بپردازد که آیا تمایزانگاری های عمیق جنسیّتی می تواند ریشه در نظام تکوین داشته باشد؟ بر اساس بررسی به عمل آمده، زوجیت از دیدگاه ابن عربی در تمام مراتب هستی از عالم الوهی تا عالم خلق، ساری است و بین دو عنصر فعال و منفعل هستی، که منطبق بر عنصر مردانه و زنانه است، رابطه ای سیال برقرار است و نمی توان بین زنانگی و مردانگی، مرز پررنگی را ترسیم کرد.
سازوکار اعمال قدرت زنان متاهل شهر کابل در زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
117 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تجارب و استراتژی های اعمال قدرت زنان متاهل شهر کابل در زندگی خانوادگی، پرداخته است. در این راستا، پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق و مقوله بندی مفهومی در قالب تحلیل تماتیک، انجام شد. جمعیت آماری پژوهش را 20 تن از زنان متاهل، شاغل و دارای تحصیلات دانشگاهی تشکیل می دهند. نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت بدین صورت که ابتدا کسانی که بیشترین اطلاعات را در راستای اهداف پژوهش دارند، انتخاب شدند، سپس بر اساس روش نمونه گیری نظری، تا رسیدن به اشباع نظری (دستیابی به اطلاعات تکراری) ادامه یافت. یافته ها نشان می دهد که استراتژی های بکار گرفته شده توسط زنان در محورهای زنانگی، محور همسری، محور شغلی و محور مادری به ترتیب عبارتند از؛ سیاست های زندگی پشت درهای بسته، نمایش لحظه به لحظه رخداد های زندگی، مبارزه جانانه جهت همیاری، سایه بزرگان فامیل بر امر قانونی، رهایی بدن، آمادگی ماندن، غلبه پیشرفت حرفه ای بر سایر نقش ها، شکایت علیه سو استفاده های نادرست، الگوسازی مادری مطلوب و مادری به تعویق افتاده می توان نام برد و نهایتا پیامدهایی همچون: مفاهمه جهت تصمیم گیری، سردی عاطفی در تکاپوی آرامش، پی بردن به ارزش وجودی، تنبیه از مجازات، به رسمیت شناختن تصویر ساخت شکنانه از سایر مادران و مصایب مادر نشدن را برایشان بدنبال داشته است.